اباحیه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
بعضی از [[غلاة]] [[شیعه]] میگفتند که ما باید بار تکلیف را از دوش برداریم و کاری یا چیزی را بر خود [[حرام]] نشماریم. برخی دیگر میگفتند که حرام و حلالی که در [[قرآن]] و [[سنت]] آمده است، مقصود از آنها تبرّای از دشمنان امامان و تولای به ایشان و دوستان ایشان است. بعضی معتقد بودند که شناختن [[امام]] و مهر ورزیدن به وی برای ایشان کافی است و دیگر احتیاجی از پرهیز چیزهای حرام ندارند از اینرو، انجام هر کاری را هر چند مخالف [[شرع]] باشد بر خود مباح میدانستند. عبدالقاهر بغدادی در کتاب '''«الفرق بینالفرق»''' از بعضی فرقههای اباحی نام برده است و مینویسد که: «[[بابکیه|بابکیه]]» را در کوهستانشان جشنی است و در آن شب مردان و زنانشان گرد هم آیند و می خورند و ساز و نای نوازند، ناگاه چراغ را خاموش کرده جامه از تن برکنند و مردان با زنان درآویزند. «[[معتزله]]» میگفتند: آیا افعال آدمی را پیش از [[وحی]] یا در فاصله میان دو وحی باید اصولا مجاز شمرد یا ممنوع؟ و چون آنان میزان «[[عقل]]» را در «حسن و قبح اعمال» جاری میدانستند میگفتند: افعال خوب و سودمند روا و افعال زشت و زیان بخش ناروا است. [[جاحظ]] (از بزرگان معتزله) میگفت: هر چه در قرآن و سنت نهی نشده باشد، مباح مطلق است. «[[اسماعیلیه|اسماعیلیه]]» میگفتند: «اذا ظهرت الحقایق، بطلتالشرایع» یعنی اگر حقایق [[دین|دین]] آشکار شود، [[شرایع]] و | بعضی از [[غلاة]] [[شیعه]] میگفتند که ما باید بار تکلیف را از دوش برداریم و کاری یا چیزی را بر خود [[حرام]] نشماریم. برخی دیگر میگفتند که حرام و حلالی که در [[قرآن]] و [[سنت]] آمده است، مقصود از آنها تبرّای از دشمنان امامان و تولای به ایشان و دوستان ایشان است. بعضی معتقد بودند که شناختن [[امام]] و مهر ورزیدن به وی برای ایشان کافی است و دیگر احتیاجی از پرهیز چیزهای حرام ندارند از اینرو، انجام هر کاری را هر چند مخالف [[شرع]] باشد بر خود مباح میدانستند. عبدالقاهر بغدادی در کتاب '''«الفرق بینالفرق»''' از بعضی فرقههای اباحی نام برده است و مینویسد که: «[[بابکیه|بابکیه]]» را در کوهستانشان جشنی است و در آن شب مردان و زنانشان گرد هم آیند و می خورند و ساز و نای نوازند، ناگاه چراغ را خاموش کرده جامه از تن برکنند و مردان با زنان درآویزند. «[[معتزله]]» میگفتند: آیا افعال آدمی را پیش از [[وحی]] یا در فاصله میان دو وحی باید اصولا مجاز شمرد یا ممنوع؟ و چون آنان میزان «[[عقل]]» را در «حسن و قبح اعمال» جاری میدانستند میگفتند: افعال خوب و سودمند روا و افعال زشت و زیان بخش ناروا است. [[جاحظ]] (از بزرگان معتزله) میگفت: هر چه در قرآن و سنت نهی نشده باشد، مباح مطلق است. «[[اسماعیلیه|اسماعیلیه]]» میگفتند: «اذا ظهرت الحقایق، بطلتالشرایع» یعنی اگر حقایق [[دین|دین]] آشکار شود، [[شرایع]] و قوانین باطل میشود<ref>مشکور محمد جواد؛ فرهنگ فرق اسلامی؛ مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی؛ سال 1272 خورشیدی، چاپ دوم؛ ص 4 همراه با ویرایش عبارات.</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ ۸ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۴۷
«اباحیه» از جمله فرقههایی است که رفتار خلاف شرع را مباح و آزاد میدانند.
