فرات

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۳۸ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - '[[امام علی' به '[[علی بن ابی طالب')
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
فرات
نام فرات

فرات، رودی است در غرب عراق، به طول تقریبی ۲۹۰۰ کیلومتر، که سرچشمه آن در ارمنستان ترکیه بوده و از دو شاخه «قره سو» و «مرادچای» تشکیل شده است. فرات و دجله، در نزدیک خلیج فارس به هم پیوسته و با نام اروندرود در خلیج فارس می‌ریزند. رود فرات به دلایل متعددی چون واقعه عاشورا، در باورهای مردمی از جایگاه رفیع و تقدس بیش­تری برخوردار است‌. آشنایی با پیشینه‌ تاریخی و حضور و جنس قبایل و اقوام و نواحی اطراف رود‌، نزدیکی و دوری فرات با محل قیام عاشورا‌. ساکنان نواحی فرات در قرن اول هجری قمری بسیار نامتجانس و فاقد یک‌پارچگی بودند و در نهایت درک درستی از وقایعی چون قیام عاشورای سال 61 هجری نداشتند‌. ترعه‌های فرات، در هنگام قیام عاشورا آب بسیاری داشتند و مسیر حرکت اسرای کربلا به سمت شام در حاشیه‌ فرات به یقین‌، بیش­تر نزدیک است‌.

واژه‌شناسی فرات

فرات به معنای آب بسیار گوارا است[۱]. ایرانیان هر آب شیرین و گوارا و زلال را فرات می‌گفتند‌[۲]. علی بن ابی طالب از فرات با نام «‌نطفه به معنای آب صاف‌» یاد کرده­اند[۳]. در تورات فرات را با نام «‌پرات» خوانده‌اند[۴]. در متون باستانی و در کتیبه بیستون‌، این رود با همان نام فرات در بند هفدهم کتیبه آمده است‌. فرات با فاء مضموم‌، معرب لفظی فارسی است به نام «پالاذ» یا به نگارش عربی «‌فالاذ روذ‌» یعنی رود پالاد‌. در نثر قدیم فارسی دال و ذال به جای هم به کار برده می‌شد‌[۵]. فرات به زبان سومری«Buranunu» و به زبان آکادی «Purattu» است[۶]. به نوشته بلاذری، در زمان فتح اسلامی شهر ابله‌، شهری به نام فرات وجود داشته که مجاشع­‌بن­ مسعود بر آن­جا گمارده شد و به دستور عمر­بن خطاب نیز چندی حجاج‌بن­عتیک ثقفی بر این شهر ولایت داشت‌[۷]. ابن‌­فقیه نیز از شهری به نام فرات­‌البصره (‌بهمن اردشیر خره‌) نام برده و بانی آن را اردشیربن بابک­ بن‌­ساسان یاد کرده است‌[۸].

قدمت تمدنی فرات

سومری‌ها از اولین اقوامی بودند که در حدود سه هزار سال پیش از میلاد مسیح، شهرهایی را در بین‌­النهرین ساختند‌. همان گونه که ذکر شد‌، این مملکت بر اراضی میان قرنه (‌در بطایح بصر فعلی) و خطی که از کوت العماره به بحر نجف می‌رسیده اطلاق می‌شد‌[۹]. به اعتقاد پژوهش­گران، تمدن بزرگ بین­‌النهرین با تمدن سرزمین‌های بین شوش و دره پنجاب ارتباط نزدیکی داشته است‌. از دره پنجاب تا کناره‌های دریای مدیترانه از ده هزار سال پیش از این، تعداد زیادی شهرهای کوچک و بزرگ وجود داشته که در این بین جابه­ جایی فرهنگ‌ها و تمدن­ها بسیار روی داده است‌[۱۰]. در این راستا، کوچ‌ها و مهاجرت‌ها و آثار مکشوفه بسیاری رخ داده که در نهایت به نزدیکی زیاد میان این تمدن­ها انجامیده است‌. حضور اعراب مهاجر از سمت جنوب عربستان و یمن‌، در نواحی بین­‌النهرین از دیرباز دیده شده در حوادث این نواحی نقش داشته‌اند. این اعراب را معمولاً به سه گروه غسانی (‌ساکن در حواشی مرزهای امپراتوری روم‌) و لخم‌یان یا آل‌­منذر (‌اعراب حاشیه امپراتوری ایران‌) و کندی‌ها که در میانه این دو گروه می‌زیستند‌، تقسیم کرده‌اند[۱۱]. در حدود سال­های 681 تا 705 قبل از میلاد‌، سناخریب از پادشاهان آشور در بین­‌النهرین حملاتی را صورت داد و امر کرد کشتی­ سازانی از صور و صیدا و قبرس در کنار فرات و دجله مشغول تهیه کشتی‌های بزرگی شوند‌[۱۲]. تجارت‌های عمده‌ای در این نواحی انجام می‌گرفت‌.

