معتزله: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'آورده اند' به 'آورده‌اند')
جز (جایگزینی متن - 'جسته اند' به 'جسته‌اند')
خط ۶: خط ۶:


== دلیل نام‌گذاری ==
== دلیل نام‌گذاری ==
معروف است اول شخصی که عقیده «منزلة بین المنزلتین» را ابراز کرد، [[واصل بن عطاء]] شاگرد [[حسن بصری]] بود. روزی واصل در محضر استادش نشسته بود که مسأله مورد اختلاف خوارج و مرجئه مورد بحث قرار گرفت. قبل از آن که حسن بصری پاسخ بدهد، واصل گفت به عقیده من اهل کبائر فاسق‌اند نه کافر. سپس از جمعیت جدا شد (بنا بر نقلی حسن بصری او را اخراج کرد) و همراه با پیروانش در گوشه‌ای به تبلیغ عقیده خود پرداخت. در این حال شاگرد و برادر زنش عمرو بن عبید نیز به او ملحق شد. در این لحظه حسن بصری گفت: اعتزل عنّا یعنی واصل از ما کناره گیری کرد و نیز مردم گفتند: اعتزلا قول الامّة یعنی واصل و عمرو بن عبید از قول همه امّت جدا شدند (و قول سومی اختراع کردند.)<ref>با استفاده از مجموعه آثار مرتضی مطهری، نشر صدرا، سال 1389 خورشیدی، ج 3 ص 76 و 77 </ref> و در نقلی دیگر نوشته‌اند که چون واصل بن عطا و شاگردان و پیروانش پس از ابراز نظریه منزله بین المنزلتین از مجلس درس حسن بصرى فاصله گرفتند، به این نام(معتزله) مشهور شدند. <ref> سبحانی جعفر، ملل و نحل، ج ۳، ص ۱۵۵- ۱۶۳.</ref> و باز آورده‌اند که طرح مباحث عقل گرایانه موجب شد تا واصل بن عطاء از حلقه درس حسن بصری جدا شود(اعتزال جوید) و خود در کناری حلقه درسی دیگری تشکیل دهد به همین دلیل این مکتب را مکتب اعتزال (مکتبی که از جمعی جدا شده و عزلت جسته اند) نامیدند.<ref>ر ک، سید مرتضی، امالی، ج ۱، ص ۱۱۵.</ref>
معروف است اول شخصی که عقیده «منزلة بین المنزلتین» را ابراز کرد، [[واصل بن عطاء]] شاگرد [[حسن بصری]] بود. روزی واصل در محضر استادش نشسته بود که مسأله مورد اختلاف خوارج و مرجئه مورد بحث قرار گرفت. قبل از آن که حسن بصری پاسخ بدهد، واصل گفت به عقیده من اهل کبائر فاسق‌اند نه کافر. سپس از جمعیت جدا شد (بنا بر نقلی حسن بصری او را اخراج کرد) و همراه با پیروانش در گوشه‌ای به تبلیغ عقیده خود پرداخت. در این حال شاگرد و برادر زنش عمرو بن عبید نیز به او ملحق شد. در این لحظه حسن بصری گفت: اعتزل عنّا یعنی واصل از ما کناره گیری کرد و نیز مردم گفتند: اعتزلا قول الامّة یعنی واصل و عمرو بن عبید از قول همه امّت جدا شدند (و قول سومی اختراع کردند.)<ref>با استفاده از مجموعه آثار مرتضی مطهری، نشر صدرا، سال 1389 خورشیدی، ج 3 ص 76 و 77 </ref> و در نقلی دیگر نوشته‌اند که چون واصل بن عطا و شاگردان و پیروانش پس از ابراز نظریه منزله بین المنزلتین از مجلس درس حسن بصرى فاصله گرفتند، به این نام(معتزله) مشهور شدند. <ref> سبحانی جعفر، ملل و نحل، ج ۳، ص ۱۵۵- ۱۶۳.</ref> و باز آورده‌اند که طرح مباحث عقل گرایانه موجب شد تا واصل بن عطاء از حلقه درس حسن بصری جدا شود(اعتزال جوید) و خود در کناری حلقه درسی دیگری تشکیل دهد به همین دلیل این مکتب را مکتب اعتزال (مکتبی که از جمعی جدا شده و عزلت جسته‌اند) نامیدند.<ref>ر ک، سید مرتضی، امالی، ج ۱، ص ۱۱۵.</ref>


== روش فکری معتزله ==
== روش فکری معتزله ==

نسخهٔ ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۴۰

مکتب اعتزال در اوایل قرن دوم هجری قمری توسط واصل بن عطا (۱۳۱-۸۰)تاسیس شد. علت اعتزال را می‌توان به دلیل شیوع تفکرات افراطی اهل حدیث در اهل سنت و آسیب‌های آن دانست که موجب شد تا متفکران اهل‌سنت را به سمت مباحث عقلی و تاسیس این مکتب سوق دهد.

