جمهوری ترکیه (مقاله)

از ویکی‌وحدت
فصلنامه اندیشه تقریب شماره ششم
فصلنامه اندیشه تقریب
اطلاعات نشر سال دوم/ شماره ششم/بهار 1385
عنوان مقاله جمهوریه ترکیه حدود جغرافیایی
تعداد صفحات 28
بخش سرزمین‌های جهان اسلام
نویسنده دکترعزّالدین رضانژاد امیردهی[۱]
زبان فارسی
جمهوریه ترکیه حدود جغرافیایی عنوان مقاله‌ای از بخش سرزمین‌های جهان اسلام فصلنامه اندیشه تقریب در شماره پنجم می‌باشد که به قلم دکترعزّالدین رضانژاد امیردهی[۲] تدوین و به اهتمام مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی منتشر شده است. این مقاله در فصل بهار سال 1385 منتشر شده است.

1. موقعیت جغرافیایى

ترکیه در جنوب شرقى اروپا و جنوب غربى آسیا واقع شده‌است و بین 5/36 و 42 درجه عرض شمالى و 26 و 45 درجه طولى شرقى در نیمکره شمالى قرار گرفته‌است. این کشور محل اتصال دو قاره مهم آسیا و اروپا است. منطقه جغرافیایى که ترکیه در آن قرار دارد، آناتولى و آسیاى کوچک (آسیاى صغیر) نیز نامیده مى‌شود. سرزمین ترکیه به صورت مستطیلى قابل تصور است که طول آن از شرق تا غرب 1660 کیلومتر و عرض آن به طور متوسط 550 کیلومتر مى‌باشد.
ترکیه شش همسایه آسیایى و دو همسایه اروپایى دارد. کشورهاى هم مرز ترکیه عبارت‌اند از: آذربایجان 9 کیلومتر، ارمنستان 268 کیلومتر، ایران 499 کیلومتر، بلغارستان 240 کیلومتر، گرجستان 252 کیلومتر، عراق 352 کیلومتر، سوریه 822 کیلومتر، یونان 206 کیلومتر.

2. مساحت

مساحت ترکیه 780 هزار و 580 کیلومتر مربع است که 770 هزار و 760 کیلومتر مربع آن را خشکى و 9 هزار و 820 کیلومتر مربع دیگر را آب‌هاى داخلى تشکیل مى‌دهد. ترکیه از سه طرف به دریا راه دارد. از نظر وسعت، ترکیه با 580/780 کیلومتر مربع مساحت (کم‌تر از نصف مساحت ایران) سى و پنجمین کشور جهان به شمار مى‌آید.

3. موقعیت ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک

اروپایى بودن بخشى از ترکیه و آسیایى بودن بخش دیگر آن، موجب شده است این کشور، به لحاظ موقعیت ژئوپولتیکى از اهمیت ویژه‌اى برخوردار باشد. ضمن اینکه با فروپاشى اتحاد جماهیر شوروى در اواخر قرن گذشته، بر این اهمیت افزوده شده است. کشور ترکیه از سه طرف، توسط دریا احاطه شده است: دریاى سیاه در شمال، دریاى مدیترانه در جنوب و دریاى اژه در غرب. در شمال غربى، دریاى داخلى مهمى به نام دریاى مرمره وجود دارد که از سمت شمال به وسیله تنگه مهم و استراتژیک بُسفر به دریاى سیاه و از طریق تنگه مهم داردانل به دریاى اژه متصل مى‌گردد.
این کشور گرچه در تقسیم‌بندى کشورى از 81 استان تشکیل شده‌است، اما به لحاظ جغرافیایى به هفت منطقه تقسیم مى‌شود که عبارت است از: منطقه شمال آناتولى (منطقه دریاى سیاه)، منطقه مرمره که شامل دریاى مرمره و بخش اروپایى این کشور مى‌شود، منطقه اژه، منطقه مدیترانه (جنوب ترکیه)، منطقه آناتولى مرکزى، منطقه آناتولى شرقى و منطقه جنوب شرقى آناتولى. [۳]

4. جغرافیاى انسانى و زبانى

در حال حاضر ترکیه داراى جمعیتى جوان و پویا است. علت این امر، سیاست دولت بعد از استقلال این کشور در سال 1923 است که در جهت افزایش جمعیت گام برداشت. طبق سرشمارى سال 2005، جمعیت ترکیه به 559/660/69 نفر رسیده است. ر.ک: سایت ویکى پدیا(دانشنامه آزاد) http://fa.wikipedia.org. نرخ رشد جمعیت در این کشور، در مناطق جنوبى آناتولى، در مقایسه با شمال و غرب کشور کم‌تر است. در قسمت جنوب شرقى آناتولى، به خصوص در مناطقى که باران کافى مى‌بارد، مانند دامنه‌هاى جنوب شرقى کوهستان‌هاى توروس (Toros) و مناطق کوهستانى سیرت و ماردین، تمرکز جمعیت بالا است و هر چه که به طرف جنوب مى‌رود، به خاطر خشک سالى‌هاى موردى، جمعیت رو به کاهش است.
مردم ترکیه عمدتاً از دو گروه ملى ترک 74% و کرد 25% هستند. کردهاى ترکیه به طور کلى در جنوب شرقى و شرق کشور زندگى مى‌کنند. تنها زبان رسمى این کشور ترکى است. گروه‌هاى ملى کوچک‌تر در ترکیه عبارت‌اند از آذرى (شمال شرق)، لازها (شمال)، عرب‌ها (جنوب) و ارمنى‌ها (استانبول)
در میان شهرهاى ترکیه، استانبول به لحاظ موقعیت جغرافیایى ویژه و تمرکز فعّالیت‌هاى تجارى و بازرگانى و هم‌چنین پیشینه تاریخى و امکانات سیاحتى و گردش‌گرى داراى تمرکز جمعیتى بیش‌ترى است.

5. نظام اقتصادى

ترکیه کشورى است با نظام اقتصادى سرمایه دارى و متکى بر پایه اقتصاد بازار آزاد، که در آن، بخش خصوصى از نقش رو به رشدى برخوردار است. در سال 1999 ترکیه به جمع بیست کشور اقتصاد پویا موسوم به G - 20 پیوست. این کشور از سال 1996 با اتحادیه اروپایى داراى اتحادیه گمرکى است. و بر اساس نشست سران اتحادیه در هلسینکى در دسامبر 1999 به عنوان نامزد رسمى عضویت در اتحادیه پذیرفته شد. از آن زمان به بعد دولت ترکیه، نسبت به هماهنگ‌سازى مقررات و قوانین اقتصادى با استانداردهاى اتحادیه اروپایى اقدام کرده است.[۴]
از سوى دیگر، ایالات متحده آمریکا نیز متعهد به اجراى طرح‌هاى مهم اقتصادى در این کشور شده است که از جمله آن مى‌توان به طرح خط لوله باکو ـ جیحان و ایجاد مناطق صنعتى در ترکیه نام برد.

6. جمعیت و گرایش‌هاى اقتصادى

تا پیش از دهه 50 میلادى، عمده مردم ترکیه به فعالیت‌هاى کشاورزى مشغول بودند و پس از آن، وقتى روش‌هاى مکانیزه در بخش کشاورزى افزایش یافت و بخش صنعت رشد نمود، گرایش مردم به کارهاى خدماتى و صنعتى افزایش یافت به طورى که در اوایل دهه 90 میلادى، 40% افراد شاغل در ترکیه، در بخش کشاورزى مشغول به کار بودند. این در حالى بود که در دهه 60، این آمار به بیش از 66% مى‌رسید. امروزه عمده جمعیت شاغل در بخش اقتصادى، هم‌چنان در بخش کشاورزى فعال‌اند و به این ترتیب، بخش خدمات، به خصوص جهانگردى و صنعت، در مرتبه بعدى قرار دارند. [۵]

7. پرچم ترکیه

طرح اصلى پرچم ترکیه مدرن عبارت است از ماه و ستاره سفید با زمینه سرخ رنگ. این طرح مربوط به علایمى است که امپراتورهاى ترک سلجوقى و عثمانى به عنوان پرچم استفاده مى‌کردند. ماه و ستاره از نمادهاى اصلى ایلات ترکى بود که از سده دهم میلادى در قالب امپراتورى‌هاى غزنوى، سلجوقى و خوارزمى بخش زیادى از خاورمیانه، آسیاى میانه و آسیاى صغیر (آناتولى) را در کنترل خود داشتند. امپراتورى عثمانى نیز در سده دوازده میلادى این پرچم را به عنوان نشانه دولت نگاه داشت. از آنجا که سلاطین عثمانى در عین حال عنوان خلیفه مسلمین را داشتند طرح این پرچم به عنوان نماد اسلام ظاهر گردید. اکنون شمار بسیارى از کشورهاى اسلامى ماه و ستاره را به صورت‌هاى مختلف به پرچم خود افزوده‌اند. نشانه هلال احمر نیز از این تأثیر به کنار نبوده است. صلیب سرخ جهانى در سال 1862 توسط هنرى دونانت، بازرگان سوئیسى، تأسیس شد و چون نشانه دولت سوئیس و علامت دیانت مسیح را بر آن نهادند، هلال احمر به عنوان برابر اسلامى آن بعد از جنگ جهانى اول شکل گرفت.
از جمله کشورهایى که نماد ماه و ستاره را روى پرچم کشورشان دارند مى‌توان از آذربایجان، ازبکستان، الجزایر، پاکستان، ترکیه، ترکمنستان، تونس، سنگاپور، مالزى، و موریتانى نام برد. ر.ک: سایت ویکى پدیا (دانشنامه آزاد) [۶]

