حسن صباح: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
  <div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
{{جعبه اطلاعات شخصیت
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
| عنوان = حسن صباح
<br>
| تصویر = حسن صباح.jpg
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
| نام = حسن بن علی بن جعفر صباح حمیری
| نام‌های دیگر =
| سال تولد = ۴۴۵ ق.
| تاریخ تولد =
| محل تولد = [[قم]]
| سال درگذشت = ۵۱۸ ق
| محل درگذشت = قزوین
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی |امیره ضَراب |ابونصر سراج }}
| شاگردان =  
| دین = [[اسلام]]
| مذهب = {{فهرست جعبه افقی |[[مذهب شیعه|شیعه]] |[[اسماعیلیه|اسماعیلی]] |[[نزاریه|نزاری]] }}
| آثار =
| فعالیت‌ها = {{فهرست جعبه عمودی |داعی اسماعیلی |بنیان‌گذار دولت اسماعیلیه در ایران |قیام علیه سلجوقیان }}
| وبگاه =
}}
'''حسن صباح''' بنیان‌گذار فرقه [[اسماعیلیه]] الموت‌ یا خداوندان الموت در [[جمهوری اسلامی ایران|ایران‌]]. برخی‌ اصل‌ او را از [[قم]] و بعضی از [[ری‌]]، بعضی‌ از [[خراسان‌]] دانسته‌اند و برخی‌ نسبتش‌ را به‌ سلاطین‌ [[حمیریه|حمیری‌]] رسانیده‌اند.
در حدود ۴۶۴ ق. به‌ دستور [[ابن‌ عطاش]]، ‌ داعی‌ بزرگ‌ اسماعیلی، ‌ به‌ درگاه‌ [[مستنصر]]، خلیفۀ‌ [[فاطمیان|فاطمی‌ مصر]]، رفت‌ و مورد تکریم‌ و تشویق‌ او قرار گرفت. پس از انشعاب [[اسماعیلیان‌]] به‌ [[نزاریه]] و [[مستعلیه (مستعلویه)|مستعلویان]]، حسن‌ از امامت‌ [[نزاریه|نزار]] که‌ به‌ نص‌ اول‌ می‌بایست‌ جانشین‌ پدر(المستنصر) باشد، طرفداری کرد‌.  


'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
حسن صبّاح، بنیان‌گذار [[اسماعیلیه|دولت اسماعیلیه]] در ایران و نیز بانی دعوت مستقل [[اسماعیلیه نزاری]] می‌باشد.
<br>
''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛</small>


<noinclude>
حسن صباح از علوم مختلف از جمله [[فلسفه]]، هندسه، [[نجوم]] و سیاست آگاهی داشت. وی دائماً مشغول نوشتن آیین اسماعیلیه بود و [[کتاب فصول اربعه]] و همین‌طور مقدمه [[کتاب سیدنا]] از نوشته‌های صباح است. وی دعوت جدید اسماعیلیه را در برابر دعوت [[فاطمیان]]، موسوم به دعوت قدیم ایجاد کرد.
</div>
او در ۲۶ [[ربیع الثانی]] سال ۵۱۸ ه‍.ق در حالی از دنیا رفت که به عنوان یک رهبر فرهمند سرمشق دیگر [[نزاریه|نزاریان]] بود.


<div class="wikiInfo">[[پرونده:حسن صباح.jpg |جایگزین=حسن صباح]]
== کودکی و نوجوانی حسن صباح ==
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
درباره آغاز زندگی و دوره جوانی او اطلاعات کمی وجود دارد. این‌که حسن صباح و [[خواجه نظام الملک]] و [[عمر خیام]] در کودکی باهم در مکتبی در [[نیشابور]] به تحصیل مشغول بودند. افسانه است و سند تاریخی ندارد.


