حسن طهرانی مقدم، مشاور فرماندۀ کل سپاه پاسدران انقلاب اسلامی ایران در امور موشکی و رئیس سازمان خودکفایی سپاه بود که به دلیل فعالیت‌هایش در توپخانه سپاه و راه‌اندازی، تولید و افزایش توان موشکی در جنگ تحمیلی و بعد از آن، به «پدر موشکی ایران» معروف شد. مسئول اطلاعات منطقۀ سه سپاه شمال، فرمانده پشتبیانی‌کننده آتش‌های خمپاره‌ای، مؤسس توپخانه، فرماندهی موشکی زمین به زمین، فرماندۀ موشکی نیروی هوایی، جانشین نیروی هوایی، مشاور فرمانده کل سپاه در امور موشکی و رئیس سازمان خودکفایی سپاه از جمله سوابق و مسئولیت‌های وی در سپاه پاسدران انقلاب اسلامی است. اعتماد به کار با جوانان، حسن خلق و لبخند داشتن همیشگی با وجود کار طاقت فرسا، توجه خاص و احترام فوق‌العاده به مادر، همسر و فرزندان، کمک و حمایت مادی و معنوی به خانواده، خودباوری و عزت‌مندی، تلاش و پشتکار زیاد، مطیع محض ولایت بودن، مدیریت بی‌نظیر و استفاده از حداقل امکانات و حداکثر سود‌دهی، از مهمترین ویژگی‌های اخلاقی او بود.

حسن طهرانی مقدم
حسن طهرانی مقدم.jpg
نام کاملحسن طهرانی مقدم
نام‌های دیگرپدر موشکی ایران
اطلاعات شخصی
سال تولد1338 ش، ۱۹۶۰ م، ۱۳۷۹ ق
روز تولد6 آبان‌ماه 1338 ش
محل تولد
سال درگذشت1390 ش، ۲۰۱۲ م، ۱۴۳۳ ق
روز درگذشت21 آبان‌ماه 1390 ش
دیناسلام، شیعه
فعالیت‌ها
  • پدر موشکی ایران
  • رئیس سازمان جهاد خودکفایی سپاه
  • جانشین نیروی هوایی سپاه
  • فرمانده موشکی نیروی هوایی سپاه

زندگی‌نامه

سردار حسن طهرانی مقدم در شش آبان‌ماه سال 1338 ش، در محلۀ سرچشمه تهران متولد شد. پدرش محمود طهرانی مقدم، خیاط بود و به علت شغل پدر، به محلۀ شکوفه و سپس به محلۀ بهارستان نقل مکان کرد.

تحصیلات

او مقطع ابتدایی و هنرستان را در محلۀ شکوفه و بهارستان گذراند و پس از پایان دورۀ تحصیلات متوسطه در رشته صنایع (برش قطعات صنعتی)، در سال 1356 ش، در مقطع فوق‌دیپلم رشتۀ صنایع (برش قطعات صنعتی) مدرسۀ عالی تکنیکیوم نفیسی (دانشگاه خواجه نصیر‌الدین فعلی) پذیرفته شد و سپس در مقطع لیسانس رشتۀ مهندسی صنایع ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ مدرک مهندسی شد.

فعالیت‌های فرهنگی

حسن یک بچه مسجدی به تمام معنا بود، چند سال سن بیشتر نداشت که به همراه برادرانش به مسجد حضرت زینب کبری در سرچشمه تهران رفتند و فعالیت‌هایشان را در سال ۱۳۴۸ ش، با سرپرستی آیت‌الله سیدعلی لواسانی آغاز کرد. حسن و برادرانش پس از ورود به این مسجد به سمت فعالیت‌های فرهنگی رفتند و در گروه سرود این مسجد نیز عضو شدند. این گروه سرود هسته تشکیل همان گروه سرودی شد که هنگام ورود امام خمینی به کشورمان در روز ۱۲ بهمن‌ماه سال ۱۳۵۷ با خواندن «سرود خمینی‌ ای امام» از بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی استقبال کردند.

