امیرکبیر
امیرکبیر | |
---|---|
نام کامل | میرزا محمدتقیخان فراهانی |
نامهای دیگر | امیرکبیر |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | ۱۱۸۶ ش، ۱۸۰۸ م، ۱۲۲۲ ق |
محل تولد | اراک، روستای هزاوه |
سال درگذشت | ۱۲۳۰ ش، ۱۸۵۲ م، ۱۲۶۸ ق |
روز درگذشت | ۲۰ دی |
محل درگذشت | کاشان |
دین | اسلام، شیعه |
فعالیتها |
|
میرزا محمدتقیخان فراهانی معروف به امیر کبیر اهل هزاوه در اطراف فراهان از توابع اراک، سیاستمدار و صدراعظم عهد ناصرالدین شاه قاجار بود. بعد از رسیدن امیر کبیر به صدارت اصلاحاتی را در زمینههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی از جمله حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، قطع نفوذ اجانب و استعمارگران و... شروع کرد و باعث تحول و اصلاحات عمیقی در ایران شد. از جمله اقدامات مهم وی تاسیس مدرسه دارالفنون، انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه، بنای میدان توپخانه و... است.
امیر کبیر سرانجام با دسیسهٔ اطرافیان شاه مخصوصا مهدعلیا، مادر قدرتطلب شاه که علاقه شدیدی به مداخله در امور و نقش مهمی در حوادث سیاسی روزگار داشت، از صدارت عزل و به کاشان تبعید و در حمام فین به دستور ناصرالدینشاه به قتل رسید. پیکر وی نخست در گورستان «پشت مشهد» کاشان دفن کردند، ولی چندی بعد همسرش عزتالدوله آن را به کربلا انتقال داد و در محدوده رواق شرقی حرم امام حسین(علیهالسلام) معروف به پایین پا بهخاک سپرده شد.
شخصیت امیر
افزون بر ویژگیهای دینی، منش رفتاری و ویژگیهای اخلاقی هر فرد، ساخته دوران پرفراز و نشیب زندگی اوست. خانوادهای که در آن تولد یافته است، دوستانی که هم بازیاش بودهاند، معلمانی که تربیتش کرده و مردمانی که با او سروکار داشتهاند، همگی بر شخصیت انسان اثرگذارند.
میرزا تقی خان امیرکبیر، آشپززادهای است که خدمتکار قائم مقام فراهانی بود. گرچه به ظاهر از مردم محروم و فرودست ایران بود، ولی این امتیاز را داشت که در جمع یکی از بهترین و اصیلترین خاندان آن روز ایران تربیت یابد. هم خواستههای توده مردم را میدانست و هم با افکار بزرگان مملکت آشنا بود. رنج و زحمت مردم را تجربه کرده و رفاه سردمداران را به چشم خود دیده بود. او با لیاقتی که از خود نشان داد، در کنار فرزندان قائم مقام آموزش دید. ازاین رو، هرگز به مردمش خیانت نکرد و مصلحت آنان را بر همه چیز مقدم داشت. مدیری کاردان، سیاست مدار، میهن پرست و مردم دوست و مردی از جنس مردم، با اندیشهای در خدمت مردم بود.
امیر از نگاه بیگانگان
منشی سفارت انگلیس در تهران، شخصیت امیر و کردارش را چنین توصیف میکند: «امیر نظام به کسی قول نمیدهد، اما وقتی انجام کاری را وعده میدهد، باید به سخنش اعتماد کرد و انجام آن کار را محقق شمرد. امیر نظام به کلی فراتر از آن بود که کسی بتواند او را به رشوه بفریبد. روزها و هفتهها میگذشت که از بام تا شام کار میکرد و نصیب خود را همان وظیفه مقدس میدانست. دشواریها و نیرنگها نیز او را از کار، سست و دل سرد نمیساخت. اگر امیر نظام در همه نقشههایش کام یاب نگردید، کاستی از دانایی و نیروی کارش نبود؛ تقصیر از آنان بود که در یاری او کوتاهی کردند».
