تقریب (مقاله)
تقریب مذاهب در اسلام عنوان مقالهای است پیرامون مباحثی چند در زمینه مساله تقریب مذاهب اسلامی است که در پژوهشگاه مطالعات تقریبی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و در گروه علوم قرآن و حدیث نوشته شده است.
معنای لغوی تقریب
تقریب در لغت از واژه قرب و قرب به معنای ضد بعد است. «و القُرْبُ: ضدّ البُعد.»[۱]پس قرب به معنای نزدیکی است و تقریب یعنی نزدیک کردن یا نزدیک گردانیدن.
معنای اصطلاحی تقریب
تقریب در اصطلاح، دعوتی است اصلاحی برای نزدیک کردن امامیه و اهلسنت با حفظ کیان دو طرف بر پایه علم و خرد، نه عواطف و احساسات زودگذر.[۲] بنابراین، تقریب در نگاه کلی به معنی تلاش علمای اسلامی برای نزدیک کردن آراء و عقاید پیروان مذاهب اسلامی نسبت به یکدیگر میباشد و هدف از آن، شناخت یکدیگر به منظور دستیابی به برادری دینی براساس اصول و مشترکات اسلامی؛ یعنی اعتقاد به وحدانیت خدا، نبوت پیامبر و معاد است. علاوه بر این، تقریب میتواند از دو منظر عام و خاص مورد توجه قرار گیرد. زیرا تقریب در مفهوم عام حرکتی فعال برای نزدیک کردن ادیان به یکدیگر است و در مفهوم خاص، حرکتی است که علمای مذاهباسلامی آن را پایهگذاری کردهاند و هدف از آن، نزدیک کردن شیعیان و اهلسنّت و جماعت به یکدیگر با هدف رفع اختلاف و خنثی کردن دشمنی مسلمانان و متحد کردن آنان است. بنابراین، لازم است علمای مذاهب در محیطی دوستانه و صمیمی و به دور از هر گونه تعصب گرد هم آمده با طرح موضوعات مشترک و تقویت آن در مسیر تقریب، گامهای جدی و عملی بردارند و علاوه، از طرح مسائل اختلاف بر انگیز پرهیز کنند و سر انجام به وجهالجمع قابل قبول دست یابند.
تاریخچه
در اثر انشعاباتی که بعد از عصر رسالت بین مسلمانان راجع به مکتب جامع و حیات بخش اسلام به وقوع پیوست، به تدریج مذاهب و فرقههایی در جهان اسلام شکل گرفت. پیدایش این مذاهب که اغلب بر محور تکثر اجتهادات فقهی قرار گرفته بود، پیامدهای شومی را در جوامعاسلامی در پی داشت که بارزترین آنها تفرقه، تکفیر و منازعات خانمانسوز بین پیروان مذاهب بود که تاکنون نیز استمرار دارد. در این راستا از همان نخست زمزمههای تفرقه و تشتّت بین مسلمانان، رهروان صدیق مکتب اهلبیت علیهمالسلام به تبعیت از امامان معصوم خویش، گامهای بلندی را در تقریب بین پیروان مذاهباسلامی برداشته و آن را محور اصلی مجاهدت خویش در احیای اسلام و هویت بخشیدن به مسلمانان قرار دادند که نمونه عالی آن تدوین کتابهایی نظیر «الخلاف» و «المبسوط» از شیخ طوسی و تفسیر مجمعالبیان از شیخ طبرسی میباشد که مورد توجه دانشمندان برجسته اهلسنت قرار گرفته است. استمرار این حرکت حیات بخش در تقریب مذاهب، ضرورتی است که عقل و شرع آن را لازم دانسته و هر نوع اخلال و مخالفت با آن را گناهی بس عظیم میداند.
ضرورت شرعی و عقلی تقریب مذاهب اسلامی
1. وحدت و انسجام اسلامی از محوریترین مفاهیم اسلامی است که به شکلهای مختلف در قرآن کریم بدان تأکید شده است. تعابیری نظیر: {واعتصموا بحبل الله} [۳] {إنّما المؤمنون إخوة}[۴] {إنّ هذه أمّتکم أمة واحدة}[۵] {کنتم خیر أمّة أخرجت للناس}[۶]{کذلک جعلناکم أمّة وسطاً}[۷] {أصلحوا} [۸] {رابطوا}[۹]{تعاونوا}[۱۰] {حزب الله} [۱۱] {فألّف بین قلوبهم} [۱۲].و... که فقط با وحدت و همبستگی جوامع اسلامی محقق خواهد شد. از طرف دیگر، باید گفت که وحدت و انسجام مذکور در عصر کنونی که مسلمانان از مذاهب مختلفی تبعیت میکنند آیا جز از راه تقریب امکانپذیر میباشد؟ بنابراین، از آنجا که اندیشه تقریب مذاهباسلامی تنها راه عینیت بخشیدن به محوریترین اصل قرآنی ـ وحدت مسلمین ـ است. همچنین در بیان امام خمینی(ره) آمده است که سراسر قرآن کریم از وحدت دم میزند.[۱۳]
2. تقریب مذاهباسلامی در عصر کنونی تنها راه احیای اسلام و تشکیل امت واحده اسلامی است که از شعارهای محوری قرآن کریم میباشد چون تعدّد مذاهب و عدم تفاهم مسلمانان با یکدیگر، نگاه جهانیان را در باره چهره حقیقی اسلام دچار خدشه فراوانی کرده است. از اینرو، با عینیت بخشیدن به شعار تقریبمذاهب که مستلزم وحدت حقیقی بین مسلمانان خواهد بود، سیمای نورانی اسلام به عنوان مکتب عدالت و صلح به جهانیان معرفی خواهد شد. 3. از آنجا که سنّت و سیره اهلبیت علیهمالسلام نقشه راه تمامی مسلمانان به ویژه پیروان مکتب تشیع میباشد، بدین جهت تقریبمذاهب نیز از اهمیت و ضرورتی مضاعف برخوردار خواهد بود.
