سعید بن مسیّب

سعید بن مسیب بن حزن مخزومی، یکی از فقهای هفت‌گانه مدینه واز یاران برجسته حضرت علی بن الحسین (علیه‌السلام) بود. سعید بن مسیب تا پایان عمر پیرو اهل‌‏بیت عصمت‏ باقی ماند. در تاریخ ولادت و وفاتش اندکی اختلاف است. به نوشته مورخان او در سال 15 هجری دیده به جهان گشود و در سال 94 یا 95 هجری‏ بدرود حیات گفت. سال رحلت او را سنه الفقهاء می‏‌نامند: زیرا در این سال‏ بسیاری از عالمان وارسته و فقهای برجسته شیعه وفات یافتند. او از بزرگان تابعان و نخستین فقیهان مدینه به شمار می‌رود. بلکه فقیه الفقهاء و موسس مکتب فقهی مدینه می‌باشد: درعالم شیعه نیز از عالمان و محدثان شیعه است: از جمله افرادی است که عصر چهار معصوم: امام علی، امام حسن، امام حسین و امام سجاد(علیه‌السلام) را درک کرده است: از جمله معدود اصحاب اولیه امام سجاد(علیه‌السلام) به شمار می‌رود. وی از مخالفان بنی‌امیه بود و از بیعت با یزید بن معاویه خودداری کرد. ابن مسیب به ویژه پس از آنکه به خواستگاری عبدالملک مروان از دخترش برای ولیعهد و فرزندش ولید جواب رد داد و دخترش را در برابر دو درهم مهریه، به عقد مردی تهیدست درآورد، مورد خشم خلیفه قرار گرفت.

سعید بن مسیّب
سعید بن مسیّب.png
نام کاملسَعید بن مُسَیِّب بن حَزَن قَرَشی مَخْزومی
نام‌های دیگرسید التابعین
اطلاعات شخصی
محل تولدمدینه
محل درگذشتمدینه
دیناسلام، شیعه
استادان
شاگردان
  • زهری
  • قتاده
  • عمربن دینار
  • یحیی بن سعید

تولد

سعید بن مسیب در سال 15 یا17 هجری در عهد خلافت عمر، در شهر مدینه متولد شده و در همان شهر به تحصیل علم و دانش پرداخته واز محضر اصحاب پیامبر(صلی الله علیه) و اساتید و محدثان این شهر بهره برده و همان‌گونه که از شرح احوال او بر می‌آید، غالب عمرش را در مدینه گذرانده و جز برای حج از آن خارج نشده است ولی با توجه به این که او چهل دفعه به حج مشرف شده، می‌توان گفت که از محدثان مکه نیز بهره‌ها برده است.

خاندان

سعید بن مسیب از قبیله بنی مخزوم است و پدر او مسیب و جدش حزن، هردو پیامبر (صلی الله علیه) را درک کرده‌اند و از کسانی هستند که در فتح مکه اسلام آوردند و به نقلی مسیب از مهاجران بوده و در غزوه حدیبیه و بیعت رضوان، حضور داشته است. پیامبراکرم (صلی الله علیه) به حزن بن ابی وهب، جد سعید، پیشنهاد کرد که نامش را به سهل تغییر دهد ولی او نپذیرفت و گفت: می‌خواهم به نامی که پدر و مادرم برای من نهاده‌اند، خوانده شوم.

خاندان سعید، نوعی رابطه و خویشی سببی با بنی‌هاشم داشته‌اند: زیرا برادر حزن، هبیره بن ابی وهب، شوهر ام هانی، خواهر امیرمومنان علی(علیه‌السلام) بود. فرزندان هبیره، خواهرزادگان علی (علیه‌السلام) شیعیان خوبی بودند و از یاران امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به شمار می‌آمدند. مصقله بن هبیره والی منطقه اردشیر خره در عصر حکومت آن حضرت بود. هم‌چنین جعده بن هبیره از سوی علی (علیه‌السلام)در خراسان والی بود.

از این رو در خاندان سعید، احتمالا گرایش ضد هاشمی که تمایل غالب قریشیان بود، کمتر بوده است. به استثنای یک مورد که زبیربن بکار نقل کرده: حزن، جد سعید در جریان سقیفه، از خالد بن ولید که علیه انصار سخنرانی کرده بود، طرفداری نموده و درتعریف و مدح او شعر سروده بود.

البته این مساله، بیشتر جنبه قبیلگی و تعصب قومی‌ داشته است: زیرا خالد نیز از قبیله بنی‌مخزوم بوده است. مسیب، پدر سعید تاجر بوده و خرید و فروش روغن می‌کرده است.

