ویژگیهای فلسطین از منظر قرآن و روایات (مقاله): تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
|||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
== ارزش و جایگاه قدس ومحدوده آن == | == ارزش و جایگاه قدس ومحدوده آن == | ||
سرزمین فلسطین و قدس به جهاتی در نزد همه شرایع ابراهیمی از ارزش و جایگاه بالا و مقام عالی برخوردار میباشد. همه پیروان هر یک از سه شریعت ابراهیمی (اسلام و یهود و مسیحیت) تقدس آن را معتبر دانسته و از قداست آن یاد و دفاع میکنند | سرزمین فلسطین و قدس به جهاتی در نزد همه شرایع [[ادیان ابراهیمی|ابراهیمی]] از ارزش و جایگاه بالا و مقام عالی برخوردار میباشد. همه پیروان هر یک از سه شریعت ابراهیمی ([[اسلام]] و [[آیین یهودیت|یهود]] و [[مسیحیت]]) تقدس آن را معتبر دانسته و از قداست آن یاد و دفاع میکنند<ref>(الموسوعه الفلسطینیه ج۳؛ ص ۵۱۰ ذیل مدخل قدس)</ref>. | ||
آثار و بناهای دینی فراوانی در این سرزمین برای هر یک از پیروان این سه شریعت توحید آسمانی وجود دارد که میتوان به دیوار ندبه برای یهودیان، کلیسای قیامت برای مسیحیان و مسجدالاقصی برای مسلمانان یاد کرد | آثار و بناهای دینی فراوانی در این سرزمین برای هر یک از پیروان این سه [[شریعت]] [[توحید]] آسمانی وجود دارد که میتوان به دیوار ندبه برای یهودیان، کلیسای قیامت برای مسیحیان و [[مسجد الاقصی|مسجدالاقصی]] برای مسلمانان یاد کرد<ref>(دایره المعارف تشیع، ج۳، ص ۵۵۸)</ref>. | ||
چنان که گفته شد قداست سرزمین اختصاص به شهر قدس نداشته بلکه همه سرزمین فلسطین از چنین قداستی برخوردار میباشد. این مطلب را روایات نیز تایید میکند؛ زیرا در بیان قداست فلسطین روایاتی وارد شده که اختصاص به شهر قدس و جایی که مسجدالاقصی قرار گرفته ندارد. از جمله علل میتوان به قداست شهرالخلیل به عنوان مکان کوچ و هجرت حضرت ابراهیم(ع) و نیز محل دفن آن حضرت <ref>(التحریر و الننویر ج ۱۲ ص۱۶۲)</ref> اشاره کرد. | چنان که گفته شد قداست سرزمین اختصاص به شهر قدس نداشته بلکه همه سرزمین فلسطین از چنین قداستی برخوردار میباشد. این مطلب را روایات نیز تایید میکند؛ زیرا در بیان قداست فلسطین روایاتی وارد شده که اختصاص به شهر قدس و جایی که مسجدالاقصی قرار گرفته ندارد. از جمله علل میتوان به قداست شهرالخلیل به عنوان مکان کوچ و هجرت حضرت ابراهیم(ع) و نیز محل دفن آن حضرت <ref>(التحریر و الننویر ج ۱۲ ص۱۶۲)</ref> اشاره کرد. | ||
آن سرزمین به جهاتی چند مقدس و مبارک گفته شده است که از آن جمله به جهت فراوانی آب و سرزمین حاصل خیز | آن سرزمین به جهاتی چند مقدس و مبارک گفته شده است که از آن جمله به جهت فراوانی آب و سرزمین حاصل خیز<ref>تفسیر قرطبی ج ۶ ص ۸۳</ref>، گهواره شرایع آسمانی و توحیدی<ref>(مجمع البیان ج ۳ ص ۲۷۶)</ref> و مسکن صالحان و پیامبران<ref>بحارالانوار ج ۱۳ ص ۱۷۷</ref>. از مهمترین دلایل این ستایش بیان شده است. | ||
بنابراین این قداست و مبارک بودن به دو جهت مادی و معنوی مورد تایید و گزارش قرار گرفته است. البته میبایست علت معنوی را بر علل دیگری ترجیح داد؛ زیرا رسالت پیامبران و دعوت مردمان به | بنابراین این قداست و مبارک بودن به دو جهت مادی و معنوی مورد تایید و گزارش قرار گرفته است. البته میبایست علت معنوی را بر علل دیگری ترجیح داد؛ زیرا [[رسالت انبیاء|رسالت پیامبران]] و دعوت مردمان به توحید که از این سرزمین آغاز شده اصل اساسی در تبرک سرزمین میبایست برشمرد؛ چون همین مساله رسالت پیامبران است که زمینهساز برکت و خیر فراوان بر مردمان شده است. هر چند که دیگر وجوه نیز میتواند خود از برکات همین نعمت عظیم باشد؛ چه این که قرآن هدایت بشری و عمل به آموزههای وحیانی را از علل نزول برکات زمینی و آسمانی برشمرده است. با توجه به {{متن قرآن |فلما جاءها نودی ان بورک من فی النار و من حولها و سبحان الله رب العالمین |سوره = نمل |آیه = ۸ }} و نیز سیاق {{متن قرآن |نتلوا علیک من نبا موسی و فرعون بالحق لقوم یومنوند|سوره = قصص |آیه = ۳ }} میتوان گفت که علت اصلی تبرک سرزمینی همین مساله توحید و پرستش خدای یگانه و عمل به دستورهای وی بوده باشد؛ زیرا در یک نظام اعتقادی توحیدی، تقدس و تبرک سرزمینی و یا مکان و یا زمانی در بیشتر موارد به سبب رخدادهای مهم دینی است که در آنها روی داد و یا مناسکی است که میبایست در آن زمان و یا مکان به جا آورده شود که از آن جمله میتوان به مسئله تبرک سحر و ماه رمضان و ذی الحجه و سرزمین مکه و عرفات و منی یاد کرد. <ref>(المیزان ج۱۴ ص۱۳۷)</ref>. | ||
مبارک خواندن خانه خدا | مبارک خواندن خانه خدا<ref>آل عمران آیه۹۶</ref> و <ref>انعام آیات ۹و ۱۵۵</ref> و یا اطراف [[مسجد الاقصی|مسجدالاقصی]]<ref>اسراء آیه۱</ref> و یا [[شب قدر]]<ref>دخان آیه۳</ref> از سوی خدا نیز بر همین اساس و موازین میباشد. | ||
به هر حال در تمام منابع اسلامی و یهودی قداست اختصاصی به آبادی قدس و اورشلیم نداشته بلکه شامل همه فلسطین است. البته اختلاف نظرهایی در تعیین حدود سرزمین مقدس وجود دارد. محدوده این سرزمین مقدس بر پایه باورهایی یهودی متغیر است و این تغییر به دورههای گوناگونی برمیگردد که یهودیان بر مناطقی چیره بوده و یا آن را از دست میدادند. از این رو معیار در قداست به وجود دولت یهودی و چیرگی آنان بستگی مییابد که همواره در دورههای مختلف متغیر بوده است | به هر حال در تمام منابع اسلامی و یهودی قداست اختصاصی به آبادی قدس و اورشلیم نداشته بلکه شامل همه فلسطین است. البته اختلاف نظرهایی در تعیین حدود سرزمین مقدس وجود دارد. محدوده این سرزمین مقدس بر پایه باورهایی یهودی متغیر است و این تغییر به دورههای گوناگونی برمیگردد که یهودیان بر مناطقی چیره بوده و یا آن را از دست میدادند. از این رو معیار در قداست به وجود دولت یهودی و چیرگی آنان بستگی مییابد که همواره در دورههای مختلف متغیر بوده است<ref>(قاموس کتاب مقدس ص۶۸۵)</ref>. | ||
با توجه به باورهای تورانی یهودیان درباره مرزهای دولت موعود میتوان گفت که مرزهای آن برای یهودیان مشخص است (کتاب مقدس؛ عدد۳۴) که در برخی از تفاسیر اسلامی نیز این محدوده بازتاب یافته است | با توجه به باورهای تورانی یهودیان درباره مرزهای دولت موعود میتوان گفت که مرزهای آن برای یهودیان مشخص است (کتاب مقدس؛ عدد۳۴) که در برخی از تفاسیر اسلامی نیز این محدوده بازتاب یافته است<ref>(التحریر و التنویر ج۶ ص۱۶۲)</ref>. | ||
با این همه در بینش و نگرش بیشتر مفسران و مورخان اسلامی که قداست سرزمین فلسطین را فراتر از جریان مالکیت بنی اسرائیل بر آن مینگرند، با توجه به آیات گوناگون قرآن نظریات متعددی درباره حدود آن ارایه دادهاند که میتوان آنها را به سه دسته سرتاسر سرزمین شام؛ از مصر تا | با این همه در بینش و نگرش بیشتر مفسران و مورخان اسلامی که قداست سرزمین فلسطین را فراتر از جریان مالکیت بنی اسرائیل بر آن مینگرند، با توجه به آیات گوناگون قرآن نظریات متعددی درباره حدود آن ارایه دادهاند که میتوان آنها را به سه دسته سرتاسر سرزمین شام؛ از مصر تا [[فرات]]؛ بخشهایی از شام (سرزمین فلسطین) دستهبندی کرد. | ||
با این همه قداست از آن سرزمین فلسطین است که شامل صحرای سینا و سرزمین فلسطین کنونی و بخشی از اردن و لبنان و سوریه را شامل میشود. به نظر میرسد که تسری قداست آن به پیرامون به مناسبتهای گوناگونی است که برای پیامبران ابراهیمی رخ داده است. از این رو قداست را به همه سرزمین و منطقه شامات تسری دادهاند که مهد پیامبران و محل ظهور و گسترش ادیان توحیدی و الهی بوده است | |||
با این همه قداست از آن سرزمین فلسطین است که شامل [[صحرای سینا]] و سرزمین فلسطین کنونی و بخشی از [[اردن]] و [[لبنان]] و [[سوریه]] را شامل میشود. به نظر میرسد که تسری قداست آن به پیرامون به مناسبتهای گوناگونی است که برای پیامبران ابراهیمی رخ داده است. از این رو قداست را به همه سرزمین و منطقه [[شام (شامات)|شامات]] تسری دادهاند که مهد پیامبران و محل ظهور و گسترش ادیان توحیدی و الهی بوده است<ref>(تفسیر نمونه ج۴ ص۲۳۷و نیز ج۱۲ ص۳۱۳)</ref>. | |||
== ویژگیهای سرزمین قدس == | == ویژگیهای سرزمین قدس == |
نسخهٔ ۳۰ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۰۶
صفات و ویژگیهای فلسطین از منظر قرآن و روایات عنوان مقالهایست که در پژوهشگاه مطالعات تقریبی به نگارش در آمده است. این مقاله به ویژگیهای فلسطین را از منظر قرآن و روایات اهلبیت مورد بررسی قرار داده است.