!نام
== مهاجرت حسن صباح به ری ==
!حسن صباح
او که از [[کوفه]] به [[قم]] مهاجرت کرده بود، به [[ری|شهر ری]] نقل مکان کرد که مرکز مهم دیگری برای تعالیم [[مذهب شیعه|شیعه]] و فعالیت‌های داعیان [[اسماعیلیان|اسماعیلی]] بود.
|-
|نام کامل
|حسن بن علی بن جعفر صباح حمیری
|-
|نام پدر
|علی بن جعفر صباح حمیری
|-
|متولد
|سال ۴۴۵ هجری قمری
|-
|محل تولد
|قم
|-
|محل زندگی
|قم • ری • قاهره • قلعه الموت
|-
|استادان
|امیره ضَراب • ابونصر سراج
|-
|فعالیت‌ها
|داعی اسماعیلی • بنیان گذار دولت اسماعیلیه در ایران • قیام علیه سلجوقیان
|-
|دین و مذهب
|شیعه • اسماعیلی • نزاری
|-
|دودمان
|حمیری یمنی
|-
|وفات
|۶ ربیع‌الثانی ۵۱۸ قمری
|-
|محل دفن
|در نزدیکی قلعه الموت
|-
|}
</div>


حسن در [[ری]] به عنوان [[مذهب شیعه|شیعه دوازده امامی]] تعلیم و تربیت یافت، اما در هفده سالگی از طریق یکی از داعیان اسماعیلی، به نام امیره ضَراب، با تعالیم [[اسماعیلیه]] آشنایی پیدا کرد.


سپس از داعی دیگری به‌نام ابونصر سراج اطلاعات بیشتری کسب کرد و سرانجام به مذهب اسماعیلی گروید و نسبت به امام اسماعیلی زمان یعنی خلیفه فاطمی، مستنصربالله [[قسم|سوگند]] عهد به جای آورد.


=پانویس=
== اعطاء منصب به حسن صباح ==
{{پانویس|2}}
اندکی بعد در ۴۶۴، حسن صباح توجه ابن‌عطّاش (رهبر [[اسماعیلیان|اسماعیلیانِ]] سرزمین‌های [[سلجوقی]]) را که به [[ری]] آمده بود جلب کرد. ابن‌عطّاش که متوجه استعداد و کفایت او شده بود در سلسله مراتب دعوت اسماعیلیه، مقامی به ‌وی داد.


[[رده:اسماعیلیان]]
در ۶۷، حسن صباح همراه ابن‌عطّاش به [[اصفهان]] (مرکز مخفی دعوت اسماعیلیه ایران) رفت.
[[رده: فاطمیان]]
 
[[رده:رهبران فرقه‌های اسلامی]]
== سفر حسن صباح به قاهره ==
حسن صباح در ۴۶۹ق به توصیه ابن عطّاش عازم [[قاهره]] پایتخت [[فاطمیان]]، شد تا در آنجا تعلیم بیشتری ببیند. وی در [[ماه صفر]] ۴۷۱ به قاهره وارد شد.
در آن زمان بدرالجمالی امیر سپاه و وزیر فاطمیان به عنوان داعی الدعاة جانشین مؤید فی‌الدین شیرازی شده بود. درباره اقامت سه ساله حسن در [[جمهوری عربی مصر|مصر]] اطلاعات چندانی در دست نیست.
وی ابتدا در [[قاهره]] و سپس در [[اسکندریه]] به سر برد و مستنصر‌باللّه را ندید.
 
به نظر می‌رسد که حسن در مصر با بدرالجمالی درگیری پیدا کرد و از قاهره به [[اسکندریه]] که پایگاه مخالفان بدرالجمالی بود رفت.
 
بنابر قول منابع نزاری که مورخان ایرانی نقل کرده‌اند، منازعه حسن با بدرالجمالی بر سر جانشینی مستنصر باللّه بود و این‌که حسن حمایت خود را از ولیعهد او یعنی نزار اظهار کرده بود. طبق روایت دیگری مستنصر باللّه شخصاً به حسن گفته بود که جانشین وی نزار خواهد بود.
در هر صورت حسن سرانجام از مصر اخراج شد و در [[ذی الحجه|ذی حجه]] ۴۷۳ ق به [[اصفهان]] بازگشت.
 
== سفرهای صباح به عنوان داعی ==
حسن پس از بازگشت به [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] نه سال به عنوان داعی اسماعیلی در ایران سفر کرد و در همین دوره سیاست انقلابی خود را طرح نمود و قدرت نظامی [[سلجوقیان]] را در مناطق گوناگون ارزیابی کرد تا حدود ۴۸۰ ق، او توجه خود را به ایالات سواحل دریای [[مازندران]]، به خصوص به منطقه کوهستانی دیلم معطوف کرده بود.
 
