ابوبکر بن ابی قحافه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[امام محمد باقر' به '[[محمد بن علی (باقر العلوم)')
 
(۸۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:ابوبکر.jpg |جایگزین=ابوبکر|بندانگشتی|ابوبکر]]
{{جعبه اطلاعات شخصیت
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| عنوان = ابوبکر بن ابی‌قحافه
!نام
| نام = ابوبکر بن ابی‌قحافه
!عبدالله بن عثمان
| نام‌های دیگر =  ابوبکر
|-
| سال تولد = سال 3 [[عام الفیل]]
|کنیه
| تاریخ تولد =
|ابو بکر
| محل تولد = [[مکه]]
|-
| سال درگذشت = سال ۱۳ ه‍.ق
|زادروز
| تاریخ درگذشت =
|سال 3 عام الفیل
| محل درگذشت = [[مدینه]]
|-
| استادان =
|زادگاه
| شاگردان =
|مکه
| دین =
|-
| مذهب =
|وفات
| آثار =
|سال ۱۳ ه‍.ق، مدینه
| وبگاه =
|-
}}
|آرامگاه
'''ابوبکر بن ابی‌قحافه''' (درگذشت: ۱۳ق، مدینه)، از [[مسلمانان]] اولیه و [[مهاجران|مهاجر]]، [[صحابی]] مشهور، پدرِ [[عایشه]] (همسر [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر]]) و [[خلیفه اول]] بود. او در [[هجرت]] پیامبر از [[مکه]] به [[مدینه]] همراه وی بود. ایشان پس از وفات پیامبر توسط گروهی که در [[سقیفه بنی ساعده]] گرد هم آمده بودند به‌عنوان [[خلیفه]] تعیین شد. انتخابش به [[خلافت]]، منشأ تقسیم پیروان [[دین اسلام]] به دو گروه [[شیعه]] و [[سنی]] شد. او دو سال و سه ماه [[حکومت اسلامی]] را در دست داشت.  
|کنار پیامبر(ص)، مسجد النبی
|-
|محل زندگی
|مکه و مدینه
|-
|نسب/قبیله
|قریش، بنی تیم
|-
|دلیل شهرت
|خلیفه اول
|-
|حضور در جنگ‌ها
|اکثر غزوات پیامبر(ص)
|-
|زمان اسلام آوردن
|جزء نخستین گروندگان
|-
|سلطنت
|۱۱-۱۳ ه.ق
|-
|زاذگاه
|مکه، حجاز
|-
|}
</div>


'''ابوبکر بن ابی‌قحافه''' (درگذشت: ۱۳ق، مدینه)، از [[مسلمانان]] اولیه و [[مهاجر]]، [[صحابی]] مشهور، پدرِ همسر و نخستین خلیفه پیامبر(ص)(درگذشت:۱۱ق) بود. او در هجرت پیامبر از [[مکه]] به [[مدینه]] و در تمام [[غزوات]] همراه وی بود.  
== معرفی ابوبکر ==
ابوبکر، بنابر برخی از روایات<ref>ابن اثیر الجزری، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۲۳</ref> و قرائنی همچون مدت عمر و تاریخ وفات وی، دو سال و چند ماه پس از [[عام الفیل]] در [[مکه]] زاده شد. اسم وی در [[جاهلیت]]، عبدالکعبه بود و پس از [[اسلام]]، [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر (صلی الله علیه)]] وی را عبدالله خواند<ref> ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷.</ref>. پدرش ابوقُحافه عثمان (درگذشت ۱۴ق) و مادرش امّ الخیر سَلْمی، بنت صخر بن عمرو بن کعب، هر دو از تیره تیم بودند و از طریق مرّه، نیای پنجم‌شان، با پیامبر(صلی الله علیه) نسبت داشتند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۶۹؛ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷-۱۶۸.</ref>. در برخی [[روایات]] [[اهل سنت]]، نام وی عتیق ذکر شده؛<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۷۰؛ ابن اثیر الجزری، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۰۵</ref> اما ظاهرا عتیق لقب وی باشد. کنیه وی ابوبکر است. اما در اینکه وی پسری به نام بکر داشته است، اختلاف وجود دارد. در هیچ‌کدام از منابعی که فرزندان ابوبکر را برشمرده‌اند، نامی از بکر نیامده است. <ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۴۶؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۱۳</ref> و در زمینه این نام‌گذاری برخی از تاریخ‌نگاران همچون بلاذری و طبری وجوهی دیگر را ذکر کرده‌اند<ref>(رک: بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۵۸۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۵۳-۲۵۵؛ مفید، الارشاد، مکتبه بصیرتی، ص۱۰۲)</ref>.


او اندکی پیش از فوت پیامبر، از رفتن به سپاه اسامه، برخلاف دستور رسول خدا خودداری کرد و پس از فوت حضرت محمد(ص)، پس از وفات پیامبر در سقیفه بنی ساعده گرد آمده بودند و به بحث و نزاع بر سر جانشینی آن حضرت می پرداختند به عنوان [[خلیفه]] تعیین شد. انتخاب او به خلافت سرفصل تقسیم پیروان دین اسلام به دو گروه [[شیعه]] و [[سنی]] شد. او دو سال و سه ماه حکومت اسلامی را در دست داشت. گرفتن فدک از حضرت فاطمه (س)، جنگ های رده و لشکرکشی‌های پیاپی به شام از جمله اقدامات اوست.  
== همسران و فرزندان ==
قُتَیله دختر عبدالعُزی، اُم رُومان دختر عامر بن عُوَیمر<ref> انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۰۱</ref>، اسماء دختر عُمَیس خَثْعَمی و حبیبه دختر خارجة بن زید خزرجی<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۲۶</ref> همسران ابوبکر بودند<ref>عبدالله، عبدالرحمن و محمد، پسران او و اسماء، عایشه و ام کلثوم دختران او بودند. عایشه، به همسری پیامبر(صلی الله علیه) درآمد و اسماء، همسر زبیر بن عوام و مادر عبدالله بن زبیر شد. محمد فرزند ابوبکر، پس از مرگ او و ازدواج مادرش، اسماء بنت عمیس با [[علی بن ابی طالب|امیرمؤمنان(علیه السلام)]] زیر نظر او تربیت گردید و از اصحاب نزدیکش شد و توسط عمرو بن عاص در مصر به قتل رسید. (انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۷؛ الامالی، ص۷۹) قاسم فرزند محمد بن ابی‌بکر از فقیهان هفت‌گانه مدینه و پدر ام فَروه، همسر [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر (علیه السلام)]] بود. (التنبیه و الاشراف، ص۲۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۱۱) بیشترین نسل ابوبکر از طَلْحَه، نوه عبدالرحمان بن ابی‌بکر، با نام طَلحیون ادامه یافت. (التنبیه و الاشراف، ص۲۴۹)</ref>.


