عبدالعظیم حسنی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|2}}↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:عبدالعظیم حسنی.jpg |جایگزین=عبدالعظیم حسنی]]
{{جعبه اطلاعات انبیا
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| عنوان = عبدالعظیم حسنی
| تصویر = عبدالعظیم حسنی.jpg
| نام = عبدالعظیم حسنی
| تاریخ تولد = ۱۷۳ ق
| محل تولد = [[مدینه]]
| تاریخ وفات = ۲۵۲ ق
| مدفن = {{فهرست جعبه افقی |[[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] |[[تهران]] |[[شهرری]] }}
| لقب‌ = شاه عبدالعظیم
| کنیه =  
| پدر = عبداللّه بن علی
| مادر =
}}
'''عبدالعظیم حسنی''' مشهور به [[عبدالعظیم حسنی|شاه عبدالعظیم]] و سیدالکریم از عالمان [[سادات حسنی]] و از راویان [[حدیث]] ، نسب او با چهار واسطه به [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)]] می‌رسد. او را مردی با تقوا، معروف به [[امانت]] داری، صداقت در گفتار، عالم به امور [[دین]]، قائل به [[اصول دین]] شیعه ومحدث دانسته‌اند. [[شیخ صدوق]]، مجموعه روایات وی را با عنوان جامع اخبار عبدالعظیم گردآوری کرده است.
عبدالعظیم حسنی، [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا (علیه‌السلام)]] و [[محمد بن علی (جواد)|امام جواد (علیه‌السلام)]] را درک کرد. نقل است که [[ایمان]] خویش را بر [[امام هادی|امام هادی (علیه‌السلام)]] عرضه داشت و در زمان او وفات یافته است. [[حرم حضرت عبدالعظیم]] واقع در [[شهر ری]]، زیارتگاه [[مذهب شیعه|شیعیان]] است. در برخی روایات [[ثواب]] [[زیارت]] قبر او برابر با ثواب [[زیارت قبور|زیارت قبر]] [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین (علیه‌السلام)]] دانسته شده است.


!نام
==ولادت ==
!عبدالعظیم حسنی
حضرت عبدالعظیم حسنی، در چهارم [[ربیع الثانی]] سال 173 هجری در شهر [[مدینه]] چشم به جهان گشود. ایشان فرزند عبداللّه بن علی، از نوادگان امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) بود که نسبتش با چهار واسطه به آن حضرت می‌رسید<ref>امام زادگان ری، ج 1، ص 78</ref>.
|-
|القاب
|سیدالکریم • شاه‌عبدالعظیم
|-
|نام پدر
|عبدالله
|-
|نام مادر
|فاطمه
|-
|زادروز
[[ربیع الثانی]] سال ۱۷۳ق
|-
|زادگاه
|[[مدینه]]
|-
|از نوادگان
|[[امام حسن مجتبی(ع)]]
|-
|طول عمر
|۷۹ سال
|-
|درگذشت
|۱۵ [[شوال]] سال ۲۵۲ق، برابر با ۱۳ مهر سال ۲۳۵ش
|-
|مدفن
|[[تهران]] • [[شهرری]]
|-
|}
</div>


'''عبدالعظیم حسنی''' مشهور به شاه عبدالعظیم و سیدالکریم از عالمان [[سادات حسنی]] و از راویان [[حدیث]]. نسب او با چهار واسطه به [[امام حسن مجتبی(ع)]] می‌رسد. او را مردی با تقوا، معروف به [[امانت]] داری، صداقت در گفتار، عالم به امور دین، قائل به [[اصول دین]] شیعه ومحدث دانسته‌اند. [[شیخ صدوق]]، مجموعه روایات وی را با عنوان جامع اخبار عبدالعظیم گردآوری کرده است.
عبدالعظیم، از دانشمندان [[شیعه]] و از راویان حدیث [[ائمه معصومین(ع)|ائمه معصومین (علیه‌السلام)]] و نیز از چهره‌های بسیار محبوب و مورد اعتماد، نزد [[اهل بیت|اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیه‌السلام)]] به شمار می‌رفت. دوران وی، گر‌چه عصر حاکمیت [[عباسیان]] و ایجاد خفقان و سخت‌گیری نسبت به شیعیان بوده است، ولی مدافعان دین و حافظان مکتب که [[روایات]] امامان را ثبت و نقل می‌کردند، نقش عمده‌ای در پاسداری و صیانت از فرهنگ والای [[اهل بیت|اهل‌بیت (علیه‌السلام)]] داشتند و این بزرگوار نیز یکی از سنگربانان عقیده تابناک تشیع محسوب می‌شود که در حفظ و انتشار سخنان ائمه اطهار، سخت کوشا بود و ستایش‌های فراوان ائمه (علیه‌السلام) از وی، نشان‌دهنده شخصیت والای علمی و معنوی وی می‌باشد.


عبدالعظیم حسنی، [[امام رضا(ع)]] و [[امام جواد(ع)]] را درک کرد. نقل است که ایمان خویش را بر [[امام هادی(ع)]] عرضه داشت و در زمان او وفات یافته است. [[حرم حضرت عبدالعظیم]] واقع در [[شهر ری]]، [[زیارتگاه]] [[شیعیان]] است. در برخی روایات [[ثواب]] [[زیارت]] قبر او برابر با ثواب زیارت قبر [[امام حسین(ع)]] دانسته شده است.
==ادب نسبت به ساحت ائمه==
«شیخ محمّد شریف رازی» در کتاب خود، پیرامون ادب حضرت عبدالعظیم نسبت به ساحت ائمه معصومین (علیه‌السلام) چنین می‌نویسد:
«رفتار و عادت کریمانه حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) این بود که هر وقت وارد مجلس حضرت [[محمد بن علی (جواد)|امام جواد (علیه‌السلام)]] یا [[علی بن محمد (هادی)|امام هادی (علیه‌السلام)]] می‌شد، با کمال ادب و خضوع و غایت حیا و تواضع، در حالی که دست‌های خود را از ردا بیرون آورده بود، با کمال ادب به محضر آن امامان سلام عرض می‌کرد و امام پس از جواب سلام، او را نزدیک خود می‌خواند و در کنار خویش می‌نشاند؛ به حدّی که زانوی مبارکش به زانوی مقدّس امام می‌چسبید و امام، کاملا از احوال او سؤال می‌کرد که این موجب حسرت و غبطه دیگران می‌شد.»


