حسین بن علی (سید الشهدا)
حسینبنعلی (سیدالشهدا) | |
---|---|
نام کامل | حسین بن علی بن ابیطالب (علیهالسلام) |
ولادت | ۳ شعبان، سال ۴ ق |
محل ولادت | مدینه |
شهادت | عاشورا، سال ۶۱ ق |
لقبها |
|
کنیهها | اباعبدالله |
پدر | علی بن ابی طالب (علیهالسلام) |
مادر | حضرت فاطمه زهرا (سلامالله علیها) |
مدفن | کربلا |
حسینبنعلی (علیهالسلام)، ملقب به سیدالشهدا، فرزند دوم امام علی (علیهالسلام) و حضرت فاطمه (سلامالله علیها) و امام سوم شیعیان است. امام حسین (علیهالسلام) حدود هفت سال از دوران کودکی خود را در زمان حیات پربرکت رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم) و مادر بزرگوارش حضرت فاطمه (سلامالله علیها) سپری نمود. آن حضرت تحت پرورشهای الهی و آسمانی جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله وسلم) با بهترین شیوههای تربیتی پرورش مییافت و با احترام و محبت فوقالعاده، روحیه اعتماد به نفس و عزّت در وجود آن حضرت، رشد داده و تقویت می شد. آن حضرت پس از شهادت برادرش امام حسن (علیهالسلام) در سال ۵۰ هجری قمری، به امامت رسید. ده سال از امامت آن حضرت مقارن با سالهای پایانی حکومت معاویه اولین حاکم بنیامیه بود و پس از اینکه یزید فرزند معاویه در سال ۶۰ هجری پس از مرگ پدرش علیرغم مفاد صلحنامه او با امام حسن (علیهالسلام) بر مسند خلافت تکیه زد، آن حضرت به دعوت مردم کوفه دست به قیام زد. اما مردم کوفه به آن حضرت خیانت نمودند و در پی آن، ایشان به همراه تعدادی از بستگان و یاران همراهش در دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، در واقعه جانسوز عاشورا به شهادت رسیدند. شیعیان به همین مناسبت ماه محرم را به اقامه عزا برای آن حضرت و یارانش میپردازند.
ولادت
تمام مورخان اتفاق نظر دارند که امام سوم شیعیان در شهر مدینه متولد شده است، اما در مورد تاریخ ولادت امام حسین (علیهالسلام) اختلاف نظرهای اندکی وجود دارد. شیخ طوسی(متوفای 460ق) ولادت آنحضرت را در روز سوّم ماه شعبان سال چهارم هجرت دانسته[۱] اما شیخ مفید[۲] همچنین برخی از مورّخان اهلسنت[۳] ولادت حضرتشان را شب پنجم شعبان همان سال میدانند.
ابن شهر آشوب ضمن درج گزارش اخیر به همزمانی میلاد سیدالشهدا با جنگ خندق و میلاد حضرتشان در یکی از روزهای پنجشنبه، یا سهشنبه نیز اشاره کرده است[۴].
نسب و کنیه
امام حسین (علیهالسلام) فرزند علی (علیهالسلام) فرزند ابیطالب، فرزند عبدالمطلب، فرزند هاشم، فرزند عبدمناف، فرزند قصیّ است. مادر سیدالشهداء نیز حضرت فاطمه(سلام الله عِلِیها) دختر رسول خدا (محمد صلیالله علیه و آله و سلم) بود. کنیه امام حسین (علیهالسلام)، اباعبدالله[۵] و کنیه خاصّ او ابوعلی[۶] است.
اگرچه امام حسین فرزند شیرخواری به نام عبدالله رضیع داشت که در روز عاشورا به شهادت رسید، اما دلیلی وجود ندارد که کنیه حضرت (أباعبدالله) به دلیل وجود چنین فرزندی باشد؛ زیرا اینگونه کنیهها در میان عرب مرسوم است و لازم نیست تا فرزندی باشد و از نامش کنیه درست کنند؛ مانند اباصالح که کنیه مبارک امام زمان(عج) است، یا ابوتراب و ... [۷].