در تبیین این نکته به دو نمونه اشاره میکنیم:
1. سخن علی بن ابی طالب علیهالسلام در پاسخ معترض یهودی که در مذمت مسلمانان اظهار داشت: هنوز پیامبرتان را دفن ننموده بودید که با یکدیگر به اختلاف و نزاع برخواستید و حضرت در پاسخ فرمود: «إنّما اختلفنا عنه لا فیه»: ما در اصل رسالت پیامبر صلیاللهعلیه و آله اختلاف نکردیم، بلکه در اینکه آیا پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای خویش جانشینی برگزیده است اختلاف نمودیم. در حالیکه شما هنوز پاهایتان از دریایی که از آن عبور کردید خشک نشده بود که به پیامبرتان گفتید: {اجعل لنا إلها کما لهم آلهة قال إنّکم قوم تجهلون} (در این هنگام، بنیاسرائیل به موسی گفتند): «تو هم برای ما معبودی قرار ده، همانگونه که آنها معبودان (و خدایانی) دارند!» گفت: «شما جمعیّتی جاهل و نادان هستید![۱۴].و[۱۵] این سخن حضرت که محور اصلی اختلافات بین تشیّع و تسنّن را بیان میکند، تبیین کننده مسأله مهمی است که مسلمانان کنونی جهان لازم است از آن عبرت گیرند و آن این است که اختلافات بین مسلمانان در مذاهب کنونی، اختلافات فرعی است نه اصلی و تقریب مذاهب برترین روشی است که منادی این اندیشه بس بلند در جهان اسلام میباشد. ب) سیره جعفر بن محمد (صادق)
در تعامل با مذاهب و فرقههای اسلامی یکی از زیباترین نمونههای تاریخی است که میتواند الگویی جامع در روابط مسلمانان با یکدیگر ـ برخلاف اعتقادشان به مذاهب گوناگون ـ قرار گیرد. آن حضرت در روش فقهی و کلامی و تفسیریشان به اندیشههای مخالفین خویش احترام گذاشته و به تبیین آنها میپرداخت، چنانکه ابوحنیفه که خود از شاگردان امام علیهالسلام شمرده میشود، آن حضرت را عالمترین شخص دانسته و میگفت: «والله ما رأیت أفقه من جعفربنمحمد»[۱۶] حضور رهبران پیروان مذاهب گوناگون در درس امام صادق علیهالسلام گواهی است بر اینکه تقریبمذاهب، ریشه در قرآن و سیره اهلبیت علیهمالسلام داشته و مخالفت با آن، عدول از این دو منبع عظیم اسلامیخواهد بود. 4. امر دیگری که ضرورت تقریب مذاهب را در عصر کنونی مضاعف میکند، سلطه بیگانگان و کفّار بر جهاناسلام و کشورهای اسلامی است. سلطهای که آثار شومش را هر روز در نقاط مختلف ممالک اسلامی شاهدیم. شکی نیست که عامل اصلی پیدایش چنین پدیده شومی، تفرقه و تشتّت بین مسلمانان و عدم قدرت تحمل آنان در برابر اندیشه یکدیگر است. تقریب بین مذاهب در صدد آن است که ظرفیت مسلمانان را در تحمل عقاید و رفتار یکدیگر بالا برده و آنان را از ستیزهای مذهبی و طایفهای بازدارد. بدیهی است در پرتو چنین تفکری، زمینه سلطه بیگانگان از جوامع اسلامی از بین خواهد رفت.
قلمرو گسترده تقریب مذاهب
گرچه محور اصلی تکثر مذاهباسلامی، برپایه فقه شکل گرفته و اغلب از منظر فقهی به اختلافهای بین پیروان آنان نگریسته میشود، اما باید اذعان نمود که گستره اندیشه تقریبمذاهب در عرصههای حساس و اساسی حیات مسلمانان ـ اعم از شیعه و سنی ـ جریان دارد. بنابراین، منحصر کردن دعوت منادیان تقریبمذاهب به تقریب فقهی را باید عدول از این حرکت وحدت بخش دانست. در این بخش برخی از ابعاد و گستره تقریب مذاهب را تبیین میکنیم: 1. تقریباعتقادی: هرگاه به اصول اعتقادی مسلمانان که زیربنای زندگی آنان را تشکیل میدهد توجه شود، به خوبی اشتراک تمامی آنان در مبانی اصلی و محوری دین روشن میگردد. به طور کلی، مبانی اعتقادی مشترک تمامی مذاهباسلامی را میتوان در موارد ذیل بررسی کرد: الف) توحید و یکتایی ذات مقدس الله؛ ب) ایمان به نبوت پیامبران الهی و رسول مکرّم اسلام و الزام به تبعیت از آن حضرت در حیات فردی و اجتماعی؛ ج) ایمان به قرآن کریم به عنوان بزرگترین معجزه پیامبر (صلیالله علیهوآله) و منبع نخست شریعت؛ د) ایمان به معاد و حیات جاویدان پس از مرگ؛ هـ) ایمان به جامعیت اسلام به عنوان آخرین دین برگزیده الهی که قادر است پاسخگوی نیازهای بشر در تمامی عرصههای گوناگون زندگی باشد. لازم به ذکر است که گرچه اختلافهای فرعی و جزیی راجع به اصول یاد شده در مذاهباسلامی وجود داشته است که منشأ پیدایش فرقههای گوناگون در حوزه کلام شده است، اما پذیرش اصول پنجگانه مذکور، مورد اجماع جمیع مسلمانان ـ اعم از شیعه و سنی ـ میباشد.