=ولادت عبدالعظیم حسنی=
[[محمد شریف رازی]] در ادامه می‌نویسد:
 
«یکی از جنبه‌های احترام و تعظیم‌های امام جواد (علیه‌السلام) و امام هادی (علیه‌السلام) به جناب عبدالعظیم حسنی این بود که هیچ وقت اورا به نام نمی‌خواندند و پیوسته حضرتش را با کنیه‌اش -که «ابوالقاسم» بود- خطاب می‌نمودند و علمای ادب می‌گویند که کنیه برای تعظیم و تکریم و احترام، وضع شده است<ref> زندگانی حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام)، ص 30</ref>؛ لذا به خوبی فهمیده می‌شود که حضرات ائمه معصومین (علیه‌السلام) تا چه حدّی برای جناب عبدالعظیم، احترام قائل بوده‌اند و اینها چیزی جز این نیست که تقوا، ورع و علم توأم با عمل عبدالعظیم، باعث شده است که محبوبیت خاصی نزد امامان معصوم بیابد.»
حضرت عبدالعظیم حسنی، در چهارم [[ربیع الثانی]] سال 173هجری در شهر [[مدینه]] چشم به جهان گشود. ایشان فرزند عبداللّه بن علی، از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) بود که نسبتش با چهار واسطه به آن حضرت می‌رسید. <ref>امام زادگان ری، ج 1، ص 78</ref>
 
عبدالعظیم، از دانشمندان [[شیعه]] و از راویان حدیث [[ائمه معصومین (ع)]] و نیز از چهره‌های بسیار محبوب و مورد اعتماد، نزد [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت (ع)]] به شمار می‌رفت. دوران وی، گر چه عصر حاکمیت [[عباسیان]] و ایجاد خفقان و سخت گیری نسبت به شیعیان بوده است، ولی مدافعان دین و حافظان مکتب که [[روایات]] امامان را ثبت و نقل می‌کردند، نقش عمده‌ای در پاسداری و صیانت از فرهنگ والای [[اهل بیت (ع)]] داشتند و این بزرگوار نیز یکی از سنگربانان عقیده تابناک تشیع محسوب می‌شود که در حفظ و انتشار سخنان ائمه اطهار، سخت کوشا بود و ستایش های فراوان ائمه (ع) از وی، نشان‌دهنده شخصیت والای علمی و معنوی وی می‌باشد.
 
=ادب نسبت به ساحت ائمه (ع)=
 
«شیخ محمّد شریف رازی» در کتاب خود، پیرامون ادب حضرت عبدالعظیم نسبت به ساحت ائمه معصومین (ع) چنین می‌نویسد:
«رفتار و عادت کریمانه حضرت عبدالعظیم (ع) این بود که هر وقت وارد مجلس [[امام جواد|حضرت امام جواد (ع)]] یا امام هادی (ع) می‌شد، با کمال ادب و خضوع و غایت حیا و تواضع، در حالی که دست های خود را از ردا بیرون آورده بود، با کمال ادب به محضر آن امامان سلام عرض می‌کرد و امام پس از جواب سلام، او را نزدیک خود می‌خواند و در کنار خویش می‌نشاند؛ به حدّی که زانوی مبارکش به زانوی مقدّس امام می‌چسبید و امام، کاملا از احوال او سؤال می‌کرد که این موجب حسرت و غبطه ی دیگران می‌شد.»
 
[[محمّد شریف رازی]] در ادامه می‌نویسد:
«یکی از جنبه های احترام و تعظیم های امام جواد (ع) و امام هادی (ع) به جناب عبدالعظیم حسنی این بود که هیچ وقت اورا به نام نمی خواندند و پیوسته حضرتش را با کنیه اش -که «ابوالقاسم» بود- خطاب می‌نمودند و علمای ادب می‌گویند که کنیه برای تعظیم و تکریم و احترام، وضع شده است؛ <ref> زندگانی حضرت عبدالعظیم (ع)، ص 30</ref> لذا به خوبی فهمیده می‌شود که حضرات ائمه معصومین (ع) تا چه حدّی برای جناب عبدالعظیم، احترام قائل بوده‌اند و اینها چیزی جز این نیست که تقوا، ورع و علم توأم با عمل عبدالعظیم، باعث شده است که محبوبیت خاصی نزد امامان معصوم بیابد.»
 
=مقام و منزلت عبدالعظیم از زبان معصومین (ع)=


==مقام و منزلت عبدالعظیم از زبان معصومین==
[[شیخ صدوق]] در کتاب «کمال الدین» می‌نویسد:
[[شیخ صدوق]] در کتاب «کمال الدین» می‌نویسد:
«وقتی که حضرت عبدالعظیم (ع) خدمت امام هادی (ع) مشرف شد و عقاید خود را اظهار نمود، امام فرمود: تو از دوستان حقیقی ما هستی<ref> اختران فروزان ری، ص 37</ref>
«وقتی که حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) خدمت امام هادی (علیه‌السلام) مشرف شد و عقاید خود را اظهار نمود، امام فرمود: تو از دوستان حقیقی ما هستی<ref> اختران فروزان ری، ص 37</ref>
و نیز مؤلف کتاب «جنةالنعیم» می‌گوید: «شخصی به نام ابا حماد رازی -از شیعیان و موالیان شهر ری- با وجود مشکلات آن زمان به سامراء رفت و خدمت امام زمانش حضرت علی النقی (ع) رسید و مسائلی را پرسید. امام، ضمن پاسخ به مسائل او، فرمود:
و نیز مؤلف کتاب «جنةالنعیم» می‌گوید: «شخصی به نام ابا حماد رازی -از شیعیان و موالیان شهر ری- با وجود مشکلات آن زمان به سامراء رفت و خدمت امام زمانش حضرت علی النقی (علیه‌السلام) رسید و مسائلی را پرسید. امام، ضمن پاسخ به مسائل او، فرمود:
«ای ابا حماد! هرگاه مشکلی از امور دینی برایت پیش آمد، جواب مشکل خود را از عبدالعظیم حسنی بخواه و سلام مرا به او برسان<ref>من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 80</ref>
«ای ابا حماد! هرگاه مشکلی از امور دینی برایت پیش آمد، جواب مشکل خود را از عبدالعظیم حسنی بخواه و سلام مرا به او برسان<ref>من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 80</ref>


=عبدالعظیم در کلام علمای اسلام=
==عبدالعظیم در کلام علمای اسلام==
سیّد جلیل‌القدر، حضرت عبدالعظیم حسنی، در میان فرزندان [[ائمه|ائمه هدی (علیه‌السلام)]] از مقام و منزلت والایی برخوردار است که غالب دانشمندان و نوابغ عالم اسلام، هر کدام به نوبه خود، باعباراتی بدیع و بیاناتی لطیف، او را ستایش کرده‌اند؛ که بیان برخی از آنها در این جا جالب توجه بوده، موجب معرفت بیشتر به آن حضرت می‌گردد:


سیّد جلیل القدر، حضرت عبدالعظیم حسنی، در میان فرزندان [[ائمه|ائمه ی هدی (ع)]] از مقام و منزلت والایی برخوردار است که غالب دانشمندان و نوابغ عالم اسلام، هر کدام به نوبه ی خود، باعباراتی بدیع و بیاناتی لطیف، او را ستایش کرده‌اند؛ که بیان برخی از آنها در این جا جالب توجه بوده، موجب معرفت بیشتر به آن حضرت می‌گردد:
شیخ صدوق می‌نویسد: «حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام)» شخصی خدا پرست، پارسا و پسندیده خدا و [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول خدا(صلی الله علیه)]] و مردم بوده است<ref>من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 80</ref>.»


