محمدابراهیم کلباسی

از ویکی‌وحدت
محمدابراهیم کلباسی
عالمان شیعه.jpg
نام کاملمحمدابراهیم بن محمدحسن کلباسی هروی اصفهانی
نام‌های دیگرحاجی کلباسی
اطلاعات شخصی
سال تولد1180 ق، ۱۱۴۵ ش‌، ۱۷۶۷ م
محل تولداصفهان
سال درگذشت1261 ق، ۱۲۲۳ ش‌، ۱۸۴۵ م
محل درگذشتاصفهان
دیناسلام، شیعه
استادان
شاگردان
آثار
  • الرسائل الرجالیه
  • رسائل المحقق الکلباسی
  • الاستشفاء بالتربة الشریفة الحسینیة

محمدابراهیم بن محمدحسن کلباسی هروی اصفهانی معروف به محمدابراهیم کلباسی، از مشاهیر فقهاء و مجتهدین و اکابر علماء و محقّقین اصفهانی در قرن سیزده هجری قمری بود. او در اصفهان، عتبات عالیات، قم و کاشان تحصیل کرده و از بزرگانی چون پدرش محمدحسن کلباسی اصفهانی، بیدآبادی اصفهانی، کاشف‌الغطاء، صاحب ریاض، سید محمدمهدی بحرالعلوم، سیّد محسن اعرجی کاظمینی، محمّدباقر وحید بهبهانی، میرزا ابوالقاسم قمی، ملاّ احمد نراقی و بزرگان دیگر بهره برد و به درجه اجتهاد رسید. او سپس در اصفهان ساکن شده به مرجعیت و فعالیت‌های علمی، فرهنگی و اجتماعی پرداخت. از ایشان تالیفاتی در فقه و اصول و سایر معارف اسلامی بر جای مانده است.

معرفی اجمالی

حاج محمدقاسم کاخکی در زمره افرادی است که نسب آنان به سردار بزرگ اسلام و صحابی وارسته، جناب مالک اشتر می‌رسد و از این جهت با نامورانی چون ورّام بن ابی فراس مؤلف «مجموعه ورام» و نواده دختری او یعنی سید بن طاووس، اسکندر بن دربیس خرقانی، شیخ محمدحسن بن شیخ محمدابراهیم یزدی اصفهانی (متوفای ۱۲۶۸هـ .ق.) جدّ خاندان اشتری اصفهانی و نیز مرحوم کاشف‌الغطاء اشتراک نسب دارد[۱].

فرزند حاج محمدقاسم، حاج محمدحسن، در یکی از محلات هرات (از توابع افغانستان کنونی) ـ محله‌ای شیعه‌نشین معروف به «حوض کرباس» ـ روزگار می‌گذرانید. در سبب وجه تسمیه این ناحیه، مورّخان و جغرافی دانان خاطرنشان نموده‌اند: بانویی متدیّن و پیرو اهل‌بیت از نخ و ریسمانی که خودش تهیه کرده بود، پارچه‌های کرباس تهیه نمود و آنها را به معرض فروش نهاد و از بهای دست رنج و زحمت خود، حوضی در این محل بنیان نهاد و وقف شیعیان نمود که به «حوض کرباس» معروف گشت که به تدریج لفظ حوض، محذوف و نام کرباس باقی ماند و منسوبان بدین ناحیه را «کرباسی» می‌گویند که گاه این انتساب را به تحریف کلباسی هم می‌گویند[۲].

محمدحسن که شخصی فاضل، پارسا و متدین بود، از این محل به گناباد (از توابع استان خراسان) مهاجرت نمود و در آبادی «کاخک» اقامت گزید. این ناحیه بخشی از نقاط مرکزی شهرستان گناباد را در بر می‌گیرد که بارگاه امامزاده سلطان محمد عابد (تاریخ بنا: ۹۶۰هـ .ق.) از اماکن زیارتی آن است و به این دیار اعتباری مذهبی و صفایی معنوی بخشیده است[۳].

محمدحسن به موازات تلاش‌های علمی و تحصیل معارف قرآنی و روایی، با رعایت موازین شرعی به کسب و کار هم مشغول بود و چون از راه حلال اندوخته‌ای به دست آورد، به منظور رفاه حال طلاّب علوم دینی، در جوار بارگاه حضرت امام رضا (علیه‌السلام) و در بست بالای مشهد رضوی مدرسه‌ای بنیان نهاد که به مدرسه «حاج حسن» موسوم است[۴].