صفات و ویژگیهای فلسطین از منظر قرآن وروایات
چکیده
قدس، بیتالمقدس و سرزمین مبارک ،نامهای سرزمینی است که از سوی خداوند، تبرک و قداست یافته است. درآیه 11 و 12 سوره طه میفرماید: «پس زمانی که موسی به سرزمین مقدس در آمد از سوی خداوند، موسی خوانده شد که من خود پروردگار توام، پس کفش هایت را برکن زیرا تو در سرزمین و وادی مقدس طوی هستی.» در آیه 30 سوره قصص همین سرزمین به مبارک ستوده شده است. در سخنان موسی (ع) «همه سرزمینی که مردم بنی اسرائیل مامور شدند تا پس از رهائی از دست فرعونیان ،درآن سکونت گزینند و زیست کنند، سرزمین مقدس دانسته شد.» در آیه 137 سوره اعراف و نیز آیه 93 سوره یونس و 104 سوره اسرا و 21 مائده، سرزمین فلسطین و شر ق و غرب آن به عنوان سرزمین مبارک یاد شده است.
در این مقاله با استناد به آیات قرآن به ده ویژگی قدس اشاره شده است: قبله گاه مسلمین و سرزمین معراج و سومین شهر معظم و سرزمین پیامبران و سرزمین رباط و جهاد و سرزمین مقدس و سرزمین صدق و راستی و سرزمین بلند و والامقام و سرزمین جایگاهی نزدیک و پیوستگی سبا به شام و فلسطین، وهم چنین به اماکن مقدسه در اطراف آن اشاره شده است. کلمات کلیدی: قدس، بیتالمقدس، فلسطین، اورشلیم قداست مبارک قبله اسراء معراج پیامبران یهود جهاد.
مقدمه
در اعتقاد اسلامی، قدس از جایگاه دینی والا و رفیعی برخوردار است. مسلمانان، با تمام گروهها و مذاهب و گرایشها بر این موضوع اتفاق نظر دارند، پس تمام امت از شرق تا غرب و شمال تا جنوب، در این مورد متفقند و عجیب نیست که تمام مسلمانان به لزوم دفاع از قدس و تحریک احساسات و عواطف به خاطر آن و حمایت از حریم و مقدساتشان و فدا کردن جان و مال در راه حمایت و طرد متجاوزان از آن، پایبند باشند.
قدس، بیتالمقدس و سرزمین مبارک نامهای سرزمینی است که از سوی خداوند تبرک و قداست یافته است. هرچند که همه مناطق زمین به جهت آیه و نشانهای الهی بودن و انتساب به آفریدگارشان از جایگاهی بلند و رفیع برخوردار بوده و از قداست و برکت بهرهمند میباشند. یا عبادی الذین آمنوا ان ارضی واسعة فایای فاعبدون [عنکبوت–۵۶] و وجعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها ... [فصلت–10] و نیز ولسلیمان الریح عصفة تجری بامره الی الارض التی بارکنا فیها ... [انبیاء–۸۱] به شرط آن که مختص سرزمین خاورمیانه ندانیم؛ چنان که از وجعلنا بینهم و بین القری التی بارکنا فیها قریً ظاهرةً وقدرنا فیها السیر سیروا فیها لیالی و ایاما آمنین [سبا–۱۸] نیز بر میآید یمن نیز در این آیه به عنوان سرزمین مبارک خوانده شده است) ولی سرزمین فلسطین تنها سرزمینی است که در قرآن به عنوان سرزمین مقدس توصیف شده است. به این معنا که گاه سرزمینهای دیگری نیز از سوی خداوند به صفت و ویژگی برکت متصف شده است؛ چنان که در آیه ۹۶ سوره آل عمران درباره سرزمین مکه که خانه خدا در آن قرار دارد میفرماید: ان اول بیت وضع للناس للذی ببکه مبارکا و هدی للعالمین [آل عمران–۹۶] نخستین خانهای که برای مردمان قرار داده شده آنی است که در بکه (مکه) مبارک و مرکز هدایت جهانیان است.
دلیل نامگذاری
قدیمیترین نامی که بر این شهر اطلاق شده، «أوروشالم»، نزد کنعانیها به معنای خدای آرامش و صلح، بوده است. در کتیبههای مصری تل العمارنه (کنار نهر نیل در شمال شهر اسیوط)متعلق به قرن نوزدهم و هجدهم پیش از میلاد، از این شهر به نام «روشالیموم» یاد شده است. در تورات واژه اورشلیم که به عبری «یروشالایم» تلفظ میشود، بارها آمده است و از حیث ریشه شناسی، گفتهاند که به طور مستقیم از نام کنعانی آن یعنی «اوروشالم» گرفته شده است. در تورات با نامها و مضامین زیر از این شهر یاد شده است: سالیم، شالیم (کتاب مزامیر، مزمور ۷۶:۲)، یبوسی یبُوس شهر یهودا، شهر خدا، قریة پادشاه عظیم و شهر مقدس در آثار راجع به تاریخ نخستین سدههای اسلامی، نام این شهر به صورت «ایلیاء مدینة بیتالمقدس» آمده است.
ایلیاء، اشاره به نامهادریانوس اول، امپراتور روم، است که بر شهر ویران شده اورشلیم، شهری رومی بنا کرد و نام آیلیا کاپیتولینا را بر آن نهادالقدس همان کلمه آرامی قدشه است که در اصطلاح قرته د ـ قدشه، معنای «شهر قدس”،» و نه «شهر مقدس”،» از آن مستفاد میشده است. استفاده از کلمه بیتالمقدس برای این شهر، در زبان فارسی دری، از قدیم رایج بوده و در بسیاری از متون کهن نظم و نثر فارسی به کار رفته است.