شیخ صدوق می‌نویسد: «حضرت عبدالعظیم (ع)» شخصی [[خدا پرست]]، پارسا و پسندیده خدا و [[رسول خدا (ص)]] و مردم بوده است.» <ref>من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 80</ref>
[[صاحب بن عباد]] (که یکی از علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل‌تسنن]] و وزیر فخرالدوله بوده است) می‌گوید: «عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) مردی با ورع، پارسا و پرهیزگار و دیندار و خدا پرست، معروف به امانت‌داری و دارای صداقت لهجه، دانای به امور دین و گویای [[توحید]]، و [[عدل]] بسیار بود. در زمان خودش در علم و ادب و فضل و دانش و [[تقوا]]، بعد از امام زمانش، برتمام معاصران خویش برتری داشته، هیچ کس را منزلت او نبوده و به تمام معنا تبعیّت و [[تقلید]] از حضرات ائمه (علیه‌السلام) می‌نمود و در اولاد و احفاد حضرت [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن مجتبی(علیه‌السلام)]] کسی به قدر مرتبه و مقام او نرسیده است<ref> امام زادگان ری، جلد 1، ص 74</ref>
 
[[نجاشی]] نیز در کتاب «رجال» خود درباره شخصیت حضرت عبدالعظیم می‌گوید: «عبدالعظیم (علیه‌السلام) در حال خوف و فرار از [[خلیفه]]، وارد شهر [[ری]] گردید و در سرداب منزل یکی از شیعیان ساکن شد؛ وی در آن زیر زمین، که مخفی گاه او بود، روزها را [[روزه]] می‌داشت و شب‌هارا به [[نماز]] مشغول می‌شد<ref> رجال نجاشی، ص 247</ref>


[[صاحب بن عباد]] (که یکی از علمای [[اهل تسنن]] و وزیر فخرالدوله بوده است) می‌گوید: «عبدالعظیم حسنی (ع) مردی با ورع، پارسا و پرهیزگار و دیندار و خدا پرست، معروف به امانت داری و دارای صداقت لهجه، دانای به امور دین و گویای [[توحید]]، و [[عدل]] بسیار بود. در زمان خودش در علم و ادب و فضل و دانش و [[تقوا]]، بعد از امام زمانش، برتمام معاصران خویش برتری داشته، هیچ کس را منزلت او نبوده و به تمام معنا تبعیّت و [[تقلید]] از حضرات ائمه (ع) می‌نمود و در اولاد و احفاد حضرت [[امام حسن مجتبی (ع)]] کسی به قدر مرتبه و مقام او نرسیده است.» <ref> امام زادگان ری، جلد 1، ص 74</ref>
==درمحضر سه امام==
   
یکی از ویژگی‌های مهم در زندگی حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) این بود که توفیق یافت محضر پرفیض سه حجّت الهی؛ [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا]]، جواد و امام هادی (علیه‌السلام) را درک نماید، از تعالیم آن بزرگواران بهره‌مند گردد و سخنان و روایات آنان را به نسل‌های بعد منتقل نماید.
[[نجاشی]] نیز در کتاب «رجال» خود درباره شخصیت حضرت عبدالعظیم می‌گوید: «عبدالعظیم (ع) در حال خوف و فرار از خلیفه، وارد شهر [[ری]] گردید و در سرداب منزل یکی از شیعیان ساکن شد؛ وی در آن زیر زمین، که مخفی گاه او بود، روزها را [[روزه]] می‌داشت و شب‌هارا به [[نماز]] مشغول می‌شد.» <ref> رجال نجاشی، ص 247</ref>


=درمحضر سه امام=
وقتی [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا(علیه‌السلام)]] در مدینه به سر می‌برد، برای حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) امکان دیدار با حضرتش فراهم بود؛ پس از شهادت آن حضرت، که امامت به امام جواد (علیه‌السلام) رسید، در آن مدت که امام نهم در [[مدینه]] بود، این سعادت و توفیق همچنان برای حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) فراهم بود که با آن حضرت، تماس و دیدار داشته باشد و از دانش آن بزرگوار، بهره گیرد. گاهی نیز سؤالات خود را به صورت نامه از امام می‌پرسید و جواب مکتوب از امام دریافت می‌کرد.


یکی از ویژگی‌های مهم در زندگی حضرت عبدالعظیم (ع) این بود که توفیق یافت محضر پرفیض سه حجّت الهی؛ [[امام رضا]]، جواد و [[امام هادی (ع)]] را درک نماید، از تعالیم آن بزرگواران بهره‌مند گردد و سخنان و روایات آنان را به نسل های بعد منتقل نماید.
سرشارترین و حساس‌ترین مقطع حیات حضرت عبدالعظیم، دوران امام هادی (علیه‌السلام) بود؛ گرچه امام هادی (علیه‌السلام) بخشی از عمر خویش را در یک منطقه حفاظت شده نظامی و تحت نظر، در [[سامرا]] گذراند و در آن دوران، امکان ارتباط شیعیان با آن حضرت، کمتر و با مشکلاتی همراه بود؛ امّا عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) درهمان زمان هم به محضر امام هادی(علیه‌السلام) می‌رسید و از او رهنمود می‌گرفت.


وقتی [[امام رضا (ع)]] در مدینه به سر می‌برد، برای حضرت عبدالعظیم (ع) امکان دیدار با حضرتش فراهم بود؛ پس از شهادت آن حضرت، که امامت به امام جواد (ع) رسید، در آن مدت که امام نهم در [[مدینه]] بود، این سعادت و توفیق همچنان برای حضرت عبدالعظیم (ع) فراهم بود که با آن حضرت، تماس و دیدار داشته باشد و از دانش آن بزرگوار، بهره گیرد. گاهی نیز سؤالات خود را به صورت نامه از امام می‌پرسید و جواب مکتوب از امام دریافت می‌کرد.
==علت هجرت به ری==
علت مهاجرت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) از مدینه به ری و سکونت در غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر، جستجو کرد.
[[عباسیان|خلفای عباسی]] نسبت به [[اهل بیت|خاندان پیامبر(صلی الله علیه)]] و [[مذهب شیعه|شیعیان]] [[ائمه|ائمه (علیه‌السلام)]] بسیار سخت‌گیری می‌کردند. یکی از خشن‌ترین و بد رفتارترین این خلفا، [[متوکل]] بود که دوران خلافتش، نه تنها چندین بار مزار [[حسین بن علی (سید الشهدا)|سیّدالشهداء(علیه‌السلام)]] را در [[کربلا]] تخریب کرد، از زیارت قبر آن حضرت نیز جلوگری می‌نمود. امام هادی (علیه‌السلام) با پنج نفر از خلفای عباسی از جمله متوکّل هم عصر بود.
متوکّل، برای مصون ماندن از خشم انقلابی مردم مظلوم و جلوگیری از تجمع شیعه بر محور وجود امام هادی (علیه‌السلام) آن حضرت را از مدینه به سامرا برد، تا تمامی فعالیت‌ها و ارتباطات آن امام را زیر نظر داشته باشد. حتّی چندین بار مأموران خلیفه به خانه امام ریختند و با گستاخی تمام، به تفتیش خانه آن حضرت پرداختند. وقتی نسبت به امام معصوم، با آن موقعیت حساس، این‌گونه برخوردهای تند وجود داشت، درباره پیروان آنان و شخصیت‌های رده بعدی، سختگیری و خوف و خطر بیشتری بود.


سرشارترین و حسّاس‌ترین مقطع حیات حضرت عبدالعظیم، دوران امام هادی (ع) بود؛ گرچه امام هادی (ع) بخشی از عمر خویش را در یک منطقه حفاظت شده نظامی و تحت نظر، در [[سامرا]] گذراند و در آن دوران، امکان ارتباط شیعیان با آن حضرت، کمتر و با مشکلاتی همراه بود؛ امّا عبدالعظیم حسنی (ع) درهمان زمان هم به محضر امام هادی(ع) می‌رسید و از او رهنمود می‌گرفت.
از آنجا که حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) گاهی به خدمت امام هادی (علیه‌السلام) در سامرا می‌رسید و از محضرش استفاده می‌نمود، جاسوسان خلیفه ارتباط ایشان را با امام هادی (علیه‌السلام) گزارش نمودند و در پی آن، خلیفه دستور تعقیب و دستگیری وی را صادر کرد و لذا حضرت عبدالعظیم حسنی برای مصون ماندن از خطر خلیفه عباسی، خود را از چشم مأموران پنهان می‌کرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس، رفت و آمد می‌کرد و این وضع ادامه داشت تا این‌که حضرت عبدالعظیم به شهر «ری» رسید و در آنجا قصد اقامت نمود<ref>روح و ریحان، ص 248</ref>.


