وزر و وبال مسیر ترامپ (یادداشت)

وزر و وبال مسیر ترامپ، عنوان یادداشتی است که به تفاهم بین سه کشور آمریکا و آذربایجان و ارمنستان میپردازد[۱]. این توافق سهجانبۀ آمریکا، آذربایجان و ارمنستان در خصوص ایجاد یک مسیر (Route) در حدفاصل آذربایجان و نخجوان که لازمۀ آن عبور از دستکم 47 کیلومتر از خاک ارمنستان میباشد، منشأ بحثهای زیادی شده است. بعضی آن را موضوعی تمامشده و بعضی آن را در حد یک «یادداشت تفاهم» که فاقد جزئیات و نحوۀ اجرا میباشد، ارزیابی نمودهاند. بعضی آن را یک توافق در محدودۀ صلاحیتهای دو کشور آذربایجان و ارمنستان دانسته و بعضی آن را تغییردهندۀ جغرافیای سیاسی (ژئوپلیتیک) منطقۀ قفقاز و دارای پیامدهای اساسی برای قفقاز جنوبی و محیطهای فرادست آن (روسیه، ایران، ترکیه و ...) میدانند. بعضی گفتهاند این قرارداد سبب تصرف بخشی از مرزهای شمالی ایران توسط آمریکا و اعمال نفوذ آن است و بعضی هم از منظر اقتصادی، آن را در عداد یکی از دهها جادۀ ترانزیتی در منطقه معرفی کردهاند که فاقد جنبههای استراتژیک میباشد.
ورود آمریکا
با ورود آمریکا به موضوع مسیر میان دو سوی جمهوری آذربایجان، بحث از روابط و توافق میان دو کشور فراتر رفته و جنبهای فراحوزهای پیدا کرده است. منطقۀ قفقاز جنوبی که به عبارتی شامل سه کشور و به عبارتی شامل پنج کشور میشود، بخشی از حوزۀ تمدنی ایران و بخشی از حوزۀ سیاسی ـ امنیتی روسیه به حساب میآید و نظم این حوزه نمیتواند بدون مشارکت پیدا کردن این دو کشور معنای طبیعی پیدا کند، بهخصوص اگر طرف ثالثی که در این حوزه ورود پیدا میکند، نهتنها هیچ پیوندی با این حوزه نداشته بلکه با کشورهای پیرامونی آن در فضای تخاصم هم باشد. ایران و روسیه از دهها سال قبل با آمریکا در وضعیت تخاصم قرار دارند. ایران، روسیه از یکسو و آمریکا از سوی دیگر، در اسناد ملی یکدیگر با واژۀ دشمن (Enemy) یاد شدهاند و از این مهمتر در همین حدود دو ماه پیش میان آمریکا و ایران درگیری نظامی رخ داده است. بنابراین کاملاً واضح است که حضور آمریکا بهعنوان طرف ثالث این طرح که البته گویا طرف اصلی میباشد! به اغراضی که پشت این طرح نهفته است، وجههای خصمانه میدهد و این در حالی است که بر مبنای حقوق بینالملل هیچ کشوری حق ندارد در مرزهای خاکی یا آبی خود توافقی شکل داده و یا وضعیتی پدید آورد که به ضرر طرف ثالث باشد. آنچه در این صحنه اتفاق افتاده است بدون شک اولاً یک اقدام آمریکایی و دارای ماهیت امنیتی - انتظامی است و در مرتبۀ بعد اقدامی با محوریت دشمن ایران و البته دشمن روسیه میباشد و پیامد ژئوپولیتیکی دارد و ایران و روسیه ناگزیرند با تمام ظرفیت مانع عملیاتی شدن آن گردند.