از جمله اقدامات او، گرفتن فدک از فاطمه (س)، دستور حمله به شهرهای تحت تسلط ساسانیان ([[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref>) و روم شرقی ([[شام]]<ref>ر.ک:مقاله شام</ref>)، توصیه به عدم نقل حدیث و جمع‌‌اوری اولیه [[قرآن]] بود. او پیش از مرگ، عمر را به جانشینی منصوب کرد. [[عایشه]]، دختر ابوبکر، به همسری پیامبر درآمد و محمد، پسر او، پس از ازدواج مادرش با امام علی(ع)، از یاران نزدیک وی شد.
== ابوبکر پیش از اسلام ==
دربارۀ زندگانی و احوال ابوبکر، پیش از اسلام، اطلاعاتی در برخی منابع تاریخی آمده است از قبیل اینکه:


=معرفی ابوبکر=
وی از بزرگان و خردمندان قریش به شمار می‌آمده و در نسب‌دانی سرآمد دیگران بوده است<ref> طبری، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۷</ref>.


ابوبکر، بنابر برخی از روایات<ref>ابن اثیر الجزری، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۲۳</ref> و قرائنی همچون مدت عمر و تاریخ وفات وی، دو سال و چند ماه پس از عام الفیل (احتمالا در ۵۰ قبل از هجرت/۵۷۳ م) در مکه زاده شد.
ابن عبدربه نیز داستانی در باب نسب‌دانی او آورده است<ref>ابن عبدربه، احمد بن محمد، ج۳، ص۳۲۶-۳۲۷، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م</ref>.


اسم وی در جاهلیت، عبدالکعبه بود و پس از اسلام، پیامبر(ص) وی را عبدالله خواند.<ref> ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷</ref> پدرش ابوقُحافه عثمان (درگذشت ۱۴ق) و مادرش امّ الخیر سَلْمی، بنت صخر بن عمرو بن کعب، هر دو از تیره تیم بودند و از طریق مرّه، نیای پنجم‌شان، با پیامبر(ص) نسبت داشتند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۶۹؛ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷-۱۶۸</ref> در برخی روایات اهل سنت، نام وی عتیق ذکر شده؛<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۷۰؛ ابن اثیر الجزری، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۰۵</ref> اما ظاهرا عتیق لقب وی باشد.
ابوبکر مردی نرم‌خوی و خوش معرفی شده که قریش او را دوست داشتند و در خرید و فروش و دیگر کارها با وی رایزنی می‌کردند.


کنیه وی ابوبکر است. اما در اینکه وی پسری به نام بکر داشته است، اختلاف وجود دارد. در هیچ‌کدام از منابعی که فرزندان ابوبکر را برشمرده‌اند، نامی از بکر نیامده است. ولی در ابیاتی که در نکوهش ابوبکر از زبان برخی از مرتدان نقل شده از پسری به نام «بکر» برای وی یاد شده است<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۴۶؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۱۳</ref>، با این‌حال مخالفان او، مثلا ابوسفیان، ابوبکر (بکر = شتر جوان) را از باب استهزا به ابوفصیل (فصیل = بچه‌شتر بازگرفته از شیر مادر) بدل کرده‌اند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۵۸۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۵۳-۲۵۵؛ مفید، الارشاد، مکتبه بصیرتی، ص۱۰۲</ref>
بنابر برخی از روایات امور اَشناق، یعنی دیات، نیز بر عهدۀ او بوده است.
 
=همسران و فرزندان=
 
قُتَیله دختر عبدالعُزی، اُم رُومان دختر عامر بن عُوَیمر<ref> انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۰۱</ref> ، اسماء دختر عُمَیس خَثْعَمی و حبیبه دختر خارجة بن زید خزرجی<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۲۶</ref> همسران ابوبکر بودند. عبدالله، عبدالرحمن و محمد، پسران او و اسماء، عایشه و ام کلثوم دختران او بودند. عایشه، به همسری پیامبر(ص) درآمد و اسماء، همسر زبیر بن عوام و مادر عبدالله بن زبیر شد. محمد فرزند ابوبکر، پس از مرگ او و ازدواج مادرش، اسماء بنت عمیس با امیرمؤمنان(ع) زیر نظر او تربیت گردید و از اصحاب نزدیکش شد و توسط عمرو بن عاص در مصر به قتل رسید.<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۷؛ الامالی، ص۷۹</ref> قاسم فرزند محمد بن ابی‌بکر از فقیهان هفت‌گانه مدینه و پدر ام فَروه، همسر امام باقر(ع) بود.<ref>التنبیه و الاشراف، ص۲۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۱۱</ref> بیشترین نسل ابوبکر از طَلْحَه، نوه عبدالرحمان بن ابی‌بکر، با نام طَلحیون ادامه یافت.<ref>التنبیه و الاشراف، ص۲۴۹</ref>
 
=القاب ابوبکر بین اهل سنت=
 
==عتیق==
 
اکثر منابع اهل سنت، عتیق را از القاب وی دانسته و نوشته‌اند که پیامبر(ص) او را به سبب زیبایی چهره‌اش ملقب به عتیق ساخت.<ref>ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۲۷</ref> بنابر روایتی از عایشه، پیامبر او را «عتیق الله من النار» خواند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۷۰؛ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷</ref> دلایل دیگری درباره نا‌مگذاری وی به عتیق نقل شده است.<ref>ابن اثیر الجزری، اسد الغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۰۵؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۳۷۱ق، ص۲۸-۲۹</ref>