نخستین دولت نیرومند به شکل امپراتوری در کنار فرات و دجله را لوگال زاگی زی در شهر اوروک برپا کرد‌[۱۳]. پروفسور فینه (finet‌)، رئیس هیات باستان‌شناسی بلژیکی و استاد دانشگاه بروکسل، ضمن حفاری دره شط فرات‌، آثار باستانی مربوط به چهار تا پنج هزار سال پیش را کشف نموده است‌[۱۴]. به زعم برخی از پژوهش‌گران، سرزمین عراق (‌معرب اراک به معنای زمین هموار ساحلی‌)، آن اندازه که رنگ ایرانی داشته، از بن­‌مایه‌های عربیت کم­تر تأثیر گرفته است‌[۱۵]. پادشاهان ایرانی همواره دل در گرو تسخیر فرات داشتند و بنابراین به تجهیز قلاع و راه‌های این نواحی اقدام می‌کردند‌. گزارش‌های تاریخی بسیاری از درگیری‌های روی­داده در کنار فرات در نگارش‌های قدما وجود دارد‌.

در قرن پنجم پیش از میلاد (407 ق. م‌)، کوروش هخامنشی با برادرش داریوش دوم، در ناحیه‌ای که اکنون نینوا و حوالی کربلای فعلی است‌، در شهر مسکنه امروز (‌در قدیم تپسکوس thapascus‌) درناحیه بابل جنگ کرد‌. رود فرات در این زمان بسیار پر آب بود و جز با بلم (‌قایق‌) نمی‌توانستند از آن بگذرند و زمانی که کوروش به سلامت از آن بدون بلم گذشت، مردم محل گفتند‌: «‌معجزه شده و رود فرات، به خداوند آینده خود کورش­ شاه بندگی نموده است‌.»[۱۶].» به گواهی تاریخ‌، فرات از آن­چه اکنون هست، بسیار پرآب­‌تر بوده است و ملاحان، صیادان و غواصان در آن موج می‌زدند‌[۱۷]. خسرو انوشیروان نیز در 542 میلادی توانست با عبور از فرات بر سپاه روم پیروز شود‌[۱۸]. تمدن فلات ایران و بین­‌النهرین علیا در دوره‌های خیلی قبل، هم­زمان با هم مسکونی بوده است‌. توجه به آبادانی حواشی فرات، چه در دوره‌ پیش از اسلام و چه پس از آن، همواره در نظر امرا قرار داشت‌. بسیاری از قلعه‌های این ناحیه احتیاجات خود را به طرق گوناگون از فرات تأمین می‌کردند‌. روستاهای نواحی فرات به دلیل مرزی بودن، در هر دو دوره، برای تأمین آذوقه نظامیان مورد توجه بودند‌. میزان خراج قریه‌های اطراف فرات را در قرن چهارم تا شصت هزار درهم برآورد کرده‌اند که حاکی از پر محصول بودن این نواحی است‌[۱۹]. جمعیت این نواحی بسیار بود‌. در حال حاضر نیز فرات برای سه کشور عراق، سوریه و ترکیه اهمیت بسیاری دارد و کم­ آبی این رود در تحولات این نواحی تأثیرگذار است‌.

یکی از نکات قابل تأمل درباره حاشیه رود فرات، آن است که این نواحی از دیرباز مانند سایر نواحی بین­‌النهرین مهد علایق دینی و پرستش آفریننده جهان هستی بوده است‌. فرمان‌روایی بزرگ را در حکومت آشور تنها خدایان در اختیار داشتند و عنوان شاهی در این دوره انحصاراً به خدای ملی آشور تعلق داشت‌[۲۰]. به دنبال همین جریان، در سیر مطالعه ساکنان این نواحی پس از اسلام نیز این گرایش‌­های مختلف دیده می­شود. تقدس برای فرات، به پیش از اسلام برمی­گردد‌. معابد بین­‌النهرین بسیار زیاد بود و معمولاً هر چند هکتار زمین‌، به خدایی تعلق داشت[۲۱].

