فاطمه بنت محمد (زهرا): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
# نام فاطمه بر ساق عرش و درهای بهشت درج شده است. | # نام فاطمه بر ساق عرش و درهای بهشت درج شده است. | ||
# جنگ و یا صلح با آن حضرت مانند جنگ و صلح با پیامبر و علی و حسنین است. | # جنگ و یا صلح با آن حضرت مانند جنگ و صلح با پیامبر و علی و حسنین است. | ||
# سیده | # سیده زنان عالم است. | ||
# دوستی و دشمنی با او مانند دوستی و دشمنی با پیامبر است. | # دوستی و دشمنی با او مانند دوستی و دشمنی با پیامبر است. | ||
# آن حضرت محدثه است یعنی فرشتگان با او سخن میگفتند. | # آن حضرت محدثه است یعنی فرشتگان با او سخن میگفتند. | ||
خط ۲۲۰: | خط ۲۲۰: | ||
'''عباس محمود، العقاد المصری''' | '''عباس محمود، العقاد المصری''' | ||
در هر دینی یک چهره از زن کامله وجود دارد که همه او | در هر دینی یک چهره از زن کامله وجود دارد که همه او را تقدیس میکنند و گویا او نشانه خداوند بین مردان و زنان است، در [[مسیحیت]] چهره [[حضرت مریم|مریم]] پاکدامن و در اسلام لاجرم آن چهره کامله فاطمه بتول میباشد. | ||
'''دکتر علی ابراهیم حسن''' | '''دکتر علی ابراهیم حسن''' | ||
در زندگی فاطمه انواع عظمتها را میبینیم که این عظمتها را همچون بلقیس و... از راه داشتن قصر و ثروت و زیبائی ظاهری به دست نیاورده است. و همچون عایشه، شهرت خویش را از راه رهبری جنگجویان در [[جنگ جمل]] | در زندگی فاطمه انواع عظمتها را میبینیم که این عظمتها را همچون بلقیس و... از راه داشتن قصر و ثروت و زیبائی ظاهری به دست نیاورده است. و همچون عایشه، شهرت خویش را از راه رهبری جنگجویان در [[جنگ جمل]] و رویارویی با مردان به چنگ نیاورده، بلکه از راه حکمت و بزرگی شخصی خود، عالم را از حکمت و عظمت پر نموده است، حکمتی که مرجعش کتب فلاسفه و علما نیست. بزرگی که ریشهاش پادشاهی و ثروت نیست بلکه از درون جانش و کمالات نفسش ریشه میگیرد. | ||
آری او شخصیتی است که هر قدر فهم بشر در شناخت حقیقتش بیشتر فرو رود، با مسائل حل نشده و رازهای ناگشوده بیشتری روبرو میشود، و سرانجام عاجزانه باید بگویند که اندیشهها از درک فضائل زهرا عاجزند<ref>حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در کلام اهلسنت - بیتوته | آری او شخصیتی است که هر قدر فهم بشر در شناخت حقیقتش بیشتر فرو رود، با مسائل حل نشده و رازهای ناگشوده بیشتری روبرو میشود، و سرانجام عاجزانه باید بگویند که اندیشهها از درک فضائل زهرا عاجزند<ref>حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در کلام اهلسنت - بیتوته |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۳۱
فاطمه بنت محمد (زهرا) | |
---|---|
نام کامل | فاطمه بنت محمد (زهرا) |
کنیهها |
|
پدر | حضرت محمد (صلیالله علیه و آله وسلم) |
مادر | ام المؤمنین خدیجه کبری (سلامالله علیها) |
مدفن | مدینه، قبرستان بقیع |
فاطمه بنت محمد، دختر گرامی پیامبر اسلام (صلیالله علیه وآله وسلم) و حضرت خدیجه، همسر امام علی (علیهالسلام) و مادر امام حسن (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) است. حضرت فاطمه (سلامالله علیها) در دین اسلام جایگاه بسیار رفیعی دارد و به ویژگیهای متعددی ممتاز است. آن حضرت، معصومه است و یازده نفر از ائمه شیعه از نسل آن حضرت هستند. سوره و آیاتی از قرآن کریم همچون سورۀ کوثر، سوره انسان، آیه تطهیر و آیه مودت در حق آن حضرت و همسر و فرزندانش نازل گردیده و ایشان بهعنوان اهلبیت رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم) خوانده شدهاند. مطابق با روایتی از پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله وسلم)، دوستی و دشمنی با حضرت فاطمه به منزله دوستی و دشمنی با پیامبر است و در روایتی دیگر آن حضرت را سیدة نساء العالمین نامیده است. در نقل منابع شیعی و برخی از منابع اهلسنت دربارۀ نحوۀ شهادت ایشان بعد از پیامبر چنین آمده که: حضرت فاطمه پس از رحلت پیامبر اسلام از حق خلافت همسرش که به تعیین الهی بود به شدت دفاع نمود و در جریان هجوم عمر بن خطاب به خانهاش به هواداری از خلافت ابوبکر، به شهادت رسید.
القاب حضرت فاطمه زهرا
از القاب او زهرا، صدیقه، طاهره، راضیه، مرضیه، مبارکه، بتول است که در بین آنها، زهرا از شهرت بیشتری برخوردار است که گاه با نام او همراه میآید (فاطمه زهرا) و یا به صورت ترکیب عربی فاطمةُ الزهراء میآید. زهرا که بیشتر از فاطمه متداول است، در لغت به معنای درخشنده، روشن است[۱]. بنا بر روایتی نام وی در آسمانها منصوره است[۲]. فاطمه(سلام الله علیه) دارای چند کنیه است که معروفترین آنها ام ابیها، ام الائمه، ام الحسن، ام الحسین و ام المحسن میباشد[۳].
معنی فاطمه
پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله وسلم) نام ایشان را فاطمه گذشتند. کلمه فاطمه اسم فاعل است که از مصدر "ف ط م" گرفته شده؛ فَطمَ در زبان عربی به معنی بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمده است. در مورد علت این نامگذاری در حدیثی از پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله وسلم) آمده است: «إنّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَطمَ ابْنَتِی فاطِمَة وَ وُلدَها وَمَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ فَلِذلِک سُمّیتْ فاطِمَة»؛ خداوند دخترم فاطمه و فرزندانش و هر کس که آنها را دوست داشته باشد را از آتش دوزخ جدا کرده است به این دلیل او فاطمه نامیده شده است[۴]. در جایی دیگر دلیل گذاشتن نام فاطمه را این گونه بیان کردند که از هر گونه بدی جدا و بریده شده است[۵].
ولادت حضرت فاطمه زهرا
در منابع شیعه و اهلسنت در مورد چگونگی انعقاد نطفه فاطمه روایاتی وجود دارد، که قائل هستند رسول خدا به دستور خدا چهل شب از خدیجه کناره گرفت و پس از ۴۰ روز عبادت و روزهداری و سپس با رفتن به معراج و خوردن از طعام یا میوه بهشتی، نزد خدیجه آمد و نور فاطمه در وجود خدیجه قرار گرفت[۶]. مکان تولد فاطمه، مکه و در خانه پیامبر بوده است. اما درباره تاریخ ولادتش در منابع شیعه و سنی، اختلاف نظر وجود دارد. اهلسنت ولادت وی را پنج سال پیش از بعثت رسول خدا و در سال تجدید بنای کعبه نوشتهاند[۷]. اما کلینی در کافی میگوید: ولادت فاطمه پنج سال پس از بعثت روی داد[۸]. یعقوبی مینویسد: سن فاطمه در هنگام وفات (شهادت) ۲۳ سال بود[۹]. بنابراین، ولادت او باید در سال بعثت رسول خدا (صلیالله علیه و آله و سلم) بوده باشد. این قول مطابق نظر شیخ طوسی است که سن فاطمه را هنگام ازدواج با علی (پنج ماه پس از هجرت) ۱۳ سال میداند[۱۰]. در تقویم شیعه روز ۲۰ جمادیالثانی روز ولادت زهرا (سلام الله علیه) است. این روز را امام خمینی روز زن نامید[۱۱]. و در تقویم جمهوری اسلامی ایران به نام روز زن (همچنین روز مادر) ثبت شده است[۱۲].