==صدّیق==
دیگر لقب مشهور وی بین اهل سنت، صدّیق است که بر پایه منابع اهل سنت، در پی تصدیق بی‌چون و چرای خبر اسراء (معراج) به او داده شده است <ref>ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷؛ ابن اثیر الجزری، اسد الغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۰۶</ref> و در روایتی از مولای ابوهریره سخن از این است که جبرئیل در لیلة الاسراء، وی را صدّیق خوانده است.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۷۰</ref> برخی گفته‌اند که وی از دوره جاهلی به این لقب شهرت داشته، تا آنجا که لقب عتیق نیز در سایه آن قرار گرفته است.<ref>دروزه، تاریخ العرب فی الاسلام، المکتبه المصریه، ص۲۶</ref>
==اَوّاه==
لقب اَوّاه به سبب رأفت و غمخوارگی او.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۷۱؛ ابن اثیر الجزری، اسد الغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۰۵</ref>
==صاحب رسول الله==
لقب صاحب رسول الله به مناسبت همراهی‌اش با پیامبر(ص) در جریان هجرت به مدینه.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۷۱؛ ابن اثیر الجزری، اسد الغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۰۵</ref>
علمای شیعه تعلق لقب صدّیق را به ابوبکر مردود می‌شمارند. آنها با استناد به منابع اهل سنت،<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۲، ص۱۴۶؛ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۱۰؛ نسائی، تهذیب خصائص الامام علی، ۱۴۰۴ق، ۲۱-۲۲؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۲۶؛ سیوطی، الجامع الصغیر، ۱۳۷۳ق، ج۲، ص۵۰</ref> این لقب و همچنین لقب فاروق را از القاب علی(ع) می‌دانند و عقیده دارند که این القاب می‌بایست در همان روزگار نخستین تاریخ اسلام به ابوبکر نسبت داده شده باشد؛ زیرا علی(ع) در هنگام خلافت و بر منبر بصره آنها را از آن خویش دانسته است.<ref> امینی، الغدیر، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۴</ref>
=ابوبکر پیش از اسلام=
دربارۀ زندگانی و احوال ابوبکر، پیش از اسلام ، اطلاعاتی در منابع آمده است که نمی‌توان همه را با اطمینان پذیرفت: وی از بزرگان و خردمندان قریش به شمار می‌آمده و در نسب‌دانی سرآمد دیگران بوده است. <ref> طبری، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۷</ref>
ابن عبدربه نیز داستانی در باب نسب‌دانی او آورده است. <ref>ابن عبدربه، احمد بن محمد، ج۳، ص۳۲۶-۳۲۷، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م</ref>
ابوبکر مردی نرم‌خوی و خوش معرفی شده که قریش او را دوست داشتند و در خرید و فروش و دیگر کارها با وی رایزنی می‌کردند.
بنابر برخی از روایات امور اَشناق، یعنی دیات، نیز بر عهدۀ او بوده است.
وی در این سمت می‌بایست دعاوی مربوط به خون را میان خاندان‌های قریش و میان قریش و دیگر قبایل با صلح، یا پرداخت دیه حل و فصل کند.
وی در این سمت می‌بایست دعاوی مربوط به خون را میان خاندان‌های قریش و میان قریش و دیگر قبایل با صلح، یا پرداخت دیه حل و فصل کند.
او دیات کشته شدگان را تعیین می‌کرد و قریش طبق نظر وی آن را می‌پرداخت. <ref> ابن اثیر، علی بن محمد، ج۳، ص۲۰۶، اسدالغابه، قاهره، ۱۲۸۶ق</ref>


بعید به نظر نمی‌رسد که انتساب این سمت از نوع افتخاراتی باشد که بعدها در پرتو قدرت و مقام بلندی که یافته، به وی نسبت داده‌اند.
او دیات کشته شدگان را تعیین می‌کرد و قریش طبق نظر وی آن را می‌پرداخت<ref> ابن اثیر، علی بن محمد، ج۳، ص۲۰۶، اسدالغابه، قاهره، ۱۲۸۶ق</ref>.
وی از جوانی به بازرگانی (بزازی) اشتغال داشته<ref>ابن رسته، احمد بن عمر، ج۷، ص۲۱۵، الاعلاق النفیسه، لیدن، ۱۸۹۱م</ref> و مردی توانگر با ۰۰۰‘۴۰ درهم اندوختۀ نقد بوده است. <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۲، بیروت، دار صادر</ref>


محققان اهل سنت نوشته‌اند که ابوبکر از جوانی از دوستان نزدیک پیامبر بوده و در یکی از سفرهای شام نیز آن حضرت را همراهی کرده است،<ref>سیوطی، الخصائص الکبری، ج۱، ص۸۴، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م</ref> اما بول روایت ابن حجر <ref>کازرونی، محمد ابن مسعود، ج۱، ص۲۱۵، نهایه المسؤول، ترجمۀ عبدالسلام بن علی ابرقوهی، به کوشش جعفر یاحقی، تهران، ۱۳۶۶ش</ref> را در باب دوستی ابوبکر و پیامبر قابل اعتماد نمی‌داند.
وی از جوانی به بازرگانی (بزازی) اشتغال داشته<ref>ابن رسته، احمد بن عمر، ج۷، ص۲۱۵، الاعلاق النفیسه، لیدن، ۱۸۹۱م</ref> و مردی توانگر با ۰۰۰‘۴۰ درهم اندوختۀ نقد بوده است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۲، بیروت، دار صادر</ref>.


=ابوبکر در زمان [[پیامبر اکرم]] (ص)=
برخی از محققان اهل سنت نوشته‌اند که ابوبکر از جوانی از دوستان نزدیک پیامبر بوده و در یکی از سفرهای شام نیز آن حضرت را همراهی کرده است،<ref>سیوطی، الخصائص الکبری، ج۱، ص۸۴، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م</ref>


در مورد زمان اسلام آوردن او بین روایات [[اهل سنت]] اختلاف است. با توجه به قطعی بودن عنوان اولین مرد مسلمان برای حضرت امام (ع)، برخی از منابع سعی نموده‌اند با نقل روایاتی او را اولین مرد بالغ مسلمان نشان دهند (چرا که امام علی (ع) در هنگام ایمان آوردن بیش از ده سال نداشت) اما در روایتی محمد بن ‌سعد از پدر خود نقل مى‌كند كه پیش ‌از ابوبكر بیش از پنجاه نفر مسلمان شده بودند.<ref> تاریخ طبرى، ج‌ 2، ص‌ 316</ref>
== ابوبکر در زمان پیامبر اکرم ==
در مورد زمان اسلام آوردن او بین روایات [[اهل سنت]] اختلاف است. با توجه به قطعی بودن عنوان اولین مرد مسلمان برای امام علی (علیه السلام)، برخی از منابع سعی نموده‌اند با نقل روایاتی او را اولین مرد بالغ مسلمان نشان دهند چرا که امام علی (علیه السلام) در هنگام ایمان آوردن بیش از ده سال نداشت اما در روایتی محمد بن ‌سعد از پدر خود نقل می‌کند که پیش ‌از ابوبکر بیش از پنجاه نفر مسلمان شده بودند<ref> تاریخ طبری، ج‌ 2، ص‌ 316</ref>.


برجسته‌ترین حادثه زندگی ابوبکر همراهی با پیامبر در هجرت به [[مدینه]] و پنهان شدن در غار ثور است. وقتی پیامبر از طریق [[وحی]] از توطئه قتل خویش آگاه شد، تصمیم به هجرت به مدینه گرفت که در ابتدای راه به ابوبکر برخورد و به اتفاق او از مکه خارج شد. در پی تعقیب مکیان، ابوبکر ترسیده بود اما پیامبر وی را آرام کرد. اهل سنت برای همراهی ابوبکر با پیامبر در هجرت به مدینه به ویژه اقامت چند روز در غار ثور اهمیت بسیار قائل شده‌اند.
برجسته‌ترین حادثه زندگی ابوبکر همراهی با پیامبر در هجرت به [[مدینه]] و پنهان شدن در غار ثور است. وقتی پیامبر از طریق [[وحی]] از توطئه قتل خویش آگاه شد، تصمیم به هجرت به مدینه گرفت که در ابتدای راه به ابوبکر برخورد و به اتفاق او از مکه خارج شد. در پی تعقیب مکیان، ابوبکر ترسیده بود اما پیامبر وی را آرام کرد. اهل سنت برای همراهی ابوبکر با پیامبر در هجرت به مدینه به ویژه اقامت چند روز در غار ثور اهمیت بسیار قائل شده‌اند.