2. تقریبفقهی: شاید در بدو امر چنین تصور شود که بیشترین اختلافهای مسلمانان در حوزه فقه وجود دارد و به همین سبب تقسیم و تعدّد مذاهب نیز بر محور فقه شکل گرفته است، اما باید اذعان نمود که تصوّر مذکور دور از واقعیت بوده و اختلافها در این حوزه نیز همانند مبانی اعتقادی در فرعیات میباشد و این بدان جهت است که تمامی مذاهب در لزوم استناد فقه به قرآن و سنت اتفاق نظر دارند. نکته مهمی که در این راستا نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است، آن است که حتی همین اختلافهای فرعی نیز در حوزه فقه، مبتنی بر اصل حجیّت اجتهاد است که مورد پذیرش تمامی پیروان مذاهباسلامی میباشد. مفهوم این اصل محوری در فقه، آن است که قرآن و سنت دو منبع اصلی در استنباط احکام شریعت بوده و رأی و فتوای هر یک از مجتهدان برای خود و پیروانشان حجّت میباشد. چنانکه مالکبنأنس میگفت: «فإنّما أنا بشر أصیب وأخطئ فأعرضوا قولی علی الکتاب والسنة»[۱۷] و محمدبنادریس شافعی میگفت:«إذا صحّ الحدیث بخلاف قولی فأضربوا بقولی الحائط»[۱۸] وأبوحنیفه میگفت: «هذا رأیی وهذا أحسن ما رأیت فمن جاء برأی غیر هذا قبلناه؛ حرام علی من لم یعرف دلیلی أن یفتی بکلامی»[۱۹] بنابراین، با وجود منابع مشترک در استنباط شریعت، تقریبفقهی نه تنها امری ممکن بلکه قطعی خواهد بود.[۲۰]
3. تقریباخلاقی: باید گفت در حوزه اخلاقی ـ فردی و اجتماعی، تمامی مذاهباسلامی با یکدیگر وفاق کامل داشته و پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله) اسوه همگان در این مجال میباشد. چنانکه قرآن خطاب به همه مسلمانان میفرماید: {ولکم فی رسول الله أسوة حسنة}[۲۱]
4. تقریبتاریخی و تمدنی: تمامی مسلمانان در بسیاری از حوادث تاریخی صدراسلام به ویژه حوادث عصر رسالت و بعد از آن اتفاق نظر داشته و اختلاف در این حوزه نیز به فرعیات بر میگردد که آن هم از راه گفتگوهای علمی و منقطی قابل تخفیف است.
5. تقریبسیاسی: مشترکات بین مسلمانان علاوه در حوزه عقاید و اخلاق در حوزه سیاسی نیز به حدی است که امتاسلامی میتوانند با اتخاذ موضعگیری مشترک، تهاجم دشمنان اسلام را از ممالک اسلامی دفع کنند، چنانکه جهانکفر برای مبارزه با اسلام و نفوذ در جوامع اسلامی، بدون در نظر گرفتن اختلافهای داخلی میان خود، موضع یکسانی با یکدیگر، اتخاذ نمودهاند.
6. تقریباقتصادی: جهاناسلام قادر است بر اساس مبانی مشترک اقتصادی خویش، اتحادیههای عظیم اقتصادی را در بین ممالک اسلامی رواج دهد. همانند اروپائیان که در بین خود جهت تسهیل در روابط اقتصادیشان دست به تأسیس اتحادیهها و بازارهای مشترک زدهاند. متأسفانه شاهدیم که جوامع اسلامی بهرغم داشتن منابع عظیم مادی، فاقد چنین مراکز حیاتی بوده و برخی از آنان به جای آنکه اسلام را در تاسیس مؤسسهها و مراکز اقتصادی خویش قرار محور قرار دهند، عربیت را مبنا قرار داده که آننیز غالباً تحت سلطه قدرتهای استکباری میباشد. بدیهی است چنین سیاستها و تصمیمهای تنگنظرانه که ناشی از ناسیونالیسم افراطی عربی است و مورد حمایت قدرتهای غربی نیز قرار دارد، موجب تفرقه در جوامعاسلامی و تضعیف قدرت اسلام در بین مسلمانان خواهد شد. باید گفت قلمرو و گستره تقریب مذاهب بیش از مواردی است که در این مقاله ذکر شده است.
