ابوایوب انصاری

ابو ایوب انصاری با حضوری مستمر در جبهه های نبرد، عشق و ارادت کامل به اهل بیت پیامبر (ص) و پیروی از رهبری علی (ع) پس از پیامبر (ص). با داشتن این خصلتها در بین یاران پیامبر (ص) از جایگاهی والا برخوردار است. این چهره فداکار و مخلص، که از اولین روزهای ورود پیامبر (ص) به مدینه، خانه و زندگی ساده اش را به آن حضرت تقدیم کرد،

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۰:۲۱، ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱؛


ابوایوب انصاری
نام ابوایوب انصاری
نام کامل خالد بن زید بن کلیب بن ثعلبه بن عبد عوف بن غنم بن مالک بن النجار
مشهور ابوایوب اَنصاری
کنیه ابوایوب
زادگاه مدینه
محل زندگی مدینه
مهاجر/انصار انصار
نسب/قبیله بنی‌نجار• تیره‌ای از قبیله خزرج
دلیل شهرت میزبانی از پیامبر (ص) در زمان هجرت به مدینه• مخالفت با خلافت ابوبکر• حمایت از امام علی(ع)
نقش‌های برجسته حاکم مدینه از طرف امیرالمؤمنین علی
دیگر فعالیت‌ها جمع‌آوری قرآن در زمان پیامبر اسلام (ص)•مخالفت با شورای سقیفه و خلفاء•راوی پیامبر(ص)
حضور در جنگ‌ها تمام غزوات• جنگ‌های صفین• جمل و نهروان• جنگ علیه رومیان
درگذشت ۵۲ق/۶۷۲م
دلیل فوت بر اثر بیماری و در نبردی هنگام محاصره باروی شهر قسطنطنیه
محل دفن ترکیه•استانبول•مسجد ایوب سلطان

به شدت مورد احترام و عنایت شخص پیامبر (ص)، علی (ع) و اصحاب و تابعین بود; به گونه ای که پیامبر برای مادرش دعا کرد و چشمان نابینایش شفا یافت. هنگامی که امیرمومنان (ع) زمام امور مسلمانان را به دست گرفت، عطای او را پنج برابر افزایش داد. وقتی ابن عباس تمام دارایی اش را، که در منزل داشت، به احترام کاری که ابو ایوب در باره پیامبر (ص) انجام داده بود، به وی واگذار کرد. میزان این انفاق را حدود چهل هزار نگاشته اند.

ابوایوب امامت جماعت مسجد النبی مدینه را عهده دار بود و پس از قتل عثمان از نخستین کسانی بود که با امام علی (ع) بیعت کرد.

او از آن پس در کنار امیر المؤمنین (ع) در سه نبرد جنگ جمل ، جنگ صفین و جنگ نهروان حضور یافت، با پیمان شکنان، ستم پیشگان و یاغیان ِ از دین برگشته جنگید و در این سه نبرد حماسه ها آفرید. به عنوان نمونه می توان به کشتن حرقوص بن زهیر سعدی، بنیان‌گذار خوارج در جنگ نهروان، اشاره کرد.

پس از شهادت امام علی و در زمان حکومت معاویه، ابوایوب انصاری برای جنگ به قسطنطنیه (استانبول فعلی) رفت و سرانجام در سال 52، در هنگام محاصره قسطنطنیه بیمار شد و در گذشت. بنا به وصیتش او را در پای دیوار شهر قسطنطنیه به خاک سپردند. پس از استیلای ترکان بر قسطنطنیه، در محل دفن ابو ایوب مسجد بزرگی بنا نهاده شد، و اکنون نیز مرقدش در شهر استانبول زیارتگاه شیعه و سنّی است.