وضعیت سیاسى

1. پیشینه تاریخى

آنچه که امروزه ترکیه فعلى را تشکیل مى‌دهد، در حقیقت بقایاى امپراتورى 600 ساله عثمانى است که پس از فروپاشى این امپراتورى در سال 1923 و تسلیم شدن سلطان عثمانى در برابر شرایط سنگین قرارداد صلح با متفقین، توسط مصطفى کمال پاشا، فرمانده قواى دفاعى داردانل در جنگ جهانى اول که بر ضد دولت مرکزى و سلطان عثمانى در آنکارا قیام کرده بود، بنیان گذاشته شد. وى بعدها، به آتاتورک، یعنى پدر ترک، مشهور شد.[۷]
امپراتورى عثمانى که خود جانشین امپراتورى سلجوقى در سال 1299 میلادى شده بود، در زمان اوج قدرت و حکومت خود، بر بخش عمده حوزه بالکان امروزى، سرزمین‌هاى مصر، عراق، عربستان، الجزایر، سوریه و مجارستان تسلط داشت، اما با مرگ سلطان سلیمان قانونى، هشتمین و قدرت‌مندترین پادشاه امپراتورى عثمانى در سال 1566، ضعف و فساد داخلى این امپراتورى را فرا گرفت و از این پس امپراتورى عثمانى تا آخرین روزهاى حیات خود در حالت دفاعى قرار گرفت تا اینکه پس از جنگ جهانى دوم و به واسطه حمایت این امپراتورى از آلمان‌ها از یک سو و ظهور جنبش‌هاى استقلال‌طلبانه در داخل امپراتورى عثمانى از سوى دیگر، بسیارى از سرزمین‌هاى تحت سلطه عثمانى در عربستان، سوریه، عراق و آفریقا، با امضاى قرارداد ترک مخاصمه و ایجاد صلح «مودروس» در سال 1918، به دست متفقین افتاد و سرانجام مجلس کبیر ملى، در نوامبر 1922 (1342 ق) با خلع سلطان عثمانى، به عمر این امپراتورى پایان داد.
با ایجاد هرج و مرج در فاصله زمانى 1918 تا 1923، آتاتورک، پا به عرصه سیاسى و اجتماعى ترکیه نهاد و توانست به واسطه توانایى‌هایى که از خود در جنگ جهانى اول نشان داده بود، محبوبیت زیادى به دست آورد. وى، پس از مشخص شدن حدود ترکیه امروزى به واسطه عهدنامه لوزان، به عنوان نخستین رئیس جمهور ترکیه برگزیده شد.
تغییرات فرهنگى و اجتماعى، از جمله مخالفت با مداخله مذاهب در سیاست، ترویج بى‌حجابى و برداشتن حجاب اسلامى، حذف رسم‌الخط ترکى(حروف عربى) و جاىگزینى آن با حروف لاتین، تغییر تقویم از اسلامى به میلادى و در یک نگاه، ترویج فرهنگ غربى، از مهم‌ترین اقدامات آتاتورک، طى حاکمیت 15 ساله خود بر این کشور نوظهور بود.
عصمت اینونو، دومین رئیس جمهور ترکیه نیز راه و مرام آتاتورک را دنبال کرد، تا اینکه با وقوع جنگ جهانى دوم، تغییراتى در سیاست داخلى و خارجى این کشور، از جمله روى آوردن به نظام چند حزبى و گرایش به غرب به وجود آمد. در ژانویه 1946 حزب دموکرات در این کشور به رهبرى جلال‌بایار تأسیس شد و توانست در انتخابات سراسرى سال 1950 اکثریت آرا را به دست آورده و زمام امور را تا سال 1960 در دست داشته باشد که در این سال، با کودتاى نظامى علیه او دستش از حکومت کوتاه شد.
از سال 1960 تا 1965، کشور به وسیله دولت‌هاى ائتلافى اداره شد اما در سال 1965 حزب عدالت به رهبرى سلیمان دمیرل توانست اکثریت آرا را به دست آورد. به دلیل وقوع آشوب‌هاى اجتماعى و مشکلات اقتصادى کشور، ترکیه کودتاى نظامى دیگرى را در سال 1970 تجربه کرد که دو سال حکومت نظامى در پى داشت. پس از آن، مجلس کبیر ملى، فخرى کوروترک را به عنوان ششمین رئیس جمهور ترکیه برگزید.
طى دهه هفتاد میلادى، هیچ دولت اکثریتى نتوانست تشکیل شود و کشور همواره با دولت‌هاى ائتلافى اداره مى‌شد. دخالت ارتش در امور کشور، در اواخر این دهه، هم‌چنین نارضایتى‌هاى عمومى، بار دیگر ترکیه را به لحاظ سیاست داخلى فلج کرد، تا اینکه در سپتامبر 1980 کودتاى دیگرى به رهبرى ژنرال کنعان اورن رئیس ستاد مشترک ارتش ترکیه رخ داد و وى قدرت سیاسى را تا اواخر دهه 80 به دست گرفت. اورن با تشکیل یک هیئت شش نفره، با عنوان شوراى امنیت ملى، فعالیت بسیارى از احزاب را ممنوع و یا محدود کرد و قانون اساسى این کشور را که در اوایل دهه 70 تغییر یافته بود، بار دیگر تغییر داد.
وضعیت متلاطم سیاسى در ترکیه، با درجه‌اى پایین‌تر، در دهه‌هاى 80 و 90 میلادى نیز ادامه داشت تا اینکه بار دیگر با پیروزى حزب رفاه، نجم‌الدین اربکان در سال 1996 روى کار آمد اما با دخالت ارتش این کشور در براندازى خاموش دولت وى و محرومیت پنج ساله او از فعالیت سیاسى، تنش سیاسى در این کشور شدت یافت. [۸]

2. ساختار سیاسى

قانون اساسى ترکیه به ترتیب در سال‌هاى 1971، 1973 و 1974 در پى تحولات داخلى، دچار تغییراتى گردید و سرانجام در سال 1982 قانون اساسى جدید این کشور به همه پرسى گذاشته شد. مردم این کشور با اکثریت(بیش از 90%) به این قانون رأى مثبت دادند. طبق ماده 1 قانون اساسى سال 1982، نوع حکومت کشور ترکیه جمهورى است. در ماده 2 قانون، مشخصات جمهورى ترکیه با عنوان‌هاى دموکراتیک، غیر دینى، داراى نظام اجتماعى مبتنى بر حمایت قانون و مفاهیمى چون صلح عمومى، انسجام، عدالت ملى، احترام به حقوق بشر و وفادارى به ناسیونالیسم آتاترک، ترسیم شده است.
ترکیه داراى سه قوه قضاییه، مقننه و مجریه است که طبق قانون، مستقل از یک‌دیگر عمل مى‌کنند. حکومت این کشور از نوع ریاستى ـ پارلمانى است؛ به این معنا که رئیس جمهورى که از طرف پارلمان براى یک دوره هفت ساله منصوب مى‌شود، حق عزل نخست وزیر را دارد و بدون تصویب پارلمان، در مواقع بحرانى مى‌تواند وضعیت فوق‌العاده اعلام نماید ویا با صدور فرمان، قانون وضع کند. در حالت عادى رئیس جمهور مى‌تواند قوانین مصوب پارلمان را وتو کند اما پارلمان مى‌تواند بار دیگر قانون مذکور را با جرح و تعدیلاتى و یا با توضیحات، نزد رئیس‌جمهور بفرستد و رئیس جمهور حق ندارد از تصویب قانون مذکور خوددارى ورزد. شایان توجه است که رئیس‌جمهور در مواقع بحرانى مى‌تواند پارلمان را منحل کند و خواستار انتخابات جدید شود.
هم‌چنین قانون اساسى یک شوراى مشورتى دولتى را در نظر گرفته است تا به رئیس جمهور، در انجام وظایفى که به عهده دارد کمک نماید. اعضاى این شورا، رؤساى جمهور سابق، قضات بازنشسته دادگاه قانون اساسى و رؤساى پیشین ستاد مشترک ارتش هستند. بیست عضو از این اعضا به مدت شش سال از طرف رئیس جمهور و ده عضو دیگر از طرف خود اعضاى شورا انتخاب مى‌شوند. [۹]

3. وضعیت احزاب و گروه‌هاى سیاسى

نخستین حزب در ترکیه، پس از استقلال در سال 1923، حزب جمهورى‌خواه خلق CHP بود که به وسیله کمال آتاتورک بنیان گذاشته شد و تا 23 سال، بدون اینکه رقیبى داشته باشد، اداره کشور را در دست گرفت. اما ظهور نخستین حزب مخالف در اواخر دهه 40 میلادى، با عنوان حزب دموکرات که اعضاى آن از حزب جمهورى‌خواه خلق منشعب شده بودند، نقطه عطفى در تحولات احزاب سیاسى در ترکیه محسوب شد و این کشور تا اواخر دهه 50 میلادى به وسیله این دو حزب اداره گردید.
اما دخالت نظامیان در عرصه سیاست داخلى این کشور در اوایل دهه 60 میلادى و ممنوع شدن فعالیت حزب دموکرات، موجب روى کار آمدن احزاب ائتلافى و تعدد و تضعیف احزاب سیاسى گردید. فعالیت احزاب سیاسى در ترکیه در حال ورود به مرحله جدید بود که دخالت مجدد نظامیان در سیاست و خارج کردن قدرت از دست سیاسیون در سال 1971، روند دموکراتیزاسیون و لیبرالیزه کردن کشور را دچار تزلزل کرد. این روند به رغم دور شدن نظامیان از قدرت و تحویل سریع آن به سیاسیون در طول دهه 70 هم چنان ادامه داشت تا اینکه افزایش ترور و هرج و مرج در کشور، از جمله عدم تفاهم احزاب بر سر انتخاب رئیس جمهور در مجلس، موجب بازگشت نظامیان به عرصه سیاست در ابتداى دهه 80 گردید و تمام احزاب سیاسى کشور منحل و برخى از شخصیت‌هاى احزاب مهم دستگیر و زندانى شدند.
این روند ـ ضعف احزاب و تشکیل دولت‌هاى ائتلافى و شکننده بودن آن و دخالت‌هاى نظامیان در حوزه سیاسى ـ در طول دهه 80 و 90 میلادى ادامه داشت ولى از سال 1983 برخى احزاب گذشته، بار دیگر فعالیت خود را آغاز کردند.
اکنون در ترکیه احزاب متعددى وجود دارد، اما تنها چند حزب سیاسى در مجلس نمایندگان داراى کرسى نمایندگى است. برخى سیاست‌مداران ترک بر این عقیده‌اند که تعدد احزاب در این کشور نشانه وجود دموکراسى در ترکیه است اما برخى دیگر بر این باورند که احزاب کوچک‌تر، صرفاً به منظور منافع شخصى و چانه زنى با احزاب دیگر تأسیس شده‌اند. برخى صاحب نظران نیز علت افزایش احزاب سیاسى را فقدان دموکراسى در داخل احزاب و عدم اجازه به افراد حزبى در بیان آزادانه عقاید و اندیشه‌هاى خود مى‌دانند، که در نتیجه موجب تجزیه در احزاب بزرگ و تأسیس احزاب سیاسى کوچک مى‌گردد. هر کدام از احزاب براى ورود به مجلس باید حداقل 10 درصد از کل آرا را در سطح کشور کسب نمایند.
طبق آمار رسمى، در حال حاضر بیش از 35 حزب سیاسى در ترکیه فعالیت مى‌کنند. برخى از احزاب با تقسیم‌بندى سیاسى عبارت‌اند از:

  • احزاب راست:
  1. راست میانه رو: حزب راه راست و حزب مام میهن.
  2. راست افراطى: حزب حرکت ملى‌گرا و حزب جوان.
  3. راست محافظه‌کار: حزب سعادت و حزب عدالت و توسعه.
  • احزاب چپ:
  1. چب غرب‌گرا: حزب جمهورى‌خواه خلق، حزب دموکراتیک چپ.
  2. چپ شرق‌گرا: حزب دموکراتیک خلق (دهاپ).