دوران کودکی و هجرت به مدینه
فاطمه (سلامالله علیها)، در خانه پدرش رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم) و تحت تعلیم و تربیت دینی وی پرورش یافت[۱۳]. دوره کودکی او که دوره نضج گرفتن اسلام و محدودیتهای ایجاد شده مشرکان بر مسلمانان است. دوره سراسر آزمایش و شکنجه برای مسلمانان است[۱۴]. در این دوره، محاصره اقتصادی و اجتماعی در درّه خشک و سوزان شعب ابیطالب اتفاق افتاد که با گرسنگی و تشنگی و رنج همراه بود. مرگ عزیزان فاطمه نیز در این دوره بود: مادرش خدیجه (سلامالله علیها) و همچنین عموی پیامبر ابوطالب به عنوان اصلیترین حامی پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) در سال دهم عام الحزن رخ داد. در همین دوره بود که به دلیل حمایتهای فاطمه (سلامالله علیها) از پدرش و دلجوییهایش از وی، پیامبر به وی لقب ام ابیها داد که نشان از مقام و منزلت وی نزد پیامبردارد[۱۵].
در همین دوره هجرت مسلمانان از مکه به مدینه صورت گرفت که این هجرت بعدها مبدأ تاریخ مسلمانان گردید[۱۶]. پس از اینکه پیامبر به مدینه رفت، خانوادهاش نیز عازم آنجا شدند. بلاذری مینویسد: زید بن حارثه و ابو رافع مأمور همراهی فاطمه (سلامالله علیها) و امکلثوم دختر پیامبر بودند[۱۷]. اما ابن هشام نوشته است عباس بن عبدالمطلب مأمور بردن او بود[۱۸].
در مقابل این سندها یعقوبی که او نیز از تاریخ نویسان طبقه اول است، مینویسد: علی بن ابیطالب (علیهالسلام) او را به مدینه آورد[۱۹]. روایتهای شیعی نوشته یعقوبی را تایید میکنند[۲۰]. از جمله اینها شیخ طوسی است که در امالی آورده است پیامبر در قباء مانده بود و داخل مدینه نمیشد و میگفت داخل شهر نمیشوم تا اینکه پسر عمویم یعنی علی بن ابیطالب و دخترم بیایند. طبق نوشته وی علاوه بر فاطمه، مادر امام علی یعنی فاطمه بنت اسد و فاطمه دختر زبیر بن عبدالمطلب و به قولی ضباعة دختر زبیر نیز با همراهی امام علی (علیهالسلام) هجرت کردهاند[۲۱].
در هر حال، هنگامی که زهرا و ام کلثوم با سرپرست خود سوار شدند و کاروان آماده حرکت بود، حویرث بن نقیذ، از دشمنان محمد (صلیالله علیه وآله وسلم) که پیوسته بدگوی او بود نزد آنان میآید و شتر آنان را آسیبی میزند. شتر میرمد و فاطمه و ام کلثوم بر زمین میافتند. ابن هشام و دیگر مورخان از آسیبی که فاطمه (سلامالله علیها) از این صدمه دیده است نامی نبرده اند، لکن پیداست که دختر پیغمبر از این حادثه بیرنج نمانده است[۲۲].
خواستگاری و ازدواج حضرت فاطمه زهرا
فاطمه (سلام الله علیها) خواستگاران زیادی داشته است و بسیاری از بزرگان و یاران پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) از جمله عمر، ابوبکر، عبدالرحمن بن عوف و... از فاطمه (سلام الله علیها) خواستگاری کردند که پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) نپذیرفت[۲۳]. و در پاسخ آنان گفت: فاطمه خردسال است و چون علی (علیهالسلام) او را از پیامبر خواستگاری کرد، پذیرفت[۲۴]. و به فاطمه فرمود: زوّجتکِ أقدم الاُمة اسلاماً، تو را به همسری اولین مسلمان درآوردم[۲۵]. همچنین گروهی از مهاجران، فاطمه (سلامالله علیها) را از پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) خواستگاری کردند[۲۶]. و پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) فرمود: کار ازدواج دخترم فاطمه با خداست نه دیگری، اگر او بخواهد و صلاح بداند، چنان خواهد کرد و من در انتظار قضای الهی هستم (انی انتظربها القضاء)[۲۷].
ازدواج فاطمه (سلامالله علیها) با علی (علیهالسلام) در سال دوم هجری [در مدینه][۲۸]. صورت گرفت. کابین دختر پیغمبر ۴۰۰ درهم یا اندکی بیشتر و یا کمتر بود که امام علی (علیهالسلام)، یکی از وسایلش را فروخت و این پول را به دست آورد. بهای آن را نزد پیغمبر آوردند. رسول خدا بیآنکه آن را بشمارد، اندکی از پول را به بلال داد و گفت: با این پول برای دخترم بوی خوش بخر! سپس مانده را به ابوبکر داد و گفت: با این پول آنچه را دخترم بدان نیازمند است آماده ساز. عمار یاسر و چند تن از یاران خود را با ابوبکر همراه کرد تا با صلاحدید او جهاز زهرا را آماده سازند. شیخ طوسی فهرست این وسایل را در کتاب امالی خود ذکر کرده است[۲۹].
آیات نازل شده در شأن حضرت فاطمه زهرا
آیۀ مباهله
واقعۀ مباهله واقعهای مربوط به سال نهم یا دهم هجری است. وقتی مسیحیان نجران از روی لجاجت و عناد سخن پیامبر را درباره یگانگی آفریدگار و شخصیت حضرت عیسی (علیهالسلام) نپذیرفتند، آیه نازل شد که: فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ [آل عمران–۶۱] . پس هر کس با تو درباره عیسی در مقام مجادله برآید بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.
پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) در موعد مقرر به همراه خویش امام حسن و امام حسین (علیهالسلام)، حضرت فاطمه (سلامالله علیها) و دامادش حضرت علی (علیهالسلام) را آورد[۳۰].
علامه طباطبائی در مورد آیه مباهله میگوید: رسول خدا در مقام امتثال این فرمان از «انفسنا» به غیر از علی و از «نسائنا» بجز فاطمه (سلام الله علیها) و از «ابنائنا» بجز حسنین (علیهالسلام) را نیاورد. معلوم میشود برای کلمه اول به جز علی (علیهالسلام) و برای کلمه دوم به جز فاطمه (علیهالسلام) و از سوم بجز حسنین (علیهالسلام) مصداق نیافت و کانه منظور از «ابناء» و «نساء» و «انفس» همان اهلبیت رسول خدا بوده، همچنان که در بعضی روایات به این معنا تصریح شده، بعد از آن که رسول خدا نامبردگان را با خود آورد عرضه داشت: «بارالها ایناناند اهل بیت من»، چون این عبارت میفهماند پروردگارا من بهجز اینان کسی را نیافتم تا برای مباهله دعوت کنم[۳۱].