مادر ابوایوب انصاری

مادر ابوایوب زنی پرهیزکار بود و با اینکه نابینا بود، بسیار دوست داشت خدمتگزار پیامبر خدا باشد( که پیامبر برای مادرش دعا کرد و چشمان نابینایش شفا یافت. آورده اند: چون به سبب شلوغی و ازدحام استقبال کنندگان، دستش به رسول خدا (ص) نرسید، وسایل پیامبر را از روی شترش برداشت و به خانه ی خود برد تا پیامبر به آنجا برود. وقتی پیامبر سراغ وسایل را گرفت، گفتند: "مادر ابوایوب انصاری آنها را به خانه ی خود برد". حضرت فرمودند: " انسان باید همراه بار خود باشد ". و به خانه ابوایوب رفتند. [۱]

شرافت نسبی ابوایوب

یکی از اجداد ابوایوب، از عالمان بزرگ و حق جوی یهود بود. وی بنابر آموزه های حضرت موسی (ع)، منتظر بعثت پیامبر اسلام بود و چون بر این باور بود که پیامبر در مدینه ظهور می کند، در آن شهر سکونت کرد تا هنگام بعثت، در زمره یاران ایشان قرار گیرد. [۲]

ابوایوب انصاری؛ خدمتکار

از آن هنگام که پیامبر خدا به منزل ابوایوب وارد شدند، وی با همه وجود به خدمت حضرت کمر بست. ابوایوب، تنها بزغاله اش را سر ذبح نمود و با اندکی جو که در خانه داشت، نان تهیه کرد. به این ترتیب، غذایی برای پیامبر اکرم (ص) و همراهان ایشان آماده ساخت و از ایشان پذیرایی کرد. در تمام مدت اقامت پیامبر، ابوایوب همچون خدمتکاری فداکار در خدمت حضرت بود. وی از چاه های أنس و مالک بن نضر برای حضرت آب آشامیدنی می آورد. او همواره غذایی مناسب تهیه می کرد و با دقت فراوان می کوشید غذایی فراهم کند که پیامبر دوست داشته باشند. تا رسول خدا (ص) غذا نمی خوردند، او و مادرش به غذا دست نمی زدند.

ابوایوب می گوید: "شبی غذایی آماده کردیم که در آن پیاز و سیر بود. پیامبر از آن غذا نخورند. نزد ایشان رفتم و گفتم: پدر و مادرم به فدایت چرا چیزی میل نکردید؟ حضرت فرمودند: غذای امروز سیر داشت و من چون با مردم دیدار می کنم، از خوردن این غذا معذورم، ولی خوردن آن برای شما اشکالی ندارد. از آن پس همواره غذایی آماده می کردیم که پیامبر خدا بپسندند". [۳]

ابوایوب و مادر بزرگوارش، در طول میزبانی از رسول خدا (ص) با دقت، ادب و احترام کامل از آن حضرت پذیرایی می کردند و همواره مراقب بودند کاری برخلاف آداب اسلامی انجام ندهند. روزی ابوایوب با خود اندیشید، مبادا راه رفتن او و مادرش در طبقه ی بالا، رسول خدا (ص) را در طبقه پایین آزار دهد. این بود که نزد پیامبر آمد و در این باره پرس و جو کرد. حضرت فرمودند: "من در طبقه پایین راحت ترم". با این همه، ابوایوب در رفت و آمدها و انجام کارهای مربوط به نظافت خانه، پخت و پز و... بسیار دقت می کرد تا مبادا موجب برهم خوردن آسایش پیامبر اکرم (ص) گردد.

یاری پیامبر (ص) پس از میزبانی

ابوایوب، حتی پس از آنکه پیامبر خدا در خانه کنار مسجد ساکن شدند، باز هم در حد توان به آن حضرت کمک می کرد. ام المومنین ام سلمه می گوید: "برخی از انصار بیشتر از دیگران به رسول خدا (ص) نیکی می کردند. یکی از آنان ابوایوب انصاری بود. آنان همواره پیامبر اکرم (ص) را در انجام کارها یاری می کردند". [۴]

هنگامی که حضرت زهرا(س) به عقد علی (ع) درآمد، ابوایوب انصاری گوسفندی را به پیامبر اکرم (ص) هدیه داد. پیامبر هدیه وی را پذیرفتند و برای وی دعا فرمودند. [۵]

شرکت ابوایوب در جنگ ها

ابوایوب انصاری مجاهدی ایثارگر و سربازی فداکار بود که در همه جنگ های زمان پیامبر و پس از آن فعالانه شرکت داشت. وی در جنگ احد، افزون بر نبرد، با رجزها و شعارهایش، لشکر اسلام را به جنگ با دشمن تشویق می کرد. او در این جنگ آیه " انفرو خفافاً و ثقالاً "؛ "همگی به سوی میدان جهاد حرکت کنید؛ چه سبک بار باشید، چه سنگین بار" را می خواند.

