هارون الرشید: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{Mbox
{{جعبه اطلاعات شخصیت
| type  = notice
| عنوان = هارون الرشید
| class = ambox-In_use
| تصویر = هارون الرشید.jpg
| image = [[File:Ambox clock.svg|48px|alt=|link=]]
| نام = أبوجعفر هارون بن محمدالمهدی بن أبی جعفر المنصور
| css = margin: 1px
| نام‌های دیگر = هارون الرشید
| text  = این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|[[راهنما:بخش|بخش]]|{{#switch:{{NAMESPACE}}
| سال تولد = 148ق.
| {{ns:0}}      = مقاله
| تاریخ تولد =  
| بحث          = [[راهنما:صفحه بحث|صفحه بحث]]
| محل تولد = [[ری]]
| رده‌بندی      = [[ویکی‌پدیا:رده‌بندی|رده]]
| سال درگذشت =  
| راهنما          = [[راهنما:فهرست|فهرست]]
| تاریخ درگذشت =  
| درگاه        = [[ویکی‌پدیا:درگاه|درگاه]]
| محل درگذشت =  
| الگو      = [[ویکی‌پدیا:فضای نام الگو|الگو]]
| استادان =  
| کاربر          = [[ویکی‌پدیا:صفحه‌های کاربری|صفحه کاربری]]
| شاگردان =  
| بحث کاربر      = [[ویکی‌پدیا:صفحه‌های کاربری|صفحه بحث کاربری]]
| دین = اسلام
| ویکی‌پدیا      = [[ویکی‌پدیا:فضای نام ویکی‌پدیا|صفحه ویکی‌پدیا]]
| مذهب =  
| بحث ویکی‌پدیا = [[ویکی‌پدیا:فضای نام ویکی‌پدیا|صفحه بحث ویکی‌پدیا]]
| آثار =  
}}}} هم‌اکنون  برای {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|{{{2|مدتی کوتاه}}}|{{{1|مدتی کوتاه}}}}} '''تحت ویرایش عمده''' است. این برچسب برای جلوگیری از [[راهنما:تعارض ویرایشی|تعارض ویرایشی]] اینجا گذاشته شده‌است، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده می‌شود ویرایشی در این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|بخش|صفحه}} انجام ندهید.<br>
| فعالیت‌ها = پنجمین [[عباسیان|خلیفه عباسی]]
<small>{{#if:{{{زمان|}}}|این پیام در {{{زمان|}}} اضافه شده است.|}} این صفحه آخرین‌بار در {{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}} ({{کوچک}}ساعت هماهنگ جهانی{{پایان کوچک}}) ({{Time ago|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}) تغییر یافته‌است؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر [{{fullurl:{{FULLPAGENAME}}|action=history}} ویرایش نشده است]، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین می‌کنید.</small>
| وبگاه =  
<includeonly>{{#ifeq:{{{category}}}|no||{{#switch:{{NAMESPACE}}
}}
| کاربر
'''هارون الرشید''' پنجمین [[عباسیان|خلیفه عباسی]] و یکی از سفاک‌ترین و عیّاش‌ترین خلفای عباسی بود. او در طول زندگی خود چند صد نفر از فرزندان [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|حضرت فاطمه (سلام الله علیها)]] را کشت. او هم‌چنین امام هفتم شیعیان [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام موسی کاظم (علیه السلام)]] را به شهادت رساند.
| بحث کاربر = <!-- no category -->
عصر هارون به جهت درآمد زیاد، اموال فراوان، رونق تجارت، پیشرفت علم، [[فلسفه]] و موفقیت‌ در فتوحات، عصر طلایی دوران حکومت عباسی نامیده می‌شود.
| [[رده:صفحه‌های سخت در دست ویرایش]]}}}}</includeonly>
}}<noinclude>
</noinclude>


== معرفی مختصر هارون الرشید ==
هارون خلیفه معروف عباسی در سال صد و چهل و هشتم [[سال قمری|هجری قمری]] در منطقه [[ری]] بدنیا آمد. پدرش در آن زمان امیر منطقه ری و [[خراسان]] بود. کنیه هارون ابوجعفر و نسب وی‌ هارون بن محمد بن منصور بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس است. مادر وی کنیزی به نام خُبزدان بود. ‌ هارون در سال ۱۷۰ هجری با موت برادرش‌ هادی به خلافت رسید<ref> سیوطی، جلال‌الدین، تاریخ الخلفاء، ص۲۱۰، انتشارات المکتبة العصریه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۶هق</ref>.
فضل بن یحیی پسر یحیی بن خالد برمکی ده روز پس از او به دنیا آمد و مادر فضل رشید را شیر داد و فضل و رشید برادر رضاعی بودند<ref>طبری، ابوجعفر، تاریخ طبری، ج۸، ص۲۳۰</ref>.