=علت هجرت به ری=
==حضرت عبدالعظیم در ری==
 
حضرت عبدالعظیم به صورت یک مسافر ناشناس، وارد [[ری]] شد و در محله «ساربان» در کوی «سکةالحوالی» به منزل یکی از [[مذهب شیعه|شیعیان]] رفت. مدتی در زیرزمین آن خانه به سر می‌برد و مردم از حضورش بی‌خبر بودند و تنها افراد انگشت‌شماری از شیعیان او را می‎شناختند و از حضورش در آن محله، مطلع بودند که آنان هم می‌کوشیدند که این خبر، فاش نشود تا خطری جان ایشان را تهدید نکند. اما با گذشت زمان، افراد بیشتری حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) را می‎شناختند و به خانه‌اش رفت و آمد می‌کردند تا از علوم و روایاتش بهره گیرند وعطر خاندان عصمت را از او ببویند<ref>امام زادگان ری، ج 1، ص 120</ref>.
علت مهاجرت حضرت عبدالعظیم (ع) از مدینه به ری و سکونت در غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر، جستجو کرد.
[[خلفای عباسی]] نسبت به [[خاندان پیامبر (ص)]] و شیعیان [[ائمه (ع)]] بسیار سخت گیری می‌کردند. یکی از خشن‌ترین و بد رفتارترین این خلفا، [[متوکل]] بود که دوران خلافتش، نه تنها چندین بار مزار [[سیّدالشهداء (ع)]] را در [[کربلا]] تخریب کرد، از زیارت قبر آن حضرت نیز جلوگری می‌نمود. امام هادی (ع) با پنج نفر از خلفای عباسی از جمله متوکّل هم عصر بود.
متوکّل، برای مصون ماندن از خشم انقلابی مردم مظلوم و جلوگیری از تجمع شیعه بر محور وجود امام هادی (ع) آن حضرت را از مدینه به سامرا برد، تا تمامی فعالیت‌هاو ارتباطات آن امام را زیر نظر داشته باشد. حتّی چندین بار مأموران خلیفه به خانه امام ریختند و با گستاخی تمام، به تفتیش خانه آن حضرت پرداختند. وقتی نسبت به امام معصوم، با آن موقعیت حساس، این‌گونه برخوردهای تند وجود داشت، درباره پیروان آنان و شخصیت های رده بعدی، سختگیری و خوف و خطر بیشتری بود.
 
از آنجا که حضرت عبدالعظیم (ع) گاهی به خدمت امام هادی (ع) در سامرا می‌رسید و از محضرش استفاده می‌نمود، جاسوسان خلیفه ارتباط ایشان را با امام هادی (ع) گزارش نمودند و در پی آن، خلیفه دستور تعقیب و دستگیری وی را صادر کرد و لذا حضرت عبدالعظیم حسنی برای مصون ماندن از خطر خلیفه عباسی، خود را از چشم مأموران پنهان می‌کرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس، رفت و آمد می‌کرد و این وضع ادامه داشت تا اینکه حضرت عبدالعظیم به شهر «ری» رسید و در آنجا قصد اقامت نمود. <ref>روح و ریحان، ص 248</ref>
 
=حضرت عبدالعظیم در ری=
 
حضرت عبدالعظیم به صورت یک مسافر ناشناس، وارد رِی شد و در محله ی «ساربان» در کوی «سکةالحوالی» به منزل یکی از شیعیان رفت. مدتی در زیرزمین آن خانه به سر می‌برد و مردم از حضورش بی‌خبر بودند و تنها افراد انگشت‌شماری از شیعیان او را می‎شناختند و از حضورش در آن محله، مطلع بودند که آنان هم می‌کوشیدند که این خبر، فاش نشود تا خطری جان ایشان را تهدید نکند. امّا با گذشت زمان، افراد بیشتری حضرت عبدالعظیم (ع) را می‎شناختند و به خانه‌اش رفت و آمد می‌کردند تا از علوم و روایاتش بهره گیرند وعطر خاندان عصمت را از او ببویند. <ref>امام زادگان ری، ج 1، ص 120</ref>
آری! شیعیان آن خطّه، حضرت عبدالعظیم را یادگاری از امامان خویش مى‌دانستند و پروانه‌وار به گرد شمع وجودش طواف می‌کردند و بر موقعیت علمی و دینی او ارج می‌نهادند و مسائل شرعی و مشکلات دینی خویش، را بوسیله او حل می‌نمودند.
آری! شیعیان آن خطّه، حضرت عبدالعظیم را یادگاری از امامان خویش مى‌دانستند و پروانه‌وار به گرد شمع وجودش طواف می‌کردند و بر موقعیت علمی و دینی او ارج می‌نهادند و مسائل شرعی و مشکلات دینی خویش، را بوسیله او حل می‌نمودند.


=فضیلت و ثواب زیارت=
==فضیلت و ثواب زیارت==
فرهنگ [[زیارت]] در مکتب شیعه، از شیوه‌های اساسی احیای نام و یاد بزرگان، عالمان و اولیای خدا است. حضوریافتن در کنار قبور انسان‌های والا و برجسته، هم ارج نهادن به پاکی و صداقت و ایمان و [[جهاد]] آنان است و هم الگوگیری از زندگی و الهام جویی از نام ویاد ایشان است، لذا تشویق‌های بسیاری که در روایات اسلامی پیرامون زیارت مرقد ائمه معصومین و امامزادگان بزرگوار آمده است، یک دستور تربیتی و ارشادی است. زیارت حرم باصفای حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام نیز در همین راستا مورد تأکید و توجه بوده است که در روایتی از امام هادی (علیه‌السلام) آمده است که هر کس قبر حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) را زیارت کند، خداوند [[بهشت]] را به او پاداش می‌دهد<ref>کامل الزیارات، ص 324</ref>!


فرهنگ زیارت در مکتب شیعه، از شیوه‌های اساسی احیای نام و یاد بزرگان، عالمان و اولیای خدا است. حضوریافتن در کنار قبور انسان‌های والا و برجسته، هم ارج نهادن به پاکی و صداقت و ایمان و [[جهاد]] آنان است و هم الگوگیری از زندگی و الهام جویی از نام ویاد ایشان است، لذا تشویق‌های بسیاری که در روایات اسلامی پیرامون زیارت مرقد ائمه معصومین و امامزادگان بزرگوار آمده است، یک دستور تربیتی و ارشادی است. زیارت حرم باصفای حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام نیز در همین راستا مورد تأکید و توجه بوده است که در روایتی از امام هادی (ع) آمده است که هر کس قبر حضرت عبدالعظیم (ع) را زیارت کند، خداوند [[بهشت]] را به او پاداش می‌دهد! <ref>کامل الزیارات، ص 324</ref>
وهمچنین در نقل دیگری آمده است که مردی از اهل ری، خدمت امام هادی (علیه‌السلام) رسید. امام از او پرسید: کجا بودی؟ گفت: به زیارت سیّد الشهدا (علیه‌السلام) رفته بودم. حضرت فرمود: بدان که اگر قبر عبدالعظیم حسنی را زیارت کنی، گویا حسین بن علی علیه السّلام را زیارت کرده‌ای<ref>- همان، ص 324</ref>.