اما مفسران شیعه و برخی از اهل سنت با توجه به جمله «لاتحزن»<ref>آیه 40 سوره توبه </ref> (که اشاره دارد به توصیه پیامبر به ابوبکر مبنی بر نترسیدن از چیزی) بر این باورند که این همراهی ابوبکر تصادفی بوده و با توجه به هراس و وحشت او، فضیلتی برای وی به شمار نمی‌آید.
اما مفسران شیعه با توجه به جمله «لاتحزن»<ref>آیه 40 سوره توبه </ref> (که اشاره دارد به توصیه پیامبر به ابوبکر مبنی بر نترسیدن از چیزی) بر این باورند که این همراهی ابوبکر تصادفی بوده و با توجه به هراس و نگرانی او، فضیلتی برای وی به شمار نمی‌آید.
 
وی با عمر بن خطاب عقد اخوت داشت و بعدها به همراه او و ابوعبیده جراح خلافت را به دست گرفت. <ref> از پیدایش اسلام تا ایران اسلامی، رسول جعفریان، ص 132</ref>.
وقتی [[رسول خدا]] (ص) و ابوبکر به قبا رسیدند، ابوبکر اصرار کرد بی‌درنگ رهسپار شهر مدینه شوند ولی پیامبر مدتی برای رسیدن پسرعموی خود، [[علی بن ابی‌طالب]] به انتظار نشست. این امر بر ابوبکر گران آمد، پیامبر را رها کرد و خود تنها به مدینه رفت و در محله سنح مدینه به منزل خارجه بن زید اقامت کرد.
 
ابوبكر شخصیت سیاسى یا نظامى شناخته شده اى نداشت و در تحولات نظامى دوران ده ساله مدینه، خاطره ویژه اى از مبارزه و جنگجویى وى بر جاى نمانده است. وى با عمر بن خطاب عقد اخوت داشت و بعدها به همراه او و ابوعبیده جراح توانستند خلافت را در اختیار بگیرد. عمر قائم مقام شد و ابوعبیده فرمانده نیروهاى نظامى گردید! و در حقیقت یك كودتاى سه نفره، قدرت را تقسیم و براى خود تثبیت كرد.<ref> از پیدایش اسلام تا ایران اسلامى، رسول جعفریان، ص 132</ref>
 
=بیعت گرفتن ابوبکر برای خلافت=
 
علی رغم آن که پیامبر اکرم (ص) و آله چند ماه قبل از وفات خود در [[واقعه غدیر خم]] به فرمان الهی از مردم براى امام (ع) [[بیعت]] گرفتند، بلافاصله پس از رحلت آن حضرت و در حالی که اهل بیت و عده اى از صحابه سرگرم تجهیز جنازه شریف پیامبر بودند، عده دیگرى از مسلمانان - از هر دو گروه [[انصار]] و [[مهاجرین]] - در محلى به نام سقیفه بنى‌ساعده جمع شدند و بدون توجه به تعیین الهی، پیرامون تعیین جانشین پیغمبر به مذاكره وجدال پرداختند. و نهایتاً ابوبکر را به جانشینی پیامبر تعیین نمودند.
 
جمعی از مسلمانان و از جمله اهل بیت و در راس آنها على ابن ابی‌طالب (ع)، وقتى از نتیجه تصویب افراد جلسه در سقیفه مطلع شدند به عنوان اعتراض از اكثریت جدا و متمایز گشتند و از همان وقت بناى تشیع و تبعیت و پیروى از على بن ابی‌طالب پى ریزى شد، این عده كه در میان آنها صحابه اى چون عباس، [[فضل بن عباس]]، [[زبیر]]، [[خالد بن سعید]]، [[مقداد]]، [[سلمان فارسى]]، [[ابوذر]]، [[عمار یاسر]]، [[براء بن عازب]] و... حضور داشتند.
 
در خانه [[حضرت فاطمه زهرا]] (س) تجمع نمودند. ولى اعتراض آنان، خلیفه و گروه حمایتگر او را از كرده خویش بازنداشت. قدرت بدست گرفتگان، به جاى دلجویى از دختر رسول خدا (ص) و امیرمؤمنان على بن ابى‌ طالب (ع) در رحلت پیامبر (ص) و غصب خلافت با این گونه اعتراضات مخالفان به شدت برخورد كرده و در نهایت بدون اجازه، وارد خانه دختر رسول خدا (ص) شدند و على (ع) را به اجبار و اكراه به مسجد بردند.
 
که در این واقعه جنین در شکم فاطمه زهرا (س) به نام محسن كه نزدیك وضع حملش بود، بر اثر هجوم به خانه آن حضرت سِقط شد<ref> بحارالانوار، (چ قدیم)، ج 2، ص 231؛ (چ جدید) ج 3، ص 348</ref> و بر اثر همان صدمات، آن حضرت نود و پنج روز پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله - بنا به قولی که روایات صحیح السند بر ان دلالت دارند - به شهادت رسید.<ref>فاطمه دختری از آسمان، علی آقا شریفیان - عبدالرسول احمدیان، انتشارات شهید محمدحسین فهمیده، ص 109</ref>
 
=اقدامات ابوبکر در دوران خلافت=
 
==غصب فدک==
 
ابوبکر بعد از رحلت پیغمبر خاتم ملک [[فدک]] را که هدیه و هبه [[رسول الله]] به دخترش فاطمه زهرا بود، مصادره کرد. فاطمه برای دفاع از حق خود به [[مسجد]]<ref>ر.ک:مقاله فدک</ref> رفت و در جمع مهاجرین و انصار طی خطبه‌ای مفصل رفتار ابوبکر را شدیداً مورد حمله و غضب قرار داد.


یعقوبی این جریان را به صورت خلاصه چنین بیان می‌کند:
== مهم‌ترین اقدامات ==
«فاطمه دختر پیامبر خدا نزد ابوبكر آمد و میراث خود را از پدرش خواستار گردید. پس به او گفت: پیامبر خدا گفته است:<sup>انا معشر الانبیاء لانورث، ما تركنا صدقة</sup>، ما گروه پیمبران میراث نمى دهیم، آنچه بجاى گذاریم صدقه است.
از جمله مهم‌ترین اقدامات ابوبکر عبارت است از:


پس گفت: افى الله ان ترث اباك و لاارث ابى، اما قال رسول الله: المرء یحفظ فى ولده؟ «آیا حكم خداست كه تو از پدرت میراث برى و من از پدرم میراث نبرم، آیا پیامبر خدا نگفته است: حق مرد درباره فرزندانش رعایت مى شود؟» پس ابوبكر گریست.<ref> ترجمه تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 1</ref>
# حمله به شهرهای تحت تسلط [[ساسانیان]] ([[عراق]] و روم شرقی ([[شام]])، 
# توصیه به عدم نقل [[حدیث]]، 
# جمع‌‌آوری اولیه [[قرآن]] بود، 
# ابوبکر پیش از وفات [[عمر]] را به جانشینی خود منصوب کرد.  


