کاربر:Hoosinrasooli/صفحه تمرین
عبدالعزیز آل الشیخ | |
---|---|
نام کامل | عبدالعزیز بن عبدالله آل الشیخ التمیمی |
نامهای دیگر | آل شیخ |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 1362 ق، ۱۳۲۱ ش، ۱۹۴۳ م |
محل تولد | مکه |
دین | اسلام، اهلسنت |
فعالیتها | مفتی عام عربستان سعودی |
عبدالعزیز بن عبدالله آل الشیخ التمیمی، عالم مسلمان و مفتی عام عربستان سعودی است. او از نوادگان محمد بن عبدالوهاب است. عبدالعزیز آل شیخ در یکی از خاندانهای مهم مذهبی عربستان سعودی متولد شد. خاندان آل شیخ یکی از مؤثرترین و متنفذترین خانوادههای مذهبی عربستان است. نسب این شخص به محمد پسر عبدالوهاب میرسد. معمولاً در هر دورهای و متناظر با زمان هر پادشاه سعودی؛ یک نفر به عنوان مفتی اعظم و معمولاً از این خانواده نقش محوری در هدایت ایدئولوژیک جامعه وهابی را به عهده داشتهاست. در سال ۱۹۹۹ او از سوی ملک فهد پادشاه سعودی به عنوان مفتی عام عربستان سعودی منصوب و جانشین عبدالعزیز بن باز شد.
دوران کودکی و تحصیلات
عبدالعزیز آل شیخ در سوم ذیحجه 1362ق در مکه به دنیا آمد، در سال 1370ق و در هشت سالگی پدرش را از دست داد. وی به طور مادرزادی از ضعف چشم آزار می برد، تا اینکه در جوانی به سال 1381ق بینایی اش را از دست داد. او تحصیل قرآن را در مسجد احمد بن صنعان شروع کرد. در ۱۹۵۴ به مؤسسه علمی امام الدعوه منتقل شد و از دانشکده شریعت آن در ۱۹۶۲ فارغالتحصیل شد. وی بهعنوان استاد از ۱۹۷۱ در مؤسسه علمی امام الدعوه شروع به فعالیت کرد. سپس به دانشکده شریعت دانشگاه اسلامی امام محمود بن سعود در ریاض منتقل شد و تا ۱۹۹۱ در آنجا تدریس کرد. در سال ۱۹۹۹ او از سوی ملک فهد پادشاه سعودی به عنوان مفتی عام عربستان سعودی منصوب و جانشین عبدالعزیز بن باز شد.
فعالیتها
- مدرس معهد إمام الدعوة العلمی تا سال 1392ق؛
- مدرس دانشکده فقه ریاض از 1392؛
- از سال 1407 به عضویت هیئت علمای کبار وهابی عربستان؛
- سال 1412 و با دستور مستقیم پادشاه عربستان به سمت ریاست اداره مطالعات علمی و صدور فتاوا منصوب شده است.
- وی در سال 1417 نیز به مقام نیابت و قائم مقامی مفتی اعظم عربستان درآمد.
- با مرگ شیخ عبدالعزیز بن باز مفتی اعظم وقت عربستان در تاریخ 29محرم1420 به مقام مفتی عام و اعظم وهابیون عربستان سعودی و رئیس هیئة کبار علما عربستان منصوب شد.
- آل شیخ در حال حاضر در حکومت عربستان از جایگاه وزارت برخوردار است.
فتواها
جشن میلاد برای پیامبر حرام
وی در مصاحبه با روزنامه سعودی المدینه گفت: جشن گرفتن برای میلاد پیامبر بدعتی بی اساس است. من هیچ پایه و اساسی در خصوص جشن گرفتن برای تولد در سنت رسول خدا، شیوه خلفای راشدین و ائمه هدایت نمیشناسم و بر همین اساس جشن میلاد پیامبر حرام است.
