علی بن ابی‌طالب


امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) امام اول شیعیان، چهارمین خلیفه نزد اهل سنت، پسر عمو و داماد حضرت محمد (ص)، همسر حضرت زهرا (س) و پدر امام حسن و امام حسین (ع) است. آن حضرت اولین مردی است که به پیامبر اسلام ایمان آورد و همواره یار و یاور ایشان بود. پیامبر اکرم آن حضرت را به دستور خدا به عنوان جانشین خود تعیین نمود و از مردم برای او بیعت گرفت، اما پس از رحلت پیامبر در سال ۱۱ هجری، عده ای از مهاجرین و انصار در سقیفه بنی ساعده به طور خودسرانه از این دستور سرپیچی نموده و با ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمانان بیعت نمودند! این واقعه موجب شد که آن حضرت عملا از سال ۳۵ هجری قمری و پس از عثمان به خلافت برسد.

امام علی
نام علی بن ابی‌طالب
کنیه ابوالحسن • ابوالسبطین • ابوالریحانتین • ابوتراب • ابوالائمه،...
القاب امیرالمؤمنین • یعسوب الدین • حیدر • مرتضی • فاروق • صدیق اکبر
ولادت ۱۳ رجب سال • ۳۰ عام الفیل
پدر ابوطالب
مادر فاطمه بنت اسد
فرزندان حسن • حسین • زینب • ام کلثوم • محسن • محمد حنفیه • عباس • عمر • رقیه • جعفر • عثمان • عبدالله • محمد اصغر • عبیدالله • یحیی • ام الحسن • رمله • نفیسه • ام هانی...
مدت امامت ۲۹ سال (۱۱-۴۰ق)
طول عمر ۶۳ سال
زادگاه کعبه • مکه
تاریخ شهادت ۲۱ رمضان، ۴۰ق
علت شهادت ضربت خوردن در محراب نماز
قاتل ابن ملجم مرادی
مدفن

دوران ریاست ایشان بر حکومت اسلامی عموما به درگیری با معاویه، اصحاب جمل و خوارج گذشت و سرانجام آن حضرت در سال ۴۰ هجری در ۶۳ سالگی به دست یکی از خوارج به نام ابن ملجم مرادی به شهادت رسید.

موضوع خلافت آن حضرت مسئله ای است که به سبب آن مسلمانان به دو گروه شیعه و سنی تقسیم می گردند. شیعیان، امام علی (ع) را خلیفه بلافصل پیامبر و اهل سنت ایشان را خلیفه چهارم پیامبر اکرم (ص) می دانند.

تولد امام علی (ع)

علی بن ابی‌طالب(ع)، جمعه ۱۳ رجب سال ۳۰ عام الفیل (۲۳ سال قبل از هجرت) در مکه و داخل کعبه متولد شد. [۱] ولادت وی در کعبه را عالمان شیعه از جمله شیخ صدوق[۲]، سید رضی، شیخ مفید[۳]، قطب راوندی، ابن شهرآشوب و بسیاری از عالمان اهل سنت مانند حاکم نیشابوری، حافظ گنجی شافعی، ابن جوزی حنفی، ابن صباغ مالکی، حلبی و مسعودی، متواتر می‌دانند. [۴]

نام و نسب امام علی (ع)

پدر ایشان ابوطالب عموی گرامی رسول خدا (ص) و مادرش فاطمه بنت اسد نام داشتند که هر دو از تیره بنی هاشم از قبیله قریش در مکه بودند.[۵] علی بن ابی طالب ۱۰ سال پیش از بعثت رسول خدا در روز جمعه سیزدهم ماه رجب[۶] در خانه کعبه[۷] متولد شد.

هنگامى که امام علی (ع) متولّد شد، مادرش فاطمه بنت اسد، او را حیدرة (به معنای شیر) نامید. سپس او و ابوطالب، به الهام الهى توافق کردند که وى را على بنامند.

به نقل از فاطمه بنت اسد: من به درون کعبه رفتم و از میوه ها و روزى هاى بهشتى خوردم. پس چون خواستم بیرون بیایم، کسى مرا ندا داد: اى فاطمه! او را على بنام که او على (بلند مرتبه) است و خداوندِ علىّ اعلى مى فرماید: نامش را از نام خود برگرفته ام و به ادب خود، تربیتش کرده ام و بر دشوارى هاى دانشم آگاهش کرده ام. اوست که بت ها را در خانه ام مى شکند، و اوست که بر بام خانه ام اذان مى گوید و مرا تقدیس و تمجید مى کند. پس خوشا به سعادت کسى که دوستش بدارد و اطاعتش کند، و واى بر کسى که سرپیچى اش کند و دشمنش بدارد!. [۸]

القاب و کنیه‌های امام علی (ع)