این مطلب را نقلی از روایت مباهله که زمخشری از علمای اهلسنت در الکشاف عن حقائق التنزیل از عایشه نقل میکند تایید مینماید: حضرت رسول (صلیالله علیه وآله وسلم) در روز مباهله بیرون آمد و عبایی از موی سیاه پوشیده بود چون امام حسن (علیهالسلام) رسید، او را در ذیل عبای خود جای داد، سپس امام حسین (علیهالسلام) رسید، او را نیز در ذیل عبای خود جای داد، و پس از آن، فاطمه و سپس علی؛ آنگاه گفت: ...إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا... [احزاب–۳۳] ؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند[۳۲].
آیۀ تطهیر
منظور از آیه تطهیر بخش دوم سوره احزاب آیه ۳۳ است که میفرماید: ...انَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا [احزاب–۳۳] این آیه بیان میکند که اراده خداوند بر این امر تعلق گرفته است که اهل بیت پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) از هر رجس و پلیدی پاک باشند. تعبیر «یُطهِّرکم» در پی «لِیُذهِبَ عَنکم الرِّجسَ» تأکیدی بر طهارت و پاکیزگی به دنبال دور شدن پلیدیها است و «تَطهِیرًا» که مفعول مطلق است نیز تأکیدی دیگر برای طهارت به شمار میرود. «الرِجسَ» که با الف و لام جنس است، هر گونه پلیدی فکری و عملی اعم از شرک، کفر، نفاق و جهل و گناه را دربر میگیرد[۳۳] مطابق با روایاتی که در منابع شیعه[۳۴]. و برخی از منابع اهلسنت[۳۵]. آمده است، منظوراز اهلالبیت (علیهالسلام)؛ خمسه طیبه یعنی پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهالسلام) هستند.
آیۀ مودت
آیه مودت بخشی از آیه ۲۳ سوره شوری است که میفرماید: قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی... [شوری–۲۳] .
سعید بن جبیر از ابن عباس نقل کند وقتی که این آیه نازل شد. گفتند: یا رسول اللّه اقربا و خویشاوندان شما چه کسانی هستند که مودت و دوستی آنها بر ما واجب گردیده است؟ فرمود: علی و فاطمه و حسن و حسین[۳۶].
سوره کوثر
مطابق با نقل ابن عباس، شأن نزول سوره کوثر آنست که عاص بن وائل پیامبر را نزد درب مسجدالحرام ملاقات نمود و با او گفتگو نمود. گروهی از بزرگان قریش در مسجدالحرام نشسته بودند هنگام که عاص بن وائل وارد بر افراد قریش شد در مسجد از او سؤال نمودند که با چه شخصی گفتگو و صحبت می نمودی عاص پاسخ داد: با ابتر سخن میگفتم. و این سخن را بدین علت گفت که در همان ایام فرزند پیامبر از خدیجه بنام عبداللّه وفات نموده بود و کسی که پسر نداشت را ابتر و مبتور مینامیدند؛ یعنی کسی که از او نسلی باقی نمیماند[۳۷]).
این سوره کوتاهترین سوره قرآن است و متن آن چنین است: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * إِنَّا أَعْطَینَاک الْکوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّک وَانْحَرْ * إِنَّ شانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ [کوثر–1_4] ؛ ای پیامبر، ما به تو خیر و برکت فراوان (فاطمه) عطا کردیم، کنون در برابر این نعمت بزرگ، برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن، مسلّما دشمن تو که می گوید صاحب فرزندی نخواهی شد و بلا عقب خواهی ماند، خود او ابتر و بلا عقب است. مفسران گویند ظاهر آنست که به مناسبت شأن نزول سوره، مراد از کوثر، کثرت نسل باشد و منظور از آن فاطمه زهرا (سلامالله علیه) است که چهار فرزند مانند حسن و حسین (علیهالسلام) و دو دختر داشت و از آنان نیز فرزندانی بسیار بوجود آمدند[۳۸].
سوره انسان
در شأن نزول مشهور سوره انسان از ابنعباس آمده است: حسن و حسین (علیهالسلام) بیمار شدند. پیامبر (علیهالسلام) به همراه جمعی اصحاب به عیادت آنان آمدند و به علی (علیهالسلام) پیشنهاد کردند تا برای شفای فرزندان خود نذر کند. علی (علیهالسلام) و فاطمه (علیهالسلام) و کنیزشان (فضه) نذر کردند که اگر آنها شفا یابند سه روز روزه بگیرند. حسنین (علیهالسلام) از بیماری شفا یافتند (و آنان روزه گرفتند در حالی که) چیزی در خانه آنان نبود. علی (علیهالسلام) از شمعون خیبری سه صاع جو به قرض گرفت.
فاطمه (سلام الله علیه) یک صاع آن را آرد کرد و ۵ قرص نان پخت. هنگام افطار سائلی بر در خانه آمد و گفت: سلام بر شما ای خاندان محمد (صلیالله علیه وآله وسلم) بیتوانی مسلمان هستم، غذایی به من دهید، خداوند به شما از غذاهای بهشتی عطا کند. آنان مسکین را بر خود مقدم داشتند و در آن شب جز آب ننوشیدند. روز دوم را همچنان روزه گرفتند و به هنگام افطار یتیمی بر در خانه آمد و غذای خود را به وی دادند. در سومین روز نیز به هنگام افطار اسیری بر در خانه آمد و آنان سهم غذای خود را به او بخشیدند.
صبح هنگام امام علی (علیهالسلام) دست حسنین را گرفته به نزد پیامبر آورد. پیامبر آنها را مشاهده کرد که از شدت گرسنگی میلرزیدند. فرمود: مشاهده چنین حالی در شما برای من بسیار دشوار است، سپس برخاست و به همراهی آنان وارد خانه فاطمه (علیهالسلام) شد و دخترش را دید که در محراب ایستاده در حالی که از شدت گرسنگی شکم او به پشت چسبیده و چشمهایش به گودی نشسته است. پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) ناراحت شد. در همین هنگام جبرئیل فرود آمد و گفت: ای محمد این سوره را بگیر. خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت میگوید، آنگاه سورۀ هل اتی (انسان) را بر او خواند[۳۹].
فضایل حضرت فاطمه زهرا
برخی از فضایل و مناقب حضرت فاطمه (سلامالله علیها) طبق روایات چنین است:
- اشتراک حضرت فاطمه با پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین و حسنین در مقام عصمت و طهارت بلکه طبق روایات آن حضرت عصمت کبرای الهی است.
- اشتراک حضرت صدیقه با پدر و همسر و فرزندانش در مجاز بودن به ورود و توقف در مسجد پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله وسلم) در جمیع حالاتشان.
- مادر ائمه اطهار است.
- هنگام ولادت فاطمه، نور او تمام خانههای مکه را فراگرفت.
- نامگذاری زهرا، از طرف خداوند متعال میباشد.
- نام فاطمه بر ساق عرش و درهای بهشت درج شده است.
- جنگ و یا صلح با آن حضرت مانند جنگ و صلح با پیامبر و علی و حسنین است.
- سیده زنان عالم است.
- دوستی و دشمنی با او مانند دوستی و دشمنی با پیامبر است.
- آن حضرت محدثه است یعنی فرشتگان با او سخن میگفتند.
- شیعیان آن حضرت به بهشت بشارت داده شدهاند.
- مخالفان حضرتش به هلاکت میافتند.
- در روز قیامت همانند پدر و همسر و فرزندانش سواره محشور میشود.
- شفیعه کبرای روز قیامت است.
- حب فاطمه همانند حب همسر و فرزندان معصومش (که اجر رسالت خاتم الانبیاء است)، بر همگان واجب است.
- با پدر و همسر و فرزندانش در قبة الوسیله یا درجةالوسیله بهشت جای دارند.
