ابوبکر بن ابی قحافه: تفاوت میان نسخهها
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
=معرفی ابوبکر= | =معرفی ابوبکر= | ||
ابوبکر، بنابر برخی از روایات<ref>ابن اثیر الجزری، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۲۳</ref> و قرائنی همچون مدت عمر و تاریخ وفات وی، دو سال و چند ماه پس از عام الفیل (احتمالا در ۵۰ قبل از هجرت/۵۷۳ م) در مکه زاده شد. | ابوبکر، بنابر برخی از روایات<ref>ابن اثیر الجزری، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۲۳</ref> و قرائنی همچون مدت عمر و تاریخ وفات وی، دو سال و چند ماه پس از [[عام الفیل]] (احتمالا در ۵۰ قبل از هجرت/۵۷۳ م) در [[مکه]] زاده شد. اسم وی در [[جاهلیت]]، عبدالکعبه بود و پس از [[اسلام]]، [[پیامبر (ص)]] وی را عبدالله خواند.<ref> ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷</ref> پدرش ابوقُحافه عثمان (درگذشت ۱۴ق) و مادرش امّ الخیر سَلْمی، بنت صخر بن عمرو بن کعب، هر دو از تیره تیم بودند و از طریق مرّه، نیای پنجمشان، با پیامبر(ص) نسبت داشتند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۶۹؛ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷-۱۶۸</ref> در برخی [[روایات]] [[اهل سنت]]، نام وی عتیق ذکر شده؛<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۷۰؛ ابن اثیر الجزری، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۰۵</ref> اما ظاهرا عتیق لقب وی باشد. کنیه وی ابوبکر است. اما در اینکه وی پسری به نام بکر داشته است، اختلاف وجود دارد. در هیچکدام از منابعی که فرزندان ابوبکر را برشمردهاند، نامی از بکر نیامده است. <ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۴۶؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۱۳</ref> | ||
اسم وی در | |||
کنیه وی ابوبکر است. اما در اینکه وی پسری به نام بکر داشته است، اختلاف وجود دارد. در هیچکدام از منابعی که فرزندان ابوبکر را برشمردهاند، نامی از بکر نیامده است. | |||
=همسران و فرزندان= | =همسران و فرزندان= |
نسخهٔ ۳ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۷
نام | عبدالله بن عثمان |
---|---|
کنیه | ابوبکر |
زادروز | سال 3 عام الفیل |
زادگاه | مکه |
وفات | سال ۱۳ ه.ق، مدینه |
آرامگاه | کنار پیامبر(ص)، مسجد النبی |
محل زندگی | مکه و مدینه |
نسب/قبیله | قریش، بنی تیم |
دلیل شهرت | خلیفه اول |
حضور در جنگها | اکثر غزوات پیامبر(ص) |
زمان اسلام آوردن | جزء نخستین گروندگان |
سلطنت | ۱۱-۱۳ ه.ق |
زاذگاه | مکه، حجاز |
ابوبکر بن ابیقحافه (درگذشت: ۱۳ق، مدینه)، از مسلمانان اولیه و مهاجر، صحابی مشهور، پدرِ همسر و خلیفه پیامبر (ص) (درگذشت:۱۱ق) بود. او در هجرت پیامبر از مکه به مدینه و در تمام غزوات همراه وی بود. او پس از وفات پیامبر توسط گروهی که در سقیفه بنی ساعده گرد آمده بودند به عنوان خلیفه تعیین شد. انتخاب او به خلافت سرفصل تقسیم پیروان دین اسلام به دو گروه شیعه و سنی شد. او دو سال و سه ماه حکومت اسلامی را در دست داشت. از جمله اقدامات او گرفتن فدک از فاطمه (س)، دستور حمله به شهرهای تحت تسلط ساسانیان (عراق[۱]) و روم شرقی (شام[۲])، توصیه به عدم نقل حدیث و جمعاوری اولیه قرآن بود. ابوبکر پیش از وفاتعمر را به جانشینی منصوب کرد.
