بعثت
بعثت به معنای برگزیدن فردی به پیامبری از سوی خدا و آغاز دوره نبوتش است. هرچند بعثت درباره برگزیدن همه پیامبران به نبوت کاربرد دارد اما از آن برگزیدن حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به پیامبری متبادر میشود[۱]. از اینرو در فرهنگ اسلامی روز مبعث به روزی گفته میشود که حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) به رسالت مبعوث شده است[۲]. بعثت در لغت به معنای برانگیختن است[۳]. همچنین به معنای ارسال[۴]. و روانه کردن نیز آمده است[۵]. بعثت در قرآن کریم به معنای برانگیختن و فرستادن پیامبران برای هدایت مردم[۶] و نیز حشر مردگان به کار رفته است[۷]. مبعث حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) روزی است که پیامبر اسلام از سوی خدا برای هدایت بشر و راهنمایی همیشگی انسانها برانگیخته شد. مطابق با نظر شیعه بعثت آن حضرت در ۲۷ رجب سال چهلم عام الفیل (مطابق با سال ۶۱۰ میلادی) در چهل سالگی ایشان واقع شد. مبعث پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از بزرگترین اعیاد مسلمانان به شمار میرود.
تاریخ بعثت پیامبر اکرم
به روایت اهلسنت آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) روز دوشنبه هفدهم یا هجدهم یا نوزدهم ماه مبارک رمضان، به پیامبری مبعوث گردیدهاند. اما اجماع شیعه بر آن است که مبعث آن حضرت در روز بیست و هفتم ماه رجب سال چهلم عام الفیل (مطابق با سال ۶۱۰ میلادی) در چهل سالگی ایشان صورت گرفت. روایات دال بر این مطلب در منابع شیعه بسیار است از آن جمله مرحوم کلینی با سند خود از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: روزه بیست و هفتم رجب را فراموش نکن، زیرا آن روزی است که محمد به نبوّت گماشته شده است. شیخ صدوق و شیخ طوسی هم این را روایت کرده اند. و نیز روایات دیگری که دال بر این موضوع است از سایر ائمه یا صحابیان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است[۸].
چگونگی بعثت پیامبر اکرم
آن حضرت در حالی که در غار حرا در حوالی مکه معظمه به عبادت و نیایش میپرداخت، جبرئیل امین بر وی نازل شد و بر وی آیاتی از قرآن مجید را به عنوان طلیعه و آغاز کتاب هدایت و سعادت بخواند و وی را به کسوت نبوت مفتخر ساخت. نخستین آیاتی که بر آن حضرت فرود آمد، آیههای سوره 96 قرآن مجید یعنی سوره علق بود[۹].
روایت شده است که امام حسن عسکری (علیه السلام) که در حال توصیف بعثت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، فرمود: «... تا این که به چهل سالگی رسید، و خداوند قلب کریمش را بهترین و والاترین و خاشعترین و مطیع ترین قلب ها یافت. پس به درهای آسمان اجازه داد و آنها بازشدند و به ملائکه اجازه داد و آنها نازل شدند و در این حال محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنها می نگریست. پس رحمت از طرف عرش بر وی نازل شد و او به روحالامین، جبرئیل- طاووس ملائکه- نگاه میکرد، جبرئیل نزد او فرود آمد و دستش را گرفت و تکان داد و گفت: ای محمد! بخوان، محمد فرمود: چه چیزی را بخوانم؟ گفت: ای محمد! اِقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ * خَلَقَ الْاِنسانَ مِنْ عَلَقَ * اِقْرَا وَ رَبُّکَ الْاَکْرَمُ * اَلَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ.... [علق–1-3] (قرآن را) به نام پروردگارت- که هستی را آفرید- بخوان همو که انسان را از خون بسته آفرید. بخوان که پروردگارت از همه ارجمندتر است. همو که با قلم تعلیم داد و آن چه را که انسان نمیدانست به او آموخت.
سپس آنچه را که میبایست بر او نازل کرد و خودش به سوی پروردگارش بالا رفت.
محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از کوه پایین آمد در حالی که عظمت خداوند و جلالت ابّهت الهی او را مدهوش خود کرده بود و به تب و لرز دچار شده بود. چیزی که اضطرابش را بیشتر میکرد، این بود که میترسید، قریشیان او را تکذیب کرده و او را به دیوانگی نسبت دهند، در حالی که او عاقلترین مردم و گرامیترین آنان بود و مبغوض ترین چیزها در نظر او شیاطین و اعمال دیوانگان بود؛ بنابراین، خداوند اراده کرد که قلبش را مملوّ را شجاعت نماید و به او فراخی دل عنایت فرماید. برای همین از کنار هر سنگ و درختی که ردّ میشد، میشنید که میگفتند:
السّلام علیک یا رسول اللّه[۱۰].
به روایتی، جبرئیل امین با هفتاد هزار فرشته و میکائیل با هفتاد هزار فرشته فرود آمدند و برای آن حضرت، کرسی عزت و کرامت آوردند و تاج نبوت و رسالت را بر سر آن بزرگوار گذاشتند و لوای حمد را به دستش داده و گفتند بر فراز این کرسی برو و خدایت را سپاس گو. به روایت دیگر آن کرسی از یاقوت سرخ و پایهای از آن از زبرجد و پایهای از مروارید بود و چون فرشتگان به سوی آسمان صعود کردند، آن حضرت از کوه حرا پایین آمد و انوار جلال او را فراگرفته بود، به طوری که کسی توان نظر کردن به چهره مبارکش را نداشت و بر هر درخت گیاه و سنگی که میگذشت، وی را سجده میکردند و با زبان فصیح میگفتند:
السلام علیک یا نبی الله، السلام علیک یا رسول الله.
همین که وارد خانه شد از نور چهره مبارکش خانه خدیجه کبری (سلام الله علیها) منور شد و آن بانوی پرهیزکار پرسید: ای محمد! این چه نوری است که در تو مشاهده میکنم؟ حضرت فرمود: این نور پیامبری است، بگو:لا اله الله، محمد رسول الله.
خدیجه گفت: من سالهاست که پیامبری تو را میدانم و هم اکنون نیز شهادت میدهم که خدایی جز خداوند یکتا نیست و تو رسول و پیامبر خدایی. بدین گونه خدیجه نخستین کسی بود که به همسرش حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان آورد[۱۱].
از میان مردان نیز امام علی بن ابیطالب (علیه السلام)، به محض دیدن چهره نورانی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به وی ایمان آورد و شهادتین را بر زبان جاری کرد. از آن پس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در کنار خانه خدا نماز میگذارد و خدیجه (سلام الله علیها) و علی (علیه السلام) بر او اقتدا میکردند و نماز میخواندند[۱۲]. این سه نفر، با جان و مال و هستی خویش اسلام را پرورانده و فراگیر نمودند.
مبعث پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از بزرگترین اعیاد مسلمانان به شمار میرود.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ مطیع، «بعثت»، ص۷۹-۲۸۰
- ↑ همایی، «مبحث بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)»، ص۴۴
- ↑ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۲۹۶
- ↑ فراهیدی، کتاب العین، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۱۱۲.
- ↑ راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۱۳۲-۱۳۳.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۱۳؛ سوره نحل، آیه ۳۶؛ سوره اسراء، آیه ۱۷
- ↑ سوره یس، آیه ۵۲؛ سوره بقره، آیه ۵۶؛ سوره حج، آیه۷.
- ↑ تاریخ تحقیقی اسلام(موسوعة التاریخ الاسلامی)، ج1، ص: 315
- ↑ فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ص 93؛ تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 385
- ↑ تاریخ تحقیقی اسلام(موسوعة التاریخ الاسلامی)، ج1، ص: 316، به نقل از بحار الانوار، ج 18، ص 206
- ↑ منتهی الآمال، ج 1، ص 47
- ↑ فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ص 95