تخریب کلیساها
او در مارس ۲۰۱۲ با اشاره به حدیثی از پیامبر اسلام فتوا داد همه کلیساهای جزیره العرب تخریب شوند. در سال ۲۰۱۶، کلیپی از وی منتشر شد که بر اساس آن وی شطرنج و بازیهای مشابه آن را به دلیل وجود قمار حرام اعلام کردهاست.
منع کشتن یهودیان
در روز دوشنبه مورخ ۲۲ آبان ۱۳۹۶ ایوب کارا، وزیر ارتباطات اسرائیل ضمن تبریک به عبد العزیز آل الشیخ به خاطر صدور فتوایی مبنی بر منع کشتن یهودیان و تروریست خواندن جنبش حماس، از وی برای دیدار از اسرائیل دعوت کرد و در حساب رسمی خود در توئیتر نوشت: «ما به شیخ عبدالعزیز الشیخ، مفتی بزرگ عربستان سعودی و رئیس علما (علمای اسلامی) به خاطر این فتوا در منع مبارزه علیه یهودیان و منع کشتن آنها تبریک میگوییم.» او همچنین از اظهارات آل الشیخ که حماس را یک سازمان تروریستی در نظر گرفته بود استقبال کرده و افزود: «من از مفتی برای دیدار از اسرائیل دعوت میکنم؛ از وی با احترام زیادی استقبال خواهد شد».
جماعة التبلیغ والدعوة
از نظر وی: «گروه تبلیغ و دعوة افرادی هستند که در بسیاری از موارد راه تصوف را در پیش گرفته اند و به اذکار اهمیت می دهند».
وی با اشاره به اینکه «مرجعیت این گروه تقریبا بت پرستی است»، بر تحریم همکاری با آنها تا زمان پایبندی به کتاب و سنت تاکید کرده است .
از نظر او: «اعضای این گروه منزوی هستند و تنها با کسانی همراه هستند که از انها پیروی میکنند. آنها همچنین از ایده «ابدیت به سوی زمین» و «سوکیات» صوفیانه پیروی میکنند که هیچ ارتباطی با علم نافع ندارد».
عبداللطیف بن عبدالعزیز آل شیخ وزیر امور اسلامی عربستان هم روز گذشته از خطبای جمعه خواسته بود که نماز جمعه روز گذشته را به موضوع برحذر داشتن نسبت به خطر گروه تبلیغ و دعوة و بیان گمراهی و انحراف و خطر آنها اختصاص دهند».
توضیح اینکه: «گروه الاحباب در سال ۱۹۲۷ میلادی در شمال هند به هدف نشر اسلام تاسیس شد که بینشی معنوی دارند و از نظر آنها کفه ایمان بر علم سنگینی میکند».
کمک ایران به یمن حرام
سال 88 و در پی انقلاب یمنی ها، شیخ عبدالعزیز آل شیخ، در مصاحبه با روزنامه سعودی الوطن، ایران را متهم به پشتیبانی از شورشیان زیدی مذهب یمن کرده و این همکاری را گناه و ستمکاری دانست. در همین مصاحبه آل شیخ توضیح داده بود: رویارویی ارتش سعودی با شورشیان شیعه زیدی نبرد حق و باطل است!
نامه سرگشاده آیت الله مکارم شیرازی
با ادامه و شدت یافتن تهاجمهای آل شیخ به شیعیان 18 اردیبهشت سال1390، آیت الله مکارم شیرازی با انتشار نامه سرگشادهای خطاب به عبدالعزیز آل الشیخ تهمتهاى ناروا و بىاساس و تکفیر شیعیان را خدمت بزرگى به دشمنان اسلام مخصوصا آمریکا و اسرائیل عنوان کرد. در نامه آیت الله مکارم شیرازی آمده است: جنابعالى در اظهار نظر اخیر خود، با تعبیرات بسیار توهینآمیز و زشت و زنندهاى که در شأن اهل علم نیست، شیعیان جهان را «صفویه مجوس» و دشمن مسلمانان خواندهاید و مسلمین را از آنها برحذر داشتهاید. این اولین بار نیست که اینگونه تهمتهاى ناروا و دور از منطق را از علماى وهابى مىشنویم که با آن بذر اختلاف مىپاشند و دشمن را شاد مىکنند، اهانت زشت دیگر شما به پیشگاه مقدس حضرت مهدى (ارواحنا فداه) و توهین به شیعیان به سبب اعتقادشان به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کار ناپسند دیگرى است که تازگى ندارد، نشان مىدهد که مفتیان وهابى از بحث منطقى گریزانند و دائماً به هتاکى و توهین پناه مىبرید.