این منطقه از قدیم پناهگاهی برای [[علویان]] و [[مذهب شیعه|شیعیان]] به شمار می‌آمد و از مراکز قدرت سلجوقیان در مرکز و مغرب ایران دور بود.
 
علاوه بر این، دعوت اسماعیلیه در دیلم که عمدتاً سنگر [[زیدیه|شیعیان زیدی]] بود تا حدودی اشاعه پیدا کرده بود.
 
در این زمان حسن صباح برای شورش برضد سلجوقیان نقشه می‌کشید و در جستجوی محل مناسبی بود که بتواند پایگاه عملیاتی خود را در آنجا مستقر کند. به این منظور، سرانجام [[قلعه الموت]] را در منطقه [[رودبار]] انتخاب کرد.
 
== الموت مرکز قیام ==
در آن زمان، دعوت اسماعیلی ایران کماکان تحت رهبری [[عبدالملک بن عطاش]] بود، ولی حسن که سرانجام داعی دیلم شده بود، سیاست مستقلی در پیش گرفت و به تحکیم دعوت در شمال ایران پرداخت. حسن برای به دست آوردن الموت، در نزدیکی [[قزوین]]، که در آن هنگام در دست عمال سلجوقیان بود، شماری از داعیان زیردست خود را به آن ناحیه فرستاد تا اهالی آنجا را به کیش اسماعیلی درآورند.
 
در همان حال وی اسماعیلیان را از جاهای دیگر فراخواند و در الموت مستقر ساخت. حسن صباح در [[رجب]] ۴۸۳ ق مخفیانه وارد قلعه الموت شد.
 
وی تا مدتی هویت خود را پنهان می‌کرد و به‌عنوان معلمی به نام دهخدا به کودکانِ محافظان قلعه درس می‌داد و بسیاری از محافظان نیز به کیش اسماعیلی در آمدند.
 
چون پیروان حسن در داخل و خارج قلعه الموت به تعداد لازم رسیدند، قلعه به آسانی در اواخر پاییز سال ۴۸۳ [[سال قمری|هجری قمری]] به دست او افتاد. تسخیر قلعه الموت سرآغاز مرحله قیام مسلحانه اسماعیلیان ایران برضد سلجوقیان بود و ضمناً تأسیس آنچه را که بعداً به دولت مستقل اسماعیلیه نزاری مشهور شد، نوید می‌داد.
 
== تجهیز قلعه الموت ==
حسن صباح برای قیام خود برضد سلجوقیان مجموعه پیچیده‌ای از انگیزه‌های مذهبی سیاسی داشت. حسن صباح با سیاست‌های ضد شیعی سلجوقیان که به مثابه حامیان جدید [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] بودند دولت [[اسماعیلیه|اسماعیلی]] [[فاطمیان]] را براندازی کرد.
وی بلافاصله پس از استقرار در الموت به اصلاح و توسعه استحکامات و انبارهای آذوقه آنجا پرداخت، به‌طوری‌که از لحاظ دفاعی و مایحتاج، الموت را چنان قلعه تسخیرناپذیری کرد که می‌توانست در برابر محاصره‌های طولانی مقاومت کند.
 
سپس حسن نفوذ خود را در سراسر رودبار و نواحی مجاور آن در دیلم گسترش داد، مردم بیشتری را به مذهب اسماعیلی درآورد و قلعه‌های دیگری را تسخیر کرد یا ساخت.
او در الموت کتابخانه مهمی ایجاد کرد که مجموعه کتاب‌ها و ادوات علمی آن تا هنگام حمله [[مغول]] و تخریب الموت در سال ۶۵۴ هجری قمری گسترش یافت.
 
== حمله سلجوقیان به الموت ==
دیری نگذشت که قوای سلجوقی محلی به سرکردگی امیر یورنتاش که نواحی الموت در اقطاع او بود، به الموت حمله کردند و از این زمان اسماعیلیان ایران وارد منازعات نظامی طولانی مدتی با سلجوقیان شدند.
 
== ایجاد دولت اسماعیلیه در قهستان ==
در ۴۸۴ ق. حسن یکی از داعیان به نام [[حسین قائنی]] را به قهستان (کوهستان) در جنوب شرقی [[خراسان]] گسیل داشت تا در آنجا برای جنبش کمک فراهم آورد و آن منطقه دومین سرزمین عمده اسماعیلیان را برپا کند.
 
