۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
=غزالى در سنگر مطبوعات= | =غزالى در سنگر مطبوعات= | ||
غزالى فعالیت مطبوعاتى خود را با هفته نامه «اخوان المسلمین» آغاز کرد. مقالات او در این هفتهنامه مرتب در ستونى به نام «خواطر حرّة»(آرزوهاى پر حرارت) به چاپ مىرسید. با شدت یافتن فعالیت جمعیت اخوان المسلمین و رویارویى آنها با حکومت وقت، مجله اخوان المسلمین تعطیل شد. غزالى پس از آن در مجله «المباحث» و سپس در مجله «الدعوة» که صالح عشماوى آن را تأسیس کرده بود، مشغول فعالیت شد. وى با مجلات «[[لواء الاسلام (مجله)|لواء الاسلام]]»، «[[الشعب (مجله)|الشعب]]»، «[[هذا دیننا (مجله)|هذا دیننا]]» و «[[الحق المر (مجله)|الحق المر]]»(حقیقت تلخ) نیز ارتباط علمى داشت <ref>ملکاوى، 1417: 74.</ref> هم چنین پس از تأسیس و انتشار مجله «[[الفکر الجدید (مجله)|الفکر الجدید]]» توسط سید قطب، غزالى یکى از نویسندگان آن به شمار مىرفت. <br> | غزالى فعالیت مطبوعاتى خود را با هفته نامه «اخوان المسلمین» آغاز کرد. مقالات او در این هفتهنامه مرتب در ستونى به نام «خواطر حرّة»(آرزوهاى پر حرارت) به چاپ مىرسید. با شدت یافتن فعالیت جمعیت اخوان المسلمین و رویارویى آنها با حکومت وقت، مجله اخوان المسلمین تعطیل شد. غزالى پس از آن در مجله «المباحث» و سپس در مجله «الدعوة» که صالح عشماوى آن را تأسیس کرده بود، مشغول فعالیت شد. وى با مجلات «[[لواء الاسلام (مجله)|لواء الاسلام]]»، «[[الشعب (مجله)|الشعب]]»، «[[هذا دیننا (مجله)|هذا دیننا]]» و «[[الحق المر (مجله)|الحق المر]]»(حقیقت تلخ) نیز ارتباط علمى داشت <ref>ملکاوى، 1417: 74.</ref> هم چنین پس از تأسیس و انتشار مجله «[[الفکر الجدید (مجله)|الفکر الجدید]]» توسط سید قطب، غزالى یکى از نویسندگان آن به شمار مىرفت. <br> | ||
وى که از سنین جوانى با مطبوعات مصر و برخى کشورهاى عربى نظیر عربستان در مجله «[[المسلمون (مجله)|المسلمون]]» ارتباط علمى داشت، با نوشتهها و مقالات خود، خشم حکومت و عوامل غربزده را بر انگیخت و همین امر باعث شد تا در سال 1367ق. دستگیر و زندانى شود <ref>قرضاوى، 1421: 11.</ref> در نوشتهها و مقالات غزالى، موضوعاتى به چشممى خورد که با اندیشهها و مشکلات مردم مسلمان جامعه، همخوانى داشت و آنچه بیشتر مورد توجه خوانندگان قرار مىگرفت، گفتارهاى صادقانه او بود. وى مىگوید: «دوست داشتم تمام احساسات و | وى که از سنین جوانى با مطبوعات مصر و برخى کشورهاى عربى نظیر عربستان در مجله «[[المسلمون (مجله)|المسلمون]]» ارتباط علمى داشت، با نوشتهها و مقالات خود، خشم حکومت و عوامل غربزده را بر انگیخت و همین امر باعث شد تا در سال 1367ق. دستگیر و زندانى شود <ref>قرضاوى، 1421: 11.</ref> در نوشتهها و مقالات غزالى، موضوعاتى به چشممى خورد که با اندیشهها و مشکلات مردم مسلمان جامعه، همخوانى داشت و آنچه بیشتر مورد توجه خوانندگان قرار مىگرفت، گفتارهاى صادقانه او بود. وى مىگوید: «دوست داشتم تمام احساسات و دریافتهاى خویش را بهطور کامل بنگارم تا در پیشگاه خداوند سربلند و از خیرخواهى به مردم، دریغ نکرده باشم» <ref>ملکاوى، 1417: 185.</ref> غزالى در یکى از نوشتههایش، ضمن انتقاد شدید از روزنامه نگاران مصر که به مقدسات دینى از جمله نماز، روزه و حجاب حمله مىکردند، آنها را آمریکایى معرفى مىکند و مىنویسد: «نشریاتى که باید در این عصر، به سوى ترقى افکار مسلمانان قدم بردارند، با کمال تأسف شیوه روزنامه نگارى آمریکایى را پیش گرفته اند و در دامن زدن به آشوب و تفریح جاهلان و بازکردن راه جرایم و گناه، مسابقه گذاشتهاند».<ref>غزالى،1369:159.</ref> | ||
=مبارزات سیاسى= | =مبارزات سیاسى= | ||