موانع و محدودیتهای تقریب مذاهب اسلامی
شناخت موانع و آسیبهای تقریب مذاهب اسلامی، از عناصر اصلی در عینیت بخشیدن به این حرکت الهی است. از این رو ضروری است قبل از هر گام اساسی در این مسیر، واکاوی جدی پیرامون این امر صورت گیرد. برخی از مهمترین این موانع به شرح زیر است:
الف) سوء تفاهم پیروان مذاهباسلامی نسبت به یکدیگر: اصحاب تقریب، بزرگترین آسیب و مانع در وحدت جامعه اسلامی را که هدف نهایی تقریب میباشد در نداشتن فهم صحیح مسلمانان شیعه و سنی از یکدیگر میدانند. شهید مطهری در این زمینه مینویسد: «یکی از ابتلاءات مسلمین این است که گذشته از این که پارهای معتقدات تفرق و تشتت پیدا کردهاند و مذهبها و فرقهها در میان آنها پیدا شده است دچار سوء تفاهمات زیادی نسبت به یکدیگر میباشند. یعنی گذشته از پارهای اختلافات عقیدهای دچار توهمات بیجای بسیاری درباره یکدیگر میباشند. در گذشته و حاضر آتش افروزانی بوده و هستند که کوشش آنها بر این بوده و هست که بر بدبینیهای مسلمین نسبت به یکدیگر بیفزایند. تهدیدی که از ناحیه سوء تفاهمات بیجا و خوب درک نکردن متوجه مسلمین است بیش از آن است که از ناحیه خود اختلافات مذهبی متوجه آنهاست» [۲۲] پیامد سوء این عدم فهم درست پیروان مذاهباسلامی را نسبت به یکدیگر در بدبینیها و نسبتهای ناروای آنان میتوان مشاهده نمود. در این زمینه میتوان به برخی از اتهامات عدهای از نویسندگان ناآگاه اهلسنت به پیروان مکتب تشیع اشاره نمود: قرآن شیعه غیر از قرآن مسلمانان است یا شیعه به جای سجده بر خدا بر تربت کربلا سجده میکنند یا شیعه معتقد است که جبرئیل مأمور بود که بر علی نازل شود ولی اشتباهاً بر پیامبر نازل شد... یا اینکه شیعیان امامان خویش را تا مرتبه خدایی میپرستند و... در مقابل این اتهامات وارد شده به مکتب تشیع، برخی از شیعیان نیز توهماتی را راجع به پیروان مذاهب اهلسنت مطرح میکنند نظیر آن که اینان ناصبی بوده و دشمن خاندان پیامبرند در حالیکه تمامی اهلسنت محبت به خاندان پیامبر صلیالله علیه واله را امری اساسی و لازم دانسته و تنها عده کمی از آنان با این امر مخالف هستند که اینان از طرف قاطبه اهلسنت مطرود میباشند. کتابهایی که عده کثیری از پیروان اهلسنت در عظمت اهلبیت علیهمالسلام نوشتهاند و همین طور احادیث فراوانی که در این زمینه در منابع معتبر آنها بیان شده است گواه صدق این ادعاست. بدیهی است رفع این سوء تفاهمات جز از طریق گفتگوهای عقلانی و اجتناب از رفتارهای تعصبآمیز و تحریک کننده ممکن نخواهد بود.
ب) گفتار و رفتارهای حساسیت برانگیز: بهرغم آنکه بر اساس آموزههای قرآن باید از هر نوع اهانت به مقدسات دیگران حتی کفار نیز اجتناب نمود ـ چنانکه در سوره آمده است: {ولا تسبّوا الذین یدعون من دون الله فیسبّوا الله عدواً بغیر علم} [۲۳]ـ متاسفانه در اثر جهل و تعصبات و نگاه افراطی برخی از پیروان مذاهباسلامی، رفتارهای اهانتآمیزی نسبت به یکدیگر مشاهده میشود که موجب پیدایش منازعات فروانی تاکنون گردیده است. شاید بتوان ادعا نمود که اهلتسنن شاخصترین این حرکات حساسیت برانگیز را سبّ و لعن شیعیان در باره برخی از صحابه پیامبر میدانند. برای اینان با هیچ منطقی معقول نیست که به مقدساتشان آن هم به صورت آشکار لعن و نفرین صورت گیرد. و نیز رفتار برخی شیعیان در مناسبتهای مختلف در قمه زدن و زنجیرهای تیغ دار و خواندن اشعار غلوآمیز برای آنان قابل قبول نیست. در مقابل این حرکات افراطی برخی از شیعیان، عدهای از سران اهلسنت را هم میبینیم که حکم به تکفیر شیعیان نموده و حتی آنان را از مشرکین صدر اسلام بالاتر دانسته و قتل آنان را نیز جایز میدانند.
باید گفت اگر بخواهیم بر اساس آموزههای قرآنی رفتار نموده و سیره پیامبر صلیالله علیه وآله و اهلبیت علیهمالسلام را الگوی خویش بدانیم، قطعاً حکم به مذموم و منفور بودن رفتارهای مذکور فراهم نمود. در این قسمت سخن یکی از پیشگامان نهضت تقریب را در زمینه رفتار برخی از شیعیان در زمینه سبّ و لعن راجع به برخی از صحابه پیامبر صلیالله علیه واله بیان میکنیم تا برای اهلسنت روشن شود که چنین روشی مقبول عالمان برجسته شیعه نمیباشد. شیخ محمدحسین کاشفالغطاء در این باره مینویسد: «با اندک تأمل میتوان دریافت که این موضوع نمیتواند دلیل دشمنی باشد چون اولاً: این رأی و عقیده تمام شیعیان نیست و چه بسا بیشتر آنان بر این امر موافق نیستند، زیرا در اخبار پیشوایان شیعه از این کار نهی شده است.
ثانیاً: بر فرض تمام شیعیان این چنین باشند، این امر موجب کفر و خروج آنها از اسلام نخواهد شد و حداکثر مرتکب معصیتی شدهاند و گناهکاران هم در بین شیعیان و هم در بین اهلتسنن زیاد هستند و این موجب قطع برادری بین آنان نمیشود.
