غدیر
غدیر یکی از مهمترین مسائل واقع در صدر اسلام و در آخرین سال حیات پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) است که اصل واقع شدن آن مورد اتفاق اهلسنت و شیعیان میباشد.
عنوان مقاله | غدیر |
---|---|
محل وقوع واقعه غدیر | منطقه غدیر خم |
زمان | صدر اسلام، سال آخر حیات پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) |
زبان مقاله | فارسی |
اطلاعات نشر | ایران – قم – پژوهشگاه مطالعات تقریبی |
جغرافیای خم
«خم» نام منطقهای در میان مکه و مدینه است که بر سر راه حاجیان قرار دارد و به خاطر وجود برکهای در این محل که در آن آب باران جمع میشدهاست، به این نام شهرت یافتهاست. غدیر در ۳–۴ کیلومتری جحفه واقع شده و جحفه در ۶۴ کیلومتری مکه قرار دارد که یکی از میقاتهای پنجگانه است. در جحفه راه اهالی مصر، مدینه، عراق و شام از یکدیگر جدا میشود. «خم» به سبب وجود آب و چندین درخت کهنسال، محل توقف و استراحت کاروانیان بود؛ اما با وجود گرمای طاقت فرسای عربستان رویداد غدیر در اواخر اسفند ماه رخ داد و آنچنان گرم نبود.
رخداد غدیر خم
پیامبر اسلام در ۱۸ ذیالحجه سال ۱۰ هجری قمری (برابر با ۲۸ اسفند سال ۱۰ خورشیدی) علی بن ابیطالب را «مولای» مؤمنان اعلام کرد[۱]. سالروز این واقعه در میان شیعیان به عید غدیر شهرت دارد. پیامبر اسلام، در بازگشت از آخرین حج خود همهٔ مسلمانانی را که در حج شرکت داشتند در غدیر خم جمع و خطبهای نسبتا طولانی ایراد کرد که به خطبه غدیر مشهور شد و عبارت معروف: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا علیٌ مَولاه»؛ هرکه من مولای اویم پس علی مولای اوست. قسمتی از آن است. «ولی» یا «مولا» به معنای رهبر یا دوست قابل اعتماد و با کلمه ولایت (با کسر واو) یا وَلایت (با فتح واو) که حکومت، غلبه معنوی و قدرت معنی میدهد، مرتبط است. وقوع این رخداد و بیان سخنان با تفاوتهایی در عبارات حدیث متواتر مورد قبول بین شیعه و سنی میباشد. اما، در تفسیر حدیث غدیر خم در بین شیعه و سنی اختلاف وجود دارد. شیعیان معتقدند که او در آنجا علی بن ابیطالب را بهعنوان وصی و برادر و جانشین خود از جانب خدا معرفی کرد. اهلسنت این حدیث را به خاطر خصومتهای صحابه با علی (علیهالسلام) که در یمن بر سر تقسیم غنائم جنگی رخ داد، میدانند که علی (علیهالسلام) گفت بگذارید پیامبر میان ما غنائم را تقسیم کند اما صحابه مخالفت کردند و علی (علیهالسلام) داستان را به پیامبر گفت و پیامبر به همین خاطر تنها آن را بهمنزلهٔ اظهار نزدیکی پیامبر به علی (علیهالسلام) و دعوت به دوستی با او و رفع کینهها میدانند و اینکه علی (علیهالسلام) بهعنوان پسر عمو و فرزندخواندهاش جانشین او در مسئولیتهای خانوادگیاش پس از مرگ شود.
آیات مربوط به غدیر
طبق نظر مفسران شیعه[۲] و سنی[۳]، چند آیه در قرآن کریم دربارهٔ ماجرای غدیر در حجة الوداع نازل شده است:
- الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا [مائده–۳] ؛ امروز، دینتان را برای شما کامل و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برای شما پسندیدم». که به آیه اکمال معروف است. بنا به نظر روحانیون شیعه، از جمله عبدالحسین امینی، این آیه بلافاصله بعد از سخنرانی پیامبر اسلام، نازل شد. البته بنا به نظر برخی از مفسرین، آیهٔ اکمال چند روز قبل در روز عرفه نازل شده است.
- يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ [مائده–67] ؛ ای پیامبر، آنچه را از ناحیه پروردگارت به تو نازل شد، ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، اصلاً پیغام پروردگار را نرساندی و خدا تو را از (شر) مردم، نگه میدارد.» این آیه به آیه تبلیغ مشهور است.
- سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ [معارج–1_2] ؛ تقاضاکنندهای تقاضای عذابی کرد که واقع شد!این عذاب مخصوص کافران است، و هیچ کس نمیتواند آن را دفع کند. پس از آنکه پیامبر مسئله ولایت علی (علیهالسلام) را به مردم اعلان کرد نعمان بن حارث فهری با حالت اعتراض به پیامبر گفت: ما را به توحید و قبول رسالتت و انجام جهاد و حج و روزه و نماز و زکات امر کردی، ما هم قبول کردیم. اما به این مقدار راضی نشدی تا اینکه این جوان را منصوب کردی و او را ولی ما قرار دادی. آیا این اعلام ولایت از ناحیه خودت بوده، یا از سوی خدا؟ وقتی پیامبر به او فرمود که از ناحیه خداوند است، با حالت انکار از خداوند خواست که اگر این حکم از جانب اوست، سنگی از آسمان بر سرش فرود آید. در این هنگام سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را درجا کشت و این آیه نازل شد[۴].
دیدگاه شیعه
در ۱۸ ذیالحجه سال دهم هجری در زمان بازگشت از حجة الوداع، پیامبر در محلی به نام غدیرخم توقف کرد تا همراهانش گرد او آیند. به دلیل گرمای هوا، منبر سایهبانداری برای او ساختند. سپس بالای آن رفته و خطبه ای نسبتا طولانی گفتند در بخشی از آن علی (علیهالسلام) را فراخواند و دست او را گرفت. بعد از حجاج پرسید که آیا کسی از میان خودشان بیش از او به آنها نزدیک است و حاجیان پاسخ گفتند که کسی نزدیکتر نیست[۵] سپس محمد جمله معروف: «هرکس که من مولای او هستم، از این پس علی مولای اوست» را بر زبان راند. در برخی روایات بلندتر، عبارت «خدایا، دوستِ دوستان علی و دشمن دشمنان او باش» هم روایت شده است[۶].
روایت فوق در میان شیعه و سنی پذیرفته شدهاست؛ اما در منابع شیعه جزئیات بیشتری دربارهٔ این رویداد موجود است. در این روایات، پیامبر عنوان میکند که پیش از این هم از طریق وحی الهی آگاه شده است که علی (علیهالسلام) پس از او رهبر امت اسلام خواهد بود؛ ولی این را آشکار نکرده بود تا زمانی که اطمینان داشته باشد مخالفتی از سوی مسلمانان نسبت به انتخاب علی (علیهالسلام) بهعنوان جانشین وجود نخواهد داشت. در غدیر خم، آیه ۶۷ سورۀ مائده حاوی «ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده [به مردم] برسان. اگر این کار را نکنی، رسالت الهی را به انجام نرساندهای و خداوند از مردم نگاهت خواهد داشت» بر محمد (صلیالله علیه وآله وسلم) نازل شد.
پس از آن، پیامبر عبارت:«هرکس من مولای او هستم، از این پس علی مولای اوست» را به سمع مسلمانان رساند که اعلام رسمی علی بهعنوان جانشین بود. او همچنین از مرگ قریبالوقوع خود خبر داد و به مسلمین تأکید کرد از دو چیز دور نشوند: قرآن و اهلبیت. پس از اقامهٔ نماز، محمد (صلیالله علیه وآله وسلم) و علی (علیهالسلام) به چادر پیامبر اسلام رفتند و بعد بنا به دستور محمد (صلیالله علیه وآله وسلم) علی (علیهالسلام) با مسلمانان که او را امیرالمؤمنین خطاب میکردند، بیعت کرد. در میان آنان که با علی بیعت کردند، خلفای اول و دوم ابوبکر و عمر و به علاوه ابنعباس بودند که اولین کسی که با آن حضرت بیعت کرد، خلیفه دوم بود. حسان بن ثابتِ شاعر با تأیید پیامبر شعری به افتخار انتخاب علی سرود. آنگاه پیامبر آن روز را بزرگترین عید مسلمانان نامید.