امام علی (ع)، القاب و اوصاف بسیارى دارد که هر کدام، اشاره دارد به بُعدى از ابعاد والاى شخصیت ایشان دارد. بیشتر این القاب را پیامبر خدا (ص) به ایشان داده بودند. برخى از این القاب چنین اند:

«أعلمُ الاُمّة»، «أقضَى الاُمّة»، «أوّلُ مَن أسلَمَ»، «أوّلُ مَن صلّى»، «خیر البشر»، «أمیر المؤمنین»، «إمام المتّقین»، «قائد الغُرِّ المُحَجَّلین»، «سید المسلمین»، «سید المؤمنین»، «یعسوب المؤمنین»، «الأنزع البطین»، «عمود الدین»، «سید الشهداء»، «سید العرب»، «رایة الهدى»، «باب الهدى»، «حَیدر»، «المرتضى»، «الولىّ» و «الوصىّ» [۹] و... . در میان القاب على (ع)، دو لقب از بقیه مشهورتر است:

امیرالمؤمنین

بر اساس برخی روایات لقب امیرالمؤمنین، اختصاص به على (ع) داشته و دیگران حتی سایر امامان معصوم (ع) را با این لقب نمی خوانند.[۱۰] به عنوان نمونه پیامبر خدا (ص) فرمود:

آن گاه که شبانه به آسمان برده شدم و میان من و پروردگارم فاصله اى جز به اندازه دو سرِ کمان یا کمتر از آن نبود، پروردگارم آنچه که باید به من وحى کند، وحى کرد و سپس فرمود: اى محمّد! به على بن ابى طالب، امیر مؤمنان، سلام برسان، که پیش از او هیچ کس را به این نام ننامیده ام و پس از او نیز کسى را به این نام نمى نامم. [۱۱] در منابع اهل سنت نیز روایاتی وجود دارد که در آنها پیامبر او را به امیرالمومنین توصیف نموده است. [۱۲]

به باور شیعیان، لقب امیرالمؤمنین، به معنای امیر، فرمانده و رهبر مسلمانان، اختصاص به حضرت علی(ع) دارد. براساس روایات، شیعیان معتقدند این لقب در زمان پیامبر اسلام برای علی بن ابی‌طالب به کار می‌رفته و منحصر به اوست و نه تنها استعمال این لقب را برای خلفای راشدین و غیر راشدین جایز نمی‌دانند، بلکه به کار بردن این لقب را حتی برای سایر امامان خود هم صحیح نمی‌دانند. [۱۳]

وصی

این عنوان، در زمان حیاتِ پیامبر (ص) برای على (ع) مشهور بود زیرا رسول خدا (ص) و آله در زمان حیات خود بارها و بارها ایشان را با این عنوان یاد کردند. به عنوان نمونه در روز دعوت خویشاوندان که به یوم الدار یا یوم الانذار معروف است فرمودند: إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا؛ این برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید». [۱۴]

امام علی (ع)، کنیه هاى متعدّدى داشته که مشهورترین آنها «ابوالحسن» است.[۱۵] کنیه های دیگر ایشان، ابو الحسین، ابوالسبطین، [۱۶] ابوالریحانتین و ابوتراب است. از روایات، چنین بر مى آید که کنیه «ابوتراب»، محبوب ترین کنیه نزد امام علیه السلام بوده است و هرگاه ایشان را با آن مى خوانده اند، شادمان مى شده است. [۱۷]

همسران و فرزندان

نخستین همسر امام علی(ع)، فاطمه زهرا(س)، دختر پیامبر(ص) بود. [۱۸] پیش از علی(ع) افرادی مانند ابوبکر[۱۹] و عمر بن خطاب[۲۰] و عبدالرحمن بن عوف، ازدواج با فاطمه را از پیامبر درخواست کرده بودند، اما پیامبر(ص)، خود را در این باره تابع دستور خداوند دانست و به آنان پاسخ منفی داد.[۲۱] برخی منابع، ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) را اول ذی الحجه سال دوم هجری،[۲۲] برخی آن را در ماه شوال و گروهی ۲۱ محرم دانسته‌اند.[۲۳] امام علی و فاطمه، پنج فرزند داشته‌اند؛ حسن، حسین، زینب و ام کلثوم[۲۴] و محسن که پیش از تولد سقط شد.[۲۵]