آن مرد شریف به احداث این بنای آموزشی و علمی اکتفا نکرد و نسبت به تعمیر برخی مدارس مشهد همت گماشت و اموال منقولی را وقف آنها ساخت در اصفهان نیز از عمران و آبادانی مراکز علوم دینی غافل نبود[۵].

دوران کودکی و نوجوانی

محمدحسن به دلایلی که مورّخان و شرح‌حال‌نگاران بدان‌ها اشاره نکرده اند، کاخک گناباد را به مقصد اصفهان ترک نمود و در این شهر رحل اقامت افکند. مدتی از سکونت وی در این دیار سپری نشده بود که در نوزدهم ربیع الثانی سال ۱۱۸۰ هـ .ق. صاحب فرزندی گردید که او را «محمدابراهیم» نامید. این کودک دوران شکوفایی خویش را تحت تربیت پدری فاضل، پارسا و اهل تقوا و مادری نیکو سرشت سپری کرد. مدت ده بهار که از سن او گذشت ابرهای تیره و تاری سپهر زندگی او را تحت تأثیر قرار داد و مربّی عالی قدر، دلسوز و نخستین استاد خود یعنی پدری رئوف را در سال ۱۱۹۰هـ .ق. از دست داد و این ضایعه اسف انگیز در ذهن تازه شکفته اش اثر گذاشت و بعدها آن را به عنوان خاطره‌ای رنج آور از ذهن می‌گذرانید.

محمدابراهیم اگر‌چه از نعمت پدر محروم گشت آیة‌الله آقا سید محمد بیدآبادی بر حسب توصیه پدرش، به تربیت وی کوشید و او در سنین نوجوانی فضایل و مکارم اخلاقی را از او آموخت و در زمره شاگردان این عارف عرش آشنا در سیر و سلوک معنوی قلمداد گردید[۶]. محمدابراهیم کرباسی به نخستین مربیان خود اشاره کرده و خاطرنشان ساخته است:

«اولین کسی که دانش را از او فراگرفتم، مرحوم والد ماجد، صاحب نفس قدسی و پس از او، مرحوم آقا سید محمد گیلانی بیدآبادی و بعد از او میرزا محمدعلی فرزند مظفّر بود… این افراد در طریق تزکیه و تقوا از اوتاد و ارکان بلاد بوده‌اند[۷]

کرباسی در جای دیگر به ساده‌زیستی و قناعت سید محمد بیدآبادی اشاره کرده و گفته است:

«شش ماه متوالی خوراک ایشان و خانواده‌اش هویج بود و از شدت فروتنی و برای پیروی از سنت نبوی، بر الاغ برهنه‌ای سوار می‌گردید.»

ناگفته نماند که حاج شیخ محمدحسن، سید محمد بیدآبادی را قیّم فرزند و وصیّ خویش قرار داد و بیدآبادی ضمن توجه به جنبه‌های پرورشی و تربیتی آن نوجوان، در آغاز بلوغ، وی را به زیارت بیت الله الحرام فرستاد.

سید محمد بیدآبادی از شاگردان میرزا محمدتقی الماسی است که در حکمت و عرفان سرآمد همگنان بود و در بسیاری از علوم دیگر چون کیمیا تبحّر داشت و از فقه و اصول و سایر شاخه‌های معارف اسلامی کاملاً برخوردار بود و در ضمن کسب علوم، خود را به زیور زهد و تقوا و سایر سجایای انسانی آراست. او در سال ۱۱۹۷هـ .ق. و در حالی که محمدابراهیم کرباسی هفده سال داشت دار فانی را وداع گفت و در تخت فولاد اصفهان مدفون شد[۸].

اساتید دیگر

محمدابراهیم در سنین نوجوانی در پرتو اهتمام سید محمد بیدآبادی به طهارت قلب و صفای باطن مبادرت ورزید و بر اثر این تمرین‌های معنوی، شایستگی دریافت معارفی را در خود پدید آورد که در محضر اساتیدی برجسته، آنها را فعلیّت بخشید یا به تکمیل آنها مبادرت نمود. معروف‌ترین استادانش در اصفهان عبارتند از:

  1. آخوند ملا علی، فرزند جمشید نوری مازندرانی (متوفای ۱۲۴۶ هـ .ق.)، نامبرده راه آقا محمد بیدآبادی را در تدریس و نشر حکمت متعالیه ادامه داد و قریب هفتاد سال از عمر طولانی خود را به نشر و تبیین افکار فلسفی و عرفانی ملاصدرا اختصاص داد و در این رشته شاگردانی چون: محمدابراهیم کرباسی، ملاهادی سبزواری، میرزا ابوالقاسم رازی، و سید رضی لاهیجانی را تربیت کرد[۹].
  2. آخوند ملا محراب گیلانی (متوفای ۱۲۱۷هـ .ق.) که او را به عنوان حکیمی بزرگوار، عارفی وارسته و در زمره شاگردان سید محمد بیدآبادی و ملا اسماعیل خواجویی قلمداد نموده‌اند. او در زُهد و تقوا و اعراض از تمایلات دنیوی و امور فناپذیر، یگانه عصر خویش بود[۱۰].
  3. میرزا محمدعلی بن میر مظفّر منجّم اصفهانی (متوفای ۱۱۹۸ هـ .ق.) وی نیز از شاگردان فاضل و معروف سید محمد بیدآبادی است که در مسجد علی نزدیک قُبّه هارونیّه در محله میدان کهنه اصفهان، امام جماعت بود. شرح حال نگاران، مراتب زهد، فضل و تقوایش را ستوده‌اند و از مراقبت‌های شدید شرعی وی در مصرف اموال، با وجود فقر و کم بضاعتی، سخن گفته‌اند[۱۱].
  4. شیخ محمدحسین خاتون آبادی، فرزند عبدالباقی حسینی (۱۲۳۳ ـ ۱۰۷۳ هـ .ق.) از فقها و مجتهدانی است که نزد وحید بهبهانی شاگردی کرد و با صاحب ریاض المسایل و میرزای قمی معاصر بود[۱۲].
  5. شیخ محمدعلی هرندی.
  6. شیخ محمد بن شیخ زین الدین.

شاگردان

آیة‌الله کرباسی خاطرنشان می‌نماید که از میرزای قمی در نقل روایت از منابع مهم روایی شیعه و کتب اساسی همچون کافی، تهذیب، استبصار، وسایل الشیعه، وافی، بحارالانوار و نیز برخی آثار فقهی، کلامی، اصولی و ادعیه اجازه گرفته است همانگونه که چنین اجازه‌ای را از مرحوم نراقی هم دریافت کرده است[۱۳].

آیة‌الله کرباسی که در چندین رشته از علوم اسلامی صاحب‌نظر بود و همگام با کسب معرفت خود را با مکارمی والا آراسته بود با احراز مقام والای مرجعیت از کاشان به اصفهان آمد و رسالت سترگ فرهنگی ـ اجتماعی و تکلیف دینی خویش را با برنامه‌ریزی خاص و رعایت مقتضیات جامعه آغاز کرد. او طی مباحثه و مناظره‌های علمی با رعایت فروتنی قدرت تحمل عقاید دیگران و نیز بلندنظری و وسعت مشرب را مد نظر قرار داد و در مسجد حکیم اصفهان به تدریس فقه و اصول پرداخت و در این عرصه، شاگردان زیادی پرورش داد که ذیلاً به برخی از آنان اشاره می‌گردد:

  1. حاج ملا هادی سبزواری: نامبرده پس از مدتی تحصیل در مشهد مقدس، در سال ۱۲۳۲هـ .ق. و در ۲۰ سالگی جهت ادامه تحصیل به اصفهان مهاجرت نمود و در آن جا از محضر استادانی چون: آیة‌الله کرباسی، ملا علی نوری و ملا اسماعیل خواجویی اصفهانی استفاده‌های وافری برد[۱۴].
  2. میرزای شیرازی: از اساتید این بزرگمرد عرصه علم و تقوا و سیاست در اصفهان، آیة‌الله کرباسی است. وی در اکثر مسائل اصولی از حُسن سلیقه و درک عالی و دقت نظر این استادش استفاده فراوان برد.
  3. محمد بن سلیمان تنکابنی: این عالم شیعی غیر از آن که در مجلس درس آیة‌الله کرباسی حاضر می‌شد، با او انس و الفتی ویژه داشت و حاجی کرباسی نکاتی از زندگانی علمی خود را برای وی مطرح کرده که مرحوم تنکابنی هم در آثار خود، به آنها اشاره کرده است[۱۵].
  4. آقا میر سید حسن مدرس اصفهانی، (۱۲۱۰ ـ ۱۲۷۳ هـ .ق.): فرزند سید علی، از علمای محقق و فقیهان فاضل، تحصیلات مقدماتی را نزد پدرش آموخت و در کربلا خدمت «شریف العلماء، صاحب فصول در اصول» و در نجف نزد «شیخ محمدحسن، صاحب جواهر» شاگردی کرد و چون به اصفهان بازگشت، به درس آیة‌الله کرباسی حاضر شد و پس از بهره‌مندی از محضر این فقیه وارسته، بار دیگر به عتبات رفت و با تکمیل تحصیلات به زادگاه خود (اصفهان) مراجعت نمود و حوزه درسی تشکیل داده و آوازه اش به حدّی رسید که به مدرّس مطلق موسوم گشت و به دلیل همین آوازه علمی و مقامات والا در معارف دینی اشتهار به دست آورد. نامبرده با وجود فقر و کم بضاعتی، مسجدی در محلّه نو اصفهان بنا کرد ولی موفق به تکمیل آن نگردید و با رحلت او، رحیم خان بیگلربیگی آن را به پایان رسانید. آقا میر سید حسن مدرّس در سفری به اتفاق آیة‌الله کرباسی به تهران رفت و در آن جا با ملاّ عبدالکریم ایروانی ملاقات نمود. نقل کرده‌اند: در آن زمان، کرسی تدریس آیة‌الله کرباسی در اصفهان آن چنان اعتباری داشت که سید شفتی به دلیل رعایت احترام حاجی، بر کرسی درس نمی‌نشست ولی گروهی از شاگردان برای میر سید حسن مدرّس سکویی از گِل درست می‌کنند تا از درس و بحث او استفاده کنند. این برنامه موجب می‌شود که عده‌ای از مخالفین علما، بین آیة‌الله کرباسی و میر سید حسن مدرس آتش فتنه را روشن کنند اما با تدبیر آن بزرگواران نه تنها این حرکت خنثی می‌گردد بلکه بر عزت و افتخار این دو نامدار عرصه فقاهت افزوده می‌شود.
  5. ملاّ مهدی قمشه‌ای: این فقیه نامور رساله‌ای در نماز جمعه تألیف کرده و سی دلیل بر وجوب عینی آن آورده تا به چهل و پنج هزار سطر رسیده است. همچنین حواشی چندی که به خطّ خویش بر آن نوشته که غلامرضا اصفهانی آنها را تدوین کرده است: نامبرده از شاگردان مشهور حاجی کرباسی و سید شفتی می‌باشد که در سال ۱۲۸۱ هـ .ق. رحلت نموده است[۱۶].
  6. میر سید محمد شهشهانی: از فقیهان قرن سیزدهم هجری که در فقه و اصول مقام شامخی دارد و دانشورانی چون میرزای شیرازی و سید محمدباقر خوانساری (صاحب روضات) از شاگردان او هستند. وی در مسجد ذوالفقار اصفهان به امامت می‌پرداخت و پیوسته به تدریس و تألیف مشغول بود و هیچ گاه از پژوهش در امور علمی غفلت نمیورزید. آثاری چون انوار الریاض (در فقه)، جنة المأوی (مباحث فقه استدلالی) و غایة القصوی (در اصول) دارد. اشعاری شیوا و سوزناک به زبان عربی در رثای حضرت امام حسین(علیه‌السلام) و شهیدان کربلا سروده است. ارتحالش را در سال ۱۲۸۷ هـ .ق. و مدفنش را تخت فولاد اصفهان (تکیه معروف خودش: شهشهانی) نوشته‌اند. صاحب روضات درباره‌اش گفته است: «در این زمان ریاست امور تدریس و فتوا به وی ختم می‌گردید[۱۷]
  7. ملا حمزه قائنی فرزند اسدالله، فرزند عبدالله، فرزند محمدشریف علوی. وی در اصفهان به خدمت آیة‌الله کرباسی و سید شفتی رسید و پس از استفاده از محضر این دو فقیه بلند آوازه به دستور آیة‌الله کرباسی در اصفهان اقامت گزید و به وعظ و ارشاد مردم پرداخت. در مراجعتی از قائن (زادگاهش) به اصفهان، در راه (شهرستان شاهرود) بیمار شد و وفات یافت[۱۸].
  8. سید محمّدحسن مجتهد اصفهانی: (۱۲۶۳ ـ ۱۲۰۷ هـ .ق.) فرزند سید محمدتقی از مشاهیر قرن سیزدهم که به دریافت اجازه از سید رضا فرزند سید بحرالعلوم در تاریخ ۱۲۵۳ هـ .ق. نائل گشت[۱۹]. از آثار او می‌توان اعجاز القرآن را نام برد که در سال ۱۲۵۴ هـ .ق. تدوین شده و در سال ۱۳۶۵ به اهتمام نواده فاضلش سید مصلح الدین مهدوی به طبع رسیده است محجة الفؤاد فی شرح الارشاد و کتاب الفقه الاستدلالی از دیگر تألیفات اوست. نامبرده بر آثار استادش آیة‌الله کرباسی حواشی متعددی نگاشته و پاره‌ای از نوشته‌های وی را کاتبان به امر نامبرده، تحریر نموده‌اند که از جمله آنها کتاب «منهاج الهدایه» آیة‌الله کرباسی می‌باشد. کتاب خمسه حسینی از منظومه‌های سید محمدحسین فرزند حاج سید محمدحسن مجتهد است[۲۰].