آثار علمی شیعه با موضوع غدیر
برخی از این آثار جامع و بیبدیل که به قلم علمای شیعه نگاشته شدهاند، عبارتند از:
- الغدیر فی الکتاب والسنة و الادب؛ تألیف عبدالحسین امینی در بیست جلد؛
- عبقات الانوار فی مناقب الائمة الاطهار، تألیف سیدمیرحامد حسین موسوی هندی نیشابوری، در سی جلد؛
- کتاب نفحات الازهار فی خلاصه عبقات الانوار تألیف علامه سیدعلی حسینى میلانى در شانزده جلد؛
- عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار (حدیث الغدیر)، میر حامد حسین کنتوری لکنهویی؛
- غدیر در آیینه کتاب، محمد انصاری؛
- چهارده قرن با غدیر، محمدباقر انصاری؛
- همگام با پیامبر در حجة الوداع، حسین واثقی؛
- الغدیر و المعارضون، سید جعفر مرتضی عاملی؛
- الغدیر فی الإسلام، محمدرضا فرج اللّه حلفی نجفی؛
- شرح و تفسیر خطبه پیامبراکرم در غدیر خم، سید محمدتقی نَقَوی؛
- فرهنگ غدیر، جواد محدثی.
دیدگاه اهلسنت
شخصی نبود که رسول اکرم(ص) علی (علیهالسلام) را بهعنوان جانشین خود به مردم معرفی کرد. حضرت بارها در مناسبتهای مختلف و با شیوههای گوناگون، این امر خطیر را به امت خود گوشزد کرده بود. احادیث ثقلین، منزلت، رایت، طیر، سفینه، رد الشمس، سد ابواب، و دیگر احادیث روایتشده از زبان پیامبراعظم(صلیالله علیه وآله وسلم)، به جایگاه ممتاز مولای متقیان اشاره دارند و دال بر حقیقت یاد شدهاند. متن کامل خطبه غدیر در آثار معتبر و اصیل اسلامی ذکر شده است[۷] بحث، تحقیق و تألیف درباره غدیر خم، اهمیت و جایگاه آن، از قرن دوم (آغاز حرکت تألیف) تا عصر حاضر، از سوی نویسندگان شیعه، اسماعیلی، زیدی، سنی و مسیحی، با تألیف کتابهای گرانسنگی به زبان عربی، فارسی، اردو و ترکی، به نحو احسن صورت گرفته است. عناوین این تألیفات، طبق گزارش کتاب تحقیقی الغدیر فی التراث الاسلامی، تألیف سید عبدالعزیز طباطبایی، بالغ بر 162 عنوان کتاب است که هرکدام از آنها از1 تا 29 مجلد است. هرچند متأسفانه از این تعداد، 35 عنوان ازمیان رفته و 24 عنوان بصورت نسخههای خطی باقیمانده و بر روی آنها غبار غفلت نشسته است، اما 104 عنوان دیگر به زینت چاپ آراسته شده و در اختیار همگان قرار گرفته است.
آثار علمی اهلسنت با موضوع غدیر
دربارۀ غدیر، علمای مشهور اهلسنت نیز کتابها و رسالههای مستقلی تألیف کردهاند از جمله:
- حدیث الولایة از ابوالعباس احمدبن محمدبن سعید همدانی، معروف به ابنعُقْده کوفی، که در آن 105 سند حدیث غدیر را جمعآوری کرده است؛
- کتاب الولایة فی طُرق حدیث الغدیر، از مورخ و مفسر مشهور، ابنجریر طبری، که از 75 سندِ روایت غدیر نام برده است؛
- مَن روى حدیث غدیر خم از حافظ ابوبکر جِعابى؛
- رسالة فی اسناد حدیث غدیر یا جزء فی طرق حدیث الغدیر، از حافظ دارقُطْنى؛
- کتابی در حدیث غدیر، از ابوجعفر شَیبانی؛
- الدرایة فی حدیث الولایة، در هفده جلد، از ابوسعید مسعودبن ناصر سجستانى، که 120 سند از روایت غدیر را جمعآوری کرده است؛
- رسالة طُرُق حدیث مَن کُنتُ مَولاه فهذا عَلی مَولاه از شمسالدین محمد ذهبی؛
- کتابی در حدیث غدیر، از زینالعابدین عبدالرحیم شافعی و...[۸].
عبدالحسین امینی، به 24 مورخ، 27 محدث، 14 مفسر،7 متکلم و تعدادى از علماى لغت عربی -که در آثار خود، واقعه غدیر خم را ثبت کردهاند- اشاره کرده و آن را دلیل اهمیت این واقعه در تاریخ، حدیث، تفسیر، کلام و لغت عرب دانسته است[۹]. وی در جلد نخست کتاب شریف خود، به اسامی 110 نفر از صحابه و 84 نفر از تابعین و 360 تن از دانشمندان و بزرگان اهلسنت از آغاز قرن دوم تا پایان قرن چهاردهم که حدیث غدیر را نقل کردهاند، اشاره میکند. بنابر یادداشتهاى ایشان، در مستدرکات الغدیر و در چاپ نهایى آن، بر تعداد علما و بزرگان اهلسنت افزوده شده و به حدود هفتصد نفر رسیده است، که این عدد راویان غدیر، آن هم تنها در میان عالمان اهلسنت، قابل اعتنا و چشمگیر، و حاکى از وقوع حتمی غدیر خم و عظمت بیکران آن حادثه تاریخى است؛ بنابراین، ملاحظه میشود که حادثه تاریخساز غدیر، فقط از جانب اندیشمندان شیعه مطرح نشده، بلکه هر یک از عالمان اهلسنت، با هر تخصصی، به آن عنایت داشتهاند. در واقع، باید گفت: «این موضوع [غدیر خم] در نظر علماى عامه نیز ثابت و محقق، و از متواترات و مسلمات است».
برخی از نویسندگان اهلسنت، جریان غدیر را یا بصورت خبر واحد آورده و سند آن را از حالت تواتر خارج نمودهاند و با این کار، به گمان خود از اعتبار خطبه غدیر کاسته و دلالت آن را مخدوش ساختهاند، یا با حذف قراین خطبه که دربردارنده آیه: النبِی اوْلى بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ انْفُسِهِمْ [احزاب–6] و کلام نبوی: «الَسْتُ اوْلَى بِالمُؤمِنِینَ مِنْ انْفُسِهِم؟» و حدیث ثقلین و دیگر قرینهها بودهاند، و با اکتفا به ذکر حدیث:«مَن کُنتُ مَولاهُ فهَذا عَلی مَولاهُ»، تا حدود زیادی موجب ابهام این سند قطعیِ دال بر ولایت علی (علیهالسلام) شدهاند. در نهایت علمای اهلسنت، از واژۀ «مولا» فقط معنای «دوست و محب» یا «یاور و ناصر» را برداشت کردهاند.
دیدگاههای متفاوت مشاهیر اهلسنت
الف. پذیرش غدیر با برداشتی متفاوت از شیعه
برخی از مشاهیر فن تاریخ اهلسنت، در برخورد با رویداد عظیم غدیر خم، با طرق و اسناد مختلف به بیان آن پرداخته و ابعاد حدیث غدیر را بررسی کردهاند؛ و برخی بزرگان اهلسنت، دربارۀ معنای واژه «مَولی» در حدیث غدیر، با دیدگاه شیعه موافقاند. اسامی و کتاب آنها که به این مطلب تصریح دارند، از این قرار است:
- ابن زُولاق لیثی مصری درتاریخ مصر؛
- ابوحامد غزالی در کتاب سر العالمین وکشف ما فی الدارین؛
- محمد بن طلحه شافعی در کتاب مطالب السؤول؛
- سبط ابن الجوزی در کتاب تذکرة خواص الامة فی معرفة الائمة؛
- محمد بن یوسف کنجی شافعی در کتاب کفایة الطالب فیمناقب امیرالمؤمنین علیبنابیطالب و دیگر کتابها.
