سید جمالالدین گلپایگانی
سید جمالالدین موسوی گلپایگانی، عالم ربانی و فقیه مجاهد شیعه و از شاگردان آخوند خراسانی و محمد حسین نائینی بود. ایشان علاوه بر تبحر در فقه و اصول، از تهذیب نفس غافل نبود و در این وادی از عارفانی چون آخوند کاشی و سید احمد کربلایی بهره برد و صاحب کرامات شد و خود شاگردانی چون علامه تهرانی را تربیت نمود. همچنین با سید حسین بروجردی همدرس و هممباحثه بود. در جریان جنگ جهانی اول و تهاجم به عراق در مقابله با مهاجمان فعالیت کرد.
سید جمالالدین گلپایگانی | |
---|---|
نام کامل | سید جمالالدین گلپایگانی |
نامهای دیگر |
|
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | ۱۲۹۵ ق، ۱۲۵۶ ش، ۱۸۷۸ م |
محل تولد | گلپایگان، سعیدآباد |
سال درگذشت | ۱۳۷۷ ق، ۱۳۳۶ ش، ۱۹۵۸ م |
روز درگذشت | دوشنبه ۲۹ ماه محرم |
دین | اسلام، شیعه |
استادان |
|
شاگردان |
|
آثار |
|
فعالیتها |
|
ولادت
در سال 1295 هـ. ق. کودکی در سعید آباد گلپایگان، در یک خانواده روحانی متولد شد که اسم او را «جمالالدین» گذاشتند. جمالالدین خواندن و نوشتن را در روستای خود فراگرفت و دروس حوزوی را در پیش برادران خود آموخت. سپس برای ادامه تحصیل عازم حوزه علمیه اصفهان شد. پدرش، آیتالله سید حسین گلپایگانی (متوفا: 1304 هـ. ق.) فرزند فقیه بزرگوار گلپایگان، سید محمد علی گلپایگانی (متوفا: 1280 هـ. ق.) است.
تحصیلات
سید جمالالدین گلپایگانی دوران کودکی را در سعید آباد سپری کرد. بیش از 9 سال از عمر پربرکتش نمیگذشت که پدر بزرگوارش دار فانی را وداع گفت. وی چند سالی در سعیدآباد به چوپانی مشغول بوده؛ ولی روح بلندی که از پدر خود به ارث برده بود، او را بر آن داشت تا به اجداد بزرگ خود اقتدا کند. او در دوازده سالگی، در همان سامان نزد برادران بزرگوارش درس را آغاز کرد و مقداری از دروس مقدماتی را در وطن خود فراگرفت و برای ادامه تحصیل راهی گلپایگان شد. وی بیشتر علوم عربی، بلاغت و منطق را از علمای گلپایگان آموخت. میگویند: هر روز مسافت بین سعید آباد و گلپایگان را برای آموختن علم پیاده میپیمود. او چند سالی را در گلپایگان به تحصیل اشتغال داشت. در سال 1311 هـ. ق. در حالی که 16 سال بیشتر نداشت، برای ادامه تحصیل عازم اصفهان گردید.
در حوزه علمیه اصفهان
سید جمالالدین که عزم اصفهان نمود، در مدرسه علمیه الماسیه ثبت نام نمود و در همان جا به کسب علم پرداخت. مدتی گذشت تا این که به مدرسه شیخ محمد علی ثقه الاسلام منتقل گردید[۱]. و سطوح عالی حوزوی را آغاز نمود و «قوانین» را پیش مرحوم حاجی میرزا بدیع آموخت و سپس «رسائل» و «مکاسب» را نزد بزرگانی هم چون شیخ عبدالکریم گزی، سید محمد خاتون آبادی، شیخ محمد علی ثقه الاسلام، شیخ محمد تقی مدرسی و آیتالله سید محمد باقر درچهای فرا گرفت[۲]. همچنین علم درایه، رجال و علوم دیگر را از علمای اصفهان آموخت. وی علم معقول و اخلاق را پیش بزرگانی همچون آخوند ملا محمد کاشی که خود حکیم و عارفی بزرگ و از نوادر عصر خویش بود و جهانگیرخان قشقایی که از بزرگترین حکیمان و فیلسوفان اسلامی به شمار میرفت، آموخت. او در دورانی که در اصفهان مشغول تحصیل بود، با آیتاللهالعظمی حاج آقا حسین بروجردی هم درس و هم مباحثه بود. آیتالله بروجردی چه هنگامی که در بروجرد بودند و چه اوقاتی که به قم هجرت نمود، نامههایی به ایشان مینوشتند و درباره بعضی از مسائل مشکل و حوادث که واقع میشد، از او استمداد مینمود[۳].