- با پدر و همسر و فرزندانش (علیهالسلام) در قبه ای از نور که زیر عرش برپا میشود و جز پنج تن (علیهالسلام) کسی را به آن رتبۀ والا راه نیست جای دارد.
- در صفات و ارزشهای معنوی هم کفو امام علی (علیهالسلام) است.
- بشر از آدم تا خاتم مامور به توسل به حضرت صدیقه زهرا (سلام الله علیه) بوده است.
- هنگام ورود فاطمه (سلام الله علیها) به صحنۀ محشر، از جانب حضرت حق تبارک و تعالی ندا میشود: «ای اهل محشر نگاهتان را فرو افکنید تا فاطمه عبور نماید[۴۰]».
فضایل حضرت فاطمه در منابع اهلسنت
درباره فضایل و عظمت بزرگ بانوی اسلام و یگانه دختر باقی مانده از رسول خاتم (صلیالله علیه وآله وسلم) حضرت صدیقه اطهر فاطمه زهرا (سلام الله علیه) چه در منابع شیعی و چه در منابع اهلسنت به فراوانی سخن گفته شده است. به قدری فضایل آن حضرت زیاد است که جای کوچکترین تردید و یا انکاری وجود ندارد. به ذکر برخی از فضایل بیشمار آن حضرت که در منابع اهلسنت موجود است اشاره میکنیم.
آیۀ تطهیر و حدیث کسا
خداوند بزرگ و سبحان در قرآن مجید اهلبیت پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) را مطهر خوانده است: انما یریدالله لیذهب عنک الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا [احزاب–33] . «خداوند میخواهد که پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد.»
مراد از اهل بیت که در این آیه ذکر شده است چه کسانی هستند؟ پاسخ این پرسش را در روایات اهلسنت میجوییم. واقدی در کتاب اسباب التزیل مینویسد که آیه تطهیر درباره پنج نفر نازل شد. این پنج نفر عبارتند از: پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)، علی (علیهالسلام) ،فاطمه (سلام الله علیها) حسن (علیهالسلام) و حسین (علیهالسلام)[۴۱].
ابن حجر در کتاب الاصابه فی تمییزالصحابه مینویسد:
ام سلمه گفت: آیه تطهیر در خانه من نازل شد. رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم) فاطمه، علی، حسن و حسین (علیهالسلام) در این خانه بودند. پیامبر فرمود: هولاء اهل بیتی، این عده اهلبیت من هستند[۴۲].
حاکم حسکانی در کتاب شواهد التزیل لقواعد التفصیل مینویسد: وقتی که آیه وامر اهلک بالصلاه واصطبر علیها نازل شد، پیامبر اسلام در هر نمازی میآمد در جلوی درب خانه علی (علیهالسلام) و فاطمه (سلامالله علیها) و میفرمود: الصلاه رحمکم الله انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ...[۴۳].
ابن عساکر ،در کتاب تاریخ دمشق در ترجمه امیرالمومنین علی (علیهالسلام) از ابی سعید خدری مینویسد: پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) بعد از نزول آیه «و امر اهلک بالصلاه واصطبر علیها» به مدت هشت ماه در هنگام نماز صبح میآمد در جلوی درب خانه علی و حضرت زهرا و میگفت: الصلاه، رحمکم الله انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا[۴۴].
لخمی طبرانی در المعجم الکبیر آورده است: زینب بنت ام سلمه میگوید که رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم) در نزد ام سلمه بود که حسن ،حسین و فاطمه (علیهالسلام) بر حضرت وارد شدند. حسن در یک سو و حسین در سوی دیگر پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) نشستند و حضرت زهرا نیز در میان این دو قرار گرفت. سپس پیامبر فرمود: رحمه الله وبرکاته علیکم اهل البیت انه حمید مجید[۴۵].
حاکم نیشابوری در کتاب «مستدرک الصحیحین» ،ترمذی در کتاب «سنن» و احمد بن حنبل در کتاب «مسند» مینویسد: پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) درب خانه حضرت زهرا (سلامالله علیه) میرفت و میفرمود: الصلاه یا اهل البیت. انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا[۴۶].
شمس الدین ذهبی در کتاب سیر اعلام النبلا مینویسد: و صح ان النبی (صلیالله علیه وآله وسلم) جلل فاطمه وزوجها و ابنیها لکسا و قال اللهم اهل بیتی اللهم فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا، درست است این خبر که پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) فاطمه (سلامالله علیها) و دو فرزندش را در کسایی جمع کرد و گفت خداوندا اینها اهلبیت من هستند و رجس و پلیدی را از این عده دور کن و اینها را پاکیزه گردان[۴۷].
آیۀ مباهله
ابن سعد در کتاب طبقات الکبری در ترجمه الحسین (علیهالسلام) مینویسد: در جریان مباهله با علمای نجران پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) دست فاطمه، حسن و حسین را گرفت و گفت اینها فرزندان من هستند[۴۸].
حاکم نیشابوری در کتاب مستدرک الصحیحین مینویسد: وقتی که آیه مباهله نازل شد پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) علی، فاطمه، حسن و حسین را خواند و گفت: اللهم هولاء اهلی، بارخدایا اینها اهل من هستند[۴۹].
ازدواج
بنا به نوشته بزرگان اهلسنت و جماعت، خلیفه اول برای خواستگاری حضرت زهرا (سلامالله علیه) به نزد پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) رفت و پیشنهاد خویش را بیان نمود. رسول خدا(صلیالله علیه وآله وسلم) فرمود: انتظر بهاالقضا، من در امر ازدواج فاطمه (سلامالله علیها) منتظر فرمان خداوند هستم، خلیفه اول این پاسخ را پاسخ منفی تلقی نمود.
خلیفه دوم نیز به دیگر بار و به همین منظور به نزد رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم) رفت و مانند خلیفه اول پاسخ منفی شنید. سپس خانواده علی (علیهالسلام) به آن حضرت پیشنهاد کردند که برای خواستگاری فاطمه (سلامالله علیها) به نزد رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم) برود. حضرت رفت و پیشنهادش مورد موافقت قرار گرفت[۵۰].
ابن عباس گفت: در هنگام ازدواج فاطمه (سلامالله علیها) با علی (علیهالسلام)، پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) در جلوی فاطمه (سلامالله علیها) و جبرئیل در سمت راست و مکائیل در سمت چپ و هفتاد هزار فرشته در پشت سر حضرت زهرا حرکت میکردند و این خیل ملایک تا طلوع فجر به تسبیح و تقدیس خداوند مشغول بودند[۵۱].
محبوبترین زنان در نزد پیامبر
حاکم نیشابوری در کتاب المستدرک آورده است: کان رسول الله (صلیالله علیه وآله وسلم) اذا رجع من غزاه او سفراتی المسجد فصلی فیه رکعتین ثم ثنی بفاطمه ثم یاتی ازواجه، رسول خدا(صلیالله علیه وآله وسلم) وقتی که از جنگی و یا از سفری برمی گشت به مسجد میرفت و دو رکعت نماز میخواند، سپس به نزد دخترش فاطمه میرفت و به او ثنا میگفت و سپس به نزد زنانش میرفت[۵۲].
ابن حجر در کتاب استیعاب از عایشه همسر پیامبر روایت کرده است که از او پرسیدند که ای الناس احب الی رسول الله (صلیالله علیه وآله وسلم) چه کسی در نزد پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) محبوبتر است وی در پاسخ گفت از میان زنان فاطمه (سلامالله علیها) و از میان مردان علی (علیهالسلام) در نزد رسول خدا محبوبترند[۵۳].
