جریان خزندۀ اسلامستیزی در جشنوارۀ سینما حقیقت (یادداشت)
جریان خزندۀ اسلامستیزی در جشنوارۀ سینما حقیقت ، عنوان یادداشتی است که به نقد مستندی تحت عنوان «حرفهای» به کارگردانی آقای مسعود طاهری میپردازد[۱]. در آذرماه ۱۴۰۳ ش، در جشنوارۀ بینالمللی فیلم مستند ایران (جشنوارۀ سینما حقیقت) وابسته به سازمان سینمایی و سمعی بصری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مستندی تحت عنوان «حرفهای» -که مدعی است دغدغه معرفی شیعه را در جهان دارد- نمایش داده شد. این مستند که در امتداد دو مستند سینمایی دیگر ایشان به نامهای: «مستشرق» و «الکافی» که در اولی به زندگی، آثار و اندیشههای هانری کُربن و در دومی سرگذشت یکی از مهمترین کتاب حدیثی شیعه پرداخته شده، تدوین گردیده است به معرفی شخصیت علمی محمدعلی امیرمعزی (شیعهپژوه ایرانی مقیم فرانسه) اختصاص دارد. مسعود طاهری در این مستند در پی آن است که از محمدعلی امیرمعزی قدیسی ساخته و تفکر شیعی را از نگاه او به مخاطبان بینالمللی ارائه دهد.
نماد مدرن اسلامستیزی درغرب
خبر نمایش این مستند در رسانههای رسمی کشور اعلام گردید. هر چند نقد محتوایی مستند مذکور فرصت بیشتری را میطلبد؛ اما آنچه که موجب تهیه این یادداشت نقدگونه گردید هشدار به دستاندرکاران جشنواره سینمای حقیقت و مسئولان محترم ارشاد اسلامی به عمق فاجعه فرهنگی است که در پیرامونشان میگذرد و تنبه به این عزیزان که ناخواسته در مسیر این جریان خزنده اسلامستیزی قرار گرفتهاند. قطعا اگر مسئولان سازمان سینمایی ارشاد اسلامی و دستاندرکاران این جشنواره اندکی از سوابق علمی محمدعلی امیرمعزی اگاه بودند به اکران چنین مستندی مجوز نمیدادند. در این مستند سینمایی از شخصی تجلیل شده که نماد مدرن اسلام ستیزی و سیمای تحریف شده از تشیع (تشیع غالی) در غرب است. فردی که به دلیل آثار التقاطی و انحرافیاش مورد حمایت رسمی دولت فرانسه بوده و تاکنون دو بار مدال شوالیه از این دولت دریافت نموده است. راستی برای دولت فرانسه چه منافعی در پس دفاع از تحقیقات چنین شخصی نهفته است؟![۲].
تعابیر غلوآمیز در تجلیل از امیرمعزی
آقای طاهری در تعابیری غلوآمیز که به طنز شبیه است در تجلیل از امیرمعزی میگوید: این شبیه یک معجزه است که یک ایرانی به جای ماسینیون، کربن و دنیل ژیماره بنشیند و گمان نکنم دیگر تکرار شود و در تاریخ فرانسه محمدعلی امیرمعزی جزو چهار شخصیت برتر اسلامشناسی فرانسه است[۳]. راستی چگونه میتوان فردی را که منکر اصالت قرآن، وحی، نبوت پیامبر و نافی اسلام بهعنوان یک مکتب الهی میباشد از جمله چهار شخصیت برجستۀ اسلامشناسی در غرب دانسته و در تجلیل از اندیشههای او مستند سینمایی ساخت؟ آیا سزاست فردی را معرف اسلام واقعی و تشیع راستین دانست که بیشترین مشارکتهای علمی و تحقیقاتیاش با اسلامپژوهان یهودی بوده است؟ شخصی را که آقای کارگردان اینگونه شیفتۀ او شده و او را مایه افتخار ایرانیان میداند اگر تنها به مقاله تشیع و قرآن او در کتاب قرآن مورخان و نیز سخنرانیاش[۴]. ، در نشست مجازی حلقه دیدگاه نو بنگریم میبینیم:

- عبدالملک بن مروان را بنیانگذار واقعی اسلام دانسته و پیامبر را متعلق به یک فرهنگ یهودی مسیحی میداند و حتی در هویت تاریخی او تشکیک میکند!