از دیگر احزاب و گروه‌هاى سیاسى ترکیه مى‌توان به کنگره خلق کردستان، حزب فضیلت (رفاه)، حزب ترکیه دموکراتیک، حزب کارگر، حزب عدالت بزرگ، حزب ترکیه متحول، حزب تولد نوین، حزب همبستگى و آزادى و حزب صلح دموکراسى اشاره کرد.
اما به موجب قانون اساسى سال 1982، فعالیت تمام انجمن‌ها، اتحادیه‌ها، سازمان‌هاى کارگرى و بازرگانى در موضوعات سیاسى ممنوع اعلام شده است.

4. آخرین تحولات سیاسى در ترکیه

در سال‌هاى اخیر، تحولات چشم‌گیرى در عرصه سیاسى ایجاد شده است. مهم‌ترین جریان اسلام گرایى در دهه 90 و پس از آن ظهور کرد که گزارش این جریان به اجمال چنین است:
در سال 1994 وقتى حزب رفاه به رهبرى اربکان در انتخابات شهردارى‌ها پیروز شد، اردوغان شهردار استانبول گردید. پس از آن، طى کودتاى آرامى به وسیله ارتش در سال 1998 اربکان از نخست وزیرى کنار گذاشته شد و به وسیله دادگاه از فعالیت‌هاى سیاسى منع گردید. نمایندگان طرفدار این حزب در پارلمان، دست به تشکیل حزب جدیدى به نام فضیلت زدند. این حزب نیز با به دست آوردن بیش از 15% آرا در انتخابات 1999، ورود قدرت مندى به عرصه سیاست داشت و همین امر باعث شد سکولارها و نظامیان در ترکیه احساس خطر کنند و فعالیت‌هاى این حزب نیز سرانجام در سال 2001 به وسیله دادگاه ممنوع شد. این امر موجب انتقاد اردوغان، شهردار استانبول، از نظامیان و مخالفت با حزب فضیلت گردید و به دنبال آن نیز به وسیله دادگاه به اتهام تحریک، محکوم و زندانى شد.
پس از ممنوعیت فعالیت‌هاى حزب فضیلت، اسلام گرایان بار دیگر در قالب دو حزب ظهور یافتند؛ اسلام گرایان محافظه کار به رهبرى رجایى کوتان که حزب سعادت را تشکیل داد، و شاخه عمل گرا به رهبرى اردوغان و عبداللّه گل که حزب عدالت و توسعه را بنیان گذاشتند. این حزب توانست در آخرین انتخابات مجلس بیش‌ترین آرا را به دست آورد و در حال حاضر (سال 2006) دولت این کشور را در اختیار دارد. حاکمیت حزب عدالت و توسعه با حمله آمریکا به عراق و سرنگونى صدام هم‌زمان شد و عدم همراهى دولت با آمریکا در حمله به عراق به محبوبیت عمومى این حزب افزود. این حزب خواهان روابط راهبردى با آمریکا است و رهبران آن مواضع تندى علیه جنایات اسرائیل در پیش گرفته و اقدامات سرکوب گرایانه آن را محکوم کرده‌اند و در عین حال تلاش زیادى دارند تا شرایط عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا را فراهم سازند. [۱۰]

وضعیت اجتماعى

1. آداب و رسوم

جامعه امروز ترکیه که به نوعى وارث امپراتورى پر آوازه دیروز است، داراى آداب و رسوم و فرهنگ بسیار غنى است. در این جامعه، تفاوت آشکارى میان روستائیان و شهرنشینان شهرهاى بزرگ دیده مى‌شود و در واقع سنت‌گرایى و تجددخواهى در تقابل با یک‌دیگر نمودهاى ویژه‌اى یافته‌اند. شایان ذکر است که تغییراتى در آداب و رسوم مردم ترکیه، پس از فروپاشى دولت عثمانى و روى کار آمدن آتاتورک آغاز شده است.
از ویژگى‌هاى فرهنگى جامعه ترکیه، احترام فراوانى است که کوچک‌تر به بزرگ‌تر مى‌گذارد، مانند بوسیدن دست بزرگ‌ترها. مصادیق این حرمت گذارى در آداب و رسوم و رفتار اجتماعى ترکان به روشنى به چشم مى‌خورد.
در شهرهاى ترکیه تقریباً هیچ محله‌اى را نمى‌توان یافت که داراى قهوه‌خانه نباشد. این قهوه‌خانه‌ها به صورت پاتوقى براى اقشار مختلف، از افراد عامى گرفته تا دانشجویان و طرفداران احزاب سیاسى در آمده است. جایگاه ویژه قهوه‌خانه در حیات اجتماعى، سیاسى و فرهنگى ترکیه داراى پیشینه‌اى طولانى و پر ماجرا در دوران امپراتورى عثمانى مى‌باشد. [۱۱]
ترک‌ها به آراستگى و نظافت ظاهر خود اهمیت بسیار مى‌دهند و مى‌توان گفت آراستگى ظاهر را بر رنگین بودن سفره مقدم مى‌شمارند.
برخى از آداب و رسوم ویژه مردم ترکیه به شرح زیر است:

  1. ارجحیت دادن و یا تمایل داشتن به داشتن فرزند ذکور؛
  2. برگزارى مراسم با شکوه جهت ختنه فرزندان ذکور؛
  3. برگزارى مراسم با شکوه جهت اعزام فرزندان ذکور به خدمت سربازى؛
  4. برگزارى مراسم باشکوه جهت وصلت (عروسى)؛
  5. به فرار واداشتن دخترى که خانواده‌اش راضى به چنین وصلتى نیست، توسط خواستگار و بستگان او؛ [۱۲]
  6. خون‌خواهى ارثى به صورت فردى و قبیله‌اى؛ [۱۳]
  7. جمع آورى پول در مراسم عروسى و تهیه جهیزیه مشترک توسط عروس و داماد؛
  8. برگزارى مراسم عزادارى براى شخص متوفى، همانند ایرانیان؛
  9. تعصب به محل تولد و زندگى و محبوب شمردن آن؛
  10. روابط اجتماعى درون گروهى قومى؛
  11. برگزارى مراسم نوروز، به خصوص توسط شیعیان و کردها؛
  12. احترام به بزرگان (سالمندان) و کمک به کودکان، زنان و بینوایان؛
  13. علاقه‌مندى به مسابقات و برنامه‌هاى ورزشى، فرهنگى، هنرى و سنتى؛
  14. علاقه‌مندى به غذاهاى محلى و سنتى. [۱۴]

2. پایبندى‌هاى خانوادگى

آنچه مسلّم است این است که خانواده‌هاى ترک از تأثیر ورود ارزش‌هاى غربى به صحنه اجتماعى بى‌نصیب نمانده‌اند، اما به دلیل دیرپایى و دوام نظام سنت‌هاى حاکم، در این زمینه تأثیرپذیرى با مقاومت بیش‌ترى روبه‌رو شده است. بازتاب چنین ویژگى را مى‌توان در وجود هم‌زمان صورت‌هاى متفاوتى از ازدواج و خانواده در جامعه ترکیه مشاهده نمود. خانواده‌ها از شکل سنتى و گسترده و هم‌بسته به سوى خانواده‌هاى هسته‌اى و کوچک گرایش یافته است، اما این مسئله در همه مناطق ترکیه صادق نیست. بنا بر بررسى‌هاى انجام شده توسط «یونیسف»، از هر 100 خانواده ساکن در شمال و شرق ترکیه به ترتیب 48 و 40 خانواده از نوع خانواده گسترده و سنتى است و این در حالى است که در مناطق غربى 73% از خانواده‌ها، کوچک و هسته‌اى مى‌باشند. [۱۵]
در مناطق روستایى، خانواده‌ها در مورد انتخاب زوج مناسب براى فرزندان خود، بسیار درگیر هستند ولى در مناطق شهرى، ازدواج بنا به درخواست و انتخاب طرفین صورت مى‌گیرد. در ترکیه ازدواج دختران و پسران زیر 18 سال، برخلاف قانون است و میانگین سن ازدواج براى مردها 25 و براى زنان 22 سال است. در خانواده‌هاى سنتى، به ویژه در جوامع روستایى، معمولاً تلاش مى‌شود تمامى تشریفاتى که به عروسى ختم مى‌گردد، اجرا شود و شاید یکى از عوامل به وجود آورنده پدیده‌اى به نام «کیزکاچیرماک» یا «دختر ربایى»[۱۶]، رهایى از بار سنگین این تشریفات متعدد است.
از دیگر ویژگى‌هاى ازدواج در ترکیه، رواج «ازدواج‌هاى فامیلى» است. به رغم هشدارهاى وسایل ارتباط جمعى در مورد آثار سوء این‌گونه ازدواج‌ها بر روى نسل‌ها، حدود یک پنجم ازدواج‌ها فامیلى بوده و 7% آن در میان فامیل‌هاى نزدیک مى‌باشد. در شرق ترکیه 23% و در جنوب و شمال 20% از ازدواج‌ها فامیلى است.