- عجیب است از شما که در چنین مقامى قرار دارید چرا تعلیمات قرآن مجید را فراموش کردهاید که دعوت به سوى راه خدا را از طرق مؤدبانه و «موعظه حسنه» توصیه مىکند، ولى شما به جاى آن، به توهین و تهمت و دروغ متوسل شدهاید که اسلام از آن بیزار است.
- شما از تاریخ اسلام و کتب حدیث خودتان متأسفانه اطلاع کافى ندارید که انتخاب نام شیعه براى پیروان و علاقهمندان على (علیه السلام) از سوى پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده است و از همان زمان رواج داشته، خوب است نگاهى به تاریخ اسلام کنید. صدها سال قبل از صفویه، شیعیان على (علیه السلام) در مکه و مدینه و عراق و شام و مصر و ایران و نقاط دیگر بودهاند و حتى حکومتهایى را اداره مىکردهاند.
- شما مفتى بزرگ وهابى فراموش کردهاید که اگر شیعیان ایران و لبنان نبودند، اسرائیل و آمریکا بر تمام منطقه خاورمیانه مسلط شده بود و معلوم نیست در آن زمان مفتیان شما چه مىکردند و کجا بودند؟!
- هنگامى که اسرائیل مسلمانان غزه را که عموما اهلسنت بودند قتل عام مىکرد، شیعیان ایران و نقاط دیگر بیش از همه از آنها حمایت کردند که اگر این حمایتها نبود اسرائیل به جنایات خود ادامه مىداد.
- خوب است علماى وهابى، تاریخ پیدایش علوم اسلامى را مطالعه کنند تا ببینند پدیدآورندگان علوم اسلام غالبا شیعیان اهلبیت (علیهم السلام) بودهاند و آثار علمى آنها از آن زمان در تمام کتابخانههاى معتبر جهان وجود دارد، جز در کتابخانههاى شما!
- از این حقیقت غافل نشوید که این تهمتهاى ناروا و بىاساس و تکفیر شیعیان، خدمت بزرگى به دشمنان اسلام مخصوصاً آمریکا و اسرائیل مىکند زیرا عکسالعمل آن، تنفر شدید شیعیان جهان از وهابىهاست و نتیجه آن همان چیزى است که دشمنان اسلام مىخواهند که نزاع و جنگ مذهبى در میان مسلمین پیدا شود و آنها به راحتى ثروتهاى عظیم منطقه را به غارت برند.
- جنابعالى نباید فراموش کنید که بارها از سوى بعضى علماى وهابى حکم تکفیر شیعیان صادر شده، این حربه کهنه و زنگزده کمترین اثرى در تضعیف آنها نداشته، بلکه روز به روز در حال پیشرفت فرهنگى در جهان اسلام هستند.
در پایان این نامه بیان شده است: بارها گفتهایم اگر جلسهاى از ما و شما تشکیل مىشد ما اشتباهات شما را در این زمینه از کتابهاى خودتان به اثبات مىرساندیم تا بیش از این ضربه به وحدت جامعه اسلامى که مایه شادى دشمنان است وارد نکنید. بیایید منطق پوسیده تهمت و توهین و تکفیر را رها کرده، دست دوستى به سوى هم دراز کنیم و به فکر پیشرفت و عظمت اسلام و مسلمین باشیم.
منابع
استان سیستان و بلوچستان
استان سیستان و بلوچستان در شرق جنوب شرقی ایران واقع است. این استان با حدود ۱۸۰٬۷۲۶ کیلومتر مربع وسعت، بیش از ۱۱ درصد وسعت این کشور را دربرمیگیرد. سیستان شامل زابل و شهرهای اطرافش است و بلوچستان دربرگیرنده بقیه شهرها از زاهدان تا چابهار میباشد.
