رژیم صهیونیستی

از ویکی‌وحدت
رژیم صهیونیستی
پرچم اسرائیل.png
پایتختتل آویو
دینیهودیت
زبانعبری

اسرائیل (به عبری: יִשְרָאֵל; عربی: إِسْرائیل‎)، همان دولت اسرائیل (به عبری: מְדִינַת יִשְרָאֵל مِدینات یِسْرائیل)، کشوری جدید الاحداث توسط انگلستان در قرارداد بالفور (قریب به شصت سال) در غرب آسیا، واقع در ساحل جنوب‌ شرقی دریای مدیترانه و ساحل شمالی دریای سرخ است. اسرائیل در شمال با لبنان، در شمال‌شرقی با سوریه، در شرق با اردن، به‌ترتیب در شرق و غرب با سرزمین‌های فلسطینی کرانه باختری و نوار غزه[۱] و در جنوب‌شرقی با مصر هم‌مرز است. با وجود اینکه مساحتش نسبتاً کم است، اما از نظر جغرافیایی دارای ویژگی‌های متنوعی است. مرکز اقتصادی و علمی اسرائیل، تل‌آویو است،[۲] درحالی که مرکز حکومت آن در اورشلیم، شهری که اسرائیل آن را پایتخت خود می‌داند، واقع است.

اسرائیل تنها کشور با شهروندان عمدتاً یهودی در جهان است. بر پایه برآورد سال ۲۰۱۳ سازمان مرکزی آمار اسرائیل، این کشور در حدود ۸ میلیون و ۵۱ هزار نفر جمعیت به این منطقه کوچانده و مهاجرت داده شده اند، که ۶٬۰۴۵٬۹۰۰ نفر از آنان را یهودیان و ۱٬۶۶۳٬۴۰۰ را اعراب اسرائیلی تشکیل داده‌اند. بیشتر اعراب اسرائیلی مسلمان و گروهی نیز مسیحی و دروزی هستند. مارونی‌ها، سامری‌ها، ارمنی‌ها و چرکسی‌ها از دیگر اقلیت‌های قومی ساکن این کشور هستند[۳]

در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ میلادی، سازمان ملل متحد، طرح تقسیم فلسطین به دو کشور اسرائیل و فلسطین و اداره شهر اورشلیم، به صورت بین‌المللی را تصویب کرد. این طرح موافقت سران اسرائیلی را در پی داشت اما فلسطینیان و دولت‌های عرب منطقه، بی‌درنگ آن را رد کردند. در نتیجه از تاریخ ۳۰ نوامبر ۱۹۴۷ تا ۱۴ مه ۱۹۴۸ میان شبه‌نظامیان فلسطینی و یهودی، نبردهای خونینی درگرفت. نهایتاً در ۱۴ مه ۱۹۴۸ هم‌زمان با پایان قیومیت بریتانیا بر فلسطین، «دولت اسرائیل» با صدور منشور استقلال، اعلام موجودیت کرد[۴] یک روز پس از اعلام استقلال، تمامی همسایگان عرب به‌طور هم‌زمان به اسرائیل حمله کردند که متحمل شکست شدند. از آن پس، مجموعه‌ای از درگیری‌های نظامی بین نیروهای اسرائیلی و کشورهای عرب رخ داده که جنگ ۱۹۴۸، جنگ ۱۹۵۶، جنگ شش‌روزه ۱۹۶۷ و جنگ یوم کیپور ۱۹۷۳ مهم‌ترین آنها بوده‌اند[۵]

اسرائیل عضو رسمی سازمان ملل متحد است و در حال حاضر با بیش از صد و پنجاه و هفت کشور جهان روابط دیپلماتیک دارد. از سوی دیگر، ۲۵ کشور عمدتاً مسلمان این دولت را به رسمیت نمی‌شناسند و برخی کشورها مانند جمهوری اسلامی ایران سراسر اسرائیل را فلسطین اشغالی (به عربی: فلسطین المُحْتَلّة) می‌نامند. این کشور هم‌چنین میزبان بناهایی مقدس از سه دین ابراهیمی یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام است.

اسرائیل، کشوری توسعهافته و نوع حکومت آن، جمهوری پارلمانی است. این کشور دارای نظام پارلمانی و حق رای عمومی است. در این کشور، رئیس‌جمهور مقامی تشریفاتی است و نخست‌وزیر به عنوان رئیس دولت و کِنست (پارلمان اسرائیل) به عنوان شاخه قانون‌گذار عمل می‌کند.

در سال ۲۰۰۸ میلادی، اسرائیل بر پایه تولید ناخالص داخلی در رتبه چهل و یکمین اقتصاد بزرگ جهان قرار داشت. کشور اسرائیل از لحاظ رتبه‌بندی دانشگاهی، بهترین وضعیت علمی را در منطقه خاورمیانه داراست. از لحاظ شاخص توسعه انسانی، در سال ۲۰۰۸ میلادی، در رتبه بیست و سوم جهان قرار داشت. این کشور از لحاظ این شاخص در بالاترین رتبه در منطقه خاورمیانه قرار دارد[۶]مردم این کشور از لحاظ امید به زندگی، دارای یکی از بالاترین شاخص‌ها در میان کشورهای جهان هستند. بنابر گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز، مطبوعات و رسانه‌های اسرائیلی، بالاترین میزان آزادی را در میان کشورهای منطقه خاورمیانه دارند.

جغرافیا

مساحت اسرائیل ۲۲٬۱۴۵ کیلومتر مربع (به تقریب دو برابر قطر) است. اسرائیل ۱۵۳مین کشور جهان از لحاظ وسعت جغرافیایی است.

اسرائیل در شمال با لبنان، در شمال شرقی با سوریه، در شرق با اردن و در جنوب غربی با مصر مرز زمینی دارد. اسرائیل هم‌چنین در شرق با کرانه باختری رود اردن و در جنوب غربی با نوار غزه مجاور است. این کشور هم‌چنین از طریق دریای مدیترانه، خلیج ایلات و دریای سرخ مرز آبی دارد. این کشور با وجود پهناوری اندک، ویژگی‌های جغرافیایی متنوعی را شامل می‌شود.

شورترین دریاچه جهان به نام دریای مرده (بحرالمیت) در مرز اردن و اسرائیل واقع شده‌است. بزرگ‌ترین دریاچه داخلی اسرائیل، دریاچه کینرت در دامنه بلندی‌های جولان قرار گرفته‌است.

صحرای نِگِب بیابانی است وسیع در جنوب کشور اسرائیل که حدود ۵۵ درصد از خاک اسرائیل را پوشانده‌است.

تقسیمات کشوری

۱. استان شمال ۲. استان حیفا ۳. استان مرکز ۴. استان تل‌آویو ۵. استان اورشلیم ۶. استان جنوب کشور اسرائیل به شش استان تقسیم می‌شود.

استان‌ها

استان شمال - مرکز استان: ناصره استان حیفا - مرکز استان: حیفا استان مرکز - مرکز استان: رمله استان تل‌آویو - مرکز استان: تل‌آویو استان اورشلیم - مرکز استان: اورشلیم استان جنوب - مرکز استان: بئرشبع

مردم

بر پایه آمار سال ۲۰۰۹ میلادی، اسرائیل در حدود هفت میلیون و ۵۰۰ هزار نفر جمعیت داشته‌است که در حدود پنج میلیون و ۷۰۰ هزار نفر از ساختار جمعیتی آن را یهودیان تشکیل داده‌اند. مابقی ساختار جمعیتی از مسلمان‌ها، مسیحیان، دروزها و سامریون تشکیل شده‌است.

بزرگ‌ترین بخش از اقلیت‌های قومی را شهروندان موسوم به عرب اسرائیلی تشکیل می‌دهند. اعراب اسرائیل ۱۹٫۷ درصد از جمعیت اسرائیل را تشکیل می‌دهند. [۳۶] هم‌چنین بر اساس آمار موجود، بیش از ۱۳۵هزار شهروند ایرانی‌تبار در کشور اسرائیل زندگی می‌کنند.