== تحکیم و بسط موقعیت ==
در ۸۵، ملکشاه به صلاحدید نظام الملک لشکریانی به جنگ اسماعیلیان در رودبار و [[قهستان]] فرستاد اما این عملیات با [[مرگ]] ملکشاه و نظام‌الملک در همان سال نافرجام ماند.
با این اتفاق و رقابت پسران ملکشاه برای جانشینی، حسن فرصت مناسبی برای تحکیم و بسط موقعیت خود یافت.
اسماعیلیان قلعه گردکوه و قلعه‌های دیگری را در اطراف دامغان و قسمت‌های شرقی کوه‌های البرز (در منطقه قومس)، و چند قلعه را در ناحیه اَرَّجان، منطقه مرزی بین ایالات [[خوزستان]] و فارس، تصاحب کردند.
 
در [[رودبار]] نیز اسماعیلیان قلعه‌های بیشتری را گرفتند که از همه مهم‌تر لَمَسَر (لَنبَسر) در ناحیه علیای [[شاهرود]] و در مغرب الموت بود.
 
== ویژگی‌ها و توانایی‌های حسن صباح ==
حسن صباح موفق شد دعوت و دولت نزاریه را در ایران بنیان‌گذاری و در آن دوران پرآشوب، رهبری کند. وی متکلم، منجم، فیلسوف، مدبر و مسلط به ریاضی، به خصوص «هندسه»، بود.
صباح به امور نظامی و سیاسی آگاهی داشت و به‌خوبی آنها را به انجام می‌رساند؛ او در سیاست رقیب بزرگی به حساب می‌آمد.
 
وی عالمی آگاه، محققی ماهر، خطیبی نافذ و پیشوایی تأثیرگذار بود؛ به شکلی که زندگی زاهدانه وی سرمشق دیگر نزاریان شده‌بود؛ نزاریان بسیار به او علاقه داشتند و صباح را «سیدنا» می‌خواندند. صباح به زبان لاتین و یونانی آگاهی داشت.
 
وی بیش از سی سال در الموت ساکن بود؛ گفته‌شده هیچ‌گاه از آن بیرون نیامده‌است و تنها دو بار از اتاق خود به پشت‌بام رفته و دائماً در حال مطالعه، ادارهٔ دولت و کتابت تعالیم اسماعیلیه نزاری بوده‌است. اما شک بسیاری بر این عزلت‌نشینی وارد است، زیرا صباح، اسماعیلیه را در ایران و [[سوریه]] گسترش داد.
 
وی کتاب‌خانهٔ بزرگی در الموت ساخت، که شامل موضوعاتی در رابطه با سنت‌های دینی مختلف، متن‌های علمی، فلسفی و تجهیزات علمی بوده‌است، که تا حملهٔ مغول پابرجا بود.
 
صباح زبان فارسی را، زبان مقدس نزاری‌ها اعلام کرد؛ این تصمیم باعث شد، که برای چندین قرن، تمامی متون اسماعیلیه نزاری در ایران، [[افغانستان]]، [[سوریه]] و [[آسیای مرکزی]]، به فارسی رونویسی شود و علاوه بر به چالش کشیدن مشروعیت زبانی دستگاه خلافت، فرصت مناسبی برای بیان احساسات ملی ایرانی به وجود آید؛ البته پیشینهٔ آن در نزد اسماعیلیان ایران به دوران ناصر [[خسرو قبادیانی]] می‌رسید.
 
صباح نسبت به دستورهای شریعت بسیار حساس بود و با دوست و دشمن یکسان سخت‌گیری می‌کرد. از این رو دو پسر خود را به قتل رساند؛ یکی برای قتل داعی حسین قائنی محکوم شد که پس از آن مشخص شد ادعایی کذب بوده و پسرش هیچ دخالتی در این ماجرا نداشته‌است و دیگری که محمد نام داشت، به جرم نوشیدن شراب به قتل رسید. وی همچنین شخصی که در قلعه نی نواخته بود، را بیرون کرد و بعد از آن هرگز اجازهٔ ورود به او نداد.
 