حوزه نجف و سامرا
سید جمالالدین در جمادی الاخر 1319 هـ. ق. آهنگ نجف اشرف کرد. وی زمانی که در اصفهان بوده احتمالاً به درجه اجتهاد رسیده بود[۴]. او هنگامی که عازم نجف بوده در مسیر خود از گلپایگان گذشت و مورد استقبال علمای آن دیار قرار گرفت و در اوایل ماه رمضان سال 1319 هـ. ق. وارد نجف اشرف گردید. وی در نخستین روزهای ورود به نجف، در درس آخوند ملا محمد کاظم خراسانی حاضر شد و خارج فقه و اصول را در حوزه درس او فراگرفت. وی دو دوره خارج اصول را پیش آخوند خراسانی گذراند که یک دوره آن را تقریر نمود و هنگامی که دولت بعث عراق در اوایل انقلاب اسلامی ایرانیان را از عراق بیرون کرد، آن نوشتهها مفقود گردید. ولی هم اکنون بعضی از تقریرات او در دست بستگان نزدیک وی موجود است.
او علاوه بر شرکت در درس آخوند خراسانی، از درس حاج آقا رضا همدانی و سید محمد کاظم یزدی نیز بهره جست[۵]. هم چنین از انفاس ملکوتی آقای شیخ هادی طهرانی، آخوند ملاعلی نهاوندی، شیخ محمد بهاری و سید ابوتراب خوانساری نیز استفاده کرد. مدتی هم در سامرا، در درس آیتالله محمد تقی شیرازی شرکت نمود و بخش زیادی از تقریرات او را به رشته تحریر در آورد و سپس به نجف بازگشت.
سرانجام در سال 1329 هـ. ق. آخوند خراسانی دار فانی را وداع گفت و سید جمالالدین که مدت 10 سال در درس او شرکت کرده بود و در درس هیچ کس حاضر نشد تا آن هنگام که متوجه آیتالله میرزا حسین غروی نائینی گردید. شرکت سید جمالالدین در درس آیتالله نائینی، عامل بزرگی برای شرکت علما و فضلای حوزه علمیه نجف در درس ایشان شد. شرکت او در درس آیتالله نائینی باعث تعجب خیلی از علمای نجف شد، چون او، خود یکی از استوانههای حوزه نجف بود. در واقع، او به عنوان مشاور علمی نائینی بوده است یعنی مرحوم نائینی از وجود ایشان استفاده مینمود، آنچه مؤید این مطلب است اجازه اجتهادی است که مرحوم نائینی به ایشان داده و از ایشان به عنوان حجتالاسلام یاد کرده و این در حالی است که مرحوم نائینی چنین عنوانی را برای کمتر کسی به کار برده و شاید برای هیچ کدام از شاگردانش به کار نبرده است.
چنانچه در اجازهای که به آیتالله سید ابوالقاسم خویی داده است و در ابتدای کتاب اجود التقریرات آمده و هم چنین اجازهای که به شیخ محمد علی کاظمی خراسانی داده است که در ابتدای کتاب فوائد الاصول آمده، عنوان ثقة الاسلام را به کار برده است. نائینی در پایان اجازهای که به سید جمالالدین داده، از او استمداد میکند که برایش دعا کند[۶].
سید جمالالدین حدود 30 سال در درس میرزای نائینی شرکت نمود و تقریرات زیادی از درسهای او را به رشته تحریر درآورد. آقا جمال میفرمود: «من یک طاقچه تقریرات درس آقای نائینی را دارم[۷].» وی هیچ گاه ازتهذیب نفس غافل نبود و در این وادی از انفاس قدسیه آیتالله سید مرتضی کشمیری و آیت الحق سید احمد کربلایی بهرهها برد و از اشارت عارف کامل، حاج شیخ علی محمد نجف آبادی همواره بهرهمند بود تا این که حائز رتبهای از کرامات گردید[۸].
