جاهلیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
 
(۵۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
[[پرونده:جاهلیت-1.jpg|بی‌قاب|چپ]]
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
'''جاهلیت'''، اصطلاحی قرآنی و حدیثی درباره نوعی از ویژگی‌‌های رفتاری، اخلاقی و اعتقادی در دوره‌ای از [[تاریخ]] پیش از [[اسلام]] در شبه جزیره [[عربستان سعودی|عربستان]]. جهل و مشتقات آن، در اشعار عرب ِ پیش از اسلام نیز به کار رفته است.  
<br>
جاهلیت به مقطعی از تاریخ عرب (حدود دو قرن) پیش از ظهور اسلام و بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که [[بت|بت‌پرستی]]، جهل و خرافه‌گرایی از شاخصه‌‏‌های بارز آن به شمار می‌رود، اطلاق می‌گردد.
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>


'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
== جاهلیت در لغت ==
<br>
جهل به معنی پیروی نکردن از حق می‌آید؛ هر کسی که عملی برخلاف حق انجام داد، چه نسبت به آن عمل آگاه باشد یا نه، به چنین شخصی جاهل گفته می‌شود. به همین دلیل علمای گذشته گفته‌اند:"من لم یعمل بما علم فهو جاهل"، یعنی هرکسی که به علمی که دارد عمل نکند جاهل است<ref>حمود شکری الالوسی، بلوغ الارب فی معرفه احوال عرب، انتشارات دار الکتاب المصری، 2012، 1/17؛نیز: محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، بیروت، انتشارات داربیروت، 1956، 11/129.</ref>.
''آخرین مرتبه این صفحه در
</div>
<div class="wikiInfo">[[پرونده:جاهلیت.jpg |جایگزین=جاهلیت]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
!نام
!جاهلیت
|-
|}
</div>


[[جاهلیت]]، اصطلاحی قرآنی و حدیثی درباره نوعی از ویژگی‌های رفتاری، اخلاقی و اعتقادی در دوره‌ای از تاریخ پیش از [[اسلام]] در شبه جزیره [[عربستان]]. جهل و مشتقات آن، در اشعار عرب ِ پیش از اسلام نیز به کار رفته است.
در [[قرآن|قرآن کریم]] ریشه «ج– ه– ل» به چند گونه آمده است: تجهلون، یجهلون، الجاهل، الجاهلون، جاهلین، جهولا، بجهاله، الجاهلیه. این کلمات نیز در سه مفهوم به کار رفته‌اند:
جاهلیّت به مقطعى از تاریخ عرب(حدود دو قرن) پیش از ظهور اسلام و بعثت پیامبر(ص) که [[بت‌پرستى]]، جهل و خرافه‌گرایى از شاخصه‌‏هاى بارز آن به شمار می‌رود، اطلاق می‌گردد.


=جاهلیت در لغت=
# عدم دانش و علم و به چیزی: {{متن قرآن |یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ |سوره = بقره |آیه = 273 }}(چنین بذل و بخششی مخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا درمانده‌اند و به تنگنا افتاده‌اند و نمی‌توانند در زمین به مسافرت پردازند (و از راه تجارت و کسب و کار برای خود هزینه زندگی فراهم سازند و) به خاطر آبرومندی و خویشتنداری، شخص نادان می‌پندارد که اینان دارا و بی‌نیازند.
# اشتباه و ناآگاهی به دلیل ضعف ایمان: {{متن قرآن |إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ |سوره = نساء |آیه = 17 }} بی گمان [[خدا|خداوند]] تنها توبه کسانی را می‌پذیرد که از روی نادانی (و سفاهت و حماقت ناشی از شدّت خشم و غلبه شهوت بر نفس) به کار زشت دست می‌زند.
# مذهب و طریقت: این معنی بیشترین مفهومی را در بر‌گرفته که در قرآن آمده است. این مفهوم نیز از روی معنی به دو قسمت تقسیم می‌شود:


جهل به معنی پیروی نکردن از حق می آید؛ هر کسی که عملی برخلاف حق انجام داد، چه نسبت به آن عمل آگاه باشد یا نه، به چنین شخصی جاهل گفته می شود. به همین دلیل علمای گذشته گفته اند:"من لم یعمل بما علم فهو جاهل"، یعنی هرکسی که به علمی که دارد عمل نکند جاهل است<ref>حمود شکری الالوسی، بلوغ الارب فی معرفه احوال عرب، انتشارات دار الکتاب المصری، 2012، 1/17؛نیز: محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، بیروت، انتشارات داربیروت، 1956، 11/129 .</ref>.
* بیشتر در گفتگوی میان [[پیامبران]] و قوم آنها آمده است. مانند [[حضرت نوح]] که در انتهای گفتگو با قومش می‌گوید: {{متن قرآن |وَلَكِنِّی أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ |سوره = احقاف|آیه = 23 }} هود گفت: ولیکن می‌بینم که شما مردمان نادانی هستید. یا زمانی که [[حضرت هود]] به قومش جواب رد داد و فرمود: {{متن قرآن |وَلَكِنِّی أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ |سوره = هود |آیه = 29 }} و امّا من شما را گروه نادانی می‌دانم.
* در چند جای مشخص هم این مفهوم به شکل فعل مضارع و اسم فاعل آمده است مانند: {{متن قرآن |یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیه |سوره = آل عمران |آیه = 151 }} درباره خدا پندار‌های نادرستی چون پندارهای زمان جاهلیّت داشتند، و {{متن قرآن |أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّه حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ |سوره = مائده|آیه = 50 }} آیا (آن فاسقان از پذیرش حکم تو بر طبق آنچه خدا نازل کرده است سرپیچی می‌کنند و) جویای حکم جاهلیّت (ناشی از هوی و هوس) هستند؟ آیا چه کسی برای افراد معتقد بهتر از [[خدا]] حکم می‌کند؟ و {{متن قرآن |وَلاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِیَّةِ الأولی |سوره = احزاب |آیه = 33 }} و هم‌چون جاهلیّت پیشین در میان مردم ظاهر نشوید و خودنمائی نکنید، و {{متن قرآن |إِذْجَعَلَ الَّذینَکَفَرُوافی‏قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلی‏رَسُولِهِ وَعَلَی الْمُؤْمِنینَ وَأَلْزَمَهُم کَلِمَةَ التَّقْوی ‏وَکانُوا أَحَقَّ بِها وَأَهْلَها وَکانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیماً |سوره = فتح |آیه= 26 }} آنگاه که کافران تعصّب و نخوت جاهلیّت را در دل‌های‌شان جای دادند (و تصمیم گرفتند که [[مؤمن|مؤمنان]] را به [[مكه|مکه]] راه ندهند)، خدا اطمینان خاطری بهره پیغمبرش و بهره مؤمنان کرد. همچنین خدا ایشان را بر روح [[ایمان]] ماندگار کرد و (به حقیقت از هر کس دیگری) سزاوارتر برای روح ایمان و برازنده آن بودند، و خدا از هر چیزی آگاه و بر هر کاری توانا است.


در [[قرآن کریم]] ریشه ی« ج– ه– ل» به چند گونه آمده است: تجهلون، یجهلون، الجاهل، الجاهلون، جاهلین، جهولا، بجهاله، الجاهلیه. این کلمات نیز در سه مفهوم به کار رفته اند:
== جاهلیت در اصطلاح شرعی ==
#
جاهلیت در اصطلاح شرعی عبارت است از: دور شدن از [[حق]] و عدم آگاهی به [[توحید]] و [[دین اسلام]]. دور شدن از لا اله =[[کفر]] به طاغوت و الا الله= [[ایمان]] به الله. در این صورت جاهلیت به معنی نادانی در برابر علم تجربی روز نیست بلکه جاهلیت به قوانین و ارزش‌های شریعت الله است. زمانی که ابوالحکم ملقب به [[ابوجهل]] می‌گردد روشنگر این واقعیت اساسی می‌گردد.  
# عدم دانش و علم و به چیزی:یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ<ref>بقره/273</ref>(چنین بذل و بخششیمخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد كه در راه خدا درمانده‌اند و به تنگنا افتاده‌اند و نمی‌توانند در زمین به مسافرت پردازند (و از راه تجارت و كسب و كار برای خود هزینه ی زندگی فراهم سازند و) به خاطر آبرومندی و خویشتنداری، شخص نادان می‌پندارد كه اینان دارا و بی‌نیازند.
#
# اشتباه و ناآگاهی به دلیل ضعف ایمان: إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ<ref>نساء/17</ref> بی گمان [[خداوند]] تنها توبه‌ی كسانی را می‌پذیرد كه از روی نادانی (و سفاهت و حماقت ناشی از شدّت خشم و غلبه‌ی شهوت بر نفس) به كار زشت دست می زند.
#
# مذهب و طریقت: این معنی بیشترین مفهومی را در بر گرفته که در قرآن آمده است. این مفهوم نیز از روی معنی به دو قسمت تقسیم می شود:
 
