جعفر بن محمد (صادق)
این مقاله هماکنون برای مدتی کوتاه تحت ویرایش عمده است. این برچسب برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این صفحه انجام ندهید. این صفحه آخرینبار در ۱۴:۱۷، ۲۶ مه ۲۰۲۱ (ساعت هماهنگ جهانی) (۳ سال پیش) تغییر یافتهاست؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر ویرایش نشده است، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین میکنید. |
امام صادق (ع) (۸۳ - ۱۴۸ق)، امام ششم شیعیان است و در بین آنان به امام جعفر صادق معروف می باشد. مدت امامت آن حضرت ۳۴ و طول عمر ایشان ۶۵ سال بوده است. آن حضرت در سن ۳۱ سالگی به امامت رسید. امامت ایشان همزمان با سالهای پایانی حکومت بنی امیه[۱] و سالهای آغازین حکومت بنی عباس بود. از آنجا که حکومت بنی امیه در این سالها رو به ضعف و سقوط میرفت و بنی عباس نیز استقرار پیدا ننموده بودند و علاوه بر آن در ابتدای حکومت خود برای جلب نظر بیشتر منش سرکوب را نداشتند، به امام صادق (ع) فرصتی دست داد که نهضت علمی و فرهنگی بزرگی را شروع نماید و پایه های علمی مکتب شیعه را محکم کند، تا جایی که از مذهب شیعه اثنی عشری با عنوان مذهب جعفری و از آن حضرت با عنوان رئیس این مذهب یاد می شود.
ولادت امام صادق(ع)
ابو عبدالله جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب (ع)، فرزند امام باقر (ع)، بنا به نقل برخی منابع، در ۱۷ ربیع الاول سال ۸۰ هجری[۲] و به نقل منابع دیگر، در سال ۸۳ هجری [۳] و در مدینه به دنیا آمد. مادر آن حضرت، فاطمه (امفروه) دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر مى باشد.
کنیه امام صادق(ع)
معروف ترین کنیه آن حضرت، ابا عبدالله است که در زبان روایات و احادیث منقول از سوی ایشان بدان بسیار بر می خوریم. ابا اسماعیل و ابا موسی دو کنیه دیگر ایشان هستند که اباموسی را فقط شیعه به کار می برد، و این کنیهها به اعتبار فرزندان امام بوده که این اسامی را دارا بودند. [۴]
همسران امام صادق(ع)
فاطمه دختر حسین بن علی بن حسین که مادر سه فرزند وی بوده است.
حمیده که مادر سه فرزند دیگر وی بوده است.
زنانی دیگر که مادران بقیه فرزندان وی بودهاند. [۵]
فرزندان امام صادق(ع)
شیخ مفید[۶] برای وی ۱۰ فرزند را نام میبرد: [۷]
اسماعیل، عبدالله، ام فروة، که مادرشان فاطمه دختر حسین بن علی بن حسین بود.
موسی که همان امام کاظم (ع) است ، اسحاق همسر سیده نفیسه از بنی الحسن و محمد که مادرشان حمیده بربریه بود.
عباس، علی، اسماء و فاطمه که از مادرهای مختلفند.
طبرسی مینویسد: موسی و اسحاق و فاطمه و محمد از یک مادرند که نام وی حمیده بربریه بوده است. [۸]
اسماعیل فرزند بزرگ امام صادق بود و ایشان علاقه بسیاری به او داشت و گروهی از شیعیان تصور میکردند او جانشین امام است. اما وی در زمان حیات امام صادق(ع) از دنیا رفت و در بقیع مدفون شد.
روایت شده که امام صادق(ع) در وفات او سخت متأثر بود و بیتابی بسیاری میکرد و بدون کفش و عبا پیشاپیش جنازه وی راه میرفت و تا پیش از دفن چند مرتبه دستور داد جنازه او را بر زمین گذارند و کفن او را برداشتند. حضرت به صورت او مینگریست و به اطرافیان هم میفرمود تا به وی نظر کنند تا آنها که گمان امامت او را پس از حضرتش داشتند یقین کنند که از دنیا رفته است. [۹]
القاب امام صادق(ع)
برای آن حضرت القاب متعدد و متنوعی است که هر کدام به نوعی صفت و حقیقتی را در ایشان نشان میدهد. معروف ترین لقب ایشان صادق است، به معنی راستین و راستگو. و از دیگر القاب ایشان می توان موارد زیر را نام برد:
فاضل
دارای فضیلت و برتری از جهات مختلف).