- قرآن را ساخته و پرداخته دستگاه امویان از عثمان و معاویه تا مروان و عبدالملک بن مروان بهویژه عبیدالله بن زیاد و حجاج ثقفی دانسته است!
- از قرآن بهعنوان کتابی پاره پاره، بیسبک، ناسبک، غیرقابل فهم، مسألهدار و مسألهانگیز، مشتمل بر تناقض و … یاد میکند!
- تشیع را دینِ علی دانسته و رابطۀ تشیع با اسلام را منکراست و تنها رسالت اصلی پیامبر را بیان قریب الوقوع بودن آخرالزمان و معرفی امام علی بهعنوان مسیح موعود میداند![۵].
گزیدهای از اندیشۀ امیرمعزی
تناقض در قرآن
در سطحینگری امیرمعزی نسبت به قرآن کریم و تاریخ اسلام همین بس که در اثبات تناقض در قرآن به آیاتی استناد میکند که با کمترین تأمل میتوان به درک صحیح آن رسید بهعنوان نمونه ایشان میگوید: «جایی قرآن به شراب نوشیدنی بهشتی میگوید و یک زمانی میگوید در وقت نماز ننوشید، یعنی غیرمستقیم میگوید خارج از وقت نماز میشود نوشید و بعد آیههایی هست که شراب در آن کاملاً حرام شده و از این جمله تناقضات زیاد هست».
نقد
- ماهیت شراب بهشتی با شراب دنیوی متفاوت است قرآن شراب بهشتی را شرابا طهوراً میداند:
وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا [انسان–21]
، و دربارۀ آن شراب میفرماید:
لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنْزِفُونَ [واقعه–19]
؛ شراب بهشتی نه موجب درد سر است و نه مستکننده. این کجا و شرابهای دنیوی زائلکننده عقل و مستآور کجا؟
- نزول قران برخلاف دیگر کتب آسمانی نظیر تورات و انجیل که یکباره نازل شدند امری تدریجی بوده است؛ عادت دیرینه ساکنین محیط عربستان به خوردن شراب مقتضی نبود که یکباره حرمت آن تشریع گردد از اینرو در طی چند مرحله این حکم اعلام گردید؛ در یک مرحله تنها مسلمانان مامور به منع خوردن شراب در هنگام نماز و در مرحلهای دیگر که فضای عمومی مساعد پذیرش بود حکم به تحریم مطلق آن ابلاغ گردید. بدیهی است چنین روشی انطباق کامل با عقل و اصول تربیتی داشته و آن را باید از امتیازات این کتاب آسمانی شمرد نه نشانۀ تناقضگویی.
ناسخ و منسوخ
امیرمعزی میگوید: «عالمان مسلمان برای توضیح و توجیه تناقضات در قرآن علم ناسخ و منسوخ را پدید آوردند». در حالی که مسأله نسخ به صراحت در قرآن ذکر شده است و عالمان مسلمان نقشی در ایجاد آن نداشتند: مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ... [بقره–106]
.
ثانیا آیه مذکور در مقام پاسخگویی به اعتراض یهودیان است که میگفتند چرا برخی از احکام اسلام متغیر است (نظیر تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه) پاسخ قرآن این است که احکام فرعی اسلام به تبع تغییر شرایط و مقتضیات تغییرپذیر خواهد بود، چنانکه که در دوران بعثت به دلیل شرائط خاص، مسلمانان حتی اجازه دفاع از خود را هم نداشتند
... كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ ... [نساء–77]
. در حالی که با استقرار نظام اسلامی در مدینه و تحکیم قدرت دفاعی مسلمانان، حکم دفاع و جهاد تشریع گردید:
وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ ... [بقره–190]
. بنابر این معنای ناسخ و منسوخ تناقض نیست.
قرآن کتابی پاره پاره و بیسبک
ایشان مدعی است: «… قرآن هيچ سبک و استايلی ندارد و پاره پاره است، مثلاً يک موضوع را مثلا قصۀ داود، قصۀ موسی قصۀ ابراهيم و نوح را ببينيد انگار پاره پاره شده و قطعات اين قصهها در همۀ قرآن پخش کردهاند اين است که انسان هيچ چيز نمیفهمد». از منظر آقای امیرمعزی تقطیعات صورت گرفته در قصههای قرآنی نشانۀ پارهپاره شدن قرآن و بیسبک بودن و نامفهوم بودن آن گردیده است در حالی که بکارگیری چنین روشی در قرآن از محاسن این کتاب آسمانی است نه از معایب آن، قرآن نیامده است که برای مردم قصه بگوید قرآن کتاب هدایت و تربیت است و به همین جهت در هر مقطعی به تناسب هدف مورد نظر فرازی از قصه انبیای الهی ذکر شده است.
