عثمان بن عَفان سومین خلیفه از خلفای راشدین نزد اهل سنت و از اصحاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه) است. عثمان بنابر شورایی که عمر بن خطاب پیش از مرگ خود برای انتخاب خلیفه تعیین کرد به خلافت رسید و از سال ۲۳ قمری تا هنگام کشته شدنش در سال ۳۵ قمری حکومت کرد.

عثمان
نام کاملعثمان بن عفان بن ابی العاص بن امیة
نام‌های دیگرابوعمرو، ابوعبدالله
اطلاعات شخصی
روز تولدسال ششم بعد از واقعه عام الفیل
محل تولدمکه
سال درگذشت۳۵ ق، ۳۴ ش‌، ۶۵۵ م
محل درگذشتمدینه

عثمان ۴۹ روز آخر عمر خود را در محاصره مخالفین و معترضین خود بود که نهایتاً به قتل او انجامید. عثمان همچنین نسخه‌ای رسمی از قرآن را جمع‌آوری و به ثبت رسانید. پس از قتل عثمان اختلافات گروه‌های مسلمانان و سرزمین‌های متحده اسلامی (مثل شام، عراق، حجاز و مصر) بیشتر شد، این ناسازگاری‌های سیاسی و دینی منجر به درگیری‌هایی موسوم به فتنه اول و دوم گردید.

معرفی عثمان

عثمان بن ابى العاص بن امیه بن عبد شمس بن عبد مناف بن قصىّ، مادرش اروى دختر کریز بن ربیعة بن حبیب بن عبد شمس بن عبد مناف بن قصى است و مادر مادرش بیضاء دختر عبدالمطلب‌ بن هاشم بن عبد مناف است که کنیه‌اش ام حکیم است[۱].

کنیه عثمان در جاهلیت ابو عمرو بود و چون اسلام آشکار شد از رقیه دختر رسول خدا(صلی الله علیه) داراى پسرى به نام عبدالله شد و کنیه ابو عبدالله را براى خود برگزید[۲] تولد عثمان را به اختلاف، سال هفتم[۳]. یا ششم عام الفیل نوشته‌اند.

گفته‌اند که عثمان به دعوت ابوبکر[۴] در مکه اسلام آورد. البته برخی اسلام او را در پی اسلام طلحه و زبیر دانسته‌اند[۵].

اسلام آوردن عثمان

عثمان به دعوت ابوبکر، در مکه اسلام آورد[۶]. سال دقیق اسلام آوردن عثمان به درستی دانسته نیست؛ ولی گفته‌اند که او در همان اوایل دعوت پیامبر(صلی الله علیه) در خانه ارقم بن ابی ارقم ایمان آورده است. [۷]

عثمان از نخستین کسانی است که از مکه به حبشه هجرت کرد[۸]. با این که در زمان جنگ بدر در مدینه بود، در جنگ شرکت نکرد. تاریخ‌نگاران گفته‌اند علت عدم شرکت او در جنگ، بیماری همسرش رقیه دختر پیامبر اکرم(صلی الله علیه) بود و شخص پیامبر او را ملزم به ماندن در مدینه کرد و رقیه در پایان همان جنگ درگذشت[۹].

عثمان قبل از خلافت

در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله)

وی از جمله مهاجرین به حبشه به همراه همسرش بوده است.[۱۰] و در هنگام هجرت به مدینه به خانه اوس بن ثابت (برادر حسان بن ثابت) در محله بنى نجار وارد شد.

نوشته‌اند که به دلیل بیماری همسرش در جنگ بدر حضور نیافته است.[۱۱] اما پیامبر (صلی الله علیه و آله) سهم عثمان را در غنایم بدر منظور فرمود.[۱۲] وی همراه مسلمانان در غزوه احد شرکت کرد، اما از جمله مسلمانانی بود که در حین جنگ و پس از سخت شدن اوضاع، فرار کرد. برخی از مورخین نوشته‌اند که وی سه روز فراری بوده است.[۱۳]

همچنین رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در جریان صلح حدیبیه او را به عنوان سفیر به نزد قریش فرستادند تا به آنها بگوید که مسلمانان براى جنگ نیامده‌ اند، بلکه براى تعظیم خانه خدا آمده و پس از قربانى شتران شهر را ترک خواهند کرد.