تاریخچه تاسیس

شکل گیری اولیه معتزله که خرد‌گرایی اساس بنای فکری آنان است، به دوره بنی‌امیه و در زمان حاکمیت عبدالملک مروان و به سال‌های 65 تا 84 هجری قمری بر‌می‌گردد. از ویژگی‌های این مکتب، دفاع از قدرت، اراده و اختیار انسان بدون دخالت فاعل دیگر است. معتزلیان از همان ابتدا به عدلیه یا اصحاب العدل مشهور شدند. آنها بندگان را نسبت به اعمال‌شان، فاعل‌مختار مى‌دانستند و به همین دلیل به قَدَریه نیز مشهور شدند. یکی از اصول مورد بحث مسلمانان صدر اسلام، اصلی به نام«منزلة بین المنزلتین» بود که معتزله آن را مطرح کردند. طرح این اصل به دنبال دو عقیده متضاد بود که قبلًا در جهان اسلام راجع به کفر و ایمان فسّاق پدید آمد. خوارج برای اولین بار این عقیده را مطرح کردند که مرتکبان گناه کبیره کافر‌اند در مقابل خوارج گروهی به نام مرجئه پدید آمدند. در نگاه ایشان چون عقیده و ایمان امری قلبی است، بنابراین مرتکبان فسق و گناه کبیره، کافر نخواهند شد. پس مانعی ندارد که شخص ایمان داشته باشد و همزمان از وی گناه کبیره هم سر بزند، چون ایمان امری قلبی است. جدای از آن دو گروه، گروه دیگری به نام معتزله به وجود آمدند که عقیده میانه‌ای داشتند و می‌گفتند که مرتکب کبیره نه مؤمن است و نه کافر، بلکه در برزخی به نام منزلة بین المنزلتین قرار می‌گیرد.[۱]

دلیل نام‌گذاری

معروف است اول شخصی که عقیده «منزلة بین المنزلتین» را ابراز کرد، واصل بن عطاء شاگرد حسن بصری بود. روزی واصل در محضر استادش نشسته بود که مسأله مورد اختلاف خوارج و مرجئه مورد بحث قرار گرفت. قبل از آن که حسن بصری پاسخ بدهد، واصل گفت به عقیده من اهل کبائر فاسق‌اند نه کافر. سپس از جمعیت جدا شد (بنا بر نقلی حسن بصری او را اخراج کرد) و همراه با پیروانش در گوشه‌ای به تبلیغ عقیده خود پرداخت. در این حال شاگرد و برادر زنش عمرو بن عبید نیز به او ملحق شد. در این لحظه حسن بصری گفت: اعتزل عنّا یعنی واصل از ما کناره گیری کرد و نیز مردم گفتند: اعتزلا قول الامّة یعنی واصل و عمرو بن عبید از قول همه امّت جدا شدند (و قول سومی اختراع کردند.)[۲] و در نقلی دیگر نوشته‌اند که چون واصل بن عطا و شاگردان و پیروانش پس از ابراز نظریه منزله بین المنزلتین از مجلس درس حسن بصرى فاصله گرفتند، به این نام(معتزله) مشهور شدند. [۳] و باز آورده‌اند که طرح مباحث عقل گرایانه موجب شد تا واصل بن عطاء از حلقه درس حسن بصری جدا شود(اعتزال جوید) و خود در کناری حلقه درسی دیگری تشکیل دهد به همین دلیل این مکتب را مکتب اعتزال (مکتبی که از جمعی جدا شده و عزلت جسته‌اند) نامیدند.[۴]

روش فکری معتزله

عقل محوری، روش اصلی تفکر معتزلیان بود. آنان اصرار داشتند که در مباحث کلامی و نیز تفاسیر آیات قرآن، از فهم عقلی بهره ببرند و در جاهایی که برداشت‌های استنباطی شان مخالف ظواهر دینی بود، به تاویل ظواهر اقدام و میان مبانی دینی و فهم عقلی ارتباط برقرار می‌کردند که البته این روش فلاسفه اسلامی نیز هست، با این تفاوت که معتزله در مباحث خود از فن جدل بهره می‌بردند و فلاسفه از اصول برهانی. محقق لاهیجی دراین‌باره می‌گوید: این جماعت، ترتیب رأی عقلی نموده آیات و احادیثی که مضمونش به حسب ظاهر موافق آراء و عقول ایشان نمی‌‏نمود، به تأویل آن بر نهج قوانین عقلی مبادرت می‏‌نمودند. [۵]