شاگردان
پس از رحلت آیتالله نائینی، آیتالله سید جمالالدین گلپایگانی به تدریس دروس خارج فقه و اصول پرداخت. تعداد زیادی از فضلای ایرانی، نجفی و لبنانی در درس او شرکت میکردند که اکثر آنها به درجه اجتهاد رسیدند. اینک به معرفی شماری از شاگردان او میپردازیم:
- آیتالله احمد فیاض: (متولد 1324 هـ.) وی که از مدرسین پرصلابت و استوار حوزه علمیه اصفهان و از معدود باقی ماندههای دوران شکوه اصفهان است و مدتها از محضر حاج آقا جمال بهرهها برد، او درباره استادش چنین میفرماید: «ایشان (حاج آقا جمال) درس خارج میگفت، اهل ریاضت نفس و اخلاق بوده لذا تأثیر نفسش فوقالعاده بود و شاگردانش از ایشان بهرهها میبردند. وقتی میخواستم از نجف برگردم، فرمود: میروی، ولی پشیمان میشوی. گفتم: بر میگردم. فرمود: معلوم نیست. اتفاقاً همین جوری شد و پشیمان شدم، زیرا فقه و اصول نجف قویتر بود و به درس و بحث بهتر میرسیدیم، اما چون مادرم با من بود، اصرار داشت که آب و هوای نجف به من نمیسازد، لذا مجبور شدم که برگردم[۹].»
- آیتالله حاج شیخ حیدر علی محقق (1326 ـ 1421 هـ. ق) که از بزرگان معاصر و از اساتید حوزه اصفهان بودند.
- آیتالله سید محمد جمال هاشمی گلپایگانی.
- آیتالله حاج سید احمد گلپایگانی (1334 ـ 1412 هـ. ق.).
- علامه محمد حسین حسینی طهرانی (1305 ـ 1374 هـ. ش.).
- آیتالله شیخ حسن صافی اصفهانی (1298 ـ 1374 هـ. ش.).
- آیتالله سید علی گلپایگانی.
- آیتاللهالعظمی لطف الله صافی گلپایگانی.
- آیتالله ریحان الله نخعی.
- شیخ محمد تقی بن شیخ صالح بن شیخ عبدالحسن بن الشیخ راضی.
- آیتالله سید مرتضی حسینی فیروزآبادی که اخلاق و عرفان را نزد آیتالله سید جمال گلپایگانی کسب کرد.
- آیتالله شیخ محمد حسین کلباسی اصفهانی (1323 ـ 1418 هـ. ق).
- آیتالله حاج شیخ محمد علی احمدیان نجف آبادی (متوفا: 1417 هـ. ق).
- آیتالله شیخ عباس خالصی خراسانی (1289 ـ 1378 هـ. ش).
- آیتالله شیخ عبدالله مجد فقیهی بروجردی (1302 ـ 1379 هـ. ش).
- آیتالله شیخ مهدی حائری تهرانی (1304 ـ 1379 هـ. ش)[۱۰].
آثار
- کتاب اجتهاد و تقلید.
- اجتماع امر و نهی.
- الغیبه و چند مسئله فقهی.
- الترتب.
- جواز بقاء تقلید بر میت.
- دیوان اشعار که حاوی اشعار فارسی و عربی است.
- رساله عملیّه.
- رساله لاضرر و لاضرار.
- رساله منجزات المریض.
- کتاب صلوه که هم اکنون توسط مؤسسه آل البیت برای چاپ آماده میشود.
- حاشیه بر مکاسب که توسط مؤسسه آل البیت برای چاپ آماده میشود.
- یک دوره اصول فقه که یک جلد آن که از اول اصول فقه تا واجب نفسی میباشد، چاپ شده است. و نسخه اصلی دوره اصول حاج آقا جمال گم شده و نسخه دومی که توسط حاج آقا محمد جمال هاشمی، فرزند ایشان از آن نوشته شده است، موجود میباشد.
- قاعده فراغ و التجاوز.
- حدیث رفع.
- جعل طرق.
وصیت به چاپ
- قاعده فراغ و التجاوز.
- حدیث رفع.
- جعل طرق.
- حدیث لاضرر و لاضرار.
- المکاسب.
- کتاب الصلاه.
مرحله خودسازی
حاج آقا جمال گلپایگانی در دوران جوانی که در اصفهان مشغول تحصیل علوم دینی بود، از محضر جهانگیرخان و آخوند کاشی درس سیر و سلوک آموخت و از آنها دستورهای اخلاقی و تهذیب نفس گرفت. وی پس از این که به نجف عزیمت نمود، به تحصیل دروس سیر و سلوک و اخلاق نزد اساتیدی همچون سید مرتضی کشمیری، شیخ محمد علی نجف آبادی و سید احمد کربلایی پرداخت، تا این که از جهت عظمت و مقام و تهذیب نفس از افراد انگشتشمار معاصر به حساب آمد. از وی حالات عجیبی در وادی السلام و مسجد کوفه و مسجد سهله مشاهده شده است.