ثالثاً: چنانچه این موضع از اجتهاد و اعتقاد ناشی باشد گرچه خطاست، ولی ممکن است داخل در معصیت نبوده و موجب فسق نگردد. زیرا باب اجتهاد باز است و نزد همگان مسلم است که برای خطا کننده یک پاداش و برای بهواقع رسیده دو پاداش میباشد. و علمای اهلسنت جنگهایی را که در صدراسلام میان اصحاب روی داده است مانند جنگ جمل و جنگ صفّین صحیح میدانند که زبیر، طلحه و معاویه در این موارد اجتهاد کرده گرچه در اجتهاد خود خطا کردهاند، اما به عدالت آنها لطمهای وارد نمیشود. پس بهتر است توهین برخی افراطیها را هم نسبت به خلفا جرم ندانند» ه[۲۴]..
ج) تساهل اصحاب تقریب: گرچه در تاریخچه مربوط به نهضت تقریب میخوانیم که که بیش از شصتوپنج سال از شکلگیری جماعةالتقریب بینالمذاهب الإسلامیه در مصر و حدود بیست سال از تاسیس مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در ایران میگذرد، اما در واقع این نهضت در سال 1317 خورشیدی، به همت آیتالله بروجردی و شخصیتهای برجسته دانشگاه الأزهر مصر نظیر شیخ محمود شلتوت صورت گرفت و توانست تأثیر مثبتی در جوامعاسلامی به ویژه بین عالمان شیعی و سنی ایجاد کند، اما متاسفانه این جنبش اصلاحی آنگونه که شایسته بود تداوم نیافت و در اثر همین سهلانگاری اصحاب تقریب، حرکات افراطی ضد تقریبی در جوامع اسلامی گسترش یافت و همچنان ادامه دارد. بهرغم برپایی دهها کنفرانس و همایش و انتشار صدها عنوان کتاب در زمینه تقریب که در جوامع مختلف اسلامی تا کنون صورت گرفته و میگیرد، متاسفانه ثمرات ناچیزی بر آن مترتب شده است چون بیشتر این همایشها و کنفرانسها جنبه تشریفاتی داشته و مهمانان این جلسات نیز به حضور فیزیکیشان بسنده کردهاند.
باید گفت علاوه بر موانع یاد شده در تقریب مذاهباسلامی، موانع خارجی را نیز نباید از نظرها دور داشت. نظیر دخالت بیگانگان در امور کشورهای اسلامی و نیز بزرگنمایی اختلافات مذهبی بین مسلمانان که بررسی هر یک از اینها مجال خاص خود را میطلبد.
آثار و نتایج نظری و عملی تقریب مذاهب اسلامی
اندیشه اصلاحی تقریب مذاهب اسلامی هرگاه در جوامع اسلامی به مفهوم درست خود تحقق یابد ثمرات عظیمی را در حوزه نظری و عملی به دنبال خواهد داشت. اینک برخی از این پیامدها را مرور میکنیم:
1. تعارف مسلمانان نسبت به یکدیگر: بزرگترین ثمره تقریب در عرصه نظر این است که بسیاری از سوء تفاهمات بین رهبران مذاهب اسلامی و نیز بین مسلمانان برطرف خواهد شد. در پرتو گفتگوهای عقلانی و به دور از تعصبات فرقهای و مذهبی بر همگان ثابت میگردد که بسیاری از اتهاماتی که شیعه و سنی نسبت به یکدیگر وارد میکنند توهماتی بیش نبوده و موارد اشتراک به حدی است که اختلافات نسبت به آنها بسیار ناچیز است به عبارت دیگر، در پرتو تقریب بر همه مسلمانان روشن میشود که اختلاف فکری مذاهباسلامی در فرعیات دینی بوده ولی در اصول اعتقادی و کلیات دینی، وحدت حاکم است.
بدیهی است ثمره عملی این پیامد نظری، خشک شدن ریشه بسیاری از فتنههای مذهبی و طایفهای در بین مسلمانان خواهد بود. چون منشأ اصلی این فتنههای کور و خانمانسوز، جهل و تعصبات برخی از پیروان مذاهباسلامی است که در پرتو تقریب این نگاههای نادرست، به تدریج اصلاح و سوء تفاهم جای خود را به حسن تفاهم خواهد داد و کینه و نفرتها مبدل به محبت و الفت خواهد شد.
2. انسجام و وحدت اسلامی: با عینیت یافتن شعار تقریب، به تدریج وحدت جهان اسلام شکل گرفته و زمینه عزت و اقتدار اسلامی در جهان نمایان خواهد شد؛ و چون در پرتو تقریب افکار و اندیشههای مسلمانان نسبت به یکدیگر نزدیک شده و بر همگان ثابت خواهد گشت که مکتب آنان واحد بوده و اختلافات اموری فرعی و جزئی اند؛ در نتیجه اخوّت اسلامی که روح وحدت قرآنی و اسلامی را شکل میدهد تحقق خواهد یافت. در اثر این وحدت، به تدریج جهان اسلام به عنوان یکی از قطبهای حاکم بر جهان مطرح گردیده و سیمای امت واحده اسلامی نمایان خواهد شد.
3. یأس دشمنان از نفوذ در مسلمانان: تقریب اندیشه مسلمانان به یکدیگر و تفاهم آنان با یکدیگر، بیداری اسلامی آنان را در باره دشمنان حقیقی خویش بیش از پیش گسترش خواهد داد؛ چون دشمنان اسلام تنها از طریق تفرقه و ایجاد روحیه بدبینی پیروان مذاهباسلام نسبت به یکدیگر قادرند بر آنان مسلط و بر اهداف شوم خویش در به یغما بردن سرمایههای عظیم کشورهای اسلامی فائق آیند؛ از اینرو، تقریب افکار مسلمانان به یکدیگر و درک صحیح آنان به مشترکات فراوان فکری و عقیدتی یکدیگر، روزنه امید دشمنان را از نفوذ در بین مسلمانان مبدل به یأس خواهد نمود.