القاب
القاب ایشان، بسیار است؛ مانند: رشید، طیّب، وفیّ، سیّد، زکیّ، مبارک، مطهّر، دلیل علی ذات الله، سِبط رسول الله، شهید[۸]، ثار الله[۹] و سیّد الشهدا[۱۰].
البته ممکن است بعضی از القاب، بعد از شهادت مظلومانه حضرتشان به ایشان منتسب شده باشد.
همسران
امام حسین (علیهالسلام) پنج همسر اختیار کرده بود. اسامی همسران آنحضرت عبارتاند از:
شهربانو، لیلا، بانویی از قبیله قضاعه(که در زمان حیات امام از دنیا رفت)، رباب و ام اسحاق.
تنها زنی که به صورت قطعی در واقعه کربلا حضور داشت، مادر علی اصغر، حضرت رباب بود که همراه اسیران به مدینه بازگشت. حضور حضرت شهربانو و حضرت لیلا در کربلا محل تردید است[۱۱].
فرزندان
در منابع روایی برای امام حسین (علیهالسلام) شش فرزند پسر و سه دختر ذکر شده است.
فرزندان پسر
- حضرت امام سجاد (علیهالسلام)[۱۲]،
- حضرت علی اکبر (علیهالسلام)[۱۳]،
- جعفر[۱۴]، که در زمان حیات امام حسین (علیهالسلام) از دنیا رفت[۱۵].
- محمد[۱۶]،
- عمر[۱۷]،
- حضرت علی اصغر (علیهالسلام) یا عبدالله[۱۸].
فرزندان دختر
زمان حیات پیامبر اسلام
امام حسین (علیهالسلام) حدود هفت سال از دوران کودکی خود را در زمان حیات پر برکت رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم) و مادر بزرگوارش حضرت فاطمه (سلام الله علیها) سپری نمود[۲۲]. آنحضرت تحت پرورشهای الهی و آسمانی جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله وسلم) با بهترین شیوههای تربیتی پرورش مییافت و با احترام و محبت فوقالعاده، روحیه اعتماد به نفس و عزّت در وجود آنحضرت، رشد داده و تقویت میشد.
یکی از ویژگیهای برجستۀ دوران کودکی امام حسین (علیهالسلام) این است که ایشان در دوران کودکی مورد توجه خاص پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) بود. و رسول خدا نه تنها به وجود امام حسین (علیهالسلام) به شدّت عشق میورزید، بلکه به کودکانی هم که با آن حضرت بازی میکردند و مهر و علاقه به امام حسین (علیهالسلام) نشان میدادند، محبّت میکرد و آنها را نیز گرامی میداشت.
ممهمترین رخداد دوران کودکی امام حسین، شرکت در مباهله و معرفی او و امام حسن (علیهالسلام) به عنوان مصداق «ابناءَنا»[۲۳] است. [۲۴].
دوران امامت امام علی
مدت سی سال از عمر پر برکت امام حسین (علیهالسلام)، مقارن با دوران امامت علی (علیهالسلام) پدر بزرگوارش بود. پدری که جز خدا ندید و جز خدا نخواست و جز خدا نیافت. جز به طهارت و بندگی نگذرانید و جز به عدل و انصاف حکم نکرد، پدری که در زمان حکومتش لحظهای او را آرام نگذاشتند. آنحضرت، در تمام این مدت، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت کرد و در چند سالی که حضرت علی (علیهالسلام) متصدی خلافت ظاهری شد، در راه پیشبرد اهداف اسلامی، همچون سربازی فداکار؛ مانند برادر بزرگوارش، میکوشید.
در این دوران، امام حسین همیشه در کنار پدر بود و در جنگها شرکت میکرد. در واقعه حکمیت جنگ نهروان و دیگر جریانهای پس از جنگ صفین نیز همه جا در رکاب پدر بود و آن همه بیوفاییها و سست عنصریهای مردم را نسبت به پدر بزرگوار خود از نزدیک میدید و با مرارت و تلخ کامی آن مصایب را تحمل میکرد. همه او را به عظمت و بزرگی میشناختند. شجاعت او زبانزد عام و خاص بود. همه برای او احترام قائل بودند و در مقابل او تعظیم و تجلیل میکردند[۲۵].