فعالیت‌های مبارزاتی

او با همراهی برادرانش در کنار همۀ مردم مسلمان و انقلابی ایران پرچم مبارزه، عدالت‌خواهی و رهایی از استعمار آمریکا و استکبار جهانی را برافراشتند. حسن در همان روز‌های مبارزات مردمی علیه رژیم ستمشاهی با کمک دوستانش با استفاده از سه راهی لوله آب، نارنجک‌های دستی می‌ساخت و آنها را به انقلابیون می‌داد. یکی از خاطرات او در مواجهه با نظامیان رژیم شاهنشاهی شنیدنی است، ایشان می‌گوید: که شب ۲۲ بهمن ماه بود که در میدان امام حسین (فوزیه سابق) با پرتاب نارنجک دستی یک خودروی نظامی ارتش را مصادره و سرهنگ سوار بر آن خودرو را اسیر کرد.

عضویت در سپاه

طهرانی مقدم در ۲۱ سالگی در تیرماه سال ۱۳۵۹ ش، به عضویت سپاه درآمد. نخستین مسئولیتش پس از ورود به سپاه پاسداران، مسئول اطلاعات منطقه سه سپاه شمال بود.

حضور در جبهه

در دوران جنگ ایران و عراق، نخستین فرماندۀ توپخانه سپاه و بنیان‌گذار واحد توپخانه در سپاه بود. پس از آن او مسئولیت واحد توپخانه را به حسن شفیع‌زاده واگذار کرد و به یگان موشکی سپاه پاسداران رفت و مسئولیت این یگان را برعهده گرفت. او همچنین در تشکیل و بنیان‌گذاری فرماندهی موشکی سپاه تأثیرگذار بود[۱].

فعالیت‌های موشکی

در اوایل انقلاب کمبود تجهیزات جنگی در مواجه با شورش‌های قوی در نقاط مرزی مانند حوادث تجزیه‌طلبانه در کردستان، و هجوم رژیم بعث عراق، ضرورت تقویت صبغه نظامی را نشان داد؛ زیرا حداکثر توان رزمی سپاه تعداد معدودی گردان‌های رزمی با روش‌های چریکی و غیرکلاسیک بود که با آن، درگیر مبارزه با اشرار و ضدانقلاب مسلح در کردستان شد و سنگین‌ترین سلاحی که در اختیار سپاه بود، تعدادی خمپاره‌انداز و آرپی‌جی و تیربار بود. در حالی که ضدانقلاب در کردستان، مسلح به توپخانه بود. بعد از عملیات ثامن‌الائمه که منجر به رفع محاصره آبادان شد‌، ازجمله غنائم به دست آمده از عراق یک آتشبار توپخانه 155 میلی‌متری کشش بود که از جانب دشمن در شمال آبادان بین دارخوین و پل مارد مستقر بود. این آتشبار توپخانه بلافاصله تعمیر و عملیاتی شد و در همان منطقه علیه دشمن بکار گرفته شد. سه ماه بعد در عملیات فتح بستان مجددا یک گردان توپخانه 130 میلی‌متری و یک آتشبار 105 میلی‌متری پرتغالی ارتش عراق از سوی رزمندگان تیپ 14 امام حسین (علیه‌السلام) اصفهان به غنیمت گرفته شد که این گردان به دستور حسین خرازی (فرمانده تیپ) سازماندهی شده و در عملیات فتح‌المبین در پشتیبانی از گردان‌های مانوری بسیجی مبادرت به اجرای آتش کرد. این دو اتفاق مبدا شکل‌گیری توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. طهرانی مقدم بعد از عملیات ثامن‌الائمه متوجه ضعف آتش پشتیبانی خودی مستقر در خطوط مقدم جنگ شد و بعد از بررسی‌های متعدد، سرانجام در پاییز 1360 ش، طرح ساماندهی آتش پشتیبانی (خمپاره‌اندازها) را به‌صورت مدون تقدیم حسن باقری کرد و بعد از امضای این طرح توسط محسن رضایی (فرمانده وقت کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)، اجرای آن طی نامه‌ای به حسن باقری ابلاغ کرد و او آن را به طهرانی مقدم داد. در متن این نامه، خطاب به فرماندهان قرارگاه قدس، نصر، فجر و فتح سپاه در جبهه‌های جنوب این دستور داده شده بود: «برادر حسن مقدم به‌عنوان فرمانده پشتبیانی‌کننده آتش‌های خمپاره‌ای سپاه معرفی می‌شوند، لازم است با او همکاری کنید».