4. تحقق گفتگوی اسلامی ـ اسلامی: پیامد دیگر تقریب مذاهباسلامی آن است که زمینه تداوم گفتگوهای عقلانی و منطقی بین گروههای مختلف مسلمانان در مسائل مورد اختلاف فراهم خواهد شد. در پرتو چنین گفتگوهای سازندهای به خوبی روشن خواهد شد که بین عقایدی که ایمان به آنها ضرورت داشته و معارف دیگری که پیرامون آنها دیدگاههای متفاوتی وجود دارد، فرق است. بدیهی است استمرار این نشستهای علمی زمینه ارتقاء و رشد فکری مسلمانان را در فهم برتر اسلام فراهم خواهد نمود و به آنان نشان خواهد داد که اسلام را فقط از زاویه مذهب خویش ننگرند، بلکه آن را به عنوان یک مکتب جامع و کامل که فوق مذاهب است ببینند.
5. تبدیل تعاملات مسلمانان از حالت سلبی و تکفیری بر مبنای دوستی و محبت: متأسفانه در عصر حاضر بر اثر تبلیغات گسترده استعمارگران و عمال سرسپرده آنان نظیر وهابیت، نوع تعاملات و روابطی که بین مسلمانان وجود دارد بر مبنای حس بدبینی و نگاه تکفیری است. امروزه به وضوح اعلام میگردد که اعراب مسلمان باید مراقب خویش در برابر خطر ایران باشند. اینان حتی در تعاملات بین کشورهای عربی با یکدیگر نیز اختلال ایجاد کرده و مانع روابط بر مبنای دوستی و اخوت شدهاند. در صورتیکه هرگاه تقریب اندیشههای مسلمانان به یکدیگر تحقق یابد این روابط سلبی و بدبینانه جای خود را به روابط دوستانه و سازنده خواهد داد.
6. تقویت مذاهباسلامی: نهضت تقریب مذاهب نه تنها سبب تفاهم و همزیستی مسالمتآمیز بین مسلمانان گردیده و به محافظت از کیان جوامعاسلامی منجر خواهد شد، بلکه حتی تقویت همین مذاهب را هم به دنبال خواهد داشت. چون منادیان تقریب هیچگاه به دنبال نفی مذاهب و یا ادغام آنها در یکدیگر نبوده بلکه در صدد آنند که به رغم وجود مذاهب موجود، مشترکات فراوانی بین آنها بوده و میتوان اختلافات فرعی موجود بین آنها را مدیریت نمود در حالیکه اندیشههای ضد تقریبی مستلزم حس تفوق طلبی پیروان هر یک از مذاهباسلامی بر دیگری گردیده و هر یک خود را حق مطلق و دیگری را باطل خواهد شمرد. بنابراین، با تقریب مذاهب، اصالت هر کدام از مذاهباسلامی نیز در جایگاه خود به رغم اختلافات موجود بین آنها تثبیت میگردد.
پیامدهای منفی جدایی مذاهب اسلامی
بر جدایی و افتراق مذاهباسلامی از یکدیگر پیامدهای منفی فراوانی مترتب میشود که برخی از آنها به شرح ذیل میباشد:
1. استمرار تفرقه مسلمانان از یکدیگر: بزرگترین آفت و خطر جدایی مذاهباسلامی، زوال وحدتاسلامی و گسترش تفرقه بین مسلمانان خواهد بود. در قرآن کریم به این نکته بس مهم تصریح شده است که: {ولا تکونوا من المشرکین من الذین فرّقوا دینهم وکانوا شیعاً} [۲۵] و در جای دیگر از تفرقه و تشتت به عنوان یکی از عذابهای دردناک الهی یاد شده است: {قل هو القادر علی أن یبعث علیکم عذاباً من فوقکم أو من تحت أرجلکم أو یلبسکم شیعاً ویذیق بعضکم بأس بعض} [۲۶] و در آخرت نیز به عاملان تفرقه وعده عذاب عظیم داده شده است: {ولا تکونوا کالذین تفرّقوا واختلفوا من بعد ما جاءهم البیّنات واولئک لهم عذاب عظیم} [۲۷]
2. پیدایش فتنهها و جنگهای مذهبی: شکی نیست که تفرقه بین پیروان مذاهباسلامی که نتیجه قهری جدایی مذاهب است، زمینه را برای پیدایش فتنهها و منازعات دینی فراهم خواهد کرد، چنانکه علی علیهالسلام فرمود: «... یعطیکم (الشیطان) بالجماعة الفرقة والفرقة الفتنة»[۲۸] در تاریخ اسلام و حتی در تاریخِ معاصرِ جوامع اسلامی، فتنههای مذهبی فراوانی را میبینیم که آثار زیانباری را در پی داشته است. حوادث تلخ ریختن خون مسلمانان در سوریه و عراق و... توسط افراطیون مسلمان که خود را پیرو اسلاف صدراسلام میدانند ـ سلفیون ـ از جمله فتنههایی است که با مدیریت و تدبیر شیاطین غربی و آمریکا توسط مزدورانشان در کشورهای عربی پیاده شده و هر روز گسترش مییابد. آیا این پیامدها همان فساد کبیر و فتنهای نیست که قرآن کریم مسلمانان را در باره آن بر حذر میدارد.! {والذین کفروا بعضهم أولیاء بعض ألاّ تفعلوه تکن فتنة فی الأرض وفساد کبیر}[۲۹]
3. حسّ خود برتربینی در سران و پیروان مذاهب اسلامی: ثمره تلخ دیگرِ جدایی مذاهب از یکدیگر آن است که پیروان هر مذهبی گمان میکنند که تمام حقیقت دین در آنان جمع شده و مذاهب دیگر باطلاند و این بر خلاف اندیشه تقریب است که پیشفرض خود را بر این بنا نهاده است که تمامی مذاهب معتبر اسلامی، شاخههای درخت تنومند اسلام بوده که همه آنها برای محافظت از این شجره طیبه به وجود آمدهاند. بدیهی است حس نا صواب خود برتربینی و کامل دانستن مذهب و عقیده خویش، مانع به وجود آمدن فضاهای سالم گفتگو گردیده و سبب فاصلههای بیشتر بین پیروان مذاهب خواهد شد. چون این امر به تدریج اختلافهای فرعی بین مذاهب را بزرگ و موارد فراوان مشترکات دینی در اصول و فروع را کوچک جلوه خواهد داد.