غضبش، غضب خدا
حاکم نیشابوری مینویسد که پیامبر به دخترش فاطمه (سلامالله علیها) فرمود: ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک، خداوند با غضب تو غضبناک میشود و با رضایت تو خشنود میگردد[۵۴].
خانۀ فاطمه
حاکم حسکانی حنفی در کتاب شواهدالتنزیل مینویسد: پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر [نور–36] را قرائت کرد و گفت این بیوت پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) است. از آن حضرت پرسیده شد که آیا بیت علی (علیهالسلام) و فاطمه (سلام الله علیها) نیز همین بیوت است، حضرت فرمود: بیت علی (علیهالسلام) و فاطمه (سلام الله علیها) از بافضیلتترین آن است[۵۵].
و نیز در روایتی دیگر آورده است: پیامبر(صلیالله علیه وآله وسلم) بعد از خواندن این آیه یکی از وی پرسید: یا رسول الله مراد از این بیوت در این آیه چه خانههایی است؟ حضرت فرمود خانههای انبیاست. ابوبکر پرسید یا رسول الله ،خانه علی و فاطمه هم از این خانههاست حضرت فرمود: بله از بافضیلتترین آن است[۵۶].
همنشینی با رسول خدا در بهشت
محب الطبری در کتاب الریاض النضره نقل میکند که حضرت زهرا (سلام الله علیه) در درجه رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم) در بهشت است[۵۷]. حاکم نیشابوری مینویسد: علی، فاطمه ،حسن و حسین ـ علیهمالسلام ـ اولین کسانی هستند که در بهشت وارد میشوند[۵۸].
عظمتش در محشر
حاکم درباره عظمت حضرت زهرا (سلام الله علیه) نقل میکند که در روز قیامت منادی ندا میدهد که ای اهل محشر چشمانتان را ببندید که فاطمه زهرا (سلام الله علیه) دختر رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم) وارد میشود[۵۹].
حورا
خطیب بغدادی مینویسد که رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم) فرمود: فاطمه حورا انسیه کلما اشتقت الی الجنه قبلتها، فاطمه حوریه ای است در صورت انسانی، هر گاه من مشتاق بهشت میشوم او را میبوسم[۶۰]. ابن حجر در کتابش از پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) نقل میکند که آن حضرت فرمود: ابنتی فاطمه حوراآدمیه، دخترم فاطمه حوریه ای است در شکل آدمیان[۶۱].
فاطمه بهترین زنان
خطیب بغدادی در تاریخ بغداد مینویسد: خیررجالکم علی بن ابیطالب و خیرنسائکم فاطمه بنت محمد (صلیالله علیه وآله وسلم) بهترین مردان شما علی بن ابیطالب و بهترین زنان شما فاطمه دختر محمد(صلیالله علیه وآله وسلم) است[۶۲].
پارۀ تن رسول خدا
بخاری نقل میکند که پیامبر اسلام (صلیالله علیه وآله وسلم) فرمود: فاطمه بضعه منی فمن اغضبها اغضبنی ،فاطمه پاره تن من است پس هرکه او را غضبناک کند مرا به غضب درآورده است[۶۳].
دوستی و دشمنی با فاطمه (سلام الله علیها) دوستی و دشمنی با پیامبر(صلیالله علیه وآله وسلم) است بسیاری از بزرگان اهلسنت نوشتهاند که پیامبر اسلام (صلیالله علیه وآله وسلم) به علی (علیهالسلام)، فاطمه (سلام الله علیها)، حسن (علیهالسلام) و حسین (علیهالسلام) نگاه کرد و فرمود: انا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم ،من با دشمنان شما دشمن و با دوستان شما دوستم[۶۴].
سیدۀ زنان
ابن سعد، بخاری، ذهبی و حاکم نیشابوری نوشتهاند که عایشه همسر پیامبر میگوید که حضرت زهرا (سلامالله علیه) در هنگام رحلت پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) پیش آن حضرت رفت و پیامبر(صلیالله علیه وآله وسلم) به وی چیزی گفت و فاطمه (سلام الله علیها) گریان شد و سپس چیزی به وی فرمود و حضرت زهرا (سلامالله علیه) خندان شد. عایشه میگوید از سر این کار از وی جویا شدم. فاطمه (سلامالله علیها) در این هنگام به عایشه گفت من سر رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم) را فاش نمیکنم.
میگوید: بعد از رحلت رسول خدا(صلیالله علیه وآله وسلم) به دیگر بار از او پرسیدم، فاطمه (سلامالله علیها) در پاسخ گفت که پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) فرمود: همانا جبرئیل هر سال یک بار نازل میشد تا قرآن را بر من عرضه بدارد ولی امسال دوبار نازل شده است. این دلیل بر این امر است که مرگم نزدیک است. من از این سخن گریستم. حضرت فرمود چرا گریه میکنی اما ترضین ان تکون سید ه نسا هذه الامه، او نسا العالمین، آیا راضی نیستی که سیده زنان این امت یا سیده زنان جهانیان باشی[۶۵].
ابن سعد نظیر همین روایت را از ام سلمه نقل کرده است[۶۶]. احمدبن حنبل از ابوسعید خدری نقل میکند که پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) فرمود: حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشتند و فاطمه سرور زنان اهل بهشت است[۶۷].
عبسی کوفی مینویسد: پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) فرمود: فرشتهای از جانب پروردگار بر من نازل شد و خبر داد که فاطمه سیده زنان اهل بهشت است. و در نقلی دیگر آمده است که آن حضرت فرمود: فاطمه سیده زنان اهل جهانیان است[۶۸].
و نیز بخاری نقل کرده است که پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) فرمود: فاطمه سیده زنان اهل بهشت است[۶۹].
حذیفه میگوید: پیامبر فرمود: ملکی از آسمان نازل شد و از خداوند عالم این پیام را رساند که فاطمه سیده زنان اهل بهشت است. ذهبی در ذیل مستدرک حاکم وقتی که به این روایت میرسد، میگوید این روایت صحیح است[۷۰].
حضرت زهرا در کلام محققین اهلسنت
ابن صباغ مالکی در افتخار فاطمه همین بس که دختر پیامبر صلی الله علیه و آله خیرالبشر است، فاطمهای که ولادتش پاک، و سیده است به اتفاق همه مسلمین.
محمد بن طلحه شافعی دقت کن در آیه مباهله و ترتیب و عبارات آن، و اشاراتی که به علو مقام فاطمه دارد، و چگونه او وسط قرار گرفته است، (چنانکه در حال رفتن بین پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیهالسلام بود) تا مقام و منزلت او بیشتر روشن گردد.
عباس محمود، العقاد المصری در هر دینی یک چهره از زن کامله وجود دارد که همه او را تقدیس میکنند و گویا او نشانه خداوند بین مردان و زنان است، در مسیحیت چهره مریم پاکدامن و در اسلام لاجرم آن چهره کامله فاطمه بتول میباشد.
دکتر علی ابراهیم حسن در زندگی فاطمه انواع عظمتها را میبینیم که این عظمتها را همچون بلقیس و... از راه داشتن قصر و ثروت و زیبائی ظاهری به دست نیاورده است. و همچون عایشه، شهرت خویش را از راه رهبری جنگجویان در جنگ جمل و رویارویی با مردان به چنگ نیاورده، بلکه از راه حکمت و بزرگی شخصی خود، عالم را از حکمت و عظمت پر نموده است، حکمتی که مرجعش کتب فلاسفه و علما نیست. بزرگی که ریشهاش پادشاهی و ثروت نیست بلکه از درون جانش و کمالات نفسش ریشه میگیرد.