ویژگیهای جغرافیایی و جمعیت شناختی
بیتالمقدس در نزدیکی مرکز فلسطین در حدود ۲۴ کیلومتری غرب بحرالمیت و ۵۶ کیلومتری شرق دریای مدیترانه، در آب پخشان بین جلگه مدیترانه و دره رود اردن قرار دارد و شهری کوهستانی است که ۲۵۰۰ پا از دریای مدیترانه و ۳۸۰۰ پا از بحرالمیت بالاتر است. آب و هوای شهر، گرمسیری، نیمه خشک، همراه با تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای سرد و بارانی است. بنابر آمار سال ۲۰۰۹، جمعیت بیتالمقدس ۷۸۰,۲۰۰ تن است که ۳۹ درصد آن، عرب و بقیه مهاجران یهودی با ملیتهای مختلف و نیز اقلیتی مسیحی هستند. زبان غالب مردم، عربی و عبری است. اکثریت مسلمانان بیتالمقدس، اهلسنت و غالبا یهودیان ساکن این شهر، ارتدوکس و در اجرای شریعت تورات مشهور به بنیادگرایی و تندروی هستند. گزارشهایی از نارضایتی دیگر یهودیان از فشارهای این گروه در دست است.
ارزش و جایگاه قدس ومحدوده آن
سرزمین فلسطین و قدس به جهاتی در نزد همه شرایع ابراهیمی از ارزش و جایگاه بالا و مقام عالی برخوردار میباشد. همه پیروان هر یک از سه شریعت ابراهیمی (اسلام و یهود و مسیحیت) تقدس آن را معتبر دانسته و از قداست آن یاد و دفاع میکنند[۱]. آثار و بناهای دینی فراوانی در این سرزمین برای هر یک از پیروان این سه شریعت توحید آسمانی وجود دارد که میتوان به دیوار ندبه برای یهودیان، کلیسای قیامت برای مسیحیان و مسجدالاقصی برای مسلمانان یاد کرد[۲].
چنان که گفته شد قداست سرزمین اختصاص به شهر قدس نداشته بلکه همه سرزمین فلسطین از چنین قداستی برخوردار میباشد. این مطلب را روایات نیز تایید میکند؛ زیرا در بیان قداست فلسطین روایاتی وارد شده که اختصاص به شهر قدس و جایی که مسجدالاقصی قرار گرفته ندارد. از جمله علل میتوان به قداست شهرالخلیل به عنوان مکان کوچ و هجرت حضرت ابراهیم(ع) و نیز محل دفن آن حضرت [۳] اشاره کرد. آن سرزمین به جهاتی چند مقدس و مبارک گفته شده است که از آن جمله به جهت فراوانی آب و سرزمین حاصل خیز[۴]، گهواره شرایع آسمانی و توحیدی[۵] و مسکن صالحان و پیامبران[۶]. از مهمترین دلایل این ستایش بیان شده است. بنابراین این قداست و مبارک بودن به دو جهت مادی و معنوی مورد تایید و گزارش قرار گرفته است. البته میبایست علت معنوی را بر علل دیگری ترجیح داد؛ زیرا رسالت پیامبران و دعوت مردمان به توحید که از این سرزمین آغاز شده اصل اساسی در تبرک سرزمین میبایست برشمرد؛ چون همین مساله رسالت پیامبران است که زمینهساز برکت و خیر فراوان بر مردمان شده است. هر چند که دیگر وجوه نیز میتواند خود از برکات همین نعمت عظیم باشد؛ چه این که قرآن هدایت بشری و عمل به آموزههای وحیانی را از علل نزول برکات زمینی و آسمانی برشمرده است. با توجه به فلما جاءها نودی ان بورک من فی النار و من حولها و سبحان الله رب العالمین [نمل–۸] و نیز سیاق نتلوا علیک من نبا موسی و فرعون بالحق لقوم یومنوند [قصص–۳] میتوان گفت که علت اصلی تبرک سرزمینی همین مساله توحید و پرستش خدای یگانه و عمل به دستورهای وی بوده باشد؛ زیرا در یک نظام اعتقادی توحیدی، تقدس و تبرک سرزمینی و یا مکان و یا زمانی در بیشتر موارد به سبب رخدادهای مهم دینی است که در آنها روی داد و یا مناسکی است که میبایست در آن زمان و یا مکان به جا آورده شود که از آن جمله میتوان به مسئله تبرک سحر و ماه رمضان و ذی الحجه و سرزمین مکه و عرفات و منی یاد کرد. [۷]. مبارک خواندن خانه خدا[۸] و [۹] و یا اطراف مسجدالاقصی[۱۰] و یا شب قدر[۱۱] از سوی خدا نیز بر همین اساس و موازین میباشد. به هر حال در تمام منابع اسلامی و یهودی قداست اختصاصی به آبادی قدس و اورشلیم نداشته بلکه شامل همه فلسطین است. البته اختلاف نظرهایی در تعیین حدود سرزمین مقدس وجود دارد. محدوده این سرزمین مقدس بر پایه باورهایی یهودی متغیر است و این تغییر به دورههای گوناگونی برمیگردد که یهودیان بر مناطقی چیره بوده و یا آن را از دست میدادند. از این رو معیار در قداست به وجود دولت یهودی و چیرگی آنان بستگی مییابد که همواره در دورههای مختلف متغیر بوده است[۱۲]. با توجه به باورهای تورانی یهودیان درباره مرزهای دولت موعود میتوان گفت که مرزهای آن برای یهودیان مشخص است (کتاب مقدس؛ عدد۳۴) که در برخی از تفاسیر اسلامی نیز این محدوده بازتاب یافته است[۱۳]. با این همه در بینش و نگرش بیشتر مفسران و مورخان اسلامی که قداست سرزمین فلسطین را فراتر از جریان مالکیت بنی اسرائیل بر آن مینگرند، با توجه به آیات گوناگون قرآن نظریات متعددی درباره حدود آن ارایه دادهاند که میتوان آنها را به سه دسته سرتاسر سرزمین شام؛ از مصر تا فرات؛ بخشهایی از شام (سرزمین فلسطین) دستهبندی کرد.
با این همه قداست از آن سرزمین فلسطین است که شامل صحرای سینا و سرزمین فلسطین کنونی و بخشی از اردن و لبنان و سوریه را شامل میشود. به نظر میرسد که تسری قداست آن به پیرامون به مناسبتهای گوناگونی است که برای پیامبران ابراهیمی رخ داده است. از این رو قداست را به همه سرزمین و منطقه شامات تسری دادهاند که مهد پیامبران و محل ظهور و گسترش ادیان توحیدی و الهی بوده است[۱۴].
ویژگیهای سرزمین قدس
اول
قدس، قبله اول مسلمانان
نخستین چیزی که از قدس در ذهن، احساس، بینش و فکر دینی مسلمانان خطور میکند، این است که قدس «اولین قبله» ایست که رسول خدا(ص) و یاران باوفایش از زمان فرض شدن نماز در شب اسراء و معراج، در سال دهم بعثت تا وقت نزول آیه تغییر قبله به طرفش نماز میگذاردند. سه سال در مکه و شانزده ماه در مدینه تا اینکه آیاتی مبنی بر نماز خواندن به طرف کعبه یا مسجدالحرام نازل گردید، خداوند متعال میفرماید: «و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجدالحرام، و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره»،[۱۵] «و از هر جا که بیرون رفتی رو به سوی مسجدالحرام کن و شما هر جا که بودید رو به سوی آن کنید». و در مدینه اثر باستانی بارزی است که این جریان را تأکید میکند و آن مسجد ذوقبلتین میباشد که مسلمانان در آن، قسمتی از یک نماز را به طرف قدس و بقیه اش را به طرف مکه ادا کردند و این مسجد هنوز هم پا بر جاست و تجدید بنا و ترمیم شده است و تا به امروز زیارت شده و در آن نماز برگزار میگردد. یهودیان بخاطر این تغییر و تحول، غوغای بزرگی در مدینه ایجاد کردند که قرآن پاسخشان را داد و اظهار داشت که جهت ها همه از آن خداست و اوست که جهت قبله نماز گزارانش را تعیین میکند:«سیقول السفهاء من الناس ما ولاهم عن قبلتهم التی کانو علیها، قل لله المشرق والمغرب یهدی من یشاء الی صراط مستقیم» [۱۶] نابخردان به مردم خواهند گفت: چه چیز آنها را از قبله خود که بر آن بودند برگرداند؟ بگو خاور(مشرق) و باختر (مغرب) از آن خداست، هر کس را بخواهد به راه راست هدایت مینماید. و در ادامه میفرماید: «و ما جعلنا القبله التی کنت علیها الا لنعلم من یتبع الرسول ممن ینقلب علی عقبیه، و إن کانت لکبیره الا علی الذین هدی الله، و ما کان الله لیضیع ایمانکم»،[۱۷] «و ما قبله ای را که بر آن بوده ای (و تا کنون به سوی آن نماز خوانده ای) قبله ننموده بودیم مگر اینکه بدانیم چه کسی از پیغمبر پیروی میکند و چه کسی بر پاشنههای خود میچرخد و اگرچه تغییر قبله بس بزرگ و دشوار است مگر بر کسانی که خدا آنها را رهنمون کرده باشد و خدا ایمان (عبادات قبلی) شما را ضایع نمیکند» یهودیان شایع کردند که نمازهای مسلمانان در این چند سال ضایع شده و هدر رفته است. چون این نمازها به طرف قبله درستی ادا نشده است. خداوند متعال در پاسخ به این شایعات آیاتی نازل کرده و فرمودند: «و ما کان الله لیضیع إیمانکم)» [۱۸] (و خداوند ایمان (عبادات قبلی) شما را ضایع نمیکند) یعنی نماز شما، چون این نمازها به طرف قبله ای درست و پسندیده در نزد خدای تعالی بوده است، مردود نمیشود.