مهمترین دوران مبارزاتى غزالى مربوط به زمانى است که وى به جمعیت اخوانالمسلمین پیوست. اخوان المسلمین در بیشتر کشورهاى عربى فعالیت مىکرد و پایگاه اصلى آن در مصر بود. این جمعیت در سال 1347ق توسط حسن البناء(1327ـ 1369ق / 1906 ـ1949م) در شهر اسماعیلیه مصر پایهگذارى شد و فعالیت خود را در اتاق کوچکى در مدرسه التهذیب، با تعلیم قرآن، تجوید، حدیث، تفسیر و دیگر علوم اسلامى آغاز کرد. حسن البناء در سال 1350ق رسالهاى حاوى اهداف جمعیت اخوان المسلمین منتشر کرد و به عنوان دبیرکل جمعیت برگزیده شد. با گسترش فعالیت سیاسى و دینى جمعیت، تشکیلات آن به [[قاهره]] منتقل گردید.<br> | مهمترین دوران مبارزاتى غزالى مربوط به زمانى است که وى به جمعیت اخوانالمسلمین پیوست. اخوان المسلمین در بیشتر کشورهاى عربى فعالیت مىکرد و پایگاه اصلى آن در مصر بود. این جمعیت در سال 1347ق توسط حسن البناء(1327ـ 1369ق / 1906 ـ1949م) در شهر اسماعیلیه مصر پایهگذارى شد و فعالیت خود را در اتاق کوچکى در مدرسه التهذیب، با تعلیم قرآن، تجوید، حدیث، تفسیر و دیگر علوم اسلامى آغاز کرد. حسن البناء در سال 1350ق رسالهاى حاوى اهداف جمعیت اخوان المسلمین منتشر کرد و به عنوان دبیرکل جمعیت برگزیده شد. با گسترش فعالیت سیاسى و دینى جمعیت، تشکیلات آن به [[قاهره]] منتقل گردید.<br> | ||
'''در سال 1356ق در پنجمین کنگره اخوان المسلمین، تصمیمات مهمى گرفته شد که از آن جمله بود:'''<br> | |||
# آزادى وطن از سلطه بیگانه مخصوصاً انگلیس | # آزادى وطن از سلطه بیگانه مخصوصاً انگلیس | ||
# تشکیل حکومت اسلامى در مصر؛ | # تشکیل حکومت اسلامى در مصر؛ | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
غزالى که از اعضاى فعال جمعیت به شمار مىآمد در سال 1368ق یا اوایل 1369ق، به جرم همکارى با اخوان المسلمین، بازداشت شد. وى همراه عدهاى از اعضاى دیگر جمعیت، به زندان «الحذاء» در شهر طور منتقل شدند. غزالى در زندان نیز آرام نگرفت و با هدف روشنگرى زندانیان، به سخنرانى مىپرداخت و بیشتر سخنرانى هاى او پس از اقامه نماز بود. غزالى، رهبر زندانیان شناخته مىشد و زندانیان که اکثر آنان از اعضاى اخوان المسلمین بودند، به حرف و تصمیم او احترام مىگذاردند. یوسف قرضاوى که از شاگردان غزالى و اکنون یکى از متفکران بزرگ مصرى است، درباره خاطرات زندان مىگوید:<br> | غزالى که از اعضاى فعال جمعیت به شمار مىآمد در سال 1368ق یا اوایل 1369ق، به جرم همکارى با اخوان المسلمین، بازداشت شد. وى همراه عدهاى از اعضاى دیگر جمعیت، به زندان «الحذاء» در شهر طور منتقل شدند. غزالى در زندان نیز آرام نگرفت و با هدف روشنگرى زندانیان، به سخنرانى مىپرداخت و بیشتر سخنرانى هاى او پس از اقامه نماز بود. غزالى، رهبر زندانیان شناخته مىشد و زندانیان که اکثر آنان از اعضاى اخوان المسلمین بودند، به حرف و تصمیم او احترام مىگذاردند. یوسف قرضاوى که از شاگردان غزالى و اکنون یکى از متفکران بزرگ مصرى است، درباره خاطرات زندان مىگوید:<br> | ||
«شیخ غزالى در زندان، امام جماعت ما و در روزهاى جمعه خطیب جمع زندانیان بود. دعاى قنوت نمازش این بود: خدایا ما را از بند نجات ده و به همریختگى ما را جبران نما و امر ما را با عنایت خود برعهده گیر...، خدایا تو خود ظالمان را مکافات کن». <ref>قرضاوى، 1421: 16</ref><br> | «شیخ غزالى در زندان، امام جماعت ما و در روزهاى جمعه خطیب جمع زندانیان بود. دعاى قنوت نمازش این بود: خدایا ما را از بند نجات ده و به همریختگى ما را جبران نما و امر ما را با عنایت خود برعهده گیر...، خدایا تو خود ظالمان را مکافات کن». <ref>قرضاوى، 1421: 16</ref><br> | ||
در ایامى که غزالى در زندان به سر مىبرد، جمعیت اخوان المسلمین فعالیت سرّى داشتند و با طرحریزى یک عملیات توانستند «نقراشى پاشا» نخست وزیر مصر و عامل انحلال جمعیت اخوانالمسلمین را به قتل برسانند. پس از مدتى به تلافى این اقدام، حسن البناء، بنیانگذار اخوانالمسلمین توسط حکومت مصر در سال 1369ق ترور شد. فقدان وى موجى از اندوه را در میان شاگردان و طرفدارانش ایجاد کرد. غزالى هنگامى که خبر ترور و شهادت حسن البناء را شنید، بسیار اندوهناک شد و در یکى از سخنرانى هایش در زندان گفت: «روح بزرگى را کشتند که از عبادت خدا خاشع بود و قیام و سجود مىکرد و در راه خدا قدم برمى داشت. اروپا فهمید که با وجود این مرد، بقایش در شرق با خطر روبهرو خواهد شد. البته مرگ حسن البناء به این معنا نیست که ستیز با دشمنان خدا و دشمنان امت اسلام تمام شده است. بلکه پرچمى که البناء آن را برافراشت، سربازان و شاگردانش بعد از او در اهتزاز نگه خواهند داشت و این دعوت همچنان پا بر جا خواهد