سایر همسران

امام علی(ع) در زمان حیات فاطمه(س)، با زن دیگری ازدواج نکرد، ولی پس از شهادت فاطمه(س)، همسرانی اختیار کرد؛ از جمله امامه دختر ابوالعاص بن ربیع که مادرش زینب، دختر پیامبر بوده است. ام البنین، دختر حزام بن دارم کلابیه، همسر دیگر امام علی(ع) بوده که فرزندان او عبارتند از حضرت عباس، عثمان، جعفر و عبدالله. همه فرزندان ام البنین در کربلا به شهادت رسیدند. لیلی دختر مسعود بن خالد، اسماء بنت عمیس خثعمی مادر یحیی و عون، ام حبیب دختر ربیعه تغلبیه موسوم به صهباء، خوله دختر جعفر بن قیس حنفیه، مادر محمد بن حنفیه، و همچنین ام سعید دختر عروة بن مسعود ثقفی و محیاة دختر امرئ القیس بن عدی کلبی، از دیگر زنان امام علی(ع) بوده‌اند.[۲۶]

فرزندان امام

به طور کلی، شیخ مفید در «الارشاد» فرزندان وی را ۲۷ نفر نام می‌برد و می‌گوید برخی از شیعیان یک نفر دیگر را نیز نام برده‌اند که فرزند حضرت زهرا بوده و پیامبر (ص) او را محسن نامیده بوده ولی پس از وفات پیامبر (ص) سقط شده است. (در تاریخ یعقوبی، محسن یکی از سه پسر امام علی (ع) از حضرت فاطمه (س) دانسته شده که در کودکی مرده است.) [۲۷] با این حساب فرزندان امام علی (ع) ۲۸ نفر بوده‌اند:

از دیگر همسران

۱۸. نفیسه، ۱۹. زینب صغری، ۲۰. رقیه صغری، ۲۱. ‌ام‌هانیء، ۲۲. ام‌الکرام، ۲۳. جمانه که کنیه‌اش‌ام جعفر بوده است، ۲۴. امامه، ۲۵. ‌ام سلمه، ۲۶. میمونه، ۲۷. خدیجه، ۲۸. فاطمه. شیخ مفید از مادران این چند نفر اخیر نام نبرده و گفته است که از مادرانی مختلف‌اند. [۲۸]

امام علی (ع) در دوران پیامبر

اولین مردی که بلافاصله پس از بعثت رسول خدا (ص) با ایشان بیعت کرد و رسالت ایشان را پذیرفت، امام علی (ع) بود.[۲۹] رسول اکرم (ص) ، در این باره به اصحاب چنین فرمودند: نخستین کسی که در روز رستاخیر با من در حوض (کوثر) ملاقات می کند پیش قدمترین شما در اسلام، علی بن ابی طالب است.[۳۰]

نجات جان پیامبر در شعب ابی طالب

در مدت سه سالی که مسلمانان مکه تحت محاصره اقتصادی قریش بودند و در شعب ابی طالب اسکان داشتند، علی (ع) که نوجوان بود به فرمان پدرش ابوطالب در بستر پیامبر می خوابید تا در صورت هجوم شبانه قریش پیامبر خدا (ص) آسیبی نبیند.[۳۱]

لیلة المبیت

در سال سیزدهم بعثت، با اوج گرفتن فشار مشرکان مکه بر مسلمانان و همچنین دعوت مردم یثرب (مدینه) از رسول خدا (ص)زمینه مهاجرت مسلمانان به یثرب فراهم شد. در این شرایط مشرکان قریش تصمیم به قتل پیامبر (ص) گرفتند. آنها ۴۰ نفر از قبایل مختلف را برگزیدند تا شبانه به خانه پیامبر هجوم برده و ایشان را در بستر به قتل برسانند.

رسول خدا به وحی الهی از این نقشه آگاهی یافته و از علی (ع) خواستند تا برای فریب قاتلان، در بستر ایشان بخوابد تا ایشان شبانه به سمت یثرب حرکت کنند. به این ترتیب در شبی که به لیلة المبیت معروف شد، علی (ع) فداکارانه در بستر پیامبر خوابید و پیامبر در غفلت مشرکان به مدینه مهاجرت نمود. [۳۲] آیه ۲۰۷ سوره بقره به مناسبت این واقعه در شأن علی (ع) نازل شد: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»؛ و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‌فروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است.

نقش‌آفرینی امام علی(ع) در غزوات

امام علی(ع) در غزوات و سریه‌های صدر اسلام، نقش مؤثری داشت و در همه غزوات جز غزوه تبوک همراه پیامبر(ص) جنگید. [۳۳] امام علی(ع) در بسیاری از غزوات پرچم‌دار اصلی سپاه اسلام بود. [۳۴] او همچنین در جنگ‌هایی که عموم مسلمانان در آن فرار کردند، در کنار پیامبر باقی ماند و به جنگ ادامه داد. [۳۵]

جنگ بدر

جنگ بدر، نخستین جنگ با فرماندهی پیامبر(ص)، میان مسلمانان و مشرکان قریش بود که در جمعه هفدهم رمضان سال ۲ق در کنار چاه‌های بدر روی داد. [۳۶] در این جنگ برخی بزرگان قریش همچون ابوجهل [۳۷] و عتبه بن ربیعه[۳۸] کشته شدند.