دوم
قدس سرزمین اسرا و معراج:
دومین چیزی که از قدس در بینش اسلامی ترسیم میشود این است که خداوند متعال قدس را آخرین ایستگاه زمینی سفر اسرا و مبدأ سفر آسمانی معراج قرار داده است، چون خواست خداوند چنین اقتضا نمود که این سفر مبارک زمینی، شبانه از مکه و از مسجدالحرام ـ جایی که پیامبر اکرم در آن ساکن بود ـ شروع شود و در مسجدالاقصی به پایان رسد و این امر تصادفی نبود بلکه براساس تدبیر خدایی و حکمت ربانی انجام گرفت تا از این رهگذر، پایان بخش انبیاء و رسولان، در آنجا با پیامبران بزرگ ملاقات نموده و در نمازشان برای آنها امامت کند و این جریان بیانگر انتقال رهبری دینی جهان از بنی اسرائیل به امتی جدید و پیامبری جدید و کتابی جدید است؛ امتی جهانی و پیامبری جهانی و کتابی جهانی؛ چنانکه خداوند متعال میفرماید: «و ما أرسلناک إلا رحمه للعالمین«،[۱۹]. «ما تو را جز به عنوان رحمت برای جهانیان نفرستاده ایم» «تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا»، [۲۰]. جاوید و والا مقام کسی است که قرآن (یعنی جدا سازنده حق از باطل) را بر بنده خود نازل کرده است تا اینکه جهانیان را بیم دهد براستی که قرآن کریم مبدأ و مقصد این سفر را، در نخستین آیه سورهای که به اسم سفر نامیده میشود(سوره اسراء)، به صراحت بیان نموده آنجا که میفرماید: «سبحان الذی أسری بعبده لیلا من المسجدالحرام إلی المسجد الأقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا»،[۲۱]. تسبیح و تقدیس خدایی را سزاست که بنده خود را در شبی از مسجدالحرام به مسجدالأقصی برد، که اطرافش را پربرکت ساخته ایم، تا برخی از نشانههای (عظمت و قدرت) خود را بدو بنمایانیم. این آیه المسجدالحرام را ـ با وجود برکات و بزرگی هایش ـ توصیف نکرده است؛ ولی با وجمله «جایی که دور و برش را پر برکت ساخته ایم» به توصیف مسجدالاقصی پرداخته است. و قتی که اطرافش و حومه اش با برکت باشد، پس به یقین خود مبارک و با برکت است. قصه اسرا و معراج، سرشار از اسرار و دلالتهایی است که حاکی از اهمیت این مکان مبارک است، همان مکانی که جبرئیل براق را در آن بست ـ همان چهار پای عجیبی که وسیله نقلیه بین مکه و قدس بود ـ جبرئیل آنرا به صخره بست تا از سفر دیگری که از قدس یا مسجدالاقصی به مقصد آسمانهای بالا، به مقصد «سدره المنتهی» آغاز شد بازگردد، و از اینجا بود که خاطراتی مثل صخره و دیوار براق، از این سفر، برای مسلمانان به یادگار ماند. اگر قدس در این سفر مد نظر نمیبود خیلی راحت میتوانست معراج از مکه، یکسره به آسمان صورت گیرد؛ ولی گذشتن از این ایستگاه قدسی مخصوصاً مد نظر بوده است، چنانچه قرآن کریم و احادیث گهربار این را میرساند. یکی از ثمرات سفر اسرا برقراری ارتباط بین آغاز و پایان اسرا یعنی مسجدالاقصی است. و این ارتباط تأثیر و دلا لت خاصی در بینش، و وجدان و باطن انسان مسلمان دارد، به طوری که قدسیت و پاکی هر یک از این دو مسجد از دیگری جدا نشدنی است و هر کس در قبال یکی از این دو کوتاهی کند گویی که در قبال دیگری کوتاهی نموده است.
سوم
قدس سومین شهر معظم :
قدس سومین شهر معظم در اسلام است؛ شهر اول در اسلام، مکه مکرمه است که خداوند با مسجدالحرام به آن شرف و برتری داده است. دومین شهر در اسلام، طیبه یا مدینه منوره است که خداوند آنرا با مسجد نبوی مشرف گردانیده است و آرامگاه پیامبر اکرم (ص) نیز در آن قرار دارد و سومین شهر در اسلام، قدس یا بیتالمقدس است که خداوند آنرا با مسجدالاقصی ـ که خداوند گرداگردش را متبرک نموده است ـ شرف و برتری داده است. حدیث صحیحی دراینباره آمده است که بخاری و مسلم آنرا از ابو هریره و ابوسعید خدری ـ ـ روایت کردهاند که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «لا تشد الرحال إلا إلی ثلاثه مساجد المسجدالحرام، والمسجدالأقصی، و مسجدی هذا» (متفق علیه) بار سفر بسته نمیشود مگر برای سه مسجد: مسجدالحرام و مسجدالاقصی و مسجد من (که اینجاست) پس ثواب نماز خواندن در همه مساجد مساوی و برابر است و برای فرد مسلمان روا نیست ـ برای نماز خواندن، در هر مسجدی که باشد ـ بار سفر ببندد و عزم سفر نماید مگر برای نماز در یکی از این سه مسجد و حدیث هم به صیغه حصر آمده است، بنابراین هیچ مسجد دیگری با این مساجد قابل مقایسه نیست. نا گفته نماند که قرآن کریم قبل از ساختن مسجد نبوی، و حتی چند سال قبل ازهجرت، اهمیت و برکت مسجدالأقصی را اعلام نموده است و احادیث گهربار نبی اکرم (ص) را تأیید مینماید که یکی از این احادیث، حدیث مذکور است و حدیث دیگر آنست که بخاری و مسلم روایت میکنند که، «إن الصلاه فی المسجد الأقصی تعدل خمس مائه صلاه فی غیره من المساجد، ماعدا المسجدالحرام و المسجدالنبوی» «هر نماز در مسجدالأقصی برابر با پانصد نماز در مساجد دیگر است، به غیراز مسجدالحرام و مسجد نبوی» یکی دیگر از این احادیث، حدیثی است که ابوذر (رض) روایت میکند که از پیامبر اکرم (ص) سوال شد: نخستین مسجدی که در روی زمین بنا گردید کدام مسجداست؟ حضرت پاسخ فرمود:«مسجدالحرام» سپس سوال گردید: بعد از آن کدام مسجد؟ حضرت فرمودند:«مسجدالأقصی» و وقتی که اسلام مسجدالأقصی را سومین مسجد معظم در اسلام قرارمیدهد و به این ترتیب قدس را به دو شهر بزرگ اسلامی یعنی مکه و مدینه میافزاید، با اینکار میخواهد یکی از اصول مهمش را متذکر شود و آن اینکه اسلام برای آبادی آمده است نه خرابی؛ آمده است تا کامل کند نه ناقص سازد. قدس هم زادگاه پیامبران بود و مسلمانان هم از همه به پیامبران و انبیای خدا اولی و شایسته ترند، چنانچه پیامبر اکرم (ص) به یهود مدینه فرمود«ما از شما به موسی اولی هستیم».
چهارم
قدس سرزمین پیامبران
قدس نه تنها پارهای از خاک فلسطین است، بلکه گل سرسبد و نگین انگشتر آن است و خداوند متعال در پنج نقطه از کتابش این خاک را به برکت توصیف کرده است:
اول
در آیه اول اسراء، آنجا که مسجدالاقصی را به «جایی که اطرافش را پر برکت ساخته ایم» توصیف کرد.