صباح به [[امر به معروف و نهی از منکر]] بسیار اهمیت می‌داد. صباح به رغم شکست‌های مختلفی که تجربه کرد، هیچگاه دست از تلاش برنداشت و به هدف خود که تشکیل دولت و مبارزه با سلطهٔ سلجوقیان بود، هر روز نزدیک‌تر شد. مارکوپولو در سفرنامهٔ خود، از معادل سوریه‌ای «شیخ الجبل» برای معرفی حسن صباح در [[اروپا]] استفاده می‌کند و او را آدم حقه‌بازی می‌داند، که با طراحی نقشه‌ها، مردهای جوان را به نزد خود می‌کشاند.
 
== درگذشت ==
حسن صباح چون پایان عمرش را نزدیک دید، کیابزرگ امید را از لَمسر فراخواند و او را داعی دیلم و جانشین خود در الموت کرد. حسن صباح در پی بیماری کوتاهی، در ۶ [[ماه ربیع الثانی|ربیع‌الثانی]] ۵۱۸ درگذشت. او را در نزدیکی قلعه الموت به خاک سپردند. مقبره او، که بعداً کیابزرگ امید و دیگر رهبران نزاریه ایران نیز در آنجا دفن شدند، تا هنگامی که به دست [[مغولان]] ویران گشت، زیارتگاه [[اسماعیلیه|اسماعیلیان]] [[نزاریه|نزاری]] بود.
 
== جستارهای وابسته ==
* [[اسماعیلیه]]
* [[فاطمیان]]
* [[خواجه نظام الملک]]
* [[علویان]]
 
== منابع ==
[https://www.newslaw.net/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DB%8C-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B5%D8%A8%D8%A7%D8%AD.a278152 برگرفته از سایت حسن صباح چه کسی بود؟ چه کرد؟ چه اندیشه‌هایی داشت؟ - حقوق نیوhttps://www.newslaw.net]
 
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:اسماعیلیه]]
[[رده:فاطمیان]]
[[رده:شخصیت‌های تاریخی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۲۲

حسن صباح
حسن صباح.jpg
نام کاملحسن بن علی بن جعفر صباح حمیری
اطلاعات شخصی
محل تولدقم
سال درگذشت۵۱۸ ق، ۵۰۳ ش‌، ۱۱۲۴ م
محل درگذشتقزوین
دیناسلام،
استادان
  • امیره ضَراب
  • ابونصر سراج
فعالیت‌ها
  • داعی اسماعیلی
  • بنیان‌گذار دولت اسماعیلیه در ایران
  • قیام علیه سلجوقیان

حسن صباح بنیان‌گذار فرقه اسماعیلیه الموت‌ یا خداوندان الموت در ایران‌. برخی‌ اصل‌ او را از قم و بعضی از ری‌، بعضی‌ از خراسان‌ دانسته‌اند و برخی‌ نسبتش‌ را به‌ سلاطین‌ حمیری‌ رسانیده‌اند. در حدود ۴۶۴ ق. به‌ دستور ابن‌ عطاش، ‌ داعی‌ بزرگ‌ اسماعیلی، ‌ به‌ درگاه‌ مستنصر، خلیفۀ‌ فاطمی‌ مصر، رفت‌ و مورد تکریم‌ و تشویق‌ او قرار گرفت. پس از انشعاب اسماعیلیان‌ به‌ نزاریه و مستعلویان، حسن‌ از امامت‌ نزار که‌ به‌ نص‌ اول‌ می‌بایست‌ جانشین‌ پدر(المستنصر) باشد، طرفداری کرد‌.

حسن صبّاح، بنیان‌گذار دولت اسماعیلیه در ایران و نیز بانی دعوت مستقل اسماعیلیه نزاری می‌باشد.

حسن صباح از علوم مختلف از جمله فلسفه، هندسه، نجوم و سیاست آگاهی داشت. وی دائماً مشغول نوشتن آیین اسماعیلیه بود و کتاب فصول اربعه و همین‌طور مقدمه کتاب سیدنا از نوشته‌های صباح است. وی دعوت جدید اسماعیلیه را در برابر دعوت فاطمیان، موسوم به دعوت قدیم ایجاد کرد. او در ۲۶ ربیع الثانی سال ۵۱۸ ه‍.ق در حالی از دنیا رفت که به عنوان یک رهبر فرهمند سرمشق دیگر نزاریان بود.