* بیشتر در گفتگوی میان [[پیامبران]] و قوم آنها آمده است. مانند [[حضرت نوح]] که در انتهای گفتگو با قومش می گوید: "وَلَكِنِّی أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ"<ref>احقاف/23</ref> هود گفت: ولیكن می‌بینم كه شما مردمان نادانی هستید. یا زمانی که [[حضرت هود]] به قومش جواب رد داد و فرمود: "وَلَكِنِّی أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ" <ref>هود/29</ref> و امّا من شما را گروه نادانی می‌دانم.
*
* در چند جای مشخص هم این مفهوم به شکل فعل مضارع و اسم فاعل آمده است مانند: "یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیه"<ref>آل عمران/154</ref> درباره‌ی خدا پندارهای نادرستی چون پندارهای زمان جاهلیّت داشتند،و "أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّه حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ"<ref>مائده/50</ref> آیا (آن فاسقان از پذیرش حكم تو بر طبق آنچه خدا نازل كرده است سرپیچی می‌كنند و) جویای حكم جاهلیّت (ناشی از هوی و هوس) هستند؟ آیا چه كسی برای افراد معتقد بهتر از [[خدا]] حكم می‌كند؟ و "وَلاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِیَّةِ الأولى"<ref>احزاب/33</ref> و همچون جاهلیّت پیشین در میان مردم ظاهر نشوید و خودنمائی نكنید، و"إِذْجَعَلَ الَّذینَکَفَرُوافی‏قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلی‏رَسُولِهِ وَعَلَی الْمُؤْمِنینَ وَأَلْزَمَهُم کَلِمَةَ التَّقْوی ‏وَکانُوا أَحَقَّ بِها وَأَهْلَها وَکانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیماً"<ref>فتح/26</ref> آنگاه كه كافران تعصّب و نخوت جاهلیّت را در دلهای‌شان جای دادند (و تصمیم گرفتند كه [[مؤمنان]] را به [[مكه]] راه ندهند)، خدا اطمینان خاطری بهره‌ی پیغمبرش و بهره‌ی مؤمنان كرد. همچنین خدا ایشان را بر روح [[ایمان]] ماندگار كرد و (به حقیقت از هر كس دیگری) سزاوارتر برای روح [[ایمان]] و برازنده‌ی آن بودند، و خدا از هر چیزی آگاه و بر هر كاری توانا است.
 
=جاهلیت در اصطلاح شرعی=
 
جاهلیت در اصطلاح شرعی عبارت است از: دور شدن از [[حق]] و عدم آگاهی به [[توحید]] و [[دین اسلام]]. دور شدن از لا اله =[[کفر]] به طاغوت و الا الله= [[ایمان]] به الله. در این صورت جاهلیت به معنی نادانی در برابر علم تجربی روز نیست بلکه جاهلیت به قوانین و ارزشهای شریعت الله است. زمانی که ابوالحکم ملقب به [[ابوجهل]] می گردد روشنگر این واقعیت اساسی می گردد.                              


'''جاهلیت، جهل به توحید و قانون شریعت یا جهل به علوم تجربی زمانه؟'''
'''جاهلیت، جهل به توحید و قانون شریعت یا جهل به علوم تجربی زمانه؟'''


از نظر زمانی دوران قبل از بعثت رسول اكرم [[حضرت محمد(ص)]] تا حدود 150 حداكثر 200 سال را دوران جاهلی می نامند<ref>رسول جعفریان، سیره ی رسول خدا، قم ،انتشارات موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت، ج 1، ص 153-156 / تاریخ الادب العربی، العصر الجاهلی، ص38.</ref>. قرآن كریم نه تنها اطلاق عنوان جاهلیت بر این دوره را نفی نمی‏كند بلكه با ارائه ی تعابیری این عنوان را مورد تأكید قرار می‏دهد. از جمله آنجا كه می‏فرماید: «یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ»<ref>آل عمران/154</ref> یا در جای دیگری می فرماید: «أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ»<ref>مائده/50</ref> همین طور: «لاتبرّجن تبرّج الجاهلیة الاولی»<ref>احزاب/33</ref>.
از نظر زمانی دوران قبل از بعثت رسول اکرم [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)]] تا حدود 150 حداکثر 200 سال را دوران جاهلی می‌نامند<ref>رسول جعفریان، سیره رسول خدا، قم ،انتشارات موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت، ج 1، ص 153-156 / تاریخ الادب العربی، العصر الجاهلی، ص38.</ref>. قرآن کریم نه تنها اطلاق عنوان جاهلیت بر این دوره را نفی نمی‏‌کند بلکه با ارائه تعابیری این عنوان را مورد تأکید قرار می‌‏دهد. از جمله آنجا که می‌‏فرماید: {{متن قرآن |یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ |سوره = آل‌عمران |آیه = 154 }} یا در جای دیگری می‌فرماید: {{متن قرآن |أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ |سوره = مائده |آیه = 50 }} همین طور: {{متن قرآن |لاتبرّجن تبرّج الجاهلیة الاولی |سوره = احزاب |آیه = 33 }}.
 
با این گونه تعابیر، قرآن كریم تصریح دارد كه در دوران جاهلیت، جهل و باطل حاكمیت داشته است و قرآن با كوتاه ترین و رساترین عبارت ها اوضاع قبل از بعثت را به تصویر می‏كشد.بر این اساس می توان گفت از نظر قرآن و روایات، عصر جاهلیت اولی دوران متصل به ظهور اسلام بوده است. چون در آن مقطع زمانی در تمام زمینه ها به جای حق (لا اله- الا الله)، باطل حاكمیت داشته است، یعنی مردم تابع قوانین ساختگی خود بودند و اشخاص و چیزهایی را واسطه و شفیع خود قرارداده و گذران زندگی آنها اغلب از راه چپاول و غارت اموال دیگران تداوم پیدا می‏كرد. افتخار و فضیلت‏‌های آنها در خونریزی بیشتر، حمیت و تعصب كوركورانه و پایمال سازی حقوق دیگران خلاصه می‌‏شد. اموری چون قماربازی، شراب خواری، [[زنا]] و بی عفتی و... قبیح به حساب نمی‏‌آمدند.
 
پس در اصل این واقعیت كه اعراب پیش از اسلام در جاهلیت به سر می بردند تردیدی وجود ندارد اما بحث بر سر این است كه آیا جاهلیت از ریشه ی جهل و در مقابل علم و دانش تجربی قرار دارد یا به معنای دیگری است؟
 
به گواهی بسیاری از مورخان تعداد افراد باسواد در مكه و [[مدینه]] از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی‏كرد و حتی خواندن و نوشتن مقارن ظهور اسلام در میان [[قریش]] رواج پیدا می كرد. [[بلاذری]] می نویسد: هنگام ظهور اسلام هفده نفر از قریش می‏توانستند بنویسند<ref> احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، مترجم محمد توکل، تهران، انتشارات نقره، 1367، ص 473؛ نیز: احمد امین،فجر الاسلام، بیروت، انتشارات العصریه، 1385-2006، ص 141</ref>. و نكته ی مهمتر این كه در نقل ابن قتیبه دینوری چنان بر می‏آید كه كتابت در نزد عرب جاهلی عیب به شمار می‏آمد<ref>عبدالله بن مسلم ابن قتیبه، شعر الشعراء، قاهره – مصر، انتشارات موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، ص 334 .</ref>.
 
علاوه بر این ها در قبایل بسیار بزرگ عرب حتی در عصر ظهور اسلام و [[بعثت]] پیامبر خاتم(ص) هم افرادی كه بتوانند بخوانند وجود نداشت تا چه رسد به این كه بتوانند بنویسند و زمانی كه [[پیامبر خاتم(ص)]]  نامه ای به قبیله ی «بكر بن وائل» نوشت درمیان آنها كسی نبود كه بتواند آن نامه را بخواند. آن هم نامه ای را كه به زبان عربی نوشته شده بود<ref> جعفر مرتضی عاملی، صحیح من سیرت النبی الاعظم، قم، انتشارات دار الحدیث، 1426، ج1 ص 49</ref> و بالاخره [[جاحظ]] مورخ و نویسنده ی عرب درباره ی مردم این دوره می نویسد:آنها امّی بودند و قدرت بر نوشتن نداشتند<ref>عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، بیروت انتشارات دار المکتبه الهلال، 1423، جزء 3، ص 15؛نیز: احمد امین،فجر الاسلام، بیروت، انتشارات العصریه، 1385-2006، ص 31.</ref>.
 