دوم
در قصه خلیلش ابراهیم علیهالسلام آنجا که میفرماید: «و نجیناه و لوطا إلی الأرض التی بارکنا فیها للعالمین» [۲۲] «و او و لوط را نجات دادیم و به سرزمینی گسیل داشتیم که آنرا برای جهانیان پر خیر و برکت کردهایم».
سوم
در قصه موسی، جایی که از بنی اسرائیل ـ بعد از غرق فرعون و فرعونیان ـ سخن میگوید: «و اورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الأرض و مغاربها التی بارکنا فیها، و تمت کلمه ربک الحسنی علی بنی إسرائیل بما صبروا»[۲۳] «و ما همه جهات و نواحی پر نعمت و برکت سرزمین (مصر و شام) را به قوم مستضعف واگذار کردیم، و وعده نیک پروردگار بر بنی إسرائیل به خاطر صبر و استقامتی که نشان دادند، تحقق یافت»
چهارم
در قصه سلیمان پیغمبر، آنجا که سخن از پادشاهی بینظیرش که خداوند فقط به او ارزانی داشته و به کسی بعد از او نخواهد رسید ـ و قرار دادن باد در اختیار وی است: «و لسلیمان الریح عاصفه تجری بأمره إلی الأرض التی بارکنا فیها…»[۲۴] «ما باد تند و سریع را فرمانبردار سلیمان کرده بودیم تا به فرمان او به سوی سرزمینی حرکت کند که پر خیر و برکتش ساخته بودیم» پنجم در قصه «سبأ» جایی که سخن از امنیت و آسایشی است که خدای بزرگ به آنان عطا فرموده است: «و جعلنا بینهم و بین القری التی بارکنا فیها قری ظاهره و قدرنا فیها السیر، سیروا فیها لیالی و أیاما آمنین» [۲۵] «ودر میان آنان و شهرهای دیگری که پر برکت و نعمت کرده بودیم، شهرکها و روستاهایی ساخته و پرداخته بودیم که نمایان بود، و در میان آنها فاصلههای مناسب و نزدیک به هم ترتیب داده بودیم (و توسط انبیا بدیشان پیام دادیم که) شبها و روزها در امن و امان در آنجا سیر و سفر کنند» پس این شهرها ـ که خداوند آنها را پر برکت ساخته است ـ شهرهای شام وفلسطین است.
پنجم
سرزمین رباط و جهاد قدس نزد مسلمانان سرزمین رباط و جهاد است و سخن قرآن از مسجد الاقصی و صحبت نبی اکرم از فضیلت نماز خواندن در آن از جمله بشارتهایی است که اسلام قدس را فتح خواهد کرد و قدس از آن مسلمانان خواهد شد و برای زیارت مسجدش بار سفر بسته خواهد شد تا در آنجا نماز بخوانند و خدا را عبادت کنند و عملا قدس ـ که ایلیاء نامیده میشد ـ در دوران خلیفه دوم، عمر بن خطاب ـ رضی الله عنه ـ فتح گردید و اسقف بزرگ قدس، صفرونیوس، شرط بست که کلیدهای شهر را به کسی غیر از خلیفه ـ حتی یکی از فرماندهانش ـ تحویل ندهد و به این ترتیب خلیفه دوم طی یک سفر تاریخی شگفت آور از مدینه به قدس آمد و کلیدهای شهر را تحویل گرفت و با اهالی مسیحی قدس توافقنامهای امضا کرد که در آن امنیت معابد، عقاید، مناسک، جانها و مالهای آنها را ضمانت کرد و تعدادی از فرماندهان مسلمان مثل خالد، عبدالرحمن بن عوف، عمرو بن عاص و معاویه بن ابی سفیان شاهد این توافق بودهاند. خداوند دانا پیامبرش را آگاه ساخت که دشمنان، این سرزمین مقدس را اشغال خواهند کرد یا در معرض حملات خود قرارخواهند داد، بنابراین امتش را به پاسداری از آن و جهاد و دفاع از آن ـ به منظور جلوگیری از سقوط آن به دست دشمن ـ ومبارزه برای آزاد سازیش ـ در صورت اشغال آن توسط دشمنان ـ تشویق کرده است، چنان چه پیامبر(ص) از نبردی که میان مسلمانان و یهود صورت نمیگیرد خبر داده است و اینکه سرانجام پیروزی نصیب مسلمانان خواهد شد و هر چیزی در صف مسلمانان در برابر یهود خواهد بود، حتی سنگها و درختان به سخن خواهند آمد ـ چه به زبان حال و چه به زبان مقال ـ و دشمنان را به مسلمانان نشان خواهد داد. ابو امامه باهلی از پیامبر اکرم (ص) روایت نمود که حضرت فرمود: «لا تزال طائفه من أمتی علی الحق ظاهرین، لعدوهم قاهرین، لا یضرهم من جابههم، الا ما أصابهم من لأولاء (ای أذی) حتی یأتی أمر الله و هم علی ذلک قالوا: و این هم یا رسول الله؟ قال:«ببیتالمقدس و أکناف بیتالمقدس». «همواره گروهی از امت من برحق استوار خواهند ماند، بر دشمنانشان غالب و چیره خواهند گشت، کسانی که آنها را مأیوس و ناامید میکنند کاری از پیش نمیبرند جز آن آزار و اذیتی که به آنان میرسد تا اینکه فرمان خدا فرا رسد و آنان همواره بر راهشان استوار هستند، یاران آن حضرت گفتند: ای رسول خدا، آنها در کجایند؟ حضرت فرمود: «در بیتالمقدس و اطراف آن». اشاره دارد به حدیث متفق علیه که از ابن عمر و ابو هریره روایت شده است. عبدالله ابن احمد این حدیث را در مسند[۲۶] روایت کرده افزوده است:این حدیث را با خط پدرم یافتم.. هیثمی میگوید: عبدالله ابن احمد این حدیث را روایت کرده است (در میان نوشتههای پدرم یافته است)، طبرانی نیز این حدیث را روایت کرده است و سلسله رجالش ثقه هستند[۲۷]
بیتالمقدس و یا قدس و یا اورشلیم به باور بیشتر و بلکه همه مفسران، همان قریه و آبادی است که بنی اسرائیل پس از رهایی از ستم فرعونی و درخواست بهرهمندی از نعمتهای زمینی دنیا، مأمور شدند تا وارد آن شوند. [۲۸] این سرزمین، سرزمین آباد و پر برکتی بوده است که در آیه ۵۸ سوره بقره به آن اشاره شده است. در این آیه از واژه رغد برای بیان فراوانی نعمت و برکت این سرزمین استفاده شده که راغب اصفهانی در مفردات خویش مینویسد که این واژه به معنای پاک و فراوان است [۲۹] با اشارهای که در این آیه به مسئله خوردن میشود و «رغدا» به عنوان حال فعل «کلوا» قرار گرفته میتوان این برداشت را درست دانست که مراد از فراوانی و پاک در این آیه، فراوانی نعمتهای خوراکی پاکی است که بنی اسرائیل از خداو پیامبرش خواسته بودند. خداوند از این فراوانی سرزمینی به عنوان سرزمین مبارک یاد میکند. این واژه هر چند اختصاص به نعمتهای مادی ندارد بلکه برکات معنوی را شامل میشود، در هر حال به فراوانی نعمتهای این سرزمین اشاره مستقیمی نیز میکند. [۳۰].