<div class="wikiInfo">
هارون از مشهورترین خلفای عباسی به حساب می‌آید شهرت او از شرق فراتر رفت و به غرب رسید و برخی از پادشاهان [[اروپا]] سعی در ایجاد روابط حسنه با او داشتند<ref>طقوش، محمد بن سهیل، دولت عباسیان، ص۸۹، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۳</ref>.
[[پرونده:هارون الرشید.jpg|بندانگشتی|هارون الرشید]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
!نام
|هارون عباسی
|-
|نام کامل
|أبو جعفر هارون بن محمدالمهدی بن أبی جعفر المنصور
|-
|لقب
|هارون الرشید
|-
|پدر
|مهدی عباسی
|-
|مادر
|خیزران
|-
|سمت
|پنجمین خلیفه عباسی
|-
|سلسله
|عباسیان
|-
|-
|مرکز حکومت
|بغداد
|-
|}
</div>


'''هارون الرشید''' پنجمین خلیفه عباسی و یکی از سفّاک‌ترین و عیّاش‌ترین خلفای عباسی بود. او در طول زندگی خود، چند صد نفر از فرزندان [[حضرت فاطمه(س)]] را کشت. او همچنین امام هفتم شیعیان [[امام موسی کاظم (ع)]] را به شهادت رساند.
هارون در همان شبی که هادی درگذشت به خلافت رسید. هنگامی که هادی درگذشت خزیمة بن خازم در نیمه‌های شب بر بستر جعفر بن هادی آمد و با ارعاب و تهدید برای هارون [[بیعت]] گرفت. هارون [[خلافت]] خود را مدیون مادرش و کوشش‌های مداوم [[یحیی بن خالد برمکی]] بود. یحیی که به دلیل پشتیبانی از هارون در زندان هادی به سر می‌برد بلافاصله پس از آن‌که هارون بر خلافت رسید از زندان رهایی یافت و از جانب خلیفه به مقام وزارت منصوب شد و فرمان داد تا خبر مرگ هادی و خلافت وی را به همه ولایات گزارش کند و از امیران و سپاهیان برای او بیعت بگیرد.


عصر هارون به جهت درآمد زیاد، اموال فراوان، رونق تجارت، پیشرفت علم، [[فلسفه]] و موفقیت‌ در فتوحات، عصر طلایی دوران حكومت عباسی نامیده می‌شود.
== نسب هارون الرشید ==
هارون عباسی معروف به هارون الرشید از خلیفه‌های عباسی در سال ۱۴۵ قمری در [[ری]] به دنیا آمد. او فرزند مهدی عباسی و کنیزی به نام خیزران بود<ref>طبری، تاریخ، دارالکتب العلمیه، ج۸، ص۳۵۹-۳۴۷</ref>.


=معرفی مختصر هارون الرشید=
پدرش در زمان تولد هارون امیر منطقه ری و [[خراسان]] بود. کنیۀ هارون ابوجعفر است<ref>جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۶ش، ج۲،ص۲۸</ref>. هارون در سال ۱۷۰ ق با مرگ برادرش هادی به خلافت رسید و تا سال ۱۹۳ هجری حکومت کرد<ref>جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۳۹۰</ref>.


هارون خلیفه معروف عباسی در سال صد و چهل و هشتم هجری قمری در منطقه ری بدنیا آمد. پدرش در آن زمان امیر منطقه ری و خراسان بود. کنیه هارون ابوجعفر و نسب وی‌ هارون بن محمد بن منصور بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس است. مادر وی کنیزی به نام خُبزدان بود.‌ هارون در سال ۱۷۰ هجری با موت برادرش‌ هادی به خلافت رسید. <ref> سیوطی، جلال الدین، تاریخ الخلفاء، ص۲۱۰، انتشارات المکتبة العصریه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۶هق</ref>
== تضاد در رفتار هارون الرشید ==
هارون که در دربار خلافت رشد کرده بود، زندگی همراه با خوشی و لذتی را گذرانده بود و اکنون بخاطر موقعیت وی در کشور اسلامی، مجبور بود که در ظاهر پایبند به قوانین شرع باشد.
هارون خصوصیات متضادی داشت، رحم و خشونت، ظلم و عدل. روزی نزد [[فضیل بن عیاض|فضیل عیاض]] که از مردان وارسته بود رفت و در اثر موعظه او گریست و از شدت گریه بیهوش شد و این واقعه چند بار تکرار شد<ref> پیشوائی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۴۳۷، قم، انتشارات موسسه امام صادق، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۱هش</ref> و از طرفی در بارگاه او دو هزار کنیزک بود که سیصد نفر از آنان مخصوص آواز و رقص بودند<ref>جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ج۵، ص۱۶۲، ترجمه علی جواهر کلام، تهران، موسسه مطبوعاتی امیرکبیر، ۱۳۳۶ هـش</ref>.