توجه به جزئیات طرح
بر اساس سندی که منتشر شده است، جزئیات این طرح هنوز مورد بحث واقع نشده و خود این موضوع میتواند نشاندهندۀ آن باشد که این سه کشور در مورد پیامدهای اعلام آنها نگرانی داشتهاند. اما این به این معنا نیست که طرحی دربارۀ جزئیات وجود ندارد و یا اینکه در مورد آنها گفت وگو صورت نگرفته است. بله جزئیات به تصویب نرسیدهاند، ولی وجود دارند. این موضوع برای ما یک فرصت اساسی به حساب میآید تا با اقدامات لازم جلو پیاده شدن آن بهخصوص جزئیاتی که با منافع و امنیت ملی ما ناسازگار هستند بگیریم. ما باید بدانیم آنچه در این میان به امضا رسیده است، پیش از آن سالها - و گفته شده ده سال - روی آن کار شده و مقدمات آن در این سالها در این دو کشور طی شده و این بیانگر آن است که در این موضوع ما نه با یک خط ترانزیت که با یک توطئه مواجه هستیم. پس نباید در این تردید کنیم که آنچه در واشنگتن توافق شده، با زیرپا گذاشتن حقوق و حریم ایران توأم میباشد.
اشتباههای سه طرف

آمریکا، آذربایجان و ارمنستان اگر گمان میکنند اجرای طرحی که حقوق ایران و روسیه در آن رعایت نشده به سادگی نوشتن آن بر روی کاغذ است، بهشدت اشتباه میکنند. اشتباه اول را ارمنستان و آذربایجان کردهاند که گمان کردهاند گره زدن زلف این گذرگاه به آمریکا سبب آرامش، اطمینان و افق روشن میشود. در این میان «پاشینیان» نخستوزیر ارمنستان که به دلیل ضعفهایی که از خود نشان داد کشور خود را با تهدیدات مکرر امنیتی مواجه کرد و موقعیت خود را از دست داده است گمان میکند توافقی با این مختصات سبب امنیت و ثبات ارمنستان و برخوردار شدن از مواهب اقتصادی فوری میشود، باید بدانید وقتی پای حضور نظامی آمریکا به این حوزه باز شود، منطقه دستخوش آشوب میشود. کافی است نگاهی به تجربۀ حضور نظامی آمریکا در افغانستان، عراق و سوریه بیندازند تا بدانند حضور نظامیان و پایگاههای نظامی آمریکا سبب تشدید ناامنی میشود. ارمنستان باید بداند دشمنی میان آمریکا و ایران، یک دشمنی سیاسی و بر سر یک یا چند موضوع خاص نیست؛ این خصومت جنبه حاکمیتی دارد یعنی از یکسو ایران، آمریکا را به دلیل مداخلات ویرانگر در امور دیگران و جانبداری از رژیم جنایتکار اسرائیل، نامشروع میداند و در جهت از بین بردن این معادله تلاش میکند، از سوی دیگر آمریکا، ایران را دشمنی غیرقابل تحمل دانسته، برای براندازی نظام سیاسی آن تلاش مینماید. کاری که توافق اخیر صورت داد این بود که در ارمنستان و در قفقاز برای این دو دشمن جدی جولانگاه درست کرد. بنابراین توافق سهجانبه امنیت منطقۀ قفقاز را مخدوش کرده و دود ناشی از آن ابتدا به چشم مردم آذربایجان و مردم ارمنستان میرود.
حضور نظامی ناکام آمریکا
نکته مهم دیگر این است که آمریکاییها چندی نیست که تجربۀ حضور نظامی ناکام را در اطراف این حوزه پشتسر گذاشتاند. آمریکا به همراه انگلیس و چندین دولت غربی دیگر با حدود 300 هزار نیروی نظامی - اطلاعاتی، عراق را در روزهای پایانی سال 1381 و ماه چهارم 2003 میلادی، تصرف کرد اما در کمتر از سه سال به بنبست کامل رسید و چهار سال بعد یعنی در سال 1386 - 2007 م، همان دولت متجاوز جرج بوش، ناگزیر به امضای توافق ترک عراق شد و کل پروندۀ حضور نظامی آمریکا در عراق از 8 سال (1382 تا 1390) فراتر نرفت. در آن زمان دولت متجاوز بوش با دولتی در عراق که دولت مقاومت بود، توافق خروج نوشت. در حد فاصل ورود آمریکا به عراق تا خروج آن، این کشور نهتنها نتوانست برای عراق امنیتی ایجاد کند، حتی برای نیروهای متجاوز خود هم نتوانست امنیت ایجاد نماید. این کشور که 8 سال با ایران جنگیده بود، در پی اشغال به سرزمین مقاومت علیه آمریکا تبدیل شد. ارمنستان و آذربایجان باید بدانند وضعی مغایر با سرگذشت عراق پیدا نمیکنند و برخورد با آمریکاییها در قفقاز از روز نخست شروع خواهد شد.
