فرق و مذاهب اسلامی
پیروان دین اسلام از دیدگاه فقهی و کلامی این دین را به مذاهب گوناگونی تقسیم کردهاند که برخی از این مذاهب خود به فرقههای مختلف و گاه هر فرقه به انشعاباتی چند تقسیم میشود. در بررسی بسیاری از فرقهها در جهان اسلام آنچه شرط انصاف است رعایت نمیشود گاه نظر غیر قابل قبول یک فردِ نزدیک به فرقه را به همان فرقه نسبت میدهند و یا نظر تردیدآمیز فردی را که در فرقه پذیرفته نشده است، دیدگاه ضروری آن فرقه میشمرند، یا دیدگاههای مغرضانه دشمنان و مخالفان را دیدگاههای مسلّم یک فرقه دیگر ذکر میکنند. این وضعیتی است که از گذشته وجود داشته و همچنان هم ادامه دارد. منظور از دیدگاه فقهی، نوع احکام شرعی پذیرفته و بکاررفته در هر مذهب و منظور از دیدگاه کلامی درجهٔ پذیرش خردگرایی در هر یک از مذهبها است.
وجه ارزشمند بودن مباحث فرق و مذاهب
مؤلف و روایتگر ملل و نحل و فرق و مذاهب اگر از شجاعت علمی لازم و روحی صادق و بدون تعصب بهرهمند نباشد، آگاهی ناقص و مخدوش را به طالبین ارائه میدهد ومعرفت آنان را به مذهب و عقیدهای به بدبینی و شك و تردید گرایش میدهد. در تبیین هر مذهبی باید از كتابهای اصیل و مورد قبول آنان بهره برد و هرگز بر نوشتههای مخالفان اكتفا نكرد. جمعی از نویسندگان ملل و نحل، تعصبات دینی و مصالح شخصی خویش را، در نوشتههای خود تأثیر دادهاند و واقعیت و حقیقت مذاهب دیگر را ارائه ندادهاند. یكی از اساتید و اندیشندان معاصر از این فاجعه علمی ابراز تأسف میكند و برای این نویسندگان نمونههای ذكر میكند. وی در این زمینه مینویسد: «كتاب ملل و نحل شهرستانی از كتابهای معروف در قلمرو تاریخ عقاید ملل جهان است كه همگان با نام و موضوع آن آشنایی دارند، این كتاب در همه كتابخانهها موجود و در اختیار دیگران است، وی در معرفی شیعه میگوید:
- از ویژگیهای شیعه، اعتقاد به تناسخ و حلول و تشبیه است.
- امام دهم شیعیان در قم درگذشت و در همانجا به خاك سپرده شد[۱].
- هشام بن حكم خدا را جسم میدانست و برای او اندازهای برابر هفت وجب از وجبهای خود قائل بود.
- او علی را خدای لازم الاطاعه میدانست[۲]. و دروغهای متعدد دیگری كه به شیعه نسبت داده است، هر كس اندك آشنایی با مذهب شیعه داشته باشد دروغ بودن این مطالب برایش همانند آفتاب روشن است. بعضی از نویسندگان دیگر هم، بعد از وی، بیپروا شیعه را به شكل یاد شده معرفی كردهاند. برای نمونه «احمد امین در كتاب فجر الاسلام تهمتهائی به شیعه زد و سپس در نجف از محضر مصلح كبیر شیخ محمد حسین كاشف الغطا، معذرت خواست و گفت ریشه اشتباه من این بود كه مصادر و مدارك كافی درباره عقیده شیعه نداشتم»[24]، كه امروز این عذر هرگز پذیرفتنی نیست و از یك محقق چنین سخنی بعید است.
بسیار مشاهده گردیده كه اطلاعاتِ موجود در میان اهل تسنن پیرامون شیعه، غالباً از كتابهای همانند ملل و نحل شهرستانی كه از سر تعصب و با مستنداتی ضعیف یا بدون مدرك نگارش یافتهاند، گرفته شده است و آثار زیانباری را در پی داشته است، این وضع در مورد فِرق اسلامی دیگر هم دیده میشود، معتزله از فرقههای كلامی است كه با چنین بیمهریهای روبرو است و نسبتهایی كه به آنها داده شده، غالباً با استناد به كتب مخالفین آنها بوده است كه در نتیجه از نظر علمی ارزش لازم را ندارد علاوه بر دروغهای كه آگاهانه یا غیر آگاهانه نویسندگانی، مانند شهرستانی به آنها نسبت دادهاند. امید آن كه نویسندگان فرق و مذاهب از سر انصاف و واقع بینی به این كار همت گمارند.
تاریخچه
بحث از فرق و مذاهب در میان انسانها به شکل مدون و غیر مدون رایج بوده است. تاریخ فرق و مذاهب را، در میان مسلمانان از زمان پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) در قرآن مییابیم. «برای نمونه در سوره بقره حدود شصت آیه[۳] سرگذشت بنیاسرائیل و قانون شکنیهای آن قوم را ذکر نموده است» راجع به اقوام گذشته: قوم نوح، لوط، قوم ابراهیم، شعیب و... گزارشهای در قرآن آمده است. راجع به فرق اسلامی، اولین سند مکتوب که از زمان صحابه مانده است، احتجاج حضرت علی (علیهالسّلام) در جواب معاویه است. این احتجاج در واقع رد شیعه بر عثمانیه است که حضرت با استدلالی محکم سخن معاویه را رد میکند، در این زمینه در میان صحابه نمونههای متعددی میتوان یافت».[۴]
پیشینه این علم در مرحله تالیف و نگارش در بین مسلمانان دقیق در دست نیست. گزارش گران رجالی از کتابهای که در نیمه نخست قرن اول هجری[۵] نوشته شده است، و همچنین در نیمه دوم قرن دوم هجری[۶] خبر دادهاند. بعضی از کتابهای فرق از قرن سوم در دسترس است، و مورد استفاده علاقهمندان این علم واقع میشود.