●ششم
قداست فلسطین در آیات قرآن در تمام آیاتی که ارتباط به سرزمین فلسطین دارد سخن از دو وصف قداست و مبارک است. به این معنا که این سرزمین افزون بر ویژگی مبارک بودن سرزمینی مقدس است. قداست ویژگی انحصاری این سرزمین است. البته قداست سرزمین اختصاص به شهر قدس و بیتالمقدس نداشته بلکه در آیات قرآنی به بخشهای دیگری از سرزمین فلسطین این صفت داده شده است. از آن میان میتوان به آیه ۱۱ و ۱۲سوره طه اشاره کرد که میفرماید:«فلما اتیها نودی یا موسی انی انا ربک فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی؛» پس زمانی که موسی به سرزمین مقدس درآمد از سوی خدا موسی خوانده شد که من خود پروردگار توام؛ پس کفش هایت را بر کن؛ زیرا تو در سرزمین و وادی مقدس طوی هستی. در این آیه به صراحت سرزمین و وادی طوی به عنوان سرزمین مقدس مورد تاکید قرار گرفته و به جهت همین قداست از وی خواسته شده تا کفش هایش را به احترام و قداست سرزمین از پای خویش درآورد. در آیه ۳۰ سوره قصص همین سرزمین به سرزمین مبارک نیز ستوده و توصیف شده است که بیان خصوصیت و ویژگی دیگری برای این سرزمین است. :«فلما اتیها نودی من شاطی الواد الایمن فی البقعة المبارکة...» به هر حال از آیات قرآن بر میآید که سرزمین فلسطین سرزمین مقدسی است و این تقدس و قداست اختصاصی به شهر بیتالمقدس و یا وادی طوی در سرزمین سینا ندارد. هرچند که قداست طوی به جهاتی مورد تاکید قرار گرفته است. در سخنان موسی(ع) همه سرزمینی که مردم بنی اسرائیل مامور شدند تا پس از رهایی از دست فرعونیان در آن سکونت گزینند و زیست کنند، سرزمین مقدس دانسته شده است؛ [۳۱] :«یا قوم ادخلوا الارض المقدسة ...» بنابراین همه سرزمین فلسطین مقدس و مبارک است. در آیه ۱۳۷ اعراف :«واورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الارض و مغاربها التی بارکنا فیها ...» و نیز یونس آیه ۹۳ :«ولقد بوانا بنی اسرائیل مبوا صدق و رزقناهم من الطیبات ...» و اسراء آیه ۱۰۴ :«وقلنا من بعده لبنی اسرائیل اسکنوا الارض فاذا جاء وعد الاخرة...» سرزمین فلسطین و شرق و غرب آن به عنوان سرزمین مبارک یاد شده است که زمانی بنی اسرائیل از آن بهرهمند شدند تا خداوند نعمت وعده داده خویش را بر آنان به بهترین وجه به کمال برساند. در حقیقت در اختیار گرفتن حکومت منطقه فلسطین و پیرامون آن از آن رو به بنی اسرائیل داده شد که خداوند از سوی موسی به آنان وعده داده بود تا آن حضرت(ع) را در جنگ با فرعون یاری داده و همراه او باشند. این گونه بود که خداوند به وعده خویش عمل کرد و آنان را وارث آن سرزمین مقدس و مبارک گرداند.[۳۲] اگر به پیشینه این توصیف در گزارشهای قرآنی بپردازیم در مییابیم که این سرزمین در زمان حضرت ابراهیم(ع) به عنوان سرزمین مبارکی مسکن آن حضرت انتخاب شده است. خداوند در آیه ۷۱ سوره انبیاء درباره مهاجرت حضرت ابراهیم از سرزمین بابل پس از آتش سوزی مشهور و رهایی از آن میفرماید: «و نجیناه و لوطا الی الارض التی بارکنا فیها للعالمین؛» ما ابراهیم را به همراه لوطا از دست دشمنان کافرش نجات داده و به سوی سرزمین بردیم که آن را برای جهانیان مبارک گردانیدیم. نکته جالب در این آیه آن است که این سرزمین خاص را که حضرت ابراهیم و یارانش را به آن جا کوچانده و از بدی دشمنانش رهایی بخشیده، سرزمینی مبارک برای جهانیان دانسته است. از این رو میتوان گفت که خاص قوم و قبیله و یا دینی نیست و همه انسانها بلکه جهانیان از جن و انس از آن سود میبرند و از برکات آن استفاده میکنند. برخی از مفسران به جهت آن که شرایع آسمانی و قوانین وحیانی الهی در این سرزمین بر جهانیان نازل شده را علت اصلی آن دانستهاند که خداوند این سرزمین را برای جهانیان مبارک دانسته است؛ زیرا همه ادیان توحیدی الهی از این سرزمین به جهان گسترش یافته و همگان از آن بهرهمند شدهاند. [۳۳] در تورات این سرزمین مبارک که حضرت ابراهیم به آن جا کوچ کرده، سرزمین کنعان نامیده شده (کتاب مقدس، تکوین ۱۲:۵) و آن را در زمره سرزمینهای میان فرات تا نیل (همان ۱۵:۷ تا ۹) دانسته است. آلوسی یکی از مفسران مشهور، مینویسد: «منظور از شهرهایی که پربرکت شده است شهرهای شام است، چون درختان و میوههای فراوان دارد و ساکنانش در رفاه و آسایش بسر میبرند و از ابن عباس روایت شده است که فرمود: منظور شهرهای بیتالمقدس است و ابن عطیه میگوید که مفسران بر این قول اجماع کردهاند». برخی از مفسران بر این باورند که مقصود از «تین و زیتون» در آیات «و التین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الأمین»سرزمین یا شهری است که این دو میوه ـ یعنی انجیر و زیتون ـ در آن میروید که آن هم بیتالمقدس است. ابن کثیر میگوید: برخی از أئمه چنین ابراز کردهاند که در این آیات به سه مکان اشاره شده است که خدای دانا و توانا در هر کدام، یکی از پیامبران اولوالعزم را مبعوث کرده است: اول بیتالمقدس است که جای تین و زیتون است و خداوند عیسی بن مریم علیهالسلام را در آنجا به پیامبری برگزید. دوم طور سینا است که خداوند در آنجا با موسی بن عمران سخن گفت. سوم هم مکه است، مکه شهر امت الهی، که هر کس وارد آن میشود در امن و أمان خواهد بود. و با این تفسیر و تأویل این اقسام همسو و منسجم میشود پس اگر شهر امین به جای رشد اسلام و رسالت محمد صلی الله علیه و آله اشاره دارد و طور سینا به محل رویش یهودیت و رسالت موسی علیهالسلام نظر دارد، پس تین و زیتون به رسالت عیسی علیهالسلام اشاره دارد، چون عیسی در جوار بیتالمقدس بزرگ شد و موعظه مشهورش را در کوه زیتون ایراد نمود.
به هر حال سرزمین فلسطین در آیات قرآنی سرزمینی مقدس و مبارک است. البته در آیات قرآن گستره بیش تری از فلسطین امروزی به عنوان سرزمین مبارک یاد شده است که میتوان گفت شامل شامات (فلسطین، اردن، سوریه و لبنان) میشود.
هفتم
سرزمین صدق و راستی سرزمین فلسطین به نامهای نیک دیگری نیز ستایش شده است. در آیه ۹۳ سوره یونس :«ولقد بوانا بنی اسرائیل مبوا صدق ورفعناهم من الطیبات ...»ما بنی اسرائیل را درجایگاه صدق و راستی منزل دادیم و از روزیهای پاکیزه به آنها عطا کردیم
هشتم
سرزمین بلند و والامقام خداوند در آیه 50 مومنون میفرماید:«و جعلنا ابن مریم و امه آیة و آویناهما الی ربوة ذات قرار و معین» ما فرزند مریم (عیسی) و مادرش (مریم) را نشانه خود قرار دادیم و آنها را در سرزمین بلندی که آرامش و امنیت و آب جاری داشت، جای دادیم
نهم
جایگاهی نزدیک: «واستمع یوم یناد المناد من مکان قریب» [۳۴] «آن گاه که منادی از جایگاهی نزدیک - نزدیکترین اماکن - ندا سر میدهد، گوش فرا ده.»