==لشکرکشی‌های پیاپی به شام==
=== بیعت گرفتن ابوبکر برای خلافت ===
بلافاصله پس از رحلت پیامبر(ص) و در حالی که اهل بیت و عده‌ای از صحابه سرگرم تجهیز جنازه شریف آن حضرت بودند، عده دیگری از مسلمانان - از هر دو گروه [[انصار]] و [[مهاجرین]] - در محلی به نام سقیفه بنی‌ساعده جمع شدند و پیرامون تعیین جانشین پیغمبر به مذاکره وجدال پرداختند و نهایتاً ابوبکر را به جانشینی پیامبر تعیین نمودند.


ابوبکر که خود از کسانی بود که از رفتن به لشکر اسامه سرباز زده بود، پس از رسیدن به خلافت سپاه اسامه را تجهیز کرد و در حالی که عمر را از رفتن با آن لشکر معاف نموده بود<ref> ترجمه تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 2</ref> به مرزهای روم فرستاد اسامه با این لشکر به شام رفت و بعد از به چنگ آوردن غنایمی به مدینه بازگشت.
جمع دیگری از مسلمانان و از جمله اهل بیت و در راس آنها علی ابن ابی‌طالب (علیه السلام)، وقتی نادیده انگاشتن واقعه غدیر و نصب جانشینی الهی امام علی (ع) را - که در منابع شیعی به صورت مفصل ذکر شده است - از سوی برخی از اصحاب دیدند و از نتیجه تصویب افراد جلسه در سقیفه مطلع شدند به عنوان اعتراض از اکثریت جدا و متمایز گردیده و از همان وقت بنای تشیع (که همان تبعیت و پیروی از علی بن ابی‌طالب بود) پی ریزی شد. این عده که در میان آنها صحابه ای چون عباس، [[فضل بن عباس]]، [[زبیر]]، [[خالد بن سعید]]، [[مقداد]]، [[سلمان فارسی]]، [[ابوذر]]، [[عمار یاسر]]، [[براء بن عازب]] و... حضور داشتند، در خانه [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)]] تجمع نمودند. ولی اعتراض آنان، خلیفه و حامیانش را از عملکردشان بازنداشت.


ابوبكر لشكر دیگری نیز به فرماندهی ابوعبیدة جراح روانه شام كرد و پس از آن نیز دسته‌های نظامی، پی در پی از مدینه به یاری او گسیل می‌شد. سپاه اسلام در یرموك در آستانه پیروزی بود كه خبر درگذشت ابوبكر به شام رسید (جمادی الثانی 13 ق، در 63 سالگی‌‌).<ref>دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، ابولقاسم گرجی، تهران: مركز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1367، ج 8</ref>
=== اقدامات ابوبکر در دوران خلافت ===


==برخورد با مرتدین و مانعین زکات==
====مصادره فدک ====
ابوبکر بعد از رحلت پیغمبر خاتم ملک [[فدک]] را که هدیه و هبه رسول الله به دخترش فاطمه زهرا بود و در زمان حیات مبارکش به دخترش داده بود، مصادره کرد. فاطمه برای دفاع از حق خود به [[مسجد]] رفت و در جمع [[مهاجرین]] و [[انصار]] طی خطبه‌ای مفصل رفتار ابوبکر را شدیداً مورد اعتراض قرار داد.


یکی از مسائل پیش روی ابوبکر شورش و سركشی قبایلی بود كه پس از وفات پیامبر (ص) پرداختن [[زكات]] به جانشین او را برنمی‌تافتند. پاره‌ای از این شورش‌ها كه در [[تاریخ اسلام]] به [[جنگ‌های ردّه]] شهرت یافته‌، در قالب دعوی نبوت در برخی نواحی جزیره العرب سربرآورد.
یعقوبی این جریان را به صورت خلاصه چنین بیان می‌کند:


برخی از این سركشی‌ها در واپسین روزهای حیات پیامبر (ص) نیز به طور پراكنده آغاز شده بود ولی در خلافت ابوبكر آشكارتر شد. به هر حال، لشكرهایی پی در پی شورشیان را در هم كوبیدند و حكومت مركزی به خلافت ابوبكر استوار ماند.<ref>دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، ابولقاسم گرجی، تهران: مركز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1367، ج 8</ref>
«فاطمه دختر پیامبر خدا نزد ابوبکر آمد و میراث خود را از پدرش خواستار گردید. پس به او گفت: پیامبر خدا گفته است:<sup>انا معشر الانبیاء لانورث، ما ترکنا صدقة</sup>، ما گروه پیمبران میراث نمی دهیم، آنچه بجای گذاریم صدقه است.


=مخالفت‌های ابوبکر با شریعت در عمل=
پس گفت: افی الله ان ترث اباک و لاارث ابی، اما قال رسول الله: المرء یحفظ فی ولده؟ «آیا حکم خداست که تو از پدرت میراث بری و من از پدرم میراث نبرم، آیا پیامبر خدا نگفته است: حق مرد درباره فرزندانش رعایت می‌شود؟» پس ابوبکر گریست.<ref> ترجمه تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 1</ref>


از جمله اقدامات ابوبکر در زمان خود که با شیوه [[رسول خدا]] (ص) و آله مغایرت داشت می‌توان موارد زیر را نام برد:
==== لشکرکشی‌های پیاپی به شام ====
ابوبکر پس از رسیدن به خلافت، سپاه اسامه را - که خودش از همراهی با آن سپاه قبل از وفات پیامبر«ص» خودداری نمود)،- تجهیز کرد و در حالی که عمر را از رفتن با آن لشکر معاف نموده بود<ref> ترجمه تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 2</ref> به مرزهای روم فرستاد [[اسامه]] با این لشکر به [[شام]] رفت و بعد از به چنگ آوردن غنایمی به مدینه بازگشت.


خالد بن ولید یكى از سرداران خلیفه، شبانه در منزل یكى از معاریف مسلمانان <big>مالك بن نویره</big> مهمان شد و مالك را غافلگیر نموده، كشت و سرش را در اجاق گذاشت و سوزانید و همان شب با زن مالك هم‌بستر شد! و به دنبال این جنایت‌هاى شرم‌آور، خلیفه به عنوان این كه حكومت وى به چنین سردارى نیازمند است، مقررات شریعت را در حق خالد اجرا نكرد!
ابوبکر لشکر دیگری نیز به فرماندهی ابوعبیده جراح روانه شام کرد و پس از آن نیز دسته‌های نظامی، پی در پی از مدینه به یاری او گسیل می‌شد. سپاه اسلام در یرموک در آستانه پیروزی بود که خبر درگذشت ابوبکر به شام رسید (جمادی الثانی 13 ق، در 63 سالگی‌‌)<ref>دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، ابولقاسم گرجی، تهران: مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1367، ج 8</ref>.