عثمان در بلدح با قریش برخورد. پیام رسول خدا (صلی الله علیه) را به قریش رساند . قریش گفتند که از همانجا بازگرد و به محمد (صلی الله علیه و آله) بگو: آنان اجازه نخواهند داد تا او وارد مکه شود.

در این لحظه ابان بن سعید بن عاص از اشراف مکه بدو پناه داد و براى حفظ جان او، پشت سر وى سوار اسب شد و او را به مکه آورد. عثمان با تک تک اشراف مکه سخن گفت، اما اقدام عثمان نیز حاصلى در بر نداشت. گفته ‌اند که عثمان سه روز در مکه براى دعوت قریش به پذیرش صلح ماند. غیبت سه روز او موجب نگرانی و بیعت رضوان بین مسلمانان شد.

عثمان در زمان ابوبکر و عمر

در زمان ابوبکر وی از افراد نزدیک به خلیفه بوده و کاتب وی به شمار می‌آمد. عثمان که در تمام دوره بیمارى ابوبکر ملازم او بود، از طرف وى مکلف به نوشتن عهدنامه جانشینى عمر شد. با نوشتن آغاز عهد، ابوبکر به حالت اغماء رفت و عثمان که تکلیف خود را مى‌دانست تا به آخر عهد را نوشته و نام عمر را در آن درج کرد. ابوبکر پس از به هوش آمدن از وى خواست تا آنچه را نوشته بخواند و او چنین کرد و ابوبکر نوشته او را تایید نمود. [۱۴]

در دوره عمر نیز از نفوذ قابل توجهی برخوردار بود و در آن شرایط، نماینده بنی‌امیه به شمار می‌آمد.[۱۵]

شورای خلافت

در سال ۲۳ هجری فیروز غلام ایرانی مغیرة بن شعبه، عمر بن خطاب را مضروب ساخت. عمر تنها چند روز پس از این ضربت زنده ماند، اما پیش از مرگ خود، شورایی شش نفره متشکل از امام علی (علیه السلام)، عثمان بن عفان، زبیر بن عوام، طلحة بن عبیدالله، عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابی وقاص تشکیل داد و به آنها دستور داد تا یک نفر را از بین خود به عنوان خلیفه انتخاب کنند. سعد از ابتدا رأی خود را به عبدالرحمان واگذار کرد. زبیر به طرفداری از علی (علیه السلام) از نامزدی خلافت انصراف داد. عبدالرحمان اعلام کرد که خواستار خلافت نیست. طلحه که پسرعموی ابوبکر و مخالف علی(علیه السلام) بود، به طرفداری از عثمان کنار رفت. بنابراین فقط علی (علیه السلام) و عثمان نامزد خلافت بودند[۱۶] و رأی و نظر عبدالرحمن بسیار حائز اهمیت شد.

عبدالرحمن‌ بن عوف پس از ۳ روز رایزنی با مردم، به‌ویژه اشراف و امرا، ابتدا از علی (علیه السلام) خواست تا متعهد شود که در صورت نیل به مقام خلافت، به کتاب خدا، سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ابوبکر و عمر عمل کند. علی (علیه السلام) در جواب گفت: امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به کتاب خدا و سنت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) عمل کنم. سپس عبدالرحمن شرط خود را با عثمان در میان گذاشت و او بلافاصله پذیرفت. به همین جهت، عبدالرحمن ابن‌ عوف با عثمان بیعت کرد.

عثمان از هجرت به مدینه تا رحلت پیامبر(ص)

از زمان هجرت تا رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، عثمان جز در وقایعی معدود نقش برجسته‌ای در میان مسلمانان نداشت . آنچه در این ایام از ایشان نقل شده به شرح زیر است:

  1. عثمان با اجازه از پیامبر(صلی الله علیه) و به دلیل بیماری سخت همسرش رقیه – در جنگ بدر حضور نیافت [۱۷] و همان روزی که خبر پیروزی مسلمانان به مدینه رسید، رقیه از دنیا رفت. [۱۸]
  2. در سفر مسلمانان به مکه که منجر به صلح حدیبیّه شد؛ پیامبر گرامی اسلام، عثمان را به جهت ارتباط عاطفی که با قریش داشت، برای صلح به داخل مکه فرستاد. پس از مدتی خبر رسید که اهالی مکه عثمان را کشته‌اند. این خبر، مسلمانان را به این باور رسانید که باید برای جنگ آماده شوند؛ لذا با یکدیگر پیمانی بستند که به بیعت رضوان معروف شد، سپس خبر رسید که مرگ او تنها یک شایعه بوده است. طبیعتاً به همین دلیل، او در بیعت رضوان نیز حضور نداشت. [۱۹]
  3. جنگ تبوک از جمله جنگ‌هایی بود که سختی‌های بسیاری را متوجه مسلمانان کرد؛ زیرا مسافت بسیار طولانی به همراه گرمی شدید هوا، با امکانات آن‌روز مسلمانان هم‌خوانی نداشت؛ لذا نیاز به کمک‌های بسیاری بود و عموم مسلمانان‌، در حد توان خود به سپاه اسلام کمک کردند و از آن‌جا که عثمان به لحاظ مالی، وضعیت مناسب‌تری از دیگران داشت، کمک بیشتری نسبت به دیگران کرد.[۲۰] در برخی نقل‌ها، ارقام اغراق‌آمیزی درباره کمک‌های عثمان ذکر شده است. [۲۱]

گردآوری قرآن در زمان عثمان

قرآن کریم در زمان پیامبر(ص) هم به کتابت در می‌آمد و هم بسیاری از نزدیکان آن حضرت آیات را حفظ می‌کردند. با این حال طبق دیدگاه برخی از قرآن پژوهان به دلایلی قرآن تا زمان ابوبکر در قالب یک کتاب تدوین نگردید.. رویداد یمامه که عده‌ای کثیر از حافظان قرآن در آن کشته شدند، باعث گشت تا موضوع تدوین قرآن در قالب یک کتاب برای مسلمانان پیش آید. ابوبکر برای این کار، زید بن ثابت را انتخاب کرد.

زید همه نوشته‌های پراکنده قرآنی را جمع کرد و هر آیه قرآنی را هرچند دهها حافظ و دهها نوشته، مؤید و مطابق آن بود، با اخذ حداقل دو شاهد (یکی از کتابت، یکی از حفظ) می‌پذیرفت. قرآن جمع و تدوین یافتۀ زید همچنان متشکل از صحیفه‌ها بود و به صورت مصحف نبود و سرانجام آن را در جعبه‌ای نهادند و کسی را مأمور حفظ و نگهبانی آن کردند. این گردآوری، ۱۴ ماه و حداکثر تا وفات ابوبکر در سال ۱۳ق طول کشید. این نسخه را طبق وصیت ابوبکر در اختیار عمر نهادند. پس از عمر نیز طبق وصیتش آن را در اختیار دخترش حفصه دختر عمر همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله) قرار دادند.

در زمان خلافت عثمان، با فتوحات اسلامی و رفتن قرآن به سرزمین‌های تازه گشوده، اختلافات و مشکلات بسیاری در قرائت کلمات قرآن پیش آمد. عثمان گروهی مرکب از زید بن ثابت و سعید بن عاص و عبدالله بن زبیر و عبدالرحمن بن حارث تشکیل داد. این گروه با همکاری ۱۲ نفر از قریش و انصار که امام علی (علیه السلام) بر کار آنان به نوعی نظارت و اشراف داشت کار استنساخ نسخه نهایی را آغاز کرد.

آنان تمام نوشته‌های زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) را گردآوردند. سپس نسخه کتابت زید در زمان ابوبکر را که نزد حفصه محفوظ بود، به امانت گرفتند. قرار بر این بود که هر وقت ۳ تن همکار زید با او در کتابت کلمه‌ای اختلاف یافتند به لهجه قریش کتابت کنند. به این ترتیب کار تدوین نهایی، بر مبنای صحایف بازمانده از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و نسخه‌های اختصاصی از جمله نسخه حفصه و نسخه خود زید، و با تکیه به حفظ حافظان و شهادت شاهدان، پیش رفت و مصحف امام یعنی مصحف نمونه و رسمی و نهایی که معروف به مُصحَف عُثمانی بود، در فاصله چهار تا پنج سال از ۲۴ق تا قبل از ۳۰ق، سرانجام یافت و از روی آن ۵ یا ۶ نسخه عیناً استنساخ شد.