[[ابن خلدون]] می‏گوید: اعراب در ابتدا هیچ علم و صناعتی را نمی دانستند و این به اقتضای زندگی ساده و بدوی آنها بود... در ابتدا اقوام عرب تعلیم و تألیف و تدوین را نمی شناختند و به سوی آن نمی رفتند و حاجت و نیازی هم به آن پیدا نمی‏كردند... بی سوادی در آن دوران یك صفت عمومی به شمار می‏رفت. وی در مورد علم طب اعراب می‏گوید: طبی كه بدان عمل می‏كردند(در اغلب موارد) مبتنی بر تجربه ی قاصر بعضی از اشخاص بود كه از پیرمردان و پیرزنان به [[ارث]] می بردند و چه بسا كه بعضی از آنها درست بود ولی بر طبق قانون طبیعی و مطابق با مزاج نبود. چنین طبی در میان عرب شایع بود<ref>عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون،مترجم آیتی عبدالحمید، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و اموزش عالی تحقیقات فرهنگی، 1363، ص 543</ref>.
 
باز [[ابن خلدون]] می نویسد: آنها از این كه به علم نسبت داده شوند دوری می‏كردند. زیرا آن را از جمله صنایع می دانستند. رؤسا همیشه از صنایع و هنرها و هرآنچه مربوط به آنها می شد دوری می جستند<ref>همان،ص 493 </ref>. در آموزه های اسلامی این كلمه در مقابل علم و دانش توحیدی كه به [[پیامبر اكرم (ص)]] داده شده بود به كار رفته است<ref> علی اکبر حسنی، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1379، ص 85تا 99</ref>. پس با توجه به علوم تجربی که در میان اعراب صدر اسلام وجود داشته است واژه ی جاهلیت در مقابل علم و دانش تجربی و مادی به كار نرفته است،  بلكه به تمام اعمال خلافی كه در نتیجه ی جهل یا عدم حاكمیت قانون الله بر قوای انسانی انجام می یابد عمل جاهلی گفته می شود و مردمی كه در عصر قبل از بعثت پیامبر (ص) زندگی می‏كردند به خدا و پیامبر و شرایع آسمانی جاهل بوده و تفاخر به آبا و اجداد خود نموده و با كبر و غرور و تعصب های غلط قبیله ای زندگی می‏كردند مردم جاهلی خوانده می شدند<ref>محمد هادی یوسفی غروی،تاریخ تحقیقی اسلام (موسوعه التاریخ الاسلامی(، مترجم حسین علی عربی، قم، انتشارات  موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی،1388، ص 60 تا 70</ref>.
 
در [[قرآن]]، [[سنت]] و دیگرکتب معتبر و همچنین ادبیات عرب در مورد این واژه مطالب زیادی مشاهده می شود؛ اما متأسفانه این واژه نزد عرب و به ویژه فارسی زبانان تحریف معنوی شده است و بیش تر آن را مترادف «نادانی» و متضاد «علم» و «شناخت واقعی» تعریف می کنند.
 
در این جا برآنیم که با ذکر ادله ای موثق و به استناد آیات و [[روایات]] متعدد روشن نماییم که در واقع جاهلیت مترادف نادانی به علوم روز و متضاد علوم تجربی و سواد نیست؛ بلکه جاهلیت در مقابل قانون شریعت الله و ارزشهای دینی قرار دارد. دلایل و شواهدی که این معنا را تأیید می کند، به شرحی است که در پی می آید:
 
==ادله ی عقلی==


ادله ی عقلی این معنا که نامگذاری دوره ی جاهلیت به جهت جهل و نادانی مردم آن نبوده، عبارت است از:
با این گونه تعابیر، [[قرآن|قرآن کریم]] تصریح دارد که در دوران جاهلیت، جهل و باطل حاکمیت داشته است و قرآن با کوتاه‌ترین و رساترین عبارت‌‌ها اوضاع قبل از بعثت را به تصویر می‌‏کشد. بر این اساس می‌‌توان گفت از نظر قرآن و روایات، عصر جاهلیت اولی دوران متصل به ظهور اسلام بوده است. چون در آن مقطع زمانی در تمام زمینه‌‌ها به جای حق (لا اله- الا الله)، باطل حاکمیت داشته است، یعنی مردم تابع قوانین ساختگی خود بودند و اشخاص و چیز‌هایی را واسطه و شفیع خود قرارداده و گذران زندگی آنها اغلب از راه چپاول و غارت اموال دیگران تداوم پیدا می‌‏کرد. افتخار و فضیلت‏‌‌های آنها در خون‌ریزی بیشتر، حمیت و تعصب کورکورانه و پایمال سازی حقوق دیگران خلاصه می‌‌‏شد. اموری چون قماربازی، شراب خواری، [[زنا]] و بی عفتی و... قبیح به حساب نمی‏‌آمدند.


===تحدّی قرآن===
پس در اصل این واقعیت که اعراب پیش از اسلام در جاهلیت به سر می‌‌بردند تردیدی وجود ندارد اما بحث بر سر این است که آیا جاهلیت از ریشه جهل و در مقابل علم و دانش تجربی قرار دارد یا به معنای دیگری است؟


قرآن كریم [[مشركین]] و اهل جاهلیت آن روز را به تحدّی فرا خوانده و لازمه ی تحدّی قرآن این است كه آن مردم از علم و آگاهی برخوردار باشند؛ لذا با این اوصاف معنای جاهلیت به غیر از نادانی و عدم آگاهی بوده است<ref>محمد علی مجرب، معناشناسی واژه ی جاهلیت در قرآن، مجله صحیفه مبین 24، 1379، ص62</ref>.
به گواهی بسیاری از مورخان تعداد افراد باسواد در مکه و [[مدینه]] از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی‏‌کرد و حتی خواندن و نوشتن مقارن ظهور اسلام در میان [[قریش]] رواج پیدا می‌‌کرد. [[بلاذری]] می‌‌نویسد: هنگام ظهور اسلام هفده نفر از قریش می‌‏توانستند بنویسند<ref> احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، مترجم محمد توکل، تهران، انتشارات نقره، 1367، ص 473؛ نیز: احمد امین، فجر الاسلام، بیروت، انتشارات العصریه، 1385-2006، ص 141</ref>. و نکته مهمتر این که در نقل ابن قتیبه دینوری چنان بر می‌‏آید که کتابت در نزد عرب جاهلی عیب به شمار می‌‏آمد<ref>عبدالله بن مسلم ابن قتیبه، شعر الشعراء، قاهره – مصر، انتشارات موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، ص 334.</ref>.


===غنای ادبی باقی مانده===
علاوه بر این‌‌ها در قبایل بسیار بزرگ عرب حتی در عصر ظهور اسلام و [[بعثت]] پیامبر خاتم(صلی الله علیه) هم افرادی که بتوانند بخوانند وجود نداشت تا چه رسد به این که بتوانند بنویسند و زمانی که پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) نامه‌ای به قبیله «بکر بن وائل» نوشت درمیان آن‌‌ها کسی نبود که بتواند آن نامه را بخواند. آن هم نامه‌ای را که به زبان عربی نوشته شده بود<ref> جعفر مرتضی عاملی، صحیح من سیرت النبی الاعظم، قم، انتشارات دار الحدیث، 1426، ج1 ص 49</ref> و بالاخره [[جاحظ]] مورخ و نویسنده عرب درباره مردم این دوره می‌‌نویسد:آنها امّی بودند و قدرت بر نوشتن نداشتند<ref>عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، بیروت انتشارات دار المکتبه الهلال، 1423، جزء 3، ص 15؛نیز: احمد امین، فجر الاسلام، بیروت، انتشارات العصریه، 1385-2006، ص 31.</ref>.