ویژگی‌های سعید

سید تابعان

تابعان کسانی هستند که محضر رسول خدا (صلی الله علیه) را درک نکردند، ولی اصحاب آن حضرت را دیدند: لذا تمام کسانی که بعد از رحلت پیامبراکرم (صلی الله علیه) به دنیا آمدند، از تابعان به شمار می‌آیند. بدین معنی که به تدریج اصحاب پیامبر (صلی الله علیه) از دنیا رفتند و مردم درمسائل شرعی به فقهای تابعان رجوع می‌کردند که سعید بن مسیب از مهمترین فقیهان این عصر بود و به گفته ابن خلکان، سیدالتابعین به شمار می‌آمد.

فقیه مدینه

در اواخر قرن اول هجری دو مکتب و مدرسه فقهی در میان مسلمانان پدید آمد: مکتب عراق و مکتب مدینه.

مکتب عراق را مکتب رای و مکتب مدینه را مکتب حدیث می‌گفتند. فقهای عراق بیشتر بر رای و استدلال عقلی تکیه می‌کردند ولی فقهای مدینه بر احادیث و روایات فقهی تکیه داشتند. از میان فقهای چهارگانه اهل‌سنت، ابوحنیفه نماینده مکتب عراق و مالک بن انس نماینده مکتب مدینه بود.

سعید بن مسیب در عصر خود یکی از مهمترین فقیهان مدینه به شمار می‌آمد و به گفته ابن سعد، رئیس فقیهان مدینه بود. بلکه موسس مکتب فقهی مدینه به شمار می‌آمد.

اهل ورع و عبادت

سعید بن مسیب از عابدان و زاهدان عصر خود بود: ابن خلکان درمورد او می‌گوید: او میان فقه و حدیث و زهد و عبادت و ورع راجمع کرده بود.

سعید پیوسته ملازم مسجدالنبی بود و سی سال نماز جماعت آن جا راترک نکرده بود. روزی چشمش درد می‌کرد، آب و هوای وادی عقیق رابه او توصیه کردند، ولی او از رفتن به آن جا امتناع کرد و گفت: پس چگونه به نماز جماعت صبح و عشای مسجد النبی برسم؟!

جایگاه علمی

سعید بن مسیب از دانشمندان بی‌بدیل عصر خویش بود و عالم علی الاطلاق مدینه به شمار می‌رفت و از جمله فقهای هفت‌گانه اولیه مدینه بود که عبارتند از: عروه بن زبیر، ابوبکربن عبدالرحمن مخزومی، سلیمان بن یسار، عبیدالله بن عتبه، خارجه بن زید، قاسم بن محمدبن ابی‌بکر و سعیدبن مسیب که دو نفر اخیر را از پیروان اهل‌بیت(علیه‌السلام) و شاگردان امام سجاد(علیه‌السلام) دانسته‌اند.

در مورد مکانت علمی سعید بن مسیب همین بس که امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) درباره او فرمود:

«سعیدبن مسیب آگاه‌ترین مردم به آثار گذشتگان است و از لحاظ فهم و درک مسائل از همه قوی‌تر می‌باشد.»

اساتید

سعید بن مسیب در تحصیل علم و دانش و گردآوری حدیث سعی بلیغ ورنج فراوان برده بود: چنان‌که خود می‌گوید: «شب‌ها و روزها را در جستجوی یک حدیث صرف می‌کردم.»

در این راه از تمام راویان اخبار و محدثان عصر خود و صحابیان پیامبر (صلی الله علیه) سود برده بود، حتی گاهی خدمت همسران پیامبر (صلی الله علیه) می‌رسید و از آنان اخذ حدیث می‌کرد. اشخاصی از بزرگان صحابه چون جابر ابن عبدالله انصاری و سلمان فارسی، از اساتید او به شمار می‌رفتند. وی از محضر امیرمومنان علی (علیه‌السلام) بیشترین استفاده را کرده بود وبه نقل کشّی تربیت شده آن حضرت به شمار می‌رفت.

بعد از شهادت علی (علیه‌السلام) از محضر فرزندان آن حضرت بهره می‌برد و به نقل کلینی در عصر امامت امام سجاد (علیه‌السلام)، از حواریون و شاگردان نزدیک آن امام به شمار می‌رفت و پیوسته از محضر آن حضرت استفاده می‌کرد و احادیثی از آن جناب نقل کرده است.