مبارزه با رشوه
فساد مأموران حکومتی و گسترش رشوهگیری، میوه تلخ حکومت فاسد و ضد مردمی است. از سوی دیگر، بازگذاشتن دست چنین مأمورانی در تجاوز به حقوق مردم، نشانه ناتوانی رهبران کشور است. امیرکبیر کوشید تا پایههای نظمی قوی را استوار سازد و بساط فساد و رشوه خواری را برهم زند؛ چراکه تا پیش از آن، رشوهگیری و باج خواهی، عادت روزانه درباریان شده بود.
یکی از مستشاران انگلیسی میگوید: «از خصلتهای ناپسند ایرانیان، «مداخل» است. این واژه به گوش ایرانیان بسیار خوشایند است. مأموران دولت تنها با مداخل خوش حال میشوند. مقرری آنان، چندان مورد توجه نیست و تنها مداخل یک شغل است که تمام حواس آنان را به طرف خود جلب میکند... میرزا تقی خان، کسی نبود که اسم مداخل و رشوه پیش او برده شود. این مرد بی طمع، تمام اصول و رشتههای ناپسند را برهم زد و از بین برد و ارتکاب آن را به کلی ممنوع کرد».
روشن فکر دین دار
همان اندازه که تعصب خشک و دین داری کورکورانه، جامعه را از ترقی بازمیدارد، بی توجهی به سنتهای دینی و ملی نیز کشور را دچار بی هویتی و بیگانه پرستی میکند. مردان موفق، افرادی هستند که با تکیه بر فرهنگ دینی و ملی خویش و با کمک گرفتن از الگوها و ابزارهای مورد نیاز ـ اگرچه از بیگانگان به دست آمده باشند ـ جامعه را به سوی آبادانی هدایت میکنند. امیرکبیر نمونه برجسته از این گونه انسانهاست. زمانی که فرمانده سپاه اَرزنةُ الروم از او میخواهد تا برای مدت اندکی لباس ترکان عثمانی را بپوشد و از حمله اوباش در امان بماند، با تندی پاسخ میدهد: اگر سر از تنم جدا سازند، لباسی را که مخصوص ایرانیان است، از تن بیرون نمیآورم.
امیری که برای حفظ سنتهای کشور خویش چنین سختگیر بود، به دستاوردهای غرب هم توجه داشت و از بررسی پیشرفتهای آنان غافل نبود. ازاین رو، مردم را تشویق میکرد که پیشرفتهای غربیان را مطالعه کنند و برای یادگیری دستاوردهای روز غرب، کمر همت ببندند.
توطئه انگلیس
زمانی که کشورهای استعمارگر، فردی را مانع رسیدن به اهداف خود بدانند، از هر وسیلهای برای کنار زدن او استفاده میکنند؛ پیمان دوستی، رشوه، تهدید، بدنام کردن و در نهایت، قتل. امیرکبیر سد استواری بود که سعی داشت هیچ روزنهای برای دستاندازی استعمارگران به ثروت ایران باقی نگذارد.
سفیر انگلستان چندین بار به امیر پیشنهاد رشوه داده بود، ولی امیر، هیچ کدام را نپذیرفت و همین موضوع، خشم سفیر را برانگیخت. سفیر بارها گفته بود: «پولهایی که برای رشوه به امیر پیشنهاد کردند و ایشان نپذیرفت، صرف کشتن وی کردند.» سرانجام نیز دسیسههای انگلیس و جیره بگیرانش در دربار، بزرگ مردی را به کام مرگ فرستاد که شهادتش، مُهر ننگی بر پیشانی دشمنان زد و زندگی اش، سند افتخاری شد در دستان ملت.