به فرمان او [[خمس]] را از اهل بیت (ع) و خویشان پیغمبر اكرم (ص) و آله بریدند.
==== برخورد با مرتدین و مانعین زکات ====
یکی از مسائل پیش روی ابوبکر شورش و سرکشی قبایلی بود که پس از وفات پیامبر (صلی الله علیه) پرداختن [[زکات]] به جانشین او را برنمی‌تافتند. پاره‌ای از این شورش‌ها که در تاریخ اسلام به [[جنگ‌های رده|جنگ‌های ردّه]] شهرت یافته‌، در قالب دعوی نبوت در برخی نواحی جزیره العرب سربرآورد.


نوشتن احادیث [[پیغمبر اكرم]] به كلى قدغن شد و اگر در جایى [[حدیث]] مكتوب كشف یا از كسى گرفته مى‌شد آن را ضبط كرده، مى‌سوزانیدند و این قدغن در تمام زمان خلفاى راشدین تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز خلیفه اموى (99-102) استمرار داشت.<ref>شیعه در اسلام، علامه طباطبائی رحمه‌الله</ref>
برخی از این سرکشی‌ها در واپسین روزهای حیات پیامبر (صلی الله علیه) نیز به طور پراکنده آغاز شده بود ولی در خلافت ابوبکر آشکارتر شد. به هر حال، لشکرهایی پی در پی شورشیان را در هم کوبیدند و حکومت مرکزی به خلافت ابوبکر استوار ماند<ref>دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، ابولقاسم گرجی، تهران: مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1367، ج 8</ref>.


=درگذشت ابوبکر=
=== سیاست منع کتابت و نقل حدیث ===  


ابوبکر بر اثر بیماری در هفتم جمادی الاخره سال ۱۳ق. پس از دو سال و سه ماه و ۲۶ روز خلافت در ۶۳ سالگی درگذشت<ref> الطبقات، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۱</ref> و هنگام مرگ نخلستانی از غنایم بنی‌نضیر و زمین‌هایی در بحرین، غابه و خیبر از خود بر جای نهاد. او هنگام مرگ باوجود مخالفت برخی صحابه، عمر بن خطاب را به جانشینی خود برگزید<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۸۸؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۱۱۶</ref> امیرمؤمنان این انتخاب را جبران تلاش‌های عمر در قدرت‌بخشی به ابوبکر و کاری قابل پیش‌بینی ‌دانست و از این کار وی که به‌ رغم شایسته ندانستن خود برای خلافت و تقاضای عزل خویش، جانشین انتخاب کرد، اظهار شگفتی نمود.<ref>معانی الاخبار، ص۳۶۱؛ نهج البلاغه، ج۱، ص۳۲-۳۳؛ الفصول المختاره، ص۲۴۷</ref> عمر شبانه در فاصله میان منبر و قبر رسول خدا(ص) بر وی نماز گزارد و او را بر پایه وصیتش کنار قبر رسول خدا(ص) دفن کرد.<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۷</ref>
در دوران خلافت ابوبکر نوشتن احادیث پیغمبر اکرم به کلی ممنوع شد و اگر در جایی [[حدیث]] مکتوب کشف یا از کسی گرفته می‌شد آن را ضبط کرده، می‌سوزانیدند .حکم منع نقل و کتابت حدیث در تمام دوران خلفای راشدین تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز خلیفه اموی (99-102) استمرار داشت<ref>شیعه در اسلام، علامه طباطبائی رحمه‌الله</ref>.


=پانویس=
== درگذشت ابوبکر ==
{{پانویس|3}}
ابوبکر بر اثر بیماری در هفتم [[جمادی الثانی|جمادی الاخره]] سال  ۱۳ق. پس از دو سال و سه ماه و ۲۶ روز خلافت در ۶۳ سالگی درگذشت<ref> الطبقات، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۱</ref> و هنگام مرگ نخلستانی از غنایم بنی‌نضیر و زمین‌هایی در بحرین، غابه و خیبر از خود بر جای نهاد. او هنگام مرگ باوجود مخالفت برخی صحابه، عمر بن خطاب را به جانشینی خود برگزید<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۸۸؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۱۱۶</ref> امیرمؤمنان علی (علیه السلام) این انتخاب را جبران تلاش‌های عمر در قدرت‌بخشی به ابوبکر و کاری قابل پیش‌بینی ‌دانست و از این کار وی که به‌ رغم شایسته ندانستن خود برای خلافت و تقاضای عزل خویش، جانشین انتخاب کرد، اظهار شگفتی نمود.<ref>معانی الاخبار، ص۳۶۱؛ نهج‌البلاغه، ج۱، ص۳۲-۳۳؛ الفصول المختاره، ص۲۴۷</ref> عمر شبانه در فاصله میان منبر و قبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بر وی نماز گزارد و او را بر پایه وصیتش کنار قبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دفن کرد<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۷</ref>.


[[رده:خلفای راشدین]]
== پانویس ==
[[رده:صحابه راویان حدیث]]
{{پانویس}}
[[رده:صحابه محبوب اهل سنت]]
[[ur:ابوبکر بن ابی قحافہ]]
[[رده:نخستین خلیفه پیامبر(ص)]]
[[رده:خلفا]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۴۶

ابوبکر بن ابی‌قحافه
نام کاملابوبکر بن ابی‌قحافه
نام‌های دیگرابوبکر
اطلاعات شخصی
محل تولدمکه
محل درگذشتمدینه

ابوبکر بن ابی‌قحافه (درگذشت: ۱۳ق، مدینه)، از مسلمانان اولیه و مهاجر، صحابی مشهور، پدرِ عایشه (همسر پیامبر) و خلیفه اول بود. او در هجرت پیامبر از مکه به مدینه همراه وی بود. ایشان پس از وفات پیامبر توسط گروهی که در سقیفه بنی ساعده گرد هم آمده بودند به‌عنوان خلیفه تعیین شد. انتخابش به خلافت، منشأ تقسیم پیروان دین اسلام به دو گروه شیعه و سنی شد. او دو سال و سه ماه حکومت اسلامی را در دست داشت.