البته در واقع این دانش همان گونه كه از نام آن پیداست به بحث در مورد مكتبهای فكری و شعب درون یك دین میپردازد و تاریخ تولد و تطور آنها را مورد توجه قرار میدهد و «در قلمرو تاریخ علوم جا میگیرد»[۷] و بخشی از تاریخ ادیان و مذاهب است. قابل ذكر است كه كلمه «مذهب» به معنی دین و آئین در اصطلاح علماء همانند معنای لغوی آن، استعمال شده است[۸] و بعضی دو واژه ملل و نحل در عربی را معادل فرق و مذاهب كلامی در فارسی دانستهاند[۹]. فایده و كاربرد این علم را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود:
- شناخت ادیان و مذاهب و شعب مختلف آنها و آشنایی با تولد و رشد و توسعه آنها و یا ازبین رفتن آنها و علل این مسائل.
- آگاهی از جهات اشتراك و اختلاف فرق و مذاهب.
- نقد مستدل و مستند فرق و مذاهب
- دفاع از دین حق
این مواد كلیات فوائدی است كه میتواند بر این علم مترتب باشد، البته كاربرد این دانش فقط در این موارد خلاصه و محصور نمیگردد، برای نمونه گاه قدرت طلبان، جهت پیشبرد اهداف خویش از شناخت ادیان و فرقههای مختلف آنها استفاده نموده و به اهداف سیاسی خویش از طریق آشنایی با ادیان و تأثیر بر پیروان آنها دسترسی پیدا میكنند.
واژه شناسی
فِرَق جمع «فرقه» است و فرقه به معنی، دسته، گروه و طائفه آمده است[۱۰]. مذهب را اهل لغت به شعبهای از دین، روش، طریقه، دین و كیش معنی نمودهاند[۱۱]. در عربی نویسندگان كتابهای تاریخ ادیان و مذاهب از دو واژه «ملل ونحل» استفاده نمودهاند. ملت در لغت عربی، به معنی شریعت و دین است، آنچه را كه خداوند برای رسیدنِ بندگانش به سعادت، بواسطه انبیاء وضع نموده است ملت است و جمع آن ملل است[۱۲]. نِحَل جمع نِحلَه به معنی دین و مذهب[۱۳] و ادعاء و یا ادعای باطل آمده است[۱۴]. واژه ملت در قرآن كریم مكرر مورد استفاده قرار گرفته است و به دو معنای آئین الهی و حق و یا باطل و غیر الهی بكار رفته است: در مورد آئین الهی میفرماید: «ثُمَّ أَوْحَیْنا إِلَیْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً»[۱۵]؛ آنگاه به تو وحی كردیم كه از آئین حنیف ابراهیم (آئین توحید) پیروی كن. و در مورد آئین غیر الهی میفرماید: «إِنِّی تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ»[۱۶]؛ من آئین قومی را كه به خدا ایمان نمیآورند و به آخرت كفر میورزند رها كردهام. قرآن در مقام استعمال پیوسته كلمه «ملة» را به گروهی یا شخصی اضافه میكند و نسبت میدهد»[۱۷] موارد استعمال این واژه در قرآن كریم بیش از نه مورد میباشد. واژه نحله به معنی مورد بحث در قرآن كریم استعمال نشده است. در اصطلاح نویسندگان تاریخ ادیان و مذاهب هم این واژه به معنی لغوی آن بكار گرفته شده است.
علت پیدایش مذاهب اسلامی
معیار اسلامی بودن هر فرقه و مذهبی، پذیرش اسلام به عنوان دین است.[۱۸] شهرستانی در بیان اختلافهای امت اسلامی، مهمترین اختلاف میان امت اسلامی را در مسئله امامت و خلافت پس از محمد میداند.[۱۹]
تعداد فرقههای اسلامی همواره مورد اختلاف منابع قرار گرفتهاست. با این حال بدوی معتقد است که این فرقهها منحصر به تعدادی محدود نیست و تلاش گروهی از نویسندگان در انحصار فرقههای اسلامی، ناتمام بودهاست. بدوی با نقدی بر روایت فرقه ناجیه در منابع اهل سنت، تلاش برخی از مورخان را که سعی در ذکر ۷۳ فرقه یا توجیه تعداد زیاد فرق اسلامی توسط آنان را اشتباه دانستهاست و گوشزد مینماید که تعداد فرقههای اسلامی پس از نگارش کتب مورخین و گذران عصر آنان، همچنان رو به افزایش بودهاست.[۲۰] بنابر آنچه منابع روایی شیعه و سنی نقل کردهاند، پس از پیامبر اسلام، ملت مسلمان به هفتاد و سه فرقه منشعب خواهند شد. در برخی از این روایات از نجات و بر حق بودن یکی از فرقههای هفتاد و سهگانهٔ اسلام یاد شدهاست که به آن روایت «فرقه ناجیه» گفته میشود. با توجه به اینکه تعداد فرقههای اسلامی، بدون احتساب مذاهب فرعی، از عدد مذکور در روایت کمتر، و با احتساب مذاهب فرعی از عدد هفتاد و سه بالاتر خواهند بود، نویسندگان ملل و نحل به توجیه روایت دست زدهاند.