امیرکبیر و صنعت
در عصری که نهضت صنعتی در اروپا به اوج خود نزدیک میشد، عقب ماندگی کشورهایی مانند ایران، آشکارتر از گذشته رخ مینمود. اگر بخواهیم اقدامات امیرکبیر را برشماریم، از توجه فراوان امیر به صنعت نباید غافل باشیم. سیاست کلی امیر بر پایه توسعه صنعت و پیشرفت کشاورزی استوار بود. سعی او افزایش تولید ایرانی و کاهش واردات بود. امیر، کارخانههای شکر، پارچه بافی، کاغذسازی، فلزکاری، بلور، چینی سازی و... را در شهرهای ایران راهاندازی کرد.
او دستور داد دستگاههای جدید را به ایران آورند و از مهندسان و صنعت کاران اروپایی بخواهند تا صنایع گوناگون را در ایران آموزش دهند. معادن، شناسایی شد و استخراج فلزات، آغاز گشت. امیر در ترویج و تشویق صنعت گران آن قدر اصرار داشت که عهد بسته بود به هر فردی که هنر بدیع و صنعت تازهای بیاورد، پاداش خوبی خواهد داد.
رونق کشاورزی
امیرکبیر اعتقاد داشت که یک کشور مستقل، باید همه چیز را در داخل سرزمین خود تأمین کند. او برای رونق کشاورزی، گامهای زیادی برداشت. آنچه او انجام داد، شروع حرکتی بود که در آینده باید سامان مییافت. برخی از مهمترین اقدامات وی برای بهبود وضعیت کشاورزی عبارتند از: ایجاد امنیت برای کشاورزان، تشویق آنان به صنعتی کردن مسیر تولید، کم کردن مالیات، ساخت سدّ ناصری بر رودخانه کرخه و دو سد دیگر در گرگان و قم.
بهداشت
اجتماعی که دچار بیماریهای جسمی و روحی است، طعم آرامش را نخواهد چشید. بی توجهی به سلامت و بهداشت، گسترش بیماریهارا در پی دارد. مردمی که در فقر و آلودگی رشد میکنند، رنگ آسایش و پیشرفت را نخواهند دید. امیرکبیر که خود از میان مردم برخاسته بود و با رنجشان آشنایی دیرین داشت، ابتکار زیادی برای بالا بردن سطح بهداشت عمومی به خرج داد. وی آبله کوبی را در ایران عمومی ساخت و به دستور او کتابهای لازم در این زمینه به فارسی ترجمه و چاپ شد. آبله کوبان را با حقوق کافی، استخدام کرد و به شهرهای گوناگون فرستاد. مبارزه با بیماری وبا، ساخت نخستین مریض خانههای دولتی، تعلیم پزشکان، نظافت شهر و گردآوری بیماران از سطح شهرها، از اقدامات دیگر امیر در این راستا هستند.
امیر علم دوست
توجه به علم و ادب و فراهم آوردن محیط لازم برای گسترش دانش، نخستین برنامه برای بالا بردن فهم و درک مردم است. آنچه از امیرکبیر، چهرهای روشن فکر و اندیشمند ساخته، توجه او به علم و فرهنگ بوده است. او در عصری که کتاب، مهمترین وسیله دانش اندوزی و تولید اندیشه بود، دست به ابتکارهایی زد که ارزش آنها را امروزه به خوبی میتوان دریافت.
در دوران صدارت او، کتابهای فراوانی از اروپا به ایران آورده شد که در زمینههای گوناگونی نوشته شده بودند. کتابهایی درباره علوم طبیعی، صنعت، زراعت، تجارت، اقتصاد، سیاست، قوانین معدن شناسی، تربیت حیوانات اهلی و خانگی، پرورش درختان صنعتی و میوه، باغبانی، نظام لشکری و فنون جنگ، طب، دام پزشکی و.... افزون بر این، امیر 323 نقشه جغرافیای جهان را یک جا به ایران آورد.