فضل بن یحیی پسر یحیی بن خالد برمکی ده روز پس از او به دنیا آمد و مادر فضل، رشید را شیر داد و فضل و رشید برادر رضاعی بودند. <ref>طبری، ابوجعفر، تاریخ طبری، ج۸، ص۲۳۰</ref>
برخی از تواریخ او را فردی زاهد و پرهیزکار می‌دانند و نوشته‌اند که او روزی صد رکعت [[نماز]] می‌خواند<ref> طبری، ابوجعفر، تاریخ طبری، ج۸، ص۳۴۷</ref>. و بر این امر مداومت داشت، دوست‌دار علم بود و حرمات الهی را تعظیم می‌نمود<ref> سیوطی، جلال‌الدین، تاریخ الخلفاء، ص۲۱۰</ref>.
و این قبیل توصیفات از هارون برگرفته از همین خصلت اوست.


هارون از مشهورترین [[خلفای عباسی]] به حساب می‌آید شهرت او از شرق فراتر رفت و به غرب رسید و برخی از پادشاهان اروپا سعی در ایجاد روابط حسنه با او داشتند. <ref>طقوش، محمد بن سهیل، دولت عباسیان، ص۸۹، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۳</ref>
هارون سعی می‌کرد که به تمام اعمال خود صبغه شرعی بدهد. نقل شده در یکی از سال‌های خلافتش به [[مکه]] رفت و هنگام اعمال برای پزشک [[مسیحی]] خود بسیار [[دعا]] کرد. برخی اعتراض کردند که او [[مسیحی]] است و [[دعا]] در حق او جایز نیست هارون در جواب گفت: چون سلامتی من در دست اوست و سلامتی من بر صلاح [[مسلمین]] است، پس صلاح مسلمین در دست اوست و دعا برای او اشکالی ندارد<ref> وردی، علی، نقش وعاظ در اسلام، ص۵۵، ترجمه محمدعلی خلیلی، تهران، انتشارات مجله ماه نو</ref>.


هارون در همان شبی که هادی درگذشت به خلافت رسید. هنگامی که هادی درگذشت خزیمة بن خازم در نیمه‌های شب بر بستر جعفر بن هادی آمد و با ارعاب و تهدید برای هارون بیعت گرفت. هارون خلافت خود را مدیون مادرش و کوشش‌های مداوم یحیی بن خالد برمکی بود. یحیی که به دلیل پشتیبانی از هارون در زندان هادی به سر می‌برد بلافاصله پس از آنکه هارون بر خلافت رسید از زندان رهایی یافت و از جانب [[خلیفه]]<ref>ر.ک:مقاله خلیفه</ref> به مقام وزارت منصوب شد و فرمان داد تا خبر مرگ هادی و خلافت وی را به همه ولایات گزارش کند و از امیران و سپاهیان برای او بیعت بگیرد.
== حوادث خلافت هارون الرشید ==
هارون در آغاز حکومتش خواست سیاست خشن هادی را در برابر [[علویان]] جبران کند لذا با آنان ملایمت و همدردی نشان داد و به آنان امان داد و علویان ساکن [[بغداد]] را به [[مدینه]] بازگرداند و استاندار مدینه را به جهت آزار علویان درگذشته برکنار کرد<ref> طبری، پیشین، 8/235</ref>.


=نسب هارون الرشید=
اما علویان از اعتقاد راسخ خود مبنی بر این که خلافت حق ایشان است برنگشتند و برای رسیدن به آن دست به مبارزه و شورش زدند. قیام یحیی بن عبدالله، از جمله قیام های علویان، در دوران هارون الرشید اتفاق افتاد. یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن برادر [[نفس زکیه]] از داعیان و مبلغان او بود. او هنگامی که قیام نفس زکیه با شکست روبرو شد و پیروانش مورد تعقیب عباسیان قرار گرفتند به دیلم رفت و خود را امام خواند و مردم نیز با وی [[بیعت]] کردند و او را فرمانروای دولت نامیدند. هارون الرشید برای از بین بردن خطر یحیی، وی را به همراه امان نامه‌ای که به امضای قاضیان و بزرگان [[بنی‌هاشم]] رسانده بود به [[بغداد]] دعوت کرد و یحیی نیز با فضل به بغداد آمد. هارون ابتدا مقدم یحیی را گرامی‌داشت ولی اندکی بعد فقیهان و قاضیان را به صدور فتوایی مبنی بر مشروعیت نقض آن پیمان نامه مجبور کرد و سپس یحیی را به قتل رساند. قتل یحیی موجب برانگیخته شدن عواطف و احساسات مردم دیلم شد و زمینه‌ تاسیس دولتی مستقل و [[مذهب شیعه|شیعی]] را در قلمرو خلافت عباسی یعنی [[علویان طبرستان]] را فراهم کرد<ref>طبری، پیشین، 4/ 633-628</ref>.