برخی نیز علیرغم نقل حدیث غدیر دیدگاه متفاوتی با نگاه شیعه دارند، تفاوت این است که از دیدگاه آنان، واقعه غدیر خم و علت بیان حدیث غدیر از زبان وجود نازنین پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) و مواردی از این دست، بر خلافت و امامت بلافصل علی (علیهالسلام) دلالت نمیکند. این گروه از مورخان اهلسنت، به حدیث غدیر بهعنوان موضوعی برای تثبیت محبت و نصرت صحابه نسبت به علی (علیهالسلام) نگریستهاند، مثل:
- بِلاذُری در انسابالاشراف، از برخی صحابه (بَراء بن عازِب و ابوهُرَیره و زید بن ارقَم و ابن عباس و بُریدة بن الحُصَیب و ابوسعید خُدْری) جزئیات داستان غدیر را نقل کرده است و به حدیث ولایت: (مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهَذَا علی مَوْلاهُ)[۱۰] و نفرین حضرت در حق برخی از صحابه که از شهادت دادن نسبت به واقعه غدیرامتناع ورزیدند، اشاره نموده است[۱۱].
- خطیب بغدادى در تاریخ بغداد، از قول برخی صحابه پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) حدیث غدیر را آورده است[۱۲] او در شرح حال حَبشُون بن موسی، با سند صحیح و راویان ثقات از نظر دانشمندان اهلسنت، از قول ابوهریره به حادثه غدیر خم و تبریک خلیفه دوم به علی (علیهالسلام) و نزول آیه اکمال[۱۳] بعد از این قضایا، اشاره میکند و مینویسد: «از عبدالله بن علی بن محمد بن بِشْران از علی بن عُمر الحافظ، از ابونصر حَبشُون بن موسى بن ایوب الخَلال، از علی بن سعید رَمْلی، از ضَمرَة بن رَبیعه قُرَشی، از ابن شَوذَب، از مَطَر الوَراق، از شَهربن حَوشَب، از ابوهُرَیره نقل شده است که گفت: کسی که روز هجدهم ذی الحجه را روزه بگیرد، ثواب روزه شصت ماه برای او نوشته میشود. این روز، روز غدیر خم است؛ روزی که رسول خدا دست علی را گرفت و فرمود: آیا من ولی مؤمنان نیستم؟ پاسخ دادند: آری، ای رسول خدا! فرمود: «هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست». سپس عمر گفت: تبریک میگویم ای فرزند ابوطالب! مولای من و مولای هر مسلمان شدی. آنگاه این آیه نازل شد:الْیوْمَ اکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ[۱۴] خطیب، در ادامه به بیان تفصیلى سند این روایت مىپردازد.
نکته مهم قابل استنباط از روایت خطیب بغدادی آن است که نزول آیه شریفه اکمال، بعد از اتمام خطابه غدیر است و این میتواند خود دلیل متقنی بر ولایت و امامت علی (علیهالسلام) باشد؛ چراکه با دقت در محتوای خطابه رسول الله (صلیالله علیه وآله وسلم) درمییابیم که جز ولایت علی (علیهالسلام) چیز دیگری صلاحیت اکمال دین و اتمام نعمت را نخواهد داشت. همچنین در قضیه تبریک خلیفه دوم نکته آن است که آیا فقط تاکید بر محبت و نصرت علی (علیهالسلام) سبب تبریک و تهنیت از جانب عمربنخطاب شده است؟ چرا که اگر مقصود، صِرف دوست داشتن علی (علیهالسلام) بود، دیگر چه نیازى به تبریک گفتن بود؟!
- ابوالفتح شهرستانى در المِلَل والنحَل، ضمن توضیح دربارۀ نحلۀ شیعۀ امامیه، به واقعه غدیر خم و حدیث پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) که فرمود:«مَن کُنتُ مَولاهُ فعَلی مَولاه، اللهم وَالِ مَن والاه، وعَادِ مَن عَاداه، وانصُر مَن نَصَره، واخذُل مَن خَذَله، وادِرِ الحَق معَه حَیثُ دارَ»؛ و آن پس از نزول آیه تبلیغ[۱۵] بوده است، اشاره میکند.
- ابن عَساکِر دمشقی شافعی در تاریخ دمشق، در مواضع بسیار زیادی به حدیث غدیر اشاره میکند. برای نمونه مینویسد: «روزغدیرخم، پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) ایستاد و خطبهای خواند و فرمود: ای مردم! آیا من اولی از مؤمنان برخودشان نیستم؟ و سه بارتکرارکرد! همه گفتند: آری! فرمود: ای علی! نزدم بیا. پس دست علی را آنقدر بالا برد که سفیدی زیربغل هر دو نمایان شد و فرمود: «هرکس من مولای اویم، على مولای اوست». حتی سه بار این جمله را تکرار نمود»[۱۶].
ب. اکتفا به ذکر جزئیات مرتبط با غدیر
گروه دوم از مورخان اهلسنت به گوشههایی از آنچه با غدیر خم مرتبط است، اشاره کردهاند. این تاریخ نگاران، به ذکر حدیث:«مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه»، یا احتجاج و مناشده علی (علیهالسلام) با برخی صحابه در خصوص واقع شدن غدیر خم و مواردی از این دست، بسنده کردهاند، که عبارتند از:
- ابن قُتَیبه در کتاب المعارف، در فصل ذکر کسانی که به بیماری بَرَص (پیسی) مبتلا شدهاند، به احتجاج و مناشده علی (علیهالسلام) با انَس بن مالک اشاره میکند و میگوید: «در چهره انس بن مالک، بیماری برص نمایان بود. گروهی گفتند: علی (علیهالسلام) درباره این کلام رسول خدا:«اللهم والِ مَن والاه وعادِ مَن عاداه» از او سؤال کرد. او [که شاهد بر این سخن در غدیر بود] گفت: من پیر شدم و این سخن را به خاطر نمیآورم. علی (علیهالسلام) فرمود: اگر دروغ گفته باشی، خداوند تو را به بیماری برص مبتلا کند که دستار(عمامه) آن را پنهان نکند». متأسفانه باید گفت: در چاپهای مصری کتاب، کلماتی که از ابومحمد ابن قتیبه نیست و در متن کتاب او وجود نداشته، بر آن افزوده شده است و پس از ذکر عبارت بالا، این جمله را گنجاندهاند: «ابومحمد [ابن قتیبه] گوید: برای این حکایت، اصلی نیست و آن حقیقت ندارد». با استدلالات صائب خود، از ساختگی بودن عبارت اخیرِ کتاب، پرده برداشته و آن را رد کرده است[۱۷].
- ابن عَبدالبَر قُرطُبی در الاستیعاب فی معرفة الاصحاب از چند طریق (بُرَیده، ابوهُرَیره، جابر، بَراء بن عازِب و زید بن ارقَم) فقط به حدیث غدیر اشاره کرده و آورده است که حضرت نبی اکرم در روز غدیر خم فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ، اللهم وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» وی در ادامه میگوید: برخی از این صحابه بر جمله «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ» چیزی نیفزودهاند. همچنین پس از ذکر احادیث مؤاخات(برادری) و رایت(پرچم) و غدیر، درباره اعتبار آنها میگوید: «تمام این روایات، آثارى ثابت شدهاند».