قوم عرب به شعر و شاعری اهمیت فراوانی می دادند؛‌ به طوری كه اعراب در ادبیات و گفتن شعر از استعداد بسیار خوبی برخوردار بودند، پس نمی توان به طور كلی مردم عصر جاهلی را فاقد هر نوع آگاهی دانست<ref>رسول جعفریان،تاریخ سیاسی اسلام؛ سیره ی رسول خدا(ص)، قم، انتشارات دلیل ما، 1387، ج1، ص 158.</ref>.
[[ابوزید عبدالرحمن بن محمد بن خلدون حضرمی|ابن خلدون]] می‌‏گوید: اعراب در ابتدا هیچ علم و صناعتی را نمی‌دانستند و این به اقتضای زندگی ساده و بدوی آن‌ها بود... در ابتدا اقوام عرب تعلیم و تألیف و تدوین را نمی‌شناختند و به سوی آن نمی‌رفتند و حاجت و نیازی هم به آن پیدا نمی‌کردند... بی سوادی در آن دوران یک صفت عمومی به شمار می‌‏رفت. وی در مورد علم طب اعراب می‌‏گوید: طبی که بدان عمل می‌‏کردند(در اغلب موارد) مبتنی بر تجربه قاصر بعضی از اشخاص بود که از پیرمردان و پیرزنان به [[ارث]] می‌‌بردند و چه بسا که بعضی از آن‌‌ها درست بود ولی بر طبق قانون طبیعی و مطابق با مزاج نبود. چنین طبی در میان عرب شایع بود<ref>عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، مترجم آیتی عبدالحمید، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و آموزش عالی تحقیقات فرهنگی، 1363، ص 543</ref>.


===هدف بعثت===
باز [[ابن خلدون]] می‌‌نویسد: آن‌‌ها از این که به علم نسبت داده شوند دوری می‌‏کردند. زیرا آن را از جمله صنایع می‌‌دانستند. رؤسا همیشه از صنایع و هنر‌‌ها و هرآنچه مربوط به آن‌‌ها می‌‌شد دوری می‌‌جستند<ref>همان، ص 493 </ref>. در آموزه‌‌‌های اسلامی این کلمه در مقابل علم و دانش توحیدی که به [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)]] داده شده بود به کار رفته است<ref> علی اکبر حسنی، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1379، ص 85تا 99</ref>. پس با توجه به علوم تجربی که در میان اعراب صدر اسلام وجود داشته است واژه جاهلیت در مقابل علم و دانش تجربی و مادی به کار نرفته است، بلکه به تمام اعمال خلافی که در نتیجه جهل یا عدم حاکمیت قانون الله بر قوای انسانی انجام می‌‌یابد عمل جاهلی گفته می‌شود و مردمی که در عصر قبل از بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زندگی می‏کردند به خدا و پیامبر و شرایع آسمانی جاهل بوده و تفاخر به آبا و اجداد خود نموده و با کبر و غرور و تعصب‌‌‌های غلط قبیله ای زندگی می‌کردند مردم جاهلی خوانده می‌شدند<ref>محمد هادی یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام (موسوعه التاریخ الاسلامی(، مترجم حسین علی عربی، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی،1388، ص 60 تا 70</ref>.


* وَلَقَدْ بَعَثْنا فی‏کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ<ref>نحل/36</ref> ما به میان هر ملّتی پیغمبری را فرستاده‌ایم (و محتوای دعوت همه‌ی پیغمبران این بوده است) كه خدا را بپرستید و از طاغوت دوری كنید.
در [[قرآن]]، [[سنت]] و دیگرکتب معتبر و همچنین ادبیات عرب در مورد این واژه مطالب زیادی مشاهده می‌شود؛ اما متأسفانه این واژه نزد عرب و به ویژه فارسی زبانان تحریف معنوی شده است و بیش‌تر آن را مترادف «نادانی» و متضاد «علم» و «شناخت واقعی» تعریف می‌کنند.
*
* فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقداستَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی‏لاَانْفِصامَ لَها<ref>بقره/256</ref> كسی كه از طاغوت نافرمانی كند و به خدا ایمان بیاورد، به محكم‌ترین دستاویز درآویخته است (و او را از سقوط و هلاكت می‌رهاند و) اصلاً گسستن ندارد. از آنجایی که هدف از [[بعثت]] پیامبر خاتم همچون سایر پیامبران ابتدا دوری از طاغوت و به دنبال آن ایمان و عبادت برای الله بوده است (لا اله- الا الله)، دانسته می شود كه مسأله بر سر باسواد بودن یا نبودن یا بهره مند بودن یا نبودن از علوم تجربی نیست بلکه مسأله به منهج و جهان‌بینی و قانون بر می گردد.


===معجزه ی پیامبر خاتم(ص)===
در این جا برآنیم که با ذکر ادله ای موثق و به استناد آیات و [[روایات]] متعدد روشن نماییم که در واقع جاهلیت مترادف نادانی به علوم روز و متضاد علوم تجربی و سواد نیست؛ بلکه جاهلیت در مقابل قانون شریعت الله و ارزش‌‌های دینی قرار دارد. دلایل و شواهدی که این معنا را تأیید می‌کند، به شرحی است که در پی می‌آید:


تناسب نوع معجزه با احوال عمومی عصر بعثت [[انبیاء]] مؤیّد این نظر است که زمان بعثت پیامبر اکرم(ص) با توجه به [[معجزه]] ی پیامبر یعنی قرآن کریم، القای خطبه ها و شعر و سخن غلبه داشت؛ پس«عصر جاهلیت» عصر رواج ادب و بلكه عصر اوج آن بوده است،‌ نه عصر نادانی و بی خردی<ref> علی اکبر حسنی،دنباله‌ی بررسی واژه‌ی جاهلیت و مفهوم آن، ماهنامه‌ی درس هایی از مکتب اسلام 10: 1375، ص56</ref>.
== ادله عقلی ==
ادله عقلی این معنا که نام‌گذاری دوره جاهلیت به جهت جهل و نادانی مردم آن نبوده، عبارت است از:


==ادله ی نقلی==
=== تحدی قرآن ===
قرآن کریم [[مشركان|مشرکین]] و اهل جاهلیت آن روز را به تحدّی فرا خوانده و لازمه تحدی قرآن این است که آن مردم از علم و آگاهی برخوردار باشند؛ لذا با این اوصاف معنای جاهلیت به غیر از نادانی و عدم آگاهی بوده است<ref>محمد علی مجرب، معناشناسی واژه جاهلیت در قرآن، مجله صحیفه مبین 24، 1379، ص62</ref>.


===جاهلیت در لغت===
=== غنای ادبی باقی مانده ===
قوم عرب به شعر و شاعری اهمیت فراوانی می‌دادند؛ ‌ به طوری که اعراب در ادبیات و گفتن شعر از استعداد بسیار خوبی برخوردار بودند، پس نمی‌توان به طور کلی مردم عصر جاهلی را فاقد هر نوع آگاهی دانست<ref>رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام؛ سیره رسول خدا(ص)، قم، انتشارات دلیل ما، 1387، ج1، ص 158.</ref>.


با بررسی واژه ی جاهلیت در لغت نامه و دایره المعارف های عربی و فارسی درمی یابیم که جملگی بر این نظرند که جاهلیت یک مفهوم است، نه یک دوره‌ی زمانی محدود و یک سرشت اجتماعی است، نه یک مرحله ی معین و محدود به زمان خاص<ref> محمد قطب، جاهلیت قرن بیستم، ترجمه صدرالدین بلاغی، تهران، انتشارات امیرکبیر، چهارم: 1360، ص 23.</ref>.
=== هدف بعثت ===
* {{متن قرآن |وَلَقَدْ بَعَثْنا فی‏کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ |سوره = نحل |آیه = 36 }} ما به میان هر ملتی پیغمبری را فرستاده‌ایم (و محتوای دعوت همه پیغمبران این بوده است) که خدا را بپرستید و از طاغوت دوری کنید.
* {{متن قرآن |فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقداستَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی‏لاَانْفِصامَ لَها |سوره = بقره |آیه = 256 }} کسی که از طاغوت نافرمانی کند و به خدا ایمان بیاورد، به محکم‌ترین دستاویز درآویخته است (و او را از سقوط و هلاکت می‌رهاند و) اصلاً گسستن ندارد. از آنجایی که هدف از [[بعثت]] پیامبر خاتم همچون سایر پیامبران ابتدا دوری از طاغوت و به دنبال آن ایمان و عبادت برای الله بوده است (لا اله- الا الله)، دانسته می‌شود که مسأله بر سر باسواد بودن یا نبودن یا بهره‌مند بودن یا نبودن از علوم تجربی نیست بلکه مسأله به منهج و جهان‌بینی و قانون بر می‌گردد.


