محمد حسین غروی اصفهانی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←تولد) |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
== تولد == | == تولد == | ||
اقبال خوش معین التجار، بیش از همه آنگاه به اوج رسید که از لطف خدا، او صاحب پسری سالم و کامل گشت. | اقبال خوش معین التجار، بیش از همه آنگاه به اوج رسید که از لطف خدا، او صاحب پسری سالم و کامل گشت. | ||
روز دوم محرم سال 1296 ق. آسمان کاظمین هم مانند دیگر شهرهای [[مسلمان]] نشین، بوی [[کربلا]] و عطر عشق و [[عاشورا]] میداد. همزمانی این تولد مبارک با ماه حماسههای همیشه جاوید حسینی، سبب شد که کودک [[کاظمین]] و مولود [[محرم الحرام|محرم]] | روز دوم محرم سال 1296 ق. آسمان کاظمین هم مانند دیگر شهرهای [[مسلمان]] نشین، بوی [[کربلا]] و عطر عشق و [[عاشورا]] میداد. همزمانی این تولد مبارک با ماه حماسههای همیشه جاوید حسینی، سبب شد که کودک [[کاظمین]] و مولود [[محرم الحرام|محرم]] (محمد حسین) نامیده شود. | ||
== حدیث اشتیاق == | == حدیث اشتیاق == |
نسخهٔ ۳۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۰
محمد حسین غروی اصفهانی | |
---|---|
نام کامل | محمد حسین غروی اصفهانی |
نامهای دیگر |
|
اطلاعات شخصی | |
روز تولد | ۲ محرم |
محل تولد | کاظمین |
محل درگذشت | نجف |
دین | اسلام، شیعه |
استادان |
|
شاگردان |
|
آثار |
|
آیتالله محمدحسین غروی اصفهانی (۱۳۶۱-۱۲۹۶ ق) معروف به کمپانی، از عرفا و علمای بزرگ شیعه در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان آخوند خراسانی بود. مکتب علامه غروی را چه در علم اصول و فقه و چه در حکمت و فلسفه باید از مکتبهای بسیار پربرکت شیعه به حساب آورد. عالمان بزرگی چون علامه طباطبایی و آیتالله بهجت از شاگردان بودند هستند.
تولد
اقبال خوش معین التجار، بیش از همه آنگاه به اوج رسید که از لطف خدا، او صاحب پسری سالم و کامل گشت. روز دوم محرم سال 1296 ق. آسمان کاظمین هم مانند دیگر شهرهای مسلمان نشین، بوی کربلا و عطر عشق و عاشورا میداد. همزمانی این تولد مبارک با ماه حماسههای همیشه جاوید حسینی، سبب شد که کودک کاظمین و مولود محرم (محمد حسین) نامیده شود.
حدیث اشتیاق
حاج محمد حسن معین التجار تنها همان یک پسر را داشت و دلخوش بود که وی میتواند پس از مرگش راه او را در جهان تجارت دنبال کند. اما پسرش محمد حسین در سر سودایی دیگر و فکری فراتر از فکر پدر داشت. جوان پر جنب و جوش کاظمین تنها آرزویش این بود که پدرش اجازه دهد تا راه کمال طلبی و دانشجویی پیش گیرد.
محمد حسین هر گاه فرصت را مناسب میدید، آرزوی خود را با پدر در میان مینهاد و با اصرار از او میخواست که رضایت دهد تا وارد حوزه معارف اسلامیشود. اما پدر که پسری جز او نداشت، راضی به این کار نمیشد. اما هر چه زمان پیشتر میرفت اشتیاق محمد حسین به تحصیل علوم اسلامی بیشتر میشد و پدر خود را بیشتر از پیش پیرتر احساس میکرد و با جدیت از پسر میخواست که فن تجارت را یاد گیرد و فکر طلبه شدن را از سر بیرون کند. چیزی که این مشکل را از سر راه جوان کمال جوی کاظمین برداشت تنها یک توسل به حضرت باب الحوائج امام موسی کاظم(علیهالسلام) بود.