کودکی و نوجوانی حسن صباح

درباره آغاز زندگی و دوره جوانی او اطلاعات کمی وجود دارد. این‌که حسن صباح و خواجه نظام الملک و عمر خیام در کودکی باهم در مکتبی در نیشابور به تحصیل مشغول بودند. افسانه است و سند تاریخی ندارد.

مهاجرت حسن صباح به ری

او که از کوفه به قم مهاجرت کرده بود، به شهر ری نقل مکان کرد که مرکز مهم دیگری برای تعالیم شیعه و فعالیت‌های داعیان اسماعیلی بود.

حسن در ری به عنوان شیعه دوازده امامی تعلیم و تربیت یافت، اما در هفده سالگی از طریق یکی از داعیان اسماعیلی، به نام امیره ضَراب، با تعالیم اسماعیلیه آشنایی پیدا کرد.

سپس از داعی دیگری به‌نام ابونصر سراج اطلاعات بیشتری کسب کرد و سرانجام به مذهب اسماعیلی گروید و نسبت به امام اسماعیلی زمان یعنی خلیفه فاطمی، مستنصربالله سوگند عهد به جای آورد.

اعطاء منصب به حسن صباح

اندکی بعد در ۴۶۴، حسن صباح توجه ابن‌عطّاش (رهبر اسماعیلیانِ سرزمین‌های سلجوقی) را که به ری آمده بود جلب کرد. ابن‌عطّاش که متوجه استعداد و کفایت او شده بود در سلسله مراتب دعوت اسماعیلیه، مقامی به ‌وی داد.

در ۶۷، حسن صباح همراه ابن‌عطّاش به اصفهان (مرکز مخفی دعوت اسماعیلیه ایران) رفت.

سفر حسن صباح به قاهره

حسن صباح در ۴۶۹ق به توصیه ابن عطّاش عازم قاهره پایتخت فاطمیان، شد تا در آنجا تعلیم بیشتری ببیند. وی در ماه صفر ۴۷۱ به قاهره وارد شد. در آن زمان بدرالجمالی امیر سپاه و وزیر فاطمیان به عنوان داعی الدعاة جانشین مؤید فی‌الدین شیرازی شده بود. درباره اقامت سه ساله حسن در مصر اطلاعات چندانی در دست نیست. وی ابتدا در قاهره و سپس در اسکندریه به سر برد و مستنصر‌باللّه را ندید.

به نظر می‌رسد که حسن در مصر با بدرالجمالی درگیری پیدا کرد و از قاهره به اسکندریه که پایگاه مخالفان بدرالجمالی بود رفت.

بنابر قول منابع نزاری که مورخان ایرانی نقل کرده‌اند، منازعه حسن با بدرالجمالی بر سر جانشینی مستنصر باللّه بود و این‌که حسن حمایت خود را از ولیعهد او یعنی نزار اظهار کرده بود. طبق روایت دیگری مستنصر باللّه شخصاً به حسن گفته بود که جانشین وی نزار خواهد بود. در هر صورت حسن سرانجام از مصر اخراج شد و در ذی حجه ۴۷۳ ق به اصفهان بازگشت.

سفرهای صباح به عنوان داعی

حسن پس از بازگشت به ایران نه سال به عنوان داعی اسماعیلی در ایران سفر کرد و در همین دوره سیاست انقلابی خود را طرح نمود و قدرت نظامی سلجوقیان را در مناطق گوناگون ارزیابی کرد تا حدود ۴۸۰ ق، او توجه خود را به ایالات سواحل دریای مازندران، به خصوص به منطقه کوهستانی دیلم معطوف کرده بود.

این منطقه از قدیم پناهگاهی برای علویان و شیعیان به شمار می‌آمد و از مراکز قدرت سلجوقیان در مرکز و مغرب ایران دور بود.

علاوه بر این، دعوت اسماعیلیه در دیلم که عمدتاً سنگر شیعیان زیدی بود تا حدودی اشاعه پیدا کرده بود.

در این زمان حسن صباح برای شورش برضد سلجوقیان نقشه می‌کشید و در جستجوی محل مناسبی بود که بتواند پایگاه عملیاتی خود را در آنجا مستقر کند. به این منظور، سرانجام قلعه الموت را در منطقه رودبار انتخاب کرد.

