confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
آن مرد شریف به احداث این بناى آموزشى و علمى اکتفا نکرد و نسبت به تعمیر برخى مدارس مشهد همت گماشت و اموال منقولى را وقف آنها ساخت در اصفهان نیز از عمران و آبادانى مراکز علوم دینى غافل نبود<ref>طبقات اعلام الشیعه، ج ۶، ص ۱۷۶٫.</ref>. | آن مرد شریف به احداث این بناى آموزشى و علمى اکتفا نکرد و نسبت به تعمیر برخى مدارس مشهد همت گماشت و اموال منقولى را وقف آنها ساخت در اصفهان نیز از عمران و آبادانى مراکز علوم دینى غافل نبود<ref>طبقات اعلام الشیعه، ج ۶، ص ۱۷۶٫.</ref>. | ||
=دوران کودکى و نوجوانى= | |||
محمدحسن به دلایلى که مورّخان و شرح حال نگاران بدان ها اشاره نکرده اند، کاخک گناباد را به مقصد اصفهان ترک نمود و در این شهر رحل اقامت افکند. مدتى از سکونت وى در این دیار سپرى نشده بود که در نوزدهم [[ربیع الثانى]] سال ۱۱۸۰ هـ .ق. صاحب فرزندى گردید که او را «محمدابراهیم» نامید. این کودک دوران شکوفایى خویش را تحت تربیت پدرى فاضل، پارسا و اهل تقوا و مادرى نیکو سرشت سپرى کرد. مدت ده بهار که از سن او گذشت ابرهاى تیره و تارى سپهر زندگى او را تحت تأثیر قرار داد و مربّى عالى قدر، دلسوز و نخستین استاد خود یعنى پدرى رئوف را در سال ۱۱۹۰هـ .ق. از دست داد و این ضایعه اسف انگیز در ذهن تازه شکفته اش اثر گذاشت و بعدها آن را به عنوان خاطره اى رنج آور از ذهن مى گذرانید. | |||
محمدابراهیم اگر چه از نعمت پدر محروم گشت ولى فقیه بیداردل، آیة الله آقا [[سید محمد بیدآبادى]] بر حسب توصیه پدرش، به تربیت وى کوشید و او در سنین نوجوانى فضایل و مکارم اخلاقى را از او آموخت و در زمره شاگردان این عارف عرش آشنا در سیر و سلوک معنوى قلمداد گردید<ref>معارف الرجال، ج ۲، ص ۱۹۰٫.</ref>. | |||
محمدابراهیم کرباسى به نخستین مربیان خود اشاره کرده و خاطرنشان ساخته است: | |||
«اولین کسى که دانش را از او فراگرفتم، مرحوم والد ماجد، صاحب نفس قدسى و پس از او، مرحوم آقا سید محمد گیلانى بیدآبادى و بعد از او میرزا محمدعلى فرزند مظفّر بود… این افراد در طریق تزکیه و تقوا از اوتاد و ارکان بلاد بوده اند<ref>طبقات اعلام الشیعه، ج ۶، ص ۱۷۶٫.</ref>.» | |||
کرباسى در جاى دیگر به ساده زیستى و قناعت سید محمد بیدآبادى اشاره کرده و گفته است: | |||
«شش ماه متوالى خوراک ایشان و خانواده اش هویج بود و از شدت فروتنى و براى پیروى از سنّت نبوى، بر الاغ برهنه اى سوار مى گردید.» | |||
ناگفته نماند که حاج شیخ محمدحسن، سید محمد بیدآبادى را قیّم فرزند و وصىّ خویش قرار داد و بیدآبادى ضمن توجه به جنبه هاى پرورشى و تربیتى آن نوجوان، در آغاز بلوغ، وى را به زیارت [[بیت الله الحرام]] فرستاد. | |||
سید محمد بیدآبادى از شاگردان [[میرزا محمدتقى الماسى]] است که در حکمت و عرفان سرآمد همگنان بود و در بسیارى از علوم دیگر چون کیمیا تبحّر داشت و از [[فقه]] و [[اصول]] و سایر شاخه هاى معارف اسلامى کاملاً برخوردار بود و در ضمن کسب علوم، خود را به زیور زهد و تقوا و سایر سجایاى انسانى آراست. او در سال ۱۱۹۷هـ .ق. و در حالى که محمدابراهیم کرباسى هفده سال داشت دار فانى را وداع گفت و در تخت فولاد اصفهان مدفون شد<ref> اصفهان، دکتر هنرفر، ص ۲۲۲ و ۲۲۱٫.</ref>. | |||
=پانویس= | =پانویس= |