هارون عباسی معروف به هارون الرشید، از خلیفه‌های عباسی در سال ۱۴۵ قمری در [[ری]] به دنیا آمد. او فرزند مهدی عباسی و کنیزی به نام خیزران بود. <ref>طبری، تاریخ، دارالکتب العلمیه، ج۸، ص۳۵۹-۳۴۷</ref>
دوران طولانی خلافت هارون با قیام‌ها و شورش‌های مختلفی همراه بود. گروهی از [[خوارج]] که قدرت خلفا و احکام شرعی آنان را قبول نداشتند در منطقه جزیره (قسمت شمالی [[عراق]]) به فرماندهی ولید بن طریف شاری فعال شدند و قدرت خود را به آذربایجان و ارمنستان و سواد عراق گسترش دادند که هارون نیروی نظامی به رهبری یزید بن مزید شیبانی به رویارویی با آنان فرستاد و در سال 179 ه. ق بر آنان چیره شد.


پدرش در زمان تولد هارون، امیر منطقه ری و [[خراسان]] بود. کنیۀ هارون ابوجعفر است. <ref>جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۶ش، ج۲،ص۲۸</ref> هارون در سال ۱۷۰ ق با مرگ برادرش هادی به خلافت رسید و تا سال ۱۹۳ هجری حکومت کرد. <ref>جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۳۹۰</ref>
در سرزمین [[شام]] نیز برخوردهای قبیله‌ای بین یمنی‌ها و عرنانی‌ها در سال 176 ه. ق، در [[دمشق]] به بالاترین حد خود رسید و نزدیک دو سال این درگیری‌ها طول کشید و هارون با کمک برمکیان توانست اوضاع را سامان دهد<ref>طبری، پیشین، 8/ 262-251</ref>.


=تضاد در رفتار هارون الرشید=
در افریقیه نیز از سال 171 ه. ق ناآرامی‌هایی به علت قیام خوارج و بعض فرماندهان سپاه و بربرها ایجاد شد. هارون هزیمة بن اعین را استاندار افریقیه کرد که وی توانست آرامش را به این منطقه بازگرداند و پس از او ابراهیم بن اغلب استاندار افریقیه شد وی باعث شکوفایی عمرانی و اقتصادی در افریقیه شد و زمینه ایجاد حکومت اغلبیان را فراهم آورد و بعدها از حکومت مرکزی بغداد مستقل شد و «قیروان» را در جنوب غربی تونس فعلی بر پایتختی برگزید<ref>طبری، همان، 8/314</ref>.


هارون که در دربار خلافت رشد کرده بود، زندگی همراه با خوشی و لذتی را گذرانده بود و اکنون بخاطر موقعیت وی در [[کشور اسلامی]]، مجبور بود که در ظاهر پایبند به قوانین شرع باشد.
== اوضاع شیعیان در زمان هارون الرشید ==
هارون خصوصیات متضادی داشت، رحم و خشونت، ظلم و عدل. روزی نزد فضیل عیاض که از مردان وارسته بود رفت و در اثر موعظه او گریست و از شدت گریه بیهوش شد و این واقعه چند بار تکرار شد <ref> پیشوائی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۴۳۷، قم، انتشارات موسسه امام صادق، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۱هش</ref> و از طرفی در بارگاه او دو هزار کنیزک بود که سیصد نفر از آنان مخصوص آواز و رقص بودند. <ref>جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ج۵، ص۱۶۲، ترجمه علی جواهر کلام، تهران، موسسه مطبوعاتی امیرکبیر، ۱۳۳۶ هـش</ref>
برخی کتاب‌های تاریخی برخورد هارون با شیعیان را شدید دانسته‌اند<ref>جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۳۹۱</ref>. از [[ابوالفرج اصفهانی]] و [[طبری]] نقل کرده‌اند، هارون در دوران خلافت خود، درگیری‌های مختلفی با علویان داشته و به کشتار آنان اقدام کرده است.


برخی از تواریخ او را فردی زاهد و پرهیزکار می‌دانند و نوشته‌اند که او روزی صد رکعت [[نماز]] می‌خواند. <ref> طبری، ابوجعفر، تاریخ طبری، ج۸، ص۳۴۷</ref> و بر این امر مداومت داشت، دوست‌دار علم بود و حرمات الهی را تعظیم می‌نمود. <ref> سیوطی، جلال الدین، تاریخ الخلفاء، ص۲۱۰</ref>
برخی مورخان نقل می‌کنند، هارون برای حفظ حکومت و جلوگیری از قیام [[مذهب شیعه|شیعیان]]، آنان را سرکوب می‌کرد. شخصی به نام سفیان بن بزار می‌گوید روزی نزد مأمون بودم و او در جمعی گفت، [[مذهب تشیع]] را پدرم هارون به من آموخت و اگر شیعیان را به قتل می‌رساند، به‌خاطر حکومت بود؛ چراکه حکومت عقیم و نازا است<ref>نجفی یزدی، مناقب اهل بیت (علیه السلام)، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۳۵۱</ref>.
و این قبیل توصیفات از هارون، برگرفته از همین خصلت اوست.