ماند». | در ایامى که غزالى در زندان به سر مىبرد، جمعیت اخوان المسلمین فعالیت سرّى داشتند و با طرحریزى یک عملیات توانستند «نقراشى پاشا» نخست وزیر مصر و عامل انحلال جمعیت اخوانالمسلمین را به قتل برسانند. پس از مدتى به تلافى این اقدام، حسن البناء، بنیانگذار اخوانالمسلمین توسط حکومت مصر در سال 1369ق ترور شد. فقدان وى موجى از اندوه را در میان شاگردان و طرفدارانش ایجاد کرد. غزالى هنگامى که خبر ترور و شهادت حسن البناء را شنید، بسیار اندوهناک شد و در یکى از سخنرانى هایش در زندان گفت: «روح بزرگى را کشتند که از عبادت خدا خاشع بود و قیام و سجود مىکرد و در راه خدا قدم برمى داشت. اروپا فهمید که با وجود این مرد، بقایش در شرق با خطر روبهرو خواهد شد. البته مرگ حسن البناء به این معنا نیست که ستیز با دشمنان خدا و دشمنان امت اسلام تمام شده است. بلکه پرچمى که البناء آن را برافراشت، سربازان و شاگردانش بعد از او در اهتزاز نگه خواهند داشت و این دعوت همچنان پا بر جا خواهد ماند». <ref>تأملات...، 1374: 45 و قرضاوى، 1421: 34</ref> پس از گذشت یکسال، غزالى در سالگرد شهادت حسن البناء، به پاس نکوداشت وى مقالهاى تحت عنوان «شاخهاى بلند بر درخت جاودانگى» در مجله الدعوة به رشته تحریر درآورد. <ref>قرضاوى، 1421: 31.</ref> | ||
=انفصال غزالى از اخوان المسلمین= | =انفصال غزالى از اخوان المسلمین= | ||
پس از ترور حسن البناء، در سال 1369ق «حسن هضیبى» از طرف اعضاى جمعیت اخوان المسلمین که فعالیت هاى بسیار محدودى داشت، به عنوان | پس از ترور حسن البناء، در سال 1369ق «حسن هضیبى» از طرف اعضاى جمعیت اخوان المسلمین که فعالیت هاى بسیار محدودى داشت، به عنوان دبیرکل جمعیت انتخاب شد. در آن تاریخ غزالى تازه از زندان آزاد شده بود و بیشتر به فعالیتهاى علمى خود مىپرداخت. وى ابتدا درسهایى را که در زندان براى زندانیان بازگو مىکرد با عنوان «الاسلام و الاستبداد السیاسی» منتشر کرد. در سال 1372ق با یک عملیات نظامى به فرماندهى ژنرال جمال عبدالناصر (1339ـ1391ق / 1918ـ1970م)، ملک فاروق از سلطنت خلع و نظام پادشاهى به جمهورى تبدیل شد. جمعیت اخوان المسلمین که با نظام پادشاهى مخالف بود با عبدالناصر همکارى کرد و در پیروزى این عملیات نقش به سزایى داشت.<br> | ||
عبدالناصر به پاس همکارى جمعیت اخوان المسلمین، ابتدا گروه آنان را به رسمیت شناخت، ولى بعدها مواضعش تغییر کرد و با این جمعیت درگیر شد و دستور اعدام عدهاى از متفکران جمعیت، همچون سید قطب را صادر کرد. در این میان غزالى نیز در آغاز مانند دیگر اعضا، به جمال عبدالناصر حسن ظن داشت و از او حمایت مىکرد، اما با شفافتر شدن اقدامات عبدالناصر، از وى روى برگرداند و با نوشتن کتاب هایى نظیر «قذائف الحق» و «الاسلام و الزحف الاحمر» توطئههاى عبدالناصر را افشا نمود. <ref>همان: 56</ref>. عبدالناصر که از نفوذ فکرى غزالى در بین جوانان اخوان المسلمین هراس داشت، حسن هضیبى را تحریک کرد که غزالى و دیگر افراد تأثیرگذار را از جمعیت کنار گذارد. حسن هضیبى که روابط صمیمانهاى با عبدالناصر داشت چهار عضو ارشد اخوان المسلمین از جمله غزالى را از کار بر کنار کرد. <ref>همان: 44.</ref> | عبدالناصر به پاس همکارى جمعیت اخوان المسلمین، ابتدا گروه آنان را به رسمیت شناخت، ولى بعدها مواضعش تغییر کرد و با این جمعیت درگیر شد و دستور اعدام عدهاى از متفکران جمعیت، همچون سید قطب را صادر کرد. در این میان غزالى نیز در آغاز مانند دیگر اعضا، به جمال عبدالناصر حسن ظن داشت و از او حمایت مىکرد، اما با شفافتر شدن اقدامات عبدالناصر، از وى روى برگرداند و با نوشتن کتاب هایى نظیر «قذائف الحق» و «الاسلام و الزحف الاحمر» توطئههاى عبدالناصر را افشا نمود. <ref>همان: 56</ref>. عبدالناصر که از نفوذ فکرى غزالى در بین جوانان اخوان المسلمین هراس داشت، حسن هضیبى را تحریک کرد که غزالى و دیگر افراد تأثیرگذار را از جمعیت کنار گذارد. حسن هضیبى که روابط صمیمانهاى با عبدالناصر داشت چهار عضو ارشد اخوان المسلمین از جمله غزالى را از کار بر کنار کرد. <ref>همان: 44.</ref> | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
