۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
==4ـ مبانی نظری ناسیونالیسم == | ==4ـ مبانی نظری ناسیونالیسم == | ||
ایدئولوژی ناسیونالیسم، سوسیالیسم، لیبرالیسم و... با مبانی نظری و فلسفی خاص خود پشتیبانی میشود. (داوری، پیشین، ص 14-18). مبانی فكری و اعتقادی ملیگرایان، با تنوع گرایشهای ایدئولوژیكی آنان، در مجموع دارای افراط و تفریط، تعادل و تعامل و پارادوكسیكال میباشد، كه ممكن است رنگ مكاتب، مذاهب و نحلههای متنوع را به خود بگیرد. در ذیل، به برخی مبانی انواع ناسیونالیسم اشاره میشود: 1ـ وحدت خواهی؛ برتری نژاد، كشور، مذهب و ملیت خود؛ 2ـ تفکر جدایی دین از سیاست؛ 3ـ احترام در حد پرستش افراد ملی؛ 4ـ بشردوستی؛ 5ـ بیگانهستیزی، باستانستایی افراطی؛ 6ـ استقلالطلبی؛ 7ـ مبارزه با استعمار؛ 8ـ توتالیتر، انحصار طلبی؛ 9ـ پذیرش نظام پادشاهی، پاتریمونیال و پدر سالاری. | ایدئولوژی ناسیونالیسم، سوسیالیسم، لیبرالیسم و... با مبانی نظری و فلسفی خاص خود پشتیبانی میشود. (داوری، پیشین، ص 14-18). مبانی فكری و اعتقادی ملیگرایان، با تنوع گرایشهای ایدئولوژیكی آنان، در مجموع دارای افراط و تفریط، تعادل و تعامل و پارادوكسیكال میباشد، كه ممكن است رنگ مكاتب، مذاهب و نحلههای متنوع را به خود بگیرد. در ذیل، به برخی مبانی انواع ناسیونالیسم اشاره میشود: 1ـ وحدت خواهی؛ برتری نژاد، كشور، مذهب و ملیت خود؛ 2ـ تفکر جدایی دین از سیاست؛ 3ـ احترام در حد پرستش افراد ملی؛ 4ـ بشردوستی؛ 5ـ بیگانهستیزی، باستانستایی افراطی؛ 6ـ استقلالطلبی؛ 7ـ مبارزه با استعمار؛ 8ـ توتالیتر، انحصار طلبی؛ 9ـ پذیرش نظام پادشاهی، پاتریمونیال و پدر سالاری. <ref>معظمپور، پیشین</ref> | ||
==5ـ تأثیرات ناسیونالیسم در روابط اجتماعی و عرصه بینالملل== | ==5ـ تأثیرات ناسیونالیسم در روابط اجتماعی و عرصه بینالملل== | ||
==الفـ مكتب بركت و مثبت در ناسیونالیسم== | ==الفـ مكتب بركت و مثبت در ناسیونالیسم== | ||
ناسیونالیسم باعث تقویت ایده ضد استعماری، استقلالطلبی و خودمختاری ملتها گردید. | ناسیونالیسم باعث تقویت ایده ضد استعماری، استقلالطلبی و خودمختاری ملتها گردید. <ref>بهزادی، پیشین، ص 94</ref> بر اهداف خارجی كشورها تأثیر گذاشت. <ref>پیشین</ref> و موجب ایجاد دموكراسی، تجزیهطلبی<ref>Holsti H, 1972, p. 65-69; Praeger 1962, p. 211</ref>، و نظامی بر پایههای ملی <ref>ژربه، 1351ش، ص 17-18</ref> و تبدیل منافع سلاطین به منافع ملی گردید و توده مردم را به صحنه كشاند. <ref>Morgenthau, H., 1967, p 100</ref><br> | ||
ملّیگرایی موجب مشروعیت حكومتها و تبلور اصول دموکراتیک شده، حس ملی خلاقیتها را در هنر، ادبیات، موسیقی، ورزش و... بالا برده، و باعث تقویت ارزشهای اجتماعی میشود، فقط به ارزشهای ملی توجه دارد(Ibid). ناسیونالیسم ایدئولوژیی است كه علیه ایدئولوژیهای دیگر مقاومت نموده، نیروی ترساننده و بازدارنده است. | |||
ملّیگرایی با تأسیس حكومت مركزی باعث ایجاد صلح میشود. | ملّیگرایی موجب مشروعیت حكومتها و تبلور اصول دموکراتیک شده، حس ملی خلاقیتها را در هنر، ادبیات، موسیقی، ورزش و... بالا برده، و باعث تقویت ارزشهای اجتماعی میشود، فقط به ارزشهای ملی توجه دارد(Ibid). ناسیونالیسم ایدئولوژیی است كه علیه ایدئولوژیهای دیگر مقاومت نموده، نیروی ترساننده و بازدارنده است. <ref>بهزادی، پیشین، ص 113</ref><br> | ||
ناسیونالیسم قدرت ملی در كشور را افزایش میدهد(Ibid)، مردم را به دستگاه دولتی معتقد مینماید و باعث تشویق و بسیج مردم میگردد. | |||