تأسیس توپخانه سپاه

طبق روایت خود حسن طهرانی، بعد از عملیات فتح‌المبین، در سپاه شوش به سرادر رشید، سازماندهی توپخانه سپاه را با کمک شهید حسن شفیع‌زاده، محمد آقایی و شهید ناهیدی، را شروع کرده است:

«عملیات فتح‌المبین تمام شد. من در سپاه شوش وقتی گزارش را به آقا رشید می‌دادم، دیدم آقا رشید باخنده می‌گوید: «مقدم برو توپخانه سپاه را سازماندهی کن. برو سراغ توپخانه». گفتم آقا رشید ما داریم خمپاره را سازماندهی می‌کنیم. در عملیات فتح‌المبین 148 قبضه انواع توپ‌های روسی به غنیمت سپاه درآمده بود. آن موقع سپاه نه تیپ داشت. قرار شد برویم آن توپ‌ها را بیاوریم و سازماندهی کنیم. شهید بزرگوار حسن شفیع‌زاده اولین نفری بود که رفتم دنبالش. بعد از عملیات فتح‌المبین از تیپ‌المهدی شوش آوردمش پیش خودم و آقای محمد آقایی که از مسئولین توپخانه سپاه بودند، به انضمام شهید ناهیدی. این بچه‌های نخبه باهوش را جمع کردیم و توپخانه سپاه را تشکیل دادیم».

راه‌اندازی مرکز تحقیقات فنی توپخانه در اهواز

سردار طهرانی مقدم، نحوه راه‌اندازی مرکز تحقیقات فنی توپخانه در اهواز به این شکل توضیح داده است: «در آن زمان توپ‌های غنیمیتی ما 156 قبضه بود که همه آنها در دشت عباس و چناله به غنیمت گرفته شده‌ بودند. ما برادران ارتشی را برای آموزش این توپ‌ها دعوت کردیم که یک تیم از توپخانه‌ ارتش برای ما اعزام شد و وقتی توپ‌ها را دیدند گفتند این توپ‌ها روسی هستند و آموزشی که ما دیده‌ایم توپ‌های آمریکایی بوده و کاربرد این توپ‌ها را نمی‌دانیم. ما می‌خواستیم از این توپ‌ها در عملیات بیت‌المقدس استفاده کنیم ولی هیچ آموزشی ندیده بودیم. توپ‌های زیادی با مهمات خوبی داشتیم ولی برای ما کارامد نبودند. برادر بهمن چیره دست به دلیل تخصصی که داشتند توپ‌ها را راه‌اندازی کردند و مرکز تعمیر و نگهداری توپخانه راه‌اندازی شد و توپ‌ها راهی عملیات شدند. دومین نفری که به یاری ما شتافت،‌ شهید ناهیدی بود که آموزش‌های لازم را خیلی با حوصله برای استفاده از وسایل غنیمت گرفته شده مثل ترتیل‌های فلزی،‌ دوربین‌های پاکدو و تجهیزات نشانه‌روی به ما دادند».

راه‌اندازی فرماندهی موشک سپاه

مطابق گزارش سردار سرتیپ پاسدار یعقوب زهدی فرمانده توپخانه سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس و همرزم شهید طهرانی، در آبان سال 1362 ش، به حسن تهرانی مقدم، که صاحب ایده‌های بزرگی در زمینۀ موشکی بود،‌ ماموریت راه‌اندازی و سازماندهی «فرماندهی موشکی زمین به زمین سپاه» محول گردید[۲].