او خود میگوید: ((آن روز هم مثل هر روز با پدرم در نماز جماعتی که عصرها در صحن مطهر کاظمین برپا میشد شرکت جسته بودم. نماز تمام شده بود اما صفوف نمازگزاران هنوز به هم نخورده بود. من در حالی که زانوی غم در بغل گرفته بودم، با فاصله اندکی پدرم را میپاییدم که دیدم با یکی از تجار بغداد گرم صحبت است. همچنانکه نشسته بودم داشتم در آتش اشتیاق میسوختم. چشمم در گنبد زیبای امام کاظم (علیهالسلام) بود که... عنان از کف هر صاحب دلی میربود. در این حال از دلم گذشت که ای باب الحوائج، ای موسی بن جعفر (کاظم)، تو عبد صالح و از بندگان برگزیده خدایی و در پیش حضرت حق آبروداری، تو را چه میشد اگر از خدا میخواستی دل پدرم را به من نزدیکتر میکرد تا با تصمیم من - که چیزی جز تحصیل علم و کمال در مکتب شما نیست - راضی میشد... در همین اندیشهها بودم که دیدم پدرم صدایم میکند: محمد حسین! محمد حسین، پسرم! اگر هنوز هم آرزومندی که به حوزه بروی تا دروس اسلامی بخوانی برو! از طرف من خاطرت جمع باشد، ناراحت نمیشوم... اگر دلت میخواهد به نجف اشرف بروی برو! از آن روز زندگانی محقق غروی آغازی دیگر داشت که خشنودی پدر را نیز همراه داشت با خیالی آسوده راه نجف اشرف در پیش گرفت تا روح تشنه اش را از چشمههای جوشان علم و حکمت و عرفان علوی سیراب سازد.
اساتید
کودک کاظمین هنوز در فصل بهاران زندگی بود. تازه در باغ خرم حیات، نونهالی سرسبز بود که توانست هنر ظریف خط و خوشنویسی را - آن هم در انواع گوناگون آن - یاد گیرد. از آنجا که آن روزها هم چون روزگاران گذشته، صنعت خط از هنرهای بدیع و چشمگیر بود، مهارت محمد حسین، آن هم در دوران کودکی وی را در میان آشنایان زبانزد ساخت. پدر هم که به استعداد درخشان فرزندش پی برده بود، با تمام توان وسایل تحصیل و ترقی او را در حوزه علمیه نجف فراهم ساخت تا این استعداد زلال و جوشان هر چه بهتر و بیشتر شکوفا گردد.
محمد حسین در دهه دوم زندگی (در سال 1314 یا1315 ق) بود که پا به حوزه بزرگ نجف نهاد و چیزی نگذشت که مراحل کمال را در دروس مقدماتی یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و بزودی در حلقه درس بزرگترین اساتید حوزه آن روز شرکت جست. استادان او در مرحله سطح و خارج، به ترتیبی که در تاریخ و کتابهای تراجم نوشتهاند، عبارت بودند از:
- شیخ حسن تویسرکانی (متوفای 1320 ق.) محمد حسین غروی، پیش از همه، پلههای نخست ترقی و تعالی را به پیروی از او پیمود، درس تلاش و تقوا را از او یاد گرفت و بیست و چهار بهار از عمرش میگذشت که استادش تویسرکانی رحلت کرد.
- آیة الله سید محمد طباطبایی فشارکی (1253 - 1316 ق.) محقق غروی نتوانست بیش از دو سال از محضر پرفیض این استاد خلیق و بزرگوار بهرهمند گردد. آیة الله فشارکی تا سال 1312 ق. در سامرا سکونت داشت.
- حاج آقا رضا همدانی (1250 - 1322 ق.) حضور در درس و بحث آیة الله همدانی که بیشتر با اثر بزرگش کتاب مصباح الفقیه شناخته میشود، چندان طولی نکشید و محقق غروی بیست و ششمین سال از زندگانی را سپری میساخت که این استاد بزرگوارش هم به دیار باقی شتافت.