شاگردان

سعید بن مسیب استاد و سرپرست مکتب فقهی مدینه بود و غالب علم جویانی که به مدینه می‌آمدند، پای درس او می‌نشستند و از آراء فقهی و نظرات علمی او بهره می‌بردند و در معضلات و مشکلات فقهی محل رجوع مردم بود. عمر بن عبدالعزیز آنگاه که حاکم مدینه بود، در هیچ امری قضاوت نمی‌کرد، مگر این که درباره آن از سعید بن مسیب استفتاء می‌کرد.

اشخاصی از اصحاب ائمه (علیه‌السلام) چون ابوحمزه، ابوغالب اسدی، ثمالی و ابان بن تغلب از شاگردان سعید بن مسیب بودند و به واسطه او روایاتی از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل کرده‌اند.

تشیع

شیخ طوسی سعیدبن مسیب را در زمره اصحاب امام سجاد (علیه‌السلام) ذکر کرده است. و مرحوم کلینی از امام صادق (علیه‌السلام) نقل کرده که سعید بن مسیب، قاسم بن محمد بن ابی‌بکر و ابوخالد کابلی از افراد مورد وثوق علی بن الحسین (علیه‌السلام) بودند.

یکی دیگر از دلائل تشیع سعید بن مسیب، مواضع سیاسی کاملا ضداموی اوست. وی حکومت اموی را باطل و حاکمان آن را غاصب می‌دانست و در مورد یزید سخن او مشهور است که سال‌های حکومت یزید را سال‌های شوم معرفی کرده بود.

سعید به جهت چنین مواضعی پیوسته مورد آزار و اذیت امویان قرار می‌گرفت. زمانی به خاطر مخالفت با عبدالملک و اباء از به رسمیت شناختن فرزندان او، ولید و سلیمان، به عنوان ولیعهد تازیانه می‌خورد و به زندان می‌افتد. زمانی هم تحت نظر قرار می‌گیرد و از معاشرت با مردم محروم می‌شود.

سعیدبن مسیب علاوه بر مخالفت با بنی‌امیه، در سایر مواضع سیاسی نیز با ائمه اطهار (علیه‌السلام) همسویی داشت. چنان که در فتنه ابن‌زبیر، با او بیعت نکرد و مورد آزار و اذیت عمال وی بود.

برخی در مورد تشیع سعید اشکال کرده گفته‏‌اند: فتاوای او بیشتربا فقه اهل‌سنت سازگار است تا طریقه اهل‌بیت (علیه‌السلام). دومین اشکالی که بر او گرفته‌اند، عدم حضور او در تشییع جنازه امام سجاد (علیه‌السلام) می‌باشد. صاحب منتهی المقال از این دو اشکال به نحو زیر پاسخ گفته است: «مخالفت طریقه او با طریقه اهل‌بیت (علیه‌السلام) منافاتی با تشیع او ندارد، چرا که بسیاری از اصحاب ائمه اطهار (علیه‌السلام) و اعاظم شیعیان آنها در بیشتر مسائل فقهی و فتاوای شرعی موافق اهل‌سنت هستند.

بلکه بعضی از نظریاتی که بعضی ازعلمای شیعه مثل ابن جنید قائل شدند مانند قیاس، به ضرورت مذهب باطل است: به ویژه اصحاب امام سجاد (علیه‌السلام) که به جهت شدت تقیه، قادر به اظهار اصول و فروع مذهب شیعه نبودند، مگر خیلی مسائل اندک، آن هم برای عده‌ای قلیل: چنان که شیعیانی که امامت امام باقر (علیه‌السلام) را نپذیرفتند (مثل زیدیه) در فروع دین از فقهای عامه پیروی کردند. شخصی چون ابن عباس که تشیع او مسلم است، بیشتر آراء و نظریاتش مخالف اصول شیعه است، اما حاضر نشدن سعیدبن مسیب در تشیع جنازه امام سجاد (علیه‌السلام) به احتمال قوی به خاطر تقیه ودفع تهمت بوده است.»

درگذشت

بالاخره این فقیه بزرگوار و محدث عالی مقام، پس از عمری بندگی و اطاعت و تحصیل و تدریس و نشر فرهنگ محمدی (صلی الله علیه)در سال 94 ه. در شهر مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع مدفون شد. این سال را به جهت مرگ عده‌ای از فقهاء در آن، سنه الفقهاء نامیدند. البته در مورد تاریخ مرگ سعید سال‌های 92،93، 95 و 105 هجری نیز نقل شده است.

منابع

برگرفته از سایتپایگاه اطلاع رسانی حوزه