مؤمن یا مسلمان
وی میگوید: «پیروان محمد در عصر او بهعنوان مؤمنان شناخته میشدند در حالی که در عصر عبدالملک بهعنوان مسلمان خوانده میشدند». در پاسخ ایشان باید گفت: واژۀ ایمان و مؤمن در قرآن به معنای وصفی بکار رفته است نه اسمی بنابراین مراد از مؤمنان کسانی هستند که به رسالت پیامبر ایمان آوردند نه کسانی که اسم شان یا نام دین شان مؤمن یا مؤمنون است.
در حالی که واژۀ اسلام و مسلم در قرآن در هر دو معنا ( اسمی و وصفی) بکار رفته است چنانکه در آیۀ شریفۀ: ... مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ ... [حج–78]
. این واژه در معنای اسمی بکار رفته است نه وصفی.
تحریف قرآن
امیرمعزی در مقالۀ تشیع و قرآن تحت عنوان «نمونههای آیههای شیعی از قرآن» در اثبات تحریف قرآن به مواردی استناد میکند که با اندک تاملی میتوان بدان پاسخ گفت. او میگوید: «در آیۀ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا يَفْسُقُونَ [بقره–59]
؛ کلمه «آل محمد» بعد از «ظلموا» حذف شده است و آیه مذکور در اصل اینگونه بوده است: فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا آل محمد قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا ظلموا آل محمد رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا يَفْسُقُونَ».
در حالی که صدر و ذیل این آیه با ملاحظه آیۀ قبل از آن:
وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّة نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ [بقره–58]
به وضوح نشان میدهد که اشاره به یکی از ابتلائات بنیاسرائیل بوده که قرنها قبل از بعثت رسول اکرم (صلیالله علیه وآله) واقع گردیده است بنابر این ارتباطی به خاندان آن حضرت ندارد.
نامعتبر بودن منابع دینی و حدیثی
امیرمعزی با استناد به تحقیقات پژوهشگران غربی مدعی عدم اعتبار منابع دینی و قابل اعتماد نبودن آنهاست و میگوید: دانشمندان غربی بهطور کاملاً مشخص ثابت کردند که آنچه متون اسلامی راجع به پیدایش اسلام و پیدایش قرآن میگویند قابل اعتماد نیست و باید با عینکی خیلی انتقادیتر از آنچه تا آن موقع انجام شده بود به این متون نگاه کرد، نه دربارۀ همه چیز، در مورد دوره پیدایش اسلام؛ یعنی حیات پیامبر و معاصرینش و در مورد پیدایش قرآن. آنچه که متون اسلامی میگویند قابل اعتماد نیست. من خودم کتابی در این باره نوشتم با عنوان « قرآن صامت و قرآن ناطق» ، که به انگلیسی هم ترجمه شده و راجع به این است که چرا نمیشود به این متون اسلامی اعتماد کرد[۶].
وی به صراحت ادعا میکند که هیچ سند نوشتاری معتبر تا قبل از سدۀ سوم هجری در دسترس نیست و اسناد و منابع روایی موجود عموما بعد از قرن سوم نگاشته شدهاند[۷]. با توجه به سخنان فوق این سوال مطرح میگردد: اگر به زعم شما منابع دینی و حدیثی نامعتبرند چگونه در اثبات ادعایتان مبنی بر تحریف قرآن و ... به چنین منابع نامعتبری استناد میکنید؟
حتی مطالب غلوآمیزی که امیرمعزی با استناد به برخی از روایات دربارۀ حضرت علی (علیهالسلام) مطرح نموده است مستند به کتاب «مشارق انوار الیقین فی اسرار امیرالمومنین» از تالیفات شیخ رجب برسی (حدود ۷۴۳ - ۸۱۳ ق) است که از محدثین شیعه در قرن هشتم و نهم میباشد.