معرفی ابوبکر
ابوبکر، بنابر برخی از روایات[۳] و قرائنی همچون مدت عمر و تاریخ وفات وی، دو سال و چند ماه پس از عام الفیل (احتمالا در ۵۰ قبل از هجرت/۵۷۳ م) در مکه زاده شد. اسم وی در جاهلیت، عبدالکعبه بود و پس از اسلام، پیامبر (ص) وی را عبدالله خواند.[۴] پدرش ابوقُحافه عثمان (درگذشت ۱۴ق) و مادرش امّ الخیر سَلْمی، بنت صخر بن عمرو بن کعب، هر دو از تیره تیم بودند و از طریق مرّه، نیای پنجمشان، با پیامبر(ص) نسبت داشتند.[۵] در برخی روایات اهل سنت، نام وی عتیق ذکر شده؛[۶] اما ظاهرا عتیق لقب وی باشد. کنیه وی ابوبکر است. اما در اینکه وی پسری به نام بکر داشته است، اختلاف وجود دارد. در هیچکدام از منابعی که فرزندان ابوبکر را برشمردهاند، نامی از بکر نیامده است. [۷]
همسران و فرزندان
قُتَیله دختر عبدالعُزی، اُم رُومان دختر عامر بن عُوَیمر[۸]، اسماء دختر عُمَیس خَثْعَمی و حبیبه دختر خارجة بن زید خزرجی[۹] همسران ابوبکر بودند. عبدالله، عبدالرحمن و محمد، پسران او و اسماء، عایشه و ام کلثوم دختران او بودند. عایشه، به همسری پیامبر(ص) درآمد و اسماء، همسر زبیر بن عوام و مادر عبدالله بن زبیر شد. محمد فرزند ابوبکر، پس از مرگ او و ازدواج مادرش، اسماء بنت عمیس با امیرمؤمنان(ع) زیر نظر او تربیت گردید و از اصحاب نزدیکش شد و توسط عمرو بن عاص در مصر به قتل رسید.[۱۰] قاسم فرزند محمد بن ابیبکر از فقیهان هفتگانه مدینه و پدر ام فَروه، همسر امام باقر(ع) بود.[۱۱] بیشترین نسل ابوبکر از طَلْحَه، نوه عبدالرحمان بن ابیبکر، با نام طَلحیون ادامه یافت.[۱۲]
القاب ابوبکر بین اهل سنت
عتیق
اکثر منابع اهل سنت، عتیق را از القاب وی دانسته و نوشتهاند که پیامبر(ص) او را به سبب زیبایی چهرهاش ملقب به عتیق ساخت.[۱۳] بنابر روایتی از عایشه، پیامبر او را «عتیق الله من النار» خواند.[۱۴] دلایل دیگری درباره نامگذاری وی به عتیق نقل شده است.[۱۵]
صدّیق
دیگر لقب مشهور وی بین اهل سنت، صدّیق است که بر پایه منابع اهل سنت، در پی تصدیق بیچون و چرای خبر اسراء (معراج) به او داده شده است [۱۶] و در روایتی از مولای ابوهریره سخن از این است که جبرئیل در لیلة الاسراء، وی را صدّیق خوانده است.[۱۷] برخی گفتهاند که وی از دوره جاهلی به این لقب شهرت داشته، تا آنجا که لقب عتیق نیز در سایه آن قرار گرفته است.[۱۸]
اَوّاه
لقب اَوّاه به سبب رأفت و غمخوارگی او.[۱۹]
صاحب رسول الله
لقب صاحب رسول الله به مناسبت همراهیاش با پیامبر(ص) در جریان هجرت به مدینه.[۲۰]
علمای شیعه تعلق لقب صدّیق را به ابوبکر مردود میشمارند. آنها با استناد به منابع اهل سنت،[۲۱] این لقب و همچنین لقب فاروق را از القاب علی(ع) میدانند و عقیده دارند که این القاب میبایست در همان روزگار نخستین تاریخ اسلام به ابوبکر نسبت داده شده باشد؛ زیرا علی(ع) در هنگام خلافت و بر منبر بصره آنها را از آن خویش دانسته است.[۲۲]
ابوبکر پیش از اسلام
دربارۀ زندگانی و احوال ابوبکر، پیش از اسلام، اطلاعاتی در منابع آمده است که نمیتوان همه را با اطمینان پذیرفت: وی از بزرگان و خردمندان قریش به شمار میآمده و در نسبدانی سرآمد دیگران بوده است. [۲۳]
ابن عبدربه نیز داستانی در باب نسبدانی او آورده است. [۲۴]
ابوبکر مردی نرمخوی و خوش معرفی شده که قریش او را دوست داشتند و در خرید و فروش و دیگر کارها با وی رایزنی میکردند.
بنابر برخی از روایات امور اَشناق، یعنی دیات، نیز بر عهدۀ او بوده است.
وی در این سمت میبایست دعاوی مربوط به خون را میان خاندانهای قریش و میان قریش و دیگر قبایل با صلح، یا پرداخت دیه حل و فصل کند.
