عشره مبشره

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۵:۲۷ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - 'أبو بکر' به 'أبوبکر')
عشره مبشره
نام عشره مبشره
عربی العشرة المبشّرة بالجنّة
اسامی عشره مبشره ابوبکر بن ابی قحافه • عمر بن خطابعثمان بن عفانعلی بن ابیطالب • طلحه بن عبیدالله • زبیر بن عوامسعد بن ابی وقاص • سعیدبن زید • ابوعبیده جراح • عبدالرحمن بن عوف
منابع حدیث مسند أحمد بن حنبل•سنن ترمذی

عَشْرَه مُبَشَّرَه، عنوانی در اصطلاح تاریخ و حدیث اهل سنت برگرفته از حدیث نبوی، برای اشاره به ده نفر از اصحاب که پیامبر اکرم(ص) به آنها بشارت بهشت داده است. به این معنا که آنها در هر حال، به بهشت خواهند رفت. یعنی این‌که این ده نفر قطعا بهشتی هستند و حتی با وجود گناهان متعدد، هرگز داخل جهنم نخواهند شد. عالمان شیعه نقدهایی به لحاظ سند و محتوا به این حدیث وارد کرده‌اند.

عشره مبشره

عشره مبشره ، واژه ترکیبی مصطلح در تاریخ و حدیث اهل سنت است. بر طبق این حدیث پیامبر اسلام(ص) به ‌ده‌ نفر بشارت بهشت داده است؛ یعنی این‌که این ده نفر قطعا بهشتی هستند و حتی با وجود گناهان متعدد، هرگز داخل جهنم نخواهند شد. این ده نفر بر طبق سنن ترمذی افراد ذیل هستند:

« حدثنا قتیبة أخبرنا عبدالعزیز بن محمد، عن عبدالرحمن بن حمید، عن أبیه، عن عبدالرحمن بن عوف، قال: قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) : «أبوبکر فی الجنة، و عمر فی الجنة، و عثمان فی الجنة، و على فی الجنة، و طلحة فی الجنة، و الزبیر فی الجنة، و عبدالرحمن بن عوف فی الجنة، و سعد بن أبی وقاص فی الجنة، و سعید بن زید فی الجنة، و أبو عبیدة بن الجراح فی الجنة».

  1. ابوبکر بن ابی قحافه؛ او نخستین خلیفه از خلفای راشدین است.
  2. عمر بن خطاب؛ وی 5 سال قبل از هجرت به مدینه اسلام آورد و در سال 11 ه‌ق بنا به وصیت ابوبکر به خلافت رسید.
  3. عثمان بن عفان؛ او بعد از مرگ عمر به سال 23ه.‌ق از طریق شورایی که عمر اعضای آن را معیّن کرده بود، به خلافت رسید. وی در دستیابی بنی‌امیه به قدرت نقش اساسی داشت.
  4. علی بن ابی طالب؛ اولین مردی بود که اسلام آورد و پس از عثمان به سال 35ه‌ق با بیعت عمومی به خلافت رسید.
  5. طلحة بن عبیدالله؛ مردی شجاع و با سخاوت بود. وی به همراه عایشه جنگ جمل را طراحی کرد و در همین جنگ به تیر مروان‌بن‌حکم کشته شد.
  6. زبیر بن عوام؛ وی در تمامی غزوات شرکت داشت. از اصحاب جمل بود و چون تصمیم به کناره گیری گرفت در بین راه، توسط ابن جرموذ کشته شد.
  7. عبدالرحمن بن عوف؛ یکی از معاریف صحابه پیامبر(ص) و از اشخاص حاضر در شورای منتخب عمر. وی در دستیابی عثمان به خلافت تاثیری تامّ و تمام داشت.
  8. سعد بن ابی وقاص؛ وی یکی از اعضای شورای 6نفره عمر برای تعیین خلیفه بود.
  9. سعید بن زید؛ از صحابه پیامبر(ص) و از سابقان در اسلام که در همه غزوات به جز بدر شرکت داشت. طبق یک سند، همین شخص راوی حدیث عشره مبشره است.
  10. ابوعبیده عامر بن عبدالله بن جرّاح؛ وی در تمامی غزوات شرکت داشته است و از متخلفین جیش اسامه و فعالان در به خلافت رساندن ابوبکر به شمار می رود.