===جاهلیت در روایات===
=== معجزه پیامبر خاتم ===
تناسب نوع معجزه با احوال عمومی عصر بعثت [[انبیاء]] مؤیّد این نظر است که زمان بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با توجه به [[معجزه]] پیامبر یعنی [[قرآن کریم]]، القای خطبه‌‌‌ها و شعر و سخن غلبه داشت؛ پس«عصر جاهلیت» عصر رواج ادب و بلکه عصر اوج آن بوده است، ‌ نه عصر نادانی و بی خردی<ref> علی اکبر حسنی، دنباله بررسی واژه جاهلیت و مفهوم آن، ماهنامه درس هایی از مکتب اسلام 10: 1375، ص56</ref>.


از بررسی [[آیات]] و [[احادیث]] برمی آید که ماده‌ی «جهل» بیش تر به رذیلت اخلاقی معنا شده است تا به نادانی و ضد سواد و علوم تجربی؛ لذا این بحث نیز همچون دیگر بحث های گذشته ثابت می كند كه واژه ی «جهل» در دوره ی «جاهلیت» به معنای بی خردی و بی سوادی نبوده است؛ بلكه این صفت و حالت مخصوص قبل از بعثت بوده است كه از رذایل اخلاقی شمرده می شود<ref>محمد علی مجرب، معناشناسی واژه ی جاهلیت در قرآن، مجله صحیفه مبین 24، 1379، ص62</ref>.
== ادله نقلی ==


===جاهلیت در سخنان اهل ادب===
=== جاهلیت در لغت ===
با بررسی واژه جاهلیت در لغتنامه و دایره المعارف‌‌‌های عربی و فارسی درمی‌یابیم که جملگی بر این نظرند که جاهلیت یک مفهوم است، نه یک دوره زمانی محدود و یک سرشت اجتماعی است، نه یک مرحله معین و محدود به زمان خاص<ref> محمد قطب، جاهلیت قرن بیستم، ترجمه صدرالدین بلاغی، تهران، انتشارات امیرکبیر، چهارم: 1360، ص 23.</ref>.


با نگاهی به اشعار شعرا درمی یابیم که واژه‌ی «جهل» در اینجا به معنای ستیزه جویی و خشونت است<ref>یحیی نوری، اسلام و عقائد و آراء بشری یا جاهلیت و اسلام، تهران،انتشارات  مجمع معارف اسلامی،1357، ص 249</ref>.
=== جاهلیت در روایات ===
از بررسی [[آیات]] و [[احادیث]] برمی‌آید که ماده «جهل» بیش‌تر به رذیلت اخلاقی معنا شده است تا به نادانی و ضد سواد و علوم تجربی؛ لذا این بحث نیز همچون دیگر بحث‌‌‌های گذشته ثابت می‌کند که واژه «جهل» در دوره «جاهلیت» به معنای بی خردی و بی سوادی نبوده است؛ بلکه این صفت و حالت مخصوص قبل از بعثت بوده است که از رذایل اخلاقی شمرده می‌شود<ref>محمد علی مجرب، معناشناسی واژه جاهلیت در قرآن، مجله صحیفه مبین 24، 1379، ص62</ref>.


===جاهلیت در سوره های قرآن===
=== جاهلیت در سخنان اهل ادب ===
با نگاهی به اشعار شعرا درمی‌یابیم که واژه «جهل» در اینجا به معنای ستیزه جویی و خشونت است<ref>یحیی نوری، اسلام و عقائد و آراء بشری یا جاهلیت و اسلام، تهران، انتشارات مجمع معارف اسلامی،1357، ص 249</ref>.


معانی به دست آمده از ماده‌ی جهل در آیات قرآن به تهی بودن از علم و آگاهی و راه و روشی که رودرروی اسلام قرار گرفته، منحصر است<ref> سید عبدالحسین طیب،اطیب البیان فی تفسیر القرآن‏، تهران،انتشارات اسلام، 1378، ج 4، ص390</ref> و در قرآن ماده ی «جهل» با این معنی در دو بخش از آیات آمده است:
=== جاهلیت در سوره‌‌‌های قرآن ===
معانی به دست آمده از ماده جهل در آیات قرآن به تهی بودن از علم و آگاهی و راه و روشی که رودرروی اسلام قرار گرفته، منحصر است<ref> سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن‏، تهران، انتشارات اسلام، 1378، ج 4، ص390</ref> و در قرآن ماده «جهل» با این معنی در دو بخش از آیات آمده است:


* آیاتی که در زمینه‌ی رویارویی بین رسالت های پیامبران و پیروان شان از یک سو و جاهلان از سوی دیگر می باشند:با نگاهی به آیات 27 و 29 سوره‌ی هود، 138سوره‌ی اعراف، 21- 23 سوره‌ی احقاف، 54 و 55 سوره‌ی نمل، 198و 199 سوره‌ی اعراف، 63 سوره‌ی فرقان، 52 و 53 و 55 سوره‌ی قصص درمی یابیم که این آیات مظاهر روشنی از موضع گیری های جاهلیت در برابر اسلام را به همراه دارد.
* آیاتی که در زمینه رویارویی بین رسالت‌‌‌های پیامبران و پیروان شان از یک سو و جاهلان از سوی دیگر می‌باشند:با نگاهی به آیات 27 و 29 [[سوره هود]]، 138[[سوره اعراف]]، 21- 23 [[سوره احقاف]]، 54 و 55 [[سوره نمل]]، 198و 199 [[سوره اعراف]]، 63 [[سوره فرقان]]، 52 و 53 و 55 [[سوره قصص]] درمی یابیم که این آیات مظاهر روشنی از موضع‌گیری‌‌‌های جاهلیت در برابر اسلام را به همراه دارد.
*
* آیاتی که شامل واژه «جاهلیت» می‌باشند: از کلمه «جاهلیت» در چهار [[سوره مدنی]] قرآن کریم یاد شده است: آل عمران، مائده، احزاب و فتح. حال به موارد استعمال جاهلیت در قرآن کریم می‌پردازیم:
* آیاتی که شامل واژه‌ی «جاهلیت» می باشند: از كلمه ی «جاهلیت» در چهار [[سوره ی مدنى]] قرآن كریم یاد شده است: آل عمران، مائده، احزاب و فتح. حال به موارد استعمال جاهلیت در قرآن كریم می‌پردازیم:


# ظنّ جاهلى در پندار در آیه ی 154 سوره‌ی آل عمران
# ظنّ جاهلی در پندار در آیه 154 [[سوره آل عمران|سوره آل‌عمران]]؛
# حكم جاهلى در قانون‏گذارى در آیه ی 50 سوره‌ی مائده
# حکم جاهلی در قانون‏گذاری در آیه 50 [[سوره مائده]]؛
# جاهلیت به معنى خُلق و رفتار و نمودن زینت‏ها در آیه‌ی 33 سوره ی احزاب
# جاهلیت به معنی خُلق و رفتار و نمودن زینت‏‌ها در آیه 33 [[سوره احزاب]]؛
# جاهلیت به معنى حمیّت و تعصّب در آیه ی 26 سوره‌ی فتح
# جاهلیت به معنی حمیّت و تعصّب در آیه 26 [[سوره فتح]].


===در کلام الله جاهلیت یعنی===
=== در کلام الله جاهلیت یعنی ===
قانون و حکم و برنامه زندگی. با این وجود، نکته‌ای که برای من جالب است و می‌تواند مفهوم جاهل و جاهلیت را عینی‌تر گرداند به کار بردن کلمه عالم و علماء برای [[مسلمانان]] اهل توحیدی چون سمیه و یاسر و [[عمار]] و غیره است که تمام این عزیزان از خواندن و نوشتن بی بهره و در واقع بی سواد بودند، و در مقابل، به کار بردن کلمه جاهل برای کسی چون ابوالحکم است که سرآمد سواد و دانش‌‌های آن روزگار بود.