3. اعیاد و آیین‌هاى بزرگ دینى

عید قربان: این عید بزرگ‌ترین عید مذهبى رسمى ترکیه است و بنا بر سنت اسلامى، شهروندان در این روز قربانى مى‌کنند. در این عید، چهار روز، یعنى روزهاى دهم، یازدهم، دوازدهم و سیزدهم ماه ذى‌الحجه، تعطیل رسمى است.
عید فطر: این عید دومین عید بزرگ رسمى محسوب مى‌گردد و سه روز اول، دوم و سوم ماه شوال تعطیل مى‌باشد. این عید در ترکیه به دلیل مصرف زیاد آب نبات و شکلات، به خصوص براى هدیه دادن به کودکان، به «شکر بایرامى» (Seker Bayrami) نیز معروف است.
شب‌هاى قندیل (کاندیل): علت نام‌گذارى این شب‌ها به شب‌هاى قندیل، سنت بر افروختن شمع و چراغ بر مناره‌هاى مساجد است. این شب‌ها عبارت‌اند از:

  1. شب میلاد پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله): که به «مولید کاندیلى» معروف است و دوازدهم ماه ربیع الاول مى‌باشد.
  2. شب اولین جمعه ماه رجب: که به «رغائیب کاندیلى» معروف است.
  3. شب معراج: این شب هم‌زمان با شب مبعث (27 رجب) و به «میراج کاندیلى» معروف است.
  4. شب نیمه شعبان: این شب به «برات کاندیلى» شهرت دارد.
  • روز عاشورا: در شهرهاى بزرگ، به خصوص استانبول، طبق سنت به جاى مانده از دوره عثمانى، در روز عاشورا نوعى آش شیرین به نام «عاشوره» پخته مى‌شود. تعداد مواد به کار رفته در این آش مى‌بایست به عدد ده برسد. علویان در روز عاشورا همانند ایام دهه اول محرم و بخشى از دهه دوم همان ماه، روزه مى‌گیرند. مراسم عزادارى شیعیان جعفرى براى حسین بن على(علیه السلام) قبلاً پنهانى انجام مى‌شد، اما این مراسم امروزه در مناطق شیعه‌نشین استانبول و برخى مناطق دیگر، با شکوهى بسیار برگزار مى‌شود. گفتنى است در این مراسم تعداد بسیارى از شهروندان اهل سنت و علویان ترکیه نیز شرکت مى‌کنند. [۱۷]
  • شب قدر: مسلمانان ترکیه، بر این باورند که شب 27 ماه رمضان شب قدر است و تا پاسى از شب را در مساجد با قرائت قرآن کریم و ادعیه و سرودهاى دینى و نماز، احیا مى‌دارند.

4. قومیت‌ها

از آنجا که ترکیه در قرون گذشته محل اختلاط گروه‌هاى مختلف نژادى و فرهنگى بوده است، تعدد نژادى و قومى را در این سرزمین مى‌توان به چشم دید. مهم‌ترین تأثیر نژادى در این سرزمین مربوط به تاخت و تاز و استیلاى ترک‌هاى آسیاى مرکزى (مغولستان و سرحدات چین) است. از زمان عثمانیان، اختلاط ترک‌هاى مهاجم با نژاد مدیترانه‌اى، ترکیب جدید نژادى «مدیترانه‌اى ـ مغولى» را به وجود آورده است که وجه غالب نژادى در این کشور به شمار مى‌رود.
طبق آمار ذکر شده در رسانه‌هاى گروهى ترکیه، 85% جمعیت این کشور ترک و 15% اقلیت‌هایى چون کردها، ارامنه، گرجى‌ها، یونانى‌ها و عرب‌ها [۱۸] مى‌باشند. کردها به عنوان بزرگ‌ترین اقلیت ترکیه (با جمعیتى حدود 15 تا 20 میلیون نفر) [۱۹] به حساب مى‌آیند که بیش‌تر در جنوب شرقى این کشور ساکن‌اند. ارامنه بیش‌تر در اطراف دریاچه وان، گرجى‌ها در سواحل دریاى سیاه، یونانى‌ها در استانبول و اعراب ترکیه در کنار مرزهاى عراق و سوریه و در جنوب شرق ترکیه اسکان گزیده‌اند.
در میان اقلیت‌هاى ترکیه، کردها و ارامنه سعى در حفظ اصالت قومى و مذهبى خود نموده و به این لحاظ نیز مورد توجه دولت‌هاى ترکیه بوده‌اند.

5. لباس رسمى

ترکان در عهد عثمانى به رغم هم‌زیستى و همسایگى با اروپائیان، هیچ تمایلى به تقلید از نوع پوشاک آنان نداشتند، اما پس از انحطاط عثمانیان، تقلید از نوع پوشاک به طور نامحسوس در بیش‌تر اقشار، به استثناى روحانیون، پدیدار شد و این خود به تدریج زمینه خودباختگى را براى مردم ترکیه به ارمغان آورد.
تحول بنیادین در نوع پوشاک ترکان، در سال‌هاى آغازین عصر جمهورى آغاز شد.
در روستاها مردان کم‌تر از لباس‌هاى محلى استفاده مى‌کنند، اما پوشش زنان غالباً سنتى است. آویختن کراوات در شهرها و حتى روستاها به دلیل اجبارى بودن آن براى دانش آموزان پسر، رایج است. پوشیدن نوعى شلوار که تا ‌ى شبیه شلوار کردى مى‌باشد، در بسیارى از روستاها رواج دارد. بسیارى از زنان نیز در روستاها و شهرهاى کوچک از شلوارهاى بسیار گشاد و رنگى استفاده مى‌کنند. استفاده از نوعى دستار کوچک و لباده، به رغم ممنوعیت این نوع پوشش، در میان برخى از مؤمنان رایج است. در محله فاتح استانبول که مذهبى‌ترین محله این شهر به شمار مى‌رود، بیش‌تر از این پوشش استفاده مى‌کنند. هم‌چنین این پوشش در میان برخى از طریقت‌هاى صوفیه متداول است.
گفتنى است در شهرهاى بزرگ، مانند آنکارا، استانبول و ازمیر پوشش مردان و زنان کاملاً غربى مى‌باشد. [۲۰]

6. موقیعیت زنان

دوران عثمانى را باید عصر تاریکى زندگى زنان ترکیه دانست. در این دوران زنان بدون برخوردارى از هرگونه حقى، روزگار سختى را سپرى کردند. آنان حق حضور در جامعه، بهره‌مندى از سواد و امکان تحصیل یا اشتغال را نداشتند و در این دوران در واقع هیچ بهایى به زن داده نمى‌شد. اما اواخر عهد عثمانى، آغاز توجه به این بخش از جامعه بود. در سال 1859 نخستین مدرسه دخترانه به سبک مدارس اروپایى، در استانبول تأسیس گردید و در پى آن، در سال 1870 نخستین دانش سراى تربیت معلم، ویژه زنان بنا شد و اولین مؤسسه انتشاراتى ویژه بانوان نیز در سال 1893 راه‌اندازى گردید.
در دوران جمهوریت، آزادى حقوق به شیوه غربى به زنان اعطا شد. زنان استقلال مالى یافتند و زن و مرد روابطى تقریباً یکسان پیداکردند. اتحادیه زنان ترکیه در سال 1924 تأسیس شد و پس از مدتى فعالیت، منحل گردید ولى بار دیگر در سال 1946 آغاز به کار نمود. این اتحادیه یک سازمان غیر سیاسى است اما اغلب در موضوعات سیاسى، به خصوص مسایل سیاسى مربوط به زنان فعالیت نموده و به صورت قوى، از سکولار حمایت مى‌کند. [۲۱]
در سال 1927، حق رأى و در سال 1932، درست در زمانى که ازدواج مدنى مطرح شد، حقوق مساوى براى طلاق گرفتن به زنان داده شد. بسیارى از زنان در خارج از منزل کار مى‌کنند و حدود 7/36 درصد از نیروى کار جامعه ترکیه را زنان تشکیل مى‌دهند. تحولات مربوط به زنان روستایى و شهرى متفاوت است. زنان روستانشین معتقد به خدمت به شوهر و کار در خانه هستند ولى در شهرها سه گروه از زنان مشاهده مى‌شوند: زنان کاملاً غرب‌گرا، زنان با ظاهر غربى و زنان مذهبى یا اسلام گرا.
زنان مسلمان در ترکیه حجاب را یک وظیفه دینى مى‌شمارند، ولى دنیاپرستان (سکولارها) حجاب را به عنوان یک محرک سیاسى مى‌دانند و سعى در حذف آن در دانشگاه‌ها، مدارس و ادارات دولتى دارند.[۲۲]
در مجموع باید گفت در روند تغییرات جامعه ترکیه در طى دهه‌هاى اخیر، موقعیت زنان در مقایسه با وضعیت گذشته خود (در عصر عثمانى)، تغییر یافته و نسبتاً از امتیازات و آزادى‌هاى بیش‌ترى برخوردار گردیده‌اند. اما این دگرگونى همه جامعه زنان را به یک میزان در بر نگرفته است. هم‌چنین در مسیر این تحولات، اهداف اصیل آزادى زنان به تدریج رنگ باخته و آنان در نهایت به نوعى از خود بیگانگى و غرب گرایى و گریز از هویت و اصالت‌هاى فرهنگ خودى متمایل گردیده‌اند. [۲۳]
زنان مسلمان در ترکیه از نظر حکومتى هیچ حقى ندارند. آنها نمى‌توانند با حجاب اسلامى در عرصه یادگیرى و آموزش حضور یابند. زنان مسلمان و محجّبه ترکیه در هر رده علمى که باشند، از استخدام در ادارات دولتى محروم هستند و حکومت به این قشر، به دید پایین مى‌نگرد. گرچه رشد اسلام خواهى و عمل به شریعت در این دهه افزایش یافت اما حکومت و دست اندرکاران لائیک سعى دارند مسلمانان را از هر گونه شعایر دینى منع کنند و مظاهر غربى و فرهنگ برهنگى را در میان زنان ترکیه رواج دهند.