اصول اعتقادی معتزله

همه مکاتب اعتقادی و دارای اصولی هستند و معتزلیان نیز از این قاعده مستثنی نیستند معتزله نیز همچون سایر مکاتب و فرق اسلامی داری اصول اعتقادی می‌باشند. و اما اصول اعتقادی این مکتب بر پنج محور[اصول خمسه قرار می‌گیرد به این معنا که اگر کسی هر یک از این اصول را قبول نکند، معتزلی به حساب نمی‌آید و آن عبارت است از:

'توحید معتزلیان مثل امامیه صفات خدا را عین ذات او می‌دانند و صفات زاید بر ذات را انکار می‌کنند. این مسئله بیش از هر چیز دیگر مورد تاکید این مذهب می‌باشد. بر همین اساس، به عنوان نفی کنندگان صفات یا قایلان به نیابت ذات از صفات نامیده می‌شوند. البته به‌نظر می‌آید که معتزله منکر صفات کمالی خداوند نیستند.[۶] و [۷]

وعد و وعید براساس‌ اصل‌ وعد و وعید، خداوند به مؤمنان‌ مطابق با وعده اش پاداش می‌دهد و کافران را مطابق با وعیدش مجازات می‌کند و آن ورود در آتش ابدی است. به همین دلیل افراد مومنی که مرتکب گناه شده‌اند، اگر توبه نکنند عذاب خواهند شد که البته عذاب ایشان از عذاب کافران خفیف تر خواهد بود[۸]

منزلة بین المنزلتین منزلة بین المنزلتین که در فارسی به معنای جایگاهی میان دو جایگاه است است، از نخستین اصولی است که توسط پیشوای معتزله یعنی واصل‌بن‌عطا مطرح شد. با این توضیح که مرتکبان گناهان کبیره مطابق با عقیده مرجئه از ایمان خارج نمی‌شوند ولی مطابق با عقیده خوارج، از ایمان خارج شده کافر می‌شوند. اما به اعتقاد معتزله، چنین شخصی نه مومن است و نه کافر و اگر بدون توبه از دنیا برود، به عذابی حتمی گرفتار خواهد شد. اما این عذاب به شدت عذاب کافران نخواهد بود.[۹] شیخ مفید معتقد است هر کسی در این مسئله با معتزله هم رای باشد، معتزلی خواهد بود هر چند با آنها در مباحث دیگر اختلاف نظر داشته باشد.[۱۰]

امر به معروف و نهی از منکر از جمله احکام ضروری اسلام، امر به معروف و نهی از منکر است و می‌شود گفت همه مذاهب اسلامی بر وجود این اصل توافق دارند به گونه‌ای که نمی‌توان آن را از ویژگی‌های یک مذهب خاص دانست، ولی معتزلیان روی این اصل تاکید کرده و آن را یکی از محورهای عقیدتی خود قرار دادند. زمخشری می‌گوید عقیده معتزله این است که امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی اما مشروط به شرایط خاصی است که شدیدترین آن مرحله جنگ می‌باشد که این مرحله از شئونات حکومت اسلامی و از وظایف رهبری اسلامی است. [۱۱]

پانویس

  1. با استفاده از مجموعه آثار مرتضی مطهری، نشر صدرا، سال 1389 شمسی، ج 3 ص 76 و 77
  2. با استفاده از مجموعه آثار مرتضی مطهری، نشر صدرا، سال 1389 خورشیدی، ج 3 ص 76 و 77
  3. سبحانی جعفر، ملل و نحل، ج ۳، ص ۱۵۵- ۱۶۳.
  4. ر ک، سید مرتضی، امالی، ج ۱، ص ۱۱۵.
  5. محقق لاهیجی، گوهر مراد، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، ص .۴۶
  6. ر. ک، شیخ مفید، اوایل المقالات، سال ۱۳۷۲شمسی، ص۵۲
  7. شهرستانی عبد‌الکریم، الملل و النحل، سال ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۴۴
  8. با استفاده از کتاب اصول خمسه، نوشته محمد جواد انوری، ص۲۸۰
  9. قاضی عبدالجبار معتزلی، شرح الأصول الخمسة، سال ۱۴۲۲ق، ص۴۷۱-۴۷۲.
  10. شیخ مفید، اوائل المقالات، سال ۱۳۷۲ش، ص۴۵
  11. زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، صص۳۹۸-۳۹۶