=سفرهاى غزالى= | =سفرهاى غزالى= | ||
نخستین سفر خارجى غزالى را مىتوان سفر او به فلسطین برشمرد. هنگامى که غزالى در سال 1369ق از زندان آزاد شد، شیخ مأمون شناوى(متوفاى1950م) از شیوخ دانشگاه الازهر، او را به عنوان نماینده خود به غزه فرستاد و سه سال در آنجا اقامت کرد. غزالى در آنجا با زندگى و رنج مردم فلسطین آشنا شد و در این مدت به اردوگاههاى «بریح»، «نصیرات»، «دیر بلح»، «خان یونس» و «رفح» رفته، از نزدیک شاهد مشکلات فلسطینى ها بود. به گفته غزالى یکى از فعالیتهاى اسرائیل این است که نوجوانان یهودى را ضد مسلمان تربیت مىکند و براى این کار مثلاً یک یهودى مجسمهاى مىسازد و لباس عربى بر آن مىپوشاند و به فرزند خود القا مىکند که به آن تیراندازى کند تا ترس و هراس یا حس احترام براى چنین اشخاصى در او از بین برود. هم چنین به گفته غزالى هنگامى که انگلیس رفتن یهودیان را به اسرائیل محدود کرده بود، زنان یهودى سعى مىکردند حامله شوند تا اگر به اسرائیل رفتند، با به دنیا آمدن این بچهها، تعداد آنان بیشتر شود <ref>روزنامه اطلاعات، 4/11/1369: 12.</ref> غزالى در مدت اقامت خود در فلسطین تلاش کرد جوانان فلسطینى را با معارف اسلام و توطئههاى اسرائیل بیشتر آشنا کند. وى در آنجا در | نخستین سفر خارجى غزالى را مىتوان سفر او به فلسطین برشمرد. هنگامى که غزالى در سال 1369ق از زندان آزاد شد، شیخ مأمون شناوى(متوفاى1950م) از شیوخ دانشگاه الازهر، او را به عنوان نماینده خود به غزه فرستاد و سه سال در آنجا اقامت کرد. غزالى در آنجا با زندگى و رنج مردم فلسطین آشنا شد و در این مدت به اردوگاههاى «بریح»، «نصیرات»، «دیر بلح»، «خان یونس» و «رفح» رفته، از نزدیک شاهد مشکلات فلسطینى ها بود. به گفته غزالى یکى از فعالیتهاى اسرائیل این است که نوجوانان یهودى را ضد مسلمان تربیت مىکند و براى این کار مثلاً یک یهودى مجسمهاى مىسازد و لباس عربى بر آن مىپوشاند و به فرزند خود القا مىکند که به آن تیراندازى کند تا ترس و هراس یا حس احترام براى چنین اشخاصى در او از بین برود. هم چنین به گفته غزالى هنگامى که انگلیس رفتن یهودیان را به اسرائیل محدود کرده بود، زنان یهودى سعى مىکردند حامله شوند تا اگر به اسرائیل رفتند، با به دنیا آمدن این بچهها، تعداد آنان بیشتر شود <ref>روزنامه اطلاعات، 4/11/1369: 12.</ref> غزالى در مدت اقامت خود در فلسطین تلاش کرد جوانان فلسطینى را با معارف اسلام و توطئههاى اسرائیل بیشتر آشنا کند. وى در آنجا در سخنرانىهاى متعدد، حرکت مردم فلسطین را حرکتى اسلامى معرفى مىکرد. وى ضمن انتقاد از کسانى که مسئله فلسطین را از منظر غیر دینى نگاه مىکنند، مىگوید: «نبرد فلسطین سرچشمهاى دینى دارد و هر کس بخواهد اسلام را از این مسئله دینى دور کند، خیانت بزرگى مرتکب شده است» <ref>همان.</ref><br> | ||
پس از بروز اختلاف بین غزالى و دولت انورسادات، وى به عربستان سفر کرد و از آنجا به قطر عزیمت نمود و مدت پنج سال در این کشور در یکى از دانشگاههاى وابسته به الازهر مشغول تدریس شد و برخى از کتاب هاى خود را نیز در این مدت، تألیف نمود. سپس به پیشنهاد رئیس دانشگاه قطر دکتر «شاذلى بن جدید» راهى کشور الجزایر گردید. وى در شرایطى وارد الجزایر شد که اوضاع سیاسى آن کشور با حضور بیگانگان، به مرحله حساسى رسیده بود. حرکت اسلامى تازه در الجزایر شروع شده بود و مبارزان الجزایرى نیاز به حمایت فکرى و تبلیغى داشتند. | پس از بروز اختلاف بین غزالى و دولت انورسادات، وى به عربستان سفر کرد و از آنجا به قطر عزیمت نمود و مدت پنج سال در این کشور در یکى از دانشگاههاى وابسته به الازهر مشغول تدریس شد و برخى از کتاب هاى خود را نیز در این مدت، تألیف نمود. سپس به پیشنهاد رئیس دانشگاه قطر دکتر «شاذلى بن جدید» راهى کشور الجزایر گردید. وى در شرایطى وارد الجزایر شد که اوضاع سیاسى آن کشور با حضور بیگانگان، به مرحله حساسى رسیده بود. حرکت اسلامى تازه در الجزایر شروع شده بود و مبارزان الجزایرى نیاز به حمایت فکرى و تبلیغى داشتند. | ||