الموت مرکز قیام

در آن زمان، دعوت اسماعیلی ایران کماکان تحت رهبری عبدالملک بن عطاش بود، ولی حسن که سرانجام داعی دیلم شده بود، سیاست مستقلی در پیش گرفت و به تحکیم دعوت در شمال ایران پرداخت. حسن برای به دست آوردن الموت، در نزدیکی قزوین، که در آن هنگام در دست عمال سلجوقیان بود، شماری از داعیان زیردست خود را به آن ناحیه فرستاد تا اهالی آنجا را به کیش اسماعیلی درآورند.

در همان حال وی اسماعیلیان را از جاهای دیگر فراخواند و در الموت مستقر ساخت. حسن صباح در رجب ۴۸۳ ق مخفیانه وارد قلعه الموت شد.

وی تا مدتی هویت خود را پنهان می‌کرد و به‌عنوان معلمی به نام دهخدا به کودکانِ محافظان قلعه درس می‌داد و بسیاری از محافظان نیز به کیش اسماعیلی در آمدند.

چون پیروان حسن در داخل و خارج قلعه الموت به تعداد لازم رسیدند، قلعه به آسانی در اواخر پاییز سال ۴۸۳ هجری قمری به دست او افتاد. تسخیر قلعه الموت سرآغاز مرحله قیام مسلحانه اسماعیلیان ایران برضد سلجوقیان بود و ضمناً تأسیس آنچه را که بعداً به دولت مستقل اسماعیلیه نزاری مشهور شد، نوید می‌داد.

تجهیز قلعه الموت

حسن صباح برای قیام خود برضد سلجوقیان مجموعه پیچیده‌ای از انگیزه‌های مذهبی سیاسی داشت. حسن صباح با سیاست‌های ضد شیعی سلجوقیان که به مثابه حامیان جدید اهل‌سنت بودند دولت اسماعیلی فاطمیان را براندازی کرد. وی بلافاصله پس از استقرار در الموت به اصلاح و توسعه استحکامات و انبارهای آذوقه آنجا پرداخت، به‌طوری‌که از لحاظ دفاعی و مایحتاج، الموت را چنان قلعه تسخیرناپذیری کرد که می‌توانست در برابر محاصره‌های طولانی مقاومت کند.

سپس حسن نفوذ خود را در سراسر رودبار و نواحی مجاور آن در دیلم گسترش داد، مردم بیشتری را به مذهب اسماعیلی درآورد و قلعه‌های دیگری را تسخیر کرد یا ساخت. او در الموت کتابخانه مهمی ایجاد کرد که مجموعه کتاب‌ها و ادوات علمی آن تا هنگام حمله مغول و تخریب الموت در سال ۶۵۴ هجری قمری گسترش یافت.

حمله سلجوقیان به الموت

دیری نگذشت که قوای سلجوقی محلی به سرکردگی امیر یورنتاش که نواحی الموت در اقطاع او بود، به الموت حمله کردند و از این زمان اسماعیلیان ایران وارد منازعات نظامی طولانی مدتی با سلجوقیان شدند.

ایجاد دولت اسماعیلیه در قهستان

در ۴۸۴ ق. حسن یکی از داعیان به نام حسین قائنی را به قهستان (کوهستان) در جنوب شرقی خراسان گسیل داشت تا در آنجا برای جنبش کمک فراهم آورد و آن منطقه دومین سرزمین عمده اسماعیلیان را برپا کند.

تحکیم و بسط موقعیت

در ۸۵، ملکشاه به صلاحدید نظام الملک لشکریانی به جنگ اسماعیلیان در رودبار و قهستان فرستاد اما این عملیات با مرگ ملکشاه و نظام‌الملک در همان سال نافرجام ماند. با این اتفاق و رقابت پسران ملکشاه برای جانشینی، حسن فرصت مناسبی برای تحکیم و بسط موقعیت خود یافت. اسماعیلیان قلعه گردکوه و قلعه‌های دیگری را در اطراف دامغان و قسمت‌های شرقی کوه‌های البرز (در منطقه قومس)، و چند قلعه را در ناحیه اَرَّجان، منطقه مرزی بین ایالات خوزستان و فارس، تصاحب کردند.

در رودبار نیز اسماعیلیان قلعه‌های بیشتری را گرفتند که از همه مهم‌تر لَمَسَر (لَنبَسر) در ناحیه علیای شاهرود و در مغرب الموت بود.