- ابن الشیخ بَلوِى مالکی در کتاب الف باء، غدیریه امام علی (علیهالسلام) را روایت کرده و در جلد اول، صفحه 439 مینویسد: «اما علی (علیهالسلام) جایگاهش بلند و شرفش عالی است. او نخستین کسى است که اسلام را پذیرفت و همسر فاطمه :دختر پیغمبر است؛ و هنگامیکه بعضى از دشمنانش بر او فخر فروختند، با سرایش ابیاتى، مفاخر خود را بیان کرد و به حمزه، عموى خود، و جعفر، برادرش، افتخار نمود و سرود: محمدٌ النبی اخِى و صِنْوِى...». ابن الشیخ پس از ذکر بیتی که به موضوع ولایت و داستان غدیر اشاره دارد: «فاوْجَبَ لِی وِلایَتَه عَلَیکُم * رَسُولُ اللهِ یَومَ غَدِیرِ خُم»، میگوید: مراد از این شعر، سخن پیامبر است که فرمود: «مَن کُنتُ مَولاه فعَلى مَولاه، اللهم والِ مَن وَالاه و عَادِ مَن عَاداه»[۱۸].
- یاقوت حموی که بر امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) سخت متعصب بوده، در مُعجَم الادَباء، ج 18، ص84، حدیث غدیر خم را آورده است[۱۹].
ج. سکوت مطلق یا انکار صریح
در برابر دو گروه نخست، برخی مورخان عامه، حادثۀ عظیم غدیر را ساخته و پرداخته ذهن شیعه دانسته و با دید تردید و انکار، به آن موضوع حساس تاریخی نگریستهاند. آنان انکار خود را یا صراحتاً بیان کردهاند یا در برابر آن سکوت اختیار نموده و حتی سطری از آن حادثۀ بزرگ را در تاریخهای خود ننگاشتهاند. عدهای از آنان، علت بیان حدیث:«مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه» را از جانب پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) پایاندادن به انتقاد و بدگویی صحابه از علی (علیهالسلام) در جریان برخوردهای قاطعانه او با همراهانش سختگیرى حضرت در ممانعت از استفاده از مرکبهاى زکات و اقدام او در بازپسگیرى لباسهایى که در غیابش توزیع شده بود و خنثی شدن توطئه تفرقهافکنی میان مسلمانان، ذکر کردهاند که رد گفتۀ آنان، قبلاً بیان شد. عبدالحسین امینی، نگارنده کتاب شریف الغدیر، در صفحات نخستین این کتاب، بحثی عقلانی و علمی تحت عنوان «اهمیت غدیر در تاریخ» مطرح، و مورخان متعصب را به شدت محکوم میکند و میگوید: اگر مورخی از روی تعصب جاهلانه، از بیان این داستان [غدیر] و حقایق وابسته به آن چشمپوشی کند، به اسلام و پیامبر خیانتی بزرگ کرده و هم در صفحات تاریخِ خود، جنایتی جبرانناپذیر مرتکب شده است؛ زیرا حدیث غدیر و آنچه که پیامبر گرامی ما در آن روز فرخنده و باشکوه ابلاغ کرده و آن صحنه تبلیغیای را که برپا نموده، مسئولیتی بوده است که به فرمان وحی انجام شده و هیچ کس شک ندارد که روز غدیر، در تاریخ اسلام موجی ایجاد کرده است که هیچگاه از ارتعاشات آن کاسته نمیشود. از اینجاست که میبینیم مورخین، نظر به حفظ حقایق تاریخ و ثبت حوادث بزرگ، به بررسی دربارۀ حدیث غدیر و جمعآوری مأخذش همت گماشتهاند[۲۰]. علامه سخن خود را از علم تاریخ، به علم حدیث، تفسیر، عقیدهشناسی و لغتنامهنویسی میگستراند و به جایگاه و اهمیت غدیر در این علوم اشاره میکند[۲۱] این گروه از تاریخ نویسان اهلسنت که در قبال واقعه غدیر خم، رویکرد سکوت مطلق یا انکار صریح را درپیش گرفتهاند، عبارتاند از:
- ابن هِشام مُعافِری تاریخ نگار معروف، در کتاب السیرة النبویة، پس از توضیحاتی دربارۀ حجة الوداع، پیامبر به ماموریت علی (علیهالسلام) در نجران یمن که جهت جمعآوری زکات و جزیه بدانجا رفته بود و به پیوستن حضرت به رسول خدا برای ادای فریضه حج، اشاره کرده است؛ سپس از موضوع تصرف همراهان علی (علیهالسلام) در جزیه اهل یمن (پارچههای بیتالمال) در غیاب او و بازپسگرفتن آن توسط علی (علیهالسلام) که به شکایت آنان از حضرت انجامیده، سخن گفته است. سپس ابن هشام، به نقل از ابن اسحاق، با ذکر سلسله سندی که به ابوسعید خُدْری میرسد، فقط به عبارت «ای مردم! از علی شکایت نکنید که به خدا قسم، اودر ذات خدا، یا در راه خدا، سختتر و شدیدتر از آن است که از او شکایت شود»، که پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) در دفاع از علی (علیهالسلام) ایراد فرمود، بسنده میکند. پس از آن، به ذکر خطبه رسول در حجه الوداع میپردازد و کلام خود را بدون هیچ اشارهای به حادثه غدیر و حدیث متواتر «مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه» به پایان میبرد [۲۲].
- ابن هشام، ضمن اینکه در خطبه حجة الوداع، پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم)، به حدیث غدیر اشارهای نداشته است، درباره داستان شکایت مردم و دفاع پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) نیز بیش از آنچه ذکر شد، چیزی ننوشته؛ و اشاره نکرده که این سخن پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) چه هنگام و در چه محلی بیان شده است.
- خلیفه بن خَیاط در تاریخ خود که به تاریخ خلیفه بن خیاط مشهور است، با آنکه در ذکر وقایع سال دهم هجرت، به حجة الوداع اشاره کرده و از ماموریت خالدبن ولید در نجران یمن سخن گفته است، اما از ذکر واقعه غدیر خم به کلی صرف نظر کرده و از آن هیچ سخنی به¬میان نیاورده است[۲۳] این در حالی است که روش وى در برابر تمام وقایع، ذکر آن، و گاه بیان تفصیلی درباره موضوعات است؛ چنانکه درباره عمر پیامبر اکرم در تاریخ او با روایات متعدد اختلافی مواجه میشویم؛ ولی با کمال شگفتی درباره این قضیه سکوت اختیار نموده و به نوشتن چند سطر دربارۀ حجة الوداع بسنده کرده است.
- ابن جَریر طَبَرى مورخ و مفسر نامدار اهلسنت، هرچند در کتاب الولایة فى طُرُق حدیث الغدیر، مفصلاً به اسناد حدیث غدیر پرداخته است، در تاریخ خود با عنوان تاریخ الرسُل والمُلُوک، همانند ابن هشام معافری، به موضوع حجة الوداع پرداخته است و فقط از داستان دفاع پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) از علی (علیهالسلام) در برابر شکایت مردم که با عبارت «ای مردم! از علی شکایت مکنید. پس به خدا سوگند که او در ذات خدا - یا در راه خدا - بسیارسخت و خشنتر از آن است که از او شکایت شود»، پایان پذیرفت، مطالبی نگاشته[۲۴] و در برابر خطیرترین موضوع تاریخى، یعنی حادثه غدیر، سکوت کامل اختیار کرده است. این امر، برخلاف روش متداول اوست که قضایا و حوادث را به تفصیل و به طرق متعدد گزارش میکند.