سیستان و بلوچستان ۱۱۰۰ کیلومتر مرز با کشورهای پاکستان و افغانستان و ۳۰۰ کیلومتر مرز آبی با دریای عمان دارد و به دلیل قرار گرفتن در موقعیت راهبردی و ترانزیتی از اهمیت فراوانی برخوردار است به ویژه بندر چابهار که تنها بندر اقیانوسی ایران و آسانترین و بهترین راه دسترسی کشورهای آسیای میانه به آبهای آزاد است.
مردم استان سیستان و بلوچستان از قومیتهای بلوچ و سیستانی میباشد که بلوچ ها به زبان بلوچی با لهجه های متفاوت و اغلب با مذهب تسنن و سیستانی ها به گویش پارسی سیستانی صحبت می کنند و عموماً پیرو مذهب تشیع اند. این استان بیشتر آب و هوای گرم و خشک دارد اما در عین حال از تنوع آب و هوایی و اقلیمی ویژهای برخوردار است و مناطق کوهستانی، جنگلی و باتلاقی نیز در این استان پهناور به چشم میخورد.
زاهدان مرکز این استان است که از طریق راهآهن با میرجاوه پاکستان ارتباط دارد و از سوی کرمان هم به راهآهن سراسری ایران متصل است. به زودی قرار است خط راهآهنی از سوی چابهار به مشهد و از آنجا به کشورهای آسیای میانه کشیده شود که این خط آهن نقش مهمی را در توسعهٔ این استان و خاور ایران ایفا خواهد کرد.
استان سیستان و بلوچستان با داشتن موقعیت راهبردی بازرگانی و ترانزیتی و دارا بودن کشاورزی و باغبانی (به ویژه میوههای استوایی و گرمسیری) و همچنین جاذبههای فراوان تاریخی و طبیعی و نیز صنعت در حال رشد از توانایی و ظرفیت فوقالعادهای برای توسعه و آبادانی برخوردار است
دلیل نامگذاری
سیستان که صورت تغییر یافته سجستان یا سکستان است به معنای سرزمین قوم سکا است و بلوچستان نیز محل سکونت قوم بلوچ است.
پیش از اسلام
سرزمین اساطیری سیستان و بلوچستان از دو ناحیه شمال و جنوب تشکیل شدهاست. سیستان امروزی که قسمت شمالی استان را در برمی گیرد، در کتاب اوستا، یازدهمین سرزمینی است که «اهورامزدا» آفریده. همچنین زادگاه رستم دستان قهرمان حماسی شاهنامه فردوسی میباشد. تاریخ نگاران سیستان را به گرشاسب، یکی از نوادگان کیومرث نسبت دادهاند. نام سیستان از نام اقوام آریایی «سکا» اخذ شدهاست. «سکاها» در حدود سال ۱۲۸ قبل از میلاد، سیستان را به تصرف خود در آورده و در پهنه آن استقرار یافتهاند.
«نیمروز» نام دیگر سیستان است. همچنین بنای بیشتر شهرهای سیستان را به پهلوانان اسطورهای ایران چون زال، سام و رستم نسبت دادهاند. زمانی سیستان جزو متعلقات دولت ساسانی به شمار میآمد که به دست اردشیر بابکان فتح شد و در سال ۲۳ هجری قمری، مسلمانان عرب این سرزمین را فتح کردند.
اولین فرمانروای معروف ایرانی این سرزمین بعد از اسلام، «یعقوب لیث» صفاری بود. همچنین یعقوب لیث صفاری پس از شکست اعراب زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی کشور اعلام کرد بعد از صفاریان، سامانیان، غزنویان و سلجوقیان نیز هر یک، مدتی در این سرزمین فرمان راندهاند.