درگذشت

آیت‌الله محمدابراهیم کرباسی پس از مدت هشتاد و یک سال و نوزده روز عمر با برکت، در شب پنج‌شنبه هشتم ماه جمادی الاولی ۱۲۶۱هـ .ق.[۲۱]. مطابق ۱۲۲۴ هـ .ش. رحلت نمود و پیکر مطهرش پس از غسل و کفن و مراسم تشییع باشکوه در برابر مسجد حکیم اصفهان ـ دری که به سوی بازار رنگرزان و میدان امام خمینی کنونی اصفهان گشوده می‌شود ـ دفن گردید و اینک مرقدش در میان بقعه‌ای مخصوص در وسط سنگ مرمری بلند واقع شده است. این بقعه به طرز هنرمندانه‌ای گچ بُری شده که میان آن، مرقد آیة‌الله کرباسی است و قبور برخی از اولاد و احفادش نیز در آنجاست و هم اکنون مزاری معروف و زیارتگاه مردم است. زمین این مکان را سید شفتی در زمان حیات آیة‌الله کرباسی خریداری نمود و به وی واگذار کرد.

پانویس

  1. تحفة الاحباب، محدث قمی، ص ۴۲۸ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، سید مصلح الدین مهدوی، ج ۱، ص ۴۳.
  2. ریحانة الادب، ج ۵، ص ۴۶ دائرة المعارف فارسی، دکتر مصاحب، ذیل کرباسی.
  3. جغرافیای کامل ایران، ج ۱، ص ۶۳۴.
  4. منتخب التواریخ، ص ۶۴۱٫ «این مدرسه بین مدرسه نواب و حرم مقدس رضوی قرار داشت که اکنون در طرح توسعه حرم مطهر خراب شده است.»
  5. طبقات اعلام الشیعه، ج ۶، ص ۱۷۶٫.
  6. معارف الرجال، ج ۲، ص ۱۹۰٫.
  7. طبقات اعلام الشیعه، ج ۶، ص ۱۷۶٫.
  8. اصفهان، دکتر هنرفر، ص ۲۲۲ و ۲۲۱٫.
  9. آشنای حق، ص ۴۷ و ۴۶٫.
  10. مکارم الآثار، ج ۳، ص ۶۲۳ و ۶۲۲ تاریخ حکما و عرفا متاخر صدرالمتألهین، منوچهر صادقی سُها، ص ۳۳ و ۱۸۳٫.
  11. تجربة الاحرار و تسلیة الابرار، عبدالرزاق بیک دنبلی، ص ۱۶۰ طرائق الحق، ج ۳، ص ۱۱۵٫.
  12. روضات الجنات، ج ۷، ص ۱۰۷ و ۱۸۳٫.
  13. قصص العلماء، ص ۱۲۰ ملا مهدی نراقی منادی اخلاق، عبدالرحیم اباذری، ص ۴۲٫.
  14. رسایل حکیم سبزواری، مقدمه جلالالدین آشتیانی.
  15. تذکرة العلماء، ص ۲۱۷ و ۲۱۶ قصص العلماء، ص۱۲۲ ـ ۱۱۷٫.
  16. الذریعه، ج ۱۵، ص ۸۲ و ۸۱ مکارم الآثار، ج ۷، ص۲۴۰۶٫
  17. روضات الجنات، ص ۱۲۷ الکنی و الالقاب، ج ۲، ص ۳۴۶٫.
  18. بهارستان، مرحوم آیتی، ص ۳۲ الکرام البرره، ص۴۴۳ تذکرة القبور، سیّد مصلحالدین مهدوی، ص ۳۰۸٫.
  19. متن این اجازه در کتاب ریاض الابرار، آیةالله روضاتی درج شده است.
  20. الکرام البرره، ج ۱، ص ۳۱۶ و ۳۱۵٫
  21. البدر التمام، ص ۱۶ و نیز مکارم الاثار، ح ۵، ص ۱۶۴۴ ضمناً این که تاریخ رحلت او را ۱۲۶۲ هـ .ق. نوشته‌اند غلط است

منابع

برگرفته از سایت حضرت آیت‌الله شیخ محمد ابراهیم کلباسی - احسن الحدیثhttps://ahsanalhadis.com