راویان حدیث غدیر
علامه عبدالحسین امینی در کتاب الغدیر نام صد و ده تن از صحابهٔ پیامبر را که این حدیث را نقل کردهاند برمیشمارد و برخی دیگر از منابع تعدادی بیشتری را ذکر کردهاند که اکثر صحابه بزرگ مورد قبول شیعه و سنی در زمرهٔ آنها هستند و برخی از مشهورترین آنها عبارتند از:
- فاطمه، دختر محمد (صلیالله علیه وآله وسلم)؛
- علی بن ابیطالب امام اول شیعه و خلیفه چهارم اهلسنت؛
- ابوبکر، خلیفه اول اهلسنت؛
- عمر بن خطاب، خلیفه دوم اهلسنت؛
- عثمان بن عفان، خلیفه سوم اهلسنت؛
- ام سلمه، همسر محمد؛
- عایشه، همسر محمد؛
- اسماء بنت عمیس، همسر ابوبکر و علی؛
- ام هانی بنت ابوطالب، خواهر علی؛
- فاطمه بنت حمزه، دختر عموی محمد و علی؛
- زبیر بن عوام، از صحابه؛
- طلحه، از صحابه؛
- سعد بن ابی وقاص، از صحابه؛
- جابر بن عبدالله انصاری، از صحابه؛
- ابوذر غفاری، از صحابه؛
- سلمان فارسی، از صحابه؛
- عمار یاسر، از صحابه؛
- عبدالله بن جعفر، برادر زاده علی؛
- حسان بن ثابت، از شعرای مدینه که شعری برای غدیر سرود؛
- حسن بن علی، پسر علی؛
- حسین بن علی، پسر علی؛
- عباس بن عبدالمطلب، عموی محمد و علی؛
- عبدالله بن عباس، پسر عموی محمد و علی؛
- عبدالله بن عمر، پسر عمر و از صحابه؛
- عبدالله بن مسعود، از صحابه؛
- عمرو عاص؛
- ابوسعید خدری، از صحابه؛
- زید بن ارقم، از صحابه؛
- ابوهریره، از صحابه؛
- انس بن مالک انصاری، خادم محمد و از صحابه؛
- ابو ایوب انصاری؛
- قیس بن سعد بن عباده؛
- سهل بن حنیف؛
- ابن تیهان؛
- خزیمة بن ثابت؛
- حذیفه بن یمان؛
- ابی بن کعب.
بیان حدیث غدیر از منظر تاریخ
طبق بررسی ماریا دقاق این حدیث از سدهٔ نخست در میان مسلمانان مطرح بوده، اما در زمان سه خلیفهٔ نخست در اختلافات مذهبی یا سیاسی میان هواداران و مخالفان علی (علیهالسلام) به آن چندان استناد نمیشده است. در زمان جنگهای میان مسلمانان در دوران خلافت علی بن ابیطالب، این حدیث دارای اهمیت مذهبی به خصوص در رابطه با موضوع ولایت شد و حامیان علی (علیهالسلام) در تثبیت مشروعیت وی به آن استناد کردند. علی بن ابیطالب در دوران خلافت علی بن ابیطالب روزی که معروف به روز رحبه است در کوفه از صحابهٔ پیامبر اسلام، که شاهد رخداد غدیرخم بودند درخواست میکند که ماجرا را برای مردم روایت کنند و بر آن شهادت دهند. در این هنگام بین ۱۲ تا ۳۰ نفر از این افراد برمیخیزند و شهادت میدهند که پیامبر فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه» یا «الا من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه و اعن من اعانه»؛ همانا خدای عزوجل ولی من است، و من ولی مؤمنین هستم، پس هر کس که من مولای اویم پس این علی، مولای او است، بار خدایا دوست بدار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او دشمن بدارد.
به گفتهٔ دقاق در دانشنامهٔ ایرانیکا، اولین آثار ادبی قابل تاریخگذاری برجامانده، مجموعهٔ اشعاری از نویسندگان شیعه در قرن دوم هجری است. اولین منبع تاریخی که به غدیرخم اشاره میکند یعقوبی، مورخ شیعه در نیمهٔ دوم قرن سوم هجری، است.
بنا بر پژوهش دقاق، حدیث غدیرخم در برخی از منابع شیعه و برخی از منابع سنی آمده، اما نقل یا عدم نقل آن بر مبنای دستهبندی مذهبی نبوده است. مجموعهٔ جامعی از نقل قولها و احادیث در مورد غدیرخم در سه کتاب اهل سنت وجود دارد. این سه اثر عبارتند از کتاب مُسند احمد بن حنبل، تاریخ مدینات دمشق ابنعساکر، و کتاب البدایة و النهایة ابن کثیر. این حدیث در برخی منابع تاریخی اهلسنت نظیر سیرهٔ ابنهشام تاریخ طبری و طبقات الکبری ابنسعد نیامده، اما در انساب الاشراف بلاذری ذکر شده است. به نوشتهٔ شاه کاظمی، زمانی که گروهی از اهل حدیث افراطی در بغداد در سدهٔ سوم هجری این حدیث را ساختگی میدانستند، محمد بن جریر طبری کتابی با نام «الولایة» نگاشت که اسناد حدیث غدیر را با جزئیات بیان نمود و تردیدناپذیری این رخداد را نشان داد.
هدف از واقعه غدیر
بنا به روایتِ یکصد و ده نفر از بزرگان صحابه پیغمبر (صلیالله علیه و آله وسلم) و هشتاد و چهار نفر از تابعین (طبقه بعد از صحابه) و نقل حدّاقل چهارصد نفر از اعلام حدیثی، تفسیری، تاریخی، رجالی و دیگر شخصیتهای علمی و ادبی معتبر اهلتسنن[۲۵] دستور داد که مسلمانان در آن موضع فرود آیند. به فرمان حضرت، آن دسته از کاروانها که گذشته بودند برگشتند و آنان که هنوز به آن جا نرسیده بودند، رسیدند و بالاخره تجمع و گردهمایی حدود یکصد و بیست هزار نفر از حجّاج مناطق مختلف در گرمای شدید نیمروز حجاز و در روی ریگهای داغ بیابان تشکیل شد. به فرمان پیامبر (صلیالله علیه و آله وسلم) منبری از جهاز شترها فراهم کردند تا آن حضرت به هنگام خطبه بر همه حاضران مشرف باشند. آنگاه بر فراز منبر ایستادند و امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) را فراخواندند و خطبه مفصّلی که شامل جمله: «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه، اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله...» ایراد فرمودند و علی (علیهالسلام) را همانند خود بهعنوان مولی و صاحباختیار و واجبالاطاعه و خلیفه بعد از خود معرّفی و اعلام فرمود و بهخاطر پیشگیری از شیطنت و شبههافکنی منافقان و دشمنان درباره «مولی» و خلیفه معرّفی شده، علی (علیهالسلام) را بر سر دست بالا برد و به حاضرین نشان داد، آنگاه در حق موالیان علی (علیهالسلام) و یاریکنندگان او دعا کرد و در حق دشمنان و خوار کنندگانشان نفرین. سپس از حاضران در صحنه خواست یکیک آنها با علی (علیهالسلام) دست بیعت دهند، تا از طریق «بیعت» اعلام تسلیم و تندادن به خلافت او کرده باشند، و این کار از ظهر تا غروب به طول انجامید، و حتّی زوجات پیغمبر که همراه آن حضرت و حاضردرصحنه بودند و دیگر زنها با زدن دست در طشت آبی که بر در خیمهای نهاده شده و دست علی از داخل خیمه در آن قرار داشت مراسم بیعت را انجام دادند و همه ملتزم به پیروی و اطاعت از امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) شدند.
دو نکته مهم :
اول آنکه: عدّه زیادی از اعلام حدیثی و بزرگان مورّخین سنّی که حدیث غدیر را نقل کرده یا رساله و کتاب اختصاصی درباره آن نوشتهاند قبل از همه ابوبکر و عمر و عثمان را بهعنوان راوی حدیث غدیر و مخصوصاً جمله «من کنت مولاه فعلیّ مولاه» معرّفی و از آنها نام بردهاند. دوّم آنکه: حدّاقل حدود شصت نفر از علما و محدّثین و تاریخنگاران نقل کردهاند که: پس از انجام مراسم غدیر از ناحیه پیغمبر و اعلام مقام مولویّت علی و دستور الزامی حضرتش مبنی بر بیعت با علی، ابوبکر و عمر با ایراد کلمه «بخٍّ بخٍّ لک یا علیّ» یا کلمه «أصبحت و امسیت مولی کلّ مؤمن و...» به علی تبریک و تهنیت گفتند.