سر زمین سیستان دارای مکانهای باستانی ودیدنی فراوانیست مانند کوه خواجه که نام دیگر آن به زبان پهلوی (اوشیدا) است و به معنای کوه ابدی است. این کوه تنها بلندی دشت سیستان است و مورد تقدس زرتشتیان هم قرار دارد زیرا آنان بر این باورند که پیامبر دین زرتشت از آنجا ظهور میکند. کوه خواجه از سه سلسله زمانی در خود آثاری بجا دارد از سه سلسله اشکانیان ساسانیان و حکومتهای اسلامی بعد از آن.
سرزمینی که اکنون بلوچستان نام دارد، به اسم مکا «مکه» مشهور بوده که یونانیها آن را «گدروزیا» نامیده اند. در زمان قدیم در سرزمین بلوچستان باتلاق بسیار وجود داشت و «اراینا» یا «ایرینا» در زبان سانسکریت به معنی باتلاق است و برخی معتقدند از ترکیب این کلمه با کلمه «مکا» کلمهای پدید آمد که به مرور زمان به مکران تبدیل شد. کلمه بلوچستان نیز از زمانی به این سرزمین اطلاق شد که بلوچها در آن سکونت کردند.
در فرهنگ معین درباره قوم بلوچ آمده است:«قومی ایرانی، صحرانشین و دلیر ساکن بلوچستان، طوایف خارجی کمتر در آن ناحیه نفوذ کرده و ایشان در برابر بیگانگان مقاومت نمودهاند. آنان لهجه خاصی دارند که به بلوچی معروف است در تپههای بلوچستان آثاری به دست آمده است که تاریخ این سرزمین را به سه هزار سال پیش از میلاد میرساند.
آنچه مسلم است، کورش هنگام لشکرکشی به هند، مکران را نیز تصرف کرد. فردوسی در شاهنامه، ازگردان بلوچ سخن گفته است یکی از وقایع مهم بلوچستان، عبور اسکندر مقدونی از این سرزمین در هنگام بازگشت از هندوستان است که در جریان آن در اثر وجود ریگهای روان، بیابانهای خشک و بیآب و سرسختی مردمان این سرزمین، اکثر قوای خویش را از دست داد .
در زمان خلافت خلیفه دوم، این سرزمین به وسیله عربها فتح و یکی از سرداران عرب به عنوان حاکم آن منصوب شد، ولی در اثر مخالفتها و جنگهای مردم بلوچستان با وی، سرانجام این سرزمین را ترک کرد در سال سیصد و چهار هجری قمری، سرزمین بلوچستان به وسیله دیلمیان فتح گردید.
در زمان حکومت سلجوقیان در کرمان، منطقه بلوچستان نیز توسط آنها اشغال و تابع کرمان شد بعد از حکومت نادر، بلوچستان اسماً جزو ایران بود، اما حکومت مرکزی تسلط کاملی بر آن نداشت.
پس از اسلام
از زمان ساسانیان به بعد این سرزمین همواره جزیی از ایران محسوب میشد تا اینکه با دخالت بریتانیا در قرن نوزدهم میلادی عملاً به دو بخش غربی و شرقی تقسیم شد. از این به بعد بلوچستان مانند سایر ایالتها و ولایتهای کشور حکومت خانی داشت تا در سال ۱۳۰۷ ه. ش. پس از شکست دوستمحمدخان بارکزایی قدرت حکومت مرکزی در این بخش کشور تثبیت شد.
جغرافیای استان
استان سیستان و بلوچستان با وسعتی حدود ۱۸۷٬۵۰۲ کیلومتر مربع، پهناورترین استان ایران میباشد،که با قرار گرفتن در بین ۲۵ درجه و ۳ دقیقه تا ۳۱ درجه و ۲۷ دقیقه عرض شمالی از خطاستوا و ۵۸ درجه و ۵۰ دقیقه تا ۶۳ درجه و ۲۱ دقیقه طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ، از نظر جمعیتی از کم تراکمترین استانهای کشور است.