معنای لغوی اباحیه
اباحیه از ریشه بَوح و بُوْح به معنای مباح کردن، حلال دانستن و جایز شمردن است. [۱] [۲]
معنای اصطلاحی اباحیه
اباحیه در اصطلاح، به فرقههایی گفته میشود که اعتقادی به وجود تکلیف ندارند و ارتکاب حرام را روا میدانند[۳]. در بیان دیگر: اباحه در اصطلاح، معمولا بر افعال سهلانگارانه اخلاقی که منع شرعی و عرفی دارد، اطلاق میشود. چنانکه بعضی از فرقههای غلاة و متصوّفه را متهم به اباحه کردهاند.
اباحیه در نگاه صوفیان
اباحیه در نگاه صوفیان به کسانی گفته میشود که خود را مقید به قیود و وظایف شریعت نمیدانند و میگویند تقید به احکام شریعت کار عوام است.[۴] [۵]
تاریخچه
بعضی از غلاة شیعه میگفتند که ما باید بار تکلیف را از دوش برداریم و کاری یا چیزی را بر خود حرام نشماریم. برخی دیگر میگفتند که حرام و حلالی که در قرآن و سنت آمده است، مقصود از آنها تبرّای از دشمنان امامان و تولای به ایشان و دوستان ایشان است. بعضی معتقد بودند که شناختن امام و مهر ورزیدن به وی برای ایشان کافی است و دیگر احتیاجی از پرهیز چیزهای حرام ندارند از اینرو، انجام هر کاری را هر چند مخالف شرع باشد بر خود مباح میدانستند. عبدالقاهر بغدادی در کتاب «الفرق بینالفرق» از بعضی فرقههای اباحی نام برده است و مینویسد که: «بابکیه» را در کوهستانشان جشنی است و در آن شب مردان و زنانشان گرد هم آیند و می خورند و ساز و نای نوازند، ناگاه چراغ را خاموش کرده جامه از تن برکنند و مردان با زنان درآویزند. «معتزله» میگفتند: آیا افعال آدمی را پیش از وحی یا در فاصله میان دو وحی باید اصولا مجاز شمرد یا ممنوع؟ و چون آنان میزان «عقل» را در «حسن و قبح اعمال» جاری میدانستند میگفتند: افعال خوب و سودمند روا و افعال زشت و زیان بخش ناروا است. جاحظ (از بزرگان معتزله) میگفت: هر چه در قرآن و سنت نهی نشده باشد، مباح مطلق است. «اسماعیلیه» میگفتند: «اذا ظهرت الحقایق، بطلتالشرایع» یعنی اگر حقایق دین آشکار شود، شرایع و قوانین باطل میشود[۶].
پانویس
- ↑ التعریفات؛ میر سید شریف جرجانی، ج ۱، ص ۳
- ↑ فرهنگ معین؛ ج ۱، ص ۱۱۶.
- ↑ المصری ابننجیم، بحرالرائق، نشر دار الکتب العلمیة، بیروت؛ چ اول، ج ۱، ص ۱۸۱.
- ↑ جامی عبدالرحمن، نفحاتالانس، به کوشش مهدی توحیدی پور، تهران، سال 1337 شمسی، ص۱۳
- ↑ تهانوی، کشّاف اصطلاحاتالفنون، به کوشش آلویس شپرنگر، کلکته، سال ۱۸۶۱میلادی، ج۱، ص۲۶،
- ↑ مشکور محمد جواد؛ فرهنگ فرق اسلامی؛ مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی؛ سال 1272 خورشیدی، چاپ دوم؛ ص 4 همراه با ویرایش عبارات.