حدیث «من کنت مولاه» از زبان ابوبکر
برخی کسانی که واقعه غدیر و حدیث «من کنت مولاه» را از ابوبکر نقل کردهاند، عبارتاند از:
- حافظ ابن عقده (متوفای 333 ق) در کتاب «حدیث الولایه» - یکصد و پنج نفر از صحابه ناقل حدیث غدیر خم را با اسم و رسم و هجده نفر، بدون ذکر نام و مشخّصات معرّفی میکند و نخستین کسی را که بهعنوان راوی و ناقل حدیث «من کنت مولاه فعلیٌّ مولاه» معرفی و از وی نامبرده، ابوبکر بن ابی قحافه تیمی (متوفای 13 ق) است [۲۶].
- ابوبکر جعابی (متوفای بعد 356) در «نخب المناقب» - یکصد و بیست و پنج نفر راوی حدیث غدیر را معرفی و ابوبکر را یکی از راویان حدیث غدیر خم دانسته و از وی نام برده است.[۲۷].
- منصور لائی (آبی) رازی (از اعلام قرن پنجم) در کتاب «حدیث الغدیر» راویان حدیث را که به ترتیب حروف نوشته و ابوبکر را از جمله راویان «من کنت مولاه» ذکر نموده است[۲۸]
- علامه ابن مغازلی شافعی (متوفای 484) مینویسد حدود یکصد نفر از جمله عشره مبشّره - ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر... - آن را نقل کردهاند و حدیث ثابتی باشد که هیچ علّت و نقطهضعفی برای آن سراغ ندارم و علی یگانه کسی است که بدین فضیلت نائل گردیده است [۲۹].
- شمسالدین جزری شافعی [۳۰].
- علامه مورخ زینی دحلان از ابوبکر نقل نموده و او از پیامبر (صلیالله علیه و آله وسلم) که فرمود:«من کنت مولاه فعلیّ مولاه،اللّهمّ وال من والاه، وعاد من عاداه، واحبّ من احبّه، و ابغض من ابغضه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله، وادر الحقّ معه حیث دار[۳۱]. هر کس که من مولای او هستم، پس علی (علیهالسلام) هم مولای اوست. بار الها موالات فرما نسبت به هر کس که با او موالات نماید و دشمن بدار هر که را که با او دشمنی ورزد، و دوست بدار کسی را که او را دوست دارد، و مبغوض بدار کسی را که با او بغض و کینه نشان دهد، و یاری فرما کسی را که یاریاش کند و خوار فرما کسی که او را خوار نماید و بگردان حق را با علی (علیهالسلام) به هر سمتی که او بگردد.
حدیث «من کنت مولاه» از زبان عمر
طبق مدارک موجود، عمر نیز یکی از حاضران در صحنه غدیر خم بوده که حدیث «من کنت مولاه» را با فرازهای قبل و بعدش از پیغمبر (صلیالله علیه و آله وسلم) شنیده و نقل کرده است[۳۲].
علامه سید شهابالدین همدانی و محمّد صالح ترمذی حدیث غدیر را با اضافهای بدینگونه از عمر بن خطاب نقل نمودهاند که گفت: رسول خدا (صلیالله علیه و آله وسلم) علی را به مقام عَلَمیَّت و پیشوائی نصب کرد، آنگاه فرمود:
«من کنت مولاه فعلیّ مولاه، أللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه، و اخذل من خذله وانصر من نصره، أللّهمّ أنت شهیدی علیهم». سپس نوشتهاند: قال عمر بن الخطاب: یا رسولالله - و کان فی جنبی شابّ حسن الوجه طیّب الریح قال لی: یا عمر لقد عقد رسولالله عقداً لایحلّه إلاّ منافق، فاخذ رسولالله بیدی فقال: یا عمر انّه لیس من وُلد آدم، لکنّه جبرائیل یؤکد علیکم ما قلته فی علیّ[۳۳]. عمر گفت: یا رسولالله درحالیکه شما سرگرم خطبه خواندن بودید جوان خوشسیمای خوشبوئی پهلوی من نشسته بود، پس به من گفت: ای عمر! بدون شک رسولالله قرار دادی را منعقد فرمود که هیچکس آن را بر هم نزد مگر منافق. رسول خدا دست مرا گرفت و فرمود: ای عمر! بدون شک او از فرزندان آدم نبود، همانا جبرئیل بود که خواست آنچه را من درباره علی گفتم بر شما تأکید نماید.
توضیح اینکه: پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله وسلم) پس از خطبه خواندن، و اعلام مقام خلافت مطلقه و بلافصل علی (علیهالسلام) با ایراد «من کنت مولاه فعلیّ مولاه» و دیگر فرازهای مربوطه، از حاضران در صحنه غدیر خواست یکیک آنها با علی (علیهالسلام) دست بیعت دهند، تا از طریق بیعت عملاً اعلام تسلیم و قبولی خلافت او کرده باشند، حتّی زنها با زدن دست در طشت آبی - که به دستور پیامبر کنار خیمهای نهاده شد و دست علی (علیهالسلام) از داخل خیمه در آن قرار داشت - مراسم بیعت را انجام دادند و همه ملتزم به پیروی و اطاعت از امام علی بن ابیطالب (علیهالسلام) شدند.
تبریک دو خلیفه به حضرت علی علیهالسلام
به نوشته حداقل چهل نفر از اعلام مورخین و محدّثین، ابوبکر و عمر هر دو به هنگام بیعت با امام امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) با کلماتی از قبیل «بخٍّ بخٍّ» یا «هنیئاً لک» و امثال آن، مقام ولایت و خلافت را به ایشان تبریک و تهنیت گفتند. اینک بهخاطر آگاهی خوانندگان به ذکر نمونههایی از تعبیراتی که در این زمینه نقل شده و بیانگر اهمیت مراسم غدیر خم است میپردازیم.
امّا تعبیری که از ابوبکر و عمر با هم نقل شده عبارت است از: أَمسَیتَ یابن أبی طالب، مولی کلّ مؤمن و مؤمنة.
ناقلان تعبیر أَمسَیتَ یابن أبی طالب، مولی کلّ مؤمن و مؤمنة از دو خلیفه:
- 1 - حافظ احمد بن عقده کوفی (متوفای 333) در «کتاب الولایة» شامل معرفی یکصد و پنج نفر از صحابه ناقل حدیث غدیر [تهذیب التهذیب ابن حجر 7/337 و دیگر مصادر مندرج در الغدیر 1/153]
- 2 - حافظ علی بن عمر دار قطنی بغدادی (متوفای 385) [صواعق المحرقة ابن حجر، ص26]
- 3 - حافظ احمد بن محمّد عاصمی از اعلام قرن پنجم در «زین الفتی» ج2 ص263
- 4 - حافظ ابوعبداللّه گنجی شافعی (658) در «کفایة الطالب - باب اول ص62» به نقل از ابن عقده.
- 5 - احمد بن حجر هیثمی (932) در «صواعق المحرقه»، ص26
- 6 - شمسالدین مناوی شافعی (1031) در «فیض القدیر»، 6/218
- 7 - ابوعبداللّه زرقانی مالکی (1122) در «شرح المواهب 7/13» هرسه به نقل از دارقطنی
- 8 - سید احمد زینی دحلان مالکی شافعی (1304) در «فتوحات الاسلامیه»، 2/306.
تعابیر نقل شده از عمر در روز غدیر:
- 1 - أصبحتَ مولی کلّ مؤمن.
- 2 - بخٍّ بخٍّ لک یا ابن أبی طالب، أصبحت مولای و مولی کلّ مؤمن و مؤمنة.
- 3 - بخٍّ بخٍّ لک یا علی، أصبحت و أمسیت.
- 4 - بخٍّ بخٍّ لک یا ابا الحسن، لقد أصبحت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنة.
- 5 - بخٍّ بخٍّ یا ابن ابیطالب، أصبحت مولای و مولی کلّ مسلم.
- 6 - بخٍّ بخٍّ یابن ابیطالب، أصبحت مولای و مولی کلّ مؤمن ومؤمنة.
- 7 - طوبیلک یا ابا الحسن! أصبحت مولای و مولی کلّ مؤمن ومؤمنة.
- 8 - طوبیلک یا علی! أصبحت مولی کلّ مؤمن و مؤمنة.