استان سیستان و بلوچستان از دو منطقه سیستان و بلوچستان تشکیل میشود و از شمال به استان خراسان جنوبی و کشور افغانستان، از شرق به کشورهای پاکستان و افغانستان، از جنوب بهدریای عمان و از مغرب به استانهای کرمان و هرمزگان محدود میشود.
شمال استان، برآمده از آبرفتهای رودخانه هیرمند، که بزرگترین دریاچه آب شیرین جهان را در خویش جای دادهاست. کوه خواجه تنها پشتهٔ بلندی میباشد که در منطقه مسطح سیستان خود نمایی نموده و نزد اهالی از قداستی خاص برخوردار است. دشت سیستان که در گروه اقلیم بیابانی میانه قرار دارد، بارشی کمتر از ۶۵ میلی متر را در سال دریافت میکند و میزان تبخیر در آن به بیش از ۵۰۰۰ میلی متر میرسد. این شرایط در مجموع باعث خشکی فیزیکی شدید محیط بوده و در سالهایی که میزان ورودی آب رودخانه هیرمند کاهش مییابد، خشکسالیهای مخرب توسعه پیدا میکند. شریان حیاتی منطقه یعنی هیرمند نوسانات سالیانه قابل ملاحظهای را نشان میدهد. وزش بادهای ۱۲۰ روزه که از اواخر بهار تا پایان تابستان میوزد در تشدید نیاز و خشکی محیط موثر است.
جنوب استان که وسعت متنوع اش را با دریای عمان گره زدهاست. این وادی دارای طبیعتی کوهستانی میباشد. مناطق جنوبی استان با توجه به مجاورت با دریای عمان و بهرهگیری از بادهای موسمی اقلیم متفاوتی دارند. بالا بودن میانگین دما و پایین بودن نوسانات آن از مشخصههای اساسی اقلیم منطقهاست. با توجه به پایین بودن بارش و عدم وجود منابع برفی کوهستانی اکثر جریانات رودخانهای، موقتی و فصلی بوده و در بخش وسیعی از استان منابع محدود آبهای زیر زمینی تنها امکانات تأمین آب بشمار میآیند. وجود مخروط آتشفشانی تفتان با ۳۹۴۱ متر ارتفاع در شمال بلوچستان مرکزی، شرایط اقلیمی متنوع و جالبی را فراهم آوردهاست. با توجه به دوره آماری ۱۳۷۵- ۱۳۵۹ میانگین بارش سالیانه استان ۸/۱۳۹ میلی متر و میانگین دمای سالیانه ۶/۲۲ درجه سانتی گراد، میباشد.
شهرهای استان
آثار باستانی معروف
اقوام در سیستان و بلوچستان
لباس محلی
لباس محلی در بلوچستان بر میگردد به اقلیم و آب و هوای بلوچستان که حالت گرم و خشک دارد لباسشان هم را از قدیمالایام بیشتر برهمین اساس انتخاب کردهاند. پوشاک و لباس بلوچی نیز میتواند برای بررسی قدمت تاریخی این قوم و مطالعات فرهنگی و تبار شناسی مورد توجه قرار گیرد. لباس بلوچی، لباسی است که در یک منطقه بزرگ جغرافیایی از قدیم مورد استفاده مردم بوده است. مناطقی چون ناحیه سیستان و بلوچستان ایران، بخشهایی از خراسان (به خصوص جنوب آن)، بخشهایی از استان کرمان و هرمزگان، کشورهایی چون پاکستان، هندوستان، افغانستان و... از جمله نواحی هستند که مردمان ملبس به این لباس را در آنها مشاهده میکنیم. شباهت لباس برخی دیگر از اقوام ایرانی با لباس بلوچ به دلیل ریشههای مشترک مردمی، قومی، تبارشناسی، فرهنگی و تاریخی مردم ایران است.
گویش سیستانی
گویش سیستانی یکی از گویش های مهم زبان فارسی است که مردم سیستان بدان تکلم می کنند. این گویش هم اکنون به صورت عمده در منطقه سیستان ایران، نیمروز و فراه افغانستان، سرخس ایران، ترکمنستان و دشت گرگان جاری می باشد.