هنگامى که غزالى قدم به الجزایر نهاد، فتنهها موج مىزد و دین اسلام در میان تودهها رو به خاموشى نهاده بود. زبان مادرى مردم یعنى زبان عربى رسمیت نداشت، بلکه زبان فرانسوى به عنوان زبان رسمى جایگزین آن شده بود و مظاهر فرهنگ اروپایى به شدت رواج داشت. غزالى در این شرایط، دانشگاه امیر عبدالقادر را در کشور الجزایر تأسیس نمود و خود به عنوان رئیس شوراى علمى آن دانشگاه به تدریس و روشنگرى دانشجویان مشغول شد <ref>ملکاوى، 1417: 193.</ref> درس هاى تفسیر موضوعى قرآن غزالى که از تلویزیون الجزایر پخش مىشد به حدى بیننده داشت که به گفته مسئولان خبرى الجزایر، در ساعت پخش از ره گذران کوچه و خیابان کاسته مىشد. کتاب هاى او در فاصله اندکى پس از انتشار نایاب مىشد. بىگمان خیزشى که سال ها بعد در نسل جوان الجزایر صورت گرفت، بىتأثیر از ارشادهاى غزالى نبوده است. غزالى با خدمات شایانى که در الجزایر به اسلام نمود توانست قبل از عزیمتش به مصر، نشان «لیاقت» را به عنوان بزرگترین نشان کشور الجزایر دریافت کند <ref>آیینه پژوهش، ش 37: 102.</ref><br> | هنگامى که غزالى قدم به الجزایر نهاد، فتنهها موج مىزد و دین اسلام در میان تودهها رو به خاموشى نهاده بود. زبان مادرى مردم یعنى زبان عربى رسمیت نداشت، بلکه زبان فرانسوى به عنوان زبان رسمى جایگزین آن شده بود و مظاهر فرهنگ اروپایى به شدت رواج داشت. غزالى در این شرایط، دانشگاه امیر عبدالقادر را در کشور الجزایر تأسیس نمود و خود به عنوان رئیس شوراى علمى آن دانشگاه به تدریس و روشنگرى دانشجویان مشغول شد <ref>ملکاوى، 1417: 193.</ref> درس هاى تفسیر موضوعى قرآن غزالى که از تلویزیون الجزایر پخش مىشد به حدى بیننده داشت که به گفته مسئولان خبرى الجزایر، در ساعت پخش از ره گذران کوچه و خیابان کاسته مىشد. کتاب هاى او در فاصله اندکى پس از انتشار نایاب مىشد. بىگمان خیزشى که سال ها بعد در نسل جوان الجزایر صورت گرفت، بىتأثیر از ارشادهاى غزالى نبوده است. غزالى با خدمات شایانى که در الجزایر به اسلام نمود توانست قبل از عزیمتش به مصر، نشان «لیاقت» را به عنوان بزرگترین نشان کشور الجزایر دریافت کند <ref>آیینه پژوهش، ش 37: 102.</ref><br> | ||
غزالى یک بار پس از پیروزى انقلاب اسلامى در سال 1364 / 1406ق به ایران سفر کرد و به دعوت آیتالله جنتى در کنفرانس اندیشه اسلامى شرکت نمود. غزالى در این کنفرانس با ارائه مقالهاى با عنوان «رسالت بهترین امت»، به بیان طرح کلى اندیشههاى اصلاحگرایانه خود پرداخت.<ref>نامه فرهنگ: 25.</ref><br> | غزالى یک بار پس از پیروزى انقلاب اسلامى در سال 1364 / 1406ق به ایران سفر کرد و به دعوت آیتالله جنتى در کنفرانس اندیشه اسلامى شرکت نمود. غزالى در این کنفرانس با ارائه مقالهاى با عنوان «رسالت بهترین امت»، به بیان طرح کلى اندیشههاى اصلاحگرایانه خود پرداخت.<ref>نامه فرهنگ: 25.</ref><br> | ||
=عوامل وحدت از دیدگاه غزالى= | =عوامل وحدت از دیدگاه غزالى= | ||
غزالى با نگاهى وسیع و همه جانبه، عوامل مختلفى را براى رسیدن به وحدت معرفى مىکند. از دیدگاه غزالى یکى از راههاى برطرف شدن اختلافها و رسیدن به وحدت، پیشرفت فرهنگى و علمى در میان جامعه مسلمانان است. به اعتقاد او عالمان دینى در این میان، وظیفه سنگینى برعهده دارند. اگر علما در | غزالى با نگاهى وسیع و همه جانبه، عوامل مختلفى را براى رسیدن به وحدت معرفى مىکند. از دیدگاه غزالى یکى از راههاى برطرف شدن اختلافها و رسیدن به وحدت، پیشرفت فرهنگى و علمى در میان جامعه مسلمانان است. به اعتقاد او عالمان دینى در این میان، وظیفه سنگینى برعهده دارند. اگر علما در سخنرانىها، کنفرانس ها و نوشتههاى خود به موضوع وحدت توجه کنند، فضاى جامعه اسلامى نیز به اینسو پیش خواهد رفت. به گفته غزالى اگرچه سیاستمداران و حاکمان کشورهاى اسلامى در بروز اختلاف یا ایجاد وحدت بین مسلمانان مىتوانند تأثیر بهسزایى داشته باشند، اما این کار پیش از آنکه بر عهده پادشاهان باشد، بر عهده علماست.<ref>محاکمه گلدزیهر صهیونیست: 300.</ref><br> | ||
