حزب بعث
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در
نام | حزب بعث |
---|---|
بنیانگذار | میشل عفلق، صلاح الدین البیطار و زکی ارسوزی |
تاریخ بنانگذاری | ۷ آوریل ۱۹۴۷ |
تاریخ انحلال | فوریه ۱۹۶۶ |
کشورهای عضو | عراق سوریه |
حز بَعْث، حزب عربی سوسیالیست (حزب البعث العربی الاشتراكی) كه در 1326ش / 1947م به دست بعضی از روشنفكران عرب به رهبری میشل عفلق (د 1368ش / 1989م) و صلاحالدین بیطار (د 1359ش / 1980م) در سوریه تشكیل شد و سپس در دیگر كشورهای عربی من جمله کشور عراق نیز نفوذ یافت.
پیشینۀ تاریخی
حزب بعث مانند دیگر جنبشهای ملیتگرای عربی از حزب «عصبه العمل القومی» كه در 1315ش / 1936م به دست فارغالتحصیلان و دانشجویان دانشگاه آمریكایی بیروت برای كسب استقلال و احیای وحدت عربی تشكیل شد، ریشه گرفت. همزمان با تشكیل حزب «عصبة العمل» دو روشنفكر سوری، زكی ارسوزی و جلال سید، به انتشار مطالبی دربارۀ نظریهای كه آن را «بعث عربی» میخواندند، پرداختند [۱]؛ و ارسوزی در 1937م كتابخانهای به نام بعث عربی ایجاد كرد [۲]. عفلق و بیطار كه به ترتیب در رشته تاریخ و علوم در فرانسه تحصیل كرده بودند [۳]، پس از بازگشت به سوریه به تدریس پرداختند و در 1938م پس از آشنایی با نظریات ارسوزی، محفلی ادبی به نام «شباب الاحیاء العربی» به وجود آوردند [۴].
طی جنگ جهانی دوم و قیام رشید عالی گیلانی در 1320ش / 1941م برضد تسلط بریتانیا و ادغام طرفداران ارسوزی و عفلق در جنبش «نصرة العراق»، عفلق و بیطار به بهانۀ اعتراض به خشونت فرانسوی ها نسبت به دانشجویان، از تدریس كناره گرفتند. عفلق در مقالهای با عنوان «ایمان» از اهداف بعث سخن راند و در گروه سیاسی جدیدی به نام «شباب البعث العربی» شركت كرد [۵]. او سپس در 1943م برای آشنا ساختن محافل ملی و سیاسی با نظریات خود، نامزد انتخابات مجلس سوریه شد و در برنامۀ انتخاباتی خود شعارِ «ملت واحد عربی با رسالتی جاودان» را عنوان كرد. گفتهاند كه این مبارزات آغاز تشكیل حزب بود [۶] و با آنکـه عفلق در انتخابات شكست خورد، اما از دولت تقاضا كرد اجازۀ انتشار روزنامۀ البعث العربی را صادر كند و مقامات با این شرط كه به نام حزب انتشار نیابد، موافقت كردند. با اینهمه، در 1945م نخستینبار عنوان حزب بعث عربی در اعلامیهای درج گردید و عفلق درصدد تحصیل اجازه فعالیت برای آن برآمد [۷].