علی(ع) در نبرد تن به تن ابتدای جنگ، ولید بن عتبة بن ربیعه را از پای درآورد. [۳۹] در این جنگ نوفل ‌بن خویلد که پیامبر اسلام نفرینش کرده بود به دست امام علی(ع) کشته شد. [۴۰] همچنین حدود بیست نفر دیگر از مشرکان از جمله حنظله بن ابوسفیان و عاص بن سعید توسط امام علی(ع) کشته شدند.[۴۱] بعدها امام علی(ع) در نامه‌ای به معاویه[۴۲] نوشت: هنوز شمشیری که بوسیله آن جد تو (عتبه پدر هند جگرخوار) و دایی تو (ولید فرزند عتبه) و برادر تو (حنظله بن ابی‌سفیان) را کشتم، در نزد من است. [۴۳]

جنگ احد

در جنگ احد، پس از غلبه مشرکان در جنگ، بسیاری از مسلمانان از میدان جنگ فرار کرده و پیامبر را تنها گذاشتند. امام علی(ع) از معدود افرادی بود که فرار نکرد و به دفاع از پیامبر پرداخت. [۴۴] خود علی(ع) این واقعه را چنین نقل کرده که مهاجر و انصار به سوی خانه‌های خود فرار کردند، ولی من با وجود هفتاد زخم که بر بدن داشتم، از رسول‌الله دفاع کردم.‏ [۴۵]

بنابر نقل منابع شیعه [۴۶] و اهل‌سنت [۴۷] به پاس فداکاری‌های امام علی(ع)، جبرئیل نازل شد و ایثار علی(ع) را نزد پیامبر(ص) ستود و گفت: این نهایت فداکاری است که او از خود نشان می‌دهد. رسول خدا(ص) جبرئیل را تصدیق کرد و گفت: من از علی هستم و او از من است. سپس صدایی در آسمان پیچید که: لاسیف الا ذوالفقار، و لا فتی الا علی؛ شمشیری چون ذوالفقار و جوانمردی همچون علی نیست.

جنگ خندق (احزاب)

در جنگ خندق، پیامبر(ص) درباره روش دفاع از مدینه با اصحاب خود مشورت کرد، سلمان فارسی پیشنهاد کرد که برای فاصله انداختن میان مسلمانان و مهاجمان، خندقی در اطراف مدینه حفر شود. [۴۸] دو سپاه چند روز در دو سوی خندق روبروی هم بودند و گاهی به هم سنگ و تیر می‌انداختند تا آنکه عمرو بن عبدود، از لشکر مشرکان، با چند نفر دیگر، از تنگ‌ترین جای خندق خود را به طرف دیگر آن رساندند. پس از چند بار مبارزه‌طلبی عمرو بن عبدود و سکوت مسلمانان، علی(ع) از پیامبر(ص) اجازه مبارزه خواست و پیامبر(ص) پذیرفت. علی(ع) بعد از درگیری با عمرو او را به زمین انداخت و کشت.[۴۹] رسول خدا(ص) پس از نبرد با عمرو فرمود: ضَربَةُ عَلیّ یومَ الخندقِ أفضلُ مِن عبادةِ الثقلَین (ترجمه: [ارزش] ضربتی که علی در روز خندق بر دشمن فرود آورد از عبادت جن و انس برتر است.) [۵۰]

مردی ز کننده در خیبر پرس اسرار کرم ز خواجه قنبر پرس گر طالب فیض حق به صدقی حافظ سرچشمه آن ز ساقی کوثر پرس دیوان حافظ شیرازی، [۵۱]

جنگ خیبر

جنگ خیبر در جمادی الاولی سال ۷ قمری رخ داد. پیامبر(ص) برای مقابله با توطئه‌چینی یهودیان دستور حمله به دژهای آنها را صادر کرد. [۵۲] بعد از آنکه افرادی همچون ابوبکر و عمر نتوانستند دژهای یهودیان را فتح کنند، پیامبر(ص) فرمود: فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند. صبحگاهان علی(ع) را خواست و پرچم را به او داد. [۵۳] بنابر نقل شیخ مفید، علی(ع) به میدان رفت و درِ یکی از دژها را از جا کند و تا پایان جنگ، از آن به جای سپر استفاده کرد. [۵۴]

فتح مکه

رسول خدا(ص) در اوائل رمضان سال ۸ هجری، به قصد فتح مکه از مدینه خارج شد. پیامبر(ص) پرچمی را که ابتدا در دست سعد بن عباده بود، به‌خاطر اظهار سخنانی دال بر انتقام‌جویی، به دست علی(ع) داد.[۵۵] پس از فتح مکه، پیامبر(ص) بت‌های داخل کعبه را شکست و سپس به علی(ع) دستور داد بر دوش وی رود و بت خزاعه را از بالای کعبه به پایین اندازد. [۵۶]