قانون و حکم و برنامه‌ی زندگی. با این وجود، نکته ای که برای من جالب است و می تواند مفهوم جاهل و جاهلیت را عینی تر گرداند به کار بردن کلمه‌ی عالم و علماء برای [[مسلمانان]] اهل توحیدی چون [[سمیه]] و [[یاسر]] و [[عمار]] و غیره است که تمام این عزیزان از خواندن و نوشتن بی بهره و در واقع بی سواد بودند، و در مقابل، به کار بردن کلمه ی جاهل برای کسی چون ابوالحکم است که سرآمد سواد و دانش‌های آن روزگار بود.
علاوه بر آن آشکار است که پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) بی سواد بود و طبیعی است که مانند اکثر عرب نسبت به علوم تجربی رایج آن زمان از آگاهی چندانی برخوردار نبود. پس جاهلیت نمی‌تواند در برابر سواد علوم تجربی قرار گیرد بلکه جاهلیت حکم و قانونی است که در برابر حکم و قانون اسلام قرار گرفته است. به همین دلیل اسلام مرگ جاهلیت را مقدمه ظهور و غالب شدن اسلام می‌داند. در این جا جاهلیت در برابر اسلام قرار می‌گیرد.


علاوه بر آن آشکار است که پیامبر خاتم(ص) بی سواد بود و طبیعی است که مانند اکثر عرب نسبت به علوم تجربی رایج آن زمان از آگاهی چندانی برخوردار نبود. پس جاهلیت نمی تواند در برابر سواد علوم تجربی قرار گیرد بلکه جاهلیت حکم و قانونی است که در برابر حکم و قانون اسلام قرار گرفته است. به همین دلیل اسلام مرگ جاهلیت را مقدمه‌ی ظهور و غالب شدن اسلام می داند. در این جا جاهلیت در برابر اسلام  قرار می گیرد.
پیامبرخاتم(صلی الله علیه) هنگامی که [[معاذ بن جبل]] را به [[یمن]] اعزام نمود، به او چنین دستور داد: «وَ اَمِت اَمرَ الجاهِلیهِ الا ما سَنَّهُ الاِسلامُ وَ اَظهَر اَمرَ الاِسلامِ کُلَّه صغیرَه و کبیرَه<ref> حسن بن علی ابن شعبه، تحف العقول، مترجم صادق حسین زاده، قم، انتشارات ال علی،1382، ص 25؛نیز:ابن هشام -السیرة النبویة، انتشارات دار احیاء التراث، چاپ دوم، 1013هـ/1333م. ج3، ص 412.</ref>؛ او در برابر توده‌‌های زیادی از عرب که سالیان درازی افکار جاهلی و عقاید خرافی بر آنها حکومت کرده بود؛ چنین می‌گفت: «کل مأثره فی الجاهلیه تحت قدمی»<ref> همان </ref>.


پیامبرخاتم(ص) هنگامی كه [[معاذ بن جبل]] را به [[یمن]] اعزام نمود، به او چنین دستور داد: «وَ اَمِت اَمرَ الجاهِلیهِ الا ما سَنَّهُ الاِسلامُ وَ اَظهَر اَمرَ الاِسلامِ كُلَّه صغیرَه و كبیرَه<ref> حسن بن علی ابن شعبه، تحف العقول، مترجم صادق حسین زاده، قم، انتشارات ال علی،1382، ص 25؛نیز:ابن هشام -السیرة النبویة، انتشارات دار احیاء التراث، چاپ دوم، 1013هـ/1333م. ج3 ، ص 412.</ref>؛ او در برابر توده های زیادی از عرب كه سالیان درازی افكار جاهلی و عقاید خرافی بر آنها حكومت كرده بود؛ چنین می گفت: «كل مأثره فی الجاهلیه تحت قدمی»<ref> همان </ref>.
== جستارهای وابسته ==
* [[عربستان سعودی|عربستان]]
* [[بت|بت‌پرستی]]
* [[ابوجهل]]
* [[قریش]]


=پانویس=
== پانویس ==
{{پانویس|2}}
{{پانویس}}


[[رده:اصطلاح قرآنی]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]]
[[رده:اصطلاحات اسلامی]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات دینی]]
[[رده:تاریخ اسلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۸

جاهلیت-1.jpg

جاهلیت، اصطلاحی قرآنی و حدیثی درباره نوعی از ویژگی‌‌های رفتاری، اخلاقی و اعتقادی در دوره‌ای از تاریخ پیش از اسلام در شبه جزیره عربستان. جهل و مشتقات آن، در اشعار عرب ِ پیش از اسلام نیز به کار رفته است. جاهلیت به مقطعی از تاریخ عرب (حدود دو قرن) پیش از ظهور اسلام و بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که بت‌پرستی، جهل و خرافه‌گرایی از شاخصه‌‏‌های بارز آن به شمار می‌رود، اطلاق می‌گردد.

جاهلیت در لغت

جهل به معنی پیروی نکردن از حق می‌آید؛ هر کسی که عملی برخلاف حق انجام داد، چه نسبت به آن عمل آگاه باشد یا نه، به چنین شخصی جاهل گفته می‌شود. به همین دلیل علمای گذشته گفته‌اند:"من لم یعمل بما علم فهو جاهل"، یعنی هرکسی که به علمی که دارد عمل نکند جاهل است[۱].

در قرآن کریم ریشه «ج– ه– ل» به چند گونه آمده است: تجهلون، یجهلون، الجاهل، الجاهلون، جاهلین، جهولا، بجهاله، الجاهلیه. این کلمات نیز در سه مفهوم به کار رفته‌اند:

  1. عدم دانش و علم و به چیزی: Ra bracket.png یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ [بقره–273] La bracket.png(چنین بذل و بخششی مخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا درمانده‌اند و به تنگنا افتاده‌اند و نمی‌توانند در زمین به مسافرت پردازند (و از راه تجارت و کسب و کار برای خود هزینه زندگی فراهم سازند و) به خاطر آبرومندی و خویشتنداری، شخص نادان می‌پندارد که اینان دارا و بی‌نیازند.
  2. اشتباه و ناآگاهی به دلیل ضعف ایمان: Ra bracket.png إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ [نساء–17] La bracket.png بی گمان خداوند تنها توبه کسانی را می‌پذیرد که از روی نادانی (و سفاهت و حماقت ناشی از شدّت خشم و غلبه شهوت بر نفس) به کار زشت دست می‌زند.
  3. مذهب و طریقت: این معنی بیشترین مفهومی را در بر‌گرفته که در قرآن آمده است. این مفهوم نیز از روی معنی به دو قسمت تقسیم می‌شود:
  • بیشتر در گفتگوی میان پیامبران و قوم آنها آمده است. مانند حضرت نوح که در انتهای گفتگو با قومش می‌گوید: Ra bracket.png وَلَكِنِّی أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ [احقاف–23] La bracket.png هود گفت: ولیکن می‌بینم که شما مردمان نادانی هستید. یا زمانی که حضرت هود به قومش جواب رد داد و فرمود: Ra bracket.png وَلَكِنِّی أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ [هود–29] La bracket.png و امّا من شما را گروه نادانی می‌دانم.
  • در چند جای مشخص هم این مفهوم به شکل فعل مضارع و اسم فاعل آمده است مانند: Ra bracket.png یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیه [آل عمران–151] La bracket.png درباره خدا پندار‌های نادرستی چون پندارهای زمان جاهلیّت داشتند، و Ra bracket.png أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّه حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ [مائده–50] La bracket.png آیا (آن فاسقان از پذیرش حکم تو بر طبق آنچه خدا نازل کرده است سرپیچی می‌کنند و) جویای حکم جاهلیّت (ناشی از هوی و هوس) هستند؟ آیا چه کسی برای افراد معتقد بهتر از خدا حکم می‌کند؟ و Ra bracket.png وَلاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِیَّةِ الأولی [احزاب–33] La bracket.png و هم‌چون جاهلیّت پیشین در میان مردم ظاهر نشوید و خودنمائی نکنید، و Ra bracket.png إِذْجَعَلَ الَّذینَکَفَرُوافی‏قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلی‏رَسُولِهِ وَعَلَی الْمُؤْمِنینَ وَأَلْزَمَهُم کَلِمَةَ التَّقْوی ‏وَکانُوا أَحَقَّ بِها وَأَهْلَها وَکانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیماً [فتح–26] La bracket.png آنگاه که کافران تعصّب و نخوت جاهلیّت را در دل‌های‌شان جای دادند (و تصمیم گرفتند که مؤمنان را به مکه راه ندهند)، خدا اطمینان خاطری بهره پیغمبرش و بهره مؤمنان کرد. همچنین خدا ایشان را بر روح ایمان ماندگار کرد و (به حقیقت از هر کس دیگری) سزاوارتر برای روح ایمان و برازنده آن بودند، و خدا از هر چیزی آگاه و بر هر کاری توانا است.