تقدس معنوی فرات

برخی از رودها در فرهنگ اسلامی، از رودهای مقدس به شمار می­‌آیند. این تقدس یا با نصوص مختلف قابل شناسایی است و یا در طی روند حوادث تاریخی که به آن­ها مربوط می‌باشد‌، حالت تقدس به خود گرفته‌اند. البته این نکته تنها درباره مسلمانان نیست؛ ملل دیگر مانند هندوان‌، چینی‌ها، آمریکای لاتین و کتاب‌های مقدس عهد عتیق و عهد جدید نیز برای برخی رودها هاله‌ای از احترام و معنویت خاصی قائل هستند‌. در تورات، محل تولد حضرت ابراهیم در شهر اور مرکز پایتخت امپراتوری سومر‌، در حاشیه‌ فرات در دو هزار سال قبل از میلاد مسیح دانسته شده است‌[۲۲].

از زمان­های گذشته، بسیاری از افراد در حوالی فرات موقوفاتی را در نظر می‌گرفتند‌. این موقوفات هم به لحاظ آب­رسانی از فرات به زائران و هم به لحاظ استفاده از سایر منافع آن قابل اهمیت بوده است‌[۲۳]. نهر هندیه و بسیاری از کانال‌های آب‌رسانی انشعاب یافته از فرات از اقدامات ایرانیان است[۲۴]. در فرهنگ اسلامی نیز از طریق دو منبع قرآن و حدیث و هم‌چنین متون تاریخی، به دلایل مهم شمردن بعضی از رودها می‌توان پی برد‌. برخی مصداق آیه 19 سوره الرحمان را بدین شکل تفسیر کرده‌اند که «ملح اجاج» همان خلیج فارس است که لؤلؤ و مرجان دارد و «عذب فرات» همان آب شیرین اروندرود است و کلمه «بحرین»، به آب‌های از بصره تا عمان اطلاق می‌گردید‌[۲۵].

اما یکی از جهان‌گردان در قرن هشتم هجری دراین­ باره می­‌گوید: ‌بصره بر ساحل فرات و دجله واقع شده و آن درست مانند رودخانه سلا و رودخانه‌های دیگر از بلاد مغرب جزر و مد دارد‌. خلیج بصره که در حدود ده میل از دریای فارس پیشرفتگی پیدا کرده، آب شور دارد و در موقع مد، آب شور دریا بر آب شیرین رودخانه غلبه می‌یابد و هنگام جزر، آب شیرین آب شور را عقب می‌زند و مردم بصره باید در این مواقع آب مشروب خود را بردارند و از این جاست که معروف شده آب بصره خوب نیست و تلخ است [۲۶].

باید یاد‌آور شد که مقدسی جغرافی­دان تیزبین قرن چهارم نیز به جزر و مد در حوالی بصره اشاره کرده و به نوشته وی این وضعیت برای اهالی بسیار مهم و حیاتی بوده و کارایی‌های بسیار داشته است‌[۲۷].

پانویس

  1. ابن­جبیر‌، 1370‌، ص‌261)
  2. مستوفی‌، 1362‌، ص‌209‌
  3. نهج‌البلاغه‌، ص‌136‌
  4. سفر پیدایش‌، برشیت‌، فصل دوم، ص14‌
  5. یاقوت حموی‌، بی‌تا‌، ذیل فرات ص‌241‌
  6. بهمنش‌، 1374‌، ص‌3‌
  7. بلاذری‌، 1367‌، ص‌537‌
  8. ابن­فقیه‌، 1988‌، ص185‌؛ یاقوت حموی‌، بی‌تا‌، ذیل فرات‌، ص‌242.
  9. . به‌منش‌، 1374‌، ص‌4‌
  10. بهنام‌، 1351‌، ص‌5‌
  11. پیگولوسکایا‌، 1372‌، ص‌322ـ323‌
  12. بهمنش‌، 1374‌، ص‌266‌
  13. همان‌، ص‌41‌
  14. جابر عناصری‌، 1347‌، ص‌235‌
  15. امام شوشتری‌، 1347‌، ص‌195‌
  16. شهبازی‌، 1349‌، ص‌335‌
  17. (آذر‌، 1354، ص‌217‌
  18. (پیگولوسکایا‌، 1372‌، ص‌220‌
  19. ابن­فقیه‌، 1988‌، ص‌128‌
  20. مجیدزاده‌، 1376‌، ج‌1، ص146‌
  21. (چایلد‌، 1369‌، ص‌83‌
  22. کتاب مقدس‌، سفر پیدایش‌، 17‌: 1 به بعد‌
  23. افشار‌، 1345‌، ص‌313‌
  24. برای اطلاع بیش­تر نک‌: انصاری قمی‌، 1373‌، ص‌9‌
  25. نکونام‌، 1390‌، ص‌33‌
  26. ‌‌1370، ج‌1، ص232‌.
  27. 1987‌، ص‌111‌