[۲۱] ضمن آنکه برخی منابع به نقد این روایت پرداخته و با ضعیف یا جعلی دانستن این روایت؛ تعداد کثیری از فرقههای موجود در کتب ملل و نحل را ساختگی، سیاسی یا با اغراض شخصی دانستهاند.[۲۲] از این رو، کتب ملل و نحل به فرقه سازی متهم شدهاند.[۲۳] از منابع اهل سنت، سنن ابنماجه، مسند احمد بن حنبل، سنن ابنداود، سنن ترمذی و المستدرک علی الصحیحین حاکم این روایت را به نقل از ابوهریره، ابودردا، جابر بن عبدالله انصاری، ابوسعید خدری، انس بن مالک، عبدالله بن عمرو بن عاص، ابوامامه و واثله نقل کردهاند. در منابع شیعی نیز کلینی در روضه کافی، روایت را به نقل از محمد باقر نقل کردهاست.[۲۴] در اعتبار یا عدم اعتبار این روایت از لحاظ سند، اختلافاتی گزارش شدهاست. در این بین، فخر رازی در مفاتیح الغیب، ابن حزم اندلسی و ذهبی در کتب خویش این روایت را ضعیف و غیرقابل اعتماد دانستهاند. در کنار تضعیف روایت، گروهی دیگر سکوت را اختیار کردهاند؛ از جمله ابوالحسن اشعری -موسس فرقه اشاعره- را میتوان یاد کرد که در صحت یا عدم صحت این حدیث سکوت اختیار کردهاست. گروه دیگری نیز به تأیید روایت همت گماشته و مواردی چون تواتر، تکرار و سند مختلف حدیث، اقدام به تصحیح و تأیید روایت کردهاند. افرادی چون مناوی در فیض القدیر، حاکم نیشابوری در المستدرک، شاطبی در الاعتصام و سفارینی در لوامع الانوار البهیه این روایت تأیید کردهاند.[۲۵]
کتب ملل و نحل، از فرقههای بسیاری یاد کردهاند و در موارد بسیاری نیز تنها به ذکر نام فرقه اکتفا نمودهاند.[۲۶] در تدوین فهرست حاضر، از فرقههایی که تنها به ذکر نامشان اکتفا شده، در بخش توضیحات فرقه اصلی که از آن منشعب شدهاند اکتفا شدهاست.
بنیانگذاران
قدیمیترین كتبی كه در زمینه فرق و مذاهب موجود است كتابهایی است كه در قرن سوم هجری توسط دانشمندان شیعه به رشته تحریر در آمده است و اكنون مورد توجه محققین این رشته میباشد. كتاب «فرق الشیعه» تألیف ابومحمد حسن بن موسی نوبختی متوفای حدود 300 هجری، تحت عنوان فرق الشیعه نوبختی برای اولین بار در سال 1379 هجری قمری با مقدمه و تعلیقات استاد سید محمد صادق بحرالعلوم در نجف چاپ شد و ترجمه آن توسط دكتر شكور در سال 1361 هجری شمی در تهران انتشار یافت. كتاب دیگری كه از قرن سوم هجری موجود است، فرق الشیعه اشعری است كه این دانشمند در 299 یا 300 در گذشته است از این كتاب به المقالات و الفرق یاد شده است. از میان مصنفان شیعه پنجاه سال قبل و یا بعد از وفات نویسندگان این دو كتاب، یعنی در فاصله سالهای 247 هجری قمری تا 356 هجری قمری نام نویسندگان دیگری در كتابهای رجالی و تاریخ ذكر شده است:
- ابو عیسی محمد بن هارون وراق كه در سال 247 هجری قمری وفات یافته است از علمای معروف علم كلام در قرن سوم هجری است، وی كتابی در فرق شیعه به نام «اختلاف الشیعه» داشته و از متكلمان بزرگ امامیه محسوب میشود[۲۷].
- نجاشی در رجال خود از «محمد بن احمد نعیمی» از اصحاب امام حسن عسكری(ع)، امامت(254 تا 260هـ. ق) نام میبرد كه كتابی در مورد فرق الشیعه نوشته است، و نجاشی از كتاب او به نام البهجه روایت كرده است[۲۸].
- ابوالقاسم نصر بن صباح بلخی كتابی به نام «فرق الشیعه» داشته است، كشی در رجال خود مكرر از نصر بن صباح و كتاب فرق الشیعه او یاد میكند[۲۹].
در مورد كتابهای قرن اول و دوم هجری قمری پیرامون فرق و مذاهب نقل شده است كه در ایام خلافت مهدی عباسی(132ـ135) «ابن مفضل» كتابی به نام صنوف الفرق به رشته تحریر درآورد و كتاب به دستور مهدی عباسی بر مردم خوانده میشد، هشام بن حكم میگوید من دیدم این كتاب در باب الذهب مدینه بر مردم خوانده میشد و بار دیگر دیدم كه در فضاء[۳۰] قرائت شد[۳۱]. اما از این كتاب غیر از این خبر، هیچ نشانهای دیگر وجود ندارند، علاوه بر این احتمال این كه نوشتهای مختصر همانند یك گزارش پیرامون معرفی فرقهها بوده، به گونهای كه اطلاعات كه مورد توجه مهدی عباسی را در زمینه فرقههای دینی به مردم ارائه میداده است زیاد است. كتابی هم درباره فرق به ضرار بن عمرو كه در نیمه نخست قرن اول هجری میزیسته است نسبت داده شده است[۳۲]. در مورد كیفیت این كتاب و نویسنده آن اطلاعات زیادی در دسترس نیست.
