معتزله: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'نمی شود' به 'نمیشود') |
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
عقل محوری، روش اصلی تفکر معتزلیان بود. آنان اصرار داشتند که در مباحث کلامی و نیز تفاسیر آیات قرآن،از فهم عقلی بهره ببرند و در جاهایی که برداشت های استنباطی شان مخالف ظواهر دینی بود،به تاویل ظواهر اقدام و میان مبانی دینی و فهم عقلی ارتباط برقرار می کردند که البته این روش فلاسفه اسلامی نیز هست، با این تفاوت که معتزله در مباحث خود از فن جدل بهره می بردند و فلاسفه از اصول برهانی. | عقل محوری، روش اصلی تفکر معتزلیان بود. آنان اصرار داشتند که در مباحث کلامی و نیز تفاسیر آیات قرآن،از فهم عقلی بهره ببرند و در جاهایی که برداشت های استنباطی شان مخالف ظواهر دینی بود،به تاویل ظواهر اقدام و میان مبانی دینی و فهم عقلی ارتباط برقرار می کردند که البته این روش فلاسفه اسلامی نیز هست، با این تفاوت که معتزله در مباحث خود از فن جدل بهره می بردند و فلاسفه از اصول برهانی. | ||
[[محقق لاهیجی]] در این باره می گوید:«این جماعت( معتزله)،ترتیب رأى عقلى نموده،آیات و احادیثى | [[محقق لاهیجی]] در این باره می گوید:«این جماعت( معتزله)،ترتیب رأى عقلى نموده،آیات و احادیثى که مضمونش به حسب ظاهر موافق آرا و عقول ایشان نبودند،به تأویل آن بر نهج قوانین عقلى مبادرت مىکردند»<ref> گوهر مراد ، وزارت فرهنگ و ارشاداسلامى ،ص .۴۶</ref> | ||
==اصول اعتقادی معتزله== | ==اصول اعتقادی معتزله== |
نسخهٔ ۲ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۱۷
مکتب اعتزال در اوایل قرن دوم هجری قمری توسط واصل بن عطا (۱۳۱-۸۰)تاسیس شد. علت اعتزال را می توان به دلیل شیوع تفکرات افراطی اهل حدیث در اهل سنت و آسیب های آن دانست که موجب شد تا متفکران اهل سنت را به سمت مباحث عقلی و تاسیس این مکتب سوق دهد.
تاریخچه تاسیس
شکل گیری اولیه معتزله که خرد گرایی اساس بنای فکری آنان است، مربوط به دوره بنی امیه و در زمان حاکمیت عبدالملک مروان است که به سال های 65 تا 84 بر می گردد.از ویژگی های این مکتب، دفاع از قدرت، اراده و اختیار انسان بدون دخالت فاعل دیگر است. معتزلیان از همان ابتدا به عدلیه یا اصحاب العدل مشهور شدند آن ها بندگان را نسبت به اعمال شان، فاعل مختار می دانستند و به همین دلیل به قَدَریه نیز مشهور شدند.یکی از اصول مورد بحث مسلمانان صدر اسلام اصلی به نام«منزلة بین المنزلتین» بود که معتزله آن را مطرح کردند. طرح این اصل به دنبال دو عقیده متضاد بود که قبلًا در جهان اسلام راجع به کفر و ایمان فسّاق پدید آمد. برای اولین بار خوارج این عقیده را اظهار کردند کسی که مرتکب گناه کبیره شود کافر شده است.گروه دیگری به وجود آمدند یا آن ها را سیاست ها به وجود آوردند که به نام مرجئه خوانده می شدند. مرجئه از لحاظ ارزش تأثیر گناه، در نقطه مقابل خوارج قرار داشتند. آن ها می گفتند اساس کار این است که انسان از نظر عقیده و ایمان که مربوط به قلب است مسلمان باشد؛ اگر ایمان که امر قلبی است درست باشد، مانعی ندارد که عمل انسان فاسد باشد؛ ایمان، کفّاره عمل بد است. مرجئه می گفتند فسق و گناه هر چند کبیره باشد، اما هیچ ضرری به ایمان نمی زند. پس مرتکب کبیره مؤمن است نه کافر.اما معتزله عقیده میانه ای ابراز داشتند و گفتند مرتکب کبیره نه مؤمن است و نه کافر، بلکه برزخ میان آن دو است. معتزله نام این مرحله میانه را منزلة بین المنزلتین گذاشتند.[۱]
دلیل نام گذاری
معروف است اول شخصی که عقیده «منزلة بین المنزلتین» را ابراز کرد، واصل بن عطاء شاگرد حسن بصری بود. روزی واصل در محضر استادش نشسته بود که همین مسأله مورد اختلاف خوارج و مرجئه را پرسیدند. پیش از این که حسن بصری جوابی بدهد، واصل گفت به عقیده من اهل کبائر فاسق اند نه کافر. سپس از جمعیت جدا شد( بنا بر نقلی حسن بصری او را اخراج کرد) و در گوشه ای به تبلیغ عقیده خود پرداخت. در این حال شاگرد و برادر زنش عمرو بن عبید نیز به او ملحق شد. اینجا بود که حسن گفت:اعتزل عنّا یعنی واصل از ما کناره گیری کرد و نیز مردم گفتند: اعتزلا قول الامّة یعنی واصل و عمرو بن عبید از قول همه امّت جدا شدند و قول سومی اختراع کردند. [۲]و در نقلی دیگر نوشته اند که چون واصل بن عطا و شاگردان و پیروانش پس از ابراز نظریه منزله بین المنزلتین از مجلس درس حسن بصرى فاصله گرفتند، به این نام( معتزله) مشهور شدند. [۳] و باز آورده اند که طرح مباحث عقل گرایانه موجب شد تا واصل بن عطاء از حلقه درس حسن بصری جدا شود( اعتزال جوید) و خود در کناری حلقه درسی دیگری تشکیل دهد به همین دلیل این مکتب را مکتب اعتزال(مکتبی که از جمعی جدا شده و عزلت جسته اند)نامیدند.[۴]
