لبنان و ابرهایی که کنار میروند (یادداشت)

لبنان و ابرهایی که کنار میروند، عنوان یادداشتی است که به مقاومت حزبالله لبنان و فشارهایی که رژیم صهیونیستی و متحدانش بر آنها وارده کرده میپردازد[۱]. حزبالله لبنان در یک دورۀ کوتاه از شرایطی که فشار بر روی آن در وضع حداکثری بوده به شرایطی که فشار بر روی آن در وضع متوسطی قرار گرفته منتقل گردیده است. این به تنهایی از قدرت و اقتدار حزبالله خبر میدهد. عربستان سعودی، رژیم اسرائیل، آمریکا و فرانسه با گمانهزنی باطل دربارۀ موقعیت کنونی حزبالله بر مقاومت لبنان فشار وارد کردند تا خلع سلاح که در واقع کلید رمز حذف لبنان از معادلات منطقه از یکسو و کلید رمز حذف شیعه از معادلات منطقهای از سوی دیگر بود را بپذیرد.
خطای محاسباتی دشمن
دشمنان حزبالله همه ملاحظات از جمله ملاحظه وابسته بودن مشروعیت دولت در لبنان به حضور همۀ طوایف اصلی را نادیده گرفتند و در واقع ملاحظۀ بههمخوردن سیستم ادارۀ دولتی که از قضا در اختیار خودشان بود، کنار گذاشتند و واقعاً بسیار جدی بودند. اما وقتی به آنچه در لبنان طی این دو ماه مطرح شده، نگاه میاندازیم درمییابیم که تأکید به اجرای این موضوع جای خود را به اعتراف به دشوار و خیلی دشوار بودن پیگیری این هدف داده است. این موضوع ناشی از خطای محاسباتی دشمن در نقطۀ آغاز این طرح میباشد. هدف اصلی بحث خلع سلاح حزبالله در لبنان را چه حذف لبنان از معادلات و چه حذف شیعه از مبادلات بدانیم، حداقل نقطۀ شروع آن خطا بوده است.
استحکام موضع حزبالله
اظهارات جدید تام باراک مبنی بر اینکه اسرائیل تعیین خواهد کرد که چه چیزی توافق میشود و چه چیزی نمیشود، بیانگر آن است که وی از پیشبرد طرحی که به نام او به ثبت رسیده ناامید شده است. اسرائیلیها طبعاً با انجام اقدامات نظامی نمیتوانند چیزی را به حزبالله تحمیل کنند که باراک با رایزنیها و وعده و وعیدها قادر به انجام آن نبوده است. فشار نظامی رژیم اسرائیل به لبنان به میزان استحکام موضع حزبالله و میزان پذیرش ملی آن میافزاید و این همان است که گفتهاند؛
| از قضا سرکنگبین صفرا فزود | روغن بادام خشکی مینمود |
برنامۀ خلع سلاح حزبالله
هرچه جلوتر برویم موضوع خلع سلاح حزبالله پیچیدهتر و از آن طرف امکان اجرایی آن از دسترس دورتر میشود. قرار بود ارتش تا روز هشتم شهریور برنامۀ خود را برای خلع سلاح حزبالله ارائه کند، اما براساس آنچه شنیده میشود، فرماندۀ ارتش به جای یک جدول خلع سلاح، یک تعدادی شروط و لوازم را مطرح کرده که عقبنشینی اسرائیل از هفت نقطهای از جنوب که در اشغال آن قرار دارد از جمله آنهاست. در واقع فرماندۀ ارتش بهصورت فنی و با زبانی دیپلماتیک گفته است در شرایطی که تهدیدات و حتی اقدامات اسرائیل علیه لبنان ادامه دارد و ارتش قادر به مقابله با آن نیست، به خلع سلاح حزبالله اعتقادی ندارد و حتی مخالف آن است.
فرماندۀ ارتش میداند که خلع سلاح حزبالله باعث توسعه درگیریها و تجاوزات اسرائیل به لبنان میشود، تا جایی که حتی پایگاههای محدود ارتش از این حملات در امان نخواهند بود، آن وقت ارتش نمیتواند پاسخ مردم و مقامات لبنان را بدهد. ارتش سلاح حزبالله را یک شمشیر بالای سر اسرائیل میداند که وجود آن بهطور نسبی برای لبنان و ارتش آن امنیت میآورد. ارتش میداند که موازنه امنیتی که در حد فاصل 1385/ 2006 تا 1402/ 2023 و در طول 17 سال میان رژیم صهیونی و لبنان برقرار بود، تنها به واسطۀ سلاح حزبالله بوده است. همین حالا هم اگر لبنان به نسبت سوریه وضع بهتری دارد به واسطۀ وجود سلاح حزبالله است وگرنه قوای نظامی سوریه حتی پس از سقوط بشار اسد قویتر از ارتش لبنان است.
فلسفۀ وجودی حزبالله
حزبالله لبنان با این منطق که فلسفۀ وجودیاش دفاع از لبنان در برابر رژیم بوده و این وضعیت هنوز تغییر نکرده است، از پشتوانۀ بزرگ همراهی طیفها و طوایف مختلف لبنان برخوردار است و لذا برخورد با آن بسیار دشوار میباشد. راه انداختن درگیری داخلی که در رسانههای منطقهای از آن صحبت میشود هم از پیچیدگی زیادی برخوردار است. هر طرفی که بخواهد پا به این میدان بگذارد باید حساب پیامد اقدامات مشابه طرف مقابل خود را داشته باشد و در این موضوع چون شیعه اکثریت نسبی جمعیت لبنان را در اختیار دارد از توانمندی بیشتری برای حل و فصل تنش داخلی به نفع خود برخوردار میباشد؛ اما چون تنش اجتماعی در مجموع برای هر کشور خسارت زیادی به همراه دارد، حزبالله به آن بهعنوان یک ابزار برای حل و فصل مسائل داخلی نگاه نمیکند.