حضور در سوریه برای آموزش شلیک موشک اسکاد بی

در جریان سفر رفیق‌دوست، وزیر وقت سپاه به سوریه، وی از حافظ اسد برای پاسخ‌دادن به تجاوز بعثی­‌ها درخواست کمک موشکی می­‌کند، اما بشار اسد به دلیل اینکه ذخایر موشکی سوریه تحت اختیار روس‌ها بود، فقط می­‌پذیرد که نیروهای ایرانی را آموزش موشکی بدهد. با تصمیم فرماندهان جنگ و سران نظام نوپای اسلامی، حسن طهرانی با دوازده تن از مردان توپخانه سپاه و دو مترجم در 12 آبان ماه سال 1363 ش، راهی سوریه شدند تا ضمن گذراندن آموزش‌های لازم برای شلیک موشک اسکاد، یگان موشکی سپاه را هم پایه‌گذاری کنند. با وجود همه‌ مشکلات، حسن طهرانی مقدم و تیمش، آموزش‌های لازم را فراگرفته و جزوه‌های فراوانی که حاصل چند ماه آموزش مستمر و فشرده بود، از فرآیندهای مختلف تست، آماده‎سازی، پرتاب و ... تهیه کردند و در 30 آذرماه سال 63 ش، این دوره به پایان رسید. اما سوری‌ها پیشنهاد دادند که نحوه آماده‌­سازی و شلیک راکت‌های فراگ را هم به افسران جوان ایرانی آموزش بدهند. طهرانی‌مقدم هم با این پیشنهاد موافقت می‌کند و 6 نفر از افسران جوان عضو تیم 13 نفره را برای گذراندن دوره کوتاه آموزش شلیک راکت فراگ انتخاب و به سوری‌ها معرفی کرد و گروه راهی پادگان دیگری برای گذراندن دورۀ شلیک راکت فراگ 7 شدند. ولی نهایتا این دوره هم به پایان رسید و افسران جوان ایرانی که حالا دیگر اولین افسران موشکی جمهوری اسلامی ایران بودند، 11 دی ماه سال 63 راهی تهران شدند[۳].

شلیک توپ به سمت بصره

بعد از موافقت حضرت امام خمینی با مقابله به مثل حملات موشکی عراق، و عدم دسترسی ایران به سامانه موشکی، نیروهای سپاه با توپخانه توانست مقابله به مثل کند. و در جلسه‌ای که سردار مقدم به‌عنوان فرماندۀ توپخانه سپاه حضور داشتنتد،‌ قرار شد شهر بصره را با توپ‌های 130 میلی‌متری، که حداکثر برد آنها 28 تا 30 کیلومتر بود، مورد حمله توپخانه‌ای قرار گیرد.

شلیک اولین موشک به سمت عراق

اولین موشک ایران در 21 اسفند‌ماه سال 1363 ش، به کرکوک، و دومین موشک هم در بامداد 23 اسفندماه 1364 ش، به بانک هیجده طبقه بغداد شلیک شد و موشک بعدی در باشگاه افسران ارتش عراق در بغداد فرود آمد و حدود 200 نفر از فرماندهان عراقی را به هلاکت رساند. سردار سرتیپ پاسدار یعقوب زهدی فرمانده توپخانه سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس و همرزم شهید طهرانی در مورد این حملات هوایی این‌گونه اظهار کرد: «وقتی که بنا شد اولین موشک را خود برادران سپاه به سمت بغداد شلیک کنند، با هم به کرمانشاه رفتیم. مقدمات کار فراهم شد و باشگاه افسران بغداد را هدف گرفتیم. مرحوم شهید مقدم پیشنهاد کرد اول دعای توسل بخوانیم و بعد از دعا به زبان فارسی با خدا صحبت کرد و گفت: «خدایا ما نمی‌خواهیم مردم عراق را بکشیم. ما می‌خواهیم نظامیان را از بین ببریم که هم ما و هم عراقی‌ها را می‌کشند. خدایا این موشک را باشگاه افسران بزن». موشک شلیک شد و همه پای رادیو نشستیم. پس از چند دقیقه رادیو بی‌بی‌سی اعلام کرد یک موشک، باشگاه افسران بغداد را منهدم کرده و تعداد زیادی از افراد حاضر در آن کشته شده‌اند. من پیشانی شهید مقدم را بوسیدم و گفتم این به هدف خوردن موشک نتیجه اخلاص و پاکی تو بود».