غزالى ضمن این که عدم آگاهى مسلمانان را یکى از عوامل دورى از وحدت و بروز تفرقه معرفى مىکند، دراینباره مىگوید هنگامى که علامه شیخ محمود شلتوت، شیخ الازهر فتواى جواز پیروى از مذهب اهل بیت را صادر کرد، برخى از متحجرین به علت عدم آگاهى، به این اقدام اعتراض کردند. وى اضافه مىکند که: «به یاد دارم یکى از جاهلان با خشم و خروش از من پرسید: چگونه شیخ ازهر فتوى داده است که تشیع مذهبى اسلامى و مانند سایر مذاهب است؟ من در جواب گفتم: تو از شیعه اطلاع دارى؟ و از تشیع چیزى مىدانى؟ او اندکى سکوت کرد و آن گاه گفت: ایشان گروهى از پیروان دینى غیر از دین ما هستند. گفتم: ولى من دیدهام که ایشان درست به مانند ما نماز مىگذارند و روزه مىگیرند. مرد با تعجب گفت: چگونه چنین چیزى ممکن است؟ گفتم: عجبتر اینکه ایشان درست مانند ما قرآن مىخوانند و پیامبر خدا را بزرگ مىدارند و فریضه حج را به جا مىآورند. گفت: شنیدهام آنها قرآنى دیگر دارند و با این اندیشه آهنگ کعبه مىکنند که آن را مورد توهین قرار دهند.»<br> | غزالى ضمن این که عدم آگاهى مسلمانان را یکى از عوامل دورى از وحدت و بروز تفرقه معرفى مىکند، دراینباره مىگوید هنگامى که علامه شیخ محمود شلتوت، شیخ الازهر فتواى جواز پیروى از مذهب اهل بیت را صادر کرد، برخى از متحجرین به علت عدم آگاهى، به این اقدام اعتراض کردند. وى اضافه مىکند که: «به یاد دارم یکى از جاهلان با خشم و خروش از من پرسید: چگونه شیخ ازهر فتوى داده است که تشیع مذهبى اسلامى و مانند سایر مذاهب است؟ من در جواب گفتم: تو از شیعه اطلاع دارى؟ و از تشیع چیزى مىدانى؟ او اندکى سکوت کرد و آن گاه گفت: ایشان گروهى از پیروان دینى غیر از دین ما هستند. گفتم: ولى من دیدهام که ایشان درست به مانند ما نماز مىگذارند و روزه مىگیرند. مرد با تعجب گفت: چگونه چنین چیزى ممکن است؟ گفتم: عجبتر اینکه ایشان درست مانند ما قرآن مىخوانند و پیامبر خدا را بزرگ مىدارند و فریضه حج را به جا مىآورند. گفت: شنیدهام آنها قرآنى دیگر دارند و با این اندیشه آهنگ کعبه مىکنند که آن را مورد توهین قرار دهند.»<br> | ||
در این هنگام غزالى از سر ترحم به او نگریست و گفت: تو معذورى، زیرا بعضى از ما چیزهایى درباره آنان مىگویند که منظورى جز هتک حرمت ایشان ندارند. <ref>همان</ref> | در این هنگام غزالى از سر ترحم به او نگریست و گفت: تو معذورى، زیرا بعضى از ما چیزهایى درباره آنان مىگویند که منظورى جز هتک حرمت ایشان ندارند. <ref>همان</ref> | ||
غزالى هم چنین نقش مسلمانان و مردم را در ایجاد وحدت نادیده نمى گیرد و در این باره مىگوید: «وظیفه مسلمین در این شرایط حساس و اوضاع خطرناک، این است که از پراکندگى و اختلاف باز آیند و در برابر حملههاى صلیبى مدرن، جبههاى نیرومند به وجود آورند و در این مبارزه سرنوشتساز، در سنگر استوار دین، ثابت قدم بمانند و توجه داشته باشند که براى ایشان مایه ننگ و شرم است که به هنگام تجمع قواى شر و اتحاد دشمنان در حمله و هجوم همگانى بر ایشان، پراکنده و بىسامان باشند یا در میدان مسابقه، واپس بمانند یا از تمسک به دین خود سستى کنند، در شرایطى که پیروان مذاهب باطل، به عقاید خود پاى بندند» <ref>همان: 322.</ref><br> | غزالى هم چنین نقش مسلمانان و مردم را در ایجاد وحدت نادیده نمى گیرد و در این باره مىگوید: «وظیفه مسلمین در این شرایط حساس و اوضاع خطرناک، این است که از پراکندگى و اختلاف باز آیند و در برابر حملههاى صلیبى مدرن، جبههاى نیرومند به وجود آورند و در این مبارزه سرنوشتساز، در سنگر استوار دین، ثابت قدم بمانند و توجه داشته باشند که براى ایشان مایه ننگ و شرم است که به هنگام تجمع قواى شر و اتحاد دشمنان در حمله و هجوم همگانى بر ایشان، پراکنده و بىسامان باشند یا در میدان مسابقه، واپس بمانند یا از تمسک به دین خود سستى کنند، در شرایطى که پیروان مذاهب باطل، به عقاید خود پاى بندند» <ref>همان: 322.</ref><br> | ||