دوران امامت حسن بن علی
پس از شهادت امیرمؤمنان علی (علیهالسلام)، حسن بن علی (علیهالسلام) عهدهدار امامت و زعامت مسلمانان شد و امام حسین (علیهالسلام) با ایشان بیعت کرد. امام حسین (علیهالسلام) در ایام امامت و خلافت امام حسن (علیهالسلام)، همواره همراه و یار و یاور آنحضرت در امور خلافت و امامت بود. افزون بر این، امام حسین (علیهالسلام) احترام ویژهای برای برادر و امام خود قائل بود، به طوری که در یک کلام میتوان گفت ایشان در پیروی و تکریم از امام حسن (علیهالسلام) کار را به سرانجام رسانده بود.
امام حسین (علیهالسلام) در همه حال، پیوسته جانب برادر را رعایت میکرد و خود را تابع سیاستهای ایشان و مطیع اوامر او میدانست. هنگامی که آهنگ نبرد و مقابله با دشمنان شامی نواخته شد، آنحضرت در بسیج و اعزام نیروها به اردوگاه نُخَیله و مسکن متن بزرگ، نقشی فعال داشت و همراه برادر به مدائن و ساباط برای جمعآوری لشکر رفت[۲۶]. زمانی هم که در پی کارشکنیها و خیانتهای مکرر سپاهیان عراق، امام حسن (علیهالسلام) با پیشنهاد صلح از سوی معاویه روبرو شد و بنابر مصالح اسلام و جامعه اسلامی مجبور به پذیرش صلح با معاویه شد و آن همه ناراحتیها را متحمل شد، امام شریک رنجهای برادر بود و چون میدانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین است، هرگز اعتراضی به امام حسن نداشت.
پس از انعقاد صلح، امام حسین (علیهالسلام) همراه برادر به مدینه بازگشت و در همان جا اقامت گزید[۲۷]. ایشان ده سال از عمر شریف خود را در ایام امامت امام حسن (علیهالسلام) به سر برد و در تمام این مدت، استوار در کنار ایشان ایستاده بود و در همه احوال مطیع ایشان بود و از آن حضرت تبعیت میکرد، و پس از شهادت وی نیز، تا زمانی که معاویه در قید حیات بود، به پیمان صلح با معاویه وفادار ماند.
مقام و منزلت
اگرچه همۀ معصومان دارای مقام ولایت تکوینی و از عصمت برخوردارند، اما هیچ محذوری وجود ندارد که مقام عصمت و ولایت آنها در یک رتبه نباشد، و به اصطلاح علمی در مرحلۀ ثبوت هیچ امتناعی ندارد که مقام ولایت به نحو تشکیک برای آنها ثابت باشد، و مقام عصمت یکی بیشتر از دیگری باشد.
به عبارت دیگر، اگرچه فی حد نفسه اشکالی ندارد که مقام عصمت یک امام بالاتر از امام دیگر باشد، و به همین جهت امتیازات ویژهای را به خود اختصاص دهد، اما دلیلی وجود ندارد که اثبات کند این امتیازاتی که به یک امام داده شده و به امام دیگر داده نشده، حتماً بر اساس اختلاف مقامات آنها بوده، بلکه این احتمال قویاً داده میشود که مقامات ولایت و عصمت آنها یکسان بوده است، اما عامل دیگری اقتضا کرده که خداوند ویژگیهای یاد شده را به امام حسین (علیهالسلام) داده باشد. امتیازاتی؛ مانند: انتقال مقام امامت به نسل امام حسین (علیهالسلام)، شفا در تربت آنحضرت، استجابت دعا نزد قبرش و... ، اینکه چه عاملی- با فرض یکسان بودن مقامات آنها- در این امتیازات دخالت داشته، باید گفت: بزرگداشت امام حسین (علیهالسلام) بزرگداشت تمام اهلبیت و دیگر امامان (علیهالسلام) است، و توجه بیشتر به کربلا توجه بیشتر به درسهای جامعی است که کربلا به انسانها میدهد؛ از این جهت کسی که از امام حسین (علیهالسلام) یاد میکند، گویی تمام معصومان را مورد توجه قرار داده است[۲۸].