اقسام كتابها
كتابهایی كه دانشمندان مسلمان در زمینه ملل و نحل تألیف نمودهاند به سه دستة كلی تقسیم میشوند:
- كتابهایی كه علاوه بر بحث در مورد مذاهب اسلامی به بحث درباره ادیان و مذاهب دیگر نیز پرداختهاند، مانند كتاب «الملل و النحل» تألیف عبدالكریم شهرستانی(م 479 ق).
- كتابهایی كه تنها به فرق و مذاهب اسلامی پرداختهاند: مانند «اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات» تألیف شیخ مفید.
- كتبی كه نویسندگان آنها تنها بحث در مورد یكی از مذاهب اسلامی نمودهاند و این نویسندگان گاه از طرفداران و یا مخالفان آن مذهب هستند: مانند «فرق الشیعه» نوبختی از اعلام شیعه.
لازم به ذكر است كه كتب ردّیه نویسی، كه از سوی پیروان مذهبی بر رد مذهب دیگر نوشته شده است. و نیز كتابهایی كه به عنوان احتجاج و یا پاسخ به شبهات فرق دیگر نوشته شده، در این مجموعه قرار میگیرند. غرض ما هم حصر كتابها در این سه قسم نیست، ولی به نظر میرسد همه كتابهای ملل و نحل و فرق و مذاهب به نوعی به این سه قسم بر میگردد.
هفتاد وسه کشور
در متون قدیم شمار فرقههای اسلامی را ۷۳ فرقه میشمردند و به آنها اصطلاحاً «هفتاد و سه ملت» یا «هفتاد و سه گروه» میگفتند. در این متون، فرقههای اسلامی به شش گروه رافضیه، خارجیه، جبریه، قدریه، جهمیه، مرجیه تقسیم میشد و برای هر گروه ۱۲ زیرگروه نام برده میشد.
ابوالقاسم رازی هفت فرقه دیگر نیز نام میبرد به این شرح: کرامیه، هریه، حالیه، باطنیه، اباحیه، براهمیه، اشعریه. در برخی متون اسم فرقههای سوفسطائیه، فلاسفه، سمنیه، و مجوسیه نیز دیده میشود.
شیعیه
علویه، ابدیه، شیعیه، اسحاقیه، زیدیه، عباسیه، امامیه، ناوسیه، تناسخیه، لاعنیه، راجعیه، مرتضیه علوی
خارجیه
ازرقیه، ریاضیه، ثعلبیه، جازمیه، خلفیه، کوزیه، کنزیه، معتزله، میمونیه، محکمیه، سراجیه، اخنسیه
جبریه
مضطریه، افعالیه، معیه، تارکیه، بحثیه، متمنیه، کسلانیه، حبیبیه، خوفیه، فکریه، حسبیه، حجتیه
قدریه
احدیه، ثنویه، کیانیه، شیطانیه، شریکیه، وهمیه، رویدیه، ناکسیه، متبریه، قاسطیه، نظامیه، متولفیه
جهمیه
معطلیه، مترابصیه، متراقبیه، واردیه، حرقیه، مخلوقیه، عبریه، فانیه، زنادقیه، لفظیه، قبریه، واقفیه
مرجئه
تارکیه، شائیه، راجیه، شاکیه، نهمیه، عملیه، منقوصیه، مستثنیه، اثریه، مدعیه، مشبهه، حشویه
هفت فرقه
کرامیه، هریه، حالیه، باطنیه، اباحیه، براهمیه، اشعریه
متفرقه
سوفسطائیه، فلاسفه، سمنیه، وحدت اسلامی و مجوسیه [۳۳]
مذاهب شیعیان
شیعیان میانه رو (کِیسانیه)
کیسانیه؛ فرقهای که معتقدند پس از امام حسین(ع)، محمد بن حنفیه امام بوده است.[۳۴]
زیدیه
زیدیه گروهی از شیعیان که قائل به امامت زید فرزند امام سجاد(ع) بودند. ایشان معتقد بودند پس از زید (که خود شرائط امامت را دارا شد) تنها افرادی که دارای صلاحیت لازم باشند، در راه خدا قیام کنند و مردم را به طاعت خداوند و امامت خود دعوت نمایند؛ امام هستند.[۳۵]
جعفریه (دوازده امامی)
شیعه دوازده امامی، بزرگترین شاخه از مذهب شیعه. بر اساس باور شیعیان امامی پس از پیامبر، رهبری جامعه بر عهده امام است و امام از سوی خدا تعیین میشود. شیعیان امامی بر پایه احادیثی چون حدیث غدیر، حضرت علی را جانشین پیامبر اسلام و نخستین امام میدانند. آنها به دوازده امام اعتقاد دارند و بر این باورند که امام دوازدهم، مهدی، زنده است و در غیبت کبرا به سر میبرد.
امامیه
شیعه امامیه فرقه ای است که به امامت و خلافت بلافصل علی ـ علیه السلام ـ و فرزندان او از طریق نصب و نص پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ معتقد هستند.[۳۶] زمان پیدایش شیعه امامیه به همان معنای مذکور در زمان حیات پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بوده است زیرا (شیعه علی) بارها و بارها در سخنان آن حضرت به کار رفته است.
