عزمیه و سلفیت
این مقاله هماکنون برای مدتی کوتاه تحت ویرایش عمده است. این برچسب برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این صفحه انجام ندهید. این صفحه آخرینبار در ۱۲:۴۳، ۲۲ فوریه ۲۰۲۳ (ساعت هماهنگ جهانی) (۲۰ ماه پیش) تغییر یافتهاست؛(الگو:پاکسازی) لطفا اگر در چند ساعت اخیر ویرایش نشده است، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با {{در دست ساخت}} جایگزین میکنید. |
ریشههای جریان سلفیگری در مصر به قرن بیستم میرسد. اختلاف بین دو جریان از منابع معرفت و روش تفسیر و تفقه شروع میشود و در بسیاری از عقاید و اعمال، تسری پیدا میکند.
صوفیان همواره توسط سلفیها به بدعت در دین و خرافه متهم میشوند. در مقابل، تصوف از خود دفاع و عقاید سلفیها را برداشتی سطحی و به دور از روح حقیقی دین میداند. بر اساس تحلیلهای پذیرفته شده در طریقت عزمیه، سلفیت در مصر یک جریان مصری نیست؛ بلکه در پی دسیسۀ انگلیس از جانب عربستان سعودی وارد مصر شده و دلیل این امر نیاز حکومت آلسعود به افزایش عمق نفوذ استراتژیک در مصر است.
جریان شناسی سلفیگری در مصر
پیدایش جنبش سلفی در مصر به اوایل دهه دوم قرن بیستم برمیگردد. گرچه سالها پیش جنبش اصلاح دینی توسط جمالالدین اسدآبادی شکل گرفته بود؛ اما جنبش سلفی خود را وامدار این جریان نمیدانست و از آن فاصله میگرفت. نخستین حلقههای سلفی را میتوان در رشید رضا و دوستانش مثل شیخ محبالدین الخطیب جست. مهمترین جریانهای سلفی در مصر عبارتند از:
- الجمعیة الشرعیه لتعاون العملین بالکتاب والسنة المحمدیة.
- جماعة الدعوة والتبلیغ.
- الدعوة السلفیة السلفیة الجامیة المدخلیة.
- جنبش سلفی برای اصلاح (حفص).
- اخوانالمسلمین.
سایر جریانهای سلفی
عزمیه بر این باورند که دینداری مصری همواره با گرایشهای باطنی و صوفیانه همراه بوده است و عربستان برای ترویج تدین ظاهرگرای نجدی خود از تریبون مورد اعتماد در جهان اسلام همانند مصر استفاده کند.
تقابل علمی با سلفیگری
مهمترین فعالیتهای جریانهای سلفی مصر در مقابله با تصوف، شبهات کلامی است. طریقۀ عزمیه در پاسخ به شبهاتی که سلفیان به تصوف وارد کردهاند آثار زیادی منتشر کرده که در این نوشتار خلاصهای از دیدگاه رسمی عزمیه را بیان خواهیم کرد.
توحید
یکی از اصول اعتقادی ابن تیمیه مسأله تقسیم «توحید» است. وی توحید را به توحید ربوبیت، توحید الوهیت و توحید اسماء و صفات تقسیم میکند. او ادعا میکند که مشرکین توحید ربوبیت دارند و تنها به توحید الوهیت کافرند. عزمیه در رد این عقیده میگوید که چنین اعتقادی در زمان حضرت محمد(صل الله علیه وآله) وجود نداشته و پیامبر هیچگاه چنین تقسیماتی نداشته است. و این تقسیم توحید مربوط به زمان ابن تیمیه میباشد. اعتقاد مسلمان به رب همان اعتقاد به الله است و همانطور که رب مستحق عبادت است، الله نیز مستحق عبادت میباشد[۱]. ربوبیت، صفتی از صفات خداوند و رب، اسمی از اسماءالحسنی است که علما بر آن اجماع دارند. ربوبیت، از اقسام توحید به حساب نمیآید؛ چرا که در غیر این صورت سایر اسماء و صفات الهی مانند قیومیت نیز باید از اقسام توحید تلقی شود و نه صفتی از صفات خدا[۲].
اسماء و صفات الهی
ابن تیمیه صفاتی که در قرآن برای خداوند ذکر شده است را به معنای ظاهری آن حمل کرده و آنها را صفات ذات الهی میداند. او تأویل را برنمیتابد؛ زیرا معتقد است مخالف قول خداوند و رسول است. در نتیجه برای خدا دست، پا، صورت، چشم، گوش، نشستن و ایستادن ... و تمام صفاتی که خداوند خود را با آن توصیف کرده و یا بر لسان نبی اکرم جاری شده را در نظر میگیرد.
تکفیر
مسأله «تکفیر» در اندیشه سلفیگری مورد مقابلۀ عزمیه قرار گرفته است. بر این اساس محمد بن عبدالوهاب به عداوت با سایر مسلمانانی که مخالف چهارچوب فکری بودند و بر این عقیده نبودند فتوا داد. بدین معنا که مخالفین عقیدۀ او از شیعه و صوفی، مشرک نامیده میشدند. او حکم به کفر شیعه داده و بلاد آنها را بلاد حرب میداند.