هارون سعی می‌کرد که به تمام اعمال خود صبغه شرعی بدهد. نقل شده در یکی از سال‌های خلافتش به [[مکه]] رفت و هنگام اعمال برای پزشک مسیحی خود بسیار دعا کرد. برخی اعتراض کردند که او [[مسیحی]] است و دعا در حق او جایز نیست هارون در جواب گفت: چون سلامتی من در دست اوست و سلامتی من بر صلاح [[مسلمین]] است، پس صلاح مسلمین در دست اوست و دعا برای او اشکالی ندارد. <ref> وردی، علی، نقش وعاظ در اسلام، ص۵۵، ترجمه محمدعلی خلیلی، تهران، انتشارات مجله ماه نو</ref>
== مرگ هارون الرشید ==
بنا بر برخی منابع تاریخی در پی آشوب‌های خراسان به وسیله رافع بن لیث و آرام نشدن منطقه به وسیله نماینده هارون خود خلیفه در سال ۱۹۲ق راهی خراسان شد تا منطقه را آرام کند؛ ولی در [[طوس]]<ref>جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۴۶۲</ref> در روستایی به نام سناباد به علت بیماری در [[جمادی الاول|جمادی الاولی]] سال ۱۹۳ق در چهل و شش سالگی درگذشت و پسرش صالح [[نماز میت]] را بر او خواند. بعدها محل دفن هارون به بقعه هارونیه معروف شد<ref>جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۹۳</ref>. شب مرگ هارون در طوس مردم با پسر او امین در [[بغداد]] بیعت کردند<ref>ابن اثیر، الکامل، دارصادر، ج۶، ص۲۸۷</ref>. در سال ۲۰۳ به خواست مأمون [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا (علیه السلام)]] در این مکان در کنار هارون دفن شد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ ق، ص۴۶۴</ref>.


=حوادث خلافت هارون الرشید=
== پانویس ==
 
{{پانویس}}
هارون در آغاز حكومتش خواست سیاست خشن هادی را در برابر [[علویان]] جبران كند لذا با آنان ملایمت و همدردی نشان داد و به آنان امان داد و علویان ساكن [[بغداد]] را به [[مدینه]] بازگرداند و استاندار مدینه را به جهت آزار علویان درگذشته بركنار كرد. <ref> طبری، پیشین، 8/235</ref>
 
[[رده:عباسیان]]
اما علویان از اعتقاد راسخ خود مبنی بر این كه خلافت حق ایشان است برنگشتند و برای رسیدن به آن دست به مبارزه و شورش زدند. [[قیام یحیی بن عبدالله]]، از جمله قیام های علویان، در دوران هارون الرشید اتفاق افتاد. یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن برادر نفس زكیه از داعیان و مبلغان او بود. او هنگامی كه قیام نفس زكیه با شكست روبرو شد و پیروانش مورد تعقیب عباسیان قرار گرفتند به [[دیلم]] رفت و خود را امام خواند و مردم نیز با وی [[بیعت]]<ref>ر.ک:مقاله بیعت</ref> كردند و او را فرمانروای دولت نامیدند. هارون الرشید برای از بین بردن خطر یحیی، وی را به همراه امان نامه‌ای كه به امضای قاضیان و بزرگان [[بنی هاشم]] رسانده بود به بغداد دعوت کرد و یحیی نیز با فضل به بغداد آمد. هارون ابتدا مقدم یحیی را گرامی داشت ولی اندكی بعد فقیهان و قاضیان را به صدور فتوایی مبنی بر مشروعیت نقض آن پیمان نامه مجبور کرد و سپس یحیی را به قتل رساند. قتل یحیی موجب برانگیخته شدن عواطف و احساسات مردم دیلم شد و زمینه‌ی تاسیس دولتی مستقل و شیعی را در قلمرو خلافت عباسی یعنی علویان طبرستان را فراهم كرد. <ref>طبری، پیشین، 4/ 633-628</ref>
[[رده:شخصیت‌ها]]
 
[[رده:تاریخ اسلام]]
دوران طولانی خلافت هارون با قیام ها و شورش های مختلفی همراه بود. گروهی از [[خوارج]] كه قدرت خلفا و احكام شرعی آنان را قبول نداشتند در منطقه جزیره (قسمت شمالی عراق) به فرماندهی ولید بن طریف شاری فعال شدند و قدرت خود را به [[آذربایجان]] و [[ارمنستان]] و سواد [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> گسترش دادند كه هارون نیروی نظامی به رهبری یزید بن مزید شیبانی به رویارویی با آنان فرستاد و در سال 179 ه.ق بر آنان چیره شد.
 