آیتالله سید محمد حسین حسینی طهرانی درباره او چنین میگوید: «از صدای مناجات و گریه ایشان همسایگان حکایاتی دارند. دائماً صحیفه سجادیه در مقابل ایشان در اطاق خلوت بود و همین که از مطالعه فارغ میشد، به خواندن آن مشغول میگشت، آهش سوزان و اشکش روان و سخنش مؤثر و دلی سوخته داشت ... هفتهای یکی ـ دو بار به منزلشان میرفتم و یک ساعتی مینشستم، با آن که بسیار اهل تقیه و کتمان بود، ولی از حالات خود مطالبی برایم نقل میکرد. همین که متوجه میشد کسی وارد اتاق میشود ولو این که از اخص خواص او بود، جمله را قطع میکرد و به بحث علمی و فقهی مشغول میشد، تا شخص چنین پندارد که ما در این مدت مشغول مباحثه علمی بودهایم[۱۱].»
ایشان اهل نماز شب و مناجات و راز و نیاز با پروردگار خویش بود. همسایگان وی از صدای گریههای نیمه شب و مناجات او حکایاتی دارند، او در تهذیب به مرتبهای رسیده بود که نقل شده وقتی از شهر اصفهان به نجف رهسپار شد، مردم را به صورتهای برزخی آنان میدید و خودش فرموده است: مردم را به صورت وحوش و حیوانات آن قدر دیدم که ملول شدم. وقتی به حرم مطهر علی(علیه السلام) مشرف شدم، از حضرت خواستم که این حالت را از من بگیرد. حضرت هم آن حال را از من گرفت. از آن به بعد مردم را به صورتهای عادی میدیدم[۱۲].» حاج آقا جمال خیلی به خواندن دعاها اهمیت میداد، به طوری که بیشتر اوقات به مطالعه صحیفه سجادیه، مناجات خمسه عشر و به خواندن «مناجات المریدین» میپرداخت[۱۳].
مواضع سیاسی
شرکت در جنگ جهانی اول
در سال 1914 م، آتش جنگ جهانی اول توسط کشورهای قدرتمند اروپایی برافروخته گردید که نتیجه این جنگ تخریب و کشته شدن چندین میلیون انسان و متلاشی شدن دو امپراتور بزرگ آن زمان یعنی امپراطوری اطریش و امپراطوری عثمانی بود[۱۴]. در این جنگ وقتی کفار به سرزمینهای اسلامی هجوم آوردند، علمای بزرگ شیعه در نجف و ایران علیه کفار به مبارزه برخاستند و خودشان هم در جلوی صفوف مسلمانان به جبهههای جنگ اعزام شدند. در عراق، وقتی که آیتالله میرزا محمدتقی شیرازی فتوا به وجوب جهاد علیه کفار داد و همه اقشار مردم و علما را به مبارزه با دشمنان اسلام فرا میخواند، آیتالله سید جمالالدین گلپایگانی همگام با سایر علما از بلاد اسلامی دفاع مینماید[۱۵].
انقلاب مشروطیت ایران
در عصر قاجار، سلطه مطلقه شاهان قاجار و استبداد آنها سخت مردم را تحت فشار قرار داده بود؛ به طوری که کسی را توان مخالفت نبود. در دوران سلطنت ناصرالدین شاه یک سری تحولات سیاسی ـ اجتماعی، از ناحیه شکست از روسیه، جنبش تنباکو و ضعف دولتمردان باعث شد تا اقتدار شاهانه سلاطین قاجار شکسته شود. پس از مرگ ناصرالدین شاه، مظفرالدین میرزا به سلطنت رسید. در این دوره، مردم خواهان آزادی و محدود شدن قدرت شاه به وسیله قانون بودند. سرانجام مبارزات مردم به رهبری علما باعث پیروزی انقلاب مشروطه شد و در سال 1285 هـ. ش. مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را صادر نمود و پس از چند روز از دنیا رفت و محمدعلی شاه حکومت را در دست گرفت که به مخالفت با مشروطه طلبان برخاست و مجلس را به توپ بست. اما قیام مردم، باعث شد تا محمدعلی شاه به سفارت روسیه پناهنده شود. سران مشروطه پس از فتح تهران، او را از سلطنت خلع و احمدشاه را به سلطنت منصوب کردند، اما انقلاب مشروطه پس از مدتی به انحراف کشیده شد[۱۶] و مرحوم آخوند خراسانی که در نجف بود، تصمیم گرفت به ایران عزیمت کند تا اقدامات لازم را برای جلوگیری از انحراف مشروطه انجام دهد. قرار شد حدود 15 نفر از علمای نجف، آخوند را همراهی کنند که آیتالله سید جمالالدین گلپایگانی از جمله آنها بود، اما شب قبل از حرکت علما از نجف، آخوند خراسانی به وسیله ایادی انگلیس مسموم شد و دار فانی را وداع گفت[۱۷].