همچنین در جنگ بدر شجاعانه جنگید و "مطلب بن حنطب" را که جنگجویی شجاع بود، اسیر کرد. [۶]ابوایوب نقش مهمی در پیروزی مسلمانان ایفا کرد و پس از رحلت رسول خدا و در زمان علی (ع) نیز در همه جنگ ها شرکت داشت.

نگهبانی از پیامبر اکرم (ص)

پس از جنگ خیبر، زنی یهودی به جان پیامبر خدا سوء قصد کرد. از این روی، بسیاری از یاران پیامبر نگران بودند که دشمن بار دیگر جان ایشان را به خطر اندازد. آورده اند که در بازگشت از جنگ خیبر، سپاه اسلام شب را در منزلی میان راه اطراق کرد. ابوایوب که بیش از دیگران نگران جان پیامبر بود، بر آن شد که از پیامبر نگاهبانی کند.

هنگامی که خیمه ها را برپا کردند و رسول خدا (ص) به خیمه خود رفتند، ابوایوب بی درنگ برای مراقبت از جان ایشان نزدیک خیمه پیامبر آمد و آماده باش و مسلح گرد خیمه قدم زد و تا صبح بیدار ماند. چون سحرگاه پیامبر از خیمه بیرون آمدند، ابوایوب را دیدند که آماده باش ایستاده است. وقتی ابوایوب پیامبر را سالم دید، تکبیر گفت. پیامبر پرسیدند: " ای ابوایوب، چه خبر شده است؟ "

ابوایوب پاسخ داد: " ای رسول خدا، ترسیدم که از سوی دشمن به شما گزندی برسد. به همین سبب مراقب شما بودم ". رسول خدا (ص) تبسمی کرده و فرمودند: " پروردگارا ابوایوب را محافظت فرما؛ همان گونه که او از من محافظت کرد". [۷]

همچنین آورده اند که پیامبر دو بار فرموده اند: "رحمک الله یا اباایوب"؛ "ای ابوایوب، خدا تو را رحمت کند" [۸]

رویارویی با منافقان

منافقان از خطرناک ترین دشمنان جامعه ی اسلامی به شمار می آیند. آنان به ظاهر همراه و هم مسلک نظام اند، ولی در عمل، با دشمنان هماهنگ و هم عقیده اند. در زمان رسول خدا (ص) نیز این گروه ها ضربه های فراوانی به جامعه اسلامی وارد کردند.

گروهی از پیروان ادیان دیگر به ظاهر اسلام آورده بودند، ولی در باطن با یهودیان همراه بودند. آنان در مسجد سخنان پیامبر را می شنیدند و سپس در جمع خود، ایشان را مسخره می کردند. روزی پیامبر خدا گروهی از آنان را دید که در مسجد کنار هم نشسته بودند و نجوا می کردند. پس دستور دادند که آنان را از مسجد بیرون کنند. چون سخن پیامبر خدا به گوش ابوایوب رسید، دو تن را که از خاندان بنی النجار و هم قبیله او بودند، از مسجد بیرون انداخت و به ایشان گفت: " اف بر شما ای منافقان ناپاک، از آن راهی که آمده اید، از مسجد رسول خدا بیرون روید". [۹]

همچنین عبدالله بن ابی- یکی از سران منافقان- از حضور در جنگ احد سرباز زد، ولی پس از جنگ دوباره در مسجد حاضر شد و خواست، خود را در زمره یاران پیامبر خدا جای دهد. اما ابوایوب انصاری با همراهی تنی چند، او را از مسجد بیرون کردند. [۱۰]

ارادت ابوایوب به امیر مؤمنان علی (ع)

پس از پیامبر، ایمان و ارادت ابوایوب انصاری هیچ گاه به ولایت امام علی (ع) کم نشد و همواره به توصیه های رسول خدا (ص) درباره ی اهل بیت گوش می سپرد. او از یاران ویژه ی امام علی (ع) بود