جنگ حنین

جنگ حنین در سال ۸ هجری به وقوع پیوست و پرچمی از مهاجران به دست امام علی(ع) بود. [۵۷] در این جنگ، پس از حمله ناگهانی مشرکان، مسلمانان گریختند و تنها علی(ع) و چند نفر دیگر ثابت‌قدم ماندند و از پیامبر دفاع کردند. [۵۸]

جنگ تبوک

تنها جنگی که علی(ع) در کنار پیامبر(ص) حضور نداشت، غزوه تبوک بود. علی(ع) به دستور پیامبر(ص) در مدینه مانده بود تا در غیاب وی از توطئه‌های منافقان جلوگیری نماید. پس از ماندن علی(ع) در مدینه، منافقان اقدام به شایعه‌سازی کردند و علی(ع) برای دفع فتنه و شایعه آنها، فوراً سلاح برداشت و بیرون شهر به خدمت پیامبر(ص) رسید و جریان را به او اطلاع داد. در اینجا بود که رسول خدا(ص) عباراتی را گفت که به حدیث منزلت مشهور شده است: برادرم علی، به مدینه بازگرد، زیرا برای اداره امور آنجا، جز من و تو شخص دیگری شایستگی ندارد. پس تو نماینده و جانشین من در میان اهل بیت من و خانه و قوم من هستی.‌ ای علی! آیا خشنود نمی‌شوی که نسبت به من، همانند هارون نسبت به موسی باشی؟ جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود.[۵۹]

سرایا

سریه علی بن ابی‌طالب(ع) به فدک برای مقابله با «بنی سعد»- شعبان سال ششم. [۶۰]

سریه «علی بن أبی طالب» برای خراب کردن بتخانه «فلس» در قبیله «بنی طیّ»- ربیع الآخر سال نهم. [۶۱]

سریه «علی بن أبی طالب» به یمن - رمضان سال دهم. [۶۲]

وفات پیامبر و سقیفه

در آخرین لحظات عمر پیامبر (ص)، علی (ع) نزد او آمد و رسول خدا (ص) رازی طولانی را با او در میان گذاشت و پس از آن بیماری‌اش شدت یافت و به علی (ع) فرمود: سرم را در دامان خود قرار ده، زیرا فرمان الهی رسیده است، هرگاه روح از بدنم مفارقت کرد آن را با دست خود برگیر و بر صورت خویش بکش و آن‌گاه مرا رو به قبله نما و تجهیز کن و قبل از همه مردم بر بدنم نماز بگزار و تا پیکرم را در خاک نهان می‌سازی، از من جدا مشو، و از خدای متعال یاری بخواه. [۶۳]

بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص)، در حالی که علی و بنی‌هاشم مشغول تجهیز و تدفین حضرت بودند، بعضی از مهاجران و انصار از جمله ابوبکر، عمر، عامر بن ابو عبیده جراح، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن عباده، ثابت بن قیس، عثمان بن عفان به راه افتادند و در جایی به نام سقیفه بنی ساعده جمع شده تا تکلیف حکومت را روشن کنند که پس از مشاجراتی که میان آنها واقع شد، در نهایت بدون توجه به واقعه غدیر، ابوبکر را به عنوان خلیفه[۶۴] معرفی کردند. [۶۵]

شهادت امام علی(ع)

امام علی(ع) در سحرگاه ۱۹ رمضان سال ۴۰ قمری در مسجد کوفه[۶۶] در حال سجده،[۶۷] به دست ابن ملجم مرادی ضربت شمشیر خورد و دو روز بعد در ۲۱ رمضان به شهادت رسید و مخفیانه دفن شد.[۶۸] ضربت خوردن علی بن ابی‌طالب، در شرایطی رخ داد که پس از جنگ نهروان، وی می‌کوشید مردم عراق[۶۹] را برای جنگ دوباره با معاویه بسیج کند، اما تنها تعداد اندکی حاضر به یاری او شدند. در این حال، معاویه با آگاهی از اوضاع عراق، به نواحی مختلف حکومت امام علی(ع) در جزیرة العرب و عراق حمله کرد.[۷۰] بنابر منابع تاریخی، سه تن از خوارج برای کشتن سه نفر یعنی امام علی(ع)، معاویه و عمرو بن عاص توافق کردند. ابن ملجم مرادی مامور قتل علی(ع) شد. [۷۱]