اسماعیلیه
گروهی از شیعیان هستند که معتقدند، امامان از سوی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و یا امام قبلی، نصب میشود و از پدر به پسر میرسد و بعد از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ حضرت علی ـ علیه السّلام ـ امام بوده بعد از وی به ترتیب تا امام صادق ـ علیه السّلام ـ را قبول میکنند و بعد از آن حضرت عقیده دارند که امامت به اسماعیل فرزند امام صادق ـ علیه السّلام ـ رسیده و بعد از او هم امامت در فرزندان وی ادامه یافته و تا زمان حال این سلسله امامت ادامه دارد.[۳۷]
شیعیان غالیان
غالیان افرادی هستند که در حق ائمه خود غلو کرده و آنها را از زمره مخلوق بودن خارج میکنند و مقام الوهیت را برای آنها قائل هستند.[۳۸]
اقلیتهای شیعه مذهب
چند فرقه اند که نمیتوان گفت سنی، یا شیعه اند؛ به خاطر افکار باطلی که دارند از اسلام خارج اند، ولی مرتد به حساب نمیآیند. مانند فرقههایی که صفات ربوبی را به امامان نسبت میدهند. مثلاً میگویند: امام علی خدا است، امام علی کارهای خدایی میکند یا تمام کارهای عالم در دست امام علی است. این فرقهها، مذاهب انشعابی از اسلام هستند.[۳۹]
شیخیه
این فرقه طرفداران شیخ احمد احسایی، در کرمان و مشهد متمرکزند. معتقدند خداوند امامان را آفرید و امامان تمام عالم را آفریدند. پس علت فاعلی عالم امامان هستند. از آن روی که اینان برای عقیده باطل خود به برخی روایات استناد میکنند که البته آن روایات یا ضعیف اند یا تفسیرهای مختلفی دارند، نمیتوانیم بگوییم به کلی از اسلام خارج اند و احکام غیرمسلمان بر آنان بار میشود.
این فرقه حدود دویست هزار پیرو دارد که پنجاه هزار از آنان در بصره و پنجاه هزار در کرمان هستند. جمعی در مشهدند و در آن جا مدرسه ای به نام باقریه دارند.20 شیخیه چندین گروه شدهاند: شیخیه باقری، شیخیه کریم خانی که در کرمان به سر میبرند. این دو گروه همدیگر را قبول ندراند.[۴۰]
اهل حق
پیروان این فرقه معتقدند علی خدا نیست، اما از خدا جدا نیست. برآنند که روح خداوند در علی حلول کرده است و پس از او بر اشخاص متعدد دیگری نیز حلول کرده است. قائل به تناسخ هستند. به معنای عرفی اینان علی اللهی اند. این فرقه حدود یک میلیون نفرند. در ایران در شهرهایی مانند: کرمانشاه، همدان، تویسرکان، بابل و... به سر میبرند. در ترکیه، هند و عراق [۴۱]وجود دارند. این فرقه نیز ملحق به مسلمانان هستند.[۴۲]
نُصَیریه
این فرقه طرفداران محمد بن نُمیر نُصیری هستند. او ادعا کرد که در دوره غیبت کبری، من باب امام حسن عسکری هستم. اینان در سوریه حدود یک میلیون نفرند. حافظ اسد و بشار اسد از این فرقه اند. تمام امامان را قبول دارند، ولی همراه با عقایدی غلوآمیز و به علی(ع) نگاه خدایی دارند.[۴۳]
علویان ترکیه
این فرقه در ترکیه زندگی میکنند و حدود چهارده تا بیست میلیون نفرند. عقیده غلوآمیز به علی(ع) دارند؛ معتقدند همه چیز در دست علی(ع) است. با این حال، برخی از آنان بر اساس فقه حنفی نماز میخوانند و بعضی از آنها نماز نمیخوانند، با این باور که علی برای آنان نماز گزارده است و نیز بعضی از آنان مسجد نمیروند چون علی در آن جا شهید شده است. از همین روی اینان چندین فرقه اند. اربکان، اردوغان، حزب رفاه و حزب فضیلت علوی اند.