فرمانده موشکی نیروی هوایی سپاه

پس از صدور فرمان تاریخی امام خمینی مبنی بر تشکیل نیروهای سه گانه سپاه پاسداران،‌ شهید مقدم در سال 1364 ش، به سمت فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد. محسن رضایی در این‌باره می‌گوید: «جنگ شهرها که آغاز شد صدام به شدت شهرهای ما را با موشک و بمباران هوایی مورد حمله قرار می‌داد و فشار خیلی زیادی روی ما می‌آمد. من یک روز برادر محسن رفیق‌دوست را که مسئول لجستیک سپاه بود خواستم و گفتم ما چاره‌ای نداریم جز اینکه جواب موشک‌ها را با موشک بدهیم؛ لذا ایشان را فرستادیم سوریه و لیبی و در آخر جنگ هم کره شمالی. بعد دیدم باید ساماندهی موشک‌ها را خودمان انجام دهیم. بعد از مشورت با برادران رشید، صفوی و شمخانی به این نتیجه رسیدم که فرد مناسب برای این کار حسن تهرانی است. ایشان را فراخواندیم و گفتیم توپخانه را بسپار به شفیع‌زاده و خودت با تیمی از دوستانت یگان موشکی را تشکیل دهید. ایشان کمی به من نگاه کرد و چیزی نگفت. بعدها برادر جعفری مسئول زرهی سپاه به من گفت در سوریه که بودیم حسن به من گفت: برادر محسن از من خواسته تیپ موشکی تشکیل بدهم. توپخانه را می‌شد کاری کرد ولی موشک‌های خیلی پیچیده‌اند. به هر حال باید با توکل این کار را انجام دهیم».

تلاش برای استقلال در صنعت موشکی

از بیست مرداد 1365 تا 10 دی 1365 بعد از عملیات والفجر 8 و قبل از کربلای 4، لیبیایی‌ها در همکاری موشکی کارشکنی کردند و ما توان جواب دادن نداشتیم. ما در 20 مرداد 65 پالایشگاه نفتی الدوره عراق را زدیم. در این مقطع پنج موشک زدیم ولی به دلیل کارشکنی لیبیایی‌ها 35 روز توان پاسخ نداشتیم. لیبیایی‌ها 38 ایراد روی سکو قطعات گذاشته بودند. بعضی از قطعات همزمان با مذاکراتی از کره شمالی وارد شد. روایت محسن رضایی: «قذافی فکر کرده بود با دادن تعدادی موشک می‌تواند دل مارا به دست بیاورد و امام بعد از گذشت چند سال از انقلاب به او اجازه ملاقات می‌دهد که به ایران بیاید، بنابراین چندین موشک به همراه لانچر پرتاب و تعدادی کارشناس را به ایران فرستاد. همین که ما مشغول کار با آنها شدیم، شنیدیم که پادگانی که برایشان در نظر گرفته‌ایم را ترک کرده‌اند و به همراه قطعاتی از موشک‌ها به سفارت لیبی رفته‌اند، به‌طوری که نمی‌توان از موشک‌ها استفاده کرد. حسن و تیمش ظرف دو ماه این موشک‌ها را عملیاتی کردند و به محض اینکه عراق موشک زد، ما هتل الرشید را که محل تجمع دیپلمات‌ها بود زدیم».

شرکت در عملیات مرصاد

به روایت سردار نامی: «در بحبوحه عملیات مرصاد دیدیم سردار مقدم به عنوان یک خدمه پای یک خمپاره 120 در حال شلیک به سمت دشمن و منافقین است. سردار مقدم یعنی کسی که به عنوان فرمانده موشکی در حال انجام وظیفه بود وقتی ضرورت را احساس می‌کند می‌آید به عنوان یک خدمه 120 به مقابله با دشمن.»