اخلاق و منش
امام حسین (علیهالسلام) مانند جد و پدر بزرگوارشان دارای بهترین فضایل اخلاقی، در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی بودند.
در صورت و سیرت شبیهترین مردم به حضرت رسالت بود[۲۹]. به گونهای که در شبهای تار نور از جبین آن حضرت ساطع بود و مردم آنحضرت را به آن نور میشناختند.
از جود و سخا و شجاعت حسین (علیهالسلام) که از پدرانش به او ارث رسیده بود. گزارشهای فراوانی وجود دارد[۳۰]. تهجد و مناجات با پروردگار و تلاوت قرآن برای آنحضرت به گونهای اهمیت داشت که حتی در سختترین لحظات و در شدیدترین محاصره نظامی، شبی را از دشمن فرصت میگیرد تا با پروردگارش مناجات کرده و به تلاوت قرآن بپردازد[۳۱].
واقعۀ عاشورا
چون امام (علیهالسلام) از توطئه سوء قصد به جان خویش آگاهی یافت از سر حفظ حرمت و قداست بیت الله الحرام مناسک حج را به اضطرار پایان برد و به روز هشتم ذی الحجه از سال ۶۰ هجری مکه را به قصد عراق وداع گفت[۳۲].
ابن عباس بعد از واقعه کربلا در نامهاش به یزید مینویسد: هرگز فراموش نخواهم کرد که حسین بن علی را از حرم پیامبر خدا (صلیالله علیه و آله وسلم) به حرم خدا طرد کردی و آنگاه مردانی را پنهانی بر سر او فرستادی تا غافلگیر او را بکشند. سپس او را از حرم خدا به کوفه راندی و ترسان و نگران از مکه بیرون شد با این که در گذشته و حال عزیزترین مردم بطحا بود و اگر در مکه اقامت میگزید و خونریزی در آن را روا میشمرد از همه مردم مکه و مدینه در دو حرم بیشتر فرمان برده میشد. لیکن او خوش نداشت که حرمت خانه و حرمت رسول الله (صلی الله علیه) را حلال شمارد. و بزرگ شمرد آن چه را که تو بزرگ نشمردی از آن جا که در نهان مردانی در پی او به مکه فرستادی تا در حرم با او بجنگند[۳۳].
عبیدالله با حیله و تزویر مسلم بن عقیل و پناه دهنده او هانی بن عروة را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند. و از آن جا که میدانست امام حسین (علیهالسلام) رو به شهر کوفه میآید، سپاهی به سرکردگی حر بن یزید ریاحی برای زیرنظر گرفتن سپاه آن حضرت به منطقه قادسیه گسیل کرد. حر بن یزید در محلی به نام شراف با امام حسین (علیهالسلام) روبرو شد و سخنانی بینشان رد و بدل گردید. آن حضرت نامههای اهل کوفه را که دو خرجین بود به حر بن یزید عرضه کرد و دعوت آنان را خاطر نشان ساخت و راه خود را ادامه داد. تا آن که به روز دوم محرم سال ۶۱ هجری به ناحیه نینوا وارد شد[۳۴].
در این زمین بود که ابن زیاد نامهای به حر بن یزید تسلیم کرد. متن نامهاین بود: آنگاه که این نامه تو را رسد و فرستاده ما پیش تو آید بر حسین سختگیر و او را در بیابانی فرود آر که نه دژ در آن باشد و نه آب. حر بن یزید در اجرای دستور ابن زیاد کاروان امام حسین (علیهالسلام) را در نقطه ای به نام کربلا متوقف کرد. فردای آن روز عمر بن سعد فرستاده عبیدالله بن زیاد نیز با چهار هزار جنگجو وارد شد.
