ابن کثیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
خط ۴۳: خط ۴۳:


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
* [[عمر بن خطاب]]
* [[تابعین]]
* [[سوره آل عمران]]
* [[غزوه احد|جنگ احد]]


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۱

عبدالله بن کثیر مکی
ابن کثیر.jpg
نام کاملعبدالله بن کثیر مکی
نام‌های دیگر
  • ابومعبد
  • ابوسعید
  • ابوبکر
  • ابوعباد
  • ابومحمد
  • ابوصلت
اطلاعات شخصی
سال تولد45 ق، ۴۴ ش‌، ۶۶۵ م
محل تولدمکه
سال درگذشت120 ق، ۱۱۷ ش‌، ۷۳۸ م
محل درگذشتمکه
دیناسلام، اهل سنت
استادان
  • مجاهد بن جبر
  • درباس مولی ابن‌ عباس
  • عبدالله بن سائب
فعالیت‌هاقاری و معلم قرآن

ابن کثیر، که نامش عبدالله بن کثیر بن عمرو بن عبدالله بن زاذان بن فیروز بن هرمز مکی و کنیه‌اش ابومعبد می‌باشد. به جهت نسبتش به بنی عبدالدار، الداری نیز گفته می‌شد. به جهت نسبت (این نام) به دارین که مکانی است در بحرین و از آن جا عطر گرفته می‌شد.

وی در سال 45 (ه. ق) در مکه به دنیا آمد و در عراق اقامت گزید، وی بعد از سال‌ها در اواخر سنین کهولت به مکه بازگشته و در همان جا در سال 120 (ه. ق) بدرود حیات گفت. وی را این گونه توصیف نموده‌اند: بلند بالا و تنومند، گندمگون، چشم زاغ، دارای سر و محاسن سفیدی بود که گاهی آن را با حنا رنگ می‌کرد.

دارای زبانی فصیح و بلیغ بوده و به آرامش و وقار آراسته بود. ابن کثیر در مکه سمت امامت و پیشوایی قرائت قرآن داشت، وی قرآن را بر عبدالله بن ثابت، ابن ثابت مخزومی قرائت نمود و وی بر ابن کعب و عمر بن خطاب قرائت کرد و آنان بر خود پیامبر (صلی‌الله علیه وآله وسلم) قرائت نموده بودند. طبرسی می‌گوید: او در دوران حیات خویش، قاری و معلم قرآن بود. وی از ایرانیانی بود که کسرای ایران او را با کشتی‌هایی که به یمن فرستاده بود، برای فتح حبشه گسیل داشت.

نام و نسب ابن کثیر

ابومعبدعبدالله بن کثیر (۴۵-۱۲۰ق)، ایرانی تبار[۱]، متولد مکه[۲] و فرزند عمرو بن عبدالله بن زاذان بن فیروزان بن هرمز [۳] از نسل ایرانیانی بود که انوشیروان، پادشاه ایران، آنان را مأمور عقب راندن حبشیان کرد[۴]. وی به سال ۴۵ق. در مکه زاده شد[۵] و بدان سبب که از موالی عمرو بن علقمه کنانی بود[۶]، برخی از او با عنوان ابومعبدکنانی یاد کرده‌اند.[۷].

به‌جز ابومعبد[۸]، ابوسعید، ابوبکر، [۹] ابوعباد، [۱۰] ابومحمد و ابوصلت [۱۱] هم کنیه‌های او هستند. وی از تابعین شمرده می‌شود[۱۲].

در منابع تاریخی با القابی چون قاری، مکی، داری[۱۳] و دارانی [۱۴] از او یاد می‌شود. عنوان «داری» ابهام‌هایی را درباره وی پدید آورده است. برخی این عنوان را نشان انتساب وی به قبیله بنی‌عبدالدار[۱۵] یا نسبت ولاء (پیمانی که بر پایه آن، شخصی در حمایت قبیله‌ای دیگر قرار می‌گیرد) او با این قبیله[۱۶] و گروهی نشان شغل و حرفه وی در مکه یعنی عطاری دانسته‌اند؛ زیرا مکیان عطار را داری می‌نامیدند[۱۷]. برای این نسبت احتمال‌های دیگر نیز آورده‌اند: انتساب به محلی نزدیک دریا که از آن‌جا عطر آورده می‌شد[۱۸]، نشان سرمایه‌داری، چرا که برای تأمین مخارج زندگی نیازمند بیرون رفتن از خانه نبود[۱۹]، و نشانه زهد، زیرا غالبا در خانه مشغول عبادت بود[۲۰].

ویژگی‌های قرائت ابن کثیر

ابن کثیرو و نافع (م. ۹۹ق) را در میان قراء حرمیان و همراه ابن‌ عامر ابنان می‌نامند[۲۱]. وی از مُصحَف مکه پیروی کرده است[۲۲]. برخی از ویژگی‌های قرائت وی عبارتند از: ضمه‌دادن میم جمع و اضافه‌کردن واو به آن (سمعهم= سمعهمو)، اشباع مدّ در حروف مدّ و لین هنگامی که در کنار همزه قرار گیرند و قرائت همزه مکسور پس از همزه مفتوح به صورت یاء در مثل «اَ اِله مع الله[۲۳]»؛ اما برخی او را در تمام ویژگی‌های قرائت پیرو مجاهد می‌دانند[۲۴].

