حکومت اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
یکی از مسائل قابل بحث، در دوره‌های مختلف حیات علمی بشر، که از دیر باز مورد کنکاش و گفتگو قرار گرفته است، مساله نیاز جامعه به حکومت است.
یکی از مسائل قابل بحث، در دوره‌های مختلف حیات علمی بشر، که از دیر باز مورد کنکاش و گفتگو قرار گرفته است، مساله نیاز جامعه به حکومت است.


گرایش‌ها
==گرایش‌ها==
در این زمینه دو گرایش عمده و متضاد، وجود داشته است:


در این زمینه دو گرایش عمده و متضاد، وجود داشته است:
الف. گرایش گریز از دولت ، با این اعتقاد که جامعه انسانی نیاز به حکومت ندارد.
الف. گرایش گریز از دولت ، با این اعتقاد که جامعه انسانی نیاز به حکومت ندارد.
ب. گرایش طرفداری از وجود حکومت، با این اعتقاد که جامعه انسانی بدون حکومت نمی‌تواند پایدار بماند.
ب. گرایش طرفداری از وجود حکومت، با این اعتقاد که جامعه انسانی بدون حکومت نمی‌تواند پایدار بماند.
دولت گریزان، الزاما انسان را پاک سرشت می‌دانند، ولی طرفداران لزوم حکومت بعضا به طبیعت انسان بد بین می‌باشند.
دولت گریزان، الزاما انسان را پاک سرشت می‌دانند، ولی طرفداران لزوم حکومت بعضا به طبیعت انسان بد بین می‌باشند.


دلیل بر عدم لزوم دولت
==دلیل بر عدم لزوم دولت==
طرفداران گرایش اول جهت اثبات مدعای خویش می‌توانند به وجوه زیر استدلال کنند:


طرفداران گرایش اول جهت اثبات مدعای خویش می‌توانند به وجوه زیر استدلال کنند:
۱. تاریخچه حکومت در طول تاریخ بشر بیانگر این است که دولت و حکومت نه تنها انسان را به اهداف و مطلوباتش که همان سعادت است، نرسانده است، بلکه مشکل زا نیز بوده است.
۱. تاریخچه حکومت در طول تاریخ بشر بیانگر این است که دولت و حکومت نه تنها انسان را به اهداف و مطلوباتش که همان سعادت است، نرسانده است، بلکه مشکل زا نیز بوده است.
۲. هر چند دولت (در این بخش حکومت و دولت معنای مترادف دارند که آن مجموعه نظام اداره کشور می‌باشد.) برای پاکی و تعالی انسان بوجود آمده است ولی وجود آن همواره عکس این مطلوب را نتیجه داده است، زیرا در طول تاریخ همواره مبنای حکومت‌ها بر اساس زور بوده است و انسان در تحت فشار و زور مسخ شده هویت خود را از دست می‌دهد.
۲. هر چند دولت (در این بخش حکومت و دولت معنای مترادف دارند که آن مجموعه نظام اداره کشور می‌باشد.) برای پاکی و تعالی انسان بوجود آمده است ولی وجود آن همواره عکس این مطلوب را نتیجه داده است، زیرا در طول تاریخ همواره مبنای حکومت‌ها بر اساس زور بوده است و انسان در تحت فشار و زور مسخ شده هویت خود را از دست می‌دهد.
۳. وجود حکومت همواره منشا طبقاتی شدن جامعه و نیز موجب تضاد بین دولتمردان و مردم تحت حکومت آنان بوده است، چرا که دولتمردان در صدد حفظ منافع خود بوده در این راستا برای جلب آراء مردم همواره افراد همراه با خود را از امتیازات کافی بهره مند می‌کرده‌اند تا به آسانی به منافع خود دست یابند.
۳. وجود حکومت همواره منشا طبقاتی شدن جامعه و نیز موجب تضاد بین دولتمردان و مردم تحت حکومت آنان بوده است، چرا که دولتمردان در صدد حفظ منافع خود بوده در این راستا برای جلب آراء مردم همواره افراد همراه با خود را از امتیازات کافی بهره مند می‌کرده‌اند تا به آسانی به منافع خود دست یابند.
۴. انسان فطرتا پاک سرشت و سلیم النفس است، و فساد در جامعه ناشی از فشار و زور می‌باشد و از آنجایی که دولت معادل با زور و فشار است، اگر دولت و حکومتی وجود نداشته باشد، جامعه سالمی پدید خواهد آمد.
۴. انسان فطرتا پاک سرشت و سلیم النفس است، و فساد در جامعه ناشی از فشار و زور می‌باشد و از آنجایی که دولت معادل با زور و فشار است، اگر دولت و حکومتی وجود نداشته باشد، جامعه سالمی پدید خواهد آمد.
۵. حکومت یعنی حق تصرف در شئون دیگران و این خلاف اصل اولیه عقل است، چرا که هر انسانی آزاد و مستقل خلق شده و مالک شئون زندگی خود و صاحب اختیار آزادی اش می‌باشد، و کسی حق ندارد بدون اجازه در امور وی دخالت نماید، و الا و تعدی بشمار می‌آید.
۵. حکومت یعنی حق تصرف در شئون دیگران و این خلاف اصل اولیه عقل است، چرا که هر انسانی آزاد و مستقل خلق شده و مالک شئون زندگی خود و صاحب اختیار آزادی اش می‌باشد، و کسی حق ندارد بدون اجازه در امور وی دخالت نماید، و الا و تعدی بشمار می‌آید.