قائم
به معنی ثابت و پایدار، قیام کننده، برپا و استوار.
طاهر
به معنی پاک از هر پلیدی
کامل
کسی که از عیب ها منزه و دور و برکنار است.
منجی
نجات بخش و رستگار کننده، عامل رستگاری و نجات.
صابر
بردبار، متحمل، مقاوم، در برابر دشواری ها، استوار و پایدار.
لسان الصدق
زبان راست، و راستگوی در سخن.
کلمة الحق
کلمه حق.
پیامبر (ص) فرموده است: به هنگامی که پسرم جعفر بن محمد بدنیا آمد، او را صادق بخوانید، بدان خاطر که در تداوم امامت، فرزندی به دنیا می آید که به همین نام (جعفر) موسوم می شود، بدون حقی دعوی امامت می کند و او را جعفر کذاب می نامند. [۱۰]
سیمای امام صادق(ع)
در مناقب ابن شهر آشوب آمده است: امام صادق(ع) قدى متوسط داشتند، چهرهاى درخشان و موهاى سیاه و بینى بلند و زیبا، جلو سرشان مو نداشت و موهاى سینه تا شکمش کم بود، روى صورتش خالى سیاه داشت و روى بدنش خال هاى قرمز داشت. [۱۱]
شخصیت علمی امام صادق(ع)
حسن بن على الوشاء مىگفت: در مسجد کوفه[۱۲] نه صد نفر را دیده که حدیث جعفر بن محمد [۱۳] مى گفتند. برخى منابع، شمار کسانى را که از آن حضرت تلمذ کرده و حدیث شنیدهاند، حدود چهار هزار نفر یاد کردهاند.[۱۴]
امام صادق (ع) در میان اهل سنت، از نظر روایت حدیث و فقاهت و افتاء، از موقعیت شامخى برخوردار بوده، به طورى که او را از شیوخ مسلّم ابو حنیفه و مالک بن انس و شمار فراوانى از محدثان بزرگ زمان خود به شمار آوردهاند.
مالک بن انس، رئیس مکتب فقهی مالکی از جمله کسانى است که مدتى در محضر امام صادق (ع) تلمذ کرده است. ابن حجر هیثمى نیز در مقام تمجید از شخصیت علمى امام اشاره به این نکته دارد که افرادى چون یحیى بن سعید، ابن جریح، مالک، سفیان ثورى، ابو حنیفه و شعبه و ایوب فقیه، از آن حضرت نقل روایت نمودهاند. [۱۵]
دوران امامت امام صادق(ع)
حیات امام صادق(ع)، با خلافت ده خلیفه آخر بنی امیه از جمله عمر بن عبدالعزیز و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست عباسی، سَفّاح و منصور دوانیقی همزمان بود. [۱۶] او در سفر امام باقر به شام که به درخواست هشام بن عبد الملک صورت گرفت، همراه پدر بود. [۱۷] در امامت امام صادق(ع)، پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و سفاح و منصور خلفاء عباسی حکومت کردند. [۱۸] در این دوران حکومت بنیامیه ضعیف و سرانجام سرنگون شد و پس از آن بنیعباس روی کار آمدند. ضعف و عدم نظارت حکومتها فرصت مناسبی برای امام صادق(ع) جهت انجام فعالیتهای علمی فراهم کرد. [۱۹] البته این آزادی تنها در دهه سوم قرن دوم قمری، وجود داشت و پیش از آن در زمان بنیامیه و پس از آن به جهت قیام نفس زکیه و برادرش ابراهیم فشارهای سیاسی فراوانی بر ضد امام صادق(ع) و پیروانش وجود داشت. [۲۰]
نصوص امامت امام صادق(ع)
از دیدگاه شیعه، امام از جانب خدا تعیین میشود و از راههای شناخت او، نَصّ «تصریح پیامبر(ص) یا امام قبلی به امامت امام پس از خود است». [۲۱] کلینی در کتاب کافی روایاتی را به منظور اثبات امامت امام صادق(ع) مطرح کرده است. [۲۲]
مذهب جعفری و امام صادق(ع)
در میان امامان شیعه، چه در اصول دین[۲۳] و چه در فروع دین، بیشترین روایت از امام صادق(ع) نقل شده است. [۲۴]وی همچنین بیشترین شمار راویان را داشته است. اربلی شمار روایتکنندگان از او را ۴۰۰۰ تن دانسته است. [۲۵]