آری او شخصیتی است که هر قدر فهم بشر در شناخت حقیقتش بیشتر فرو رود، با مسائل حل نشده و رازهای ناگشوده بیشتری روبرو میشود، و سرانجام عاجزانه باید بگویند که اندیشهها از درک فضائل زهرا عاجزند[۷۱].
احادیث از منابع اهلسنت دربارۀ حضرت فاطمه زهرا
در منابع حدیثی از جمله کتب برادران اهلسنت روایات مختلفی از پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله وسلم) دربارۀ فضایل حضرت فاطمه زهرا (سلامالله علیها) نقل شده است که برخی از آنها عبارتند از:
- قال رسول اللّه صلی الله علیه وآله: «إذا کانَ یَوْمُ القیامَةِ نادی مُنادٍ: یا أَهْلَ الجَمْعِ غُضُّوا أَبْصارَکُمْ حَتی تَمُرَّ فاطِمَة». روز قیامت یک صدائی بلند میشود که إی مردم غضّ بصر کنید که فاطمه (سلام الله علیها) میخواهد عبور کند[۷۲].
- قال رسول اللّه: «کُنْتُ إذا اشْتَقْتُ إِلی رائِحَةِ الجنَّةِ شَمَمْتُ رَقَبَةَ فاطِمَة». اگر به بوی بهشت اشتیاق میکردم فاطمه را بو میکردم[۷۳].
- قال رسول اللّه: «یا عَلِیّ إِنَّ اللّهَ أَمَرَنِی أَنْ أُزَوِّجَکَ فاطِمَة». یا علی! خدا به من دستور داد تا تو را به ازدواج فاطمه در آورم[۷۴].
- قال رسول اللّه: «إِنّ اللّهَ زَوَّجَ عَلیّاً مِنْ فاطِمَة». خدا علی و فاطمه را به ازدواج در آورد[۷۵].
- قال رسول اللّه: «سیّدَةُ نِساءِ أَهْلِ الجَنَّةِ فاطِمَة». سرور زنان بهشت فاطمه است[۷۶].
- قال رسول اللّه: «أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ الجَنَّةَ: عَلیٌّ وَفاطِمَة». اولین کسانی که وارد بهشت میشوند: علی و فاطمه هستند[۷۷].
- قال رسول اللّه: «فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّی مَنْ آْذاهَا فَقَدْ آذانِی». فاطمه پاره وجود من است، هر که او را بیازارد مرا آزرده است[۷۸].
- قال رسول اللّه: «فاطِمَة بَهْجَةُ قَلْبِی وَابْناها ثَمْرَةُ فُؤادِی». فاطمه بهجت و سرور قلب من است و دو پسرش میوه دل من هستند[۷۹].
- قال رسول اللّه: «فاطِمَة إِنّ اللّهَ غَیْرُ مُعَذِّبِکِ وَلا أَحَدٍ مِنْ وُلْدِکِ». ای فاطمه خدا نه تو را عذاب میدهد نه کسی از پسرانت را[۸۰].
- قال رسول اللّه: «کَمُلَ مِنَ الرِّجال کَثِیرُ وَ لَمْ یَکْمُلْ مِنَ النساءِ إِلاّ أَرْبَع: مَرْیـــم وَ آسِیَة وَ خَدیجـــَة وَ فاطِمـــَة» از مردان خیلی به کمال رسیدند، ولی از زنان فقط 4 نفر: مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه[۸۱].
شهادت حضرت فاطمه زهرا از دیدگاه شیعه
حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام) در یک مجلس مناظره در حضور معاویه خطاب به مغیرة بن شعبه فرمود: «انت الذی ضربت فاطمة بنت رسولاللَّه صلی اللَّه علیه و آله حتی ادمیتها و القت ما فی بطنها... ؛ تو مادرم را زده و مصدوم و مجروح ساختی، تا اینکه او بچه اش را سقط کرد...[۸۲].»
ابابصیر از امام صادق (علیهالسلام) نقل نموده است: «وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ بِاَمْرِهِ فَاَسْقَطَتْ مُحْسِنا وَ مَرِضَتْ مَرَضا شَدیدا وَلَمْ تَدَعْ اَحَدا مِمنْ آذاها یَدْخُلُ عَلَیْها، سبب فوت فاطمه علیهاالسلام ضرباتی بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشیر بر آن حضرت به فرمان عمر زد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدت بیمار شد و هیچ یک از آزار دهندگان خویش را راه نداد (که به دیدن او بیایند)[۸۳].
شهادت حضرت فاطمه زهرا از دیدگاه اهلسنت
برخی از دانشمندان اهلسنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه از تاریخ خودداری نموده اند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود می گوید:«جساراتی را که مربوط به فاطمه زهرا نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقل کرده است[۸۴]». رویدادهای تلخ، شرایط سخت بیماری و فراق پدر بیش از پیش شرایط جسمی و وضعیت روحی حضرت زهرا را دشوارتر میکرد، اما حضرت فاطمه (سلامالله علیها)، با وجود تحمل این مصائب، هیچ گله و شکایتی از بیماری خود نداشتند.
حضرت فاطمه (سلامالله علیها) سرانجام پس از رحلت پدر بزرگوار (صلیالله علیه وآله وسلم)، از حق خلافت همسرش که به تعیین الهی بود به شدت دفاع نمود و در جریان هجوم عمر بن خطاب (به هواداری از خلافت ابوبکر)، به خانهاش به گونهای میان درب و دیوار آسیب دیدند که علاوه بر صدمههای سخت، جنین ایشان نیز سقط شد و تازیانههای بیشماری بر جان و روح او نشست. صفدی یکی دیگر از علمای اهلسنت میگوید:
«اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْ بَطْنِها، به راستی عمر آن چنان فاطمه علیهاالسلام را در روز بیعت زد که محسن را سقط نمود[۸۵]».
مسعودی در قسمتی از کتاب اثبات الوصیة ذکر کرده است:
«فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوا بابَهُ... وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَتْ مُحْسِنا؛ پس (عمر و همراهان) به خانه علی علیهالسلام رو کرده و هجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده زنان عالم زدند؛ چنان که محسن را سقط نمود[۸۶]».
خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است. در بخشی از آن چنین مینویسد:
« ... وقتی درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه را حجاب خود قرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد. با تازیانه آن چنان بر بازوی او زدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آنگاه صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشتههای بدر و اُحد که به دست علی کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروختهتر شد و چنان لگدی بر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد.
" فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللهِ هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ. .. ؛ در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد:ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند." سپس فریاد کشید:فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند. سپس به دیوار تکیه داد و من او را به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال میخواست مانع (بردن علی) شود، من از روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...[۸۷]».
همه این رویدادهای تلخ و دردناک حضرت زهرا (سلام الله علیه) را به بستر بیماری کشاند و به شهادت ایشان در سن 18 سالگی منجر شد و بنابر وصیت خویش شبانه و به صورت پنهانی دفن گردید، به طوری که محل قبر شریف ایشان تا کنون نامعلوم است.
محل دفن
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به حضرت علی (علیهالسلام) سفارش کرد که قبرش را پنهان سازد تا دلیل و شاهدی بر ستمهای روا شده بر او باقی گذارد و مخالفت و مبارزه خویش را با غاصبان و خلافکاران جاوید سازد. آن حضرت نیز وی را شبانه دفن کرد و موضع قبرش را پنهان ساخت.