او دیات کشته شدگان را تعیین میکرد و قریش طبق نظر وی آن را میپرداخت. [۲۵]
بعید به نظر نمیرسد که انتساب این سمت از نوع افتخاراتی باشد که بعدها در پرتو قدرت و مقام بلندی که یافته، به وی نسبت دادهاند.
وی از جوانی به بازرگانی (بزازی) اشتغال داشته[۲۶] و مردی توانگر با ۰۰۰‘۴۰ درهم اندوختۀ نقد بوده است. [۲۷]
محققان اهل سنت نوشتهاند که ابوبکر از جوانی از دوستان نزدیک پیامبر بوده و در یکی از سفرهای شام نیز آن حضرت را همراهی کرده است،[۲۸] اما بول روایت ابن حجر [۲۹] را در باب دوستی ابوبکر و پیامبر قابل اعتماد نمیداند.
ابوبکر در زمان پیامبر اکرم (ص)
در مورد زمان اسلام آوردن او بین روایات اهل سنت اختلاف است. با توجه به قطعی بودن عنوان اولین مرد مسلمان برای حضرت امام (ع)، برخی از منابع سعی نمودهاند با نقل روایاتی او را اولین مرد بالغ مسلمان نشان دهند (چرا که امام علی (ع) در هنگام ایمان آوردن بیش از ده سال نداشت) اما در روایتی محمد بن سعد از پدر خود نقل میکند که پیش از ابوبکر بیش از پنجاه نفر مسلمان شده بودند.[۳۰]
برجستهترین حادثه زندگی ابوبکر همراهی با پیامبر در هجرت به مدینه و پنهان شدن در غار ثور است. وقتی پیامبر از طریق وحی از توطئه قتل خویش آگاه شد، تصمیم به هجرت به مدینه گرفت که در ابتدای راه به ابوبکر برخورد و به اتفاق او از مکه خارج شد. در پی تعقیب مکیان، ابوبکر ترسیده بود اما پیامبر وی را آرام کرد. اهل سنت برای همراهی ابوبکر با پیامبر در هجرت به مدینه به ویژه اقامت چند روز در غار ثور اهمیت بسیار قائل شدهاند.
اما مفسران شیعه و برخی از اهل سنت با توجه به جمله «لاتحزن»[۳۱] (که اشاره دارد به توصیه پیامبر به ابوبکر مبنی بر نترسیدن از چیزی) بر این باورند که این همراهی ابوبکر تصادفی بوده و با توجه به هراس و وحشت او، فضیلتی برای وی به شمار نمیآید.
ابوبکر شخصیت سیاسی یا نظامی شناخته شده ای نداشت و در تحولات نظامی دوران ده ساله مدینه، خاطره ویژه ای از مبارزه و جنگجویی وی بر جای نمانده است. وی با عمر بن خطاب عقد اخوت داشت و بعدها به همراه او و ابوعبیده جراح توانستند خلافت را در اختیار بگیرد. عمر قائم مقام شد و ابوعبیده فرمانده نیروهای نظامی گردید! و در حقیقت یک کودتای سه نفره، قدرت را تقسیم و برای خود تثبیت کرد.[۳۲]
بیعت گرفتن ابوبکر برای خلافت
بلافاصله پس از رحلت آن حضرت و در حالی که اهل بیت و عده ای از صحابه سرگرم تجهیز جنازه شریف پیامبر بودند، عده دیگری از مسلمانان - از هر دو گروه انصار و مهاجرین - در محلی به نام سقیفه بنیساعده جمع شدند و پیرامون تعیین جانشین پیغمبر به مذاکره وجدال پرداختند. و نهایتاً ابوبکر را به جانشینی پیامبر تعیین نمودند.
جمعی از مسلمانان و از جمله اهل بیت و در راس آنها علی ابن ابیطالب (ع)، وقتی نادیده انگاشتن واقعه غدیر و نصب جانشینی الهی را از سوی برخی از اصحاب دیدند و از نتیجه تصویب افراد جلسه در سقیفه مطلع شدند به عنوان اعتراض از اکثریت جدا و متمایز گشتند و از همان وقت بنای تشیع و تبعیت و پیروی از علی بن ابیطالب پی ریزی شد، این عده که در میان آنها صحابه ای چون عباس، فضل بن عباس، زبیر، خالد بن سعید، مقداد، سلمان فارسی، ابوذر، عمار یاسر، براء بن عازب و... حضور داشتند، در خانه حضرت فاطمه زهرا (س) تجمع نمودند. ولی اعتراض آنان، خلیفه و گروه حمایتگر او را از کرده خویش بازنداشت. قدرت بدست گرفتگان، با اعتراضات مخالفان به شدت برخورد کرده و در نهایت بدون اجازه وارد خانه دختر رسول خدا (ص) شدند و علی (ع) را به اجبار و اکراه به مسجد بردند.