روش فکری معتزله
عقل محوری، روش اصلی تفکر معتزلیان بود. آنان اصرار داشتند که در مباحث کلامی و نیز تفاسیر آیات قرآن،از فهم عقلی بهره ببرند و در جاهایی که برداشت های استنباطی شان مخالف ظواهر دینی بود،به تاویل ظواهر اقدام و میان مبانی دینی و فهم عقلی ارتباط برقرار می کردند که البته این روش فلاسفه اسلامی نیز هست، با این تفاوت که معتزله در مباحث خود از فن جدل بهره می بردند و فلاسفه از اصول برهانی. محقق لاهیجی در این باره می گوید:«این جماعت( معتزله)،ترتیب رأى عقلى نموده،آیات و احادیثى که مضمونش به حسب ظاهر موافق آرا و عقول ایشان نبودند،به تأویل آن بر نهج قوانین عقلى مبادرت مىکردند»[۵]
اصول اعتقادی معتزله
معتزله نیز همچون سایر مکاتب و فرق اسلامی داری اصول اعتقادی می باشند. و اما اصول اعتقادی این مکتب بر پنج محور( اصول خمسه) قرار می گیرد به این معنا که اگر کسی هر یک از این اصول را قبول نکند، معتزلی به حساب نمی آید و آن عبارت است از:
'توحید
معتزله مثل امامیه صفات خدا را عین ذات او می دانند و صفات زاید بر ذات را انکار می کنند. این موضوعی بود که بیش از هر چیز دیگر مورد تاکید این مذهب بوده است. به همین دلیل گاهی از آنان به عنوان نفی کنندگان صفات یا قایلان به نیابت ذات از صفات نام برده می شود. با این حال به نظر می آید که معتزله منکر صفات کمالی خداوند نیستند.[۶] و [۷]
وعد و وعید
براساس اصل وعد و وعید، خداوند به مؤمنان مطابق با وعده اش پاداش می دهد و کافران را مطابق با وعیدش مجازات می رساند که ورود در آتش ابدی است. به همین دلیل افراد مومنی که مرتکب گناه شده اند، اگر توبه نکنند عذاب خواهند شد که البته عذاب ایشان از عذاب کافران خفیف تر خواهد بود[۸]
منزلة بین المنزلتین
منزلة بین المنزلتین که در فارسی منزلتی میان دو منزلت نام دارد، از نخستین اصولی است که توسط پیشوای آن یعنی واصل بن عطا مطرح شد.با این زمینه که مرتکبان گناهان کبیره به عقیده مرجئه از ایمان خارج نمیشود و به عقیده خوارج از ایمان خارج شده کافر می شوند. اما معتزلیان معتقدند که این شخص نه مومن است و نه کافر و اگر بدون توبه از دنیا برود، به عذابی حتمی و جاودانه گرفتار خواهد شد اما این عذاب به شدت عذاب کافران نخواهد بود.[۹] بنا بر عقیده شیخ مفید، هر کسی در این مسئله با معتزله هم رای باشد، معتزلی خواهد بود هر چند در مباحث دیگر با اکثرشان اختلاف نظر داشته باشد.[۱۰]
امر به معروف و نهی از منکر
از جمله احکام ضروری اسلام، امر به معروف و نهی از منکر است و می شود گفت همه مذاهب اسلامی بر وجود این اصل توافق دارند به گونه ای که نمی توان آن را از ویژگی های یک مذهب خاص دانست، ولی معتزلیان با محور قرار دادن این اصل بر اهمیت آن تاکید کردند. زمخشری می گوید عقیده معتزله این است که امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی اما مشروط به شرایط خاصی است که شدیدترین آن مرحله جنگ می باشد که این مرحله از شئونات حکومت اسلامی و از وظایف رهبری اسلامی است. [۱۱]
پانویس
- ↑ با استفاده از مجموعه آثار مرتضی مطهری ، ج 3 ص 76 و 77 انتشارات صدرا سال 1389 خورشیدی
- ↑ با استفاده از مجموعه آثار مرتضی مطهری، ج 3 ص 76 و 77 انتشارات صدرا سال 1389 خورشیدی
- ↑ جعفر سبحانی ، ملل و نحل ، ج ۳، ص ۱۵۵- ۱۶۳.
- ↑ ر ک، امالی، سید مرتضی، ج ۱، ص ۱۱۵.
- ↑ گوهر مراد ، وزارت فرهنگ و ارشاداسلامى ،ص .۴۶
- ↑ ر.ک، شیخ مفید ، اوایل المقالات ، ۱۳۷۲ش، ص۵۲
- ↑ ر. ک. عبدالکریم شهرستانی ، الملل و النحل ، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۴۴
- ↑ با استفاده از کتاب اصول خمسه محمد جواد انوری، ص۲۸۰
- ↑ قاضی عبدالجبار ، شرح الأصول الخمسة ، ۱۴۲۲ق، ص۴۷۱-۴۷۲.
- ↑ مفید، اوائل المقالات،۱۳۷۲ش، ص۴۵
- ↑ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، صص۳۹۸-۳۹۶