- آیة الله آخوند خراسانی (1255 - 1329 ق.) آقا محمد حسین جوانی بیست ساله بود که به حوزه درس آخوند خراسانی راه یافت و تا آخر عمر آخوند، که سیزده سال پس از آن به درازا کشید به طور مرتب در حلقه درس اصول آخوند شرکت جست و در همین سالها بود که بیشترین بخش از شرحش بر کفایة الاصول را نگاشت. او از شاگردان طراز اول آخوند بود و تا ایشان زنده بود به احترام او از تدریس مستقل و متشکل اجتناب میکرد و روزی که آخوند در گذشت آقا محمد حسین مردی بزرگ سرشناس شده بود و در حالی که تنها سی و سه سال از عمرش میگذشت پس از وفات آخوند در جای وی نشست و از مدرسان بنام و پرآوازه نجف گشت.
محقق غروی در نزد این چهار استاد بزرگوارش بیشتر علم فقه و اصول خواند. اما استادان وی در حکمت و فلسفه عبارتنداز:
- حکیم محمد باقر اصطهباناتی شیرازی (متوفای 1326 ق.)
- حکیم اصطهباناتی تنها تا سال 1319 ق. در نجف بود و آقا محمد حسین در حدود چهار یا پنج سال از محضر این استاد فرزانه، استفاده کرده است.
- شیخ احمد شیرازی (متوفای 1322 ق.)
برخی از آثار و تالیفات
مهمترین امتیازی که در آثار وی دیده میشود، استدلالی و ابتکاریبودن آنهاست که حکایت از ژرفنگری و دقتنظر او دارد.
اصول
- الاجتهاد و التقلید و العداله
- الاصول علی النهج الحدیث
- الطلب و الاراده عند الامامیه و المعتزله و الاشاعره. این سه کتاب در یک مجلد بزرگ با نام «بحوث فی الاصول» چاپ شده است.
- نهایةالدرایه فی شرح الکفایه در چهار جلد که از مهمترین آثار او در اصول فقه و در شرح کفایةالاصول آخوند خراسانی است. تلاش وی برای تغییر در بابهای علم اصول با مرگ او ناتمام ماند.
فقه
- کتاب الاجاره و الجماعه و المسافر
- حاشیه کتاب المکاسب: معروفترین اثر فقهی وی است که پس از گذشت دو سال از وفاتش، در دو جلد بزرگ به قطع رحلی منتشر شد.
- حاشیه بر کتاب الطهاره شیخ اعظم انصاری
- سه منظومه دربارۀ اعتکاف، روزه و نماز جماعت
- الوسیله توضیح المسائل به زبان عربی
- ذخیره العباد؛ توضیح المسائل فارسی
فلسفه و حکمت
- تحفةالحکیم: منظومهای است حدود هزار بیت به عربی در فلسفه و به سبک منظومة ملاهادی سبزواری در حکمت متعالیه. میرزا مهدی آشتیانی تا مبحث وجود ذهنی و محمدباقر ساعدی بر همة آن شرح نوشته است.
- رسالة فی اثبات المعاد الجسمانی
- حاشیه بر اسفار ملاصدرا
شاگردان
وی شاگردان بسیاری در زمینههای مختلف تربیت کرد که هرکدام استادی برای خویش شدند. چند تن از شاگردان برگزیده و خصوصی عرفان ایشان که مدتی طولانی در درس عرفان وی حضور داشتند، عبارتاند از: علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، سیدمحمدهادی میلانی، سید ابوالقاسم خوئی، میرزا یوسف ایروانی، امام زنجانی واعتماد رشتی.
وفات
وی سرانجام در پنجم ذیحجة ۱۳۶۱ ق. (۲۳ آذر ۱۳۲۱ ش) یک هفته پس از وفات آقاضیاء عراقی، در نجف از دنیا رفت و در حرم امام علی (علیهالسلام) به خاک سپرده شد