بر اساس آمار سال 2007 کل مسلمانان 1/372/000/000 نفرند. یک میلیارد پیروان مذاهب سنت اند و سیصد میلیون شیعه اثناعشری اند. بقیه پیروان این چند فرقه ای هستند که گفتیم نه سنی اند و نه شیعه، بلکه منسوب به اسلام هستند.[۴۴]
اباضیه
این فرقه معتدل ترین فرقه باقی مانده از خوارج اند. عمانیها، تقریباً تمام شان، اباضیه مسلک هستند. در لیبی و الجزایر نیز زندگی میکنند. حدود چهار تا پنج میلیون نفرند. از نظر فقهی به حنفیان نزدیک اند؛ اما فقه مستقلی دارند و در عقاید به معتزله نزدیک اند؛ اما از اشاعره هم تأثیر پذیرفته اند. کتاب دراسات عن الاباضیه از عمرو خلیفه نامی از آثار خوبی است که یکی از اباضیان شمال آفریقا درباره مذهب خود نوشته است.[۴۵]
اهل تسنن
مذاهب فقهی
مالکی
فقه مالکی، حدود صد و پنجاه میلیون پیرو دارد. شمال آفریقا، الجزایر، لیبی، مغرب و… مالکی مذهب هستند. در فقه مالکی تکتف (بستن دستها در نماز) استحبابی ندارد؛ لذا مانند شیعیان با دستباز نماز میخوانند.[۴۶]
حنفی
فقه حنفی حدود چهارصد و پنجاه میلیون پیرو دارد. شبهقاره هند، آسیای میانه و ترکیه بیشتر حنفیاند؛ زیرا فقه حاکم در زمان سامانیان، غزنویان و امپراتوری عثمانی فقه حنفی بوده است. در ایران، اهل سنتی که در شرق زندگی میکنند، پیرو فقه حنفی و آن آنکه در غرب، میزیند، پیرو فقه شافعی هستند. در استانهای گلستان، خراسان، سیستان و بلوچستان حنفیان حضور دارند.[۴۷]
شافعی
فقه شافعی حدود سیصد و پنجاه میلیون پیرو دارد. بیشتر مصریان بر این مذهباند. دانشگاه الازهر بر مبنای فقه شافعی و کلام اشعری است. اندونزی و مالزی، بیشتر شافعیاند. البته بهصورت پراکنده نیز در جهان اسلام پیرو دارد. کردها شافعی هستند. صلاح الدین ایوبی، مؤسس سلسله ایوبیان کرد شافعی بود. از آن زمان دانشگاه الازهر تاکنون بر اساس فقه شافعی تدریس میکند. احمد الطیب رئیس کنونی الازهر شافعی و اشعری است. اهل سنت استانهای گیلان، اردبیل، آذربایجان، کردستان، هرمزگان شافعی مذهباند. در فلسطین، مردمان نوارغزه، شافعی و ازنظر فقهی با مصریان هممذهباند.[۴۸]
حنبلی
فقه حنبلی، حدود پنجاه میلیون پیرو دارد. در عربستان وهابیان، حنبلیاند و در سوریه، لبنان، اردن و کرانه باختری، پیروان فقه حنبلی به گونه پراکنده وجود دارند.[۴۹]
مذاهب کلامی
ماتریدیه
این مذهب یکى دیگر از مذهب کلامى معروف و مورد قبول در میان اهل سنت است که در اوایل قرن چهارم هجرى پدید آمد، مؤسس این مذهب کلامى، ابو منصور ماتریدى (متوفاى ۳۳۳ ه) است. انگیزه ماتریدى و اشعرى در مخالفت با معتزله انگیزهاى واحد بود، ولى روش آنان کاملاً یکسان نبود، زیرا عقلگرائى در ماتریدیه بر ظاهرگرائى غالب است.[۵۰]
اشاعره
این گروه عقاید اهل حدیث را با تعدیل خاصى پذیرفتهاند. پایهگذار این مکتب ابوالحسن اشعرى (ت. ۲۶۰ ۳۲۴) مىباشد. وى قبل از پایهگذارى این مکتب بر مکتب معتزله بود، او در قرن چهارم هجرى به دفاع از عقاید اهل حدیث و مخالفت با آراى معتزله قیام کرد و مکتب جدیدى بوجود آورد که در جهان تسنن شهرت بسزائى یافت.[۵۱]
معتزلی
گروهى که به عقل، بیش از حد بها دادهاند و در موارد زیادى به دلیل تصادم نصوص با عقل، به تأویل آ نها مىپرداختند. این گروه پنج مسأله را از اصول اعتزال مىشمارند :. ۱ توحید.. ۲ عدل.. ۳ وعده و وعید.. ۴ امر به معروف و نهى از منکر.. ۵ منزله بین المنزلتین. پایهگذار این مکتب کلامى «واصل بن عطاء» شاگرد حسن بصرى بود است که در یک جریان از حوزه درس او جدا شد و حوزه مستقلى تشکیل داد و بدین مناسبت حسن گفت «اعتزل عنّا» یعنى از ما جدا شد. به همین مناسبت بود که پیروان و اصل «معتزله» نامیده شدند.[۵۲]
وهابیه
مسلک وهابى منسوب به شیخ محمد فرزند «عبدالوهاب» نجدى است، وى در سال ۱۱۱۵ هجرى قمرى در نجد تولد یافت. این گروه خود را «سلفیه» مىنامند و مسائلى را بر اصول «سلفیه» افزودند که بیشتر مربوط به توحید و شرک است. محمد بن عبدالوهاب با مطالعه کتابهاى ابن تیمیه، گرایش خاصى به احیاى اندیشههاى او پیدا کرد، در این رابطه زیارت پیامبر، تبرک به آثار او، توسل به وى و بناى سایبان بر قبور را شرک دانست و دیگر طوایف مسلمین را متهم به شرک و خروج از دین کرد و تنها مذهب وهابیت را اهل نجات دانست [۵۳].عقاید و اندیشههاى افراطى و رفتار خشن و انعطافناپذیر آنان منشأ تفرقه و نزاع در میان امت اسلامى شده است بدین جهت، در راستاى اهداف و منافع استکبار جهانى و دشمنان اسلام قرار گرفته است.