امام اول شیعیان پس از شهادت، چنان‌که خود وصیت کرده بود،[۷۲] توسط امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، محمد بن حنفیه و با همراهی عبدالله بن جعفر، شبانه و مخفیانه در نجف کنونی (غریین در آن زمان) به خاک سپرده و قبرش مخفی شد.[۷۳] مخفی کردن قبر امام علی(ع) به دلیل جلوگیری از نبش قبر و بی‌حرمتی توسط بنی امیه و خوارج دانسته شده است.[۷۴] امام صادق[۷۵](ع) در سال ۱۳۵ق، در زمان حکومت منصور عباسی، محل دفن امام علی(ع) را در نجف[۷۶] آشکار کرد. [۷۷]

بر اساس روایات، امام علی(ع) درباره چگونگی غسل، کفن، نماز و تدفین خود، سفارش‌هایی به فرزندانش کرد.[۷۸] او همچنین از امام حسن(ع) و امام حسین(ع) خواست تا اگر بر اثر ضربت ابن ملجم درگذشت، برای قصاص تنها یک ضربت به او بزنند.[۷۹] علی بن ابی‌طالب(ع) همچنین ضمن تأکید بر توجه به قرآن، نماز، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد در راه خدا و خالی نگذاشتن خانه خدا، فرزندان خود را به ترس از خدا، نظم در کارها و آشتی با یکدیگر توصیه کرد و از آنها خواست به حقوق یتیمان و همسایگان توجه کنند. [۸۰]