دو نسخه در مکه و مدینه نگه داشته شد و ۳ یا ۴ نسخه دیگر همراه با یک حافظ قرآن که نقش معلم و راهنمای درست خوانی را داشت، به مراکز مهم جهان اسلام یعنی بصره، کوفه، شام و بحرین ارسال شد. سپس عثمان دستور داد تمام نوشته‌ها و نسخه‌های پیشین را از میان ببرند تا ریشه نزاع و اختلاف به کلی از میان برود. [۲۲]

برخی از اقدامات شخصی عثمان

عثمان در منا نماز را بر خلاف سنت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) تمام خواند و وقتی با اعتراض صحابه از جمله عبدالرحمان بن عوف روبرو شد و نتوانست به آنان جوابی بدهد، گفت: هذا رَأىٌ رَأَیْتُهُ. این رأیی است که خود بر آن شدم! [۲۳] به گفته متقی هندی (مولف کتاب کنزالعمال) تغییر در وضو و اختلاف در وضوی شیعه و اهل سنت از زمان خلافت او آغاز شد. [۲۴] او با آنکه در جایی خود می‌گوید پیامبر (صلی الله علیه و آله) پس از شستن صورت و دست‌ها و مسح سر، پاها را نیز مسح کرد [۲۵] اما در جای دیگر وضوی پیامبر (ص) را شستن پاها می‌داند.[۲۶]

حضرت علی (علیه السلام) در‌این‌باره می‌فرماید:

اگر دین تابع نظر افراد بود، هرآینه کف پاها به مسح کردن سزاوارتر از روی پاها بود؛ ولی من دیدم که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روی پاها را مسح می‌فرمود. [۲۷]

بر اساس روایاتی از اهل سنت جبرئیل مسح پا ها را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) تعلیم داد. [۲۸]

فتوحات در عهد عثمان

در زمان عثمان بر سرزمین‌های فتح شده مسلمانان افزوده شد. برای نمونه برخی از شهرهای منطقه فارس به دست عرب افتاد که فرماندهی این فتح با عثمان بن ابی العاص بود. همچنین در سال ۲۹ هجری مناطقی از شمال آفریقا به فرماندهی عبدالله بن ابی سرح و جزیره قبرس به فرماندهی معاویة بن ابی سفیان فتح گشت.

برخی مناطق، مانند شهرهای منطقه فارس ایران نیز در این دوره شورش کردند و کوشیدند استقلال خود را بازیابند؛ ولی سرکوب گشتند. کشته شدن یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی در زمان عثمان روی داد. به نقل منابع، یزدگرد آخرین بار در استخر با سپاه عرب رو به رو گشت و عثمان بن ابی العاص و عبدالله بن عاص که فرماندهان عرب در آن منطقه بودند، با او مقابله کردند. یزدگرد شکست خورد و به مرو گریخت و در ماجرایی که منابع نقل کرده‌اند، در آنجا، در خواب، به دست آسیابانی در مرو کشته شد. [۲۹]

اهمیت جریان قتل عثمان در تاریخ اسلام

قضایایی که منتهی به قتل عثمان بن عفان به عنوان سومین خلیفه مسلمانان، گردید از مهم‌ترین حوادث دوران بعد از پیامبر اسلام دانسته شده است. او حدود دوازده سال خلیفه مسلمانان بود.[۳۰]به گفته برخی از تاریخ‌پٰژوهان ، عثمان در شش سال اول خلافت بسیار آرام عمل کرد و کوشید موقعیت خود را مستحکم کند. اما در شش سال دوم، بنی‌امیه را صاحب قدرت کرد، مناصب مهم حکومتی را به آنها سپرد و عملا تمام قدرت در دست بنی‌امیه افتاد.[۳۱]

شیوه حاکمیت او اعتراض‌هایی را برانگیخت که منجر به محاصره خانه و سپس قتل او شد. ابن‌حجر عسقلانی مورخ اهل‌سنت معتقد است قتل عثمان سرآغاز فتنه‌ها در جهان اسلام گردید.[۳۲] اختلاف بین بنی‌امیه و بنی‌هاشم و طرفداران آنها را دوباره برافروخت؛ بنی‌امیه خود را خونخواه عثمان دانسته و علی(علیه السلام) را که خلیفه بعدی بود مقصر قتل او می‌دانستند. بنی‌امیه قتل عثمان را وسیله‌ای برای احیای برتری و قدرت خود میان عرب قرار دادند.[۳۳]

پس از قتل عثمان تاریخ اسلامی وارد مرحله جدیدی شد.[۳۴] کشته‌شدن او زمینه‌ساز جنگ‌های داخلی در زمان حاکمیت امام علی (علیه السلام) گردید. در یکی از این جنگها اشخاص برجسته ای مانند طلحه، زبیر و عایشه در برابر او قرار گرفته و در نبردی دیگر گروهی به نام خوارج در برابر امام علی ایستادند.[۳۵]