به گفته ابان بن تغلب شیعیان هرگاه در سخن پیامبر(ص) اختلافنظر پیدا میکردند، به سخن حضرت علی(ع) تمسک میکردند و آنگاه که در سخن علی اختلافنظر داشتند، به سخن امام صادق(ع) رجوع میکردند. [۲۶] به جهت نقل بیشترین روایات فقهی و کلامی از امام صادق(ع)، مذهب شیعه امامی را مذهب جعفری نیز میخوانند. [۲۷] امروزه امام صادق(ع) به نام رئیس مذهب جعفری مشهور است. [۲۸] در سال ۱۳۷۸ق، شیخ محمود شلتوت رئیس دانشگاه الأزهر مصر، در پی مکاتباتی با آیت الله بروجردی، مذهب جعفری را به رسمیت شناخت و عمل به آن را به لحاظ شرعی جایز شمرد. [۲۹]
سازمان وکالت امام صادق(ع)
به عللی چون پراکندگی شیعیان در مناطق مختلف اسلامی، دشواربودن ارتباط با شیعیان به علت فشارهای سیاسی و عدم دسترسی شیعیان به امام صادق(ع)، وی مجموعهای از نمایندگان را در مناطق مختلف اسلامی تعیین کرد که از آن با نام سازمان وکالت یاد میشود. [۳۰]
این سازمان وظایفی چون دریافت وجوه شرعی مانند خمس، زکات، نذر و هدایای شیعیان و تحویل آنها به امام، رسیدگی به مشکلات شیعیان، ایجاد ارتباط میان ائمه و شیعیان و پاسخ به سؤالات شرعی آنها را برعهده داشت. [۳۱] سازمان وکالت در زمان ائمه بعد گسترش یافت و در غیبت صغرا به وسیله چهار نائب امام زمان به اوج رسید و با آغاز دوره غیبت کبرای امام زمان و مرگ وکیل چهارم او علی بن محمد سمری پایان یافت. [۳۲]
برخوردامام صادق(ع) با غالیان
در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) فعالیت غُلات، افزایش یافت. آنها مقامی رُبوبی برای ائمه قائل بودند یا آنها را پیامبر میدانستند. امام صادق(ع) اندیشه غُلُوّ را به شدت رد و مردم را از همنشینی با غالیان نهی میکردند. [۳۳] و آنان را فاسق و کافر و مشرک میدانستند. [۳۴] در حدیثی از وی در خصوص غالیان به شیعیان توصیه شده است: با آنها همنشینی نکنید، غذا نخورید، نیاشامید و مصافحه نکنید. [۳۵] امام صادق(ع) درخصوص جوانان به شیعیان چنین هشدار داد: مراقب باشید غلات جوانان تان را فاسد نکنند. آنها بدترین دشمنان خدا هستند؛ خدا را کوچک میکنند و برای بندگان خدا ربوبیّت قائل میشوند. [۳۶]
جایگاه امام صادق(ع) نزد بزرگان اهل سنت
امام صادق(ع) نزد بزرگان اهل سنت جایگاه بالایی داشته است. ابوحنیفه از پیشوایان اهل سنت، امام صادق(ع) را فقیهترین و داناترین فرد در میان مسلمانان دانسته است. [۳۷] به گفته ابن ابی الحدید علماء اهل سنت از جمله پیشوایان فقهی آنان چون ابوحنیفه، احمد بن حنبل و شافعی با واسطه یا بیواسطه شاگرد امام صادق(ع) بودهاند و ازاینرو فقه اهل سنت در فقه شیعه ریشه دارد. [۳۸]
با این همه، در فقه اهل سنت، با وجود توجه فراوان به فقیهان معاصر امام صادق(ع) چون اوزاعی و سفیان ثوری، به دیدگاههای او توجه نشده است. برخی از علماء شیعه چون سید مرتضی بدین جهت به علماء اهل سنت انتقاد کردهاند. [۳۹]
فعالیت اجتماعی و سیاسی امام صادق(ع)
از نظر فعالیت اجتماعی و سیاسی، میتوان زندگی امام صادق را به دو بخش تقسیم کرد:
دوره امویان و دوره عباسیان
دوره امویان
سالهای ۱۱۴-۱۲۵ق. یعنی سالهای آغازین امامت حضرت، مصادف بود با نیمه اخیر حکومت هشام بن عبدالملک (حکومت:۱۰۵-۱۲۵ق) خلیفه امویبود. در این دوره زمینه برای قیامهای ضد اموی با انگیزه مذهبی فراهم شده بود. در راس این قیامها قیام زید بن علی در ۱۲۲ق و قیام یحیی بن زید در ۱۲۵ق بود چرا که زید عمو و یحیی پسر عموی حضرت بود و حضرت نمیتوانست نسبت به قیام آنها بیتفاوت باشد.