وضعیت دینى، فرهنگى و آموزشى

1. پیشینه دینى ترکیه

جهانى و جاودانه بودن دین اسلام، گسترش سریع آن را به دنبال داشت و فراتر از منطقه جغرافیایى ظهور، در تمدن و فرهنگ و قومیت‌هاى جهان نفوذ کرد.
اسلام از خاورمیانه تا شمال آفریقا، از اروپا تا قلب آفریقاى سیاه، از بیابان‌هاى روسیه تا مناطق جنوب شرقى آسیا را در برگرفته است. انواع فرهنگ‌ها و قومیت‌هاى مختلف در این گستره ساکن هستند.
ورود اسلام به مناطق زیادى از جهان، یک تحول بزرگ و آغاز یک مقطع جدید در تاریخ آنها است. [۲۴]
پیش از ورود اسلام به ترکیه اکثر ساکنان آنجا را پیروان مسیحیت، یهودیت و مجوس تشکیل مى‌دادند. ترکیه در قدیم با عنوان ترکستان، مناطق وسیع‌ترى را شامل مى‌شد و طبیعى است که ادیان و گروه‌هاى مذهبى فراوانى را به خود دیده است. در عصر فتوحات اسلامى از قرن اول، دین اسلام به این سرزمین آمد و در قرن دوم در آنجا گسترش یافت. چنان که آورده‌اند:
«اوایل قرن دوم هجرى، آخرین درجه دولت اعراب و مسلمین توسعه پیدا کرده بود، زیرا از جبال پیرنه و جبل الطارق، و از کرانه‌هاى دریاى مدیترانه تا ریگزار صحراى آفریقا امتداد داشت. قسمت اعظم قارّه آسیا یعنى از جزیره العرب تا ترکستان، و از درّه‌هاى کشمیر تا کوه‌هاى تاوروس «در ترکیه» در تحت حکومت مسلمانان بود». [۲۵]
با نگاه دیگر به تاریخ این سرزمین بزرگ، پیشینه دینى و چگونگى قدرت و حکومت مسلمانان را مى‌توان چنین گزارش کرد:
با انشقاق در امپراطورى روم و تقسیم آن به دو بخش روم غربى و روم شرقى، قسطنطنیه مرکز روم شرقى (بیزانس) و ترکیه مرکز این امپراطورى گردید؛ اما در سال 1453 م که پایان قرون وسطى و آغاز تمدن جدید است، یورش سلطان محمد دوم، معروف به فاتح، به مرکز امپراطورى روم شرقى، یعنى قسطنطنیه، مسیر تاریخ را عوض نمود. امپراطورى عثمانى با این فتح عظیم گسترش یافته و تا غرب اروپا رفت و مسیحیت را به شدّت مورد تهدید قرار داد؛ تمدن یونان و روم جاى خود را به تمدن اسلامى داد؛ ارتش پر از حماسه عثمانى که مدیترانه قلمرو قدرتش بود و سراسر اروپاى شرقى را تحت سیطره خود در آورده بود، ضربات کارى بر قلب امپراطورى مسیحیت زد و اتریش و ایتالیا را در تنگناى محاصره به خفقان آورد، و ترکیه را به صورت مرکز تجلى قدرت اسلام قرار داد.
مناره‌ها و مساجد پر شکوهى که مسلمانان در اروپاى شرقى و مرکزى ساخته‌اند از عظمت، قدرت و دامنه نفوذ سیاسى و فرهنگى آنان حکایت مى‌کند. به عنوان نمونه، در استانبول مسجد سلطان احمد و مسجد ایاصوفیا که از کلیسا تبدیل به مسجد شد، اگر چه هم اکنون تحت فشار اروپا و واتیکان نماز گزاردن در آن ممنوع مى‌باشد و به صورت موزه مورد بازدید هزاران جهانگرد قرار مى‌گیرد، مکانى است که آثار هنرى مسیحیت و آثار هنرى اسلامى در آن تلفیق شده است و در کتابخانه موزه قصر تویکاچى استانبول، 18 هزار نسخه خطى و هزاران جلد کتاب اسلامى موجود است. [۲۶]
«این امپراطورى جهانى و حاکم مطلق مدیترانه که بر برج قسطنطنیه نشسته بود بزرگ‌ترین قدرت نظامى اروپا و بخش بزرگى از آسیا بوده که از غرب و یونان و آفریقاى شمالى و سراسر شرق اروپا و شبه جزیره بالکان تحت قلمروش بوده و حتى یونان یکى از شهرستان‌هاى آن به حساب مى‌آمده است.
اما به دلیل تفرقه و نفاقى که بر این قدرت رسوخ مى‌کند و توطئه‌هاى دول استعمارى، دولت عثمانى در جنگ‌هاى سال 1912 م و 1913 م از متفقین شکست سختى خورده و تمام نواحى اروپایى را از دست مى‌دهد. سرزمین‌هاى عربى را انگلیسى‌ها از او گرفته و تمامى قلمروش را از پیکرش جدا نموده و آن امپراطور عظیم عثمانى به یک کشور شکست خورده تجزیه شده و کوچک تبدیل مى‌شود و از آن همه کشورهاى غربى و آسیایى و آفریقایى برایش استانبول و آنکارا مى‌ماند و مرکز قدرت جهانى اسلام به صورت آپاندیس مریض استعمار غربى در آمده و آن همه عظمت و شکوه تاریخى و مفاخر اسلامى را انکار نموده و با نظام لائیکى و گرایش به قومیت ترک، نسخه استعمار و استکبار جهانى را اجرا مى‌کند و ریزه خوار سرمایه دارى غرب مى‌شود و ملتى که با روح اسلام زنده بود و غنا و قدرت و عزّت خود را از این فرهنگ مى‌گرفت و ماهیت و شخصیتش بر اساس اسلام تکوین یافته بود باید تبدیل شود به شبه فرنگى‌هاى فراموش کننده خویش». [۲۷]
آیا این راه به همین شکل ادامه خواهد یافت یا با بیدارى و خیزش جدید اسلام خواهى که در ترکیه شکل گرفته است، روند رو به رشد آن، نشان بر تحوّل دیگر و حرکت جدید به سوى گسترش فرهنگ دینى در عرصه‌هاى مختلف خواهد بود؟

2. در صد پیروان ادیان، مذاهب و گروه‌هاى دینى

در ترکیه، در زمینه اعتقادات دینى و مذهبى یک‌پارچگى چندانى وجود ندارد و اعتقاد به مذاهب مختلف در میان اقشار مردم، یکى از ویژگى‌هاى ساختار مذهبى این جامعه محسوب مى‌شود. با این حال طى تحقیقات دانشگاهى سال 1990 مشخص شد که حدود 98% از جمعیت ترکیه را مسلمانان و 2% را مسیحیان و کلیمیان [۲۸] و دیگر ادیان تشکیل مى‌دهند. به رغم آمار زیاد مسلمانان ترکیه، در استانبول، کلیساهاى زیادى فعال مى‌باشند.[۲۹]
به طور کلى پیروان ادیان در ترکیه به دو دسته تقسیم مى‌شوند:

  1. پیروان اسلام: که خود به چند فرقه تقسیم مى‌شنوند مانند: حنفى‌ها، شافعى‌ها، علوى‌ها، شیعیان.
  2. پیروان سایر ادیان: مسیحیان (پروتستان‌ها، کاتولیک‌ها، ارامنه گریگورى) یهودیان و پیروان سایر ادیان.

امروزه جمعیت علویان 15 تا 20 میلیون نفر برآورد شده است. علویان خود را وابسته به حضرت على(علیه السلام) یا نسل وى مى‌دانند. آنان خواستار خلافت حضرت على(علیه‌السلام) و خاندان ایشان بوده‌اند و براى ایشان برجستگى ویژه اى قائل هستند. علویان مسایل عبادى را به شیوه خود انجام مى‌دهند و یکى از مهم‌ترین اصول اعتقادى آنان حاکمیت فرد بر زبان و دست و کمر خود مى‌باشد و معتقدند این مسئله باعث مصونیت انسان از گناه مى‌شود. پیمان اخوت نیز یکى دیگر از اعتقادات آنان است، با اینکه مبانى اعتقادى علوى از تشیع گرفته شده است، اما این اعتقادات از منابع گوناگونى تأثیر پذیرفته و با اعتقادات و آداب و رسوم موجود در آناتولى مخلوط شده و از این طریق آنها کم‌کم از اعتقادات شیعیان فاصله گرفته‌اند. علویان به چهار فرقه تقسیم شده‌اند.

3. چگونگى ورود اسلام به ترکیه

ترک‌هاى آسیاى مرکزى در اوایل قرن یازدهم میلادى به دین اسلام گرویدند و تا پایان این قرن (بیستم) دین اسلام جاىگزین تمامى ادیان گذشته این سرزمین گردید. از دوران بیزانس که دوران آرامش آسیاى صغیر نام گرفته است، حملات ایرانیان و اعراب جهت گسترش باورهاى اسلامى، در این منطقه تحولات عمیقى ایجاد کرد. اعراب، بارها آناتولى را مورد حملات خود قرار دادند و در ابتدا برخى قبایل چادرنشین جزء اولین دسته‌هایى بودند که اسلام را پذیرفتند.

4. درصد مذاهب اسلامى

بیش‌تر مسلمانان ترکیه تابع مذهب تسنن هستند و از میان آنها حنفى‌ها بزرگ‌ترین گروه محسوب مى‌شوند که بیش‌تر در مرکز و غرب ترکیه سکونت دارند. شافعى‌ها با جمعیت کم‌تر در مناطق شرقى ترکیه مستقر هستند و بیش‌تر از کردها مى‌باشند. پرند و سبحانى، پیشین، ص 79. شمار پیروان حنبل بسیار اندک‌اند و معتقدان به مذهب شیعه اثنى عشرى نزدیک به یک میلیون نفر مى‌باشند. از جمعیت مسلمان ترکیه 65% سنى مذهب (با گرایش‌هاى ذکر شده) مى‌باشند و علویان در حدود 33% از جمیعت ترکیه را به خود اختصاص داده‌اند. (http://Lcweb2.Loc.gov/Frd/cs/trtoc.html) (1% از جمعیت ترکیه نیز پیرو سایر ادیان، مانند مسیحیت و یهودیت هستند).

5. موقعیت مسلمانان

تا پیش از نفوذ اسلام در ترکیه، مسیحیت دین مورد قبول این دیار بود اما با تسلط تدریجى سلجوقیان، دین این کشور نیز تغییر یافت و اسلام به عنوان دین رسمى شناخته شد. اکنون نیز اسلام دین بیش‌تر مردم ترکیه است و سایر ادیان نفوذ چندانى ندارند. اسلام گرایان ترکیه پس از سال‌ها تلاش توانسته‌اند در سه حزب سلامت ملى، رفاه و سعادت، در مجلس حضور یابند. اما در دهه گذشته، حکومت لائیک با کمک ارتش، همه هویت‌هاى دینى کشور را تخریب نمود و نیز حجاب اسلامى را ممنوع و کلاس‌هاى قرآن را که تنها روزنه موجود میان نسل‌ها بود، محدود کرده است.
مسلمانان ترکیه درطول تاریخ حیات خود، به خصوص در دوران جمهوریت، با انواع مشکلات و مسایل ضد مذهبى و انحرافى روبه‌رو بوده‌اند.