میرزا تقی خان کتاب خانهای در کنار مدرسه دارالفنون تأسیس کرد تا دانشآموزان با علوم مورد علاقه خود آشنا شوند. راهاندازی چاپ خانه مدرسه دارالفنون هم از کارهای اندیشمندانه امیر بود که چاپ کتابها را آسان تر، سریع تر و ارزان تر میکرد. در هیچ دورهای از تاریخ قاجار، چنین رویکردی به علم وجود نداشت و چنین ستایش مندانه برای خودکفایی علمی گام برداشته نشد.
امیر مقتدر
امیرکبیر، فروش شراب را قدغن کرده بود. روزی غلام سیاهی به خانه یک ارمنی رفت و شراب خواست. ارمنی نپذیرفت. غلام اصرار کرد و به تهدید ارمنی پرداخت. ارمنی که جرئت سرپیچی از دستور امیر و فروش شراب را نداشت، سرکه شیره را با آب مخلوط کرد و به غلام فروخت. غلام تمامی آن را یک باره سر کشید و شروع به عربده کشی و آزار مردم کرد. غلام را گرفتند و نزد امیر آوردند. امیر دستور داد تا ارمنی را بیاورند و تنبیه کنند. ارمنی قصه را بازگفت که من سرکه شیره به او فروختم، نه شراب. غلام با خشم گفت: چرا این را نگفتی که من بدمستی نکنم؟ امیر که ماجرا را فهمیده بود، خندید و ارمنی را مرخص کرد و غلام را گوشمالی داد.
دارالفنون
پرورش مردان صاحب اندیشه و صنعت گر، نه تنها نیازمند استادانی باتجربه است، بلکه بدون ایجاد مراکز مناسب و سازمان دهی درست، تحقق نمییابد. امیرکبیر از سالها پیش از صدارت خود، در تلاش بود تا مدرسهای تأسیس کند. او قصد داشت دانشآموزانی را در علوم گوناگون تربیت کند و ایران را در مسیر شکوفایی قرار دهد. سرانجام در سال 1266 هـ. ق ساخت مدرسهای را آغاز کرد و آن را «دارالفنون» نامید.
از آنجا که امیر نیز مانند مردم ایران از انگلیسیهاو روسهاتنفر داشت، به استخدام معلمان اتریشی پرداخت. مدرسه دارالفنون با نُه استاد اتریشی در رشتههای مهندسی، تاکتیک نظامی، توپ خانه، سواره نظام، معدن شناسی، طب و دواسازی، با حضور صدوپنجاه دانش آموز، زمانی شروع به کار کرد که سیزده روز قبل از آن، امیرکبیر را در باغ فین به شهادت رسانده بودند و او نتوانست ثمره تلاشهای خود را در راهاندازی دارالفنون ببیند.
وابستگی به بیگانه، هرگز
ایران، سالهای فراوانی را به یاد دارد که بیگانگان به سرمایههای ملی آن دستاندازی و در سرنوشت ایرانیان دخالت میکردند. دوران قاجارها نیز با زورگوییهای انگلستان و روسیه همراه بود. میرزا تقی خان امیرکبیر از مخالفان گسترش نفوذ تاراج گرانه بیگانگان در ایران بود. او حامی استقلال ملی بود و در برابر خواستههای نابجای بیگانگان، سرسختانه مقاومت میکرد. ازاین رو، میکوشید از دادن هرگونه امتیازی به این کشورها پرهیز شود.
ایجاد رابطه با کشورهایی همچون اتریش، ایالات متحده، فرانسه و آلمان، سیاست دیگری برای محدود کردن وابستگی به دو دولت انگلستان و روسیه بود. یکی از نمایندگان انگلیس میگوید: «سعی من و کوشش نماینده روسیه و تلاش مشترک ما، همگی باطل است. کسی نمیتواند میرزا تقی خان را از تصمیمش بازدارد».
وقایع اتفاقیه
بالا بردن سطح آگاهی جامعه و رشد فرهنگی مردم، بهبود زندگی آنان را در پی دارد. دوره سلطنت قاجارها چنان مردم را در تنگ دستی و نادانی قرار داده بود که کمتر کسی گمان میکرد امیرکبیر بتواند تأثیر عمیقی بر فرهنگ مردم به جا بگذارد.