قیام زید و فرزندش یحیی
قیام زید بن علی
از مضمون برخی روایتها میتوان دریافت که قیام زید بن علی مورد تأیید امام صادق(ع) بوده است چنانکه صدوق در عیون اخبار الرضا آورده است که امام صادق فرمود:
خدا عمویم زید را بیامرزد! او مردم را به الرضا من آل محمد میخواند و اگر پیروز میشد به وعده وفا میکرد. چون میخواست خروج کند با من مشورت کرد. به او گفتم: عمو! اگر راضی میشوی که کشته گردی و در کناسه کوفه [۴۰]بردار شوی، خود میدانی. [۴۱]
در عین حال برخی از منابع متقدم تصریح کردهاند که امام با اصل این قیامها موافق نبود و از آن نهی میکرد. [۴۲] در مورد قیام یحیی بن زید نیز نقل شده است که امام به نامهای به یحیی نوشت و با آگاه کردن او از اینکه همچون پدرش کشته خواهد شد، او را از قیام باز داشت. [۴۳]
بر همین اساس بود که جز چند تن نادر، کسی از اصحاب امام در قیام زید شرکت نکرد [۴۴] و دستگاه خلافت نیز که از موضع امام نسبت به قیام آگاه بود، پس از سرکوب قیام، مزاحمتی برای امام ایجاد نکرد.
دوره عباسیان
در آستانه خلافت عباسی بزرگان این خاندان، با امام صادق روابطی سرد ولی غیرخصمانه داشتند و حتی منصور عباسی امام را تمجید میکرد. [۴۵]
موج اول از فشار عباسیان بر حضرت، مربوط به دو سال اول خلافت عباسی است که هنوز اطمینانی از جانب حضرت برای آنان جلب نشده بود. چند ماه پس از پیروزی عباسیان بر امویان در سال ۱۳۲ هجری، ابوسلمه خلال مشهور به وزیر آل محمد که پیشتر داعی عباسیان بود، کوشید تا در یبرابر عباسیان، شاخهای علوی از بنی هاشم را تقویت کند و به خلافت برساند.