در مورد محل دفن حضرت فاطمه چهار قول وجود دارد:
- برخی مزارش را در بقیع میدانند؛ از جمله اربلی در کشف الغمه و سیدمرتضی در عیون المعجزات. اهلسنت نیز بر این باورند. آنان مزاری را که در کنار مرقد چهار امام قرار دارد، مدفن فاطمه زهرا میدانند. علامه مجلسی مینویسد: چون علی، فاطمه را به مصلّا آورد و نماز خواند، دستها را به سوی آسمان بلند کرد و گفت پروردگارا! اینک فاطمه دختر پیامبر توست که او را از ظلمات دنیا به سوی نورانیّت آخرت حمل کردم. در این وقت، منادی ندا در داد که بقعه بقیع، محل دفن است و به سوی آن بروید. وقتی امیرالمؤمنین به آنجا رسید، دید قبری ساخته و لحدی پرداختهاند. پس پیکر فاطمه را آنجا به خاک سپرد. ابن جوزی هم مینویسد: فاطمه در بقیع مدفون است و این مطلب را شاید از آنجا استفاده کردهاند که علی بن ابیطالب صورت چهل قبر جدید را در بقیع احداث کرد و چون مخالفان خواستند قبور جدید را مورد تعرّض قرار دهند، آن حضرت عصبانی شد وآنها را تهدید به قتل کرد و با این وصف مشخص میشود که یکی از مزارها به فاطمه تعلق دارد.علامه نور الدین سمهودی میگوید: ارجح آن است که تربت شریفش در بقیع است[۸۸]. ولی گفتهاند قبری که در بقیع وجود دارد، قبر فاطمه بنت اسد است نه حضرت فاطمه (سلامالله علیها).
- عدهای چون ابن سعد، صاحب طبقات، خاطرنشان کردهاند که فاطمه در خانه عقیل دفن شده است[۸۹].
- بعضی گفتهاند آن بانو در روضه رسول خدا دفن است. مجلسی از محمد بن همام نقل کرده که وی گفت: علی، فاطمه را در روضه پیامبر مدفون ساخت، ولی آثار قبر را از بین برد. باز مجلسی از کنیز زهرا، فضه، نقل کرده است: در روضه پیامبر بر فاطمه نماز خواندند و او همان جا دفن شد. شیخ طوسی میگوید:
- از جمله شواهدی که میتوان برای این احتمال اقامه کرد، حدیثی است که از رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم) نقل شده است که فرمود: "بین قبر من و منبرم، روضهای از روضههای بهشت وجود دارد". شاهد دیگر اینکه نوشتهاند: علی در روضه نبی اکرم (صلیالله علیه وآله وسلم) بر فاطمه نماز خواند، سپس پیامبر را مخاطب ساخت و فرمود: سلام من بر تو و دخترت باد یا رسول الله که در جوارت دفن است[۹۰].
- عدهای گفتهاند: فاطمه را در خانهاش دفن کردند که قرائن و روایات زیادی این قول را تأیید میکند؛ از جمله اینکه حضرت علی پس از دفن بدن فاطمه، از جای برخاست و رو به قبر پیامبر گفت: «درود من و دخترت بر تو باد ای فرستاده الهی که اکنون دخترت در جوار تو فرود آمده است» و میدانیم که خانه فاطمه در مجاورت روضه پیامبر قرار داشت[۹۱]. شیخ صدوق مینویسد: برایم ثابت شده که فاطمه را در خانهاش به خاک سپبردهاند و پس از آنکه مسجد را توسعه دادند، قبر آن بانو در مسجد واقع شد. من سالی که به سفر حج رفتم، در مدینه رو به سوی خانه فاطمه ـ که از استوانه رو به روی باب جبرئیل تا پشت خظیره مرقد نبوی است ـ کردم و در آنجا زیارت فاطمه را به جای آوردم. [۹۲] سید محسن امین عاملی نوشته است: آن حضرت در خانهاش به خاک سپرده شد و این قول به صواب نزدیکتر است. شیخ طوسی یادآور میشود: قبر فاطمه را در خانه پیامبر میتوانی زیارت کنی و برخی او را در خانهاش مدفون میدانند. این دو قول از نظر من، به هم نزدیکاند و بهتر است حضرت در هر دو مکان زیارت شوند، ولی روایت دفن فاطمه در بقیع از صحت دور است[۹۳].
تاریخ شهادت
در مورد تاریخ شهادت جانگداز حضرت فاطمه زهرا به حسب روایات بیش از ده تا پانزده قول بوده ولی آنچه شهرت دارد، سه قول اصلی است:
- روایت «40» روز که دهه اول گرفته میشود، بعد از شهادت رسول الله که مصادف با 8 تا 10 ربیع الثانی است.
- روایت «75» روز که دهه دوم گرفته میشود، مصادف با 13 تا 15 جمادی الاولی است.
- روایت سوم «95» روز که دهه سوم گرفته میشود، مصادف با 1 تا 3 جمادی الآخر است که بیشتر مورد تاکید است.
محققان تاریخ اسلام روایت سوم یعنی 95 روز را بیشتر مورد توجه و دارای سندیت تاریخی میدانند. البته مراجع تقلید و اهل معرفت به مومنان توصیه میکنند که هر سه قول را به برپایی عزاداری همت گمارند.
در هر صورت روایت دوم شهادت حضرت زهرا برابر 13 جمادی الاول که است و روایت سوم برابر سوم جمادی الثانی خواهد بود[۹۴].
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۳۳
- ↑ معانی الأخبار، النص، ص: ۳۹۶
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۶؛ ابن شهرآشوب، مناقب، ج۳، ص۱۳۲؛ قمی، بیت الاحزان، ص۱۲
- ↑ کنز العمال ج۶ ص۲۱۹؛ الصواعق المحرقة ۹۶
- ↑ ترجمه مسند فاطمه زهرا سلام الله علیها، ص ۲۵
- ↑ محلاتی، زندگانی حضرت فاطمه ودختران آن حضرت، صص ۸-۷
- ↑ آیتی، چکیده تاریخ پیامبر اسلام، ص۳۵
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۵۳۰
- ↑ احمد بن ابی یعقوب(ابن واضح یعقوبی)، تاریخ یعقوبی، ترجمه: محمدابراهیم آیتی، ج۱، ص۵۱۲
- ↑ آیتی، چکیده تاریخ پیامبر اسلام، صص۳۶-۳۵. (به نقل از مصباح المتهجد، ص۵۶۱)
- ↑ خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۱۶
- ↑ مصوبه دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص۳۵
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص۳۹-۳۶
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص ۴۵-۳۹
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص۴۲
- ↑ انساب الاشراف، ص۴۱۴و۲۶۹؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص۴۲
- ↑ ابن هشام، ج۴، ص۲۹؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص۴۲
- ↑ یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۱؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص۴۳
- ↑ شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص۴۳
- ↑ الطوسی، الامالی، تحقیق و تصحیح: بهراد الجعفری، علی اکبر الغفاری، تهران: دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۸۰ش، صص ۶۹۴-۶۹۵
- ↑ ابن هشام، ج۴، ص۳۰؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص۴۳-۴۲