6. باورهاى خاص مذهبى

پیروان اسلام و دیگر ادیان در ترکیه، باهم زندگى مسالمت‌آمیزى دارند، اما نوعى روابط درون گروهى و ازدواج تنها باهم مذهبان، سبب ایجاد شکاف در میان آنان شده است. شیعیان فقط در مساجد ویژه خود حضور مى‌یابند و ازدواج با غیر شیعه، به ندرت انجام مى‌شود و در مراسم مذهبى نیز بیش‌تر با خودشان ارتباط دارند. اما این جدایى‌هاى میان مذاهب سبب ایجاد اختلاف و نزاع میان آنها نشده است؛ به طورى که میان علویان و شیعیان رابطه خوبى برقرار است. مسلمانان ترکیه، اعم از شیعه و سنى در مساجد حضور جمعى دارند ولى علویان به جاى مساجد در خانه جم (Cem) تجمع مى‌کنند.
نکته جالب توجه این است که برخى از زنان ترکیه با اینکه حجاب را رعایت نمى‌کنند اما خودشان را مسلمان واقعى مى‌دانند و بى‌حجابى خود را دلیل بر بى‌توجهى به دین خدا تلقى نمى‌کنند. خوردن گوشت خوک در میان مسلمانان حرام است و در گوشت فروشى‌ها گوشت خوک عرضه نمى‌شود. [۳۰]
عبادت پیروان بکتاشیه در ترکیه به زبان عربى نیست؛ آنها به زبان ترکى خدا را عبادت مى‌کنند. آنان هم‌چنین براى عبادت، به مساجد نمى‌روند، بلکه در خانه‌هایا محل‌هاى تجمع خود به عبادت خدا مى‌پردازند. این فرقه هیچ ممنوعیتى در مصرف مشروبات الکلى ندارند. نکته جالب این است که پیروان این فرقه در ماه مبارک رمضان روزه نمى‌گیرند بلکه در ماه محرم و 15 روز پس از آن، روزه‌دار مى‌شوند[۳۱]

7. کتاب‌هاى معتبر و معروف اسلامى از نویسندگان ترکیه

دانشمندان مسلمان ترکیه در تألیف و تصنیف کتاب‌هاى مذهبى، یادگارهاى جالب و ستودنى از خود بر جاى گذاشته‌اند. برخى از برجسته‌ترین آنها عبارت است از:

  1. «غررالحکم و دررالحکم» نوشته آمدى (دیاربکرى)؛
  2. «ینابیع الموده»، تألیف کندوز حنفى؛
  3. «اصل الشیعة و اصولها» تألیف پروفسور عبدالباقى؛
  4. «مصباح الانس»، نوشته صدرالدین قونوى؛
  5. «معرفت نامه»، نوشته ابراهیم حقى؛
  6. «رساله نور» نوشته سعید نورسى.[۳۲]

8. مراکز مهم آموزشى و اسلامى

سازمان‌هایى اسلامى در ترکیه وجود دارند که در خارج از کشور فعالیت مى‌کنند: گروه ملى گوروش، فدراسیون ترک، اتحادیه جماعات اسلامى، سلیمانجى‌ها و نورجى‌ها از جمله گروه‌ها و دسته‌جاتى هستند که در قالب اسلام فعالیت مى‌کنند و در ترکیه و اروپا داراى پیروانى هستند. [۳۳]
ـ گروه ملى گوروش: ملى گوروش، به معناى بینش ملى است. این گروه از گروه‌هاى بزرگ اسلامى است که گروه‌ها و انجمن‌هاى کوچک، از جمله کارگران ترک، اتحادیه جوانان مسلمان در اروپا، مرکز اسلامى، اتحادیه ترک‌هاى اروپا و هم‌چنین مساجد شهر‌هامبورگ آلمان را تحت نفوذ خود گرفته است. این گروه طرفدار نجم الدین اربکان مى‌باشند.
ـ فدراسیون ترک: مرکز آن در فرانکفورت است و داراى چندین شعبه مى‌باشد. اعضاى این فدراسیون، طرفدار حرکت ملى هستند و خود را گرگ خاکسترى مى‌نامند و بر این باورند قوم ترک قوم برتر است و خواستار اتحاد تمامى ترک‌هاى جوان و تشکیل دولت واحد هستند.
ـ اتحادیه اجتماعات اسلامى: این اتحادیه، انشعابى از گروه ملى گوروش است. این گروه به تبلیغ تمامیت اسلام مى‌پردازد و معتقد است در این راه باید از تمامى ابزارهاى روز و پیشرفته استفاده کرد. [۳۴]
یکى از مراکز آموزش اسلامى در ترکیه، «مؤسسه اسلامى عالى» است که در زمینه آموزش‌هاى مذهبى فعالیت دارد. مدارس امام خطیب نیز براى آموزش قرآن و تربیت مبلغان مذهبى است.

9. آموزش دینى در مدارس

آموزش دینى، پس از استقرار نظام جمهورى، تا مدت‌ها در مدارس ممنوع بود و به طور غیر قانونى انجام مى‌شد و به تدریج در مدارس امام خطیب و الهیات، مشروعیت نسبى یافت. در مدارس دولتى، در برنامه درسى دانش‌آموزان، در هفته ساعتى به تدریس قرآن اختصاص داده شده است. در ترکیه هم‌چنین آموزش گاه‌هاى قرآنى به تدریج رواج یافت.
پس از استقرار نظام آموزشى متمرکز در ترکیه در سال 1924، آموزش دینى در مدارس مذهبى مستقل ممنوع اعلام شد. دو سال بعد از آن، مدارس «امام خطیب» در شهرهایى چون آنکارا، استانبول، آدانا و قونیه تأسیس شد. این مدارس ضمن حفظ اصل لائیک، در رشته‌هایى مانند امامت و خطابه و مدرسى قرآن مجید، به تربیت افراد پرداختند. [۳۵] از جمله شرایط پذیرش در این مدارس دارا بودن مدرک تحصیلى اول دبیرستان، اعتقاد به اصول مبانى دینى و اجراى عملى آنها و وطن دوستى است. فارغ التحصیلان این مدارس با دریافت مدرک دیپلم مى‌توانند در انجمن علمى عالى اسلامى ادامه تحصیل دهند ویا به امورى چون امامت، خطابه و تدریس قرآن بپردازند.

10. نظام تبلیغ دینى

در ماده 24 قانون اساسى جمهورى ترکیه، در مورد ترویج و تبلیغ دین، این گونه آمده است:
«آزادى عقیده، اعتقادات مذهبى و عمل به آن اعلام مى‌گردد. ولى هرگونه استفاده از دین و مذهب براى اهداف یا مقاصد سیاسى ممنوع است. آموزش و تبلیغات دینى تحت نظارت و کنترل دولت انجام مى‌گردد». هم‌چنین در ماده 36 قانون اساسى آمده است: «نگه‌دارى و فعالیت امور مساجد و مراکز دینى به عهده ریاست عالیه امور دیانت است. در جمهورى ترکیه، مذهب امرى کنترل شده است که سازمانى وابسته به نخستوزیرى تحت عنوان «سازمان امور دیانت» مسئول آن است». [۳۶]
سازمان دیانت، خود مبلغ مذهب حنفى است و در تلاش‌هاى مختلفى که انجام داده، سعى بر تضعیف موقعیت سایر مذاهب در ترکیه داشته است. انتشارات این سازمان بسیار فعّال بوده و کتاب‌هاى فراوانى را ازفارسى و عربى به ترکى ترجمه کرده و به چاپ رسانده است. هم‌چنین این سازمان کتاب‌هایى را که بر ضد شیعه موضع‌گیرى داشته منتشر نموده است.
خط مشى کلى دولت ترکیه بر اساس عدم دخالت امور دینى و مسایل مذهبى در امور حکومتى و سیاسى است ولى دولت موظف به تأمین نیازهاى اعتقادى هموطنان است. این به معناى جدایى دین از سیاست است ولى تبلیغات دینى تا حدى که وارد سیاست نشود، در این کشور آزاد است و پیروان مذاهب مختلف مجاز به تبلیغ دین خود هستند و هر کدام مى‌توانند براى خود پایگاه‌هاى مذهبى و تبلیغى مستقلى داشته باشند.

11. مساجد مهم

در ترکیه حدود 000/90 مسجد وجود دارد و به این مجموعه به طور میانگین، هر سال 1600 تا 1700 مسجد جدید افزوده مى‌شود. ابوالقاسمى و اردوش حسین، پیشین، ص 124. از جمله مساجد مهم ترکیه، مى‌توان به مساجد شهرهاى زیر اشاره کرد:

  1. آنکارا: مسجد کوجاتپه، مسجد حاجى بایران، مسجد الله اکبر؛
  2. استانبول: مسجد ایوب سلطان، مسجد سلطان احمد، مسجد فاتح، مسجد بایزید، مسجد سلطان سلیم، مسجد سلیمانیه، مسجد نور عثمانیه، مسجد لالى له، مسجد والده خان، مسجد اباصوفیا؛ [۳۷]
  3. قونیه: مسجد سلیمیه و مسجد جامع؛
  4. مانیسا: مسجد مریدیه؛
  5. ارض روم: مسجد یاقوتیه و مسجد لاله پاشا؛
  6. بورسا: مسجد جامع الوداغ و مسجد امیر سلطان؛
  7. ازمیر: مسجد عیسى بى؛
  8. اورفا: مسجد خلیل رحمان. حکیم پور و مرجانى،[۳۸]

لازم به ذکر است که مساجد ترکیه براى بازدید به روى مسلمانان و غیر مسلمانان (گردش‌گران) باز است، البته در مواقع نماز از ورود گردش‌گران جلوگیرى مى‌شود. گردش گران مى‌بایست در هنگام دیدار از مساجد، ازلباس‌هاى مناسب استفاده کنند. مردان شلوارهاى کوتاه نپوشند و زنان نیز تا حد امکان حجاب خود را حفظ نمایند.[۳۹]