بنابر قول شیعه در این واقعه جنین در شکم فاطمه زهرا (س) به نام محسن که نزدیک وضع حملش بود، بر اثر هجوم به خانه آن حضرت سِقط شد[۳۳] و بر اثر همان صدمات، آن حضرت نود و پنج روز پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله - بنا به قولی که روایات صحیح السند بر ان دلالت دارند - به شهادت رسید.[۳۴]
اقدامات ابوبکر در دوران خلافت
فدک
ابوبکر بعد از رحلت پیغمبر خاتم ملک فدک را که هدیه و هبه رسول الله به دخترش فاطمه زهرا بود و در زمان حیات مبارکش به دخترش داده بود، مصادره کرد. فاطمه برای دفاع از حق خود به مسجد[۳۵] رفت و در جمع مهاجرین و انصار طی خطبهای مفصل رفتار ابوبکر را شدیداً مورد حمله و غضب قرار داد.
یعقوبی این جریان را به صورت خلاصه چنین بیان میکند:
«فاطمه دختر پیامبر خدا نزد ابوبکر آمد و میراث خود را از پدرش خواستار گردید. پس به او گفت: پیامبر خدا گفته است:انا معشر الانبیاء لانورث، ما ترکنا صدقة، ما گروه پیمبران میراث نمی دهیم، آنچه بجای گذاریم صدقه است.
پس گفت: افی الله ان ترث اباک و لاارث ابی، اما قال رسول الله: المرء یحفظ فی ولده؟ «آیا حکم خداست که تو از پدرت میراث بری و من از پدرم میراث نبرم، آیا پیامبر خدا نگفته است: حق مرد درباره فرزندانش رعایت می شود؟» پس ابوبکر گریست.[۳۶]
لشکرکشیهای پیاپی به شام
ابوبکر که خود از کسانی بود که از رفتن به لشکر اسامه سرباز زده بود، پس از رسیدن به خلافت، سپاه اسامه را تجهیز کرد و در حالی که عمر را از رفتن با آن لشکر معاف نموده بود[۳۷] به مرزهای روم فرستاد اسامه با این لشکر به شام رفت و بعد از به چنگ آوردن غنایمی به مدینه بازگشت.
ابوبکر لشکر دیگری نیز به فرماندهی ابوعبیده جراح روانه شام کرد و پس از آن نیز دستههای نظامی، پی در پی از مدینه به یاری او گسیل میشد. سپاه اسلام در یرموک در آستانه پیروزی بود که خبر درگذشت ابوبکر به شام رسید (جمادی الثانی 13 ق، در 63 سالگی).[۳۸]
برخورد با مرتدین و مانعین زکات
یکی از مسائل پیش روی ابوبکر شورش و سرکشی قبایلی بود که پس از وفات پیامبر (ص) پرداختن زکات به جانشین او را برنمیتافتند. پارهای از این شورشها که در تاریخ اسلام به جنگهای ردّه شهرت یافته، در قالب دعوی نبوت در برخی نواحی جزیره العرب سربرآورد.
برخی از این سرکشیها در واپسین روزهای حیات پیامبر (ص) نیز به طور پراکنده آغاز شده بود ولی در خلافت ابوبکر آشکارتر شد. به هر حال، لشکرهایی پی در پی شورشیان را در هم کوبیدند و حکومت مرکزی به خلافت ابوبکر استوار ماند.[۳۹]
مخالفتهای ابوبکر با شریعت در عمل
از جمله اقدامات ابوبکر در زمان خود که با شیوه رسول خدا (ص) و آله مغایرت داشت میتوان موارد زیر را نام برد:
خالد بن ولید یکی از سرداران خلیفه، شبانه در منزل یکی از معاریف مسلمانان مالک بن نویره مهمان شد و مالک را غافلگیر نموده، کشت و سرش را در اجاق گذاشت و سوزانید و همان شب با زن مالک همبستر شد! و به دنبال این جنایتهای شرمآور، خلیفه به عنوان این که حکومت وی به چنین سرداری نیازمند است، مقررات شریعت را در حق خالد اجرا نکرد!
به فرمان او خمس را از اهل بیت (ع) و خویشان پیغمبر اکرم (ص) و آله بریدند.