جاهلیت در اصطلاح شرعی

جاهلیت در اصطلاح شرعی عبارت است از: دور شدن از حق و عدم آگاهی به توحید و دین اسلام. دور شدن از لا اله =کفر به طاغوت و الا الله= ایمان به الله. در این صورت جاهلیت به معنی نادانی در برابر علم تجربی روز نیست بلکه جاهلیت به قوانین و ارزش‌های شریعت الله است. زمانی که ابوالحکم ملقب به ابوجهل می‌گردد روشنگر این واقعیت اساسی می‌گردد.

جاهلیت، جهل به توحید و قانون شریعت یا جهل به علوم تجربی زمانه؟

از نظر زمانی دوران قبل از بعثت رسول اکرم حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) تا حدود 150 حداکثر 200 سال را دوران جاهلی می‌نامند[۲]. قرآن کریم نه تنها اطلاق عنوان جاهلیت بر این دوره را نفی نمی‏‌کند بلکه با ارائه تعابیری این عنوان را مورد تأکید قرار می‌‏دهد. از جمله آنجا که می‌‏فرماید: Ra bracket.png یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ [آل‌عمران–154] La bracket.png یا در جای دیگری می‌فرماید: Ra bracket.png أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ [مائده–50] La bracket.png همین طور: Ra bracket.png لاتبرّجن تبرّج الجاهلیة الاولی [احزاب–33] La bracket.png.

با این گونه تعابیر، قرآن کریم تصریح دارد که در دوران جاهلیت، جهل و باطل حاکمیت داشته است و قرآن با کوتاه‌ترین و رساترین عبارت‌‌ها اوضاع قبل از بعثت را به تصویر می‌‏کشد. بر این اساس می‌‌توان گفت از نظر قرآن و روایات، عصر جاهلیت اولی دوران متصل به ظهور اسلام بوده است. چون در آن مقطع زمانی در تمام زمینه‌‌ها به جای حق (لا اله- الا الله)، باطل حاکمیت داشته است، یعنی مردم تابع قوانین ساختگی خود بودند و اشخاص و چیز‌هایی را واسطه و شفیع خود قرارداده و گذران زندگی آنها اغلب از راه چپاول و غارت اموال دیگران تداوم پیدا می‌‏کرد. افتخار و فضیلت‏‌‌های آنها در خون‌ریزی بیشتر، حمیت و تعصب کورکورانه و پایمال سازی حقوق دیگران خلاصه می‌‌‏شد. اموری چون قماربازی، شراب خواری، زنا و بی عفتی و... قبیح به حساب نمی‏‌آمدند.

پس در اصل این واقعیت که اعراب پیش از اسلام در جاهلیت به سر می‌‌بردند تردیدی وجود ندارد اما بحث بر سر این است که آیا جاهلیت از ریشه جهل و در مقابل علم و دانش تجربی قرار دارد یا به معنای دیگری است؟

به گواهی بسیاری از مورخان تعداد افراد باسواد در مکه و مدینه از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی‏‌کرد و حتی خواندن و نوشتن مقارن ظهور اسلام در میان قریش رواج پیدا می‌‌کرد. بلاذری می‌‌نویسد: هنگام ظهور اسلام هفده نفر از قریش می‌‏توانستند بنویسند[۳]. و نکته مهمتر این که در نقل ابن قتیبه دینوری چنان بر می‌‏آید که کتابت در نزد عرب جاهلی عیب به شمار می‌‏آمد[۴].

علاوه بر این‌‌ها در قبایل بسیار بزرگ عرب حتی در عصر ظهور اسلام و بعثت پیامبر خاتم(صلی الله علیه) هم افرادی که بتوانند بخوانند وجود نداشت تا چه رسد به این که بتوانند بنویسند و زمانی که پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) نامه‌ای به قبیله «بکر بن وائل» نوشت درمیان آن‌‌ها کسی نبود که بتواند آن نامه را بخواند. آن هم نامه‌ای را که به زبان عربی نوشته شده بود[۵] و بالاخره جاحظ مورخ و نویسنده عرب درباره مردم این دوره می‌‌نویسد:آنها امّی بودند و قدرت بر نوشتن نداشتند[۶].

ابن خلدون می‌‏گوید: اعراب در ابتدا هیچ علم و صناعتی را نمی‌دانستند و این به اقتضای زندگی ساده و بدوی آن‌ها بود... در ابتدا اقوام عرب تعلیم و تألیف و تدوین را نمی‌شناختند و به سوی آن نمی‌رفتند و حاجت و نیازی هم به آن پیدا نمی‌کردند... بی سوادی در آن دوران یک صفت عمومی به شمار می‌‏رفت. وی در مورد علم طب اعراب می‌‏گوید: طبی که بدان عمل می‌‏کردند(در اغلب موارد) مبتنی بر تجربه قاصر بعضی از اشخاص بود که از پیرمردان و پیرزنان به ارث می‌‌بردند و چه بسا که بعضی از آن‌‌ها درست بود ولی بر طبق قانون طبیعی و مطابق با مزاج نبود. چنین طبی در میان عرب شایع بود[۷].

باز ابن خلدون می‌‌نویسد: آن‌‌ها از این که به علم نسبت داده شوند دوری می‌‏کردند. زیرا آن را از جمله صنایع می‌‌دانستند. رؤسا همیشه از صنایع و هنر‌‌ها و هرآنچه مربوط به آن‌‌ها می‌‌شد دوری می‌‌جستند[۸]. در آموزه‌‌‌های اسلامی این کلمه در مقابل علم و دانش توحیدی که به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) داده شده بود به کار رفته است[۹]. پس با توجه به علوم تجربی که در میان اعراب صدر اسلام وجود داشته است واژه جاهلیت در مقابل علم و دانش تجربی و مادی به کار نرفته است، بلکه به تمام اعمال خلافی که در نتیجه جهل یا عدم حاکمیت قانون الله بر قوای انسانی انجام می‌‌یابد عمل جاهلی گفته می‌شود و مردمی که در عصر قبل از بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زندگی می‏کردند به خدا و پیامبر و شرایع آسمانی جاهل بوده و تفاخر به آبا و اجداد خود نموده و با کبر و غرور و تعصب‌‌‌های غلط قبیله ای زندگی می‌کردند مردم جاهلی خوانده می‌شدند[۱۰].

در قرآن، سنت و دیگرکتب معتبر و همچنین ادبیات عرب در مورد این واژه مطالب زیادی مشاهده می‌شود؛ اما متأسفانه این واژه نزد عرب و به ویژه فارسی زبانان تحریف معنوی شده است و بیش‌تر آن را مترادف «نادانی» و متضاد «علم» و «شناخت واقعی» تعریف می‌کنند.

در این جا برآنیم که با ذکر ادله ای موثق و به استناد آیات و روایات متعدد روشن نماییم که در واقع جاهلیت مترادف نادانی به علوم روز و متضاد علوم تجربی و سواد نیست؛ بلکه جاهلیت در مقابل قانون شریعت الله و ارزش‌‌های دینی قرار دارد. دلایل و شواهدی که این معنا را تأیید می‌کند، به شرحی است که در پی می‌آید:

ادله عقلی

ادله عقلی این معنا که نام‌گذاری دوره جاهلیت به جهت جهل و نادانی مردم آن نبوده، عبارت است از:

تحدی قرآن

قرآن کریم مشرکین و اهل جاهلیت آن روز را به تحدّی فرا خوانده و لازمه تحدی قرآن این است که آن مردم از علم و آگاهی برخوردار باشند؛ لذا با این اوصاف معنای جاهلیت به غیر از نادانی و عدم آگاهی بوده است[۱۱].

غنای ادبی باقی مانده

قوم عرب به شعر و شاعری اهمیت فراوانی می‌دادند؛ ‌ به طوری که اعراب در ادبیات و گفتن شعر از استعداد بسیار خوبی برخوردار بودند، پس نمی‌توان به طور کلی مردم عصر جاهلی را فاقد هر نوع آگاهی دانست[۱۲].

هدف بعثت

  • Ra bracket.png وَلَقَدْ بَعَثْنا فی‏کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ [نحل–36] La bracket.png ما به میان هر ملتی پیغمبری را فرستاده‌ایم (و محتوای دعوت همه پیغمبران این بوده است) که خدا را بپرستید و از طاغوت دوری کنید.
  • Ra bracket.png فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقداستَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی‏لاَانْفِصامَ لَها [بقره–256] La bracket.png کسی که از طاغوت نافرمانی کند و به خدا ایمان بیاورد، به محکم‌ترین دستاویز درآویخته است (و او را از سقوط و هلاکت می‌رهاند و) اصلاً گسستن ندارد. از آنجایی که هدف از بعثت پیامبر خاتم همچون سایر پیامبران ابتدا دوری از طاغوت و به دنبال آن ایمان و عبادت برای الله بوده است (لا اله- الا الله)، دانسته می‌شود که مسأله بر سر باسواد بودن یا نبودن یا بهره‌مند بودن یا نبودن از علوم تجربی نیست بلکه مسأله به منهج و جهان‌بینی و قانون بر می‌گردد.