ملّیگرایی با تأسیس حكومت مركزی باعث ایجاد صلح میشود. <ref>پیشین، ص129</ref> و این عقیده را در بین توده مردم اروپا به وجود آورد كه میتواند باعث استقلال ملتها، صلح جهانی و جوابگوی مشكلات داخلی و اختلافات میان كشورها باشد. <ref>Snyder, L. 1964, P. 23-24</ref><br> | |||
ناسیونالیسم قدرت ملی در كشور را افزایش میدهد(Ibid)، مردم را به دستگاه دولتی معتقد مینماید و باعث تشویق و بسیج مردم میگردد. <ref>Puchala, D., 1971, p. 197,211-217</ref> و یكی از وسایل نفوذ و توافق در كشورهای با ملیت یكسان خواهد بود<ref>بهزادی، پیشین، ص106</ref>. (مانند كشورهای عربی، ترك و...).<br> | |||
ناسیونالیسم در روابط داخلی پدیده متمایل به مركز(Centripetal force) دارد موجب اتحاد و همبستگی افراد گشته و عوامل تفرقه را از میان برده و همزیستی مردم با یكدیگر را فراهم(Olson, W., P. 71-78).، و آزادی افراد را تضمین میكند. (بهزادی، پیشین، ص 128؛ Duchacek/Thompson, 1960, p.28.) | ناسیونالیسم در روابط داخلی پدیده متمایل به مركز(Centripetal force) دارد موجب اتحاد و همبستگی افراد گشته و عوامل تفرقه را از میان برده و همزیستی مردم با یكدیگر را فراهم(Olson, W., P. 71-78).، و آزادی افراد را تضمین میكند. (بهزادی، پیشین، ص 128؛ Duchacek/Thompson, 1960, p.28.) | ||
===بـ مكتب ملامت و منفی در ناسیونالیسم=== | ===بـ مكتب ملامت و منفی در ناسیونالیسم=== | ||
بر طبق نظریه و مكتب ملامت، ناسیونالیسم موجب مشكلات داخلی، خارجی و روابط بینالملل شده است، كه بدین جهت مورد ملامت و نكوهش قرار گرفته است. برخی از آثار منفی ملیگرایی عبارت است از: | بر طبق نظریه و مكتب ملامت، ناسیونالیسم موجب مشكلات داخلی، خارجی و روابط بینالملل شده است، كه بدین جهت مورد ملامت و نكوهش قرار گرفته است. برخی از آثار منفی ملیگرایی عبارت است از: | ||
1. ناسیونالیسم باعث جنگ، انشعاب بشریت، جهل و عدم تحمل ملتهای دیگر، در صحنه بینالمللی شده است. | 1. ناسیونالیسم باعث جنگ، انشعاب بشریت، جهل و عدم تحمل ملتهای دیگر، در صحنه بینالمللی شده است. <ref>Duchacek/Thompson, 1960, p. 25-28</ref>ملّیگرایی در ورای جنگهای دو قرن نوزدهم و بیستم قرار دارد. <ref>نقوی، 1364ش، ص24</ref><br> | ||
2. ملّیگرایی اطاعت كوركورانه گروهها را در اجتماع تقویت نموده و آزادی ملتهای دیگر را نیز محدود میسازد . (Hayes, C., 1955, p. 165)و باعث تغییر مبانی حكومت از سنتی، الهی(متافیزیكی)، توارث و زور، به قانون مدون بشری شده است. | |||
ملیگرایی باعث انحصارگرایی، افتخار كاذب(Ibid) ، محدودیت در | 2. ملّیگرایی اطاعت كوركورانه گروهها را در اجتماع تقویت نموده و آزادی ملتهای دیگر را نیز محدود میسازد . (Hayes, C., 1955, p. 165)و باعث تغییر مبانی حكومت از سنتی، الهی(متافیزیكی)، توارث و زور، به قانون مدون بشری شده است. <ref>Holsti H, 1972, p. 65-69; Finer, S., 1962, P. 211</ref><br> | ||
ملّیگرایی یكی از انگیزههای مهم امپریالیزم و استعمارگری است | |||
ناسیونالیسم در روابط خارجی پدیده گریز از مركز(Centrifugal force) بوده كه موجب بینظمی، تفرقه و نزاع در صحنه بینالملل شده است. | ملیگرایی باعث انحصارگرایی، افتخار كاذب(Ibid) ، محدودیت در همکاریهای بینالمللی، مانع پیشرفت، پویایی و پایایی کشورها میشود. ملّیگرایی با تفکر مادی، نسبی و عاطفی ـ افراطی، به جریانی مقابل اخلاق بدل میشود.<br> | ||