وهمچنین در نقل دیگری آمده است که مردی از اهل ری، خدمت امام هادی (ع) رسید. امام از او پرسید: کجا بودی؟ گفت: به زیارت سیّد الشهدا (ع) رفته بودم. حضرت فرمود: بدان که اگر قبر عبدالعظیم حسنی را زیارت کنی، گویا حسین بن علی علیه السّلام را زیارت کرده ای. <ref>- همان، ص 324</ref>
این‌که زیارت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) پاداش بهشت دارد و یا هم‌چون زیارت [[کربلا]] ارزشمند است، دلیل و نشانه مقام والا و عالی آن سیّد بزرگوار در نزد خدا و اهل بیت عصمت (علیه‌السلام) است؛ چرا که وی درآن دوران سخت و پرخطر، مطیع امامان بود و فروغ احادیت و کلمات نورانی ائمه اطهار (علیه‌السلام) را در شهرهای مختلف می‌گستراند؛ لذا فعالیت او در چنان شرایط خطیر از ارزش خاصی برخوردار بود.


اینکه زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) پاداش بهشت دارد و یا همچون زیارت کربلا ارزشمنداست، دلیل و نشانه مقام والا و عالی آن سیّد بزرگوار در نزد خدا و اهل بیت عصمت (ع) است؛ چرا که وی درآن دوران سخت و پرخطر، مطیع امامان بود و فروغ احادیت و کلمات نورانی ائمه ی اطهار(ع) را در شهرهای مختلف می‌گستراند؛ لذا فعالیت او در چنان شرایط خطیر از ارزش خاصی برخوردار بود.
==گوهرهای ناب==
حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) علاوه بر دانش، تقوا، مجاهدت و مقام والای اخلاقی و فضایل معنوی، از موثق‌ترین راویان [[احادیث]] از اهل بیت عصمت (علیه‌السلام) بود. نام وی در سلسله سند تعدادی از احادیث، در موضوعات تفسیری، فقهی، اخلاقی و اعتقادی می‌درخشد. در پایان این نوشتار کوتاه به عنوان تبرّک از کلام معصومین (علیه‌السلام) برخی از احادیثی که حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) مستقیما خود از امام معصوم (علیه‌السلام) شنیده است، بیان می‌کنیم.


=گوهرهای ناب=
امام رضا (علیه‌السلام) خطاب به حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) فرمودند: «ای عبدالعظیم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو که [[شیطان]] را به خودشان راه و سلطه ندهند. آنان را به راستگویی و امانت‌داری و سکوت و ترک مجادله در کارهای بیهوده و دیدار و توجه به یکدیگر دستور بده؛ چراکه این‌ها مایه نزدیک شدن به من است. خود را مشغول دشمنی با یکدیگر و دریدن هم نکنند! من با خودم پیمان بسته ام که هرکس چنین کند و یکی از دوستانم را به خشم آورد، از خدا بخواهم که او را در دنیا به شدیدترین نحو عذاب کند. در آخرت نیز، وی از زیانکاران خواهد بود<ref> اختصاص، ص 247</ref>.»
 
حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) از امام جواد (علیه‌السلام) روایت می‌کند که آن حضرت فرمودند: «هر کس پدرم -امام رضا (علیه‌السلام)- را بامعرفت به حقش، در طوس زیارت کند، بهشت را نزد خداوند برای او ضمانت می‌کنم<ref> عیون الاخبار، ص 341</ref>.»
حضرت عبدالعظیم می‌گوید: «امام جواد (علیه‌السلام) برای من فرمود: «به درستی که قائم خاندان ما همان «مهدی» است که واجب است در زمان غیبتش، انتظار او کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد. سوگند به خدایی که محمّد را به رسالت برانگیخت و مارا به امامت مبعوث نمود، اگر از دنیا فقط یک روز باقی بماند، آن روز آن چنان طولانی خواهد شد که [[حجت بن الحسن (مهدی)|مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)]] از پشت پرده غیبت ظهور خواهد کرد و زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود. خداوند امور ولی عصر را در یک شب، اصلاح خواهد نمود؛ به همان روشی که امر موسی بن عمران را در یک شب اصلاح کرد....بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است<ref>کمال الدین، ج 1، ص 188</ref>.»


حضرت عبدالعظیم (ع) علاوه بر دانش، تقوا، مجاهدت و مقام والای اخلاقی و فضایل معنوی، از موثّق‌ترین راویان [[احادیث]] از اهل بیت عصمت (ع) بود. نام وی در سلسله سند تعدادی از احادیث، در موضوعات تفسیری، فقهی، اخلاقی و اعتقادی می‌درخشد. در پایان این نوشتار کوتاه به عنوان تبرّک از کلام معصومین (ع) برخی از احادیثی که حضرت عبدالعظیم (ع) مستقیما خود از امام معصوم (ع) شنیده است، بیان می‌کنیم.
==غروب خورشید==
روزهای پایانی عمر پر برکت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) با بیماری همراه بود. آن قامت بلند [[ایمان]] و تلاش، به بستر افتاده بود و پیروان اهل بیت (علیه‌السلام) در آستانه محرومیت از وجود پر خیر و برکت این سیّد کریم قرار گرفته بودند. عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) علاوه بر رنجی که از بیماری و غربت و دوری از خویشاوندان می‌برد، اندوه مصیبت‌های پیاپی مردم و روزگار تلخ شیعیان در عصر حاکمیت عباسیان، برایش جانکاه بود. او با ذکر پیوسته خدا و [[عبادت]] به روح خود آرامش می‌بخشید و بار غربت و بیماری را بردوش می‌کشید.


امام رضا (ع) خطاب به حضرت عبدالعظیم (ع) فرمودند: «ای عبدالعظیم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو که [[شیطان]] را به خودشان راه و سلطه ندهند. آنان را به راستگویی و امانت داری و سکوت و ترک مجادله در کارهای بیهوده و دیدار و توجه به یکدیگر دستور بده؛ چراکه این‌ها مایه نزدیک شدن به من است. خود را مشغول دشمنی با یکدیگر و دریدن هم نکنند! من با خودم پیمان بسته ام که هرکس چنین کند و یکی از دوستانم را به خشم آورد، از خدا بخواهم که او را در دنیا به شدیدترین نحو عذاب کند. در آخرت نیز، وی از زیانکاران خواهد بود.» <ref> اختصاص، ص 247</ref>
بنابر قول مشهور، خورشید فروزان ری، حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) در پانزدهم [[شوال]] 252هجری، غروب کرد<ref> همان منبع، ص 122</ref> و در پی آن شعله دیرپای حق و ایمان در آن دیار، فرو خوابید. خبر درگذشت آن بزرگوار، دهان به دهان گشت و مردم شهر، جملگی سیاه پوش شدند و بر در خانه آن حضرت صدا به گریه و شیون بلند کردند و پس از آن که پیکر مطهّر حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) در میان خیل عظیم مردم تشییع شهر، در آن شهر به خاک سپرده شد.
   
