محمره: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
''' | '''«محمّره»''' یا سرخجامگان از «[[غلاة (فرقه)|غلاة]]» [[شیعه]] و از «[[حلولیه]]» ([[باطنیه]])اند. | ||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
در برخی از منابع، علاوه بر اینکه محمّره را از غلاة | در برخی از منابع، علاوه بر اینکه محمّره را از غلاة شیعه به حساب نیاوردند، حتی گفتند که این فرقه [[مسلمان]] هم نیستند. آنان بر خلاف [[بنی العباس|بنیالعباس]] که شعار و لباس سیاه داشتند، رنگ قرمز را به عنوان شعار و لباس خود انتخاب کردند و همچنین از نظر عقیدتی مقابل [[خرّمیه]] قرار داشتند، اگرچه گاهی نیز با فرقه مذکور همسو میشدند<ref>اسفرایینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص 135 مسعودی علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص: 307</ref>. | ||
== القاب گوناگون == | == القاب گوناگون == | ||
این طایفه در هر جایی به لقبی معروف بودهاند: در اصفهان | این طایفه در هر جایی به لقبی معروف بودهاند: در [[اصفهان]] «خرمیه» و در [[قزوین]] و [[ری]] «[[مزدکیه]]» و «[[سنباذیه]]» و در دینور و [[نهاوند]] «محمّره» و در آذربایجان «[[قولیه]]» خوانده میشدند<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 394 با اصلاح ویرایشی.</ref>. در برخی از منابع، محمّره نام دیگری برای [[اسماعیلیه|اسماعیله]] بیان شده و آمده است: اسماعیلیه را به سبب آنکه به باطن کتاب قائل بودند، باطنیه و به سبب آنکه به حمدان قرمط منسوب بودند، [[قرامطه]] و به سبب آن که محرمات را مباح میدانستند،«[[حرمیه]]» و به سبب آن که به هفت شریعت معتقد بودند، ـ شرایع [[آدم]]، [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[موسی]]، [[عیسی]]، محمد و مهدی ـ [[سبعیه]] نامیده میشدند. نام دیگر ایشان [[بابکیه]] است به این دلیل که گروهی از ایشان از بابک خرّمدین پیروی کردند. ایشان همچنین به محمّره نیز ملقب بودند چرا که در روزگار بابک، لباس سرخ میپوشیدند.<ref>خوانساری محمد باقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج8، ص 64</ref> همچنین آوردهاند که قسم دوم از خرمیه، [[خرمدینیه]] (به زاء منقوطه) است که در بستر دولت اسلام ظاهر شدند. آنان دو فرقه بابکیه و [[مازیاریه]] بوده و هر دو نیز به محمّره معروف بودند<ref>بغدادی عبد القاهر، الفرق بین الفرق، ص: 285</ref>،<ref>اسفرایینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص: 136</ref>. | ||
== عقاید == | == عقاید == | ||
'''«محمّره'''» معتقد بودند که در هر زمان هفت نفر میباشند که باید به آنان اقتدا کرد<ref>خوانساری محمد باقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج8، ص: 64</ref>. | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:فرق و مذاهب]] | [[رده:فرق و مذاهب]] |
نسخهٔ ۲۴ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۱۷
«محمّره» یا سرخجامگان از «غلاة» شیعه و از «حلولیه» (باطنیه)اند.
تاریخچه
در برخی از منابع، علاوه بر اینکه محمّره را از غلاة شیعه به حساب نیاوردند، حتی گفتند که این فرقه مسلمان هم نیستند. آنان بر خلاف بنیالعباس که شعار و لباس سیاه داشتند، رنگ قرمز را به عنوان شعار و لباس خود انتخاب کردند و همچنین از نظر عقیدتی مقابل خرّمیه قرار داشتند، اگرچه گاهی نیز با فرقه مذکور همسو میشدند[۱].
القاب گوناگون
این طایفه در هر جایی به لقبی معروف بودهاند: در اصفهان «خرمیه» و در قزوین و ری «مزدکیه» و «سنباذیه» و در دینور و نهاوند «محمّره» و در آذربایجان «قولیه» خوانده میشدند[۲]. در برخی از منابع، محمّره نام دیگری برای اسماعیله بیان شده و آمده است: اسماعیلیه را به سبب آنکه به باطن کتاب قائل بودند، باطنیه و به سبب آنکه به حمدان قرمط منسوب بودند، قرامطه و به سبب آن که محرمات را مباح میدانستند،«حرمیه» و به سبب آن که به هفت شریعت معتقد بودند، ـ شرایع آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمد و مهدی ـ سبعیه نامیده میشدند. نام دیگر ایشان بابکیه است به این دلیل که گروهی از ایشان از بابک خرّمدین پیروی کردند. ایشان همچنین به محمّره نیز ملقب بودند چرا که در روزگار بابک، لباس سرخ میپوشیدند.[۳] همچنین آوردهاند که قسم دوم از خرمیه، خرمدینیه (به زاء منقوطه) است که در بستر دولت اسلام ظاهر شدند. آنان دو فرقه بابکیه و مازیاریه بوده و هر دو نیز به محمّره معروف بودند[۴]،[۵].
عقاید
«محمّره» معتقد بودند که در هر زمان هفت نفر میباشند که باید به آنان اقتدا کرد[۶].
پانویس
- ↑ اسفرایینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص 135 مسعودی علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص: 307
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 394 با اصلاح ویرایشی.
- ↑ خوانساری محمد باقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج8، ص 64
- ↑ بغدادی عبد القاهر، الفرق بین الفرق، ص: 285
- ↑ اسفرایینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص: 136
- ↑ خوانساری محمد باقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج8، ص: 64