معرفی ابوبکر

ابوبکر، بنابر برخی از روایات[۱] و قرائنی همچون مدت عمر و تاریخ وفات وی، دو سال و چند ماه پس از عام الفیل در مکه زاده شد. اسم وی در جاهلیت، عبدالکعبه بود و پس از اسلام، پیامبر (صلی الله علیه) وی را عبدالله خواند[۲]. پدرش ابوقُحافه عثمان (درگذشت ۱۴ق) و مادرش امّ الخیر سَلْمی، بنت صخر بن عمرو بن کعب، هر دو از تیره تیم بودند و از طریق مرّه، نیای پنجم‌شان، با پیامبر(صلی الله علیه) نسبت داشتند[۳]. در برخی روایات اهل سنت، نام وی عتیق ذکر شده؛[۴] اما ظاهرا عتیق لقب وی باشد. کنیه وی ابوبکر است. اما در اینکه وی پسری به نام بکر داشته است، اختلاف وجود دارد. در هیچ‌کدام از منابعی که فرزندان ابوبکر را برشمرده‌اند، نامی از بکر نیامده است. [۵] و در زمینه این نام‌گذاری برخی از تاریخ‌نگاران همچون بلاذری و طبری وجوهی دیگر را ذکر کرده‌اند[۶].

همسران و فرزندان

قُتَیله دختر عبدالعُزی، اُم رُومان دختر عامر بن عُوَیمر[۷]، اسماء دختر عُمَیس خَثْعَمی و حبیبه دختر خارجة بن زید خزرجی[۸] همسران ابوبکر بودند[۹].

ابوبکر پیش از اسلام

دربارۀ زندگانی و احوال ابوبکر، پیش از اسلام، اطلاعاتی در برخی منابع تاریخی آمده است از قبیل اینکه:

وی از بزرگان و خردمندان قریش به شمار می‌آمده و در نسب‌دانی سرآمد دیگران بوده است[۱۰].

ابن عبدربه نیز داستانی در باب نسب‌دانی او آورده است[۱۱].

ابوبکر مردی نرم‌خوی و خوش معرفی شده که قریش او را دوست داشتند و در خرید و فروش و دیگر کارها با وی رایزنی می‌کردند.

بنابر برخی از روایات امور اَشناق، یعنی دیات، نیز بر عهدۀ او بوده است.

وی در این سمت می‌بایست دعاوی مربوط به خون را میان خاندان‌های قریش و میان قریش و دیگر قبایل با صلح، یا پرداخت دیه حل و فصل کند.

او دیات کشته شدگان را تعیین می‌کرد و قریش طبق نظر وی آن را می‌پرداخت[۱۲].

وی از جوانی به بازرگانی (بزازی) اشتغال داشته[۱۳] و مردی توانگر با ۰۰۰‘۴۰ درهم اندوختۀ نقد بوده است[۱۴].

برخی از محققان اهل سنت نوشته‌اند که ابوبکر از جوانی از دوستان نزدیک پیامبر بوده و در یکی از سفرهای شام نیز آن حضرت را همراهی کرده است،[۱۵]

ابوبکر در زمان پیامبر اکرم

در مورد زمان اسلام آوردن او بین روایات اهل سنت اختلاف است. با توجه به قطعی بودن عنوان اولین مرد مسلمان برای امام علی (علیه السلام)، برخی از منابع سعی نموده‌اند با نقل روایاتی او را اولین مرد بالغ مسلمان نشان دهند چرا که امام علی (علیه السلام) در هنگام ایمان آوردن بیش از ده سال نداشت اما در روایتی محمد بن ‌سعد از پدر خود نقل می‌کند که پیش ‌از ابوبکر بیش از پنجاه نفر مسلمان شده بودند[۱۶].

برجسته‌ترین حادثه زندگی ابوبکر همراهی با پیامبر در هجرت به مدینه و پنهان شدن در غار ثور است. وقتی پیامبر از طریق وحی از توطئه قتل خویش آگاه شد، تصمیم به هجرت به مدینه گرفت که در ابتدای راه به ابوبکر برخورد و به اتفاق او از مکه خارج شد. در پی تعقیب مکیان، ابوبکر ترسیده بود اما پیامبر وی را آرام کرد. اهل سنت برای همراهی ابوبکر با پیامبر در هجرت به مدینه به ویژه اقامت چند روز در غار ثور اهمیت بسیار قائل شده‌اند.

اما مفسران شیعه با توجه به جمله «لاتحزن»[۱۷] (که اشاره دارد به توصیه پیامبر به ابوبکر مبنی بر نترسیدن از چیزی) بر این باورند که این همراهی ابوبکر تصادفی بوده و با توجه به هراس و نگرانی او، فضیلتی برای وی به شمار نمی‌آید. وی با عمر بن خطاب عقد اخوت داشت و بعدها به همراه او و ابوعبیده جراح خلافت را به دست گرفت. [۱۸].

مهم‌ترین اقدامات

از جمله مهم‌ترین اقدامات ابوبکر عبارت است از:

  1. حمله به شهرهای تحت تسلط ساسانیان (عراق و روم شرقی (شام
  2. توصیه به عدم نقل حدیث،
  3. جمع‌‌آوری اولیه قرآن بود،
  4. ابوبکر پیش از وفات عمر را به جانشینی خود منصوب کرد.

بیعت گرفتن ابوبکر برای خلافت

بلافاصله پس از رحلت پیامبر(ص) و در حالی که اهل بیت و عده‌ای از صحابه سرگرم تجهیز جنازه شریف آن حضرت بودند، عده دیگری از مسلمانان - از هر دو گروه انصار و مهاجرین - در محلی به نام سقیفه بنی‌ساعده جمع شدند و پیرامون تعیین جانشین پیغمبر به مذاکره وجدال پرداختند و نهایتاً ابوبکر را به جانشینی پیامبر تعیین نمودند.

جمع دیگری از مسلمانان و از جمله اهل بیت و در راس آنها علی ابن ابی‌طالب (علیه السلام)، وقتی نادیده انگاشتن واقعه غدیر و نصب جانشینی الهی امام علی (ع) را - که در منابع شیعی به صورت مفصل ذکر شده است - از سوی برخی از اصحاب دیدند و از نتیجه تصویب افراد جلسه در سقیفه مطلع شدند به عنوان اعتراض از اکثریت جدا و متمایز گردیده و از همان وقت بنای تشیع (که همان تبعیت و پیروی از علی بن ابی‌طالب بود) پی ریزی شد. این عده که در میان آنها صحابه ای چون عباس، فضل بن عباس، زبیر، خالد بن سعید، مقداد، سلمان فارسی، ابوذر، عمار یاسر، براء بن عازب و... حضور داشتند، در خانه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) تجمع نمودند. ولی اعتراض آنان، خلیفه و حامیانش را از عملکردشان بازنداشت.

اقدامات ابوبکر در دوران خلافت

مصادره فدک

ابوبکر بعد از رحلت پیغمبر خاتم ملک فدک را که هدیه و هبه رسول الله به دخترش فاطمه زهرا بود و در زمان حیات مبارکش به دخترش داده بود، مصادره کرد. فاطمه برای دفاع از حق خود به مسجد رفت و در جمع مهاجرین و انصار طی خطبه‌ای مفصل رفتار ابوبکر را شدیداً مورد اعتراض قرار داد.