به روایت سردار نامی: «همزمان با انجام عملیات‌های مقابله به مثل موشکی و با پیگیری‌هایی که خود سردار مقدم داشتند در اواخر جنگ به یک سامانه موشکی و راکت ساخت داخل دست پیدا کردیم به نام راکت نازعات، که بردش بین 80 تا 120 کیلومتر است و با تلاش‌هایی که انجام داده‌بودند به 150 کیلومتر رسیده‌بود. از دلایل طراحی و ساخت این سامانه، کمک در کنار موشک اسکاد بود که بتواند با یک نواخت تیر بالا قدرت مقابله با جنگ شهرها را داشته باشد. موشک اسکاد، موشک گران قیمتی است و به لحاظ آماده‌سازی و کم و کیف پرتاب برای اهداف خاص استفاده می‌شود. ما بعضا اهدافی داشتیم با ابعاد گسترده‌که حتما نیاز به دقت یا قدرت انفجار زیاد داشت منتها تنها سامانه‌ای که داشتیم همین اسکاد بود و لذا از همان مقطع همزمان با فعالیت تحقیقاتی جهت ساخت موشک‌های اسکاد ساخت سامانه‌های ارزان قیمت و دارای قدرت مانور بالاتر نیز آغاز شد، تا بتوانیم بعضی از اهدافی را که ارزش واهمیت چندانی ندارد با آن سامانه مورد اصابت قرار بدهیم. همانجا تلاش و پیگیری برای ساخت و تولید موشک نازعات در اولین قدم طرح‌ریزی شد و در دستور کار قرار گرفت که ما در پایان جنگ یعنی اواخر سال 66 موفق شدیم به این سامانه دست پیدا بکنیم.»

موفقیت در ساخت شهاب 3

روایت سردار «عباس خانی ارامنی» جانشین فرمانده توپخانه و موشکی نیروی زمینی سپاه: «درست است که وزارت دفاع به‌عنوان واحد پشتبیانی کننده نیروهای مسلح در بحث ساخت موشک «شهاب 3» وارد می‌شود، اما عمده کارهای تحقیقاتی‌اش را شهید مقدم انجام داده بود. این شهید عزیز عقیده داشت، نباید چیزی را دیگران بسازند و بعد آن را به ما بدهند. به عبارت دیگر می‌گفت اگر نیروهای مسلح ما درک کردند بنابر نوع تهدید به چه ابزاری برای مقابله نیاز دارند، باید برای تولید آن گام بردارند؛ زیرا متخصصان داخلی کشورمان ازتوانمندی و قدرت عمل بسیار بالایی برخوردار هستند»[۴].

مسئولیت‌ها

مسئولیت‌های سردار حسن تهرانی از زمان جنگ تحمیلی تا شهادت، در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران عبارتند از:

  1. مسئول اطلاعات منطقه سه سپاه شمال؛
  2. فرمانده پشتبیانی کننده آتش‌های خمپاره‌ای سپاه؛
  3. موسس توپخانه سپاه؛
  4. فرماندهی موشکی زمین به زمین سپاه؛
  5. فرمانده موشکی نیروی هوایی سپاه؛
  6. جانشین نیروی هوایی سپاه؛
  7. مشاور فرمانده کل سپاه در امور موشکی؛
  8. رئیس سازمان خودکفایی سپاه.

شهادت

سرانجام سردار شهید حسن طهرانی مقدم در ۲۱ آبان ماه سال ۱۳۹۰ در پادگان امیرالمؤمنین (ع) شهرستان ملارد، در حین ماموریت براثر انفجار زاغه مهمات به همراه تعدادی از همرزمانش به شهادت رسید و به یاران شهیدش احمد کاظمی، حسن شفیع زاده، حسن غازی،‌ غلامرضا یزدانی ، علیرضا ناهیدی، مصطفی تقی‌خواه و ... پیوست.

واکنش‌ها

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده کل قوا برای تقدیر از شهید طهرانی مقدم و همکارانش دست خطی را نوشته اند که متن آن به شرح زیر است[۵]:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

شما به کمک و هدایت خداوند علیم و قدیر توانسته‌اید کار بزرگی را به سامان برسانید. این، بار دیگر معجزه توانایی‌های عزم راسخ انسان مؤمن را در معرض نگاه ما می‌گذارد و ما را امیدوارتر از همیشه به همت و تلاش برمی‌انگیزد. از پیشروی در راه شناختن هدف‌های بلند و راه‌های میان‌برُ برای رسیدن به آن و آنگاه همت گماشتن و گام برداشتن خسته نشوید؛ به ایستگاه‌های میان راه دلخوش و قانع نشوید؛ به خدای بزرگ اعتماد کنید و همه توان خود را به عرصه بیاورید. خداوند یار و نگهدار شما مردان مؤمن و دانشمند و پرتلاش باد.