این گویش از یک سو بیشترین خویشاوندی واژگانی و دستوری را با گویش موجود و گذشته خراسانی و فراتر از آن با لهجه های مرده ماوراءالنهری وتاجیکی کنونی دارد و از سوی دیگر واژه های مشترک بسیار با بلوچی دارد که با توجه به پیوندهای تاریخی و پیوستگی های جغرافیایی و مهاجرتهای قومی و خویشاوندی طایفه ای، امری طبیعی می باشد.
سابقه تاریخی
فرهنگ نویسان، سیستانی را یکی از چهار زبان متروک پارسی یاد کردهاند. ابوریحان بیرونی در الصیدنه، چند لغت از زبان قدیم سیستانی آورده است. بسیاری از واژگان سیستانی از هزار سال پیش تاکنون تفاوت چندانی نکرده است. اگرچه اصل زبان که احیاناً همان سکزی است، پیش از این منقرض شده و تنها گویش آن باقیمانده است.
یک سرود دینی به گویش سیستانی باقیمانده است که به اواخر دوره ساسانی نسبت داده می شود. سرود آتشکده کرکویه یکی از زیباترین سرودهای مذهبی زرتشتیان سیستان بوده است که به هنگام روشن کردن آتشگاه ها، به آواز بلند خوانده می شده است.
خاستگاه
گویش سیستانی از گویشهای وابسته به زبانهای ایرانی غربی و از شاخه جنوبی آن است که به گروه زبانهای هندوایرانی تعلق دارند.
دکتر محمد معین در مقدمه کتاب برهان قاطع، گویش های سگزی و زاولی را زیرمجموعه زبانهای ایرانی قید کرده است.
نوشتار
گویش سیستانی هیچگاه یک زبان نوشتاری نبوده است، پس اثر مکتوبی که مستقلاً متعلق به گویش سیستانی باشد نیز وجود ندارد. در میان کتب ادبی به نوشتار سیستانی در صده اخیر نیز ناهماهنگی های بارزی در رسم الخط سیستانی به چشم می خورد. تلاش های اخیری که برای یکپارچه سازی رسم الخط سیستانی انجام شده است تاکنون با بی اقبالی مواجه شده است.
گونه های زبانی
چهار گونه فرعی می توان برای گویش سیستانی متصور شد که شامل گونه های زرگری، ادبی (ملّایی)، سیّدی و عربی می شود.
زرگری
در گونه زرگری، ساخت هجایی یک اصل زیربنایی بوده و گویش به هجاهای سازنده تقسیم می شود و پس از هر هجای اصلی، یک هجای تبعی با ساخت «ز+مصوت» ظاهر می شود. به عنوان مثال واژه پو (به معنی پا) به صورت پوزو تلفظ می شود.
ادبی
گونه ادبی سیستانی مورد کاربرد در مواردی از قبیل تقلید ادا، مداحی، متن خوانی، شبیه خوانی (تعزیه)، زبان ملایی و سخن گفتن از سر تأمل می باشد. این گونه از چند زاویه با گونه معیار گویش سیستانی در تفاوت می باشد، شامل: ساختمان تک واژ وجهی «می»، ساختمان تک واژ وجهی «ب»، جزء پیشین، ساختمان تک واژ نفی و نهی و تکیه فعل هایی که تک واژ «می» دارند.
سیدی
در گونه سیدی، واج «س» به جای واج نخست قرار گرفته و در پایان عبارت «واج نخست حذف شده + اِدی» افزوده می شود. مثلاً کتاب به ستابکدی تبدیل می شود.
عربی
گونه عربی تنها در میان طایفه شیخ (از طوایف سیستانی) دیده می شود و غالباً برای ایجاد ارتباط میان اعضای خانواده در حضور مهمان بیگانه به کار برده می شود و حالت خصوصی دارد. این گونه از لغات عربی بیشتری بهره می جوید.