برخی از جزئیات قتل عثمان

معترضان به سیستم حکومتی عثمان به تدریج به این نتیجه رسیدند که عثمان قصد کناره‌گیری و تن‌دادن به خواسته‌های آنان را ندارد، پس قصد جان او را کردند؛ ولی برخی معذورات مانند نگهبانی حسن بن‌علی (علیه السلام) و مایل نبودن شورشیان به درگیری با او و بنی‌هاشم، مانع حمله آنان به خانه عثمان می‌شد. شورشیان عاقبت از دور به خانه عثمان تیر انداختند و در این میان امام حسن(علیه السلام) زخمی شد. تیری نیز به مروان خورد و محمد بن طلحه نیز خون‌آلود شد و سر و صورت قنبر غلام علی(علیه السلام) شکست. محمد بن‌ابی‌بکر از اینکه امام حسن (علیه السلام) زخمی شد، هراسان بود که مبادا بنی‌هاشم به سبب این موضوع وارد کار شوند و فتنه گسترش یابد.

چون امام حسن(علیه السلام) زخمی شده بود، دو مرد او را از خانه عثمان بیرون بردند. محاصره‌کنندگان گفتند اگر بنی‌هاشم خون را بر سر و صورت حسن ببینند، مردم را از دور عثمان می‌پراکنند؛ بنابراین تصمیم گرفتند پیش از آن، عثمان را بدون اینکه کسی متوجه شود بکشند. چند نفر از خانه یکی از انصار گذشتند و وارد خانه عثمان شدند، به طوری که هیچ‌یک از اطرافیان عثمان متوجه ورود آنان نشدند.

در این زمان فقط همسر عثمان نزد وی بود. شورشیان عثمان را کشتند و همسرش شروع به شیون کرد. امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) وقتی وارد‌ دارالاماره شدند، دیدند عثمان کشته و بدن او مُثله شده است. امام علی (علیه السلام)، طلحه، زبیر و سعد از موضوع آگاه شدند و شروع به خواندن آیه انا لله و انا الیه [۳۶] راجعون کردند. دینوری نقل کرده است عده‌ای همچون علی (علیه السلام) بر کشته عثمان گریستند تا جایی که علی(علیه السلام) از هوش رفت. [۳۷]

قتل عثمان در سال ۳۵ق روی داد.[۳۸] درباره سن او در این هنگام اختلاف است. از واقدی (درگذشته: ۲۰۷ یا ۲۰۹ق.) نقل کرده‌اند عثمان ۸۲‌ساله بوده است.[۳۹] برخی منابع نام قاتل عثمان را سودان بن حمران نوشته‌اند. [۴۰]

مردم مدینه از دفن عثمان در قبرستان بقیع جلوگیری کردند. در نتیجه او را در بیشه‌ای که معروف به حَشِّ کوکب بود و در خارج از بقیع یا به عبارتی پشت بقیع قرار داشت، دفن کردند. پس از روی کار آمدن معاویه و حاکمیت مروان بن حکم بر شهر مدینه، مروان اطراف قبر عثمان را خرید و همچنین حکم داد تا مسلمانان مردگان خویش را در بقیع از آن سوی که عثمان مدفون بود به خاک سپردند تا مدفن او به بقیع متصل شود. [۴۱]

موضع امام علی در قتل عثمان

بنابر منابع تاریخ اسلام، امام علی (علیه السلام) با قتل عثمان مخالف بود و برای جلوگیری از قتل او، دو فرزندش حسن و حسین (علیه السلام) و چند تن دیگر را به نگهبانی خانه او گماشت. [۴۲] به نقل برخی منابع، او پس از اطلاع از قتل عثمان گریست و نگهبانان خانه او را توبیخ کرد و گفت که هیچ توجیهی برای قتل عثمان وجود ندارد. [۴۳]

در نقلی دیگر از قول امام علی (علیه السلام) نقل شده است که عثمان، خود، حسن و حسین (علیه السلام) را که از او حفاظت می‌کردند، از جنگ با مهاجمان خانه خود بازداشته است. [۴۴] پیش از قتل عثمان نیز امام علی (علیه السلام) بارها وساطت کرد و کمک‌هایی به او رساند؛ برای نمونه وقتی معترضان وی را محاصره کردن و آب را بر او بستند، امام علی (علیه السلام) آب و غذا به او می‌رساند. [۴۵]