نوشتن احادیث پیغمبر اکرم به کلی ممنوع شد و اگر در جایی حدیث مکتوب کشف یا از کسی گرفته میشد آن را ضبط کرده، میسوزانیدند و این قدغن در تمام زمان خلفای راشدین تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز خلیفه اموی (99-102) استمرار داشت.[۴۰]
درگذشت ابوبکر
ابوبکر بر اثر بیماری در هفتم جمادی الاخره سال ۱۳ق. پس از دو سال و سه ماه و ۲۶ روز خلافت در ۶۳ سالگی درگذشت[۴۱] و هنگام مرگ نخلستانی از غنایم بنینضیر و زمینهایی در بحرین، غابه و خیبر از خود بر جای نهاد. او هنگام مرگ باوجود مخالفت برخی صحابه، عمر بن خطاب را به جانشینی خود برگزید[۴۲] امیرمؤمنان علی (ع) این انتخاب را جبران تلاشهای عمر در قدرتبخشی به ابوبکر و کاری قابل پیشبینی دانست و از این کار وی که به رغم شایسته ندانستن خود برای خلافت و تقاضای عزل خویش، جانشین انتخاب کرد، اظهار شگفتی نمود.[۴۳] عمر شبانه در فاصله میان منبر و قبر رسول خدا(ص) بر وی نماز گزارد و او را بر پایه وصیتش کنار قبر رسول خدا(ص) دفن کرد.[۴۴]
پانویس
- ↑ ر.ک:مقاله عراق
- ↑ ر.ک:مقاله شام
- ↑ ابن اثیر الجزری، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۲۳
- ↑ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۶۹؛ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷-۱۶۸
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۷۰؛ ابن اثیر الجزری، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۰۵
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۴۶؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۱۳
- ↑ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۰۱
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۱۲۶
- ↑ انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۷؛ الامالی، ص۷۹
- ↑ التنبیه و الاشراف، ص۲۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۱۱
- ↑ التنبیه و الاشراف، ص۲۴۹
- ↑ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۲۷
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۷۰؛ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷
- ↑ ابن اثیر الجزری، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۰۵؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۳۷۱ق، ص۲۸-۲۹
- ↑ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷؛ ابن اثیر الجزری، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۰۶
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۷۰
- ↑ دروزه، تاریخ العرب فی الاسلام، المکتبه المصریه، ص۲۶
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۷۱؛ ابن اثیر الجزری، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۰۵
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۷۱؛ ابن اثیر الجزری، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۰۵
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۱۴۶؛ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۱۰؛ نسائی، تهذیب خصائص الامام علی، ۱۴۰۴ق، ۲۱-۲۲؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۲۶؛ سیوطی، الجامع الصغیر، ۱۳۷۳ق، ج۲، ص۵۰
- ↑ امینی، الغدیر، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۴
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۷
- ↑ ابن عبدربه، احمد بن محمد، ج۳، ص۳۲۶-۳۲۷، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م
- ↑ ابن اثیر، علی بن محمد، ج۳، ص۲۰۶، اسدالغابه، قاهره، ۱۲۸۶ق
- ↑ ابن رسته، احمد بن عمر، ج۷، ص۲۱۵، الاعلاق النفیسه، لیدن، ۱۸۹۱م
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۲، بیروت، دار صادر
- ↑ سیوطی، الخصائص الکبری، ج۱، ص۸۴، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م
- ↑ کازرونی، محمد ابن مسعود، ج۱، ص۲۱۵، نهایه المسؤول، ترجمۀ عبدالسلام بن علی ابرقوهی، به کوشش جعفر یاحقی، تهران، ۱۳۶۶ش
- ↑ تاریخ طبری، ج 2، ص 316
- ↑ آیه 40 سوره توبه
- ↑ از پیدایش اسلام تا ایران اسلامی، رسول جعفریان، ص 132
- ↑ بحارالانوار، (چ قدیم)، ج 2، ص 231؛ (چ جدید) ج 3، ص 348
- ↑ فاطمه دختری از آسمان، علی آقا شریفیان - عبدالرسول احمدیان، انتشارات شهید محمدحسین فهمیده، ص 109
- ↑ ر.ک:مقاله فدک
- ↑ ترجمه تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 1
- ↑ ترجمه تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 2
- ↑ دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ابولقاسم گرجی، تهران: مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1367، ج 8
- ↑ دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ابولقاسم گرجی، تهران: مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1367، ج 8
- ↑ شیعه در اسلام، علامه طباطبائی رحمهالله
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۱
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۱۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۸۸؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۱۱۶
- ↑ معانی الاخبار، ص۳۶۱؛ نهج البلاغه، ج۱، ص۳۲-۳۳؛ الفصول المختاره، ص۲۴۷
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۷