او ابتدا به امام صادق(ع) پیشنهاد خلافت داد ولی امام به صراحت آن را رد کرد و از همراهی با او اجتناب ورزید. [۴۶] حتی وقتی ابوسلمه پیشنهاد خود را به عبدالله محض ارائه داد و عبدالله برای مشورت نزد حضرت آمد، امام او را از پذیرش آن پرهیز داد. [۴۷]
در سال ۱۳۴ق. نیز بسام بن ابراهیم تصمیم گرفت بر ضد بنی عباس خروج کند و نامهای به امام نوشت و وعده داد که اگر تمایل به خلافت داشته باشد، او میتواند از اهالی خراسان برای وی بیعت بگیرد، اما امام این پیشنهاد را توطئه دانست و خلیفه را از نیت بسام آگاه ساخت.[۴۸]
بدین ترتیب دولت عباسی اطمینانی نسبی یافته بود که امام انگیزه قیام و خلافت ندارد. هرچند در سالهای پایانی خلافت سفاح و سالهای آغازین خلافت منصور دوانیقی نوعی آشتی و تحمل متقابل میان امام و دستگاه حاکم وجود داشت، ولی حضرت به هر مناسبتی به نقد جباریت [۴۹] و دنیاطلبی [۵۰] منصور میپرداخت و روی آوردن به سلاطین را نکوهش میکرد. [۵۱]
قیام فرزندان عبدالله محض
در اواخر حکومت امویان عدهای از بنی هاشم از جمله عبدالله محض و پسرانش و همچنین سفاح و منصور در ابواء گرد هم آمدند تا با یکی از خودشان بیعت کنند. در آن جلسه عبدالله، پسرش محمد را به عنوان مهدی معرفی کرد و آنان را به بیعت با او فراخواند. امام صادق(ع) وقتی از قصد آنان با خبر شد فرمود:
چنین مکنید که هنوز وقت این کار (ظهور مهدی) نیست و به عبد الله نیز گفت: اگر میپنداری پسرت مهدی است، او مهدی نیست و اکنون نیز هنگام ظهور مهدی نیست. و اگر برای خدا و امر به معروف و نهی از منکر قیام میکنی، به خدا تو را که شیخ ما هستی وانمیگذاریم تا با پسرت بیعت کنیم.
عبد الله خشمگین شد و گفت: به خدا سوگند خدا تو را از غیب آگاه نساخته، و آنچه میگویی از روی حسادتی است که به پسرم داری. امام صادق فرمود: به خدا آنچه گفتم از حسادت نیست ولی این و برادرانش و فرزندانش (و دست بر دوش ابوالعباس سفاح نهاد، سپس دست بر دوش عبدالله بن حسن زد و گفت) آری به خدا (خلافت) از آنِ تو و فرزندانت نیست و از آن آنهاست، و دو پسر تو کشته خواهند شد. [۵۲]
پس از به قدرت رسیدن بنیعباس و آغاز سختگیری آنان بر علویان زمینه برای قیام فراهم شد و محمد و ابراهیم، فرزندان عبدالله در سال ۱۴۵ق. قیام کردند ولی هر دو قیام به شکست انجامید و پیشگویی امام صادق درباره کشته شدن آنها محقق شد. نقل شده است در زمان قیام نفس زکیه در مدینه امام برای پرهیز از مداخله به سود یکی از طرفین، از شهر خارج شد و درملکی که در اطراف مدینه داشت اقامت گزید و پس از پایان قیام و شکست نفس زکیه به شهر بازگشت.
در مجموع درباره زندگی سیاسی و اجتماعی امام صادق (ع) چنین به نظر میرسد که امام از خود را از عرصه سیاست دور نگه میداشت و این موضع خود را در هر دو دوره سیاسی (دوره اموی و دوره عباسی حفظ کرد. با این حال آن حضرت در عین کنارهگیری از عرصه رقابت سیاسی، نسبت به شرایط جامعه و سرنوشت آن بسیار حساس بود و در بین آموزههای او مسائلی همچون رعایت عدالت و پاکدامنی در حکومت، مشورت با مردم و توجه به خواستههای آنان، به حکمرانان گوشزد شده است. [۵۳]
شهادت امام صادق(ع)
در الفصول المهمة و مصباح کفعمی [۵۴] و نیز در کتابهای دیگر آمده است که به امام زهر خوراندند. ابن شهرآشوب در مناقب نوشته است ابوجعفر منصور او را زهر خورانید، [۵۵] زیرا با کینه های که منصور از او داشت و بیمی که از روی آوردن مردم بدو در دل وی راه یافته بود، آسوده نمی نشست. منصور کسی بود که حتی به کسانی که برای به خلافت رساندن او کوشش کردند، نیز رحم نکرد و حتی ابو مسلم خراسانی را که در برپایی دولت عباسیان تلاش بسیار کرده بود، به قتل رساند. [۵۶]
پانویس
- ↑ ر.ک:مقاله بنی امیه