پانویس

  1. مفید، الارشاد، ۱:‎ ۵
  2. ر.ک:مقاله شیخ صدوق
  3. ر.ک:مقاله شیخ مفید
  4. امینی، کتاب، ۶:‎ ۲۳-۲۱
  5. الأئمة الإثنا عشر، ابن طولون ،ص:۴۷
  6. الإرشاد، المفید ،ج‏۱،ص:۵؛إعلام الورى، الطبرسی ،ج‏۱،ص:۳۰۶
  7. إثبات الهداة، الحر العاملی ،ج‏۳،ص:۴۴۱ ؛ تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی ،ص:۲۰؛ کشف الغمة ج۱ ص۱۲۵؛ إزالة الخفاء (ط باکستان) ص۲۵۱؛ مرآة المؤمنین (ط الهند) ص۲۱؛ حلیة الأبرار ج۲ ص۲۱
  8. وقد روی عن فاطمة بنت أسد أنها قالت: إنی دخلت بیت الله الحرام، وأکلت من ثمار الجنة وأرزاقها، فلما أردت أن أخرج هتف بی هاتف: یا فاطمة! سمیه علیاً، فهو علی، والله العلی الأعلى یقول: إنی شققت اسمه من اسمی، وأدبته بأدبی، ووقَّفته على غامض علمی، وهو الذی یکسر الأصنام فی بیتی، وهو الذی یؤذن فوق ظهر بیتی، ویقدسنی ویمجدنی، فطوبى لمنحبه وأطاعه، و ویل لمن عصاه وأبغضه (موسوعة الإمام علی بن أبی طالب "علیه السلام" فی الکتاب والسنة والتاریخ ج۱ ص۷۶ و ۷۷ وعلل الشرائع ج۱ ص۱۶۴ و (ط المطبعة الحیدریة) ج۱ ص۱۳۶ ومعانی الأخبار ص۶۲ و ۶۳ وروضة الواعظین ص۷۷ والأمالی للشیخ الصدوق ص۱۹۵ والأمالی للشیخ الطوسی ص۷۰۷ والثاقب فی المناقب لابن حمزة الطوسی ص۱۹۷ و ۱۹۸ والمحتضر لحسن بن سلیمان الحلی ص۲۶۴ وکتاب الأربعین للشیرازی ص۶۱ والجواهر السنیة للحر العاملی ص۲۳۰ وحلیة الأبرار للسید هاشم البحرانی ج۲ ص۲۲ ومدینة المعاجز ج۱ ص۴۸ وبحار الأنوار ج۳۵ ص۹ و ۳۷ والأنوار البهیة ص۶۸ والإمام علی بن أبی طالب "علیه السلام" لأحمد الرحمانی الهمدانی ص۶۳۶ وبشارة المصطفى لمحمد بن علی الطبری ص۲۷ والدر النظیم لابن حاتم العاملی ص۲۳۵ وکشف الغمة للإربلی ج۱ ص۶۱ وکشف الیقین للعلامة الحلی ص۱۹ والخصائص الفاطمیة للکجوری ج۲ ص۹۹ وشرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۵ ص۵۷. )
  9. تذکرة الخواصّ: ص ۵
  10. مجلسی، بحارالانوار، ج۳۷، ص۳۳۴؛ وسائل‌الشیعة، حر عاملی، ج۱۴، ص۶۰۰
  11. الأمالی للصدوق: ص ۶۳۴ ح ۸۵۰ بحار الأنوار: ج ۳۸ ص ۱۰۶ ح ۳۴
  12. مناقب ابن مردویه، ص ۶۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۲۵ق، ج۴۲، ص۳۰۳ و ۳۸۶
  13. مجلسی، بحارالانوار، ج۳۷، ص۳۳۴؛ حر عاملی، وسائل‌الشیعة، ج۱۴، ص۶۰۰
  14. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۳۸، ص: ۲۲۴
  15. الطبقات الکبرى: ج ۳ ص ۱۹، المعجم الکبیر: ج ۱ ص ۹۲، تاریخ بغداد: ج ۱ ص ۱۳۳، المعارف لابن قتیبة: ص ۲۰۳، تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۷ و ص ۱۰ ـ ۱۴، مروج الذهب: ج ۲ ص ۳۵۹، الاستیعاب: ج ۳ ص ۱۹۷ الرقم ۱۸۷۵، اُسد الغابة: ج ۴ ص ۸۸ الرقم ۳۷۸۹، الإصابة: ج ۴ ص ۴۶۴ الرقم ۵۷۰۴، تاریخ الإسلام للذهبی: ج ۳ ص ۶۲۱، صفة الصفوة: ج ۱ ص ۱۳۰، البدایة والنهایة: ج ۷ ص ۲۲۳ ؛ تهذیب الأحکام: ج ۶ ص ۱۹، الإرشاد: ج ۱ ص ۵، تاج الموالید: ص ۸۷، تاریخ موالید الأئمّة علیهم السلام: ص ۱۶۹، المستجاد: ص ۲۹۴، روضة الواعظین: ص ۸۷، عمدة الطالب: ص ۵۹
  16. الفصول المهمّة: ص ۱۲۹ ؛ تاج الموالید: ص ۸۸، إعلام الورى: ج ۱ ص ۳۰۷
  17. المعجم الکبیر ج۶ ص۱۶۷ و ۱۴۹ وتاریخ مدینة دمشق ج۴۲ ص۱۷ و ۱۸ وتاریخ الأمم والملوک ج۲ ص۴۰۹ وتذکرة الخواص ج۱ ص۱۲۷ وکشف الغمة ج۱ ص۱۳۶ وبحار الأنوار ج۳۵ ص۶۰ ومناقب علی بن أبی طالب "علیه السلام" وما نزل من القرآن فی علی "علیه السلام" لابن مردویه الأصفهانی ص۵۳ ومناقب آل أبی طالب لابن شهرآشوب ج۲ ص۳۰۵ وجواهر المطالب ج۱ ص۳۰ وشرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۱۵ ص۵۹۷ وج۳۰ ص۱۳۸ ومقاتل الطالبیین ص۲۵ و ۲۶ وعن البخاری، ومسلم، والسنن الکبرى للبیهقی ج۲ ص۶۲۵ وتاریخ الإسلام للذهبی ج۳ ص۲۶۲، وغیر ذلک
  18. شیخ مفید، الارشاد، ص۵ (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت، نسخه دوم)
  19. ر.ک :مقاله ابوبکر
  20. ر.ک:مقاله عمر
  21. مجلسی، ج۴۳، ص۱۲۵؛ طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ ق؛ طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ ق؛ ابن شاهین، فضائل فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه وسلم، ج۱، ص۴۷، ۱۴۱۵ ق/۱۹۹۴ م؛ نسائی، المجتبی من السنن، ج۶، ص۶۲، ۱۴۰۶/۱۹۸۶. حاکم نیشابوری، مستدرک علی الصحیحین ج۲، ص۱۸۱، ۱۴۱۱/۱۹۹۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر ج۴، ص۳۴، مکتبه ابن تیمیه
  22. مفید، مسار الشیعة، ص۱۷
  23. سید بن طاوس، ص۵۸۴
  24. مسعودی، اثبات الوصیة، ص۱۵۳
  25. مسعودی، مروج الذهب، ۳:‎ ۶۳
  26. محمدی ری‌شهری، ج۱، ص۱۰۸
  27. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۳
  28. شیخ مفید، محمدبن نعمان، الارشاد، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱، قم، سعید بن جبیر، ۱۴۲۸ق
  29. مرحوم علامه امینی متون احادیث و کلمات بسیاری از محدثان و مورخان اسلامی را پیرامون پیش قدم بودن علی علیه السلام در ایمان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جلد سوم الغدیر، صفحات ۱۹۱ تا ۲۱۳ (چاپ نجف) آورده است. بسیاری از محدثان و تاریخ نویسان نقل می کنند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روز دوشنبه به رسالت مبعوث شد و حضرت علی علیه السلام فردای آن روز ایمان آورد