در سرزمین [[شام]]<ref>ر.ک:مقاله شام</ref> نیز برخوردهای قبیله ای بین یمنی‌ها و عرنانی‌ها در سال 176 ه.ق، در [[دمشق]] به بالاترین حد خود رسید و نزدیك دو سال این درگیری ها طول كشید و هارون با كمك برمكیان توانست اوضاع را سامان دهد. <ref>طبری، پیشین، 8/ 262-251</ref>
 
در [[افریقیه]] نیز از سال 171 ه.ق ناآرامی‌هایی به علت قیام خوارج و بعض فرماندهان سپاه و بربرها ایجاد شد. هارون هزیمة بن اعین را استاندار افریقیه كرد كه وی توانست آرامش را به این منطقه بازگرداند و پس از او ابراهیم بن اغلب استاندار افریقیه شد وی باعث شكوفایی عمرانی و اقتصادی در افریقیه شد و زمینه ی ایجاد حكومت اغلبیان را فراهم آورد و بعدها از حكومت مركزی بغداد مستقل شد و «قیروان» را در جنوب غربی [[تونس]] فعلی بر پایتختی برگزید. <ref>طبری، همان، 8/314</ref>
 
=اوضاع شیعیان در زمان هارون الرشید=
 
برخی کتاب‌های تاریخی برخورد هارون با شیعیان را شدید دانسته‌اند. <ref>جعفریان، حیات فکری وسیاسی [[امامان شیعه]]، ۱۳۸۶ش، ص۳۹۱</ref> از ابوالفرج اصفهانی و طبری نقل کرده‌اند، هارون در دوران خلافت خود، درگیری‌های مختلفی با علویان داشته و به کشتار آنان اقدام کرده است.
 
برخی مورخان نقل می‌کنند، هارون برای حفظ حکومت و جلوگیری از قیام [[شیعیان]]، آنان را سرکوب می‌کرد. شخصی به نام سفیان بن بزار می‌گوید روزی نزد مأمون بودم و او در جمعی گفت، [[مذهب تشیع]] را پدرم هارون به من آموخت و اگر شیعیان را به قتل می‌رساند، به‌خاطر حکومت بود؛ چراکه حکومت عقیم و نازا است. <ref>نجفی یزدی، مناقب اهل بیت(ع)، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۳۵۱</ref>
 
=درگذشت هارون الرشید=
 
بنا بر برخی منابع تاریخی، در پی آشوب‌های خراسان به وسیله رافع بن لیث و آرام نشدن منطقه به وسیله نماینده هارون، خود خلیفه در سال ۱۹۲ق راهی خراسان شد تا منطقه را آرام کند؛ ولی در طوس <ref>جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۴۶۲</ref> در روستایی به نام سناباد به علت بیماری در جمادی الاولی سال ۱۹۳ق در چهل و شش سالگی درگذشت و پسرش صالح، [[نماز میت]] را بر او خواند. بعدها محل دفن هارون به بقعه هارونیه معروف شد. <ref>جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۹۳</ref> شب مرگ هارون در [[طوس]]، مردم با پسر او امین در بغداد بیعت کردند. <ref>ابن اثیر، الکامل، دارصادر، ج۶، ص۲۸۷</ref> در سال ۲۰۳ به خواست مأمون، [[امام رضا(ع)]] در این مکان در کنار هارون دفن شد. <ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ ق، ص۴۶۴</ref>
 
=پانویس=
{{پانویس|3}}
 
[[رده:مدفونان در حرم امام رضا ]]
[[رده:خلفای عباسی سده ۹ (میلادی)]]
[[رده:قاتلان اهل بیت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۲۱

هارون الرشید
هارون الرشید.jpg
نام کاملأبوجعفر هارون بن محمدالمهدی بن أبی جعفر المنصور
نام‌های دیگرهارون الرشید
اطلاعات شخصی
محل تولدری
دیناسلام
فعالیت‌هاپنجمین خلیفه عباسی

هارون الرشید پنجمین خلیفه عباسی و یکی از سفاک‌ترین و عیّاش‌ترین خلفای عباسی بود. او در طول زندگی خود چند صد نفر از فرزندان حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را کشت. او هم‌چنین امام هفتم شیعیان امام موسی کاظم (علیه السلام) را به شهادت رساند. عصر هارون به جهت درآمد زیاد، اموال فراوان، رونق تجارت، پیشرفت علم، فلسفه و موفقیت‌ در فتوحات، عصر طلایی دوران حکومت عباسی نامیده می‌شود.

معرفی مختصر هارون الرشید

هارون خلیفه معروف عباسی در سال صد و چهل و هشتم هجری قمری در منطقه ری بدنیا آمد. پدرش در آن زمان امیر منطقه ری و خراسان بود. کنیه هارون ابوجعفر و نسب وی‌ هارون بن محمد بن منصور بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس است. مادر وی کنیزی به نام خُبزدان بود. ‌ هارون در سال ۱۷۰ هجری با موت برادرش‌ هادی به خلافت رسید[۱]. فضل بن یحیی پسر یحیی بن خالد برمکی ده روز پس از او به دنیا آمد و مادر فضل رشید را شیر داد و فضل و رشید برادر رضاعی بودند[۲].

هارون از مشهورترین خلفای عباسی به حساب می‌آید شهرت او از شرق فراتر رفت و به غرب رسید و برخی از پادشاهان اروپا سعی در ایجاد روابط حسنه با او داشتند[۳].