قرن‌هاست که حرم با شکوه حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام)، با جلوه‌ای ملکوتی و معنوی که داشته، کهربای جان‌های مشتاق و دل‌های پاک بوده است و همواره قلوب اهل معرفت، کبوتر وار برگرد حرمش [[طواف]] کرده است.
حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) از امام جواد (ع) روایت می‌کند که آن حضرت فرمودند: «هر کس پدرم -امام رضا(ع)- را بامعرفت به حقش، در طوس زیارت کند، بهشت را نزد خداوند برای او ضمانت می‌کنم.» <ref> عیون الاخبار، ص 341</ref>
   
حضرت عبدالعظیم می‌گوید: «امام جواد (ع) برای من فرمود: «به درستی که قائم خاندان ما همان «مهدی» است که واجب است در زمان غیبتش، انتظار او کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد. سوگند به خدایی که محمّد را به رسالت برانگیخت و مارا به امامت مبعوث نمود، اگر از دنیا فقط یک روز باقی بماند، آن روز آن چنان طولانی خواهد شد که مهدی (ع) از پشت پرده غیبت ظهور خواهد کرد و زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود. خداوند امور ولی عصر را در یک شب، اصلاح خواهد نمود؛ به همان روشی که امر موسی بن عمران را در یک شب اصلاح کرد....بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است.» <ref>کمال الدین، ج 1، ص 188</ref>


=غروب خورشید=
== جستارهای وابسته ==
* [[حسین بن علی (سید الشهدا)]]
* [[حسن بن علی (عسکری)]]
* [[علی بن موسی (رضا)]]
* [[تهران]]
* [[ری]]


روزهای پایانی عمر پر برکت حضرت عبدالعظیم (ع) با بیماری همراه بود. آن قامت بلند [[ایمان]] و تلاش، به بستر افتاده بود و پیروان اهل بیت (ع) در آستانه محرومیت از وجود پر خیر و برکت این سیّد کریم قرار گرفته بودند. عبدالعظیم حسنی (ع) علاوه بر رنجی که از بیماری و غربت و دوری از خویشاوندان می‌برد، اندوه مصیبت‌های پیاپی مردم و روزگار تلخ شیعیان در عصر حاکمیت عباسیان، برایش جانکاه بود. او با ذکر پیوسته خدا و [[عبادت]] به روح خود آرامش می‌بخشید و بار غربت و بیماری را بردوش می‌کشید.


بنابر قول مشهور، خورشید فروزان ری، حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در پانزدهم [[شوال]] 252هجری، غروب کرد <ref> همان منبع، ص 122</ref> و در پی آن شعله دیرپای حق و ایمان در آن دیار، فرو خوابید. خبر درگذشت آن بزرگوار، دهان به دهان گشت و مردم شهر، جملگی سیاه پوش شدند و بر در خانه آن حضرت صدا به گریه و شیون بلند کردند و پس از آن که پیکر مطهّر حضرت عبدالعظیم (ع) در میان خیل عظیم مردم تشییع شهر، در آن شهر به خاک سپرده شد.
==پانویس==
قرن‌هاست که حرم با شکوه حضرت عبدالعظیم (ع)، با جلوه‌ای ملکوتی و معنوی که داشته، کهربای جان‌های مشتاق و دل‌های پاک بوده است و همواره قلوب اهل معرفت، کبوتر وار برگرد حرمش طواف کرده است.
{{پانویس}}


=منبع=
==منابع==
* [https://ahlolbait.com/article/2741/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B8%DB%8C%D9%85-%D8%AD%D8%B3%D9%86%DB%8C-%D8%B9 برگرفته از سایت زندگی‌نامه شاه عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام)]، تاریخ درج مطلب: ۱۰ مردادماه 1394 ش، تاریخ مشاهدۀ مطلب: 17مهرماه 1403 ش.


[https://ahlolbait.com/article/2741/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B8%DB%8C%D9%85-%D8%AD%D8%B3%D9%86%DB%8C-%D8%B9 برگرفته از سایت زندگی‌نامه شاه عبدالعظیم حسنی (ع)https://ahlolbait.com]
== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:محدثان شیعه]]
[[رده:محدثان شیعه]]
[[رده:خاندان اهل بیت]]
[[رده:زیارت‌گاه‌های شیعه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۵۷

عبدالعظیم حسنی
عبدالعظیم حسنی.jpg
نام کاملعبدالعظیم حسنی
پدرعبداللّه بن علی
مدفن

عبدالعظیم حسنی مشهور به شاه عبدالعظیم و سیدالکریم از عالمان سادات حسنی و از راویان حدیث ، نسب او با چهار واسطه به امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) می‌رسد. او را مردی با تقوا، معروف به امانت داری، صداقت در گفتار، عالم به امور دین، قائل به اصول دین شیعه ومحدث دانسته‌اند. شیخ صدوق، مجموعه روایات وی را با عنوان جامع اخبار عبدالعظیم گردآوری کرده است. عبدالعظیم حسنی، امام رضا (علیه‌السلام) و امام جواد (علیه‌السلام) را درک کرد. نقل است که ایمان خویش را بر امام هادی (علیه‌السلام) عرضه داشت و در زمان او وفات یافته است. حرم حضرت عبدالعظیم واقع در شهر ری، زیارتگاه شیعیان است. در برخی روایات ثواب زیارت قبر او برابر با ثواب زیارت قبر امام حسین (علیه‌السلام) دانسته شده است.

ولادت

حضرت عبدالعظیم حسنی، در چهارم ربیع الثانی سال 173 هجری در شهر مدینه چشم به جهان گشود. ایشان فرزند عبداللّه بن علی، از نوادگان امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) بود که نسبتش با چهار واسطه به آن حضرت می‌رسید[۱].

عبدالعظیم، از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمه معصومین (علیه‌السلام) و نیز از چهره‌های بسیار محبوب و مورد اعتماد، نزد اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیه‌السلام) به شمار می‌رفت. دوران وی، گر‌چه عصر حاکمیت عباسیان و ایجاد خفقان و سخت‌گیری نسبت به شیعیان بوده است، ولی مدافعان دین و حافظان مکتب که روایات امامان را ثبت و نقل می‌کردند، نقش عمده‌ای در پاسداری و صیانت از فرهنگ والای اهل‌بیت (علیه‌السلام) داشتند و این بزرگوار نیز یکی از سنگربانان عقیده تابناک تشیع محسوب می‌شود که در حفظ و انتشار سخنان ائمه اطهار، سخت کوشا بود و ستایش‌های فراوان ائمه (علیه‌السلام) از وی، نشان‌دهنده شخصیت والای علمی و معنوی وی می‌باشد.

ادب نسبت به ساحت ائمه

«شیخ محمّد شریف رازی» در کتاب خود، پیرامون ادب حضرت عبدالعظیم نسبت به ساحت ائمه معصومین (علیه‌السلام) چنین می‌نویسد: «رفتار و عادت کریمانه حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) این بود که هر وقت وارد مجلس حضرت امام جواد (علیه‌السلام) یا امام هادی (علیه‌السلام) می‌شد، با کمال ادب و خضوع و غایت حیا و تواضع، در حالی که دست‌های خود را از ردا بیرون آورده بود، با کمال ادب به محضر آن امامان سلام عرض می‌کرد و امام پس از جواب سلام، او را نزدیک خود می‌خواند و در کنار خویش می‌نشاند؛ به حدّی که زانوی مبارکش به زانوی مقدّس امام می‌چسبید و امام، کاملا از احوال او سؤال می‌کرد که این موجب حسرت و غبطه دیگران می‌شد.»