تاریخ

با شکل‌گیری جنبش سیاسی صهیونیسم در سال ۱۸۹۷ و بیانیه بالفور در سال ۱۹۱۷ میلادی، جامعه ملل، در پایان جنگ جهانی اول و پس از سقوط امپراتوری عثمانی، قیمومیت بر فلسطین را به بریتانیا اعطا کرد، با هدف این‌که قیمومیت بریتانیا «پیش‌زمینه‌های مطلوب سیاسی، اقتصادی و امنیتی برای تأسیس خانه ملی یهودیان را عهده‌دار شود و هم‌چنین برای حفاظت از حقوق مدنی و حقوق مذهبی از همه ساکنان سرزمین فلسطین، صرف‌نظر از نژاد و مذهب» بکوشد[۷]

شکل‌گیری صهیونیسم تا تشکیل دولت اسرائیل

در سال 1895 «تئودور هرتزل»، که به گواهی تاریخ نه زبان عبری می‌دانست و نه از تاریخ یهود آگاهی داشت، با استفاده از جریان «آلفرد دریفوس»، در فرانسه کتابی تحت عنوان «دولت یهود» منتشر کرد و از یهودیان خواست برای تشکیل یک «موطن یهودی» تلاش کنند. هرتزل خبرنگار روزنامه «نیوفری» چاپ بوداپست و ساکن این شهر بود و اغلب به پاریس رفت و آمد می‌کرد. وی در سال 1897 م روزنامه «دی ولت» ارگان رسمی افکار صهیونی را انتشار داد. در همین سال همراه با دیگر رهبران صهیونیست در شهر «بال» سوئیس گرد آمده و «سازمان صهیونیست جهانی» را که بالاترین مرجع آن «کنگرۀ صهیونیسم» بود ایجاد نمودند. هرتزل در مورد نتایج کنفرانس بال چنین نوشت: «اگر بخواهیم نتیجه کنگره بال را در یک جمله خلاصه کنیم که من هرگز آن را افشا نخواهم ساخت باید بگویم من در بال دولت یهود را پایه‌گذاری کردم.» [۸]
بنابراین کنفرانس بال دارای دو مصوبه سری و غیرسری بود: طبق مصوبات غیرسری کنفرانس بال، می‌بایست یک «کانون ملی یهودی» ایجاد شود در این مصوبات از به کار بردن لفظ کشور خودداری شد زیرا اگر صریحاً خواستار ایجاد یک کشور یهودی می‌شد با اعتراضات اعراب و مسلمانان مواجه می‌گردید. اما مصوبات سری آن مشتمل بر تلاش مداوم صهیونیستها با استفاده از کلیه وسایل و امکانات برای اشغال فلسطین و تشکیل دولت صهیونیستی بود. اما قبل از انجام این عملیات بایستی راه ورود به فلسطین را هموار می‌کردند. صهیونیستها به دولت‌هایی که دارای خط مشی‌های سیاسی متفاوت و گاه متضاد بودند رجوع می‌کردند و با دادن قول همکاری، از آنها تقاضای کمک می‌نمودند. هرتزل تا سال 1904 م با هفت دولت اروپایی تماس گرفت و به هر یک قول داد که در صورت همکاری آنها، صهیونیسم حافظ منافعشان خواهد بود.
وی در نامه‌ای به «لرد سالیسبوری» نخست‌وزیر انگلستان اظهار داشت که اگر انگلیس خط آهنی از مدیترانه به خلیج فارس بکشد نفع زیادی نصیبش خواهد شد. وی ادامه داد که تشکیل دولت یهودی منافع انگلیس را بهتر حفظ خواهد نمود. همچنین قول داد که مطلب را فاش نسازد. [۹] هرتزل در سال 1899 در دیدار با امپراطور آلمان از ایجاد شرکتی که فلسطین را زیر چتر حمایتی و استعماری آلمان درمی‌آورد سخن گفت و او را مطمئن ساخت که مطلب را فاش نخواهد کرد. [۱۰]
سپس به سوی امپراطوری عثمانی رفت و از شخص امپراطور تقاضا نمود اجازه دهد یهودیان به فلسطین مهاجرت کرده و به خرید و آبادانی زمینهای آنجا بپردازند. وی برای جلب موافقت امپراطور به او گفت: «اگر اعلیحضرت سلطان عثمانی فلسطین را به ما واگذارد ما حسابهای مالی آن را کاملاً تسویه خواهیم کرد و در آن جا برای اروپا سدی در مقابل آسیا به وجود خواهیم آورد.» [۱۱]
ولی سلطان عبدالحمید در پاسخ گفت: «امپراطوری ترک به من تعلق ندارد... من نمی‌توانم کوچک‌ترین قطعه ای از آن را ببخشم. یهودیان میلیاردهاشان را برای خودشان نگه دارند وقتی امپراطوری من تقسیم شد آنها می‌توانند فلسطین را مجانی به دست آورند ولی فقط جسد ما را می‌توانند قطعه قطعه کنند من بریدن عضو را نخواهم پذیرفت.» [۱۲]
به دنبال این پاسخ منفی سلطان عبدالحمید، صهیونیستها تبلیغات زیادی علیه امپراطوری عثمانی انجام دادند که نهایتاً منجر به ایجاد شورش‌هایی علیه امپراطوری گردید.
در سال 1902 دولت انگلیس سرزمین «اوگاندا» را برای ایجاد موطن موقت یهودی به «سازمان صهیونیسم جهانی» پیشنهاد کرد. در کنگره ششم صهیونیسم در سال 1903 هرتزل موافقت خود را با ایجاد دولت صهیونیستی در اوگاندا که «چمبرلین» پیشنهاد می‌کرد اعلام داشت. «وایزمن» در‌این‌باره نوشته است که پروژه اوگاندا به نحو شدیدی مورد علاقه بازرگانانی بود که معتقد بودند هیچ اهمیتی نخواهد داشت که یهودیان در کجا دست به تشکیل موطن ملی بزنند. آنها فکر می‌کردند که مهم آن است که یک مهاجرنشین یهودی ایجاد شود حال هر کجا می‌خواهد باشد، در آرژانتین، صحرای سینا، اوگاندا یا کنیا. اما کنگره هفتم صهیونیسم تأکید نمود که دولت یهود باید در فلسطین ایجاد شود.
هرتزل همچنین برای در اختیار گرفتن قبرس با «چمبرلین» وزیر مستعمرات انگلیس گفتگو نموده و پیشنهاد کرده بود که حاضر است پنج میلیون پوند به اهالی آن بپردازد تا قبرس را ترک گویند. اما چمبرلین پاسخ داده بود که برای این کار باید مردم سفیدپوست را از آنجا بیرون کرد و او این کار را نمی‌کند. [۱۳]
وی برای به دست آوردن تریپولی (لیبی) به پادشاه ایتالیا نیز مراجعه کرده و او نیز امتناع نموده بود.14 در آن زمان لیبی مستعمره ایتالیا بود. تا آغاز جنگ جهانی اول صهیونیستها از یک طرف خود را حامی منافع انگلیس نشان می‌دادند و از طرف دیگر به دولت آلمان نزدیک می‌شدند تا از وعده‌های آنان نیز بهره گیرند.
«ماکس بودنهایمر» از مقامات ارشد صندوق ملی یهود در یادداشتی به وزارت خارجه آلمان نوشت: «...یهودیان با همکاری آلمان می‌توانند کفه (ترازو) را (به نفع آلمان) بر هم بزنند... پیدایش دولت یهود برای امپراطوری آلمان ضرورت حیاتی دارد زیرا از تهدید دائمی حکومت روسیه آزاد می‌گردد.»
به دنبال این یادداشت دیدارهایی بین مارشال «فون هیندنبورگ» و چند رهبر صهیونیستی صورت گرفت. نامبرده از طرح صهیونیستها شدیداً دفاع نمود و حمایت خود را به صورت کتبی به آنان اعلام داشت.
با آغاز جنگ، رفته رفته انگلیس نقش جدی تر در جریانات مربوط به فلسطین به عهده گرفت. در سال 1915 «هربرت ساموئل» یهودی صهیونیست، که یکی از وزرای دولت انگلیس بود. لایحه ای بنام «فلسطین ـ پنج اختیار» را به تصویب کابینه رساند، لایحه به ضرورت سلطه انگلیس بر فلسطین تأکید کرده و راه این سلطه را یهودی سازی فلسطین بیان می‌داشت و خواستار مهاجرت یهودیان به این سرزمین و خودمختاری آنان بود. این لایحه مورد موافقت وزیران متنفذی چون «لوید جرج» و «لرد بالفور» قرار گرفت و اساس سیاست انگلیس در آینده شد. در این لایحه ریشه‌های اعلامیه بالفور دیده می‌شود.
در بهار 1917 پس از شرکت آمریکا در جنگ جهانی اول به نفع جبهه ضدآلمان، که به دلیل وعده‌های انگلیس به صهیونیستهای آمریکایی و در نتیجه استفاده آنها از نفوذ خود برای ورود آمریکا به جنگ صورت گرفته بود، «لرد بالفور» وزیر خارجه انگلیس از «لرد روتشیلد» و «وایزمن» تقاضا نمود فرمولی برای پیام دولت انگلیس در زمینه حمایت از آرمان صهیونیسم تهیه کنند. لرد روتشیلد طی نامه‌ای در ژوئن 1917 به بالفور پاسخ داد: «... فرمولی که درخواست کرده بودید به شرح زیر تقدیم می‌دارم و خاطرنشان می‌سازم که چنانچه دولت انگلیس پاسخ خود را مبنی بر تأیید آن برایم ارسال دارد بلافاصله مجمع صهیونیستها را در جریان امر قرار داده رئوس آن را نیز در یک گردهمایی اعلام خواهم کرد. فرمول موردنظر به این قرار است:
1ـ دولت انگلیس این اصل را می‌پذیرد که فلسطین باید به عنوان وطن ملی یهودیان درآید.
2ـ دولت انگلیس تمام مساعی حسنه خود را برای تأمین این هدف به کار خواهد برد و در جهت یافتن روش‌های مورد لزوم با سازمان صهیونیستها به مذاکره خواهد پرداخت.
پس از مدتی مذاکره، کابینه انگلیس در جلسه 31 اکتبر 1917 به لرد بالفور وزیر خارجه مأموریت داد تا اعلامیه ای به شرح زیر حاکی از اظهار علاقة خود به موافقت با خواست صهیونیستها صادر کند: «... دولت اعلیحضرت تأسیس وطن ملی برای یهودیان در فلسطین را با نظر موافق تلقی می‌کند و برای رسیدن به این هدف مساعی حسنه خود را به کار خواهد برد مشروط بر اینکه هیچ نوع اقدامی که به حقوق ملی و مذهبی جماعات غیریهودی در فلسطین و یا به حقوق و موقعیت سیاسی یهودیان در کشورهای دیگر لطمه بزند انجام نگیرد.»
لازم به توضیح است که اشاره دولت انگلیس به حقوق ملی و مذهبی جوامع غیریهودی فلسطین صرفاً به دلیل جلوگیری از اغتشاشات مردم فلسطین بوده است. حرکات بعدی دولت انگلیس در فلسطین و سخنان رهبران این کشور این نکته را به خوبی آشکار می‌سازد. در روز 2 نوامبر 1917 «لرد بالفور» عین این اعلامیه را همراه یک نامه برای لرد روتشیلد ارسال کرد: «لرد روتشیلد عزیز، در کمال خرسندی از طرف دولت انگلیس مراتب ذیل را که در کابینة به نفع جنبش صهیونیسم طرح و تصویب شده به اطلاع شما می‌رسانم: (عین مطلب بالا) ـ آرتور جیمز بالفور.
بنابراین صدور اعلامیه بالفور، دارای انگیزه استعماری بود، مناخیم بگین نخست‌وزیر اسبق رژیم صهیونیستی در کتاب معروفش به نام «انقلاب» (داستان ایرگون) در مورد علل صدور اعلامیه بالفور نوشت: «... انگلیسی ها طالب اسرائیل بودند چرا که اسرائیل در سمت شرقی دریای مدیترانه بر سر راه سه قاره قرار دارد و می‌تواند بر یکی از دو کرانه کانال سوئز سیطره یابد... ولی آیا اگر دولتی بزرگ، کشوری را بدین گونه می‌خواست بگیرد می‌توانست؟ هرگز، بدین دلیل انگلیس دولتی هوشمند است...»
سیر تحولات ورود صهیونیستها به سرزمین فلسطین در کنار این سخنان مناخیم بگین به خوبی مؤید پیام صریح و آشکار امام خمینی در مورد ماهیت و عملکرد صهیونیسم و حمایت‌های استعمار و امپریالیسم از آن می‌باشد. امام در آبان ماه 1351 می‌فرمایند: «... اسرائیل با تبانی و همفکری دولت‌های استعماری غرب و شرق زاییده شد و برای سرکوبی و استعمار ملل اسلامی بوجود آمد و امروز از طرف همه استعمارگران حمایت و پشتیبانی می‌شود. انگلیس و آمریکا با تقویت نظامی و سیاسی و با گذاشتن اسلحه‌های مرگبار در اختیار اسرائیل، آن را به تجاوزات پی در پی علیه اعراب و مسلمین و ادامه اشغال فلسطین و دیگر سرزمینهای اسلامی تحریص و وادار می‌سازند.» [۱۴]
انگلیسی ها 27 روز پس از صدور اعلامیه بالفور وارد بیت‌المقدس شدند. آنها برای کنترل فلسطین یک فرماندهی نظامی ـ که از سوی ژنرال «آلن بی» فرمانده نیروهای انگلیس در مصر و فاتح بیت‌المقدس که بعداً کمیسر عالی انگلیس در مصر شد برگزیده می‌شد ـ تشکیل دادند. در 26 آوریل 1920 در کنفرانس «سان رمو» ایتالیا، که با شرکت انگلیس، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، یونان و بلژیک تشکیل گردید، قرار شد قیمومیت بر سوریه و لبنان به فرانسه و قیمومیت بر اردن، فلسطین و عراق به انگلیس واگذار گردد. و چون در تصویب نامه کنفرانس «سان رمو» در مورد قیمومیت انگلیس بر فلسطین، متن اعلامیه بالفور نیز گنجانده شده بود این امر باعث شد سیل تلگراف و نامه از سوی سازمان‌های یهودی در سراسر جهان به عنوان تبریک به «دولت مردمی انگلیس کبیر!» و نامه‌هایی اعتراض‌آمیز نسبت به این امر از سوی بعضی از مسلمانان به وزارت خارجه انگلیس سرازیر شود.
در روز 30 ژوئن 1920 «سرهربرت ساموئل» یهودی انگلیسی از سوی دولت انگلیس با سمت کمیسر عالی وارد فلسطین شد تا یک حکومت غیرنظامی24 بر فلسطین را سازمان دهد. انتصاب او باعث گسترش تشنج از سوی مسلمانان شد وی قبل از ترک لندن برای عزیمت به محل مأموریتش در فلسطین در بیانیه‌ای هدف خود یعنی همکاری با صهیونیستها را صریحاً اعلام کرده بود. در بخشی از این بیانیه آمده است: ... بر اساس تصمیم متفقین و قدرت‌های وابسته زمینه مناسب برای تشکیل وطن ملی یهود در فلسطین فراهم خواهد شد... «ساموئل» یهودیان دیگری را در پستهای حساس به ویژه اداره مهاجرت قرار داد و بدین ترتیب تسهیلات زیادی برای مهاجرت یهودیان به فلسطین قائل شد؛ به طوری که در ظرف 30 سال سلطه انگلیس بر فلسطین، حدود 600 هزار نفر یهودی به فلسطین انتقال داده شدند. از سوی دیگر انگلیس به دلیل اجتناب مردم از فروش زمین به مهاجران یهودی، 50 هزار هکتار از زمینهای دولتی را به یهودیان داده و از محصولات مسلمانان مالیاتهای سنگین می‌گرفت تا ورشکست شده و زمینهایشان را به یهودیان واگذار کنند. با این حال، در ظرف مدت 30 سال سلطه دولت قیمومیت انگلیس بر فلسطین، در مجموع فقط حدود 5/6% از خاک فلسطین یعنی 160 هزار هکتار به یهودیان منتقل شده بود که 000/65 هکتار آن را قبل از قیمومیت خریده و 50 هزار هکتار را نیز از دولت انگلیس گرفته و 25000 هکتارش را نیز از مالکینی که اکثراً در خارج زندگی می‌کردند خریداری کرده بودند.
در این دوره زبان عبری رسمیت داده شد و بر روی تمبرهای فلسطین در کنار لغات عربی و انگلیسی و عبری فلسطین دو حرف «الف» و «یود» قرار داده شد که معنایش به عبری عبارت بود از «سرزمین اسرائیل». این امر نوعی شناسایی رسمی هدف اصلی یهودیان یعنی تشکیل دولت صهیونیستی از سوی انگلیس بود که همواره آن را از ترس شورش‌های مردم تکذیب می‌کرد. شخص ساموئل در نامه‌ای که در شرح این ماجرا برای وزارت خارجة انگلیس نوشت اعتراف نمود که این عمل بنا به درخواست یهودیان صورت گرفته و برای اینکه باعث شورش بین مسلمانان نگردد با مشورت افراد مطلع تصمیم گرفته به جای نوشتن سرزمین اسرائیل به عبری، از دو حرف اول آن یعنی الف و یود استفاده کند.
در دوره ساموئل برای تقویت بنیه اقتصادی یهودیان امکانات و تسهیلات زیادی از جمله در زمینه صدور محصولاتشان در نظر گرفته شد؛ در حالی که برای صدور محصولات اعراب تضییقات زیادی صورت می‌گرفت. هربرت ساموئل امتیاز کارخانه برق توربینی فلسطین و امتیاز مهمتر استخراج نمک بحرالمیت را برای 75 سال به یهودیان داد. میزان درآمد این امتیاز دوم را 300 میلیارد تومان به ارزش آن زمان برآورد کرده‌اند. برای اینکه فلسطین تحت قیمومیت رسمی انگلیسی قرار گیرد باید جامعه ملل نیز آن را تصویب می‌کرد. در 24 ژوئن 1922 جامعه فوق سند قیمومیت انگیس بر فلسطین را از تصویب نهایی گذراند و از 22 سپتامبر همان سال این سند به مورد اجرا نهاده شد. در مقدمه‌این سند، انگلیس مأمور اجرای وعده بالفور گردید و طبق مفاد ماده چهارم آن «یک کارگزار یهودی مناسب آژانس یهود به عنوان طرف اصلی یهودیان برای مشاوره و همکاری با حکومت فلسطین در مسائل اقتصادی، اجتماعی و سایر اموری که به تأسیس وطن ملی یهود و منافع یهودیان در فلسطین مربوط می‌شود انتخاب خواهد شد.»