هارون در همان شبی که هادی درگذشت به خلافت رسید. هنگامی که هادی درگذشت خزیمة بن خازم در نیمه‌های شب بر بستر جعفر بن هادی آمد و با ارعاب و تهدید برای هارون بیعت گرفت. هارون خلافت خود را مدیون مادرش و کوشش‌های مداوم یحیی بن خالد برمکی بود. یحیی که به دلیل پشتیبانی از هارون در زندان هادی به سر می‌برد بلافاصله پس از آن‌که هارون بر خلافت رسید از زندان رهایی یافت و از جانب خلیفه به مقام وزارت منصوب شد و فرمان داد تا خبر مرگ هادی و خلافت وی را به همه ولایات گزارش کند و از امیران و سپاهیان برای او بیعت بگیرد.

نسب هارون الرشید

هارون عباسی معروف به هارون الرشید از خلیفه‌های عباسی در سال ۱۴۵ قمری در ری به دنیا آمد. او فرزند مهدی عباسی و کنیزی به نام خیزران بود[۴].

پدرش در زمان تولد هارون امیر منطقه ری و خراسان بود. کنیۀ هارون ابوجعفر است[۵]. هارون در سال ۱۷۰ ق با مرگ برادرش هادی به خلافت رسید و تا سال ۱۹۳ هجری حکومت کرد[۶].

تضاد در رفتار هارون الرشید

هارون که در دربار خلافت رشد کرده بود، زندگی همراه با خوشی و لذتی را گذرانده بود و اکنون بخاطر موقعیت وی در کشور اسلامی، مجبور بود که در ظاهر پایبند به قوانین شرع باشد. هارون خصوصیات متضادی داشت، رحم و خشونت، ظلم و عدل. روزی نزد فضیل عیاض که از مردان وارسته بود رفت و در اثر موعظه او گریست و از شدت گریه بیهوش شد و این واقعه چند بار تکرار شد[۷] و از طرفی در بارگاه او دو هزار کنیزک بود که سیصد نفر از آنان مخصوص آواز و رقص بودند[۸].

برخی از تواریخ او را فردی زاهد و پرهیزکار می‌دانند و نوشته‌اند که او روزی صد رکعت نماز می‌خواند[۹]. و بر این امر مداومت داشت، دوست‌دار علم بود و حرمات الهی را تعظیم می‌نمود[۱۰]. و این قبیل توصیفات از هارون برگرفته از همین خصلت اوست.

هارون سعی می‌کرد که به تمام اعمال خود صبغه شرعی بدهد. نقل شده در یکی از سال‌های خلافتش به مکه رفت و هنگام اعمال برای پزشک مسیحی خود بسیار دعا کرد. برخی اعتراض کردند که او مسیحی است و دعا در حق او جایز نیست هارون در جواب گفت: چون سلامتی من در دست اوست و سلامتی من بر صلاح مسلمین است، پس صلاح مسلمین در دست اوست و دعا برای او اشکالی ندارد[۱۱].

حوادث خلافت هارون الرشید

هارون در آغاز حکومتش خواست سیاست خشن هادی را در برابر علویان جبران کند لذا با آنان ملایمت و همدردی نشان داد و به آنان امان داد و علویان ساکن بغداد را به مدینه بازگرداند و استاندار مدینه را به جهت آزار علویان درگذشته برکنار کرد[۱۲].

اما علویان از اعتقاد راسخ خود مبنی بر این که خلافت حق ایشان است برنگشتند و برای رسیدن به آن دست به مبارزه و شورش زدند. قیام یحیی بن عبدالله، از جمله قیام های علویان، در دوران هارون الرشید اتفاق افتاد. یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن برادر نفس زکیه از داعیان و مبلغان او بود. او هنگامی که قیام نفس زکیه با شکست روبرو شد و پیروانش مورد تعقیب عباسیان قرار گرفتند به دیلم رفت و خود را امام خواند و مردم نیز با وی بیعت کردند و او را فرمانروای دولت نامیدند. هارون الرشید برای از بین بردن خطر یحیی، وی را به همراه امان نامه‌ای که به امضای قاضیان و بزرگان بنی‌هاشم رسانده بود به بغداد دعوت کرد و یحیی نیز با فضل به بغداد آمد. هارون ابتدا مقدم یحیی را گرامی‌داشت ولی اندکی بعد فقیهان و قاضیان را به صدور فتوایی مبنی بر مشروعیت نقض آن پیمان نامه مجبور کرد و سپس یحیی را به قتل رساند. قتل یحیی موجب برانگیخته شدن عواطف و احساسات مردم دیلم شد و زمینه‌ تاسیس دولتی مستقل و شیعی را در قلمرو خلافت عباسی یعنی علویان طبرستان را فراهم کرد[۱۳].