تأثیرگذاری منطقهای لبنان
همانطور که اشاره شد، خلع سلاح که این روزها در میان مخالفان حزبالله با واژۀ رد سلاح بیان میشود، در واقع خارج کردن لبنان از معادلات منطقهای به نفع رژیم اسرائیل، دولت عربستان و دولت آمریکاست. در طول سالهای گذشته و در واقع در حدود سه دهه گذشته تأثیرگذاری منطقهای لبنان بسیار فراتر از کشوری با 5/4 میلیون جمعیت و 10 هزار کیلومتر مربع مساحت بوده است. لبنان با اتکا به مدیترانه و مقاومت منطقه به یک قدرت منطقهای تبدیل شده است. اثرگذاری لبنان بر تحولات منطقهای در طول این دهها سال از اثرگذاری منطقهای کشوری در حد و اندازه مصر هم بیشتر بوده است. این لبنان با این مختصات از سوی جبهۀ استکباری خطرناک ارزیابی و برای خلاصی از آن، راهبرد خلع سلاح حزبالله دنبال شده است و علیرغم آنکه این راهبرد بارها با شکست مواجه گردیده، اما چون جریان استکبار راهحل دیگری ندارند، به تکرار آن سرگرم میباشد. دقیقاً به دلیل اینکه خلع سلاح مقاومت، خلع اقتدار لبنان میباشد، امروز جامعۀ لبنان و طوایف مختلف، رو در روی آن قرار گرفتهاند، چرا که لبنان ضعیف به نفع هیچ یک از طوایف لبنان نیست.
خلع سلاح حزبالله، خلع اقتدار شیعه
از جنبه دیگر، خلع سلاح حزبالله در واقع آغاز فرآیند خلع سلاح شیعه و خلع اقتدار شیعه است. تجربه بحرین و جمهوری آذربایجان پیش روی شیعیان قرار دارد. در بحرین نزدیک به 75 درصد جمعیت را شیعیان تشکیل میدهند؛ اما چون قدرت نظامی ندارند در معادلۀ داخلی قدرت هم جایگاه ندارند چه رسد به معادلۀ منطقهای قدرت. از آن طرف تجربه آذربایجان است. بیش از 90 درصد جمعیت جمهوری آذربایجان را شیعیان تشکیل میدهند اما چون سلاح ندارند در فرآیند داخلی قدرت هم سهیم نیستند چه رسد به اینکه در فرآیند منطقهای تحولات نقشی داشته باشند. امروز بحرین و آذربایجان با اکثریت مطلق جمعیت شیعی در اردوگاه دشمنان شیعه قرار دارند و این یک درس مهم برای شیعه میباشد. امروز شیعه خود را در معرض یک توطئۀ پیچیده میداند که نقطۀ آغاز آن خلع سلاح شیعیان لبنان است. به همین دلیل امروز سلاح حزبالله در شیعه بهعنوان یک اسم رمز عمل میکند. امروز حفظ سلاح حزبالله بهعنوان حفظ قدرت شیعه در منطقه اولاً بر روی دوش شیعه لبنانی قرار دارد. آنان آن را یک رسالت تاریخی در حساسترین دورۀ حیات شیعه که بعضی از علمای بزرگ از آن بهعنوان «عنصر ظهور صغری» یاد کردهاند، میداند و بر آن تأکید دارد. امروز همۀ مجامع شیعه در عراق هم حساس شدهاند. آنان معتقدند موفقیت دشمن در هر نقطه از مناطق شیعی، راه را برای هجوم دشمنان به بقیه مناطق شیعه باز میکند و لذا باید با شدت تمام با آن مخالفت کرد.
تجدید حیات اسلام
ما مسائل منطقه را در قاب و قالب طایفه و مذهب نمیبینیم و رسالت خود را یک رسالت طایفهای تعریف نکردهایم. انقلاب اسلامی برای تجدید حیات اسلام پا به عرصه وجود گذاشته و عملاً هم به تجدید حیات اسلام رسیده است. امام خمینی و امام خامنهای هیچگاه ندای مذهبی ـ در مخالفت یا رقابت با مذاهب دیگر اسلامی ـ سر ندادهاند بلکه نداها همواره معطوف به تجدید حیات اسلام و مقابله با دشمنان اسلام بوده است. در این صحنه هم تلاش دشمن برای حذف شیعه از معادلات منطقه، در واقع تلاش برای حذف عنصری است که تجدید حیات اسلام و مسلمانان را کلید زده است و از اینرو هم مقابلۀ استکبار با شیعه در واقع مقابله با اسلام است و هم تلاش مجاهدانه برای حفظ قدرت شیعه در واقع کلید رمز حفظ قدرت اسلام میباشد. از قضا این احساس مشترک در جهان اسلام وجود دارد که امروز حذف ایران از معادلات، حذف اسلام از معادلات است و حفظ ایران در معادلات، حفظ اسلام در معادلات است. کمااینکه امروز احساس عمومی در جامعه مسلمان، مسیحی و دروز لبنان این است که حذف سلاح حزبالله، حذف لبنان از معادلات و حفظ سلاح حزبالله، حفظ لبنان در معادلات منطقهای میباشد.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ به قلم: سعدالله زارعی.
منابع
- لبنان و ابرهایی که کنار میروند (یادداشت روز)، تارنمای روزنامۀ کیهان، تاریخ درج مطلب: 10 شهریورماه 1404 ش، تاریخ مشاهدۀ مطلب: 11 شهریورماه 1404 ش.