یعقوبی این جریان را به صورت خلاصه چنین بیان می‌کند:

«فاطمه دختر پیامبر خدا نزد ابوبکر آمد و میراث خود را از پدرش خواستار گردید. پس به او گفت: پیامبر خدا گفته است:انا معشر الانبیاء لانورث، ما ترکنا صدقة، ما گروه پیمبران میراث نمی دهیم، آنچه بجای گذاریم صدقه است.

پس گفت: افی الله ان ترث اباک و لاارث ابی، اما قال رسول الله: المرء یحفظ فی ولده؟ «آیا حکم خداست که تو از پدرت میراث بری و من از پدرم میراث نبرم، آیا پیامبر خدا نگفته است: حق مرد درباره فرزندانش رعایت می‌شود؟» پس ابوبکر گریست.[۱۹]

لشکرکشی‌های پیاپی به شام

ابوبکر پس از رسیدن به خلافت، سپاه اسامه را - که خودش از همراهی با آن سپاه قبل از وفات پیامبر«ص» خودداری نمود)،- تجهیز کرد و در حالی که عمر را از رفتن با آن لشکر معاف نموده بود[۲۰] به مرزهای روم فرستاد اسامه با این لشکر به شام رفت و بعد از به چنگ آوردن غنایمی به مدینه بازگشت.

ابوبکر لشکر دیگری نیز به فرماندهی ابوعبیده جراح روانه شام کرد و پس از آن نیز دسته‌های نظامی، پی در پی از مدینه به یاری او گسیل می‌شد. سپاه اسلام در یرموک در آستانه پیروزی بود که خبر درگذشت ابوبکر به شام رسید (جمادی الثانی 13 ق، در 63 سالگی‌‌)[۲۱].

برخورد با مرتدین و مانعین زکات

یکی از مسائل پیش روی ابوبکر شورش و سرکشی قبایلی بود که پس از وفات پیامبر (صلی الله علیه) پرداختن زکات به جانشین او را برنمی‌تافتند. پاره‌ای از این شورش‌ها که در تاریخ اسلام به جنگ‌های ردّه شهرت یافته‌، در قالب دعوی نبوت در برخی نواحی جزیره العرب سربرآورد.

برخی از این سرکشی‌ها در واپسین روزهای حیات پیامبر (صلی الله علیه) نیز به طور پراکنده آغاز شده بود ولی در خلافت ابوبکر آشکارتر شد. به هر حال، لشکرهایی پی در پی شورشیان را در هم کوبیدند و حکومت مرکزی به خلافت ابوبکر استوار ماند[۲۲].

سیاست منع کتابت و نقل حدیث

در دوران خلافت ابوبکر نوشتن احادیث پیغمبر اکرم به کلی ممنوع شد و اگر در جایی حدیث مکتوب کشف یا از کسی گرفته می‌شد آن را ضبط کرده، می‌سوزانیدند .حکم منع نقل و کتابت حدیث در تمام دوران خلفای راشدین تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز خلیفه اموی (99-102) استمرار داشت[۲۳].

درگذشت ابوبکر

ابوبکر بر اثر بیماری در هفتم جمادی الاخره سال ۱۳ق. پس از دو سال و سه ماه و ۲۶ روز خلافت در ۶۳ سالگی درگذشت[۲۴] و هنگام مرگ نخلستانی از غنایم بنی‌نضیر و زمین‌هایی در بحرین، غابه و خیبر از خود بر جای نهاد. او هنگام مرگ باوجود مخالفت برخی صحابه، عمر بن خطاب را به جانشینی خود برگزید[۲۵] امیرمؤمنان علی (علیه السلام) این انتخاب را جبران تلاش‌های عمر در قدرت‌بخشی به ابوبکر و کاری قابل پیش‌بینی ‌دانست و از این کار وی که به‌ رغم شایسته ندانستن خود برای خلافت و تقاضای عزل خویش، جانشین انتخاب کرد، اظهار شگفتی نمود.[۲۶] عمر شبانه در فاصله میان منبر و قبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بر وی نماز گزارد و او را بر پایه وصیتش کنار قبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دفن کرد[۲۷].

پانویس

  1. ابن اثیر الجزری، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۲۳
  2. ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷.
  3. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۶۹؛ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷-۱۶۸.
  4. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۷۰؛ ابن اثیر الجزری، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۰۵
  5. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۴۶؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۱۳
  6. (رک: بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۵۸۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۵۳-۲۵۵؛ مفید، الارشاد، مکتبه بصیرتی، ص۱۰۲)
  7. انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۰۱
  8. الطبقات، ج۳، ص۱۲۶
  9. عبدالله، عبدالرحمن و محمد، پسران او و اسماء، عایشه و ام کلثوم دختران او بودند. عایشه، به همسری پیامبر(صلی الله علیه) درآمد و اسماء، همسر زبیر بن عوام و مادر عبدالله بن زبیر شد. محمد فرزند ابوبکر، پس از مرگ او و ازدواج مادرش، اسماء بنت عمیس با امیرمؤمنان(علیه السلام) زیر نظر او تربیت گردید و از اصحاب نزدیکش شد و توسط عمرو بن عاص در مصر به قتل رسید. (انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۷؛ الامالی، ص۷۹) قاسم فرزند محمد بن ابی‌بکر از فقیهان هفت‌گانه مدینه و پدر ام فَروه، همسر امام باقر (علیه السلام) بود. (التنبیه و الاشراف، ص۲۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۱۱) بیشترین نسل ابوبکر از طَلْحَه، نوه عبدالرحمان بن ابی‌بکر، با نام طَلحیون ادامه یافت. (التنبیه و الاشراف، ص۲۴۹)
  10. طبری، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۷
  11. ابن عبدربه، احمد بن محمد، ج۳، ص۳۲۶-۳۲۷، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م
  12. ابن اثیر، علی بن محمد، ج۳، ص۲۰۶، اسدالغابه، قاهره، ۱۲۸۶ق
  13. ابن رسته، احمد بن عمر، ج۷، ص۲۱۵، الاعلاق النفیسه، لیدن، ۱۸۹۱م
  14. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۲، بیروت، دار صادر
  15. سیوطی، الخصائص الکبری، ج۱، ص۸۴، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م
  16. تاریخ طبری، ج‌ 2، ص‌ 316
  17. آیه 40 سوره توبه
  18. از پیدایش اسلام تا ایران اسلامی، رسول جعفریان، ص 132
  19. ترجمه تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 1
  20. ترجمه تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 2
  21. دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، ابولقاسم گرجی، تهران: مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1367، ج 8
  22. دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، ابولقاسم گرجی، تهران: مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1367، ج 8
  23. شیعه در اسلام، علامه طباطبائی رحمه‌الله
  24. الطبقات، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۱
  25. الطبقات، ج۳، ص۱۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۸۸؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۱۱۶
  26. معانی الاخبار، ص۳۶۱؛ نهج‌البلاغه، ج۱، ص۳۲-۳۳؛ الفصول المختاره، ص۲۴۷
  27. الطبقات، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۷