بهطور کلى وحدت از نظر غزالى بر پایههاى متعددى استوار است که آنها را در کتاب «دستور الوحدة الثقافیة بین المسلمین» شرح داده است. وى با تأسّى از استاد خود حسن البناء که براى وحدت جوامع اسلامى ، بیست اصل را وضع نمود، اصول دیگرى بر آن در کتاب یاد شده افزود. غزالى معتقد بود زنان نیمى از مرداناند و دانش اندوزى، امر به معروف و حساسیت مذهبى بر هر دو گروه واجب است. زنان با حفظ شئونات اسلامى مىتوانند در حفظ ارزش هاى اسلامى مشارکت داشته باشند. به اعتقاد غزالى خانواده اساس موجودیت جامعه اسلامى و دامان طبیعى براى تربیت | بهطور کلى وحدت از نظر غزالى بر پایههاى متعددى استوار است که آنها را در کتاب «دستور الوحدة الثقافیة بین المسلمین» شرح داده است. وى با تأسّى از استاد خود حسن البناء که براى وحدت جوامع اسلامى ، بیست اصل را وضع نمود، اصول دیگرى بر آن در کتاب یاد شده افزود. غزالى معتقد بود زنان نیمى از مرداناند و دانش اندوزى، امر به معروف و حساسیت مذهبى بر هر دو گروه واجب است. زنان با حفظ شئونات اسلامى مىتوانند در حفظ ارزش هاى اسلامى مشارکت داشته باشند. به اعتقاد غزالى خانواده اساس موجودیت جامعه اسلامى و دامان طبیعى براى تربیت نسلهاى آینده است. غزالى هم چنین معتقد بود خداوند انسان را گرامى داشته و براى او حقوق مادى و معنوى قائل شده است. اسلام این حقوق را بیان و همگان را به احترام به آنها دعوت نموده است؛ به ویژه حاکمان ملتهاى مسلمان باید بیشتر مصالح مادى و معنوى مسلمانان را در نظر داشته باشند. دولتهاى اسلامى همچون خانوادهاى بزرگ، در برابر تبلیغ و نشر احکام اسلام مسئولیت دارند و بر آنها لازم است بدعتها را از چهره دین بزدایند و از همه امت در همه جا حمایت کنند.<br> | ||
=اندیشههاى سیاسى و فرهنگى= | =اندیشههاى سیاسى و فرهنگى= | ||
انقلاب صنعتى غرب و پیشرفت هاى زودهنگام اقتصادى، باعث بروز تفکر جدایى دین از سیاست گردید و دین، به امرى شخصى و درونى محدود شد، در نتیجه لاابالى گرى و آزادى جنسى از اصول مسلّم دولت هاى غربى گردید. همزمان با این اوضاع، در میان روشنفکران کشورهاى اسلامى دو دیدگاه «غرب زدگى» و «غرب ستیزى» پدید آمد. غزالى به طرفدارى از نظریه دوم معتقد بود تقلید از غرب در امور علمى و صنعتى جایز و بلکه لازم است، اما در مسائل فرهنگى و اعتقادى، به هیچوجه جایز نیست. وى ضمن انتقاد از غربزدگان دراینباره مىنویسد: «غرب از جهت فکر و روح جزء ناپاکترین ملت هاى روى زمین است. مردانى که با غرب مرتبط شدند ولى حقیقت غرب را درک نکردند، نتوانستند آن را درست معرفى کنند. آنان مسئول عقبماندگى مسلمان اند. تمدن جدید غرب، متشکل از ظاهر و باطن است و این عده با روآوردن به ظاهر تمدن غربى، از علم و کار آن غافل شدند».<ref>غزالى، 1369: 28 و 234.</ref><br> | انقلاب صنعتى غرب و پیشرفت هاى زودهنگام اقتصادى، باعث بروز تفکر جدایى دین از سیاست گردید و دین، به امرى شخصى و درونى محدود شد، در نتیجه لاابالى گرى و آزادى جنسى از اصول مسلّم دولت هاى غربى گردید. همزمان با این اوضاع، در میان روشنفکران کشورهاى اسلامى دو دیدگاه «غرب زدگى» و «غرب ستیزى» پدید آمد. غزالى به طرفدارى از نظریه دوم معتقد بود تقلید از غرب در امور علمى و صنعتى جایز و بلکه لازم است، اما در مسائل فرهنگى و اعتقادى، به هیچوجه جایز نیست. وى ضمن انتقاد از غربزدگان دراینباره مىنویسد: «غرب از جهت فکر و روح جزء ناپاکترین ملت هاى روى زمین است. مردانى که با غرب مرتبط شدند ولى حقیقت غرب را درک نکردند، نتوانستند آن را درست معرفى کنند. آنان مسئول عقبماندگى مسلمان اند. تمدن جدید غرب، متشکل از ظاهر و باطن است و این عده با روآوردن به ظاهر تمدن غربى، از علم و کار آن غافل شدند».<ref>غزالى، 1369: 28 و 234.</ref><br> | ||
دل مشغولى غزالى از آن نبود که چرا غرب، خیر و صلاح ملت هاى مسلمان را نمى خواهد، زیرا او مىدانست که غرب همیشه در پى نابودى مسلمانان بوده و با بازى هاى استعمارى خود در پى ریشهکن نمودن میراث اصیل اسلامى است. آنچه اندیشه غزالى را مىآزرد روشنفکران مسلمانى بودند که از سیاست هاى عوامفریبانه غرب حمایت مىکردند و هیچگاه نمى توانستند هجمههاى فرهنگى آنها را درک کنند. غزالى معتقد بود کشورهاى غربى با پیشرفت هاى صنعتى و نظامى خود، به ملل مسلمان رحم نخواهند کرد و به غارت اموال آنان خواهند پرداخت و فرهنگ آنها را به نابودى خواهند کشاند. هجوم فرانسه به الجزایر و سودان، و هجوم انگلستان به مصر و هند، نمونههایى از این | دل مشغولى غزالى از آن نبود که چرا غرب، خیر و صلاح ملت هاى مسلمان را نمى خواهد، زیرا او مىدانست که غرب همیشه در پى نابودى مسلمانان بوده و با بازى هاى استعمارى خود در پى ریشهکن نمودن میراث اصیل اسلامى است. آنچه اندیشه غزالى را مىآزرد روشنفکران مسلمانى بودند که از سیاست هاى عوامفریبانه غرب حمایت مىکردند و هیچگاه نمى توانستند هجمههاى فرهنگى آنها را درک کنند. غزالى معتقد بود کشورهاى غربى با پیشرفت هاى صنعتى و نظامى خود، به ملل مسلمان رحم نخواهند کرد و به غارت اموال آنان خواهند پرداخت و فرهنگ آنها را به نابودى خواهند کشاند. هجوم فرانسه به الجزایر و سودان، و هجوم انگلستان به مصر و هند، نمونههایى از این غارتگرىهاست.<br> | ||