ملّیگرایی یكی از انگیزههای مهم امپریالیزم و استعمارگری است<ref>Lerche, Che., 1967, P. 15</ref> باعث استبداد و تعمیم غیرمنطقی میشود، و ویژگیهای مثبت را بر گستره تاریخ ملی تعمیم میدهد؛ آن مذهب جزمگرا، فاقد توجیه علمی و عقلی است. <ref>نقوی، پیشین، ص65</ref><br> | |||
ناسیونالیسم در روابط خارجی پدیده گریز از مركز(Centrifugal force) بوده كه موجب بینظمی، تفرقه و نزاع در صحنه بینالملل شده است. <ref>Olson, W., P. 71-78</ref> مسئله اعراب در امپراتوری عثمانی سابق، معضل اسرائیل، كشمیر، فلسطین و...از این نوع میباشد. (Ibid).<br> | |||
ناسیونالیسم در مرزهای نژاد و ملتها، اما نظامهای بینالمللی فرانژادی عمل میكند. (Ibid). این پدیده «ارزشهای اخلاقی» مخصوصی در ملت ایجاد میكند كه مخالف نظام بینالمللی است. این امر باعث میشود كه «ارزشهای اخلاقی ملی» جای «ارزشهای بینالمللی» را بگیرد(Ibid). | ناسیونالیسم در مرزهای نژاد و ملتها، اما نظامهای بینالمللی فرانژادی عمل میكند. (Ibid). این پدیده «ارزشهای اخلاقی» مخصوصی در ملت ایجاد میكند كه مخالف نظام بینالمللی است. این امر باعث میشود كه «ارزشهای اخلاقی ملی» جای «ارزشهای بینالمللی» را بگیرد(Ibid). | ||
ناسیونالیسم، بیثباتی سیاسی را در صحنه بینالملل به وجود میآورد. ناسیونالیسم عرب باعث اتحاد مصر و سوریه شد، ولی ناسیونالیسم ملی باعث انحلال آن گردید. | ناسیونالیسم، بیثباتی سیاسی را در صحنه بینالملل به وجود میآورد. ناسیونالیسم عرب باعث اتحاد مصر و سوریه شد، ولی ناسیونالیسم ملی باعث انحلال آن گردید. <ref>Snyder, L., 1964,</ref> اتحادیه اروپا نیز تاكنون با معضل ناسیونالیسم ملی روبهرو بوده است و برخی كشورهای اروپایی با برخی مصوبات اتحادیه موافقت نمیكنند.<br> | ||
در نقد ناسیونالیسم، میتوان گفت كه بعضی از گونههای ناسیونالیزم با اصالت نژاد، قوم و ملیت خاص، بیشتر ترویج كننده خشونت، ظلم و تجاوزگری میباشد، كه برخی آن را وسیله استعمار و ظلم بر مظلومان دانستهاند. | |||
در نقد ناسیونالیسم، میتوان گفت كه بعضی از گونههای ناسیونالیزم با اصالت نژاد، قوم و ملیت خاص، بیشتر ترویج كننده خشونت، ظلم و تجاوزگری میباشد، كه برخی آن را وسیله استعمار و ظلم بر مظلومان دانستهاند. <ref>خمینی، 1376ش؛ جهانبگلو، 1379ش، ص 40؛ Rabindaranat Tagore, ,p.122 313:1992</ref> | |||
=گفتار سوم: دیدگاه اسلام و ناسیونالیسم= | =گفتار سوم: دیدگاه اسلام و ناسیونالیسم= | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۷۰: | ||
===1/1ـ مبانی الهی و انسانشناختی وحدت در قرآن=== | ===1/1ـ مبانی الهی و انسانشناختی وحدت در قرآن=== | ||
الف. ایمان و اعتقاد به خالق واحد؛ قرآن كریم توحید نظری«اعتقاد به خالق واحد» را باعث توحید عملی انسانها میداند: « قُلْ یا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَیئاً...؛ بگو ای اهل کتاب، بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما مشترک است که جز خداوند یگانه را نپرستیم، و چیزی را شریک او قرار ندهیم...» | الف. ایمان و اعتقاد به خالق واحد؛ قرآن كریم توحید نظری«اعتقاد به خالق واحد» را باعث توحید عملی انسانها میداند: « قُلْ یا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَیئاً...؛ بگو ای اهل کتاب، بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما مشترک است که جز خداوند یگانه را نپرستیم، و چیزی را شریک او قرار ندهیم...» <ref>آل عمران/64</ref> این آیه برای وحدت و یکپارچگی، به «توحید» قدر مشترک مسلمانان و اهل کتاب اشاره کرده، كه یكی از عوامل مهم وحدت همه ادیان یاد شده است <ref>ر.ك: آلعمران/63</ref> امام علی(ع) میفرماید: «الههم واحد و نبیهم واحد و كتابهم واحد...» و این در حالی است كه خدا و پیامبر و كتابشان یكی است. <ref>معادیخواه، 1373ش، ج1، ص 90</ref> <br> | ||