توسل
تقریر عزمیه از مسأله «توسل» اینگونه است که سلفیت همانند خوارج، آیاتی را که دربارۀ کفار نازل شده به مؤمنین نسبت میدهند. آنها تمام آیاتی که دربارۀ بتها و بتپرستان است را در این موضوع استفاده میکنند و بتها را انبیا و صالحینی میدانند که از دنیا رفتهاند و در برزخاند و بتپرستان را نیز موحدینی میدانند که با حب به انبیا و صالحین به خداوند متوسل شدهاند. در این رابطه چند نکته باید توجه شود: اولاً اشتباه برداشت در این آیات از جایی است که دعا را به معنای عبادت میدانند؛ در صورتی که دعا فقط زمانی که به قصد مدد گرفتن با در نظر گرفتن استقلال در اذن عبادت غیر است. مسلمانان، خواه عالم و خواه جاهل، همه معتقدند کسانی که توسل به آنان میشود هیچ استقلالی در نفع و ضرر رساندن ندارند و این اختیار از جانب خداست؛ بنابراین از دایرۀ حکم، اینگونه آیات خارج میشوند.
ثانیاً تا زمانی که توسل به شخص زنده جایز باشد توسل به میت نیز جایز خواهد بود؛ زیرا که میت در برزخ زنده است و آیا سلفیها حیات برزخی را انکار میکنند.
ثالثاً توسل به اولیا از جمله مسائلی است که در میان مسلمانان امری پذیرفته شده است.
تبرک
«تبرک» در دیدگاه وهابیت از مظاهر شرک است. در آثار عزمیه جواب شبههای وارد شده به تبرک را با استناد به آیات مانند آیۀ شریفۀ: فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَىٰ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا [یوسف–96] [۳] و روایات و سیرۀ مسلمین پاسخ دادهاند. بخش اول روایاتی که اشاره به تبرک به نبی اکرم (صلالله علیه وآله وسلم) و آل ایشان دارد و در بخش دوم احادیثی که تبرک به آثار این بزرگواران دارد همچون تبرک به عرق، بوسیدن دست و تبرک به سؤر پیامبر[۴] و آل ایشان و تبرک به مکانی که حضرت لمس کرده بود و تبرک به آب وضوی حضرت و آلش و نیز به موی پیامبر و آل ایشان و شفا یافتن با آن، تبرک به محل قدمهای پیامبر و آلش و همچنین تبرک به منبر و روضۀ منورۀ پیامبر و ... پس از آن مواردی دربارۀ تبرک به اولیا و صالحین ذکر میشود مانند تبرک به خاک مدینه و بوسیدن دست و لباس صالحین، تبرک به صحیح بخاری، تبرک به قبر احمدبن حنبل. در نتیجه، کافر دانستن کسی که به آثار انبیا و اولیا تبرک میجوید، خروج بر شریعت اسلامی و از بین بردن قواعدی است که مسلمانان بر آن اجماع دارند.
ساخت بنا بر قبور
ابن تیمیه و شیوخ وهابیت براین عقیدهاند که ساختن بنا بر قبور، شرک و الحاد است. آنها به مخالفین «قبریون» میگویند. در طریقۀ عزمیه کتاب «موحدون لا قبریون» برای پاسخ به این شبهۀ وهابیت نگارش شده است.
زیارت
«زیارت» از دیدگاه عزمیه برخلاف وهابیت عین توحید است. آنها معتقدند اگر وهابیها به آنچه شیعه و صوفیه در مرقد ائمهشان میخوانند توجه کنند، خواهند فهمید که زیارت آنها عین توحید است و اخلاص را حقیقتا میتوان دید که از هر شرکی منزه است و همان حقیقت ایمان به خداست.
دشمنی با اهلبیت و دوستی با دشمنان آنان
طریقت عزمیه اهلبیت (علیه السلام) را دارای جایگاه ممتازی میدانند که در قرآن ثابت شده است. عزمیه بر این باورند که جریان سلفی بهخصوص وهابیت کاملا در خدمت انگلیس و صهیونیسم است. اسناد تاریخی و غیر تاریخی فراوانی در کتاب «فی خدمة من؟» و «کشف الارتیاب»[۵] آمده است تا نشان دهد وهابیت از تمام ظرفیت مالی، انسانی، سیاسی و حتی فتوایی خود استفاده کرده تا اسرائیل را در هدفش یاری کند.
تقابل عملی با سلفیگری
طریقۀ عزمیه فعالیتهای گوناگونی در مبارزه با جریانهای سلفی که از زمان سیدعزالدین به خوارج موسوم شدهاند. صورت داده است. سیدعزالدین دو تریبون برای انتقال پیام خود ایجاد کرد. انتشارات «دارالکتاب الصوفی» و نشریۀ «الاسلام وطن»؛ در زمان شیخی بعدی طریقت، علاوه بر این موارد از ظرفیتهای دیگری از جمله همایشهای گوناگون، شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای و اینترنت نیز استفاده شده است.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ حمید ساجدیان؛ جریانهای معاصر تصوف در مصر طریقت عزمیه، ص 119_120.
- ↑ احمد محمود کریمه؛ السلفیه بین الاصیل والدخیل؛ ص 83_85.
- ↑ یکی از آیات مورد استناد، تبرک جستن حضرت یعقوب (علیهالسلام) به لباس حضرت یوسف (علیهالسلام) است.
- ↑ به معنای نیمخوردۀ آب یا غذای پیامبر است.
- ↑ ر. ک: کشف الارتیاب؛ ص 163 _ 215.
منابع
- ر. ک: کتاب جریانهای معاصر تصوف در مصر طریقت عزمیه نوشتۀ حمید ساجدیان.