۸۷٬۹۳۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
یکی از موضوعاتی که در [[اسلام]] مطرح شده و [[عقل]] نیز بر لزوم آن، صحّه میگذارد تقیه است؛ موضوعی که انسان قطعاً با ملاحظه تمام جواب مصلحتی آن، به ضرورتش پی میبرد، ولی متأسفانه برخی به جهت عدم درک صحیح از مفهوم آن یا ضرورت اجتماعیاش، یا به جهت خصومتهای مذهبی، معتقدان آن را مورد انواع اتهامها و ناسزاها قرار دادهاند. موضوع تقیّه، از کتاب و | یکی از موضوعاتی که در [[اسلام]] مطرح شده و [[عقل]] نیز بر لزوم آن، صحّه میگذارد تقیه است؛ موضوعی که انسان قطعاً با ملاحظه تمام جواب مصلحتی آن، به ضرورتش پی میبرد، ولی متأسفانه برخی به جهت عدم درک صحیح از مفهوم آن یا ضرورت اجتماعیاش، یا به جهت خصومتهای مذهبی، معتقدان آن را مورد انواع اتهامها و ناسزاها قرار دادهاند. موضوع تقیّه، از کتاب و سنت قابل اثبات است. | ||
==معنای لغوی== | ==معنای لغوی== | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
"من در [[عرفات]] با [[ابن عباس]] بودم که فرمود: | "من در [[عرفات]] با [[ابن عباس]] بودم که فرمود: | ||
چه شده که از مردم صدای [[تلبیه]] را نمیشنوم؟ در جواب او عرض کردم: مردم از [[معاویه]] خوف دارند. آنگاه [[ابن عباس]] از خیمه خود بیرون آمد و شروع به [[تلبیه]] گفتن کرد و فرمود: مردم | چه شده که از مردم صدای [[تلبیه]] را نمیشنوم؟ در جواب او عرض کردم: مردم از [[معاویه]] خوف دارند. آنگاه [[ابن عباس]] از خیمه خود بیرون آمد و شروع به [[تلبیه]] گفتن کرد و فرمود: مردم سنّت را به جهت بغض با [[علی]](ع) ترک کردهاند". | ||
==اشکال عمده وهابیان بر تقیه== | ==اشکال عمده وهابیان بر تقیه== | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
۵ ـ | ۵ ـ اهل سنت قیاس به تخریج مناط و مستنبط العلّه، و به تعبیری دیگر [[قیاس مساوات]] را [[جایز]] میدانند، لذا طبق این [[قاعده]] و بر فرض صحت آن، تقیّه از [[مسلمانان]] را میتوان قیاس به تقیّه از [[کفّار]] نمود. | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۸۰: | ||
باتوجه به این شرایط میتوان به واقعنگری، دوراندیشی و روش و منش حکیمانه [[ائمه]] [[اهل بیت]](ع) پی برد. | باتوجه به این شرایط میتوان به واقعنگری، دوراندیشی و روش و منش حکیمانه [[ائمه]] [[اهل بیت]](ع) پی برد. | ||
آنان با به کارگیری چنین شیوه خیرخواهانه و مصلحت اندیشانه توانستند حقایق دین را برای مردم بیان کنند، و با تحریفهای معنوی که به عمد یا سهو توسط افرادی در آیین [[اسلام]] میشد، به گونهای شایسته و استوار مبارزه و مذهب [[تشیع]] را حفظ کنند. در حقیقت اگر بناست در این باره کسی ملامت و نکوهش شود، این حکومتهای جابر [[اموی]] و [[عباسی]] و دیگر حکومتهای ستمکار در دنیای اسلامند که باید سرزنش شوند؛ حکومتهایی که بدترین ظلمها و ستمها را در حقّ شیعه اعمال میکردند. همچنین باید آن دسته از علمای | آنان با به کارگیری چنین شیوه خیرخواهانه و مصلحت اندیشانه توانستند حقایق دین را برای مردم بیان کنند، و با تحریفهای معنوی که به عمد یا سهو توسط افرادی در آیین [[اسلام]] میشد، به گونهای شایسته و استوار مبارزه و مذهب [[تشیع]] را حفظ کنند. در حقیقت اگر بناست در این باره کسی ملامت و نکوهش شود، این حکومتهای جابر [[اموی]] و [[عباسی]] و دیگر حکومتهای ستمکار در دنیای اسلامند که باید سرزنش شوند؛ حکومتهایی که بدترین ظلمها و ستمها را در حقّ شیعه اعمال میکردند. همچنین باید آن دسته از علمای اهل سنت ملامت شوند که بر مباح بودن جان و مال و آبروی [[شیعیان]] [[فتوا]] داده، و حکومتها را بر اعمال شکنجه و قتل و غارت [[شیعیان]] ترغیب میکردند. | ||
=پاسخ به دو شبهه= | =پاسخ به دو شبهه= |