ب. رهبری واحد؛ یکی دیگر از مبانی وحدت، پیروی از رهبری واحد است: «وَأَطِیعُوا اللَّهَ و َرَسُولَهُ وَلاَ تَنَـازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرِینَ؛ و اطاعت خدا و پیامبرش نمایید و نزاع مکنید تا سست نشوید و قدرت شما از میان نرود...» | |||
ج. دین اسلام؛ تنها دینی است كه مورد تأكید پروردگار قرار دارد و به دلایل ذیل میتوان آن را مایة همگرایی و سعادت انسانها دانست: فراخوانی دین به همگرایی و بهرهگیری از دستورات آن؛ عصبیت دینی مسلمانان در دفاع از آن؛ دین واحد عامل وحدت است. امام علی(ع) فرمود: «واقعیت جز این نیست كه همگی شما بر اساس دین خدا برادرید. | ب. رهبری واحد؛ یکی دیگر از مبانی وحدت، پیروی از رهبری واحد است: «وَأَطِیعُوا اللَّهَ و َرَسُولَهُ وَلاَ تَنَـازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرِینَ؛ و اطاعت خدا و پیامبرش نمایید و نزاع مکنید تا سست نشوید و قدرت شما از میان نرود...» <ref>انفال/46</ref> بنابراین، لازم است مذاهبِ مختلف برای رفع اختلافات و درگیریهای درونی به مشترکات تمسک کنند.<br> | ||
د. خلقت از نفس واحده؛ « یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِیراً وَ نِساءً؛ ای مردم! از پروردگارتان پروا كنید، آنكه شما را از یك تن یگانه بیافرید و همسر او را هم از او پدید آورد...» | |||
ج. دین اسلام؛ تنها دینی است كه مورد تأكید پروردگار قرار دارد و به دلایل ذیل میتوان آن را مایة همگرایی و سعادت انسانها دانست: فراخوانی دین به همگرایی و بهرهگیری از دستورات آن؛ عصبیت دینی مسلمانان در دفاع از آن؛ دین واحد عامل وحدت است. امام علی(ع) فرمود: «واقعیت جز این نیست كه همگی شما بر اساس دین خدا برادرید. <ref>معادیخواه، پیشین، ص90</ref> در برخی از تفاسیر مانند [[«مجمع البیان»]]، [[«التبیان»]] و [[«روح البیان»]] آمده است كه همانا مقصود از [[«حبلاللّه»]]، دین اسلام است.<br> | |||
د. خلقت از نفس واحده؛ « یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِیراً وَ نِساءً؛ ای مردم! از پروردگارتان پروا كنید، آنكه شما را از یك تن یگانه بیافرید و همسر او را هم از او پدید آورد...» <ref>نساء/1</ref> مراد از «نفس واحده» در آیه، حضرت آدم(ع) و مراد از «زوجها» همسرش حواست كه والدین انسانها هستند و خلقت حوا نیز از آدم(ع) است; بنابراین خلقت همه انسانها به حضرت آدم منتهی شده و وحدت در خلقت دارند. <ref>طباطبایی، 1394ق، ج 4، ص135؛ رازی، 1414ق، ج5، ص 167؛ رشیدرضا، 1414ق، ج4، ص 223- 326</ref> این امر كه همه انسانها از «نفس واحده» خلق شدهاند میطلبد كه نوعی انس و اتحاد بین انسانها برقرار باشد تا موجب زیادتر شدن محبت و ترك تفاخر و تكبر آنها بر یکدیگر شود. <ref>رازی، پیشین، ص 167</ref> «وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ...؛ و اوست كه شما را از تن یگانهی پدید آورد...» <ref>انعام/98</ref> | |||
===2/1ـ مبانی معرفتشناختی وحدت اسلامی=== | ===2/1ـ مبانی معرفتشناختی وحدت اسلامی=== |
ویرایش