4. احساس حقارت در برابر بیگانگان: نگاهی هر چند کوتاه به سیاستهای نظام سلطه نشان میدهد که دشمنان اسلام به رغم گرایشهای مختلف فکری و انشعابات مذهبی که در بین آنان رواج دارد ـ که به مراتب بیشتر از انشعابات مذهبی در بین مسلمانان است ـ از وحدت رویه در مبارزه با مسلمانان برخوردارند. «الکفر ملة واحدة» ولی اسلام با همه جامعیتش به دلیل تجزیه به مذاهب گوناگون و جدایی آنان از یکدیگر و بدبینی و سوءظن پیروانشان نسبت به هم، نتوانسته است برتری خود را به جهان نشان دهد؛ به همین سبب مسلمانان در برابر رشد فزاینده تکنولوژی غرب و رواج فراوردههای فرهنگی آنان به جوامع اسلامی، حس حقارت و خود باختگی داشته و این امر مانع هر نوع تلاش و فعالیتهای زیر بنایی گردیده است. حتی بسیاری از اندیشمندان مسلمان آن چنان مقهور تمدن و تکنولوژی غرب شدهاند که هر گونه مقاومتی را در برابر آن بی فایده میدانند.
در حالیکه هر گاه فکر و اندیشه تقریب مذاهب عینیت مییافت مسلمانان با تقریب فکری و انسجام بین خود، از این روحیه انفعالی خارج شده و از ظرفیتها و توانایی عظیم خود در برابر تمدن غرب بهره میجستند. در عصر حاضر به خوبی شاهدیم که چگونه جهان اسلام به رغم برخورداری از سرمایههای فراوان مادی و معنوی، در سیطره غرب قرار گرفته و اغلب کشورهای اسلامی مجری سیاستهای استعماری آنان در عرصههای مختلف میباشند و این همان تحقق سخن الهی در قرآن کریم است که فرمود در اثر تفرقه و تشتت سیطره و قدرت شما زائل خواهد شد. {ولا تنازعوا فتفشلوا وتذهب ریحکم}[۳۰]
5. جهل و ناآگاهی مسلمانان از یکدیگر: دعوت به تقریب در صورت عملی شدن، شناخت مسلمانان را در زمینههای مختلف فکری، عقیدتی، سیاسی و اقتصادی از یکدیگر به دنبال خواهد داشت. در حالیکه جدایی مذاهب از یکدیگر زمینه هر نوع گفتگوی علمی و سازنده را از پیروانشان زائل نموده و در نتیجه مسلمانان در بی خبری از عقاید و افکار یکدیگر به سر خواهند برد.
بدیهی است این امر زمینه پیدایش تصورات ناصواب را فراهم خواهد نمود. نگاهی کوتاه به کتابهای پیروان این مذاهب نشان میدهد که تا چه حد اینان از عقاید یکدیگر بی خبرند به گونهای که در برخی از کنفرانسها وقتی زمینه ملاقات با یکدیگر بین اینان فراهم میگردد با شگفتی از عقاید و سیاستهای یکدیگر متوجه میگردند که در بسیاری از مسائل مثل هم میاندیشند و نیز برایشان اثبات میگردد که اتهامات گستردهای که به یکدیگر وارد میکردند چه قدر بی اساس بوده است. اتهام کفر و شرک به شیعیان، مترادف دانستن آنان با غلات یا کیسانیه و ناووسیه و فرقههای دیگر که شیعه را به عنوان یک مذهب ضد عقل و احساسات معرفی میکند امروزه به شکلهای مختلف در رسانههای جهانی وهابی تبلیغ میگردد در حالیکه اگر مکتب تشیع آنگونه که از طریق عالمان و منابع اصلیش معرفی شده است به جهان اسلام ارائه گردد معلوم میگردد که تمامی این نسبتهای ناروا بی اساس بوده و بین مذهب تشیع و سائر مذاهب اسلامی معتبر در بیش از نود درصد اشتراک وجود دارد چنانکه اولین مؤسس دارالتقریب در مصر شیخ الأزهر محمود شلتوت اعلام نمود: «مذهب جعفری معروف به شیعه امامیه اثنیعشریه مذهبی است که شرعاً تعبد به آن همچون سایر مذاهب اهلسنت جایز میباشد بنابراین، شایسته است که مسلمانان این حقیقت را بشناسند و از تعصب ناروا راجع به مذاهب معین دوری کنند، زیرا خداوند و شریعت او منحصر به مذهب معینی نیست، بلکه همه امامان مجتهدانی بودهاند که اجتهادشان نزد خداوند متعال پذیرفته شده و کسانی که اهل نظر و اجتهاد نیستند، میتوانند از آنها تقلید کنند و دراینباره بین عبادات و معلومات فرقی نیست». آری جهل و ناآگاهی مسلمانان از یکدیگر که از پیامدهای شوم جدایی مذاهباسلامی است، زمینه کینه و عداوت را بین آنان گسترش خواهد داد. چنانکه علی علیهالسلام فرمود: «الناس أعداء ما جهلوا...» [۳۱].چنانکه در عصر کنونی آثار آن را در جوامع مختلف اسلامی شاهد هستیم در حالیکه تقریب مذاهب در صورت عملی شدن قادر است به این جهل و کینهها پایان داده و آن را به معرفت، الفت و محبت تبدیل کند.