- 9 - هنیئاً لک، أصبحت مولی کلّ مؤمن و مؤمنة.
- 10 - هنیئاً لک أصبحت و أمسیت مولی کلّ مؤمن و مؤمنة.
- 11 - هنیئاً لک یا ابا الحسن، أصبحت مولی کلّ مسلم.
- 12 - هنیئاً لک یابن ابیطالب، أصبحت مولی کل مؤمن و مؤمنة.
- 13 - هنیئاً لک یابن ابیطالب، أصبحت مولای و مولی جمیع المؤمنین والمؤمنات.
- 14 - هنیئاً لک یابن ابیطالب، أصبحت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنة.
- 15 - هنیئاً لک یابن ابیطالب، أصبحت الیوم ولیّ کل مؤمن.
- 16 - هنیئاً لک یابن ابیطالب، أصبحت الیوم ولیُّ کل مؤمن و مؤمنة.
- 17 - یابن ابیطالب أصبحت الیوم ولی کلّ مؤمن
مصادر تعبیرات عمر
- 1 - مصنف ابوبکر بن ابی شیبه [الغدیر، 1/272].
- 2 - المعیار و الموازنة ابوجعفر اسکافی، ص212.
- 3 - مسند احمد حنبل، 4/281 چ6 جلدی و 5/355 بشماره 18011 چ9 جلدی.
- 4 - مسند کبیر ابویعلی موصلی - به نقل صراط السوی فی مناقب آل النبی، محمود شیخانی قادری -.
- 5 - تفسیر محمّد بن جریر طبری، 3/428.
- 6 - شرح المصطفی ابوسعید خرگوشی [الغدیر، 1/274].
- 7 - الکشف و البیان ثعلبی [نیز الغدیر، 1/274].
- 8 - تاریخ بغداد خطیب، 8/290.
- 9 - مناقب ابن مغازلی، ص 19.
- 10 - شواهد التنزیل حسکانی ص157، شماره 210 وص158، شماره213.
- 11 - زین الفتی در تفسیر سوره هل أتیّ ابومحمّد عاصمی، ج2 ص265.
- 12 - سرّ العالمین ابوحامد غزالی، ص9.
- 13 - ملل و نحل ابو الفتح شهرستانی، 1/191 زیر عنوان «الإمامیه».
- 14 - مناقب خطیب خوارزمی، باب 14، ص93.
- 15 - تاریخ دمشق ابن عساکر 2/76 - 78 شمارههای 577، 579، 580 .
- 16 - مفاتیحالغیب فخر رازی - ذیل یا أیّها الرسول - 3/443.
- 17 - نهایه مجدالدین ابن اثیر شیبانی، 4/246.
- 18 - اسد الغابه عزّالدین ابن اثیر، 4/28.
- 19 - تذکرة الخواص سبط ابن جوزی، ص29.
- 20 - ریاض النضره محبالدین طبری، 2/113.
- 21 - ذخائر العقبی محبالدین طبری، ص67.
- 22 - فرائد السمطین شیخ الاسلام حموینی، باب 13، ج2، ص77.
- 23 - تفسیر نیشابوری، 6/170.
- 24 - مشکاة المصابیح ولی الدین خطیب، ص557 .
- 25 - نظم درر السمطین جمالالدین زرندی مدنی، ص109.
- 26 - البدایة والنهایة، ابوالفداء، ابن کثیر شامی، 5/210.
- 27 - مودة القربی، سیّدعلی همدانی، موده پنجم - چاپ مندرج در ینابیع الموده، ص297.
- 28 - بدیع المعانی، نجم الدین اذرعی - معروف به ابن عجلون - شافعی، ص75.
- 29 - جامع الاحادیث، جلال الدین سیوطی [به شرح کنز العمّال] .
- 30 - وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، نور الدّین سمهودی شافعی، 2/173.
- 31 - مواهب اللدینه، شهابالدین قسطلانی، 2/13.
- 32 - تفسیر سیّد عبدالوهاب بخاری ذیل آیه «قل لا أسئلکم...» .
- 33 - کنز العمّال، متقی هندی، 13/134.
- 34 - روضة الصفاء ابن خاوند شاه، جزء دوّم از ج1، ص173.
- 35 - حبیب السیر غیاث الدین خاندمیر، جزء سوم ازج1، ص144.
- 36 - صراط السوی فی مناقب آل النبی سیّد محمود شیخانی قادری مدنی [الغدیر 1/281] .
- 37 - مرافض الروافض حسام الدّین سهارنپوری [الغدیر، 1/142-143].
- 38 - مرآة المؤمنین فی مناقب سیّد المرسلین، ولی اللّه سهاوی لکهنوی [الغدیر، 1/282].
- 39 - مجمع بحار الأنوار، محمّد طاهر فتنی هندی، 3/465.
- 40 - ذخائر المواریث، عبدالغنی نابلسی، 1/57 .
اکنون باتوجهبه شرحی که دررابطهبا پایهگذاری مسئله خلافت در غدیر خم اجمال آن به نظر رسید و مشروح همهجانبه آن از صدها مصدر حدیثی، تفسیری، تاریخی، کلامی و ادبی اهلتسنن با ذکر آدرس دقیق در ده جلد «عبقات الانوار» محقق بینظیر میرحامد حسین لکهنوی، و یازده جلد «الغدیر» علاّمه بزرگوار امینی و تعداد 162 کتاب مفصل و مختصرِ دیگر به زبانهای مختلف ازاینقبیل جهت آگاهی و شناخت 184 جلد کتابهای اختصاصی درباره غدیر خم رجوع شود به کتاب ارزنده «الغدیر فی التراث الاسلامی» علامه محقق حاج سید عبدالعزیز طباطبائی اُفست قم، چاپ بیروت خلاصه شده است . حافظ ابن حجر عسقلانی به نقل از ابن جوزی مینویسد: هنگامی که رسول خدا (صلیالله علیه و آله وسلم) فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه» ابوبکر و عمر تغییر چهره دادند و قیافهشان دگرگون شد و در همین موقع آیه شریفه«فلمّا رأوه زلفة سیئت وجوه الّذین کفروا[۳۴] نازل گردید[۳۵] و علامه مناوی در شرح حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» که از مندرجات جامع صغیر سیوطی است، کلام ابن حجر عسقلانی را مبنی بر تغییر چهره ابوبکر و عمر بیان نموده، آنگاه به بحث پیرامون اسناد حدیث غدیر پرداخته و به نقل از دارقطنی روایت «امسیت یابن ابیطالب مولی کلّ مؤمن و مؤمنة» را از ابوبکر و عمر نقل کرده است[۳۶] اکنون این سؤال مطرح است که چرا با ایراد کلمه «من کنت مولاه»ابوبکر و عمر با شنیدن آن ناراحت شده و رنگ صورتشان سرخ و سیاه شد؟!
عید غدیر در اسلام
مسلمانان و بهخصوص شیعه همواره روز غدیر را از عیدهای بزرگ میدانند و این روز در میان ایشان به عید غدیر معروف و مشهور است. در سال ۴۸۷ هجری قمری بیعت با مستعلی بن مستنصر، از حاکمان مصر در روز عید غدیر خم صورت گرفت[۳۷]. همچنین از اهلسنت روایت شده که هر کس روز ۱۸ ذی الحجه را روزه بگیرد، خداوند ثواب روزه شصت ماه را برای او مینویسد[۳۸].
رسول خدا فرمود:«روز غدیرخم برترین عیدهای امت من است و آن روزی است که خداوند بزرگ دستور داد که در آن روز، برادرم امام علی (علیهالسلام) را بهعنوان پرچمدار امتم منصوب کنم تا بعد از من، مردم توسط او هدایت شوند و آن روزی است که خداوند در آن روز، دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را بهعنوان دین برای آنان پسندید.»[۳۹].