شایان گفتن است که حر بن یزید پیش از شهادت امام حسین (علیهالسلام) از کرده خود اظهار پشیمانی و توبه کرد و در جرگه یاران آن حضرت به درجه رفیع شهادت نائل آمد. عمر بن سعد روز هفتم محرم پانصد سواره بر کرانه فرات مامور کرد تا کاروان حسینی به آب دسترسی نداشته باشد[۳۵]. و روز نهم محرم (تاسوعا) امام حسین (علیهالسلام) و اصحابش به طور کامل در حلقه محاصره دشمن واقع شدند و دشمن یقین کرد که دیگر برای آن حضرت یاوری نخواهد آمد.
عصر تاسوعا دستور حمله و آغاز جنگ از جانب دشمن صادر گردید. امام حسین (علیهالسلام) چون تحرکات دشمن را دید، برادرش عباس بن علی (علیهالسلام) را فرستاد تا با آنان صحبت کند و جنگ را به فردا موکول کنند که این پیشنهاد مورد پذیرش آنان واقع شد[۳۶].
در روز دهم معروف به روز عاشورا دو سپاه در مقابل هم قرار گرفتند در حالی که سپاهیان عمر بن سعد را سی هزار نفر و تعداد یاران حسین (علیهالسلام) را بین ۷۲ تا ۱۵۴ نفر گزارش نمودهاند. [۳۷]
در آغاز جنگ اصحاب امام حسین (علیهالسلام) همچون حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، نافع بن هلال، زهیر بن قین و حر بن یزید ریاحی (که پیش از آغاز جنگ توبه نموده بود) وارد کارزار شده و به شهادت رسیدند و در این هنگام نوبت به خاندان آن حضرت رسید. اولین کس از آنان که پای در میدان گذارد پسر مهترش حضرت علی اکبر بود. و به دنبال او دیگر کسان امام حسین (علیهالسلام) از جمله فرزندان امام علی و امام حسن (علیهالسلام) و جعفر طیار و عقیل به میدان رفتند و پس از رزمی دلاورانه به شهادت رسیدند. عباس بن علی (علیهالسلام) هم که به قصد آب آوردن نبرد خویش را آغاز کرده بود مورد هجوم دشمن واقع شد و هستی خویش را فدای حسین (علیهالسلام) ساخت.
پس از کشته شدن مردان خاندان امام حسین (علیهالسلام) که در آن واقعه حاضر بودند (بجز علی بن حسین (علیهالسلام) امام چهارم شیعیان که در آن هنگام در خیمه در بستر بیماری بودند) امام حسین (علیهالسلام) در این نبرد نابرابر تنها ماند. و خود یک تنه با تمام سپاه عمر سعد کارزار نموده به شهادت رسید[۳۸].
حجاج بن عبدالله که خود در صحنه حاضر بود میگوید: به خدا هرگز شکسته ای را ندیده بودم که فرزند و کسان و یارانش کشته شده باشند و چون او ثابت قدم و آرام خاطر باشد. به خدا قسم پیش از او و پس از او کسی را همانندش ندیدم. وقتی حمله میبرد پیادگان از راست و چپ او همچون بزغالگان از حمله گرگ فراری میشدند[۳۹].
حسین بن علی در نگاه اهلسنت
منابع معتبر اهلسنت احادیث فراوانی درباره جایگاه و فضایل حسین بن علی (علیهالسلام) نقل کردهاند. گذشته از روایات فضائل، مقام امام حسین (علیهالسلام) در اعتقاد مسلمانان تا حد زیادی برخاسته از آن است که وی در راه خدا از جان و مال و نزدیکان خود گذشت[۴۰].
در میان اهلسنت دو دیدگاه درباره قیام امام حسین (علیهالسلام) وجود دارد:
دستهای آن را نکوهش کرده و بسیاری نیز آن را ستودهاند. از جمله مخالفان، ابوبکر بن عربی، عالم قرن ششم اهلسنت در اندلس است که در صدد نکوهش اقدام حسین (علیهالسلام) برآمده و گفته است که مردم به سبب شنیدن احادیثی از پیامبر (درباره جنگ با کسانی که بخواهند امت را متفرق کنند)، با حسین جنگیدند[۴۱] ابن تیمیه نیز معتقد است اقدام حسین بن علی (علیهالسلام) نه تنها موجب اصلاح اوضاع نشد، بلکه به شر و فتنه انجامید[۴۲].