غیرقانونی بودن حاکمیت رژیم صهیونیستی بر اراضی اشغالی

اما قیمومیت بر فلسطین از نظر حقوق بین الملل امری غیرقانونی بوده است. زیرا «اولاً به دلیل تصدیق اعلامیه بالفور و تشکیل یک وطن ملی یهودی در فلسطین، حاکمیت مردم فلسطین و استقلال آنها را نقض کرده است و ثانیاً این قیمومیت با ماده 22 میثاق جامعه ملل نیز مغایر است. زیرا میثاق فوق قیمومیت را برای توسعه و رفاه مردم سرزمینهای زیر سلطه قیمومیت تجویز می‌کند اما حکم قیمومیت از انگلیس می‌خواهد شرایط را برای ایجاد وطن برای بیگانگان آماده کند و از مشورت یهودیان در این رابطه نیز بهره گیرد. از سوی دیگر، ماده 22 میثاق جامعه ملل هدف از قیمومیت را مشورت و همکاری موقت می‌داند اما سازندگان سند قیمومیت به انگلیس قدرت کامل قانونگذاری و اجرایی در فلسطین اعطا کردند. همچنین طبق مقررات ماده فوق باید رضایت و خواست مردم سرزمین قیمومی نقش اساسی را در انتخاب قیم داشته باشد و مردم فلسطین به کمیسیون‌های بین‌المللی گفته بودند که نیاز به قیم ندارند...» [۱۵]

به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی توسط کشورهای اروپایی

حدود 5 تا 9 دقیقه پس از تشکیل رژیم صهیونیستی «ترومن» رئیس‌جمهور آمریکا این دولت را به صورت «دوفاکتو» (defacto) به رسمیت شناخت و حمایت کشورش را از آن اعلام کرد. سپس سیل کمکهای نظامی و اقتصادی را به سوی این رژیم سرازیر ساخت. گواتمالا و شوروی به ترتیب در 15 و 18 می در حالی که ارتش‌های عربی وارد فلسطین شده بودند رسمیت شناختند. نماینده شوروی در سازمان ملل اولین کسی بود که به شناسایی دولت اشغالگر رأی داد. شوروی اجازه داد که تسلیحات چکسلواکی نیازهای ارتش این رژیم را تأمین کند. پیش از آن نیز استالین سلاحهای زیادی در اختیار صهیونیستها قرار داده بود و نماینده اش در سازمان ملل به طرح «تقسیم فلسطین» رأی مثبت داده بود. صهیونیستها پس از اعلام موجودیت رژیم خود، از مجموع 475 روستای مسلمانان 385 روستا را ویران نمودند. همچنین 200 مسجد را تخریب کردند و کلیه زمین ها و اموال مردم رانده شده را که شامل باغهای پرتقال و موز و زیتون و سایر زمینهای کشاورزی و منازل و مراتع و جواهرات و حسابهای مسدود شده اعراب را که در بانک انگلیس مقیم فلسطین بود مصادره کردند. ارزش این اموال طبق صورت تنظیمی اتحادیه عرب در آن زمان بالغ بر 2825 میلیون لیره می‌شد. بدین ترتیب مردم مسلمان فلسطین به دنبال قتل عامها و کشتارهای فجیع، به کشورهای اطراف فراری شدند. صهیونیستها رفته رفته اصولاً منکر این امر شدند که فلسطینیان در فلسطین بوده‌اند.

بعد از تشکیل دولت اسرائیل

در سال ۱۹۴۸ با اشغال قسمت اعظمی از فلسطین، دولت اسرائیل در آسیای غربی در مشرق مدیترانه تشکیل شد. مساحت آن ۲۱٬۰۰۰ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۳٬۶۹۰٬۰۰۰ تن است. پایتخت آن شهر تل آویو و شهرهای عمده آن اورشلیم و حیفا (بندر مهم) است. [۴۰] طبق قانون کنِسِت بنا بوده‌است، پایتخت این کشور به اورشلیم منتقل شود و سفارتخانه‌های خارجی نیز به آنجا برود، [۴۱] اما تاکنون فقط ایالات متحده آمریکا این تصمیم را به رسمیت شناخته‌است و مرکز نمایندگی اصلی خود را به اورشلیم منتقل کرده‌است و عملاً هنوز تل آویو پایتخت است.