- ↑ کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۶۱؛ اثبات الوصیه، ص ۱۷۸
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۴۷۲؛ الارشاد، ص ۳۰۴؛ فرق الشیعه، ص ۷۸
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب، ج۴، ص۲۸۱
- ↑ المفید، ۱۳۸۰ش، ص۵۳
- ↑ ر.ک:مقاله شیخ مفید
- ↑ المفید، ۱۳۸۰ش، ص۵۵۳
- ↑ الطبرسی، ج۱، ۱۴۱۷ه. ق، ص۵۴۶
- ↑ المفید، ۱۳۸۰ش.، ص۵۵۳-۵۵۴
- ↑ زندگانى امام جعفر صادق(ع)، ترجمه بحار الأنوار، ص۷
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب، ج۴، ص۲۸۱
- ↑ ر.ک:مقاله مسجد کوفه
- ↑ الامام الصادق، ص ۱۲۹؛ و نک: الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۶۷
- ↑ کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۶۶
- ↑ الصواعق المحرقه، ص ۱۲۰
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۶
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴۷
- ↑ جعفریان، حیات فکریسیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۳۵
- ↑ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۳۷
- ↑ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۰۶، ۳۰۷
- ↑ ر.ک:مقاله اصول دین
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۲۰۵
- ↑ به اربلی، کشف الغمة، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۷۰۱
- ↑ نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۶ق، ص۱۲
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۸۴ش، ص۶۱
- ↑ نجفی، «امام صادق(ع) رئیس مذهب جعفری»، سایت سازمان تبلیغات اسلامی
- ↑ فتوای تاریخی شیخ شلتوت مفتی اعظم عالم تسنن و رئیس دانشگاه الازهر مصر، درسهایی از مکتب اسلام، ش۳، ۱۳۳۸
- ↑ جباری، سازمان وکالت ائمه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۴۷-۵۰
- ↑ جباری، سازمان وکالت ائمه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۲۸۰، ۳۲۰، ۳۳۲
- ↑ جباری، بررسی تطبیقی سازمان دعوت عباسیان و سازمان وكالت اماميه (مراحل شكلگیری و عوامل پیدایش)، قم، پاييز۱۳۸۹ش، ص۷۵ـ۱۰۴
- ↑ جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۰۷، ۴۰۸
- ↑ کشی، رجال کشی، ۱۴۰۹ق، ص۳۰۰
- ↑ کشی، رجال کشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۹۷
- ↑ شیخ طوسی، امالی، ۱۴۱۴، ص۶۵۰
- ↑ ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۲۶
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۸
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق(ع)، امام»، ص۲۰۶
- ↑ ر.ک:مقاله کوفه
- ↑ شهیدی، ۱۳۸۴، ص۵۷
- ↑ عیون اخبار الرضا، ج۱، صص۱۹۴-۱۹۵؛ به نقل شهیدی، ۱۳۸۴، ص۳۷
- ↑ صابری، تاریخ فرق اسلامی، ج۲، ص۶۸، به نقل از الحیاه السیاسیه و الفکریه للزیدیه فی المشرق الاسلامی، ص۷۷-۷۸ و الوافی بالوفیات، ج۲، ص۳۷-۳۸
- ↑ کشی، ج۲، ص۶۵۲، صدوق، امالی، ۴۳۰-۴۳۱
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۲۳۲-۲۳۳
- ↑ ابن طقطقی، الفخری فی الاداب السلطانیه، ص۲۰۷-۲۰۸
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۵۴
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص۲۲۵-۲۲۶
- ↑ ابونعیم، حلیة الابرار، ج۳، ص۱۹۸؛ ابن طلحه، مطالب السوول، ص۲۸۶
- ↑ تاریخ طبری، ج۸، ص۸۱؛ ابن طقطقی، الفخری فی الاداب السلطانیه، ص۲۰۹
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلا، ج۶، ص۲۶۲
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۸۵-۱۸۶
- ↑ پاکتچی، امام جعفر صادق، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۸، ص۱۸۶-۱۸۷
- ↑ مجلسی، بحار، ج۴۷، صص۱-۲؛ به نقل شهیدی، ۱۳۸۴، ص۸۵
- ↑ مناقب، ج۴، ص۲۸۰؛ به نقل شهیدی، ۱۳۸۴، ص۸۵
- ↑ شهیدی، ۱۳۸۴، صص۸۵-۸۶