جنبشهای فکری
سلفیه
سَلَفی به گروهی از مسلمانان اهل سنت گفته میشود که به دین اسلام تمسک جسته و خود را پیرو سلف صالح میدانند و در عمل و اعتقادات خود از پیامبر اسلام، صحابه و تابعین تبعیت میکنند. سلفیها تنها قرآن و سنت را منابع احکام و تصمیمات خود میدانند.[۵۴]
بنیانگذاری سلفیگری معاصر به سید جمالالدین اسدآبادی و محمد عبده در اوایل قرن بیستم نسبت داده میشود. سلفیگری دارای ابعاد مذهبی، فرهنگی، اجتماعی، و سیاسی است و تأثیری بنیادین بر متفکران مسلمان در گوشه و کنار جهان اسلام گذاشته است.[۵۵]
اِخوان المسلمین
سازمان اِخوانالمسلمین جریانی سَلَفی است که توسط حسن البنا در مصر تأسیس شد. حسن البنا پیرو اصلاحطلبِ پیش از خود رشیدرضا بود که از یک سو تحت تأثیر دیدگاههای ابنتیمیه و محمد عبده، تفکر سلفی داشت؛[۵۶] و از سوی دیگر با تأثیرپذیری از سید جمالالدین اسدآبادی در راه وحدت مسلمانان تلاش میکرد.[۵۷]
دیوبندی
مکتب سَلَفی در شبهقاره هند توسط شاه ولی الله دهلوی (۱۱۱۴-۱۱۷۶ق) نهادینه شد.[۵۸] او که رسالهای در دفاع از ابنتیمیه دارد،[۵۹] در آثارش اعمالی مثل زیارت قبور، توسّل، استغاثه، نذر و قسم را از مظاهر شرک شمرده است.[۶۰]
پس از شاه ولیالله دهلوی، برخی از شاگردان باواسطهاش مدرسه دیُوبند را تأسیس کردند و افکار او را نشر دادند. این مدرسه بهزودی رونق گرفت و با جذب دانشجویانی از سراسر هند و دیگر کشورها به بزرگترین مدرسه علمیه هند مبدل شد.[۶۱]
پس از انقلاب اسلامی ایران، دیوبندیه که از گذشته با شیعه در تقابل بود، با هدف جلوگیری از شیعهشدن اهلسنت پاکستان، انجمن سپاه صحابه را تشکیل داد.[۶۲]
ظاهری
ظاهری یکی از مذاهب است که داوود بن علی اصفهانی در سده سوم هجری تأسیس کرد. وجه تسمیه این مذهب توجه به «ظاهر» آیات [[قرآن]] و روایات پیامبر اسلام است.
اوج شکوفایی مذهب ظاهری در قرن پنجم توسط ابن حزم اندلسی پدید آمد و بیشتر پیروان آن در اندلس و شمال آفریقا بودند. مذهب شافعی در بین مذاهب دیگر اسلامی بیشترین شباهت را با مذهب ظاهری دارد.
فرقههای صوفی در جهان اسلام
اکنون در جهان اسلام، یکصد فرقه صوفی با حدود چهارصد تا پانصد میلیون پیرو وجود دارد که بیشتر از اهل سنت بوده و شماری اندک شیعه هستند. حدودِ بیست میلیون صوفی شیعه در جهان وجود دارد.
قادریه
یکی از فرقههای بزرگ و معروف صوفی در میان اهل سنت، فرقه قادریه است. پیروان عبدالقادر که از مغرب تا اندونزی پیرو دارد. در ایران نیز، اهل سنتِ منطقه کردستان، بیشتر پیرو سلسله قادریه هستند.
نقشبندیه
این فرقه، طرفداران خواجه بهاالدین نقشبند هستند. وی، در قرن ۸ و ۹ در پاکستان میزیسته است. تأثیر آن در شبهقاره هند و آسیای میانه زیاد است. در ایران نیز، در استان گلستان و خراسان شمالی (ترکمنها) بیشتر از این فرقه پیروی میکنند. در کرمانشاه و کردستان نیز حضور دارند. برخی از دیوبندیه در استان سیستان و بلوچستان نیز خود را پیرو این فرقه معرفی میکنند.
بریلویه
به پیروان احمدرضا خان بریلوی که در شهر “به ریلی” در شبهقاره هند میزیست و از فرقه قادریه منشعب شده است، بریلوی گویند. ۶۰ درصد اهل سنت پاکستان بریلوی هستند. در ایران، در استان سیستان و بلوچستان بهصورت محدود وجود دارند. در چابهار مدرسهای با ۱۰۰ طلبه از این فرقه دایر است.
تیجانیه
این فرقه در کشورِ مغرب فعال است. در ایران، کتابی به نام عارفی از الجزایر، ترجمه دکتر پورجوادی منتشرشده که عنوان اصلی آن قدیسی در قرن بیستم است. شیخ صوفی معرفیشده در این کتاب، از فرقه تیجانیه است.
از دیگر فرقهها و مذاهب صوفی سنی میتوان از چشتیه، سهروردیه، رفاعیه، یسویه، کبرویه و… نام برد.[۶۳]
بکتاشیه
بکتاشیه از طریقتهای صوفیه آسیای صغیر و منطقه بالکان که پیروان بسیاری دارد. بکتاشیان خود را مسلمان و شیعه میدانند. آنان به وحدانیت خدا، نبوت محمد (ص) و ولایت علی (ع) معتقدند؛ اما این سه را در تثلیثی شبیه به تثلیث مسیحی مینگرند.[۶۴]
فرقههاى فعال صوفى در شیعه
گنابادیه
فرقه صوفى گنابادیه، فعالترین فرقه صوفى شیعى است. این فرقه، از فرقههاى انشعابى شاه نعمت الهیه است. در خراسان جنوبى در شهر گناباد، تهران، یزد، بروجرد و... بین سه تا چهار میلیون پیرو دارد.
شاه نعمت اللهیه
پیروان این فرقه در کرمان و ماهان هستند که البته فعالیت زیادى ندارند.
نوربخشیه
این فرقه پیرو سیدمحمد نوربخش شاگرد ابن فهد حلى است که از قرن هشتم به بعد، فعالیت دارد. حدود پنجاه هزار در شمال پاکستان پیرو دارد. در ایران نیز پیروانى دارد.