زبان بلوچی
اولین محققی که لهجههای بلوچی را بیشتر بطور سیستماتیک مورد مطالعه قرارداد ویلهلم گیگر Wilhelm Geiger بود. او بلوچی را به دو لهجه اصلی تقسیم کرده و بلوچی شمالی (سرحدی) و بلوچی جنوبی (مکرانی) نامید. وی همچنین بلوچی جنوبی را به گروههای شرقی و غربی و بلوچی شمالی را به گروههای شمالی و جنوبی که بترتیب توسط طوایف لغاری Leghلri و مری Mari نمایندگی میشدند تقسیم کرد. گیگر برای نشان دادن تفاوت لغوی لهجهها به این واقعیت اشاره میکند که بلوچی جنوبی به میزان بالایی از زبانهای هندی همسایه لغت اقتباس میکند در حالیکه بلوچی شمالی بیشتر دارای لغات اقتباس شده با ریشه فارسی میباشد.(ترجمه و نقل از جهانی (۸۹)) یکی دیگر از محققین لهجههای بلوچی “سر جرج گریرسون” Sir George Grierson میباشد. او لهجههای بلوچی را به شرقی و غربی تقسیم کرد. وی معتقد بود که بلوچی غربی در محدوده حکومتی بریتانیا دارای سه لهجه میباشد و آنهارا بر اساس منطقه عمدهای که در آن صحبت میشوند، لهجه کراچی karلči، کیچی kیči و پنجگوری panjguri نامید.
محقق برجسته دیگری که بصورت سیستماتیک لهجههای بلوچی را مطالعه کرده است پروفسور جوزف الفنبین Josef Elfenbein میباشد، او در کتاب “زبان بلوچی، لهجه شناسی بامتن” برای نشان دادن تفاوت بین لهجههای مختلف، لیستی شامل آواشناسی، دستور (صرف و نحو) و لغت تهیه کرده و آنرا بعنوان معیار مقایسه شباهتها و تمایز لهجهها بکار برده است.
مدارس دینی
این استان، یکی از استانهایی است که بیشترین مدارس علوم دینی اهلسنت را در خود جای داده است استان سیستان و بلوچستان است. در دوران پیش از انقلاب تعداد مدارس علمیه در استان سیستان و بلوچستان محدود بوده و حداکثر از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمیکرد و علاقمندان به تحصیل علوم دینی برای فراگیری این علوم اغلب به کشورهای هندوستان و پاکستان مهاجرت میکردند. کیفیت مدارس دینی نیز به دلیل محدودیتهای مختلف و کمبود علمای برجسته در حد پایینی بود. پیش از انقلاب اسلامی در استان سیستان و بلوچستان 3 مدرسه دینی وجود داشت و اکنون 130 مدرسه دینی مخصوص برادران و 450 مدرسه دینی خواهران در استان در حال فعالیت هستند. با پیروزی انقلاب اسلامی و رشد روزافزون مدارس دینی در استان باعث شد طالبان علوم دینی از مهاجرت به کشورهای خارجی برای فراگیری علوم دینی بینیاز گشته و مدارس متعددی در شهرهای مختلف استان راهاندازی گردید. هم اکنون تعداد مدارس دینی (مکاتب) و حوزههای علمیه در استان به بیش از 100واحد میرسد. رشد کیفی حوزههای علمیه باعث شده بسیاری از هموطنان اهلسنت از نقاط مختلف کشور و حتی کشور افغانستان و ایالت بلوچستان پاکستان برای تحصیل علوم دینی به مراکزدینی بلوچستان مراجعه کنند. تعداد محصلین علوم دینی در این استان 7000 نفر تخمین زده میشود، این در حالی است که رقم محصلین علوم دینی قبل از انقلاب در این استان از 300 نفر تجاوز نمیکرده است. هم اکنون عالیترین سطوح دینی در حوزههای علمیه اهلسنت سیستان و بلوچستان تدریس میشود. در کنار مدارس علوم دینی اهلسنت در استان سیستان و بلوچستان موسسات و کانونهای فرهنگی نیز فعال هستند. کتابخانههای مجهز سالنهای مطالعه خذمات بینظیری را به اهلسنت ارائه میدهد.