قفقاز، منطقۀ صلح و آرامش و رفاه
از نظر ایران و روسیه، قفقاز میتواند و باید منطقۀ صلح و آرامش و رفاه باشد و این صلح و آرامش از یکسو نیازمند توافق میان جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان است و از سوی دیگر با توجه به اختلافات سرزمینی که میان دو کشور وجود دارد، به یک سازوکار منطقهای توأم با حُسننیت نیاز میباشد که شامل همکاری کشورهای ایران، روسیه و ترکیه میشود. این سازوکار که یک سالی هم فعال بود و جلساتی برگزار کرد، میتواند ثباتآفرین باشد. اما حضور عواملی که با محیط منطقه قفقاز در وضعیت تعارض جدی است، نمیتواند ثباتبخش باشد. هیچ تردیدی وجود ندارد که به همان میزان که بیثباتی در قفقاز با منافع و مصالح ایران و روسیه منافات دارد، صلح و ثبات با منافع این دو کشور در انطباق کامل میباشد. اما ثبات نمیتواند با نادیده گرفتن حق ایران و روسیه بهدست آید. مردم در این دو کشور میتوانند انتخابهای خود را داشته باشند و به هر حزب و فرد رأی دهند. ما به آرای آنان احترام میگذاریم و نسبت به برقراری روابط با دولتهای منتخب مردم متعهد هستیم اما به هیچ وجه نمیتوانیم به سیاستهایی روی خوش نشان دهیم که فراتر از صلاحیتهای داخلی یک یا دو دولت و در تعارض با ما است. ما دوستانه به مقامات این دو کشور میگوییم، دوست نداریم قفقاز منطقه درگیری امنیتی ایران و آمریکا یا روسیه و آمریکا باشد.
اظهارنظرهای حسابنشدۀ داخلی
در ایران باید درک شود که آنچه در توافق سهجانبه اخیر گذشت، یک موضوع کماهمیت و یا یک موضوع فاقد چاره نیست. بعضی اظهارنظرهای حسابنشده که متأسفانه بعضا از افراد مسئول و مجرب هم شنیده میشود، تعجبآور است. آنچه در این توافق رخ داده اگر بر روی زمین بنشیند، باعث شعلهور شدن تعارضات در محیط منطقهای میشود. ایران ناگزیر است با قاطعیت تمام در این موضوع ورود کند و مانع شکلگیری چیزی شود که دهها سال آثار سوء امنیتی دارد. این توافق روابط ایران با آذربایجان و ارمنستان را در وضعیت تردید و بدگمانی دائمی قرار میدهد. پس ایران باید همین اول کار با قدرت - که لزوماً اعمال قدرت نظامی هم نیست - وارد شود. باید در گفت وگوهای با این دو کشور استدلالهای قوی خود را ارائه دهیم و البته طرح مرضیالطرفین جایگزین هم داشته باشیم و راه روشنی هم برای تحقق آن نشان دهیم. یک فراگرد دیپلماتیک دو و چندجانبه منطقهای میتواند صلح و ثبات و رفاهی که در معرض خطر است را برای این منطقه فراهم نماید.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ به قلم: سعدالله زارعی.
منابع
- وزر و وبال «مسیر ترامپ» (یادداشت روز)، تارنمای روزنامۀ کیهان، تاریخ درج مطلب: 25 مردادماه 1404 ش، تاریخ مشاهدۀ مطلب: 26 مردادماه 1404 ش.