بنابر نظر مفسران، مکان قریب همان صخرهی بیتالمقدس است. به این دلیل که 18 میل از دیگر اماکن به آسمان نزدیکتر است. مفسران درباره مکان قریب چنین گفتهاند علامه طباطبایی در المیزان ج 18 ص 541 چنین گفته است: " وَ اسْتَمِعْ یَوْمَ یُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ" در این آیه" استماع" را به معانی مختلفی تفسیر کردهاند، و از همه به ذهن نزدیکتر این است که متضمن معنای انتظار باشد، یعنی منتظر روزی باش که در آن روز بشنوی ندای منادی را از مکانی نزدیک. و جمله" یَوْمَ یُنادِ الْمُنادِ" روی هم مفعول" و استمع" است، و مراد از ندای منادی همان نفخه صور است که مسئول آن به طوری که از آیه بعد استفاده میشود در آن میدمد. و اینکه فرمود:" ندا از مکانی نزدیک است" بدین جهت است که ندا آن چنان به خلائق احاطه دارد که به نسبت مساوی بگوش همه میرسد، و افراد نسبت به آن دور و نزدیک نیستند، چون ندا- همانطور که گفتیم- نفخه بعث و کلمه حیات است. مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ج 22 ص 295 چنین گفته است: تعبیر به" مَکانٍ قَرِیبٍ" اشاره به این است که این صدا آن چنان در فضا پخش میشود که گویی بیخ گوش همه است، و همه آن را یکسان از نزدیک میشنوند امروز ما با وسائل مختلف میتوانیم سخن گویندهای را که در یک نقطه دور دست از جهان سخن میگوید همگی از نزدیک بشنویم، گویی در کنار دست ما نشسته و با ما سخن میگوید، ولی آن روز بدون نیاز به این وسائل همه صدای منادی حق را که فریاد رستاخیز بر میکشد در نزدیکی خود میشنوند. فخر رازی در تفسیرش ج 28 ص 154 چنین گفته است: قوله تعالی:«مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ» إشارة إلی أن الصوت لا یخفی علی أحد بل یستوی فی استماعه کل أحد و علی هذا فلا یبعد حمل المنادی علی اللّه تعالی إذ لیس المراد من المکان القریب نفس المکان بل ظهور النداء و هو من اللّه تعالی أقرب، و هذا کما قال فی هذه السورة«وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»[ق: 16] و لیس ذلک بالمکان: طبری در تفسیرش ج 26 ص 114 چنین گفته است «وَ اسْتَمِعْ یَوْمَ یُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ ...»الْخُرُوجِ یقول تعالی ذکره لنبیه محمد صلی الله علیه و سلم: و استمع یا محمد صیحة یوم القیامة، یوم ینادی بها منادینا من موضع قریب. و ذکر أنه ینادی بها من صخرة بیتالمقدس. ذکر من قال ذلک: حدثنی علی بن سهل، قال: ثنا الولید بن مسلم، عن سعید بن بشر، عن قتادة، عن کعب، قال:«وَ اسْتَمِعْ یَوْمَ یُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ»قال ملک قائم علی صخرة بیتالمقدس ینادی: أیتها العظام البالیة و الأوصال المتقطعة؛ إن الله یأمرکن أن تجتمعن لفصل القضاء. حدثنا بشپر؛
دهم
پیوستگی سرزمین سبا به شام و فلسطین پیوستگی سرزمین سبأ به شام و فلسطین در دوره آبادانی یمن از دیگر یادکردهاو ویژگیهای سرزمین مقدس در قرآن است. مردم سبأ در سفر بازرگانی به شام و بیتالمقدّس از روستایی به روستای دیگر درآمده، هرگز نیازمند گذر از بیابانهای گسترده و غیرمسکون نبودند[۳۵]«وجَعلنا بَینهُم و بَینَ القُرَی الَّتِی بارَکنا فِیها قُرًی ظا هِرَةً و قَدَّرنا فِیهَا السَّیرَ سِیروا فِیها لَیالِیَ و أَیّامًا ءَامِنین» (سوره سبأآیه 18)آنان چون قدر این نعمت را ندانستند، خداوند آن را از ایشان گرفت و جاده بازرگانی آنها خراب و ناآباد شد و خود نیز پاره پاره و پراکنده شدند [۳۶] «فَقالوا رَبَّنا بَا عِد بَینَ أَسفارنا و ظَلَموا أَنفسَهُم فَجَعلنهُم أَحادِیثَ و مزّقنهُم کُلَّ مُمزَّق» [۳۷] و همچنین. مفسران، ذیل داستان عزیر یا ارمیا که هنگام گذر از اورشلیم خراب به یاد رستاخیز افتاد و به مرگی صد ساله فرورفت، از سرزمین مقدس یاد کردهاند[۳۸] «کَالّذِی مَرَّ عَلی قَریَة... قالَ أَنَّی یُحیی هَذِهِ اللّهُ بَعدَ مَوتِها..» [۳۹]
اماکن و جایگاههای مقدس بیتالمقدس
در شهر بیتالمقدس، اماکن و جایگاههای مقدس فراوان است. بعضی از این جایگاههای مقدس، مربوط به مسیحیان و یهودیانند و بعضی از آنها نیز به مسلمانان تعلق دارند. البته اماکن و جایگاههایی هم که بهطور مشترک مورد احترام مسلمانان، مسیحیان و یهودیان قرار دارند، در این شهر به چشم میخورد. مهمترین اماکن و جایگاههای مقدس این شهر از نظر مسلمانان، مسجدالاقصی و مسجدالصخره (قبه الصخره) است. حرم شریف که این دو مسجد مبارک در آن جای دارند به این شهر قداست خاصی بخشیده است. مسجدالاقصی سومین مسجد بزرگ اسلام به شمار میرود و نزد مسلمانان پس از مکه و مدینه از اهمیت والایی برخوردار است. فاصله این مسجد از مسجدالصخره حدود 500 متر است و پیرامون آنها مجموعهای از اماکن و جایگاههای مقدس دیگر قرار دارند. به همین دلیل، تمام این منطقه را که بیش از صدهزار متر مربع (104900متر مربع) است، حرم شریف میگویند. البته به همه این مجموعه، مسجدالاقصی نیز میگویند. حتی بعضی مورخان و پژوهشگران قدیم و جدید اظهار داشتهاند مسجدالاقصی به تمام شهر بیتالمقدس اطلاق میشود؛ زیرا همه آنچه داخل حصار قدیمی این شهر قرار دارد، جزو حریم مسجدالاقصی است. مسلمانان پس از فتح بیتالمقدس در سال پانزدهم هجری، ساختمان اصلی مسجدالاقصی را بنا کردند در آن زمان که مسلمانان وارد این شهر شدند، از پرستشگاه و اماکن مقدس قدیمی تقریباً چیزی به جا نمانده و در اثر گذشت زمان و حوادث مختلف از بین رفته بودند، به همین دلیل، مسلمانان پس از تحقیق، محل اصلی پرستشگاه حضرت سلیمان را یافتند و مسجدالاقصی را در آن محل بنا کردند[۴۰] مسلمانان غیر از مسجدالاقصی، مساجد دیگری نیز در محدوده مسجدالاقصی بنا کردند که مسجدالصخره یکی از آنهاست. مسجدالصخره در همان محل مقدسی ساخته شد که حضرت ابراهیم«ع» در آنجا مراسم قربانی به جا آورد و حضرت رسول اکرم«ص» نیز از آن محل به معراج و سیر آسمانها رفت. به همین دلیل این مکان نیز مثل مسجدالاقصی برای مسلمانان بسیار محترم و مقدس است. درباره محل مسجدالصخره که مورد احترام مشترک مسلمانان، مسیحیان و یهودیان است، مطالب شنیدنی فراوان وجود دارند. نوشتهاند در نقطهای از این محل، جای پای حضرت رسول اکرم«ص» مشاهده میشود و این جای پا مربوط به زمانی است که رسول خدا از این نقطه به معراج رفتند. در بعضی از روایتهای مذهبی آمده است که دو هزار سال پیش از خلقت حضرت آدم، فرشتگان، این محل (صخره) را زیارت کردند و کشتی حضرت نوح«ع» پس از فرو نشستن طوفان، در این صخره آرام گرفت. ناقلان این روایتها میگویند همه پیامبران در این محل نماز گزاردهاند و هر یک از آنها در محل مسجدالصخره جایگاهی دارند. اسرافیل نیز از این محل در صور خواهد دمید و پایان جهان را اعلام میکند. در بیتالمقدس ابواب گوناگونی وجود دارند که هر یک بهنوعی با زندگی پیامبران ارتباط داشتهاند. از جمله باب داوود«ع» و باب سلیمان«ع» و باب حطه که قرآن از مورد اخیر یاد کرده است. «قولوا حطه» و آن ذکر «لااله الاالله» است. نیز باب محمد و باب التوبه که خداوند توبه حضرت داوود«ع» را در آنجا پذیرفت. همچنین باب الرحمه که خداوند در قرآن به آن اشاره فرموده است: «له باب باطنه فیه الرحمه و ظاهره من قبله العذاب» حدید آیه 13 وادی جهنم در شرق بیتالمقدس قرار دارد. باب سکینه نیز که محراب حضرت مریم«ع» دختر عمران در آنجا واقع است، جایگاه مقدسی است که فرشتگان برای مریم«ع» میوهای بهشتی آوردند. همچنین محراب زکریا«ع» که فرشتگان تولد یحیی«ع» را به وی بشارت دادند. مسجد و مقبره ابراهیم خلیل الله«ع» در 18 مایلی بیتالمقدس و محراب مسجد در غرب آن قرار دارد. (برگرفته از مقاله پاسخ به شبهات تاریخی اشغال فلسطین مجید صفا تاج) در شهر بیتالمقدس، علاوه بر مسجدالاقصی، 36 مسجد دیگر وجود دارد که 29 مسجد در داخل شهر و 7 مسجد نیز در خارج از بافت قدیمی و در حومه شهر قرار دارد. علاوه بر آن، مقبرهها و زیارتگاههای بسیاری از رهبران بزرگ اسلام و اصحاب پیامبر اکرم«ص» در این شهر واقع است[۴۱] دیوار براق شریف نیز در این شهر است. مقدسات مسیحی آن نیز عبارت است از «کلیسای القیامه» در مرکز شهر که شامل «دروازه الالام» و «کلیسای جسمانیه» است. مجموعه این اماکن و جایگاههای بیتالمقدس بهویژه حرم شریف و مجموعه ساختمانها و بناهای آن بهگونهای است که عظمت خیرهکننده دوران گذشته مسلمانان را مجسم میکند. به عبارت دیگر مسجدالاقصی و سایر آثار اسلامی که در پیرامون آن قرار دارند، نمایشگاه عظمت تاریخی امت اسلامند.