- ↑ ابن سعد، طبقات، ح۸، ص۱۱
- ↑ نسایی، سنن نسایی، ح۶، ص۶۲
- ↑ شفیعی شاهرودی، سلسله موضوعات الغدیر علامه امینی، ج۸(صدّیقه طاهره، فاطمه زهرا)، ص۶۰
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۱۰
- ↑ قزوینی، فاطمة الزهراء از ولادت تا شهادت، ص۱۹۱
- ↑ آیتی، چکیده تاریخ پیامبر اسلام، ص۳۵
- ↑ امالی، ج ۱، ص ۳۹؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص ۵۸-۵۹
- ↑ شیخ مفید، الإرشاد، ج۱، ص۱۶۶ تا ۱۶۹. برای مشاهده اسناد روایت در منابع شیعه و سنی رک: تفسیر آیه «مباهله» از دیدگاه اهل بیت(علیهالسلام) و اهلسنت، ایلقار اسماعیل زاده، طلوع، شماره ۱۰ و ۱۱ در دسترس در سایت حوزه
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۳۷
- ↑ زمخشری، تفسیر الکشاف، ج۱، صص ۳۶۹-۳۷۰
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۳۱۲
- ↑ .کلینی، مـحمد بـن یعقوب، الاصول من الکافی، ج ۱، ص ۲۸۶ ـ ۲۸۷؛ شیخ صدوق، الخصال، ص ۴۰۳، حدیث ۱۱۳، و ص ۵۸۰، حدیث ۱؛ شیخ طوسی، الامالی، ص ۳۶۸ و ۷۸۳؛ طبرسی, فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷ ص۵۵۹ و ج۸ ص ۳۵۷
- ↑ جامع البـیان عـن تـأویل آی القرآن، ج ۱۲، جزء ۲۲، ص ۶؛ رازی، ابن ابی حاتم، تفسیر القـرآن العـظیم، ج ۹، ص ۳۱۳۱، حـدیث ۱۷۶۷۳؛ ابـن کثـیر، تـفسیر القرآن العظیم، ج ۳، ص ۴۹۴؛ نیشابوری، علی بن احمد، اسباب النزول، ص ۲۹۵؛ سیوطی، جلالالدین، الدرالمنثور فی التفسیر المأثور، ج ۶، ص ۶۰۴؛ نیشابوری، ابو عبدالله حاکم، المستدرک علی الصحیحین، ج ۲، ص ۴۱۶
- ↑ ابن حنبل، فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(علیهالسلام)، ۱۴۳۳ق، ص۲۹۵
- ↑ انوار درخشان در تفسیر قرآن، محمد حسینی همدانی، ج۱۸، ص۳۰۸
- ↑ انوار درخشان در تفسیر قرآن، محمد حسینی همدانی، ج۱۸، ص۳۰۹- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص ۲۴۴ - المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص ۳۷۰ - مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص: ۸۳۶
- ↑ الکشاف، ج ۴، ص ۶۷۰؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۱۱ ـ ۶۱۴؛ روح المعانی، مج ۱۶، ج ۲۹، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰
- ↑ کتاب فاطمه زهرا سلام الله علیها نوشته علامه عبدالحسین امینی میباشد.
- ↑ اعیان الشیعه 1، ص 308
- ↑ طه ،132
- ↑ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل 1، ص 497 خ 526
- ↑ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ترجمه الامام علی (علیهالسلام) ص 89 خ 315
- ↑ المعجم الکبیر24، ص 282 ،281 خ 713
- ↑ مستدرک الصحیحین 3، ص 158، سنن ترمذی خ 3206، مسنداحمد 3 ص 259
- ↑ سیراعلام النبلا 2 ص 122
- ↑ طبقات الکبری، ابن سعد، ترجمه الحسین، موسسه آل البیت ،ص 139 و 140
- ↑ مستدرک الصحیحین 3، ص 150
- ↑ ابن سعد، طبقات الکبری 8 ص 19 و 20
- ↑ تاریخ بغداد 5، ص 7
- ↑ اعیان الشیعه 1، ص 307
- ↑ اعیان الشیعه 1، ص 307
- ↑ مستدرک الصحیحین 3 ،ص 154
- ↑ شواهدالتنزیل لقواعد التفضیل ج 1 ص 532 ج 566
- ↑ شواهدالتنزیل لقواعد التفضیل ج 1 ص 533 خ 567 و نیز ص 534 خ 568
- ↑ الریاض النضره 2 ص 208
- ↑ مستدرک 3 ص 151
- ↑ مستدرک 3 ص153
- ↑ تاریخ بغداد 5 ص 86
- ↑ صواعق المحرقه، ص 96
- ↑ تاریخ بغداد 3 ص 392
- ↑ صحیح بخاری 5، ص 92 و 105 المصنف فی الاحادیث و الاثار، عبسی کوفی ج 7 ص 512
- ↑ مسنداحمد 2 ص 242 مستدرک حاکم 3 ص 149، ترمذی خ 3870، المصنف فی الاحادیث 7 ص 512
- ↑ طبقات 8، ص 248 ـ 247، صحیح بخاری 5، ص 55 ـ 54 مستدرک 3 ص 156
- ↑ طبقات 8، ص 248
- ↑ مسنداحمد 3، ص 473 خ 11224
- ↑ المصنف 8 ص 527
- ↑ بخاری 5 ص 92
- ↑ مستدرک 3، ص 151
- ↑ حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در کلام اهلسنت - بیتوته https://www.beytoote.com › religious
- ↑ کنز العمّال ج 13 ص 91 و 93/ منتخب کنز العمّال بهامش المسند ج 5 ص 96/ الصواعق المحرقة ص 190/ أسد الغابة ج 5 ص 523/ تذکرة الخواص ص 279/ ذخائر العقبی ص 48/ مناقب الإمام علی لابن المغازلی ص 356/ نور الأبصار ص 51 و 52/ ینابیع المودّة ج 2 باب 56 ص 136
- ↑ منتخب کنز العمّال ج 5 ص 97/ نور الأبصار ص 51/ مناقب الإمام علی لابن المغازلی ص 360
- ↑ الصواعق المحرقة باب 11 ص 142/ ذخائر العقبی ص 30 و 31/ تذکرة الخواص ص 276/ مناقب الإمام علی من الریاض النضرة ص141/ نور الأبصار ص53
- ↑ الصواعق المحرقة ص 173
- ↑ کنز العمّال ج13 ص94/ صحیح البخاری، کتاب الفضائل، باب مناقب فاطمة/ البدایة والنهایة ج 2 ص61
- ↑ نور الأبصار ص 52/ شبیه به آن در کنز العمّال ج 13 ص 95
- ↑ السنن الکبری ج 10 باب من قال: لا تجوز شهادة الوالد لولده ص 201/ کنز العمّال ج 13 ص 96/نور الأبصار ص52/ ینابیع المودّة ج 2 ص 322
- ↑ ینابیع الموّدة ج 1 باب 15 ص 243
- ↑ کنز العمّال ج13 ص96/ منتخب کنز العمّال بهامش مسند أحمد ج5 ص97/ إسعاف الراغبین بهامش نور الأبصار ص118
- ↑ نور الأبصار ص 51
- ↑ احتجاج طبرسی، ج. 1، ص. 414- بحارالانوار، ج. 43، ص 197، ح. 28
- ↑ بحار الانوار، ج43، ص170
- ↑ شرح نهجالبلاغه، ج2، ص60
- ↑ لوافی بالوفیات، صفدی، ج5، ص347؛ سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج2، ص292
- ↑ اثبات الوصیة، (چاپ بیروت) ص153 و در برخی چاپها ص 23 ـ 24
- ↑ بحار الانوار، ج30، ص293؛ ریاحین الشریعة، ج1، ص267
- ↑ اخبار مدینه (خلاصة الوفاء باخبار دار المصطفی) ص291
- ↑ طبقات، ابن سعد، ج 8، ص 20؛ اخبار مدینه، ص 290
- ↑ بحارالانوار، ج 43، ص185
- ↑ نهجالبلاغه، ترجمه فیض الاسلام، ص652، خطبه195
- ↑ من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج2، ص469 و 906
- ↑ بحارالانوار، ج 97، ص 196 ـ 197؛ فاطمه زهرا، علامه سید محمد حسین فضل الله، ص96
- ↑ علت اصلی و چگونگی شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیه) - نمنا https://namnak.com › شهادت-حضرت-...