به نقل منابع اهل سنت از امام علی(علیه السلام)، او گفته است که اگر عثمان از من برای دفاع از خود کمک می‌خواست از جان مضایقه نمی‌کردم، به مرگ حسن و حسین رضا می‌دادم، من مردم را از کشتن عثمان بیم دادم. [۴۶] گفته‌اند وقتی معترضان مصری قصد محاصره و قتل عثمان را کردند، نزد علی (علیه السلام) آمدند. گفتند: برخیز و همراه ما بیا تا به سوی او برویم، خداوند خون وی را حلال کرده است. علی(علیه السلام) گفت: به خدا سوگند چنین نخواهم کرد و با شما نخواهم آمد. مردم مصر گفتند: پس برای چه برای ما نامه نوشتی؟ علی گفت: به خدا سوگند، من هرگز برای شما نامه‌ای ننوشتم. در این جا آنها به یکدیگر نگاه کردند. [۴۷]

پیامدهای قتل عثمان

پس از کشته شدن عثمان بن عفان به دست شورشیان، مسلمانان با علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) به عنوان خلیفه بیعت کردند. معاویه که والی شام بود، مدعی خلافت شد ولی از آنجا که در مقابل منزلت علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) در جامعه پس از پیامبر(صلی الله علیه) توانایی کافی برای طرح این ادعا را نداشت، قتل عثمان را بهانه کرد و مدعی شد که علی(علیه السلام) در قتل عثمان نقش داشته و خود را ولی خون عثمان خواند و شامیان را به جنگ علیه او شوراند.

معاویه در پاسخ به کسانی که از او می‌خواستند از خلافت مشروع علی بن ابی‌طالب پیروی کند، می‌گفت علی در کشته شدن عثمان بی‌تقصیر نیست و اگر تقصیر ندارد، قاتلان او را به ما تحویل دهد تا آنگاه به موضوع بعدی که خلافت مسلمانان است، بپردازیم و درباره آن بیندیشیم. [۴۸] از آن طرف، همسر عثمان پیراهن خون آلود و مقداری از ریش کنده شده او را همراه نامه‌ای برای معاویه فرستاد و طلب خونخواهی کرد.

معاویه از این نامه و پیراهن عثمان برای بیعت گرفتن از مردم به نفع خود استفاده کرد و امام علی(علیه السلام) را مقصر کشته شدن عثمان معرفی نمود. علاوه بر این، او با پیراهن عثمان، مردم شام را به جنگ علیه امام علی(علیه السلام) تشویق کرد. بدین ترتیب، لباس خونین و خونخواهی عثمان تبدیل به بهانه‌ای شد برای ناحق نشان دادن خلافت علی(علیه السلام) و حقانیت خلافت معاویه. شامیان نیز با او موافقت کردند و به معاویه گفتند: عثمان پسر عموی توست و تو ولی دم او هستی، ما نیز همراه تو هستیم. [۴۹]

قتل عثمان و متعاقب آن، ادعای خلافت معاویه، جنگ‌های بزرگی مانند جنگ صفین را به مسلمانان تحمیل کرد و هزاران نفر و از جمله برخی صحابه پیامبر(صلی الله علیه) مانند عمار بن یاسر در این جنگ ها جان خویش را از دست دادند. شهادت امام علی(علیه السلام) و به حکومت رسیدن معاویه و تغییر مسیر خلافت اسلامی به حکومت موروثی از مهمترین پیامدهای قتل عثمان بن عفان است.