راهبردها و شیوههای عملیاتی تقریب مذاهب
بر اساس مباحثی که در باب تقریب بیان گردیده اینک مهمترین مسأله تبیین راهبرد تقریب و شیوههای نیل به آن میباشد. در این باره باید گفت: از آنجا که رهبر معظم انقلاب، راهبرد اصلی مجمع جهانی تقریب را دیپلماسی وحدت[۳۲] قرار داده و از این نهاد مهم و بینالمللی خواستهاند که با محور قرار دادن آن، پایه گذار تاسیس امت واحده اسلامیگردند. برخی از شیوههای عملیاتی آن را بیان میکنیم:
1. تاسیس دانشگاه بزرگ اسلامی و دعوت از متفکران و اندیشمندان جهان اسلام با قطع نظر از گرایشهای مذهبی و فرقهای جهت شناخت عمیق اسلام و مذاهب اسلامی.
2. ترویج و گسترش گفتگوهای عقلانی و مسالمتآمیز آمیخته با اخلاق و احترام، بین اندیشمندان مذاهب اسلامی.
3. آموزش فقه وحدت اسلامی، آداب و شیوه تعامل در اختلاف، گفتگو و مناظره و اجتناب از تکفیر و تفسیق و خردهگیری نسبت به آرای یکدیگر در مراکز علمی (دانشگاهی و حوزههای علمیه).
4. اهتمام علمای مذاهب به ترویج شیوه اعتدال با به کارگیری همه ابزارهای علمی، ملاقاتها، سمینارهای علمی ـ تخصصی و کنفرانسهای عمومی با هدف تصحیح نگاه به مذاهب اعتقادی و فقهی.
5. مقابله جدی رهبران و علمای مذاهب با گرایشهای افراطی که معارض کتاب و سنت و سیره امامان مذاهب در گذشته میباشد.
6. عدم تحمیل پیروی از مذهبی خاص بر مردم توسط حکومتها و تشکلهای دینی.
7. تدوین و نشر آثار مشترک مذاهب اسلامی در عرصههای گوناگون تفسیری، حدیثی، کلامی، فقهی و...
8. تدوین و نشر آثار مقارن مذاهب اسلامی در عرصههای گوناگون تفسیری، حدیثی، کلامی، فقهی و... والسلام
پانویس
- ↑ ر ک، الصحاح، ج 1، ص 199 و کشّاف اصطلاحات الفنون، ج 2، ص 1313
- ↑ ر ک، بی آزار شیرازی عبدالکریم، اسلام آیین همبستگی، ص 25
- ↑ سوره آلعمران: 103.
- ↑ سوره حجرات: 10.
- ↑ سوره أنبیاء: 92.
- ↑ سوره آلعمران: 113.
- ↑ سوره بقرة: 143.
- ↑ سوره حجرات: 10.
- ↑ سوره آلعمران: 200.
- ↑ سوره مائدة: 2.
- ↑ سوره مجادلة: 22.
- ↑ سوره آلعمران: 103
- ↑ امام خمینی: ما مفتخریم... که پیرو مذهبی هستیم که میخواهد حقایق قرآنی را که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم میزند از مقبرهها و گورستانها نجات داده...
- ↑ سوره اعراف: 138
- ↑ نهج البلاغة، ج 4، ص 75.
- ↑ الموسوعة الفقهیة المیسره، الشیخ محمد علی الأنصاری، ج 1، ص 34.
- ↑ مناظرات فی العقاید والأحکام، الشیخ عبدالله الحسن، ج 2، ص 302.
- ↑ الإجتهاد والتقلید عند السنة، مرکز المصطفی.
- ↑ مناظرات فی العقاید والأحکام، ج 2، ص 302.
- ↑ لازم به ذکر است که در پژوهشگاه مطالعات تقریبی، توسط گروه قرآن و حدیث، مجموعهای گسترده (چندین جلدی) در جمعآوری احادیث مشترکات فقهی ـ از ابتدای کتاب طهارت تا دیات و حدود ـ تدوین شده است که در شرف چاپ میباشد.
- ↑ احزاب: 21.
- ↑ مطهری مرتضی، یادداشتها، انتشارات صدرا، ج 2، ص 203،
- ↑ انعام: 108.
- ↑ بی آزار شیرازی عبدالکریم همبستگی مذاهب اسلامی، ص 94 ـ 95
- ↑ روم، آیات 31 و 32
- ↑ سوره انعام، آیه 65.
- ↑ سوره آلعمران، آیه 105 ـ 106.
- ↑ شیخ هادی نجفی، موسوعة أحادیث أهلالبیت علیهمالسلام، ج 8.
- ↑ سوره انفال: آیه 73.
- ↑ انفال: 46.
- ↑ نهج البلاغة، ج 4، ص 42
- ↑ حکم رهبر معظم انقلاب آیه الله خامنهای به دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 20/04/1391.