دوران طولانی خلافت هارون با قیام‌ها و شورش‌های مختلفی همراه بود. گروهی از خوارج که قدرت خلفا و احکام شرعی آنان را قبول نداشتند در منطقه جزیره (قسمت شمالی عراق) به فرماندهی ولید بن طریف شاری فعال شدند و قدرت خود را به آذربایجان و ارمنستان و سواد عراق گسترش دادند که هارون نیروی نظامی به رهبری یزید بن مزید شیبانی به رویارویی با آنان فرستاد و در سال 179 ه. ق بر آنان چیره شد.

در سرزمین شام نیز برخوردهای قبیله‌ای بین یمنی‌ها و عرنانی‌ها در سال 176 ه. ق، در دمشق به بالاترین حد خود رسید و نزدیک دو سال این درگیری‌ها طول کشید و هارون با کمک برمکیان توانست اوضاع را سامان دهد[۱۴].

در افریقیه نیز از سال 171 ه. ق ناآرامی‌هایی به علت قیام خوارج و بعض فرماندهان سپاه و بربرها ایجاد شد. هارون هزیمة بن اعین را استاندار افریقیه کرد که وی توانست آرامش را به این منطقه بازگرداند و پس از او ابراهیم بن اغلب استاندار افریقیه شد وی باعث شکوفایی عمرانی و اقتصادی در افریقیه شد و زمینه ایجاد حکومت اغلبیان را فراهم آورد و بعدها از حکومت مرکزی بغداد مستقل شد و «قیروان» را در جنوب غربی تونس فعلی بر پایتختی برگزید[۱۵].

اوضاع شیعیان در زمان هارون الرشید

برخی کتاب‌های تاریخی برخورد هارون با شیعیان را شدید دانسته‌اند[۱۶]. از ابوالفرج اصفهانی و طبری نقل کرده‌اند، هارون در دوران خلافت خود، درگیری‌های مختلفی با علویان داشته و به کشتار آنان اقدام کرده است.

برخی مورخان نقل می‌کنند، هارون برای حفظ حکومت و جلوگیری از قیام شیعیان، آنان را سرکوب می‌کرد. شخصی به نام سفیان بن بزار می‌گوید روزی نزد مأمون بودم و او در جمعی گفت، مذهب تشیع را پدرم هارون به من آموخت و اگر شیعیان را به قتل می‌رساند، به‌خاطر حکومت بود؛ چراکه حکومت عقیم و نازا است[۱۷].

مرگ هارون الرشید

بنا بر برخی منابع تاریخی در پی آشوب‌های خراسان به وسیله رافع بن لیث و آرام نشدن منطقه به وسیله نماینده هارون خود خلیفه در سال ۱۹۲ق راهی خراسان شد تا منطقه را آرام کند؛ ولی در طوس[۱۸] در روستایی به نام سناباد به علت بیماری در جمادی الاولی سال ۱۹۳ق در چهل و شش سالگی درگذشت و پسرش صالح نماز میت را بر او خواند. بعدها محل دفن هارون به بقعه هارونیه معروف شد[۱۹]. شب مرگ هارون در طوس مردم با پسر او امین در بغداد بیعت کردند[۲۰]. در سال ۲۰۳ به خواست مأمون امام رضا (علیه السلام) در این مکان در کنار هارون دفن شد[۲۱].

پانویس

  1. سیوطی، جلال‌الدین، تاریخ الخلفاء، ص۲۱۰، انتشارات المکتبة العصریه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۶هق
  2. طبری، ابوجعفر، تاریخ طبری، ج۸، ص۲۳۰
  3. طقوش، محمد بن سهیل، دولت عباسیان، ص۸۹، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۳
  4. طبری، تاریخ، دارالکتب العلمیه، ج۸، ص۳۵۹-۳۴۷
  5. جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۶ش، ج۲،ص۲۸
  6. جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۳۹۰
  7. پیشوائی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۴۳۷، قم، انتشارات موسسه امام صادق، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۱هش
  8. جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ج۵، ص۱۶۲، ترجمه علی جواهر کلام، تهران، موسسه مطبوعاتی امیرکبیر، ۱۳۳۶ هـش
  9. طبری، ابوجعفر، تاریخ طبری، ج۸، ص۳۴۷
  10. سیوطی، جلال‌الدین، تاریخ الخلفاء، ص۲۱۰
  11. وردی، علی، نقش وعاظ در اسلام، ص۵۵، ترجمه محمدعلی خلیلی، تهران، انتشارات مجله ماه نو
  12. طبری، پیشین، 8/235
  13. طبری، پیشین، 4/ 633-628
  14. طبری، پیشین، 8/ 262-251
  15. طبری، همان، 8/314
  16. جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۳۹۱
  17. نجفی یزدی، مناقب اهل بیت (علیه السلام)، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۳۵۱
  18. جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۴۶۲
  19. جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۹۳
  20. ابن اثیر، الکامل، دارصادر، ج۶، ص۲۸۷
  21. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ ق، ص۴۶۴