در طرف مقابل، ابنخلدون، مورخ قرن نهم اهلسنت در اندلس، به سخن ابنعربی واکنش نشان داده و با تأکید بر شرط بودن وجودِ امام عادل برای جنگ با ستمکاران، حسین (علیهالسلام) را عادلترین فرد در زمان خود برای این جنگ برشمرده[۴۳]. و گفته است که وقتی فاسق بودن یزید بر همگان آشکار شد، حسین بر خود واجب دید که علیه او قیام کند، چون خود را دارای اهلیت و قدرت برای این کار میدانست[۴۴]. شهابالدین آلوسی از عالمان اهلسنت در قرن سیزدهم قمری نیز در کتاب روح المعانی، زبان به نفرین ابنعربی گشوده و این سخن او را دروغ و تهمتی بزرگ شمرده است[۴۵].
عباس محمود عقاد، نویسنده و ادیب مصری در قرن چهاردهم قمری و مؤلف کتاب ابوالشهداء: الحسین بن علی نوشته است که اوضاع در زمان یزید به حدی رسیده بود که جز شهادت آن را علاج نمیکرد[۴۶]. وی معتقد است که چنین قیامی تنها از سوی انسانهایی نادر رقم میخورد که برای این کار ساخته شدهاند و نمیتوان حرکت آنان را با دیگران مقایسه کرد؛ چرا که اینان گونهای دیگر میفهمند و چیزی دیگر میطلبند. [۴۷] طه حسین، نویسنده معاصر اهلسنت، معتقد است بیعت نکردن حسین از سر عناد و لجبازی نبود؛ چرا که میدانست اگر با یزید بیعت کند، به وجدانش خیانت کرده و با دین خود مخالفت ورزیده است، زیرا از نظر او بیعت با یزید گناه بود[۴۸].
عمر فروخ نیز با تأکید بر اینکه سکوت در برابر ظلم به هیچ وجه جایز نیست، معتقد است ما مسلمانان امروزه نیاز داریم که حسینی در میان ما قیام کند و ما را به راه درست در دفاع از حق رهنمون سازد[۴۹].
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج 2، ص 828، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، 1411ق؛ ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، ص 399، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419ق؛ کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح (جنة الأمان الواقیة و جنة الإیمان الباقیة)، ص 543، قم، دار الرضی (زاهدی)، چاپ دوم، 1405ق؛ امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 1، ص 578، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403ق
- ↑ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 27، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ مناقب آل أبیطالب(علیهالسلام)، ج 4، ص 76؛ حموی، محمد بن اسحاق، أنیس المؤمنین، ص 95، تهران، بنیاد بعثت، 1363ش؛ حسینی عاملی، سید تاج الدین، التتمة فی تواریخ الأئمة(علیهالسلام)، ص 73، قم، مؤسسه بعثت، چاپ اول، 1412ق
- ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج 2، ص 68، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق؛ ابن عساکر، ابوالقاسم علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج 14،ص 115، بیروت، دار الفکر، 1415ق
- ↑ مناقب آل أبیطالب(علیهالسلام)، ج 4، ص 76؛ نک: «فاصله میان ولادت امام حسن با امام حسین(علیهالسلام)»، 47164
- ↑ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 27
- ↑ مناقب آل أبیطالب(علیهالسلام)، ج 4، ص 78
- ↑ «کنیه ابا عبدالله»، 6707
- ↑ طبری، محمد بن جریر، دلائل الإمامة، ص 181، قم، بعثت، چاپ اوّل، 1413ق
- ↑ «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللهِ وَ ابْنَ ثَارِه»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 4، ص 576، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق
- ↑ شیخ صدوق، الامالی، ص 127، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق؛ نک: «مصادیق لقب سید الشهدا»، 68747
- ↑ «سرنوشت همسران امام حسین (علیهالسلام) بعد از حادثه کربلا»، 11647
- ↑ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الأشراف، ج 3، ص 146، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق
- ↑ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ سبط بن جوزی، تذکرة الخواص من الأمة فی ذکر خصائص الأئمة، ص 249، قم، منشورات الشریف الرضی، چاپ اول، 1418ق
- ↑ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ دلائل الإمامة، ص 181؛ تذکرة الخواص، ص 249
- ↑ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135
- ↑ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(علیهالسلام)، ج 4، ص 77، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق؛ دلائل الإمامة، ص 181؛ محدث اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 1، ص 582، قم، منشورات الرضی، چاپ اول، 1421ق؛ تذکرة الخواص، ص 249
- ↑ «عمر؛ فرزند امام حسین(علیهالسلام)»، سؤال 39282
- ↑ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ دلائل الامامة، ص 181؛ ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج 5، ص 115، بیروت، دار الاضواء، 1411ق
- ↑ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ کشف الغمة، ج 1، ص 582؛ أنساب الأشراف، ج 2، ص 197؛ تذکرة الخواص، ص 249
- ↑ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135؛ أنساب الأشراف، ج 2، ص 195 و ج 3، ص 146
- ↑ مناقب آل أبیطالب (علیهالسلام)، ج 4، ص 77؛ دلائل الإمامة، ص 181؛ کشف الغمة، ج 1، ص 582
- ↑ مسعودی، علی بن حسین، إثبات الوصیة، ص 164، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1426ق
- ↑ آل عمران، 61
- ↑ «شرایط مباهله»، 6231
- ↑ اربلی، کشف الغمة، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۵۶۹؛ نهجالبلاغه، تحقیق صبحی صالح، خطبه ۲۰۷، ص۳۲۳
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج 5، ص 165، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق
- ↑ ابن جوزی، ابوالفرج، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج 5، ص 184، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اوّل، 1412ق؛ ابن کثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیل، البدایه و النهایه، ج 8، ص 19، بیروت، دار الفکر، بیتا
- ↑ «برتری امام حسین (علیهالسلام) بر امامان دیگر»، 16714
- ↑ أنساب الأشراف، ج 3، ص 142
- ↑ أعیان الشیعة، ج 1، ص 579 – 580؛ عطاردی، عزیز الله، مسند الإمام الشهید (علیهالسلام)، ج 1، ص 32 – 52، تهران، عطارد، چاپ اوّل، 1376ش
- ↑ شریف قرشی، باقر، حیاة الإمام الحسین(علیهالسلام)، ج 1، ص 132 – 134، قم، مدرسه علمیه ایروانی، چاپ چهارم، 1413ق
- ↑ الإرشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۶۶
- ↑ تاریخ یعقوبی ۲۲۱/۱ و ۲۲۲
- ↑ تاریخ طبری ۳۱۰/۴
- ↑ تاریخ طبری ۳۱۱/۴ و ۳۱۲
- ↑ تاریخ طبری ۳۱۴/۴
- ↑ جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص ۲۷۶
- ↑ ارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۱۰۱ تا ۱۱۲
- ↑ تاریخ طبری، ۲۴۵/۴
- ↑ مسلم، صحیح مسلم، ۱۴۲۳ق، ج۱۵، ص۱۹۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸، ج۱۰، ص۳۷۶-۴۱۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۷؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۷۹۹؛ همچنین نگاه کنید به: حسینی شاهرودی، «امام حسین (علیهالسلام) و عاشورا از دیدگاه اهلسنت»؛ ایوب، «فضایل امام حسین (علیهالسلام) در احادیث اهلسنت».
- ↑ ایوب، «فضایل امام حسین (علیهالسلام) در احادیث اهلسنت».
- ↑ ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۵۳۰-۵۳۱
- ↑ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۱۷
- ↑ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۱۶
- ↑ آلوسی، روحالمعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۲۸
- ↑ عقاد، ابوالشهداء، ۱۴۲۹ق، ص۲۰۷
- ↑ عقاد، ابوالشهداء، ۱۴۲۹ق، ص۱۴۱
- ↑ طه حسین، علی و بنوه، دارالمعارف، ص۲۳۹
- ↑ فروخ، تجدید فی المسلمین لا فی الإسلام، دار الکتاب العربی، ص۱۵۲