12. احزاب و تشکل‌هاى اسلامى

حزب اسلام‌گراى رفاه ترکیه: این حزب راست‌گرا، در سال 1971 با نام «حزب راست‌گراى ملى» و به دنبال غیر قانونى اعلام شدن فعالیت حزب نظام ملى تشکیل شد. این حزب گرایش‌هاى مذهبى و تمایل به برقرارى حکومت دینى دارد و معتقد به مبارزه پارلمانى و ایجاد تغییر و تحول به نفع اسلام در جامعه ترکیه و اصلاح قوانین آن کشور و تبدیل آن به قوانین اسلامى است. در حال حاضر این حزب با نام سعادت به فعالیت خود ادامه مى‌دهد.
حزب عدالت و توسعه AKP: این حزب، بر سکولار بودن دولت ترکیه تأکید دارد، ولى باحذف نمادهاى مذهبى از مکان‌هاى عمومى، مانند ممنوعیت حجاب زنان در مراکز دولتى، مانند دانشگاه‌ها مخالف است. پس از ممنوعیت یافتن فعالیت حزب فضیلت، اسلام گرایان در قالب دو حزب ظهور یافتند: الف ـ اسلام‌گراهاى محافظه‌کار، به رهبرى «رجایى کوتان» که حزب سعادت را بنا نهاد؛ ب ـ شاخه عمل‌گرا به رهبرى «رجب طیب اردوغان و عبدالله گل» که حزب عدالت و توسعه را بنیان گذاشتند. این حزب توانست در آخرین انتخابات پارلمانى، بیش‌ترین آرا را به دست آورد و در حال حاضر، (2006) دولت این کشور را در اختیار دارد. تشکیلات دیانت: با وجود لائیک بودن حکومت، تشکیلات دینى در ترکیه زیر نظر دولت قرار دارد. این سازمان تنها نهاد دینى رسمى جمهورى ترکیه است. نام کامل آن «سازمان امور دیانت» مى‌باشد. این سازمان جانشین وزارت «شرعیه و اوقاف» در ابتداى عصر جمهورى گردید. تعیین ائمه جماعات مساجد، تشکیل کلاس‌هاى قرآن، برنامه‌ریزى براى اداره مدارس دینى امام خطیب و توجیه مسایل فرهنگى براى مردم، به عهده این تشکیلات مى‌باشد. ابوالقاسمى و اردوش حسین، پیشین، ص 124. این سازمان بالغ بر صد هزار پرسنل دارد.
تشکیلات اوقاف: در دوره سلاطین عثمانى، این نهاد رشد قابل توجهى داشت و بخش عمده‌اى از خدمات فرهنگى و اجتماعى از طریق «وقف» صورت مى‌گرفت (امورى نظیر کتابت قرآن، چاپ و نشر کتاب و.... پس از استقرار حکومت جمهورى، بسیارى از این خدمات فرهنگى به وزارت آموزش ملى واگذار گردید و بخش قابل توجهى از فعالیت‌هاى اوقاف کاهش یافت و کم کم به صورت یک سازمان خیریه درآمد. فعالیت‌هاى فرهنگى اوقاف در ترکیه اکنون در قالب مدیریت سه کتابخانه تاریخى و پر اهمیت، موزه آثار خطى تمدن ترک، مجموعه عظیم فرهنگى مولانا در قونیه، حفظ و مرمت آثار باستانى و هنرى، نشریات وقف در قالب 38 عنوان، ساخت مساجد در روستاها و خوابگاه‌هاى دانشجویى و ارائه کمک به یتیمان، نیازمندان و مستمندان مى‌باشد. هم‌چنین دو بانک به نام‌هاى «بانک اوقاف» و «بانک املاک» به فعالیت‌هاى گسترده و متنوع فرهنگى، تحت پوشش اوقاف مى‌پردازند.
منابع ترک در ذکر نام سازمان‌ها و گروه‌هاى اسلامى فعال در ترکیه، از تشکل‌هاى زیر نام مى‌برند که برخى از این اسامى براى ایجاد ذهنیت از فعالیت‌هاى تروریستى گروه‌هاى اسلامى در جامعه، ساخته و پرداخته دستگاه‌هاى امنیتى کشور است و وجود خارجى ندارند. این گروه‌ها عبارت‌اند از: حزب الله، جهاد اسلامى، حزب حرکت اسلامى، حزب الدعوه، حزب التحریر، رابطة العالم الاسلامی، ارتش آزادى خواه شریعت جهان، مجاهدین اسلامى، ارتش آزادى‌بخش اسلامى ترکیه، حزب آزادى‍بخش اسلامى، اتحادیه آزادى‌بخش اسلامى ترکیه، جبهه آزادى‌بخش اسلامى ترکیه، حزب اسلامى کردستان، جبهه عمل مهاجمین اسلامى شرق بزرگ و اتحادیه میهن‌پرستان دین‌دار کردستان. [۴۰]

13. تصوف و گرایش‌هاى عرفانى

با انتشار و حاکمیت اسلام در آناتولى، صوفیان ایرانى نیز در این مناطق پراکنده شدند و تصوف نیز در این سرزمین ریشه دوانید. تصوف از جذابیت فراوانى درمیان ترکان برخوردار شد. اما با تأسیس حکومت جمهورى در ترکیه و به اجرا در آمدن برنامه‌هاى اسلام‌ستیزانه، مبارزه با طریقت‌هاى صوفیه در فعالیت‌هاى حکومت جدید جاى گرفت و در 30 نوامبر سال 1925، مجلس ترکیه خانقاه‌ها، تکیه‌ها، زاویه‌ها و درگاه‌هاى طریقت‌هاى متعدد صوفیه و تمامى زیارتگاه‌هاى مذهبى را که بسیارى از آنها مرقد پیران و شیوخ اصل تصوف بود تعطیل کرد.
اگر چه پیروى از طریقت‌ها در ترکیه ممنوع شد اما این به معناى حذف آنها از حیات اجتماعى نبود، بلکه این طریقت‌ها به فعالیت‌هاى زیر زمینى روى آوردند و مجالس ذکر و سماع را مخفیانه به پا کردند.
طریقت‌هاى صوفیه در جمهورى ترکیه، برخلاف دوره عثمانى، از نظر ماهیتى نمى‌توانند در کنار نظام ترکیه جاى گیرند، اما این به آن معنا نیست که احزاب سیاسى در صدد بهره بردارى از پیروان طریقت‌ها برنیایند. یکى از دلایل پیروزى شگفت‌انگیز حزب رفاه در انتخابات مجلس سال 1995، حمایت قاطع بسیارى از طریقت‌ها، از این حزب بیان شده است.
طریقت‌هاى مطرح تصوف درترکیه امروز هر کدام به فرقه‌ها و گروه‌هاى متعددى تقسیم مى‌شوند که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

  1. نقشبندیه: طریقت نقشبندیه منسوب به «خواجه بهاءالدین» محمد بخارایى نقشبندى (متوفاى سال 791 ق) مشهور به «شاه نقشبند» مى‌باشد. این طریقت از مشهورترین طریقت‌هاى صوفیه در جهان اهل تسنن، به ویژه سرزمین‌هاى تحت حکومت ترکان، ماوراءالنهر، هند و امپراتورى عثمانى بوده است. گروهى از مریدان خواجه بهاءالدین در علت نام‌گذارى آن گفته‌اند که بهاءالدین از کثرت ذکر، به مرتبه‌اى رسیده بود که ذکر بر دل او نقش بسته بود و از آن رو به نقشبندیه مشهور شده است.
  2. بکتاشیه: طریقت بکتاشیه منتسب به «حاجى بکتاش ولى» صوفى بلند آوازه قرن هفتم هجرى است که زادگاه وى نیشابور خراسان بوده و در جوانى به منطقه آناتولى نقل مکان کرده است. وى، هم دوره جلال‌الدین محمد بلخى رومى (مولانا) است. حاج بکتاش نزد على احمد یسوى درس خواند و در سال 738 هجرى درگذشت. طریقه «بکتاشیه» در قرن شانزدهم میلادى در آناطولى، یعنى آسیاى صغیر، رواج فراوان یافت. با اینکه بیش‌تر «بکتاشیه» خود را از اهل سنت و جماعت مى‌دانند ولى اعمال و رفتار ایشان بر خلاف آن طایفه است. این فرقه، عبادات شریعت اسلام را که نماز و روزه و حج و زکات باشد به جاى نمى‌آورند و در پیش شیخ خود که او را «بابا» مى‌خوانند به گناهان خویش اعتراف مى‌نمایند و از او طلب آمرزش مى‌کنند. [۴۱]

بکتاشیه را مى‌توان طریقتى خشن، و به شدت رمز آلود و تودار و از نظر آثار مدون، نسبتاً فقیر به شمار آورد. گفتنى است بسیارى در ترکیه بکتاشیه را با علوى گرى مترادف به کار مى‌برند.

  1. مولویه: مولویه نیز مانند بکتاشیه در آسیاى صغیر یا آناطولى به وجود آمد و به دو فرقه «پوست‌نشینان» یا «پوستینیه» و «ارشادیه» تقسیم مى‌شود: برخى معتقدند مؤسس اصلى آن «جلال‌الدین محمد بلخى رومى» (متوفّاى 672 هـ) مشهور به مولوى یا مولانا بوده است؛ [۴۲] ولى بیش‌تر معتقدند مؤسس اصلى مولانا نبوده بلکه برخى منتسبین به او، پس از مرگ وى به دلیل ارادت زیادى که به او داشتند، براى مزار او قبه اى سبز رنگ ساختند و به این نام شهرت یافتند. مولویه طریقتى ملایم، تا حدى معتدل، شفاف و برخوردار از غنى‌ترین آثار مدون عرفان نظرى است. [۴۳]
  2. قادریه: بنیان گذار طریقت قادریه ـ کهن‌ترین فرقه تصوف ـ «عبدالقادر گیلانى» (561 ـ 471 ق) از فقها است. قادریه، سلسله اى از صوفیه است که از مکتب «جنیدیه» نشئت گرفته است. پیشین، ص316. این فرقه نقش مؤثرى در گسترش و نفوذ اسلام در آفریقا داشته است. از وجوه بارز این طریقت، انجام اعمال خارق‌العاده در مجلس ذکر، مانند فرو بردن میله‌هاى فلزى در بدن، بلعیدن تیغ، کوبیدن میخ بر سر و مانند آن مى‌باشد. البته امرزوه برگزارى این نوع مراسم، حالتى نمایشى به خود گرفته است.
  3. رُفاعیه: طریقت رُفاعیه منسوب به «ابوالعباس احمد رفاعى» (570 ـ 512 ق) است. وى در بطائح عراق مى‌زیست. پیروان این طریقت (چون قادریه) در مجالس ذکر و سماع، گاه به حالتى از بى‌خود شدن مى‌رسند که ضربات تیغ و آهن در آنها ایجاد درد نمى‌کند. از مهم‌ترین مناطق نفوذ رفاعیه در ترکیه، استان‌هاى کردنشین جنوب شرقى این کشور است. گفتنى است پیروان این فرقه احترام و علاقه‌اى ویژه به اهل‌بیت(علیهم‌السلام) دارند.
  4. نورجیه: طریقت نورجیه، که مى‌توان آن را از فعال‌ترین و مؤثرترین طریقت‌هاى موجود ترکیه بر شمرد، به «ملا سعید نورسى» ملقب به بدیع الزمان (1339 ـ 1255 ش / 1960 ـ 1876 م) منتسب است. ملا سعید خود یکى از شیوخ طریقت نقشبندیه بود که در این طریقت طرحى نو در انداخت. حیات پر حادثه این شخصیت رازآلود، او را به صورت یکى از جالب‌ترین رجال تاریخ معاصر ترکیه ساخته است. مهم‌ترین گروه‌هاى فرعى نورجیه عبارت‌اند از: گروه فتح الله گولن، گروه مدرسه الزهرا، گروه ینى آسیا، گروه ینى نسیل، گروه انجمن خیریه.