  30. تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۱ و ۴۲ و ۴۳؛ میزان الإعتدال، ج۲، ص۳ و ۴۱۶؛ المعجم الکبیر للطبرانی، ج۶، ص۲۶۹
  31. تفسیر نمونه ج۵، ص۱۹۸
  32. شیخ مفید، الإرشاد، ترجمه رسولى محلاتى، ج‏۱، ص۴۳؛ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۱۹، ص۶۰؛الأمالی (للطوسی)، النص، ص۴۶۳
  33. ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۲۴
  34. احمدی، «تحلیل روایی - تاریخی پرچم‌داری امیرمومنان علی(ع) در غزوات پیامبر اکرم»، ص۳۷
  35. ابن عبد البر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۰
  36. بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۸۳
  37. ابن‌حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۱۹۰
  38. بلاذری،‌ أنساب ‏الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۵۲
  39. طبری، ج۲، ص۱۴۸
  40. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج‌۱، ص‌۹۱
  41. ابن هشام، سیرة النبویة، ج۱، ص۷۰۸-۷۱۳
  42. ر.ک:مقاله معاویه
  43. سید رضی، نهج البلاغة، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۴، نامه ۶۴
  44. واقدی، المغازى، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۴۰
  45. دیلمی، إرشاد القلوب إلى الصواب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۴۶
  46. کلینی، الكافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۱۰
  47. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۵۴
  48. ابن هشام، السیرة النبویة، ج۳، ص۲۳۵
  49. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۲۱
  50. مجلسی، بحار الانوار، ج۲۰، ص۲۱۶
  51. مجلسی، بحار الانوار، ج۲۰، ص۲۱۶
  52. ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۳۲۸
  53. مسلم، صحیح مسلم، ج۱۵، ص۱۷۸-۱۷۹
  54. مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۲۸
  55. آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۴۵۹
  56. زمخشری، الکشاف، ج۳، ص۶۸۹، ذیل آیه ۸۱ سوره اسراء
  57. آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۴۸۱
  58. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۲
  59. مفید، ارشاد، ج۱، ص۱۵۶؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۱۶۳
  60. واقدی، المغازى، ۱۴۰۹، ج۲ ص۵۶۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبرى، ۱۴۱۰، ج۲، ص۶۹؛ یاقوت حموى، معجم البلدان، ۱۹۹۵، ج۴، ص۲۳۸؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷، ج۲، ص ۶۴۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۰۹
  61. واقدی، المغازى، ۱۴۰۹، ج۲ ص۵۶۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبرى، ۱۴۱۰، ج۲، ص۶۹؛ یاقوت حموى، معجم البلدان، ۱۹۹۵، ج۴، ص۲۳۸؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷، ج۲، ص ۶۴۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۰۹
  62. ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۴، ص ۳۱۹؛ واقدی، کتاب المغازى، ۱۴۰۹، ج۳، ص۸۲۶ و رسولی محلاتی، تاریخ اسلام، ۱۳۷۴، ج ۱، ص۱۴۱ و ۱۵۳
  63. شیخ مفید، محمد بن نعمان، ارشاد، ج۱، ص۱۸۶
  64. ر.ک:مقاله خیفه
  65. ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۶.
  66. ر.ک:مقاله مسجدکوفه
  67. شیخ طوسی، امالی، ۱۴۱۴ق، ص۳۶۵؛ ابن حجر، فتح الباری، ج۱۲، ص۲۵۱
  68. درباره تاریخ شهادت امام علی(ع)، اختلاف است. ابن ابی الحدید (از علمای اهل سنت) شهادت وی در شب ۱۷ رمضان را قول مشهور می‌داند و می‌گوید شب ۱۷ رمضان شب بدر است و روایاتی در دست بوده که وی در شب بدر کشته می‌شود. (شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۵-۱۶)
  69. ر.ک:مقاله عراق
  70. جعفریان، گزیده حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ۱۳۹۱، ص۵۴-۵۳
  71. جعفریان، گزیده حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ص۵۵
  72. مجلسی، بحار الانوار، ج۴۲، ص۳۳۸؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۳۴؛ مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۰
  73. مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ص۲۷-۲۸
  74. عبدالکریم بن طاووس، فرحة الغری، ص۹۳؛ مجلسی، بحار، ج۴۲، ص۲۲۲؛ به نقل مقدسی، یدالله، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۹۱، ص۲۳۹-۲۴۰
  75. ر.ک:مقاله امام صادق
  76. ر.ک:مقاله نجف
  77. مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ص۱۳
  78. مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ص۱۳
  79. نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، نامه ۴۷، ص۳۲۰-۳۲۱
  80. نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، نامه ۴۷، ص۳۲۰-۳۲۱