تأسیس حزب بعث عربی در واقع واكنشی نسبت به سلطۀ عثمانی و اروپا بر سوریه بود كه به وسیلۀ طرفداران عفلق و بیطار و گروهی از یاران ارسوزی ابراز میشد. در اوایل سال 1326ش / 1947م گروهی متشكل از میشل عفلق، صلاح بیطار، وهیب غانم، عبدالمنعم شریف، صدقی اسماعیل، جمال اتاسی و عبدالبر عیونالسود مأمور تهیۀ مرامنامه و اساسنامۀ حزب شدند. این كار انجام گرفت و در 4 آوریل همین سال حزب بعث اعلام موجودیت كرد. نخستین كنگرۀ حزب پس از 3 روز به كار خود پایان داد. عفلق به عنوان رئیس، بیطار و جلال سید و وهیب غانم به عنوان هیأت اجرایی تعیین شدند و بیطار دبیركل حزب گردید [۸]. در 1332ش / 1953م حزب سوسیالیست عربی به رهبری اكرم حورانی در حزب بعث ادغام شد و از آن پس حزب بعث عربی سوسیالیست نام گرفت [۹] .(82-83 ادغام این دو حزب سبب اتحاد روشنفكران طرفدار بعث با كارگران و دهقانان طرفدار حورانی گردید. همچنین نفوذ حورانی در میان افسران جوانی كه در فلسطین همراه او جنگیده بودند، بر اهمیت بعث افزود [۱۰] و در نخستین انتخابات آزاد سوریه در 1954م، 15 نماینده از حزب بعث به مجلس سوریه راه یافتند [۱۱]
از اوایل تأسیس حزب بعث، فعالان سیاسی برخی از كشورهای عربی نیز به آن گرایش یافتند و این حزب به تدریج در این كشورها نیز رسوخ كرد. در لبنان ابتدا برخی از دانشجویان لبنانی دانشگاه بیروت در تماس با دانشجویان سوری، و نیز برخی دانشجویان لبنانی دانشگاه دمشق با اهداف بعث آشنا شدند و به این حزب گرویدند. فعالیت حزب بعث لبنان در 1952م در سطح عمومی آغاز گردید و نخستین رهبری منطقهای انتخاب شد [۱۲]. در اردن تحت سلطۀ انگلستان، پس از جنگ 1948 اعراب و اسراییل، دانشجویان اردنی دانشگاه دمشق كه به حزب گرویده بودند، مجلۀ هفتگی الیقظة را به اهداف حزب بعث متمایل ساختند و نظرات خود را بین كارگران و كشاورزان منتشر كردند [۱۳]. همچنین دانشجویان عراقی دانشگاههای دمشق و بیروت با اهداف بعث آشنا شدند و پس از بازگشت به عراق به نشر اندیشههای حاكم بر حزب پرداختند. به علاوه، سوریاییهایی كه در عراق تحصیل میكردند، نیز در توسعۀ افكار بعث مؤثر بودند [۱۴]. سامی شوكت در 1327ش / 1948م حزب بعث عراق را پایهریزی كرد [۱۵]، ولی نخستین كنگره آن به طور رسمی در 1333ش / 1954م تشكیل شد. این كنگره اساسنامۀ حزب را تصویب كرد و رهبری حزب بعث سوریه را پذیرفت [۱۶].
شعبههای حزب بعث به تدریج در کویت، قطر، بحرین، عدن، سودان، مراکش و تونس، و گروههای دانشجویی عرب در اروپا و آمریکا تشكیل شد. طرفداران بعث در قاهره هم در فاصله سالهای 1957- 1960م در سازمانهای دانشجویی نفوذ داشتند و در بیندیگر قشرها هم فعالیت میكردند [۱۷].
نظریۀ حزبی
نظریۀ ملیتگرای بعث برپایۀ قومیت عربی، نه بهعنوان یك نژاد، بلكه بهعنوان یك واقعیت تاریخی، استوار گردیده است. این نظریه مبتنی بر 3 جزء است:
- تاریخ عرب از كهنترین ایام تا عصر استعمار و امپریالیسم و استقرار دولت یهود در مركز مشرق عربی؛
- زبان عربی كه به گفتۀ ارسوزی «زبان طبیعی انسان» است؛
- اسلام، نه به عنوان دین، زیرا بعث به آزادی دینی باور دارد، بلكه بهعنوان یك فرهنگ و یگانه تجربۀ معنوی مشترك اعراب از طریق زبان و وحی. از نظر عفلق كه خود یك مسیحی ارتدكس بود، كلید هویت عربی در فرایند مقدس وحی قرآن به حضرت محمد (ص) پیامبر عربی نهفته است.