نظام سیاسی

در اسرائیل احزاب بازیگران اصلی در صحنه سیاسی هستند، این احزابند که تعیین‌کننده نوع زندگی، جهت‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی در اسرائیل هستند. احزاب اصلی اسرائیل اغلب سال‌ها پیش از تأسیس دولت به وجود آمده‌اند، بارها دچار ائتلاف و انشعاب شده‌اند که این ائتلاف و انشعاب‌ها تاکنون نیز ادامه دارد.

در اسرائیل هر حزبی که موجودیت دولت یهود را به رسمیت بشناسد حق فعالیت سیاسی دارد و هر حزبی که بیش از نیمی از کنست را در دست گیرد می‌تواند کابینه را تشکیل دهد و در غیر این صورت با ائتلاف با احزاب دیگر کابینه تشکیل می‌شود، نخست‌وزیر با رأی مستقیم مردم تعیین می‌شود و ریاست‌جمهوری که پستی کاملاً تشریفاتی است از سوی کنست(مجلس نمایندگان) و برای مدت ۵ سال انتخاب می‌گردد.

احزاب کلیدی

حزب کارگر: در سال ۱۹۳۰ حزب ماپای با ادغام دو حزب قدیمی کارگری تشکیل شد و در همان دهه به حزب مسلط در عرصه سیاسی این کشور بدل شد و در سال ۱۹۶۵ ماپای با ائتلاف با حزب رافی حزب کارگر را تشکیل داد، حزب ماپای و بعدها کارگر از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۷۷ به صورت ممتد حزب حاکم اسرائیل بود و افراد سرشناسی چون داوید بن گوریون، شیمون پرز، اسحاق رابین از اعضای این حزب بودند. تعلقات ناسیونالیستی در حزب کارگر شدید نیست، این حزب طرفدار جدایی دین از سیاست و حزبی سکولار است. حزب لیکود: یکی از احزاب ناسیونالیست افراط گرای اسرائیل است، در گذشته با نام هروت (آزادی) فعالیت می‌کرده و در سال‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ در روسیه ایجاد گردیده. این حزب در ابتدا طرفدار تشکیل دولت در دو سوی رود اردن بود و اندک اندک نظریاتش تعدیل یافت و امروزه از تشکیل دولت فلسطین فقط در ۵۰ درصد کرانه باختری حمایت می‌کند.

حزب مفدال: در سال ۱۹۵۵ و از ائتلاف دو حزب میزراهی و اتحادیه کارگران مذهبی حزب مفدال با گرایش ملی-مذهبی ایجاد شد، مفدال دارای گرایش‌های مذهبی و ناسیونالیستی است، این حزب در اکثر دولت‌های ائتلافی اسرائیل حضور داشته و به عنوان یک حزب سیاسی شریک دولت شناخته می‌شود. حزب شاس: این حزب در ۱۹۸۴ توسط یک خاخام سیاسی به نام آریه دری تأسیس شد و یکی دیگر از احزاب مذهبی اسرائیل است، تعلقات ناسیونالیستی خاصی ندارد و بیشتر در پی اجرای قوانین دین یهود در جامعه و گرفتن امتیاز برای مدارس دینی و طلاب است. حزب مرتص: از اتحاد ۳ حزب کوچک‌تر به نام‌های راز، ماپام و شینویی به وجود آمد. مرتز طرفدار سرسخت آزادی مذهبی است و بر تکثرگرایی در جامعه اسرائیل تأکید دارد و از این رو در جامعه اسرائیل قطب مخالف شاس محسوب می‌شود.

حزب کادیما:این حزب توسط آریل شارون تأسیس شد. احزاب عرب: در اسرائیل ۳ حزب عرب نیز فعالیت می‌کنند که متناسب با جمعیت هوادار خود، نمایندگانی به کنست می‌فرستند.

روابط خارجی

نقشه روابط دیپلماتیک اسرائیل با کشورهای جهان

اسرائیل عضو رسمی سازمان ملل متحد است و در بسیاری از کشورهای جهان، وابسته‌های دیپلماتیک دارد. در حال حاضر بیش از صد و شصت کشور جهان، اسرائیل را به رسمیت می‌شناسند و با این کشور روابط کامل دیپلماتیک دارند. تمامی کشورهای غربی، بخشی از آمریکای جنوبی، آسیا و آفریقا نیز کشور اسرائیل را به رسمیت شناخته‌اند.

30 کشور عضو سازمان ملل شامل افغانستان، الجزایر، عراق، بنگلادش، بوتان برونئی، مجمع‌الجزایر قمر، جیبوتی، اندونزی، کره شمالی، کویت، لبنان؛ لیبی، مالزی، مالی، نیجر، عمان، قطر، پاکستان، سومالی، سودان، عربستان سعودی، سوریه، تونس و یمن این دولت را به رسمیت نمی‌شناسند و ایران، گینه، کوبا و چاد هم پس از مدتی این دولت را غیرقانونی اعلام کرده و از تصمیم خود برای به رسمیت شناختن آن برگشتند.

منازعه فلسطین و اسرائیل

منازعهٔ فلسطین اسرائیل، مناقشه‌ای جاری میان فلسطینیان و اسراییلیان است، که در میانهٔ سدهٔ بیستم آغاز شد. منازعهٔ فلسطین ـ اسراییل، بخش محوری منازعهٔ گسترده‌تر اَعراب و اسراییل است، و به‌عنوان «رام نشدنی‌ترین منازعه» ی جهان از آن یاد شده‌است. منازعه، در هریک از جوامع فلسطینیان و اسرائیلیان، گسترهٔ وسیعی از دیدگاه‌ها را پدیدآورده است. این موضوع، اختلافات عمیقی را که نه‌تنها میان فلسطینیان و اسرائیلیان وجود دارد، بلکه در هریک از این دو جامعه وجود دارد، برجسته می‌کند. مشخصهٔ این منازعه، سطح خشونت موجود در آن است، که شاهدی بر وجود آن در تمام دورانی‌ست که از آغاز آن می‌گذرد. جنگ میان طرفین، توسط ارتش‌های متعارف، گروه‌های شبه‌نظامی، جوخه‌های ترور، و افراد، اداره شده‌است، و تلفات ناشی از آن، به نظامیان محدود نمانده‌است؛ بلکه شمار زیادی از تلفات در غیرنظامیان دو طرف نیز پدیدآورده است. شخصیت‌های بین‌المللی برجسته در این منازعه درگیرند.

عمده خشونت‌های سیاسی صهیونیستی در جریان این منازعه دیده می‌شود. معروفترین این خشونت‌ها توسط افراد و گروه‌های شبه نظامی یهودی مانند هاگانا، لحی، سازمان نظامی ملی در سرزمین اسرائیل انجام می‌شده‌است. این اقدامات شامل حملهٔ به غیرنظامیان فلسطینی از جمله زنان و کودکان و نیز تخریب اماکن عمومی، خانه‌ها و تأسیسات حیاتی است.

آموزش عالی

آموزش در اسرائیل، یکی از مهم‌ترین بخش‌های فرهنگ و زندگی در اسرائیل است. مدارس و دانشگاه‌های اسرائیل، از سیستم سکولاریسم (ممانعت از دخالت دین در امور عمومی جامعه) پیروی می‌کنند. دولت اسرائیل، همچنین هر ساله بیش از ده درصد بودجه عمومی کشور را به آموزش و توسعه مدارس، موسسات علمی و تحقیقاتی و دانشگاه‌های اسرائیل اختصاص می‌دهد. رشته‌های فرهنگ عربی و اسلام، ریاضی - فیزیک و علوم تجربی، جزء سه رشته مقطع دبیرستان اسرائیل محسوب می‌شود. البته تعداد فارغ‌التحصیلان رشته فرهنگ عربی و اسلام نسبت به دو رشته دیگر پایین است.