سید علی خامنه‌ای، 9 خردادماه سال 1389 ش.

ویژگی‌های اخلاقی

کار با جوانان و تشویق آنان و اعتماد داشتن به جوان، برخورداری از حسن خلق و لبخند داشتن همیشگی با وجود کار طاقت فرسا، توجه خاص و احترام فوق‌العاده به مادر، همسر و فرزندان، کمک و حمایت مادی و معنوی به خانواده، خودباوری و عزت‌مندی، تلاش و پشتکار زیاد، مطیع محض ولایت بودن، مدیریت بی‌نظیر و استفاده از حداقل امکانات و حداکثر سود‌دهی، از مهمترین ویژگی‌های اخلاقی سردار شهید حسن طهرانی مقدم بود[۶].

وصیت‌نامه و دست‌خط

حسن طهرانی مقدم در بخشی از وصیت نامه خود بر لزوم اقامه عزا برای سید و سالار شهیدان حضرت حسین بن علی (علیه‌السلام) تأکید کرده و آورده است که: «هر وقت به یاد من افتادید برای شادیم یاد و ذکر اهل‌بیت (علیهم السلام) و ذکر مصیبت آقا اباعبدالله و ائمه اطهار (علیهم‌السلام) نمایید»[۷]

دستخطی بدون تاریخ از شهید حسن طهرانی مقدم، مردِ پشت‌پرده موشکی ایران، خطاب به رهبر معظم انقلاب منتشر شد که در آن مشخص می‌شود شهید طهرانی‌مقدم مدت‌ها پیش از شهادت به‌ سراغ پروژه «موشک‌های فوق‌سریع» رفته‌ است.

متن این نامه به‌شرح زیر است:

باسمه‌تعالی

محضر فرماندهی کل قوا حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای

سلام علیکم؛ با اهدای تحیت و احترام

از پذیرفته شدن خانواده‌ام جهت تشرف حضوری به محضر حضرتعالی کمال تشکر و قدردانی را به‌عمل می‌آورم و اعلام می‌دارم؛ بنده و خانواده‌ام فدای شما نائب امام زمان و نور حیدری، عشق مایی. خداوند عزوجل شاهد است آنچه داریم در جهت اخذ رضایت شما و اطلاع راه و هدف شما که همان تحقق اسلام ناب و سیره اهل‌بیت است به‌کار می‌گیریم. در تمامی این مراحل شاهد لطف و عنایات بی‌کران الهی بودیم. تو پای به در نه هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت.

الحمدلله. عجب خدای کریم و مهربانی داریم. راستش را بخواهید لطف و اعطای بی‌حد و مرز او ما را بی‌محابا و پرجرئت ساخته است. آقا و مولای ما، می‌خواهم دستان الهی و پرقدرت شما را پر کنم و پشت شما را محکم‌تر قربة الی الله می‌خواهیم علی زمانه را یاری دهیم. اگر ما در زمان مولای خود علی (علیه‌السلام) نبودیم برای یاری او قیام کنیم و فدای حسین‌بن علی (علیه‌السلام) شویم ... این عقده در دلم مانده است می‌خواهیم در رکاب شما نائب ولی عصر (عج) آن را جبران کنیم که سینه ما سپر شما باشد، یابن‌زهرا و ای نوری از بارقه‌ امیرالمؤمنین. خلاصه آقا رفتیم سراغ فینال طرح و نقطه اوج بازدارندگی و اقتدار این نظام الهی یعنی دستیابی به موشک فوق‌سریع واکنش سریع در برد هدف اسرائیل و دستیابی به موشک حامل ماهواره[۸].

جستارهای وابسته

پانویس

منابع