7. سلیمانیه: مؤسس فرقه یا طریقت سلیمانیه، که پیروان آن «سلیمانچى لر» خوانده مى‌شوند، «شیخ سلیمان حیلمى تونا خان» است. وى که خود از شیوخ مطرح طریقت نقشبندیه محسوب مى‌شد، به دلیل اختلاف‌نظر با جو غالب بر طریقت مزبور درباره نوع فعالیت، راه جداگانه‌اى براى خود برگزید. کمالیست‌ها، این طریقت را از دشمنان سر سخت میراث آتاترک ارزیابى مى‌کنند.لازم به ذکر است که این فرقه، از جمله فرقه‌هایى است که دشمنى زیادى با تشیع دارد و در این زمینه با وهابیت هم‌سو مى‌باشد.

14. نقش و نفوذ زبان فارسى

زبان فارسى، زبان دربار و هم‌چنین زبان تشکیلات ادارى در قلمرو دولت عثمانى بوده است. هم‌چنین برخى اسامى مردان و زنان ترک نیز از واژه‌هاى فارسى است، مانند: رستم، فریدون، فرخنده، خجسته، آسمان و...؛ با سقوط امپراتورى سلجوقى و سپس عثمانى و به دنبال تأسیس حکومت جمهورى و تلاش‌هاى گسترده آتاترک براى غربى کردن ترکیه و تغییر حروف ترکى و جاى‌گزینى حروف لاتین، بسیارى از واژه‌ها و اصطلاحات عربى و فارسى از این زبان حذف گردید، اما با این حال، اکنون در حدود 2000 واژه فارسى، با مفهوم متداول در زبان فارسى و یا با مفهومى متفاوت، در زبان ترکى مصطلح و رایج است. [۴۴]
هم اکنون، با توسعه دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالى، در هشت دانشگاه ترکیه (مانند دانشگاه استانبول، آنکارا، آتاترک، ارزروم، قونیه و سلجوقیه) کرسى زبان و ادبیات فارسى وجود دارد و در بیش از 20 دانشکده، زبان و ادبیات فارسى به عنوان واحد درسى اختیارى تدریس مى‌شود. اما به دلیل کارایى نداشتن زبان و ادبیات فارسى در صحنه اجتماعى ترکیه، فارغ‌التحصیلان سطوح لیسانس و حتى فوق لیسانس این رشته در کسب شغل با مشکلات و دشوارى‌هاى فراوانى روبه‌رو هستند.
گفتنى است در وضعیت کنونى، تنها 30 نفر استاد زبان فارسى در ترکیه وجود دارند که از آن جمله مى‌توان به پروفسور ارکان تورکمن، پروفسور سعدالدین کوجاتورک، پروفسور عدنان کارا، اسماعیل اوغلو و پروفسور مرسل اشاره کرد. هم‌چنین از این تعداد استاد زبان فارسى، 11 استاد درجه پروفسورى و 2 استاد درجه دانشیارى دارند. [۴۵]
هزاران نسخه کتاب خطى فارسى در کتابخانه‌هاى ترکیه نگه‌دارى مى‌شود. شاهنامه‌خوانى و مثنوى‌خوانى هنوز در بسیارى از مناطق این کشور رایج است و در نوروز و اعیاد اسلامى جشن گرفته مى‌شود.
امروزه مهم‌ترین مرکز آموزش زبان فارسى غیر دانشگاهى، بخش آموزش و تحقیقات رایزنى فرهنگى جمهورى اسلامى در آنکارا و استانبول است. در این مرکز به تمامى علاقه‌مندان، با توجه به سطح یادگیرى آنها، زبان فارسى به صورت محاوره‌اى، تصویرى و مکتوب آموزش داده مى‌شود.

منابع و مآخذ

  1. ابوالقاسمى، محمدجواد و اردوش حسین، ترکیه در یک نگاه، انتشارات الهدى، تهران، چاپ اول، 1378.
  2. پرند و سبحانى، زمینه شناخت جامعه و فرهنگ ترکیه، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگى بین‌المللى، تهران، چاپ اول، 1373.
  3. حکیم‌پور، على و مرجانى، على، شناسنامه فرهنگى ترکیه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى، تهران، چاپ اول، 1373.
  4. فلاح‌زاده، محمدهادى، ترکیه (آشنایى با کشورهاى اسلامى 3)، مؤسسه فرهنگى مطالعات و تحقیقات بین‌المللى ابرار معاصر، تهران، 1384.
  5. قاسمى، صابر، ترکیه، کتاب سبز، انتشارات دفتر مطالعات سیاسى و بین‌المللى وزارت امور خارجه، تهران، چاپ اول، 1374.
  6. گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب (ترجمه حضارة العرب)، ترجمه سید‌هاشم حسینى، انتشارات کتاب فروشى اسلامیه، تهران، چاپ سوم، 1358.
  7. مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامى، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، مشهد، چاپ سوم، 1375.

پانویس

  1. دانشیار جامعة المصطفی العالمیة
  2. محقق و مدرس حوزه و دانشگاه
  3. فلاح‌زاده، 1384، ص23.
  4. http://www.turkishembassy.org/businessconomy/bankinginfo.htm
  5. قاسمى، 1374، ص 111.
  6. http//fa.wikipedia.org.
  7. http://www.turkishembassy.org/governmentpolitics/index.htm.
  8. فلاح زاده، پیشین، ص 39ـ37.
  9. قاسمى، پیشین.
  10. قاسمى، پیشین، ص50.
  11. ابوالقاسمى و اردوش حسین، 1378، ص 248.
  12. اين رسم در روستاها مرسوم مى‌باشد.
  13. اين خصلت مردم ترکيه درگذشته رواج بيش‌ترى داشته و در حال حاضر کم‌تر در بين مردم رواج دارد.
  14. حکیم‌پور و مرجانى، 1373، ص 35.
  15. قاسمى، پیشین، ص39.
  16. دختر ربايى به معناى فرار دختر از خانه، همراه با خواستگار و اجراى عقد شرعى و در صورت تمايل و امکان، عقد قانونى است.
  17. ابوالقاسمى، اردوش حسین، پیشین، ص 268.
  18. عرب‌هاى ترکيه حدود 2 ميليون نفر تخمين زده مى‌شوند.
  19. ابوالقاسمى و اردوش حسین، پیشین، ص 113
  20. فلاح زاده، پیشین، ص 90ـ89.
  21. قاسمى پیشین، ص 175.
  22. http: //news.bbc.co.uk/1/hi/talking_Point/3192647.stm
  23. پرند و سبحانى، 1373، ص117.
  24. نمونه‌اى از آن را در سال 1384 در جمهورى تا تارستان روسيه شاهد بوديم كه مسلمانان تاتار، هزارمين سال ورود اسلام را در «قازان» جشن گرفتند.
  25. گوستاولوبون: 1358، ص 166.
  26. خبر گزارى آينده روشن، گزارش‌گر مهدى جعفرى، دوشنبه 19 دى 1384. لازم به يادآورى است که در اسفند ماه 1384 در مطبوعات خبر جالب زير گزارش شده است: يکى از کوچک‌ترين قرآن‌هاى نفيس و خطى جهان از طرف موزه صاغب صابانجى ترکيه به مطبوعات اين کشور معرفى شد. اين نسخه از قرآن مجيد که از طرف موزه صاغب صابانجى در يک مزايده خريدارى شده است در سال 1635 ميلادى توسط کريم بن ابراهيم شيرازى، در يک جلد و 390 صفحه به ابعاد 5/3 در 2/2 در 5/1 سانتى متر نوشته شده است. جلد اين کتاب قرآن از چرم مزيّن به برگ‌هاى طلايى بوده و داراى صفحات 22 سطرى است./ موزه صاغب صابانجى که داراى کلکسيون با ارزش هنر خطاطى است اين قرآن با ارزش را در مزايده‌اى که در فوريه 2005 ميلادى برگزار شد از يک کلکسيونر خريدارى کرد./نازان چاغمن مدير موزه صاغب صابانجى با اشاره به اين که تعداد قرآن‌هاى دست نويس با اين ابعاد کوچک در جهان بسيار کم است گفت: يکى از خصوصيات اين قرآن اين است که با ذره‌بين به راحتى قابل خواندن است./ وى گفت: موزه صاغب صابانجى در نظر دارد اين اثر ارزنده را در ماه ژوئن سال جارى ميلادى به نمايش بگذارد. (ر.ک: روزنامه جمهورى اسلامى، سال بيست و هفتم، شماره 7719 شنبه 13 اسفند 1384 ـ 3 صفر 1427، ص 5.
  27. گلى‌زواره، 1380، ص164ـ163.
  28. تعداد کليميان ترکيه حدود 25 هزار نفر مى‌باشد. شايان ذکر است که در ترکيه به کليميان، موسوى گفته مى‌شود.
  29. http://www.turkeytravelplanner.com/Religion/Index.html
  30. حکیم پور و مرجانى، پیشین، ص 31.
  31. .http://www.Adiyamanli.org/travel/index.php?s=Ie507ee63aa1035097d7a5969317e8e9&showtopic= &pid=107&st= 0&#entry107.
  32. حکیم‌پور و مرجانى، پیشین، ص 34.
  33. پرند و سبحانى، پیشین، ص 93.
  34. قاسمى، پیشین، ص 32.
  35. پیشین، ص 52.
  36. حکیم پور و مرجانى، پیشین، ص 32.
  37. اين محل اولين کليسايى بود که پس از فتح ترکيه توسط مسلمانان به مسجد تبديل شد و هم اکنون نيز به موزه تبديل شده است.
  38. پیشین، ص 53.
  39. http://www.turkeytravelplanner.com/Religion/mosque_etiquette.html
  40. پرند و سبحانى، پیشین، ص 111.
  41. مشکور، 1375، ص 106ـ105.
  42. پیشین، ص318ـ317.
  43. ابوالقاسمى و اردوش حسین، پیشین، ص 166.
  44. پرند و سبحانى، پیشین، ص199.
  45. حکیم پور و مرجانى، پیشین، ص 26.