۹۷٫۱٪ اسرائیلی‌ها باسواد هستند. این رقم یکی از بالاترین ارقام در میان تمامی کشورهای جهان و بالاترین در منطقه خاورمیانه است. در مقایسه با تمامی کشورهای جهان، به نسبت جمعیت، اسرائیل دومین کشور از نظر میزان چاپ کتاب و سرانه کتاب‌خوانی است.

تاکنون دوازده یهودی اسرائیلی موفق به دریافت جایزه نوبل شده‌اند؛ و در کل ۱۹۰ یهودی با ملیت‌های گوناگون از جمله اسرائیل موفق به کسب جایزه نوبل در تمامی رشته‌ها شده‌اند یعنی بیش از ۲۴ درصد برندگان این جایزه که از سال نخست (۱۹۰۱) تا سال ۲۰۱۵ تعداد ۸۵۰ نفر می‌شوند، یهودی بوده‌اند، این در حالیست که یهودیان تنها دو دهم درصد از جمعیت مردم جهان هستند.

دانشگاه‌های اصلی اسرائیل

از دانشگاه‌های اصلی اسرائیل می‌توان به دانشگاه عبری اورشلیم، دانشگاه بن گوریون، دانشگاه حیفا، دانشگاه برایلان، دانشگاه تل‌آویو، دانشگاه صنعتی اسرائیل و مؤسسه عالی علوم وایزمن اشاره کرد.

اقتصاد

اسرائیل پیشرفته‌ترین کشور از لحاظ توسعهٔ صنعتی و اقتصادی در منطقهٔ غرب آسیا و خاورمیانه در نظر گرفته می‌شود. کیفیت آموزش مراکز آموزش و پرورش اسرائیل و ایجاد یک جامعه با انگیزهٔ بسیار بالا و تحصیل‌کرده تا حد زیادی عامل ترغیب و تحریک این کشور برای رونق فناوری‌های رده بالا و توسعهٔ سریع اقتصادی است[۱۶]

اسرائیل دومین کشور بعد از ایالات متحده در داشتن شرکت‌های نوپاو خارج از آمریکای شمالی کشوریست که بیش‌ترین تعداد شرکت‌های فهرست شده در بورس نزدک را دارد.

در سال ۲۰۱۰ اسرائیل رتبهٔ ۱۷ در میان کشورهای جهان از لحاظ توسعهافتگی اقتصاد را از مؤسسهٔ برجسته و بسیار معتبر IMD کسب نمود. در همین سال اقتصاد اسرائیل با دوام‌ترین اقتصاد جهان در برابر بحران‌ها رتبه‌بندی شد و همچنین رتبهٔ اول را در سرمایه‌گذاری بر روی مراکز توسعه و تحقیق کسب کرد.

بانک اسرائیل در سال ۲۰۱۰ رتبهٔ اول را در میان بانک‌های مرکزی برای داشتن عملکرد کارآمد کسب کرد در حالیکه سال ۲۰۰۹ رتبهٔ ۸اٌم را داشت. اسرائیل همچنین به عنوان پیشرو در عرضهٔ نیروی انسانی ماهر رتبه‌بندی شد.

اسرائیل به دلیل واقع شدن در منطقهٔ خاورمیانه که منطقه‌ای خشک، کم‌آب و دارای سطح بالای تابش نور خورشید است، توان خود را معطوف به فناوری‌های دارای بازدهی بالا در این شرایط کرده‌است و یک کشور پیش‌رو در توسعه انرژی خورشیدی، الکتریسیته زمین‌گرمایی و مدیریت آب و حفاظت از آن محسوب می‌شود، و توسعهٔ فناوری‌های روی لَبه در زمینهٔ نرم‌افزار، ارتباطات و علوم زیستی این کشور که غالباً در سیلیکون وادی متمرکز شده‌اند با سیلیکون والی ایالات متحده مقایسه می‌شود. بنا به گزارشی در سال ۲۰۱۰ از سازمان همکاری اقتصادی و توسعه که اسرائیل هم عضو آن است، اسرائیل رتبهٔ اول جهان در صرف هزینه‌های تحقیق و توسعه از تولید ناخالص داخلی را دارد. اینتل و مایکروسافت اولین مراکز تحقیق و توسعه خارج از کشور (آمریکا) خود را در اسرائیل ساختند و دیگر شرکت‌های چند ملیتی فناوری همچون IBM، گوگل، اپل، هیولت پکرد (HP)، سیسکو سیستمز، فیسبوک، موتورولا و چند شرکت دیگر تأسیسات تحقیق و توسعه را در این کشور در منطقهٔ سیلیکون وادی باز کرده‌اند که علاوه بر این شرکت‌های خارجی، بسیاری از شرکت‌های فناوری‌های رده بالای اسرائیلی در این منطقه مستقر هستند.

این کشور دارای مقدار زیادی از مخازن گاز طبیعی در ساحل خود در دریای مدیترانه است که انتظار می‌رود این کشور را از واردکننده گاز به صادرکننده آن تبدیل کند.

از سال ۱۹۸۵، آمریکا سالانه در حدود ۳ میلیارد دلار به اسرائیل کمک کرده‌است. از سال ۱۹۷۶، اسرائیل بیشترین مقدار کمک‌های خارجی سالانهٔ آمریکا را دریافت کرده‌است. به‌علاوه پس از جنگ جهانی دوم آمریکا در مجموع بیشترین کمک‌های مالی را به اسرائیل ارائه داده‌است. [۶۲] کمک‌های مالی آمریکا قرار است از سال ۲۰۰۸ به تدریج افزایش یابد و حداکثر به ۳٫۱ میلیارد دلار در سال برسد، با این همه کمک ۳٫۱ میلیاردی آمریکا، بخش کوچکی از بودجه سالیانه اسرائیل را تشکیل می‌دهد.

منتقدان اسرائیل ادعا می‌کنند که این کمک‌ها از ابتدای آغاز آن (۱۹۴۹) تا به حال، به ۱۰۸ میلیارد دلار بالغ شده‌است که آی‌پک (کمیته روابط عمومی آمریکایی اسرائیلی) نقش مهمی در جمع‌آوری این کمک‌ها داشته‌است.

اما از سوی دیگر مدافعان اسرائیل از جمله کمیته روابط عمومی آمریکایی اسرائیلی مدعی هستند که ارقامی همچون کمک ۱۰۸ میلیارد دلار کمک از آغاز تشکیل اسرائیل تاکنون، آماری نیست که موجب سازندگی و آبادانی و حاصل پیشرفت‌های گسترده یک کشور درگیر جنگ در زمینه‌های مختلف بوده باشد، بلکه تلاش خود ملت و ابتکار و میهن‌پرستی و سخت کوشی مردمان آن عامل دستاوردهای گسترده علمی، صنعتی، کشاورزی، بهداشتی، پزشکی، هنری و ادبی آن بوده‌است.

گردشگری

صنعت گردشگری یکی از منابع مهم درآمد برای کشورهاست و اسرائیل نیز از این قاعده مستثنی نیست. جهانگردان بسیاری به منظور بازدید از مناطق باستانی مذهبی موزهها مناطق طبیعی جغرافیایی و سواحل از اسرائیل دیدن می‌کنند. جهانگردی یکی از مهم‌ترین منابع حمایتی صنایع اسرائیل از جمله تجارت هتل‌ها و رستوران‌ها است. در سال ۲۰۰۹ بیش از ۲٫۷ میلیون نفر جهانگرد از اسرائیل بازدید کردند.

زبان

به دلیل ساختار مهاجرت‌پذیر اسرائیل، نام خیابان‌ها در اسرائیل به سه زبان عبری، عربی و انگلیسی نوشته می‌شوند. عبری تنها زبان رسمی و اصلی کشور اسرائیل است. زبان‌های رایج دیگر در اسرائیل عبارت‌اند از: عربی، انگلیسی، روسی، ییدیش (زبان رایج میان یهودیان روسیه، لهستان و آلمان که مخلوطی از آلمانی و عبری است).