ویژگی‌ها و توانایی‌های حسن صباح

حسن صباح موفق شد دعوت و دولت نزاریه را در ایران بنیان‌گذاری و در آن دوران پرآشوب، رهبری کند. وی متکلم، منجم، فیلسوف، مدبر و مسلط به ریاضی، به خصوص «هندسه»، بود. صباح به امور نظامی و سیاسی آگاهی داشت و به‌خوبی آنها را به انجام می‌رساند؛ او در سیاست رقیب بزرگی به حساب می‌آمد.

وی عالمی آگاه، محققی ماهر، خطیبی نافذ و پیشوایی تأثیرگذار بود؛ به شکلی که زندگی زاهدانه وی سرمشق دیگر نزاریان شده‌بود؛ نزاریان بسیار به او علاقه داشتند و صباح را «سیدنا» می‌خواندند. صباح به زبان لاتین و یونانی آگاهی داشت.

وی بیش از سی سال در الموت ساکن بود؛ گفته‌شده هیچ‌گاه از آن بیرون نیامده‌است و تنها دو بار از اتاق خود به پشت‌بام رفته و دائماً در حال مطالعه، ادارهٔ دولت و کتابت تعالیم اسماعیلیه نزاری بوده‌است. اما شک بسیاری بر این عزلت‌نشینی وارد است، زیرا صباح، اسماعیلیه را در ایران و سوریه گسترش داد.

وی کتاب‌خانهٔ بزرگی در الموت ساخت، که شامل موضوعاتی در رابطه با سنت‌های دینی مختلف، متن‌های علمی، فلسفی و تجهیزات علمی بوده‌است، که تا حملهٔ مغول پابرجا بود.

صباح زبان فارسی را، زبان مقدس نزاری‌ها اعلام کرد؛ این تصمیم باعث شد، که برای چندین قرن، تمامی متون اسماعیلیه نزاری در ایران، افغانستان، سوریه و آسیای مرکزی، به فارسی رونویسی شود و علاوه بر به چالش کشیدن مشروعیت زبانی دستگاه خلافت، فرصت مناسبی برای بیان احساسات ملی ایرانی به وجود آید؛ البته پیشینهٔ آن در نزد اسماعیلیان ایران به دوران ناصر خسرو قبادیانی می‌رسید.

صباح نسبت به دستورهای شریعت بسیار حساس بود و با دوست و دشمن یکسان سخت‌گیری می‌کرد. از این رو دو پسر خود را به قتل رساند؛ یکی برای قتل داعی حسین قائنی محکوم شد که پس از آن مشخص شد ادعایی کذب بوده و پسرش هیچ دخالتی در این ماجرا نداشته‌است و دیگری که محمد نام داشت، به جرم نوشیدن شراب به قتل رسید. وی همچنین شخصی که در قلعه نی نواخته بود، را بیرون کرد و بعد از آن هرگز اجازهٔ ورود به او نداد.

صباح به امر به معروف و نهی از منکر بسیار اهمیت می‌داد. صباح به رغم شکست‌های مختلفی که تجربه کرد، هیچگاه دست از تلاش برنداشت و به هدف خود که تشکیل دولت و مبارزه با سلطهٔ سلجوقیان بود، هر روز نزدیک‌تر شد. مارکوپولو در سفرنامهٔ خود، از معادل سوریه‌ای «شیخ الجبل» برای معرفی حسن صباح در اروپا استفاده می‌کند و او را آدم حقه‌بازی می‌داند، که با طراحی نقشه‌ها، مردهای جوان را به نزد خود می‌کشاند.

درگذشت

حسن صباح چون پایان عمرش را نزدیک دید، کیابزرگ امید را از لَمسر فراخواند و او را داعی دیلم و جانشین خود در الموت کرد. حسن صباح در پی بیماری کوتاهی، در ۶ ربیع‌الثانی ۵۱۸ درگذشت. او را در نزدیکی قلعه الموت به خاک سپردند. مقبره او، که بعداً کیابزرگ امید و دیگر رهبران نزاریه ایران نیز در آنجا دفن شدند، تا هنگامی که به دست مغولان ویران گشت، زیارتگاه اسماعیلیان نزاری بود.

جستارهای وابسته

منابع

برگرفته از سایت حسن صباح چه کسی بود؟ چه کرد؟ چه اندیشه‌هایی داشت؟ - حقوق نیوhttps://www.newslaw.net