بعث از آغاز، شیوۀ سوسیالیسم معتدلی در مقابل کمونیسم اتخاذ كرد. شیوهای كه از ارائۀ تعاریف مشخص اجتماعی ـ اقتصادی پرهیز میكرد. اصلاحات ارضی، ملی كردن صنایع، برنامهریزی اقتصادی، ایجاد اقتصاد مختلط دولتی ـ خصوصی و اجرای خدمات اجتماعی [۱۸] از اهداف اساسی آنهاست؛ اما بعثیهای بنیادگرا موسوم به بعث جدید كه در 1345ش / 1966م جناح میانهرو را در سوریه بركنار كردند، تغییرات اساسی اجتماعی را بر سوسیالیسم اصلاحطلب ترجیح میدهند [۱۹]، [۲۰] بنیادگراها پس از نفی سرمایهداری، برآنند كه انقلاب سوسیالیستی فقط با كوشش مشترك كارگران و دهقانان و روشنفكران انقلابی و خرده سرمایهداران از طریق ایجاد مزارع دسته جمعی و كنترل وسایل تولید به وسیلۀ كارگران تحقق مییابد [۲۱]بعث جدید به برنامۀ وسیع ملی كردن صنایع و زمین معتقد است و در سیاست جهانی مصالح منطقهای را بر پان عربیسم ترجیح میدهد. (یورك،.(103 بعث تقسیمات جغرافیای سیاسی مشرق عربی را تقسیمی سطحی میداند كه با بیداری ملی و وحدت از میان خواهد رفت. از نظر عفلق پیشرفت و وحدت تفكیك ناپذیرند (پرتز،.(410بعد از 1334ش / 1955م كه جمال عبدالناصر منادی نظریۀ آزادی عرب شد، بعثیها اتحاد با مصر را قدم اول وحدت سراسری اعراب خواندند. [۲۲]
سازمان حزب
بعث از آغاز سازمانی زیرزمینی، و معتقد به تمركزگرایی دموكراتیك بود كه هشتمین كنگرۀ ملی در 1344ش / 1965م آن را رسمیت بخشید. سازمان حزب متشكل از دو مجموعه است:
- سازمان ملی، شامل اعضای حزب سرزمین بزرگ عربی،
- سازمان منطقهای، شامل اعضای حزب در یك كشور.
كنگرۀ حزب رهبری را انتخاب میكند و رهبری خط مشی حزب را تعیین مینماید [۲۳] نظام داخلی معینی نداشت. كمیته رهبری حزب در 1333ش / 1954م، یعنی 7 سال پس از تأسیس آن، شامل 3 عضو از سوریه، دو عضو از اردن، یك عضو از عراق و یك عضو از لبنان بود [۲۴]. كنگره ملی سوم در 1338ش / 1959م تشكیل شد [۲۵] و انحلال حزب بعث سوریه را به سبب ادغام این كشور در جمهوری متحده عربی تصویب كرد. كنگرۀ فوقالعاده چهارم در تابستان 1339ش / 1960م برای ایجاد فشار در جهت اصلاح امور جمهوری متحده عربی فقط به بحثهای كلی درباره دموكراسی و آزادی پرداخت. پس از آن رهبری ملی حزب طی جلسهای مسأله تجدید سازمان حزب را در سوریه بررسی كرد [۲۶]. كنگره ملی پنجم در 1962م مسألۀ جدایی سوریه از اتحاد با مصر و بازسازی سازمان حزب در سوریه را مورد گفت و گو قرار داد [۲۷].
پانویس
- ↑ صلیبی،174-173
- ↑ دندشلی، 15
- ↑ همو، 19
- ↑ همو، 33-34
- ↑ همو، 34- 35؛ عیسمی، 71
- ↑ دندشلی، 35-36
- ↑ عیسمی، 72-73؛ دندشلی، 35
- ↑ عیسمی، 78-80
- ↑ پرتز، 409؛ هاپوود
- ↑ پرتز، 410
- ↑ همو،.(409
- ↑ عیسمی، 83 -84
- ↑ همو، 85
- ↑ همو، 86
- ↑ بیگدلی، 67
- ↑ همانجا
- ↑ دندشلی، 189
- ↑ «دائرةالمعارف...»، I / 203-204؛ پرتز، 410؛ شیمونی، 114
- ↑ «دائرة المعارف»، I / 204؛ پرتز، همانجا
- ↑ نیز421
- ↑ (هیرو134
- ↑ همانجا، نیز.415
- ↑ «دائرة المعارف»، همانجا؛ «احزاب...»، .(289-288حزب تا قبل از كنگره تأسیسی (1326ش / 1947م
- ↑ عیسمی، 74- 75
- ↑ رزاز، 82
- ↑ فكیكی، 101
- ↑ همو، 193