معجزه پیامبر خاتم

تناسب نوع معجزه با احوال عمومی عصر بعثت انبیاء مؤیّد این نظر است که زمان بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با توجه به معجزه پیامبر یعنی قرآن کریم، القای خطبه‌‌‌ها و شعر و سخن غلبه داشت؛ پس«عصر جاهلیت» عصر رواج ادب و بلکه عصر اوج آن بوده است، ‌ نه عصر نادانی و بی خردی[۱۳].

ادله نقلی

جاهلیت در لغت

با بررسی واژه جاهلیت در لغتنامه و دایره المعارف‌‌‌های عربی و فارسی درمی‌یابیم که جملگی بر این نظرند که جاهلیت یک مفهوم است، نه یک دوره زمانی محدود و یک سرشت اجتماعی است، نه یک مرحله معین و محدود به زمان خاص[۱۴].

جاهلیت در روایات

از بررسی آیات و احادیث برمی‌آید که ماده «جهل» بیش‌تر به رذیلت اخلاقی معنا شده است تا به نادانی و ضد سواد و علوم تجربی؛ لذا این بحث نیز همچون دیگر بحث‌‌‌های گذشته ثابت می‌کند که واژه «جهل» در دوره «جاهلیت» به معنای بی خردی و بی سوادی نبوده است؛ بلکه این صفت و حالت مخصوص قبل از بعثت بوده است که از رذایل اخلاقی شمرده می‌شود[۱۵].

جاهلیت در سخنان اهل ادب

با نگاهی به اشعار شعرا درمی‌یابیم که واژه «جهل» در اینجا به معنای ستیزه جویی و خشونت است[۱۶].

جاهلیت در سوره‌‌‌های قرآن

معانی به دست آمده از ماده جهل در آیات قرآن به تهی بودن از علم و آگاهی و راه و روشی که رودرروی اسلام قرار گرفته، منحصر است[۱۷] و در قرآن ماده «جهل» با این معنی در دو بخش از آیات آمده است:

  • آیاتی که در زمینه رویارویی بین رسالت‌‌‌های پیامبران و پیروان شان از یک سو و جاهلان از سوی دیگر می‌باشند:با نگاهی به آیات 27 و 29 سوره هود، 138سوره اعراف، 21- 23 سوره احقاف، 54 و 55 سوره نمل، 198و 199 سوره اعراف، 63 سوره فرقان، 52 و 53 و 55 سوره قصص درمی یابیم که این آیات مظاهر روشنی از موضع‌گیری‌‌‌های جاهلیت در برابر اسلام را به همراه دارد.
  • آیاتی که شامل واژه «جاهلیت» می‌باشند: از کلمه «جاهلیت» در چهار سوره مدنی قرآن کریم یاد شده است: آل عمران، مائده، احزاب و فتح. حال به موارد استعمال جاهلیت در قرآن کریم می‌پردازیم:
  1. ظنّ جاهلی در پندار در آیه 154 سوره آل‌عمران؛
  2. حکم جاهلی در قانون‏گذاری در آیه 50 سوره مائده؛
  3. جاهلیت به معنی خُلق و رفتار و نمودن زینت‏‌ها در آیه 33 سوره احزاب؛
  4. جاهلیت به معنی حمیّت و تعصّب در آیه 26 سوره فتح.

در کلام الله جاهلیت یعنی

قانون و حکم و برنامه زندگی. با این وجود، نکته‌ای که برای من جالب است و می‌تواند مفهوم جاهل و جاهلیت را عینی‌تر گرداند به کار بردن کلمه عالم و علماء برای مسلمانان اهل توحیدی چون سمیه و یاسر و عمار و غیره است که تمام این عزیزان از خواندن و نوشتن بی بهره و در واقع بی سواد بودند، و در مقابل، به کار بردن کلمه جاهل برای کسی چون ابوالحکم است که سرآمد سواد و دانش‌‌های آن روزگار بود.

علاوه بر آن آشکار است که پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) بی سواد بود و طبیعی است که مانند اکثر عرب نسبت به علوم تجربی رایج آن زمان از آگاهی چندانی برخوردار نبود. پس جاهلیت نمی‌تواند در برابر سواد علوم تجربی قرار گیرد بلکه جاهلیت حکم و قانونی است که در برابر حکم و قانون اسلام قرار گرفته است. به همین دلیل اسلام مرگ جاهلیت را مقدمه ظهور و غالب شدن اسلام می‌داند. در این جا جاهلیت در برابر اسلام قرار می‌گیرد.

پیامبرخاتم(صلی الله علیه) هنگامی که معاذ بن جبل را به یمن اعزام نمود، به او چنین دستور داد: «وَ اَمِت اَمرَ الجاهِلیهِ الا ما سَنَّهُ الاِسلامُ وَ اَظهَر اَمرَ الاِسلامِ کُلَّه صغیرَه و کبیرَه[۱۸]؛ او در برابر توده‌‌های زیادی از عرب که سالیان درازی افکار جاهلی و عقاید خرافی بر آنها حکومت کرده بود؛ چنین می‌گفت: «کل مأثره فی الجاهلیه تحت قدمی»[۱۹].

جستارهای وابسته

پانویس

  1. حمود شکری الالوسی، بلوغ الارب فی معرفه احوال عرب، انتشارات دار الکتاب المصری، 2012، 1/17؛نیز: محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، بیروت، انتشارات داربیروت، 1956، 11/129.
  2. رسول جعفریان، سیره رسول خدا، قم ،انتشارات موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت، ج 1، ص 153-156 / تاریخ الادب العربی، العصر الجاهلی، ص38.
  3. احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، مترجم محمد توکل، تهران، انتشارات نقره، 1367، ص 473؛ نیز: احمد امین، فجر الاسلام، بیروت، انتشارات العصریه، 1385-2006، ص 141
  4. عبدالله بن مسلم ابن قتیبه، شعر الشعراء، قاهره – مصر، انتشارات موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، ص 334.
  5. جعفر مرتضی عاملی، صحیح من سیرت النبی الاعظم، قم، انتشارات دار الحدیث، 1426، ج1 ص 49
  6. عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، بیروت انتشارات دار المکتبه الهلال، 1423، جزء 3، ص 15؛نیز: احمد امین، فجر الاسلام، بیروت، انتشارات العصریه، 1385-2006، ص 31.
  7. عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، مترجم آیتی عبدالحمید، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و آموزش عالی تحقیقات فرهنگی، 1363، ص 543
  8. همان، ص 493
  9. علی اکبر حسنی، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1379، ص 85تا 99
  10. محمد هادی یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام (موسوعه التاریخ الاسلامی(، مترجم حسین علی عربی، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی،1388، ص 60 تا 70
  11. محمد علی مجرب، معناشناسی واژه جاهلیت در قرآن، مجله صحیفه مبین 24، 1379، ص62
  12. رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام؛ سیره رسول خدا(ص)، قم، انتشارات دلیل ما، 1387، ج1، ص 158.
  13. علی اکبر حسنی، دنباله بررسی واژه جاهلیت و مفهوم آن، ماهنامه درس هایی از مکتب اسلام 10: 1375، ص56
  14. محمد قطب، جاهلیت قرن بیستم، ترجمه صدرالدین بلاغی، تهران، انتشارات امیرکبیر، چهارم: 1360، ص 23.
  15. محمد علی مجرب، معناشناسی واژه جاهلیت در قرآن، مجله صحیفه مبین 24، 1379، ص62
  16. یحیی نوری، اسلام و عقائد و آراء بشری یا جاهلیت و اسلام، تهران، انتشارات مجمع معارف اسلامی،1357، ص 249
  17. سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن‏، تهران، انتشارات اسلام، 1378، ج 4، ص390
  18. حسن بن علی ابن شعبه، تحف العقول، مترجم صادق حسین زاده، قم، انتشارات ال علی،1382، ص 25؛نیز:ابن هشام -السیرة النبویة، انتشارات دار احیاء التراث، چاپ دوم، 1013هـ/1333م. ج3، ص 412.
  19. همان