جایگاه بیتالمقدس از منظر روایات
از احادیث متعددی که از پیامبر گرامی اسلام ص در خصوص فضایل بیتالمقدس نقل شده، اهمیت این سرزمین مقدس بیشتر روشن میشود پیامبر گرامی فرموده است: »لا تشد الرجال الا الی ثلاثه مساجد، مسجدی و المسجدالحرام و مسجدالاقصی. «: »جز به سوی سه مسجد حرکت نکنید - بار سفر نبندید - مسجد من و مسجدالحرام و مسجد اقصی»[۴۲] در این زمینه، از ابوذر غفاری نقل شده است [۴۳]که گفت »گفتم ای رسول خدا اوّلین مسجدی که بر زمین پی نهاده شد کدام است؟ فرمود: مسجدالحرام. گفتم: پس از آن کدام مسجد است؟ فرمود: مسجدالاقصی» عبدالله بن سلام از پیامبر سؤال میکند که وسط دنیا کجاست؟ پیامبر میفرماید: «بیتالمقدس. وقتی علت را میپرسد، پیامبر میفرماید: چون حشر و نشر و صراط و میزان در آن جا بر پا میشود». ابوالحسن موسی بن جعفر ع از پدران خویش روایت میکند که پیامبر ص فرمودند: «خداوند از میان شهرها چهار شهر را برگزید والتین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین بلد امین مکه است وتین مدینه است و زیتون بیتالمقدس است و طور سینین کوفه است» [۴۴] علی بن ابیطالب ع «این چهار مکان مقدس را از قصرهای بهشتی معرفی میکند» [۴۵] از اقوال و روایات پیامبر گرامی اسلام ص درباره بیتالمقدس چنین بر میآید که این سرزمین مقدس از ابعاد گوناگون مورد تأکید اسلام و پیامبر - صلوات الله علیه - بوده است: 1. یک رکعت نماز در بیتالمقدس به منزلهی هزار رکعت است و موجب آمرزش گناهان میشود 2. سکونت در آن مهم است. 3. بیتالمقدس سرزمینی است که با مقاومت و برپایی حشر و نشر و پل صراط و میزان ارتباط دارد 4. خلقت آدم(ع)به تقدس و مبارکی سرزمین بیتالمقدس افزوده است 5. بیتالمقدس شهر بهشتی است، و از همین شهر پیامبر ص به معراج رفته است.
[۴۶] البته روایات درفضیلت بیتالمقدس بسیار است که از حوصله این مقاله خارج است پس از رحلت رسول اکرم «ص»مسایل و مشکلاتی در جامعهی اسلامی پیش آمد که موضوع عزیمت سپاه اسلام به سوی شام و فلسطین تا مدتها به فراموشی سپرده شد. در سال سیزدهم هجری بار دیگر مسلمانها فرصت یافتند و به منظور آزاد کردن شام، فلسطین، بیتالمقدس، با نبرد رومیها، عازم مرزهای شمالی شوند. مسلمانان با نبردهای پی در پی، شهرهای شام و فلسطین را یکی پس از دیگری از دست رومیها گرفتند و سرانجام به بیتالمقدس رسیدند و این شهر را در سال پانزدهم هجری قمری آزاد کردند. سپس مردم در این شهر زندگی پر نشاط و صلحآمیزی را آغاز کردند در آن زمان که شهر بیتالمقدس توسط مسلمانان آزاد شد، این شهر به همان نامی که رومیها بر آن نهاده بودند، شهرت داشت؛ اما مسلمانان نام شهر را از ایلیا به بیتالمقدس تغییر دادند با حضور مسلمانان در بیتالمقدس، دورهی عمران و آبادانی این شهر آغاز شد و مسلمانان طی چند قرن ضمن آن که صلح و آرامش را در این شهر برقرار کردند، اماکن زیبا و مساجد بسیار شکوهمندی را بنیان نهادند و بیتالمقدس را از هر نظر توسعه دادند. این روند توسعه سبب شد که بیتالمقدس به تدریج به یک شهر نمونه تبدیل شود. این شهر به تناسب تقدس و اهمیتی که داشت، آباد شد و پیروان فرقههای مختلف طی چندین قرن که به زیارت اماکن و جایگاههای مورد احترام خود میرفتند ضمن زیارت این اماکن، مراسم مذهبی خود را آزادانه برگزار میکردند. زمانی که حاکمیت بیتالمقدس در دست مسلمانان بود، بسیاری از بزرگان اسلام به این شهر سفر کردند و تعداد زیادی از عارفان و کسانی که میخواستند به دور از هیاهوی زندگی به خودسازی و تزکیهی نفس بپردازند، در مسجدالاقصی و سایر امکان مقدس این شهر خلوت میکردند و با آسودگی و فراغ خاطر به کار خود مشغول میشدند
پانویس
- ↑ (الموسوعه الفلسطینیه ج۳؛ ص ۵۱۰ ذیل مدخل قدس)
- ↑ (دایره المعارف تشیع، ج۳، ص ۵۵۸)
- ↑ (التحریر و الننویر ج ۱۲ ص۱۶۲)
- ↑ تفسیر قرطبی ج ۶ ص ۸۳
- ↑ (مجمع البیان ج ۳ ص ۲۷۶)
- ↑ بحارالانوار ج ۱۳ ص ۱۷۷
- ↑ (المیزان ج۱۴ ص۱۳۷)
- ↑ آل عمران آیه۹۶
- ↑ انعام آیات ۹و ۱۵۵
- ↑ اسراء آیه۱
- ↑ دخان آیه۳
- ↑ (قاموس کتاب مقدس ص۶۸۵)
- ↑ (التحریر و التنویر ج۶ ص۱۶۲)
- ↑ (تفسیر نمونه ج۴ ص۲۳۷و نیز ج۱۲ ص۳۱۳)
- ↑ (البقره:۱۵۰)
- ↑ البقره:۱۴۲
- ↑ (البقره ۱۴۳)
- ↑ همان
- ↑ (الأنبیاء۱۰۷)
- ↑ (الفرقان۱)
- ↑ (الأسراء۱)
- ↑ (الأنبیاء۷۱)
- ↑ (الأعراف:۱۳۷)
- ↑ (الأنبیاء۸۱)
- ↑ [السبأ/ ۱۸)
- ↑ (ج۵، ص۲۶۹)
- ↑ (ج۷،ص۲۲۸۸).
- ↑ (مجمع البیان ج۱و ۲ ص۲۴۷)
- ↑ (مفردات ص۳۵۸)
- ↑ (اسراء آیه۱)
- ↑ (مائده آیه ۲۱)
- ↑ (اعراف آیه ۱۳۷)
- ↑ (الکشاف؛ زمخشری، ج ۳ ص ۱۲۶)
- ↑ سوره ق آیه 41
- ↑ (کشف الاسرار ج 8 ص 129)
- ↑ (تفسیر کشاف ج 3 ص 577 و مجمع البیان ج 8 ص 606)
- ↑ سوره سبأ/، 19
- ↑ (جامع البیان ج 3 ص 43 و البرهان ج 1 ص 529 و مجمع البیان ج 12 ص 640)
- ↑ سوره بقره259
- ↑ (معصومی علی قصههای اماکن مقدس ص 46)
- ↑ (فصلنامه حضور شماره 40 ص 112 انتشارات پیام محراب)
- ↑ (جامع الاصول فی احادیث الرسول ج 9 ص 283)
- ↑ (ممستدرک سفینة البحار ج 4 ص 483 وروضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه ص 99)
- ↑ (معانی الاخبار ص 364 حدیث 1)
- ↑ امالی طوسی ص 369
- ↑ (الغدیر امینی ص 163 و 242) و(مسند ابن حنبل ج 3 ص 64 و تفسیر ابراهیم عاملی موثق ج 5 ص 409)