یکی از اساسیترین اقدامات او برای افزایش اطلاعات و آگاهی جامعه، انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه بود. گرچه پیش از آن، روزنامههای دیگری به زبان فارسی منتشر شده بودند، ولی هیچ کدام موفقیت روزنامه وقایع اتفاقیه را به دست نیاوردند. رویکرد مردم به این روزنامه، چنان رو به فزونی نهاد که حتی ایلات و عشایر نیز مبلغی برای اشتراک این روزنامه میپرداختند تا آن را مطالعه کنند. چگونگی ترقی دولتهای اروپایی، رشد صنعت در آنها و اکتشافات جدید، مهمترین مطالبی بود که در این روزنامه به صورت دنباله دار چاپ میشد.
یکی از نمایندگان انگلیس در ایران مینویسد: «تأسیس این روزنامه، نشانهای است از عزم راسخ امیر بر ترقی ایران و روشن گردانیدن افکار هم وطنانش».
حقوق شاه و درباریان
مفت خوری، عیش و نوش، شهوت رانی و ثروت اندوزی، مهمترین ویژگی شاهزادگان قاجاری بود. شاهزادگانی که برای خوش گذرانیهای خود، به سرمایههای ملت چوب حراج زده و بر فقر و گرسنگی مردم، چشم بسته بودند. فساد مالی و خرجهای سنگین دربار قاجار، مهمترین دلیل نفرت مردم از سلطنت آنان بود. هدیههای بی حسابی که از خزانه به دوستان و آشنایان میدادند، مسافرتهای پر خرج و ول خرجیهای کلان آنها، روز به روز بیشتر میشد.
میرزا تقی خان امیرکبیر، مردی نبود که بیعدالتی را تاب بیاورد. گرچه صدارت کوتاه او فرصتی نبود که بتواند فساد مالی را ریشه کن کند، ولی با شجاعت تمام، حقوق و مزایای درباریان، شاهزادگان و حتی ناصرالدین شاه را کم کرد. امیر چنان بنیان منظم و محکمی برای خزانه کشور بنا نهاد که سالها پس از وی نیز دست فرصت طلبان از ثروت و ملت، کوتاه بود.
نقشی بر دیوار
لحظهای که امیر روی صحن حمام فین نشسته بود و فوران خون خویش را تماشا میکرد، مانند همیشه آرام، متین و در تفکری عمیق بود. ناگهان همچون فردی که چیزی به یادآورده، از جا برخاست و دست خون آلود خود را بر دیوار گذاشت؛ گویا میخواست چیزی بنویسد. شاید امیر به یاد مرگ مربی خود ـ یعنی قائم مقام ـ افتاده بود که او نیز به دست محمدشاه ترور شده بود و در لحظه جان دادن بر دیوار نگارستان نوشت:
روزگار است این که گه عزت دهد، گه خوار دارد چرخ بازیگر از این بازیچهها بسیار دارد
عدهای گفتهاند که امیر نیز بر دیوار، متنی نوشت، ولی خوانده نشد و برخی گفتهاند که خوانا هم بوده، ولی به نفع خاندان قاجار نبوده و آن را محو کردهاند. یک اروپایی که به ایران سفر کرده بود، گفته است که جمله لا اله الا الله بر دیوار نوشته شده بود.
از تمام شایدها که بگذریم، آنچه میتوان به یقین گفت، سخن کُنت دوگوبینوی فرانسوی است. او مینویسد: «به هر حال، اگر بخواهیم پی ببریم که آن نقوش چه بوده یا در مضمون آن خط چه نوشته، میتوانیم بگوییم که مُهر بدبختی دولت و ملت ایران بوده که بر پیشانی کشور نقش میبست و سند ننگ تاریخی و ابدی دوران سلطنت ناصرالدین شاه بود که برای همیشه در صفحات تاریخ به یادگار میگذاشت».