محمد شریف رازی در ادامه می‌نویسد: «یکی از جنبه‌های احترام و تعظیم‌های امام جواد (علیه‌السلام) و امام هادی (علیه‌السلام) به جناب عبدالعظیم حسنی این بود که هیچ وقت اورا به نام نمی‌خواندند و پیوسته حضرتش را با کنیه‌اش -که «ابوالقاسم» بود- خطاب می‌نمودند و علمای ادب می‌گویند که کنیه برای تعظیم و تکریم و احترام، وضع شده است[۲]؛ لذا به خوبی فهمیده می‌شود که حضرات ائمه معصومین (علیه‌السلام) تا چه حدّی برای جناب عبدالعظیم، احترام قائل بوده‌اند و اینها چیزی جز این نیست که تقوا، ورع و علم توأم با عمل عبدالعظیم، باعث شده است که محبوبیت خاصی نزد امامان معصوم بیابد.»

مقام و منزلت عبدالعظیم از زبان معصومین

شیخ صدوق در کتاب «کمال الدین» می‌نویسد: «وقتی که حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) خدمت امام هادی (علیه‌السلام) مشرف شد و عقاید خود را اظهار نمود، امام فرمود: تو از دوستان حقیقی ما هستی[۳].» و نیز مؤلف کتاب «جنةالنعیم» می‌گوید: «شخصی به نام ابا حماد رازی -از شیعیان و موالیان شهر ری- با وجود مشکلات آن زمان به سامراء رفت و خدمت امام زمانش حضرت علی النقی (علیه‌السلام) رسید و مسائلی را پرسید. امام، ضمن پاسخ به مسائل او، فرمود: «ای ابا حماد! هرگاه مشکلی از امور دینی برایت پیش آمد، جواب مشکل خود را از عبدالعظیم حسنی بخواه و سلام مرا به او برسان[۴]

عبدالعظیم در کلام علمای اسلام

سیّد جلیل‌القدر، حضرت عبدالعظیم حسنی، در میان فرزندان ائمه هدی (علیه‌السلام) از مقام و منزلت والایی برخوردار است که غالب دانشمندان و نوابغ عالم اسلام، هر کدام به نوبه خود، باعباراتی بدیع و بیاناتی لطیف، او را ستایش کرده‌اند؛ که بیان برخی از آنها در این جا جالب توجه بوده، موجب معرفت بیشتر به آن حضرت می‌گردد:

شیخ صدوق می‌نویسد: «حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام)» شخصی خدا پرست، پارسا و پسندیده خدا و رسول خدا(صلی الله علیه) و مردم بوده است[۵]

صاحب بن عباد (که یکی از علمای اهل‌تسنن و وزیر فخرالدوله بوده است) می‌گوید: «عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) مردی با ورع، پارسا و پرهیزگار و دیندار و خدا پرست، معروف به امانت‌داری و دارای صداقت لهجه، دانای به امور دین و گویای توحید، و عدل بسیار بود. در زمان خودش در علم و ادب و فضل و دانش و تقوا، بعد از امام زمانش، برتمام معاصران خویش برتری داشته، هیچ کس را منزلت او نبوده و به تمام معنا تبعیّت و تقلید از حضرات ائمه (علیه‌السلام) می‌نمود و در اولاد و احفاد حضرت امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) کسی به قدر مرتبه و مقام او نرسیده است[۶]

نجاشی نیز در کتاب «رجال» خود درباره شخصیت حضرت عبدالعظیم می‌گوید: «عبدالعظیم (علیه‌السلام) در حال خوف و فرار از خلیفه، وارد شهر ری گردید و در سرداب منزل یکی از شیعیان ساکن شد؛ وی در آن زیر زمین، که مخفی گاه او بود، روزها را روزه می‌داشت و شب‌هارا به نماز مشغول می‌شد[۷]

درمحضر سه امام

یکی از ویژگی‌های مهم در زندگی حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) این بود که توفیق یافت محضر پرفیض سه حجّت الهی؛ امام رضا، جواد و امام هادی (علیه‌السلام) را درک نماید، از تعالیم آن بزرگواران بهره‌مند گردد و سخنان و روایات آنان را به نسل‌های بعد منتقل نماید.

وقتی امام رضا(علیه‌السلام) در مدینه به سر می‌برد، برای حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) امکان دیدار با حضرتش فراهم بود؛ پس از شهادت آن حضرت، که امامت به امام جواد (علیه‌السلام) رسید، در آن مدت که امام نهم در مدینه بود، این سعادت و توفیق همچنان برای حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) فراهم بود که با آن حضرت، تماس و دیدار داشته باشد و از دانش آن بزرگوار، بهره گیرد. گاهی نیز سؤالات خود را به صورت نامه از امام می‌پرسید و جواب مکتوب از امام دریافت می‌کرد.

سرشارترین و حساس‌ترین مقطع حیات حضرت عبدالعظیم، دوران امام هادی (علیه‌السلام) بود؛ گرچه امام هادی (علیه‌السلام) بخشی از عمر خویش را در یک منطقه حفاظت شده نظامی و تحت نظر، در سامرا گذراند و در آن دوران، امکان ارتباط شیعیان با آن حضرت، کمتر و با مشکلاتی همراه بود؛ امّا عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) درهمان زمان هم به محضر امام هادی(علیه‌السلام) می‌رسید و از او رهنمود می‌گرفت.

علت هجرت به ری

علت مهاجرت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) از مدینه به ری و سکونت در غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر، جستجو کرد. خلفای عباسی نسبت به خاندان پیامبر(صلی الله علیه) و شیعیان ائمه (علیه‌السلام) بسیار سخت‌گیری می‌کردند. یکی از خشن‌ترین و بد رفتارترین این خلفا، متوکل بود که دوران خلافتش، نه تنها چندین بار مزار سیّدالشهداء(علیه‌السلام) را در کربلا تخریب کرد، از زیارت قبر آن حضرت نیز جلوگری می‌نمود. امام هادی (علیه‌السلام) با پنج نفر از خلفای عباسی از جمله متوکّل هم عصر بود. متوکّل، برای مصون ماندن از خشم انقلابی مردم مظلوم و جلوگیری از تجمع شیعه بر محور وجود امام هادی (علیه‌السلام) آن حضرت را از مدینه به سامرا برد، تا تمامی فعالیت‌ها و ارتباطات آن امام را زیر نظر داشته باشد. حتّی چندین بار مأموران خلیفه به خانه امام ریختند و با گستاخی تمام، به تفتیش خانه آن حضرت پرداختند. وقتی نسبت به امام معصوم، با آن موقعیت حساس، این‌گونه برخوردهای تند وجود داشت، درباره پیروان آنان و شخصیت‌های رده بعدی، سختگیری و خوف و خطر بیشتری بود.

از آنجا که حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) گاهی به خدمت امام هادی (علیه‌السلام) در سامرا می‌رسید و از محضرش استفاده می‌نمود، جاسوسان خلیفه ارتباط ایشان را با امام هادی (علیه‌السلام) گزارش نمودند و در پی آن، خلیفه دستور تعقیب و دستگیری وی را صادر کرد و لذا حضرت عبدالعظیم حسنی برای مصون ماندن از خطر خلیفه عباسی، خود را از چشم مأموران پنهان می‌کرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس، رفت و آمد می‌کرد و این وضع ادامه داشت تا این‌که حضرت عبدالعظیم به شهر «ری» رسید و در آنجا قصد اقامت نمود[۸].