از دیگر ویژگی های ابوایوب انصاری این بود که نه تنها حدیث غدیر را منکر نشد و پنهان نکرد، بلکه به موقع از آن ماجرا یاد می کرد و بر درستی آن شهادت می داد. او در تاریخ اسلام از راویان حدیث غدیر شمرده می شود. روزی که جنگ جمل در بصره خاتمه یافت و امیرمومنان همراه امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و عمار و زید و ابوایوب انصاری وارد بصره شد، ابوایوب در جمع سی نفر از بزرگان و شیوخ بصره چنین روایت کرد: به خدا سوگند، شنیدم رسول خدا(ص) فرمود: «انک تقاتل الناکثین والقاسطین والمارقین بعدی مع علی بن ابی طالب»؛ تو پس از من، در کنار علی بن ابی طالب با پیمان شکنان و ستمگران و گمراهان جنگ خواهی کرد.

گفتند: آیا خودت این حدیث را از پیامبر (ص) شنیدی؟ پاسخ داد: آری، خودم شنیدم. گفتند: آن چه خودت درباره علی از پیامبر شنیدی، برای ما نقل کن. ابوایوب گفت: از پیامبر شنیدم که فرمود: «علی مع الحق والحق معه و هو الامام والخلیفة بعدی یقاتل علی التاویل کما قاتلت علی التنزیل...» علی همراه حق است و حق همراه او؛ او امام و جانشین پس از من است.

نقل حدیث غدیر

ابوایوب انصاری از کسانی بود که در فرصت های مناسب، حدیث غدیر را برای مردم باز می گفت. بدین ترتیب، از امام علی (ع) دفاع می کرد.

رباح بن حارث نخعی می گوید: من نزد امیرمؤمنان، علی (ع) نشسته بودم که ناگهان گروهی نقاب دار از راه رسیدند و خطاب به حضرت گفتند: "سلام بر تو ای مولا و سرور ما". حضرت سلام آنان را پاسخ داد و سپس فرمود: "چگونه مرا مولای خود می خوانید؟ مگر نه اینکه شما گروهی اعراب بادیه نشینید؟"

گفتند: " آری اما از رسول خدا شنیدیم که در روز غدیر خم فرمود: "من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره و اخذل من خذله"؛ "هرکس من مولای اویم، علی نیز مولای اوست. خداوندا، یاران او را دوست بدار و دشمنانش را دشمن، و کسی که او را یاری کند، یاری اش فرما و کسی که او را خوار کند، خوارش گردان".

حضرت با شنیدن این سخنان تبسمی بر لب نشاند؛ به گونه ای که دندان های آن حضرت دیده شد. سپس فرمودند: " ای مردم، شاهد باشید که پیامبرتان درباره من چه فرموده و چگونه شما را به یاری من فرمان داده است".

طولی نکشید که این گروه نقاب دار به سوی مرکب ها و بارهای خویش بازگشتند. من در پی آنان رفتم و از ایشان پرسیدم: "شما کیستید؟" یکی از آنان گفت: "ما گروهی از انصاریم". سپس به شخصی اشاره کرد و گفت: "آن مرد نیز ابوایوب انصاری، صاحب منزل پیامبر خداست". من پیش رفتم و به حضور وی رسیدم و با او مصافحه کردم. [۱۱]

پانویس

  1. ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقاء و...، ج2، ص 140
  2. عبدالله المامقانی، تنقیح المقال، ج1، ص 391
  3. ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقاءو...، ج2، ص 144
  4. محمدبن سعد، طبقات الکبری، ج8، ص 163
  5. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج18، ص 21
  6. ابوعبدالله محمدبن عمر الواقدی، المغازی، تحقیق مارسدن جونز، ج1، ص 141
  7. ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقاءو...، ج3، ص 355
  8. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج21، ص 33
  9. ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقاء و...، ج2، ص 174، 175
  10. همان، ج3، ص111؛ ابوعبدالله محمدبن عمر الواقدی، المغازی، تحقیق مارسدن جونز، ج1، ص 318
  11. عبدالحمید بن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم،، ج10، ص 17