نگاه کلی به اندیشۀ امیرمعزی
باید گفت: تمام ادعاها و نظریات امیرمعزی در مقالۀ تشیع و قرآن و نیز سخنرانیشان در نشست مجازی حلقه دیدگاه نو، فاقد پشتوانۀ علمی بوده و تنها با احتمال و اگر و اما همراهست. به جملات ایشان توجه کنید: «بنیانگذار واقعی اسلام بهعنوان دین امپراتوری عبدالملک است … و اوست که به احتمال زیاد این روایت رسمی قرآن را شکل میدهد و بهعنوان قرآن امپراتوری اعلام میکند … و به احتمال زیاد اوست که به این دین اسم اسلام را میدهد». و در جای دیگر میگوید: «احتمالا قسمتهای آخرالزمانی قرآن و حدیثهای آخرالزمانی اصالت دارند و به احتمال خیلی زیاد به شخص محمد یا زمان او بر میگردند، این تقریباً مسلم است». مایۀ تاسف است که مسئولان محترم جشنواره حقیقت بجای حمایت و تشویق کارگردانان متعهد کشور به ساخت مستند در نقد صاحبان چنین اندیشههای التقاطی ناخواسته به تجلیل از آنان میپردازند؟ عجیب آنکه برخی از افراد معدودی که مجذوب آثار امیرمعزی شدهاند در ستایش از او و پروژه استعماری قرآن مورخان به حدی غلوآمیز سخن گفتهاند[۸]. که حتی شخص امیرمعزی از اینهمه ستایش آنان شگفت زده شده و به طعنه میگوید: ستایش بسیار اینان از من و کتاب قرآن مورخان نشانۀ این است که کتاب قرآن مورخان را یا مطالعه ننموده و یا آن را ندیدهاند[۹].
زوایایی از انحرافات فکری
در خاتمه توجه مخاطبان بهخصوص متولیان فرهنگی کشور را به تأمل در بخشی از افاضات امیرمعزی که بیانگر زوایایی از انحرافات فکری و نیز سطح علمی اوست جلب میکنم:
- محمد یا راوی قرآن متعلق به یک فرهنگ یهودی - مسیحی است که دارد آخرالزمان را اعلام میکند که در شرف وقوع است.
- از آنجا که پیشگویی پیامبر در فرارسیدن قریبالوقوع آخرالزمان و علی بهعنوان مسیح موعود تحقق نیافت و هر دو بعد از مدتی از دنیا رفتند تغییرات جدی در قرآن توسط حاکمان بعدی اموی خاصه عبدالملک بن مروان صورت گرفت[۱۰].
- خاستگاه قرآن دقیقا معلوم نیست که چه عواملی در آن تاثیر گذاشته است: «در طو ل نزدیک به یک سده و نیم پرسشها، نظریهها، و فرضیههایِ گوناگونی دربارۀ این موضوع بسط یافتهاند، [از جمله]: آیا یک یا بیش از یک شکل از یهودیت [از خاستگاههای قرآنند] ؟ آیا جریانهای مختلف مسیحی غیرنیقیهای و، غیرخَلقیدونی، یعنی بیش از هر چیز [جریانهایِ ] غیرتثلیثی ( نِسطوریان ، آریانوس گرایان، یگانه خداباوران مُنتانو سگرایان، و دیگران) [از خاستگاههای قرآنند] ؟»[۱۱].
- محتملترین فرضیه همان است که آلفرد لویی دِ پرمار آن را اینگونه صورتبندی کرده است:
تعلق (محمد) به یکی از گروههای آن فرقهای که با عنوان یهودی - مسیحی شناخته میشوند کمابیش قطعی است … و فرضیهای که در آغاز سده هفتم میلادی –اگر نگوییم ترجمه عربی همۀ کتابهای بایبل– دستکم گلچینی از نقل قولها از بایبل یا دیگر متون نظیر از آثار آخرالزمانی یهودی و مسیحی به زبان عربی موجود بودهاند[۱۲].(قرآن موجود گلچینی از بایبل یا نظیرش بوده و محمد هم متعلق به یکی از فرقههای یهودی است).
- در این قرآن، که به تعبیر آلفردِ - لویی دِ پرمِار «خاندان اُمَوی، از عثمان و معاویه تا مروان و عبدالملک، بر واو به واوِ آن نظارت داشتند، عیسی نیز پیامبری همانند دیگر پیامبران گردید[۱۳]. دو شخصیت دیگر اموی نیز ظاهراً نقشِ برجستهای در استقرار این قرآن ایفا کردهاند: عبیدالله بن زیاد و حجاج بن یوسف[۱۴].