حضرت عبدالعظیم در ری

حضرت عبدالعظیم به صورت یک مسافر ناشناس، وارد ری شد و در محله «ساربان» در کوی «سکةالحوالی» به منزل یکی از شیعیان رفت. مدتی در زیرزمین آن خانه به سر می‌برد و مردم از حضورش بی‌خبر بودند و تنها افراد انگشت‌شماری از شیعیان او را می‎شناختند و از حضورش در آن محله، مطلع بودند که آنان هم می‌کوشیدند که این خبر، فاش نشود تا خطری جان ایشان را تهدید نکند. اما با گذشت زمان، افراد بیشتری حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) را می‎شناختند و به خانه‌اش رفت و آمد می‌کردند تا از علوم و روایاتش بهره گیرند وعطر خاندان عصمت را از او ببویند[۹]. آری! شیعیان آن خطّه، حضرت عبدالعظیم را یادگاری از امامان خویش مى‌دانستند و پروانه‌وار به گرد شمع وجودش طواف می‌کردند و بر موقعیت علمی و دینی او ارج می‌نهادند و مسائل شرعی و مشکلات دینی خویش، را بوسیله او حل می‌نمودند.

فضیلت و ثواب زیارت

فرهنگ زیارت در مکتب شیعه، از شیوه‌های اساسی احیای نام و یاد بزرگان، عالمان و اولیای خدا است. حضوریافتن در کنار قبور انسان‌های والا و برجسته، هم ارج نهادن به پاکی و صداقت و ایمان و جهاد آنان است و هم الگوگیری از زندگی و الهام جویی از نام ویاد ایشان است، لذا تشویق‌های بسیاری که در روایات اسلامی پیرامون زیارت مرقد ائمه معصومین و امامزادگان بزرگوار آمده است، یک دستور تربیتی و ارشادی است. زیارت حرم باصفای حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام نیز در همین راستا مورد تأکید و توجه بوده است که در روایتی از امام هادی (علیه‌السلام) آمده است که هر کس قبر حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) را زیارت کند، خداوند بهشت را به او پاداش می‌دهد[۱۰]!

وهمچنین در نقل دیگری آمده است که مردی از اهل ری، خدمت امام هادی (علیه‌السلام) رسید. امام از او پرسید: کجا بودی؟ گفت: به زیارت سیّد الشهدا (علیه‌السلام) رفته بودم. حضرت فرمود: بدان که اگر قبر عبدالعظیم حسنی را زیارت کنی، گویا حسین بن علی علیه السّلام را زیارت کرده‌ای[۱۱].

این‌که زیارت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) پاداش بهشت دارد و یا هم‌چون زیارت کربلا ارزشمند است، دلیل و نشانه مقام والا و عالی آن سیّد بزرگوار در نزد خدا و اهل بیت عصمت (علیه‌السلام) است؛ چرا که وی درآن دوران سخت و پرخطر، مطیع امامان بود و فروغ احادیت و کلمات نورانی ائمه اطهار (علیه‌السلام) را در شهرهای مختلف می‌گستراند؛ لذا فعالیت او در چنان شرایط خطیر از ارزش خاصی برخوردار بود.

گوهرهای ناب

حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) علاوه بر دانش، تقوا، مجاهدت و مقام والای اخلاقی و فضایل معنوی، از موثق‌ترین راویان احادیث از اهل بیت عصمت (علیه‌السلام) بود. نام وی در سلسله سند تعدادی از احادیث، در موضوعات تفسیری، فقهی، اخلاقی و اعتقادی می‌درخشد. در پایان این نوشتار کوتاه به عنوان تبرّک از کلام معصومین (علیه‌السلام) برخی از احادیثی که حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) مستقیما خود از امام معصوم (علیه‌السلام) شنیده است، بیان می‌کنیم.

امام رضا (علیه‌السلام) خطاب به حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) فرمودند: «ای عبدالعظیم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو که شیطان را به خودشان راه و سلطه ندهند. آنان را به راستگویی و امانت‌داری و سکوت و ترک مجادله در کارهای بیهوده و دیدار و توجه به یکدیگر دستور بده؛ چراکه این‌ها مایه نزدیک شدن به من است. خود را مشغول دشمنی با یکدیگر و دریدن هم نکنند! من با خودم پیمان بسته ام که هرکس چنین کند و یکی از دوستانم را به خشم آورد، از خدا بخواهم که او را در دنیا به شدیدترین نحو عذاب کند. در آخرت نیز، وی از زیانکاران خواهد بود[۱۲]

حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) از امام جواد (علیه‌السلام) روایت می‌کند که آن حضرت فرمودند: «هر کس پدرم -امام رضا (علیه‌السلام)- را بامعرفت به حقش، در طوس زیارت کند، بهشت را نزد خداوند برای او ضمانت می‌کنم[۱۳]

حضرت عبدالعظیم می‌گوید: «امام جواد (علیه‌السلام) برای من فرمود: «به درستی که قائم خاندان ما همان «مهدی» است که واجب است در زمان غیبتش، انتظار او کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد. سوگند به خدایی که محمّد را به رسالت برانگیخت و مارا به امامت مبعوث نمود، اگر از دنیا فقط یک روز باقی بماند، آن روز آن چنان طولانی خواهد شد که مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از پشت پرده غیبت ظهور خواهد کرد و زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود. خداوند امور ولی عصر را در یک شب، اصلاح خواهد نمود؛ به همان روشی که امر موسی بن عمران را در یک شب اصلاح کرد....بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است[۱۴]

غروب خورشید

روزهای پایانی عمر پر برکت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) با بیماری همراه بود. آن قامت بلند ایمان و تلاش، به بستر افتاده بود و پیروان اهل بیت (علیه‌السلام) در آستانه محرومیت از وجود پر خیر و برکت این سیّد کریم قرار گرفته بودند. عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) علاوه بر رنجی که از بیماری و غربت و دوری از خویشاوندان می‌برد، اندوه مصیبت‌های پیاپی مردم و روزگار تلخ شیعیان در عصر حاکمیت عباسیان، برایش جانکاه بود. او با ذکر پیوسته خدا و عبادت به روح خود آرامش می‌بخشید و بار غربت و بیماری را بردوش می‌کشید.

بنابر قول مشهور، خورشید فروزان ری، حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) در پانزدهم شوال 252هجری، غروب کرد[۱۵] و در پی آن شعله دیرپای حق و ایمان در آن دیار، فرو خوابید. خبر درگذشت آن بزرگوار، دهان به دهان گشت و مردم شهر، جملگی سیاه پوش شدند و بر در خانه آن حضرت صدا به گریه و شیون بلند کردند و پس از آن که پیکر مطهّر حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) در میان خیل عظیم مردم تشییع شهر، در آن شهر به خاک سپرده شد. قرن‌هاست که حرم با شکوه حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام)، با جلوه‌ای ملکوتی و معنوی که داشته، کهربای جان‌های مشتاق و دل‌های پاک بوده است و همواره قلوب اهل معرفت، کبوتر وار برگرد حرمش طواف کرده است.

جستارهای وابسته


پانویس

  1. امام زادگان ری، ج 1، ص 78
  2. زندگانی حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام)، ص 30
  3. اختران فروزان ری، ص 37
  4. من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 80
  5. من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 80
  6. امام زادگان ری، جلد 1، ص 74
  7. رجال نجاشی، ص 247
  8. روح و ریحان، ص 248
  9. امام زادگان ری، ج 1، ص 120
  10. کامل الزیارات، ص 324
  11. - همان، ص 324
  12. اختصاص، ص 247
  13. عیون الاخبار، ص 341
  14. کمال الدین، ج 1، ص 188
  15. همان منبع، ص 122

منابع