وزارت آموزش و پرورش اسرائیل یادگیری زبان عربی را در تمامی مدارس دولتی الزامی‌کرده‌است. هدف از این کار نزدیک کردن دو فرهنگ یهود و عرب به یکدیگر ذکر شده‌است. دو زبان عبری و عربی در پارلمان اسرائیل به عنوان زبان‌های رسمی‎‌شناخته می‌شوند و نمایندگان در صورت تمایل می‌توانند به زبان عربی در کنست سخن بگویند. به دلیل ساختار جمعیتی اسرائیل که عمدتاً از یهودیان و اعراب تشکیل شده‌است، اسامی تمامی خیابان‌های این کشور به دو زبان عبری و عربی نوشته شده‌است و تمامی فیلم‌های پخش شده باید دارای زیرنویس عبری و عربی باشند.

فرهنگ

به دلیل گستردگی ساختار جمعیتی، اسرائیل مردمانی با فرهنگ‌های متنوعی را در خود جای داده‌است. اسرائیل کشوری است که مردمی از ادیان و فرهنگ‌های مختلف را در خود جای داده‌است مردمی که به شدت به اعتقادات خود معتقد هستند[۱۷] نژادپرستی در اسرائیل به دو صورت دیده می‌شود: نژادپرستی از سوی یهودیان ضد اعراب و تبعیض نژادی بین گروه‌های مختلف یهودی (از جمله علیه یهودیان اتیوپیایی، یهودیان هندی، یهودیان میزراحی و یهودیان رنگین‌پوست). تبعیض ضد اعراب مسلمان در ابعاد مختلفی از جمله سیاست‌ها، آموزش، دیدگاه‌های فردی و رسانه دیده می‌شود.

فرهنگ دینی متعصب در جامعه لائیک

تبعیض جنسیتی نیز در گروه‌های متعصب یهودی وجود دارد مانند ممنوعیت استفاده از «شال دعا» برای زنان یا با صدای بلند دعا خواندن. ماه مه ۲۰۱۳ در کنار دیوار ندبه با پرتاب بطری آب و سنگ توسط مردان و دختران متعصب یهودی به سمت «زنان دیوار» (زنان یهودی که تابوی شال دعای مردانه را شکسته بودند) شدت درگیری به حدی رسید که به مداخله مأموران پلیس و بازداشت افراد متعصب منجر شد. بی‌بی‌سی فارسی با اشاره به تعصبات دینی در جامعه لائیک اسرائیل از این موضوع خبر داد و افزود که چندی پیش از این رویداد دادگاهی رأی داده بود که نباید کسی را از عبادت با پوشش دلخواهش منع کرد اما این رأی با انتقادات شدید یهودیان متعصب روبرو شد. گروه‌های متعصب خواستار اجرای قوانین شریعت به‌طور کامل و اجرای مراسم ازدواج و طلاق به‌طور مذهبی تحت نظر و تابعیت خود هستند. دادستان کل اسرائیل به دولت توصیه کرده بود که برای پیشگیری از جدایی زنان از مردان در اتوبوس، گورستان و بیمارستان قوانینی تصویب شوند و قرار بود که دولت ائتلافی معافیت طلاب دینی یهودی از خدمت نظام وظیفه را پایان دهد و دروس تحت تسلط مذهبیون در مدارس را مورد بازنگری قرار دهد.

زنان در محیط‌های مذهبی اسرائیل اجازه ندارند دامن کوتاه بپوشند. اوائل دسامبر ۲۰۱۶ پارلمان مقرراتی را وضع کرد که در آن لباس‌های «آستین حلقه‌ای، تاپ، دامن کوتاه و سه‌ربع، دمپایی، صندل و لباس‌هایی با شعار سیاسی» را مصداق «پوشش نامناسب» خواند و تعیین کرد که افراد بالای ۱۴ سال چه کارمند چه بازدیدکننده با چنین پوششی اجازه ورود به این ساختمان را ندارند. ۵ دسامبر مأموران نگهبانی پارلمان، با عنوان پوشش نامناسب، مانع ورود برخی زنان شدند. ۱۴ دسامبر حدود ۳۰ زن بیشتر از دستیاران و مشاوران اعضای کنست (پارلمان اسرائیل) مقابل این ساختمان تجمع اعتراضی تشکیل دادند؛ موضوع مورد بحث اندازه گرفتن دامن توسط نگهبانان بود و اینکه در این مقررات تعیین نشده که چه اندازه‌ای از دامن، کوتاه قلمداد می‌شود. ۱۵ دسامبر ۲۰۱۶ بی‌بی‌سی فارسی با اشاره به مجموع این رویدادها، به نقل از رویترز از حمایت رئیس کنست، یوری الدشتاین از موضوع پوشش مناسب در پارلمان اسرائیل خبر داد؛ وی در‌این‌باره گفت که کنست تبدیل به «ایران یا طالبان» نشده‌است.

توان نظامی

نیروهای مسلح

نیروی هوایی اسرائیل، مجهزترین نیروی هوایی در منطقه خاورمیانه، با قابلیت کاملاً تهاجمی است. نیروهای دفاع اسرائیل که اسم مخفف آن به عبری «تزاحال» نامیده می‌شود، متشکل از سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی است که زیر نظر مستقیم ستاد کل فرماندهی و عملیات اداره می‌شوند.

اسرائیل خود را توان نظامی برتر خاورمیانه می‌داند و راهبرد اصلی این کشور بر این اصل استوار است که هیچ کشوری درمنطقه نباید از او پیشی گیرد، و مقابله اسرائیل با توان هسته‌ای ایران نیز از این راهبرد سرچشمه می‌گیرد.

خدمت اجباری نظامی

اکثر اسرائیلی‌ها در سن ۱۸ سالگی به سربازی فرستاده می‌شوند. مردان دو سال و هشت ماه و زنان ۲ سال خدمت می‌کنند. پس از خدمت اجباری، مردان اسرائیلی به نیروهای ذخیره می‌پیوندند و معمولاً هر ساله تا چندین هفته در نیروهای ذخیره فعالیت دارند. اکثر زنان از خدمت به عنوان ذخیره معاف هستند. شهروندان عرب (به جز دروزها) و افرادی که در تمام وقت به تحصیلات مذهبی مشغول هستند، از خدمت سربازی معاف هستند، گرچه معافیت دانشجویان یهودی سال‌های طولانی زمینهٔ اعتراض در جامعه اسرائیل شده‌است.

صنایع نظامی

این کشور هر ساله چند میلیارد دلار از تجهیزات نظامی خود را به کشورهای دیگر جهان صادر می‌کند. کشورهای چین، هند و ایالات متحده آمریکا از جمله مشتریان کلان تجهیزات نظامی تولید شده در صنایع نظامی اسرائیل هستند.

تسلیحات هسته‌ای

گفته می‌شود که اسرائیل از دهه پنجاه میلادی برنامه هسته‌ای داشته‌است، اما دولت اسرائیل هیچ‌گاه در اختیار داشتن جنگ‌افزار هسته‌ای را تأیید یا تکذیب نکرده‌است، و در این رابطه «سیاست ابهام» را در پیش گرفته‌است.

این کشور هم‌چنین با آن‌که عضو آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است، اما هیچ‌گاه پیمان‌نامه منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای را امضا نکرده‌است.

مرکز تحقیقات هسته‌ای نگب در ده کیلومتری شهر دیمونا قرار دارد که بر باور عمومی، بخش مهمی از «برنامه هسته‌ای اسرائیل» را تشکیل می‌دهد. در سال ۱۹۸۶ یک تکنسین هسته‌ای اسرائیلی، برای اولین‌بار، اطلاعات و تصاویری محرمانه از داخل رآکتور دیمونا و کلاهک‌های اتمی اسرائیل را در اختیار هفته‌نامه بریتانیایی ساندی‌تایمز قرار داد و به این ترتیب، مدارکی در تأیید حدس و گمان‌های موجود، در مورد زرادخانه هسته‌ای اسرائیل را منتشر کرد.