مخالفت با ملک فیصل
پس از انقلاب 1920 م. عراق، دولت انگلیس تلاش فراوانی نمود تا ملک فیصل که یک مهره وابسته به انگلیس بود، در عراق حکومت را به دست بگیرد. تا به وسیله او علاوه بر حفظ سلطه خود بر عراق، به ملک حسین شریف، حاکم حجاز فشار بیاورد تا او را وادار به همکاری با انگلیس نماید. قرار شد انتخابات در عراق برقرار گردد و نامزد آن ملک فیصل بود. اعمال خشونت انگلیسها در عراق به حمایت از ملک فیصل، باعث شد تا علمای بزرگ شیعه عراق، از جمله محمد مهدی خالصی، سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا نائینی و سید حسن صدر فتوا به تحریم انتخابات در عراق را بدهند. ملک فیصل هم در قبال آن، دستور تبعید علمای ایران را صادر کرد[۱۸].
درگذشت
سرانجام آیتاللهالعظمی حاج سید جمالالدین گلپایگانی در عصر روز دوشنبه 29 محرم الحرام 1377 هـ. ق در 82 سالگی چشم از جهان فانی فرو بست[۱۹]. وی وصیت کرده بودند که مرا در مقبره العلما دفن کنید. اگر نشد در وادی السلام. وقتی جنازه را به عللی نتوانستند در مقبره العلما دفن کنند، آن را به قبرستان وادی السلام آوردند، اما جای مناسبی پیدا نکردند که او را دفن کنند، غیر از مکانی که در زمان حیاتش همیشه میآمد و در آنجا مینشست و فاتحه و دعا میخواند. از این رو، ایشان را همان جا دفن کردند[۲۰].
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ پیام حوزه، ش 8، ص 77.
- ↑ اعیان الشیعه، ج 4، سید محسن امین، ص 206.
- ↑ زندگانی حكیم جهانگیر خان قشقایی، مهدی قرقانی، چ اول، 1371، گلهای اصفهان، ص 163 ـ 164.
- ↑ ه نقل یكی از بستگان وی.
- ↑ میرزا محمد تقی شیرازی، سروش استقلال، محمد اصغری نژاد، سازمان تبلیغات اسلامی، چ اول، 1373، ص 43.
- ↑ به نقل از یكی از بستگان سید جمالالدین كه اسناد آن نزد وی موجود است.
- ↑ مجله حوزه، شماره 30، ص 42، سال 1367.
- ↑ پیام حوزه، ش 8، ص 81.
- ↑ مجله حوزه، شماره 18، دی 1365، ص 29.
- ↑ استفاده از چندین شماره مجله آینه پژوهش.
- ↑ معادشناسی، سید محمد حسین حسینی طهرانی، ج 1، ص 138.
- ↑ همان، ج 1، ص 142.
- ↑ همان، ج 9، ص 104.
- ↑ تحولات روابط بین الملل از كنگره وین تا امروز، احمد نقیب زاده، ص 133.
- ↑ پیام حوزه، شماره 8، ص 81.
- ↑ اقتباس از تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، جلالالدین مدنی، فصل هفتم، ص 109 و مقاومت شكننده (تاریخ تحولات اجتماعی ایران... ، جان فوران).
- ↑ مجله حوزه، شماره 53، ص 51.
- ↑ مسائل مرزی ایران و عراق وتأثیر آن در مناسبات دو كشور، دكتر آزر میدخت، مشایخ فریدون، ص 134.
- ↑ پیام حوزه، شماره 8، ص 81.
- ↑ مجله حوزه، شماره 65، ص 44.
منابع
برگرفته از سایت آیتالله سید جمالالدین گلپایگانیhttps://www.pasokh.org