بررسی سندی حدیث

حدیث عشره مبشره، چندین سند دارد که در این جا به ذکر دو سند مشهور اکتفا می شود:

1. طریق اول، حمیدبن‌عبدالرحمن‌بن‌عوف از پدرش عبدالرحمن نقل می کند.در حالی که حمید در سال 32هـ‌ق به دنیا آمده، و عبدالرحمن(پدر او)در سال 33هـ‌ق فوت کرده است؛ پس او نمی‌تواند از پدرش مستقیما حدیث نقل کند،و حتما باید واسطه ای بین این دو باشد که هویت این واسطه معلوم نیست.

2. طریق دوم، عبدالله‌بن‌ظالم از سعیدبن‌زید نقل کرده است.این طریق به نظر بخاری و مسلم صحیح نیست.

اختلاف در متن حدیث

در یکی از نقل‌ها ابوعبیده، جزو ده تن است، ولی‌ در روایتی که مستدرک نقل کرده، به جای وی نام ابن‌مسعود آمده است. در روایتی که در سنن ابی‌داود و سنن ابن‌ماجه نقل شده به جای هر دوی آنها نام رسول‌خدا(ص) عنوان شده است. [در"الاستیعاب"به این اختلافات اشاره شده است.]

همچنین در یکی از روایات ابی‌داود، یکی از آن ده تن،سعدبن‌ابی‌وقاص است؛ اما در روایات دیگری که ابی‌داود ناقل آن است، به جای سعدبن‌ابی‌وقاص، سعدبن‌مالک ذکر شده است.

نکته دیگری که باعث تضعیف این حدیث می شود،آن‌‌که نام عبدالرحمن‌بن‌عوف و سعیدبن‌زید جزء افراد بشارت داده شده به بهشت است؛ این در حالی است که آنان خود این حدیث را نقل کرده‌اند و این موجب شک و تردید است. از طرفی، چرا این حدیث به وسیله هشت نفر دیگر، نقل نشده است؟! چرا در روز سقیفه که بر سر خلافت، اختلاف بود و مهاجرین برای شایستگی خود فضایلی را نقل می کردند، کسی به این حدیث استناد نکرد؟! آیا این سؤالات و نظایر آن،حاکی از این نیست که چنین حدیثی اصلاً وجود نداشته و بعدها جعل شده است؟!

مخالفت با قرآن

اگر قرار باشد که عشره مبشره با وجود هر گونه گناه صد در صد بهشتی باشند، پس باید پیامبر اسلام(ص) هم به طریق اولی این‌چنین باشد؛در حالی که قرآن کریم خلاف آن را می‌گوید.

خداوند در قرآن کریم خطاب به پیامبر اسلام می‌فرماید:

وَ لَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلًا. إِذًا لَأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنَا نَصِیرًا. [۱]

«و اگر ما تو را ثابت قدم نمی‌گرداندیم،نزدیک بود که به مشرکین اندک تمایل و اعتمادی بکنی.که در این صورت،کیفر این عمل تو را به تو می‌چشاندیم و عذاب تو را در دنیا و آخرت مضاعف می‌کردیم،آن‌گاه از قهر و خشم ما هیچ یاوری بر خود نمی‌یافتی»

خداوند در قرآن کریم چنان حمایتی از پیامبرش کرده که از احدی نکرده است؛ اما با این‌حال، به او می‌گوید که اگر کمی از راه حق منحرف شوی و به مشرکین تمایل پیدا کنی،تو را عذاب خواهم کرد!

با این وضعیت، چگونه ممکن است به اصحاب او آن چنان آزادی داده شود که با وجود هر گناهی بازهم به بهشت برین راه یابند؟!

مخالفت با عقل

این حدیث متضمن اضداد است و این به معنای تضاد در دین و بطلان دین است؛ چون اجتماع ضدین از محالات عقلی است. توضیح این که خط فکری ابوبکر با عمر فرق داشت و گاهی یکدیگر را نفی می‌کردند،طرز تفکر عثمان نیز با این دو فرق می‌کرد، و مبانی فکری و عقیدتی حضرت علی(ع) با هر سه فرق داشت و اصلا ارزشی برای سنت شیخین قائل نبود؛ و به همین دلیل در روز شوری شرط پیروی از سیره شیخین را نپذیرفت. خط فکری عبدالرحمن‌بن‌عوف با عثمان کاملا متناقض و متضاد بود، تا جایی که تا آخر عمر با عثمان قهر بود. خط مشی و روش حضرت علی(ع) با طلحه و زبیر فرق می‌کرد و لذا هر یک ریختن خون دیگری را مباح می‌دانست.

منبع

برگرفته از سایت عشره مبشره | دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم

پانویس

  1. اسراء/75_74