- قرآن یک متن مسألهدار و مسألهانگیز است، یعنی برخلاف آنچه که مسلمانان فکر میکنند که در قرآن پاسخ همۀ سوالات موجود است، محققان فکر میکنند قرآن پر از سؤالاتی است که همیشه پاسخ دادن به این سؤالات آسان هم نیست[۱۵].
یادداشت
- زمانی که بنیاسرائیل ماموریت مییابند بعد از ورود به بیتالمقدس کلمۀ «حطه» را جهت غفران گناهانشان بر زبان جاری سازند:
... وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ ... [بقره–58]
، آنان از این امر الهی استنکاف نموده و بجای آن واژۀ دیگری را بکار بردند:
فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ ... [بقره–59]
، قرآن کریم مخالفت آنان با دستور الهی را ظلم دانسته و آنان را مشمول عذاب میداند:
... فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ [بقره–59]
.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ به قلم: سید مصطفی حسینی رودباری. پژوهشگاه مطالعات تقریبی، 23 دیماه 1403 ش.
- ↑ جهت اطلاع بیشتر از حمایت رسمی دولت فرانسه از امیر معزی می توانید به آدرس اینترنتی: روزنامه رسمی فرانسه (به زبان فرانسوی)، متن خبری که در این روزنامه آمده است: بر اساس دستور رئیسجمهور جمهوری فرانسه مورخ ۱۳ ژوئیه ۲۰۲۲، در راستای ارتقا و انتصاب در مقام لژیون دونور ملی، افراد زیر به درجه شوالیه منصوب شدند: آقای امیرمعزی (محمدعلی)، تاریخنگار، اسلامشناس و مدیر مطالعات در مدرسه عالی مطالعات عملی – PSL (تفسیر و الهیات اسلام شیعه)؛ خانم لِ گوئن (آناگ، ماری)، مدیر مرکز تحقیقاتی؛ CRIOBE (پلینزی فرانسه).
- ↑ طاهری: دغدغه اصلی «حرفهای» شناساندن شیعه و تشیع است/هیچ نهادی به من کمک نکرد، تارنمای صبا.
- ↑ سخنرانی محمدعلی امیرمعزی در چهل و یكمین نشست مجازی «حلقه دیدگاه نو» با عنوان «مطالعاتی تازه در باب ریشههای اسلام و قرآن»، 9 اسفند ١٣٩٩ ش.
- ↑ ر. ک: به جلد اول کتاب قرآن مورخان مقاله بیستم تحت عنوان تشیع و قرآن تالیف محمدعلی امیر معزی ص ۴۴.
- ↑ ر. ک: سخنرانی در نشست مجازی حلقۀ نو.
- ↑ ر. ک: مقالۀ تشیع و قرآن ص 13 - 14.
- ↑ ر. ک: سخنان سعید جازاری ریاست دانشگاه بینالمللی اهلبیت (علیهم السلام) در وبسایت مجمع جهانی اهلبیت (علیهم السلام).
- ↑ سخنرانی محمدعلی امیرمعزی در چهل و یکمین نشست مجازی «حلقه دیدگاه نو» با عنوان «مطالعاتی تازه در باب ریشههای اسلام و قرآن»، 9 اسفند ١٣٩٩ ش.
- ↑ ر. ک: مقاله تشیع و قرآن، ص ۴۰ - ۴۵.
- ↑ همان ص ۳۴.
- ↑ همان ص ۳۵.
- ↑ همان ص۴۴ .
- ↑ همان ص ۴۴.
- ↑ سخنرانی محمدعلی امیرمعزی در چهل و یكمین نشست مجازی «حلقه دیدگاه نو» با عنوان «مطالعاتی تازه در باب ریشههای اسلام و قرآن»، 9 اسفند ١٣٩٩ ش.
منابع
- سخنرانی محمدعلی امیرمعزی در چهل و یكمین نشست مجازی «حلقه دیدگاه نو» با عنوان «مطالعاتی تازه در باب ریشههای اسلام و قرآن»، 9 اسفند ١٣٩٩ ش.
- طاهری: دغدغه اصلی «حرفهای» شناساندن شیعه و تشیع است/هیچ نهادی به من کمک نکرد، تارنمای صبا، تاریخ درج مطلب: 22 آذرماه 1403 ش. تاریخ مشاهدۀ مطلب: 23 دیماه 1403 ش.