پانویس

  1. طبقات ابن سعد/ترجمه، ج۳ ص
  2. طبقات ابن سعد/ترجمه، ج۳ ص
  3. . ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۷
  4. ذهبی، اسدالغابه، ۳، ۴۸۱
  5. طبقات ابن سعد/ترجمه، ج۳ ص ۴۶
  6. ذهبی، اسدالغابه، ۳، ۴۸۱
  7. ابن جوزی، المنتظم، ۴، ۳۳۵
  8. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۸
  9. واقدی، المغازی، ۱، ۱۰۱؛ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۳۸؛ ذهبی، اسدالغابه، ۳، ۴۸۲
  10. طبقات ابن سعد/ترجمه، ج۳ ص ۴۶
  11. واقدی، المغازی، ۱، ۱۰۱
  12. طبقات ابن سعد/ترجمه، ج۳ ص ۴۶
  13. المغازى، ج ۱، ص ۲۳۷، ترجمه ارشاد، ص ۷۳(طبری، ۳۱۰ق)، ج ۴، ص ۱۴۵، ناشر: دار الفکر/تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۹، ناشر: دار الکتب العلمیة/أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ۴، ص ۶۳، تحقیق عادل أحمد الرفاعی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی/ السیرة النبویة، ج ۳، ص ۵۵؛ / المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج ۱۷، ص ۳۴۷، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبدالعزیز الشتری، ناشر: دار العاصمة/ دار الغیث/ الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج ۳، ص ۱۰۷۴، تحقیق علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل/ الوافی بالوفیات، ج ۲۰، ص ۶۱، تحقیق: أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى، ناشر: دار إحیاء التراث/ البدایة والنهایة، ج ۴، ص ۲۸ ۲۹،، ناشر: مکتبة المعارف)
  14. تاریخ الطبرى، ج ۳، ص ۴۲۹، شرح نهج البلاغة، ج ۱، صص ۱۶۳- ۱۶۵، نثر الدار، ج ۲، صص ۱۵، ۲۳، الکامل فى التاریخ، ج ۲، ص ۴۲۵، حیاة الصحابه، ج ۲، ص ۲۶، طبقات الکبرى، ج ۳، ص ۲۰۰
  15. تاریخ سیاسی اسلام، تاریخ خلفا، رسولخ جعفریان، ص ۱۴۷
  16. تاریخ الامم و الملوک، ج ۳، ص ۲۹۶؛ شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۱۸۸
  17. الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج ‏3، ص 1038
  18. اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج‏ 3، ص 482
  19. الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج ‏3، ص 1038
  20. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبدالسلام، ج 3، ص 470، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق
  21. الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج ‏3، ص 1040
  22. تاریخ قرآن، رامیار، ص۴۰۷-۴۳۱؛ خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۵
  23. الكامل ابن اثیر، ترجمه، ج‏9، ص167و 168؛ تاریخ اسلام، ج4 ص268
  24. کنزالعمال ج9 ص443 ح 26890
  25. المصنف فی الأحادیث والآثار ج1 ص16
  26. مسند الدارمی ج1 ص544
  27. ابن ابی شیبه، المصنف فی الأحادیث والآثار ج1 ص25؛ کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال ج9 ص606
  28. صنعانی، المصنف ج1 ص19؛ ابن ابی شیبه، المصنف فی الأحادیث والآثار ج1 ص26
  29. دینوری، الاخبار الطوال، ۱۳۹ و ۱۴۰
  30. شیخ مفید، الإختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۰
  31. جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۱۴۴
  32. ابن‌حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۳۷۹
  33. غریب، خلافة عثمان بن عفان، قاهره، ص۱۶۵
  34. الغبان، فتنة مقتل عثمان بن عفان، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۲۳۸
  35. غریب، خلافة عثمان بن عفان، قاهره، ص۱۵۹
  36. بخشی از آیهٔ ۱۵۶ سورهٔ بقرهٔ قرآن
  37. دینوری، امامت و سیاست، ترجمه، ص۶۷-۷۰
  38. ابن عبدالبر، الاستیعاب
  39. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۴۸
  40. ابن عبدالبر، الاستعیاب، 3، 1045
  41. ترجمه مروج الذهب مسعودی؛ ج۱ص۷۰۳/ ترجمه الطبقات الکبری؛ الغدیر، ج ۱۸،ص۳۷ و ۴۰؛ اخبار مدینة الرسول، ص۱۵۶ به نقل از آثار اسلامی مکّه و مدینه، ص۳۵۰-۳۵۱، رسول جعفریان
  42. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج‏3،ص:1046
  43. دینوری، امامت و سیاست(ترجمه فارسی)، ص۶۹
  44. دینوری، امامت و سیاست(ترجمه فارسی)، ص۷۶
  45. دینوری، امامت و سیاست(ترجمه فارسی)، ص۶۱
  46. دینوری، امامت و سیاست(ترجمه فارسی)، ص۷۶
  47. دینوری، امامت و سیاست(ترجمه فارسی)، ص۶۱
  48. ابن مزاحم، وقعة صفین/ترجمه، ص:271
  49. دینوری، امامت وسیاست/ترجمه، ص:۱۱۰