اساتید قرائت ابن کثیر

اساتید قرائت ابن کثیر عبارتند از: مجاهد بن جبر، درباس مولی ابن‌ عباس و عبدالله بن سائب (م. ۷۳ق)[۲۵]. برخی سلسله مشایخ وی را پس از مجاهد و ابن‌ عباس به علی بن ابی‌طالب (علیه السلام)[۲۶] و گروهی به ابی بن کعب [۲۷] می‌رسانند. ناقلان قرائت وی نیز از این قرارند: ابوعمرو بن علاء (م. ۱۵۴ق.) معروف به ابن مشکان (م. ۱۶۵ق)، اسماعیل بن عبدلله بن قسطنطین (م. ۱۹۰ق.)، خلیل بن احمد (م. ۱۷۰ق)، حماد بن سلمه (م. ۱۶۷ق) و شبل بن عباد (م. ۱۴۸ق). گسترش دهندگان قرائت او در دوره‌های بعد، محمد بن عبدالرحمن معروف به قنبل (م. ۲۹۱ق.) و یک ایرانی به نام احمد بن محمد بزی (م. ۲۵۰ق.) بوده‌اند[۲۸].

تفسیر ابن کثیر

افزون بر سبک قرائت ابن کثیر، آرای او در تفسیر و شأن نزول آیات نیز مورد توجه علما شیعه و سنی قرار گرفته است[۲۹]. روایت‌های او که به اعتقاد ابن سعد (م. ۲۳۰ق.) و ابن‌ حجر (م. ۸۵۲ق.) موثق‌اند[۳۰]، افزون بر یافته‌های قرآنی مشتمل بر دسته‌ای از گزارش‌های تاریخی هستند. وی در شأن نزول آیه ۱۰۳ سوره نحل به اتهام مشرکان به پیامبر اسلام(صلی‌الله علیه وآله وسلم) در زمینه ارتباط با غلامی مسیحی به نام جبر در کوه مروه و فراگیری آیات قرآن از او اشاره کرده و این آیات را پاسخی به این اتهام دانسته است[۳۱]. نیز ابن‌ جریج به نقل از وی در شأن نزول آیه ۱۵۳ سوره آل عمران می‌گوید: در جنگ احد، ابوسفیان پس از توقف در شعب ندا داد: «أُعْلُ هُبَل، یومٌ بیوم بدر و حنظلة بحنظله». به دستور پیامبر مسلمانان پاسخ دادند: «الله أعلی و أجلّ... لایستوی أصحاب النار و أصحاب الجنة[۳۲]».

او همچنین در شأن نزول آیه ۱۱ سوره مائده به توطئه یهود برای قتل پیامبر(صلی‌الله علیه وآله وسلم) اشاره کرده است[۳۳] همچنین در روایت‌هایش به شیوه نماز پیامبر در سفر [۳۴] و سفارش وی به صحابه در چگونگی بیان خطبه و اقامه نماز جماعت[۳۵] پرداخته و از رخدادهایی چون پریشان‌حالی همسران شهیدان غزوه احد[۳۶] سخن به میان آورده است. وی از برخی رخدادهای روزگار خود هم‌چون کیفیت خطبه و نماز جمعه عمر بن عبدالعزیز در مسجدالحرام گزارش داده است[۳۷].

جستارهای وابسته

پانویس

  1. تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵؛ المنتظم، ج۷، ص۲۰۳
  2. وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱
  3. سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸
  4. المنتظم، ج۷، ص۲۰۳؛ تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۰۴
  5. وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.
  6. الاستیعاب، ج۳، ص۹۱۵
  7. سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص
  8. الطبقات، خلیفه، ص۴۹۶.
  9. الفهرست، ص۳۱
  10. سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.
  11. تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵
  12. التیسیر، ج۱، ص۳؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵
  13. التیسیر، ج۱، ص۳؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵
  14. الفهرست، ص۳۱
  15. تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۶۸-۴۶۹.
  16. تهذیب التهذیب، ج۵، ص۳۲۲
  17. الطبقات، خلیفه، ص۴۹۶؛ الفهرست، ص۳۱
  18. الانساب، ج۲، ص۴۴۳
  19. الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۲۰
  20. الانساب، ج۲، ص۴۴۳
  21. العنوان، ج۱، ص۱
  22. ابراز المعانی، ج۱، ص۲۷
  23. العنوان، ج۱، ص۴۰
  24. السبعة فی القراءات، ص۶۴
  25. التیسیر، ج۱، ص۵
  26. القرآن فی الاسلام، ص۱۴۶
  27. تفسیر بغوی، ج۴، ص۵۰۱
  28. السبعة فی القراءات، ص۶۵؛ امتاع الاسماع، ج۴، ص۲۹۹
  29. سنن ابی داود، ج۲، ص۲۴۸؛ المحرر الوجیز، ج۱، ص۳۵۰، ۴۵۵؛ التبیان، ج۳، ص۷۵؛ ج۴، ص۲۹۰، ۴۲۷؛ منتهی المطلب، ج۱، ص۶۲
  30. الطبقات، ابن سعد، ج۵، ص۴۸۴؛ فتح الباری، ج۴، ص۳۵۵
  31. جامع البیان، ج۱۴، ص۲۳۱-۲۳۲
  32. جامع البیان، ج۴، ص۱۸۴
  33. جامع البیان، ج۶، ص۱۹۸
  34. . المصنف، صنعانی، ج۲، ص۱۱۱-۱۱۲
  35. التمهید، ج۱۰، ص۱۹
  36. کنز العمال، ج۹، ص۶۹۴
  37. المصنف، ابن‌ ابی شیبه، ج۴، ص۳۳۶