غزالى این نکته را نیز دریافته بود که آنان هرگز به حرکت هاى سنگین و پرخرج نظامى بسنده نخواهند کرد و با حرکتى آرام و تدریجى در مسخ فرهنگ جوامع اسلامى قدم برخواهند داشت. غزالى که کشورش به اشغال نظامى انگلیس درآمده و پس از استقلال کشور، متوجه تهاجم آرام فرهنگى دشمن شده بود مىنویسد: «همانطور که مىدانید اکنون بیش از یک قرن از آغاز مبارزات ضداستعمارى ملت ما مىگذرد؛ استعمارى که سرزمین ما را اشغال و ثروت هاى ملت ما را غارت نمود. اما زمانى که آبا و اجداد ما و سپس خود ما توانستیم استعمار نظامى را شکست دهیم، ناگهان متوجه شدیم که استعمار نظامى شیوههاى دیگرى را از استعمار برجاى گذاشته است از جمله استعمار فرهنگى و استعمار حقوقى به طورى که هویت ما را دگرگون ساخت و ما را از میراث خود بیگانه کرد. از اینرو استقلال و هویت کامل خویش را زمانى باز خواهیم یافت که به میراث اصیل خویش بازگردیم». <ref>اطلاعات، 11/1/1371 به نقل از: المسار، 2/2/1992.</ref><br> | غزالى این نکته را نیز دریافته بود که آنان هرگز به حرکت هاى سنگین و پرخرج نظامى بسنده نخواهند کرد و با حرکتى آرام و تدریجى در مسخ فرهنگ جوامع اسلامى قدم برخواهند داشت. غزالى که کشورش به اشغال نظامى انگلیس درآمده و پس از استقلال کشور، متوجه تهاجم آرام فرهنگى دشمن شده بود مىنویسد: «همانطور که مىدانید اکنون بیش از یک قرن از آغاز مبارزات ضداستعمارى ملت ما مىگذرد؛ استعمارى که سرزمین ما را اشغال و ثروت هاى ملت ما را غارت نمود. اما زمانى که آبا و اجداد ما و سپس خود ما توانستیم استعمار نظامى را شکست دهیم، ناگهان متوجه شدیم که استعمار نظامى شیوههاى دیگرى را از استعمار برجاى گذاشته است از جمله استعمار فرهنگى و استعمار حقوقى به طورى که هویت ما را دگرگون ساخت و ما را از میراث خود بیگانه کرد. از اینرو استقلال و هویت کامل خویش را زمانى باز خواهیم یافت که به میراث اصیل خویش بازگردیم». <ref>اطلاعات، 11/1/1371 به نقل از: المسار، 2/2/1992.</ref><br> | ||
به طور خلاصه غزالى '''اهداف استعمار''' را در '''«دلسردى مردم مسلمان»، «تربیت نسل بىایمان»، «ترویج بىبند و بارى»، «نفوذ در دانشگاهها»، «ایجاد مؤسسات فرهنگى وابسته به غرب» و هدف نهایى آنان را «نابودى اسلام»''' برمى شمرد و مىگفت: «امواج خطرناک هرگاه رخنه کرد پایان نمى پذیرد و یکى پس از دیگرى حمله مىکنند. غرب در زیر پاگذاشتن دستورات اسلام، در قوانین جزایى، مدنى و دولتى پیروز گردید ولى قوانین زندگانى فردى را هنوز میدان تاخت و تاز خود قرار نداده و هرگاه این میدان براى او آماده باشد، دیگر تمام قوانین اسلام زیر خاک مىرود و آنگاه باید گفت: و یا موت زر إن الحیاة ذمیمة / و یا نفس جدی إن دهرک هازل(اى مرگ، بیا که زندگى منفور است / و اى جان، بکوش که زندگانیت بیهوده است)» <ref>غزالى، 1369: 127.</ref> | به طور خلاصه غزالى '''اهداف استعمار''' را در '''«دلسردى مردم مسلمان»، «تربیت نسل بىایمان»، «ترویج بىبند و بارى»، «نفوذ در دانشگاهها»، «ایجاد مؤسسات فرهنگى وابسته به غرب» و هدف نهایى آنان را «نابودى اسلام»''' برمى شمرد و مىگفت: «امواج خطرناک هرگاه رخنه کرد پایان نمى پذیرد و یکى پس از دیگرى حمله مىکنند. غرب در زیر پاگذاشتن دستورات اسلام، در قوانین جزایى، مدنى و دولتى پیروز گردید ولى قوانین زندگانى فردى را هنوز میدان تاخت و تاز خود قرار نداده و هرگاه این میدان براى او آماده باشد، دیگر تمام قوانین اسلام زیر خاک مىرود و آنگاه باید گفت: و یا موت زر إن الحیاة ذمیمة / و یا نفس جدی إن دهرک هازل(اى مرگ، بیا که زندگى منفور است / و اى جان، بکوش که زندگانیت بیهوده است)» <ref>غزالى، 1369: 127.</ref> |
ویرایش