به نوشتهٔ هفته‌نامه دفاعی جینز اسرائیل ششمین قدرت هسته‌ای جهان محسوب می‌شود. این هفته‌نامه هم‌چنین مدعی شده که اسرائیل دارای ۱۰۰ تا ۳۰۰ کلاهک هسته‌ای است که از نظر تعداد دارا بودن کلاهک هسته‌ای با بریتانیا برابری می‌کند.

جنگ‌ها وجنایات

جنگ‌ها

جنگ ۱۹۴۸ (۱۳۲۷) جنگ کانال سوئز (۱۳۳۵) جنگ شش روزه (۱۹۶۷ میلادی-۱۳۴۶هجری شمسی) جنگ اصطکاک (۱۳۵۲) جنگ داخلی لبنان (۱۹۸۲میلادی) (۱۳۶۱) جنگ اسرائیل و حزب‌الله لبنان (۲۰۰۶میلادی-۱۳۸۵هجری شمسی) نبرد اسرائیل و غزه ۲۰۰۸ - ۲۰۰۹ (۱۳۸۷–۱۳۸۸) درگیری‌های پراکنده با سوریه، لبنان و فلسطینیان (۲۰۰۹ تا کنون) اسرائیل در حال حاضر درگیر نزاع با فلسطینیان در سرزمین‌هایشان است. سرزمین‌هایی که از بعد از جنگ ۶ روزه ۱۹۶۷ به اشغال اسرائیل درآمده‌است و این به رغم امضا قرارداد اسلو در ۱۳ سپتامبر ۱۹۹۳، مورد اختلاف می‌باشد.

فلسطینیان خواستار آن هستند که نوار غزه و کرانه باختری رود اردن که به ترتیب در غرب و شرق اسرائیل قرار دارند، طبق طرح تقسیم سازمان ملل به یک کشور مستقل (و ترجیحاً به‌هم‌پیوسته) تبدیل شود. مذاکرات، تهدیدات و جنگ‌های هر از چند یک بار میان اسرائیل با سوریه و لبنان در جهت رسیدن به نقطه ثبات هنوز به نتیجه‌ای نرسیده‌است.

جنایات

این رژیم غاصب و جعلی علیرغم عمر کوتاه و منحوس خود دارای کارنامه طول و درازی از جنایات علیه مردم مظلوم و بی دفاع فلسطین و اماکن مقدسه و نیز ب عباراتی تمامی مردم مسلمان و جهان اسلام است. در زیر به برخی از مهم ترین این جنایت‌ها اشاره میکنیم:

جنايت سال 1948

در تاریخ ۱۵ مه ۱۹۴۸، گروه‌های تروریستی یهودی شامل هاگانا، اشترن، و پالماخ، که تحت نظارت و آموزش انگلیسی‌ها بودند، حملات وحشیانه خود را به شهرها و روستاهای فلسطینی آغاز کردند. بر اساس آمار موجود، بیش از ۷۰۰ هزار فلسطینی، به معنای نزدیک به نیمی از جمعیت فلسطینیان در آن زمان، از خانه و کاشانه خود آواره شدند و ۴۰۰ تا ۶۰۰ روستای فلسطینی کاملاً تخریب شد. این فلسطینی‌ها در روزهای نکبت به کشورهای همسایه مانند اردن، مصر، لبنان، و سوریه رفتند و تا به امروز در اردوگاه‌های آوارگان زندگی می‌کنند و منتظر روز بازگشت به سرزمین خود هستند. رژیم غاصب صهیونیستی از ابتدای قرن بیست جنایات زیادی در این سرزمین ارتکاب کرده که برخی از آن‌ها کم‌نظیر یا بی‌نظیر در تاریخ بشر بوده‌اند. این جنایات به اندازه‌ای بوده‌اند که رسانه‌های جهان توانایی گزارش دادن تنها بخش اندکی از آن‌ها را داشته‌اند، و بسیاری از این جنایات در دل مردم فلسطین و در خاطره تاریخی آنان ثبت شده است. از کشتارهای دسته جمعی مردم، تخریب خانه‌ها و مزارع آنان، دستگیری و شکنجه مردان، زنان، و حتی کودکان، تا تحقیر و توهین به کرامت این مردم. [۱۸]

پیمان‌نامه‌ها و قطعنامه‌ها

در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸ پیمان صلح کمپ دیوید میان کشورهای اسرائیل و مصر و با میانجگری ایالات متحده آمریکا به امضا رسید. سال ۲۰۰۴ میلادی در پی ترور شیخ احمد یاسین توسط اسرائیل طرح تصویب قطعنام‌های در شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه اسرائیل مطرح شد. ۱۱ عضو شورای امنیت به این قطعنامه رأی مثبت و ۳ کشور(بریتانیا، آلمان و رومانی) رأی ممتنع دادند. این قطعنامه با رأی منفی آمریکا وتو شد. سال ۲۰۰۶ میلادی مجمع عمومی سازمان ملل متحد طی قطعنامه‌ای اسرائیل را به دلیل به قتل رساندن ۱۹ شهروند فلسطینی در بیت حانون محکوم کرد. این قطعنامه همچنین خواستار توقف حملات اسرائیل به نوار غزه و عقب‌نشینی نیروهای این کشور از مناطق تحت اداره فلسطینیان شد. ۱۵۶ کشور جهان به این قطعنامه رأی مثبت، ۷ کشور رأی منفی و ۷ کشور رأی ممتنع دادند[۱۹] عفو بین‌الملل گزارش کرده‌است که اسرائیل در جریان حملاتی که از دسامبر ۲۰۰۸ تا ژانویهٔ ۲۰۰۹ به نوار غزه کرد، مرتکب جنایات جنگی شده، حملات نظامی‌اش به این منطقه غیر مسئولانه بوده و همچنین دست به تخریب‌های عمدی و وحشیانه زده‌است. شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد اسرائیل را به دلیل حمله به کاروان امدادرسانی غزه در سال ۲۰۱۰ به نقض قوانین متهم کرده و گفته‌است مدارک واضحی وجود دارد که پیگرد قانونی علیه اسرائیل را به دلیل کشتار تعمدی ممکن می‌کند. در این حمله ۹ نفر از فعالان حقوق بشر که قصد داشتند با عبور از محاصره اقتصادی نوار غزه توسط اسرائیل، مواد امدادی را به ساکنان این منطقه برسانند، کشته و تعداد بیشتری مجروح شده‌اند. اما اسرائیل این گزارش را مغرضانه دانسته و رد کرده‌است.

پانویس

  1. سایت وزارت جنگ آمریکا
  2. سایت ای برو
  3. سایت یو ان نیوز
  4. سایت گاردین
  5. سایت بریتانی کا
  6. گزارش وضعیت جمعیت جهان
  7. سایت آوالون
  8. وزیر کرمانی، مهندس محمدحسن، اسرائیل، فاشیسم جدید، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1359.
  9. همان ص15.
  10. همان ص15-16.
  11. رودنسون، ماکسیم: وایزاک دویچرد: دربارة فلسطین، ترجمة منوچهر هزارخانی، انتشارات رواق، تهران، 1357، ص 31 به نقل از کتاب دولت یهود، تئودور هرتزل.
  12. همان ص41.
  13. منوهین، موشه: منتقدان یهودی صهیونیسم، ترجمه وارزیک درساهاکیان، بی نا، بی تا، تهران، صص 31 ـ 29.
  14. صحیفه امام، جلد 2، ص 438.
  15. کتان، هنری: فلسطین و حقوق بین الملل، ترجمه غلامرضا فدایی عراقی، انتشارات امیرکبیر، تهران 1354، ص 48.
  16. سایت مونیتور
  17. سایت گو
  18. به نقل از روزنامه کیهان
  19. سایت دکومنت