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید:«روز غدیرخم عید بزرگ خداست. خدا پیامبری مبعوث نکرده، مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و پیمان در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانی است»[۴۰]. امام رضا (علیهالسلام) فرمود:«روز غدیر در میان اهل آسمان مشهورتر است تا میان اهل زمین... اگر مردم ارزش این روز را میدانستند، بیتردید فرشتگان در هر روز ده بار با آنان مصافحه میکردند.»[۴۱].
مسعودی در کتاب "التنبیه والأشراف" به بزرگداشت عید غدیر در میان مسلمانان با این کلامش اشاره دارد: "فرزندان و شیعیان علی -رضی الله عنه- این روز را بزرگ میدارند". و این نقل تاریخی مسعودی در قرن چهارم هجری نشان از یک سنت تاریخی دارد که تا آن زمان میان مسلمانان رایج بوده....[۴۲].
جستارهای وابسته
پیوند به بیرون
پانویس
- ↑ طبرسی، الاحتجاج؛ ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۵۶؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۴۷۴؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۱۴۸.
- ↑ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۴۳۵، ۵۸۸؛ طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۴ق، ج۵، ص۱۹۳-۱۹۴.
- ↑ واحدی، أسباب النزول، ۱۹۹۱م، ص۱۳۹؛ حاکم الحسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۰۰، ۲۴۹
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، موسسه اعلمی للمطبوعات، ج۱۰، ص۵۳۰؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳۶۴ق، ج۱۹، ص۲۷۸؛ ثعلبی، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ۱۴۲۲ق، ج۱۰، ص۳۵.
- ↑ مفید؛ الارشاد؛ ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۷۱.
- ↑ نسائی، سنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۳۵.
- ↑ ر.ک:عبدالحسین امینی؛ الغدیر، ج1، ص10 و 11.
- ↑ ر.ک: الغدیر عبدالحسین امینی، ج1، ص152-157.
- ↑ الغدیر؛ امینی، ج1، ص6-8.
- ↑ بلاذری، ج2، ص108-112 و ج5، ص80.
- ↑ همان، ج2، ص156و157.
- ↑ خطیب بغدادی، ج8، ص372 و ج14، ص303.
- ↑ سوره مائده:3.
- ↑ همان، ج9، ص221.
- ↑ سوره مائده:67.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ دمشق ج42، ص117.
- ↑ ر.ک: امینی، الغدیرج1، ص192-195.
- ↑ همان؛ ج2، ص27.
- ↑ ر.ک: همان، ص6.
- ↑ امینی، الغدیر ج1، ص5 و 6.
- ↑ همان، ص6-8.
- ↑ ر.ک: ابن هشام، ج2، ص602 - 604.
- ↑ ر.ک: ابنخیاط، 1397ق، ص94.
- ↑ ر.ک: طبری، 1387، ج3، ص147-152.
- ↑ جهت آگاهی دقیق و مفصّل بر اسامی ناقلین و آدرس نقلیّات صحابه و تابعین و سیصد و شصت نفر از علما و معرّفی 26 جلد کتاب ویژه غدیر مراجعه شود به الغدیر علاّمه امینی، ج1، ص14 تا 158، و احقاق الحق و ملحقات آن: ج2 ص415 تا 501 و دیگر مجلّدات - به شرح فهرست آن - که بیانگر معرّفی ناقلین و مدارک اضافه بر 360 نفر فوق است تا برسد به حدود 400 نفر، و اختصاص 184 جلد کتاب و رساله به زبانهای مختلف عربی، فارسی، اردو، انگلیسی درباره واقعه «غدیر» که اکثرا چاپ و منتشر گردیده و گاهی برای پنجمین بار چاپ شده، الغدیر علامه محقق طباطبایی: ص 23 - 233 شامل معرّفی 184 جلد کتاب و رساله اختصاصی درباره غدیر خم چاپ بیروت. پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله وسلم) هنگام برگشتن از حجّة الوداع در سال دهم هجری، بهمنظور اکمال دین (که در امر سرنوشتساز تعیین خلیفه بعد از خود و رهبری مسلمانان خلاصه میشد)
- ↑ به نقل اسد الغابه ابن اثیر: 3/274، اصابه ابن حجر: 2/382، طرائف ابن طاوس: ص140.
- ↑ به نقل مناقب سروی 3/25 و بحارالانوار علامه مجلسی 37/157 بهواسطه صاحب بن عباد، و 78 نفر صحابی ناقل حدیث از جمله ابوبکر، عمر، عثمان، علی، طلحه و زبیر.
- ↑ به نقل مناقب سروی: 3/25 و الغدیر علامه امینی: 1/17 و53 و155 و جهت آگاهی بر مشخّصات سه مصدر فوق رجوع شود به الغدیر علامه طباطبایی ص81.
- ↑ مناقب: ص27.
- ↑ در «اسنی المطالب» ص3 و در «اسمی المناقب فی تهذیب اسنی المطالب» ص25.
- ↑ فتح المبین فی فضائل الخلفاء الرّاشدین، چاپ حاشیه سیرة النّبویّة، ج2 ص161 و162.
- ↑ مناقب امیرالمؤمنین، احمد حنبل - به نقل ابن کثیر و محب طبری کتاب الولایه، ابن جریر طبری، بیانگر نقل 75 نفر صحابی از جمله عمر حدیث غدیر را - به نقل ابن کثیر - کتاب الولایة، ابن عقده، شامل معرفی 105 نفر صحابی ناقل حدیث غدیر که عمر بن خطاب دومین آنها میباشد. به نقل طرائف ابن طاوس، ص 140 نخب المناقب، ابوبکر جعابی، شامل معرفی 125 نفر ناقلان حدیث غدیر از جمله عمر الغدیر، منصور آبی رازی، به نقل الغدیر علامه امینی 1/155 بعنوان لائی رازی مناقب ابن مغازلی شافعی، ص22 به دو طریق فضائل الصحابه سمعانی، به نقل الغدیر علامه امینی 1/56 و ملحقات احقاق 6/250 مقتلالحسین، خطیب خوارزمی، ص47 بیانگر اسامی 30 نفر صحابی ناقل حدیث غدیر که عمر اولین آنها باشد. مناقب خوارزمی، ص19 تاریخ دمشق ابن عساکر - بخش امام علی - 2/79 شماره 581 ریاض النضره محب طبری، 2/161، چ مصر و 2/244 چ بیروت به نقل از احمد و ابن سمان ذخائر العقبی محب طبری، ص67 به نقل از احمد و شعبه البدایة والنهایه ابن کثیر، 5/213 و 7/349، چ مصر و 350 چ بیروت مودة القربی سید علی همدانی، موده پنجم، حدیث 4 و در چاپ مندرج در ینابیع المودة، ص297 فصل الخطاب، خواجه پارسا، به نقل الغدیر، 1/56 اسنی المطالب، شمسالدین جزری، ص3 مناقب المرتضویه، محمّد صالح کشفی ترمذی، ص125 چ بمبی لئالی المنتشره فی الاحادیث المتواتره، محمّد مرتضی زبیدی ص205، شامل معرفی21 نفر ناقل حدیث از جمله عمر. تشنیف الآذان، احمد بن محمّد صدیق غماری، ص77 شامل معرفی 54 نفر صحابی ناقل حدیث غدیر از جمله عمر ارجح المطالب عبیداله امرتسری حنفی، ص425 و565 .
- ↑ مودة القربی، موده پنجم حدیث 4 و در چاپ نجف مندرج در ینابیع الموده، ص297 کوکب الدّری ترمذی، ص131، منقبت 154 .
- ↑ سوره ملک، 67/27.
- ↑ لسان المیزان، ج1، ص432، ضمن ترجمه اسفندیار بن موفق، شماره 1220.
- ↑ فیض القدیر شرح جامع صغیر، 6/217 - 218.
- ↑ ابن خلکان وفیات الاعیان؛ ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۸۰
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد؛ ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۲۸۴
- ↑ صدوق، امالی، موسسه بعثت، ص۱۲۵.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۵، ص۲۲۴.
- ↑ طوسی، مصباح المتهجد، ج۲، ص۷۳۷.
- ↑ مسعودی، التنبیه والاشراف، ص 221-222.