ذهبیه
این فرقه در دزفول به نام احمدیه مشهور و فعال است که در آن جا حسینیهاى نیز به نام این فرقه موجود است.[۶۵]
پانویس
- ↑ ملل و نحل شهرستانی، عبدالكریم، ج 1، ص 280، دارالسرور بیروت، 1368 هـ. ق.
- ↑ سبحانی، جعفر، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ج 1، ص 10.
- ↑ بقره/سوره۲، آیه۶۰۴۰
- ↑ شکور، محمد جواد، مقدمه فرهنگ فرق اسلامی، استاد کاظم مدیر شانه چی، سیزده
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، ۱۱ (پاورقی
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، ۱۱ (پاورقی
- ↑ سبحانی، جعفر، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ج 1، ص 28.
- ↑ توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، 13.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب كلامی، 10.
- ↑ فرهنگ فارسی معین.
- ↑ فرهنگ فارسی معین.
- ↑ المعجم الوسیط، ج 2، ص 364.
- ↑ اقرب الموارد، ج 5، ص 364.
- ↑ لسان العرب و قاموس اللغه.
- ↑ نحل/ 122.
- ↑ ت. یوسف/ 37.
- ↑ سبحانی، جعفر، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ج 1، ص 27.
- ↑ جمعی از محققین، دانستنی ادیان و مذاهب، ۳۴۸
- ↑ جمعی از محققین، دانستنی ادیان و مذاهب، ۳۵۵
- ↑ بدوی، تاریخ اندیشههای کلامی، ۱: ۴۸–۴۹
- ↑ جمعی از محققین، دانستنی ادیان و مذاهب، ۳۵۰
- ↑ اسفندیاری، «فرقه سبائیه»، مسجد، ۶۸
- ↑ جعفری، «باورها و فرقههای خوارج»، معارف عقلی، ۳۵
- ↑ صفری فروشانی، «راهنمای مطالعات فرقهشناسی اسلامی»، هفت آسمان، ۱۲۹
- ↑ مان، ۱۲۹. بقائی یمین، «بررسی حدیث فرقه ناجیه»، مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی، ۶۱–۶۲
- ↑ اسفندیاری، «فرقه سبائیه»، مسجد، ۷۰
- ↑ فرق الشیعه نوبختی، دكتر شكور، بیست.
- ↑ رجال نجاشی، ص 395، چ مؤسسه النشر الاسلامی.
- ↑ رجال شیخ طوسی، ص 515.
- ↑ محلی در مدینه.
- ↑ سبحانی، جعفر، فرهنگ فرق و مذاهب اسلامی، ج 1، ص 25.
- ↑ فرق و مذاهب كلامی، 11، به نقل از مقالات الاسلامیین، ترجمه مؤیدی.
- ↑ لغتنامه دهخدا: سرواژه هفتاد و دو ملت
- ↑ فرمانیان، مهدی، آشنایی با فرق تشیع، ۱۳۸۷ش، ص۴۰
- ↑ فرمانیان، مهدی، موسوی نژاد، علی، درسنامه تاریخ و عقائد زیدیه، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۱
- ↑ نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴، انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۶۱ش
- ↑ المذاهب الاسلامیه، ص 246
- ↑ شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۵۴
- ↑ hawzah.net › Magazine › View
- ↑ hawzah.net › Magazine › View
- ↑ ر. ک:عراق
- ↑ hawzah.net › Magazine › View
- ↑ hawzah.net › Magazine › View
- ↑ hawzah.net › Magazine › View
- ↑ hawzah.net › Magazine › View
- ↑ jh.isca.ac.ir
- ↑ jh.isca.ac.ir
- ↑ jh.isca.ac.ir
- ↑ jh.isca.ac.ir
- ↑ درآمدى بر علم کلام، ص ۲۹۶، همان
- ↑ ربانى گلپایگانى، على، فرق و مذاهب کلامى، انتشارات مرکز جهانى، چاپ سوم، ۸۳، ص ۲۰۱
- ↑ مطهرى، مرتضى، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چ دوم، ۱۳۷۲، ج ۳، ص ۸۵
- ↑ سبحانى ،جعفر ،آئین وهابیت، ص ۲۹
- ↑ Shahin, “Salafīyah”, Oxford
- ↑ Shahin, “Salafīyah”, Oxford
- ↑ فرمانیان، جریانشناسی فکری فرهنگی سلفیگری معاصر، ۱۳۵۲ش، ص۱۰۸تا۱۱۰
- ↑ فرمانیان، «سلفیه و تقریب»، ص۱۴۳و۱۴۴
- ↑ فرمانیان، جریانشناسی فکری فرهنگی سلفیگری معاصر، ۱۳۹۶ش، ص۷۶تا۷۸
- ↑ فرمانیان، جریانشناسی فکری فرهنگی سلفیگری معاصر، ۱۳۹۶ش، ص۷۸
- ↑ ملا موسی میبدی، «بررسی و نقد دیدگاه شاه ولی الله دهلوی در مسئله شرک»، ص۱۵۵
- ↑ فرمانیان، جریانشناسی فکری فرهنگی سلفیگری معاصر، ۱۳۹۶ش، ص۸۳
- ↑ پورحسن و سیفی، «تقابل نئوسلفیها با شیعیان و پیامدهای آن بر اتحاد جهان اسلام»، ص۱۴
- ↑ jh.isca.ac.ir
- ↑ لاجوردی، فاطمه، بکتاشیه، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ص۳۹۶-۳۹۸
- ↑ jh.isca.ac.ir