غزوه بدر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'می گویند' به 'می‌گویند')
 
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:غزوه بدر.jpg |جایگزین=غزوه بدر|غزوه بدر]]
[[پرونده:غزوه بدر.jpg|بی‌قاب|چپ]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
'''غزوه بدر''' نخستین جنگ بزرگ [[مسلمانان]] با [[کفار]] [[قریش]] بود که در سال دوم [[هجرت]] رخ داد و موجب شکست مفتضحانه دشمن گردید. پیامبر شخصاً در آن شرکت نموده و فرماندهی جنگ را در دست داشت. بدر در جنوب غربی [[مدینه]] بین مدینه و [[مکه]] قرار گرفته و از این رو آن را بدر می‌گویند که نام صاحب آب‌های آن <big>بدر</big> بوده است.  
!نام
علت این جنگ فشارهایی بود که کفار قریش بر مسلمانان وارد می‌کردند، از طرفی کفار، اموال [[مهاجران]] را در مکه [[مصادره]] کرده بودند و به طور کلی می‌خواستند مسلمانان را در مدینه در فشار محاصره اقتصادی قرار دهند و روشن است که اگر این فشار ادامه می‌یافت دست کم جلوی توسعه و گسترش اسلام گرفته می‌شد.  
!غزوه بدر
|-
|زمان
|۱۷ [[رمضان]] سال دوم هجری
|-
|علت غزوه
|جبران ستم های [[قریش]] • کسب غنیمت از کاروان [[ابوسفیان]]
|-
|مکان
|در نزدیکی چاه های بدر بین راه [[مکه]] و [[شام]]
|-
|فرمانده مسلمانان
|[[حضرت محمد (ص)]]
|-
|فرمانده کفار
|ابوجهل (عمروبن هشام) مَخزومی
|-
|جنگندگان [[مسلمانان]]
|مسلمانان با سپاهی متشکل از ۳۱۳ نفر
|-
|جنگندگان کفار
|[[کفار]] قریش با سپاهی متشکل از ۹۵۰ تن
|-
|تلفات مسلمانان
|شهادت ۱۴ نفر از مسلمان که ۶ نفر از مهاجران و ۸ نفر از [[انصار]]
|-
|تلفات کفار
|کشته شدن ۷۰ نفر و اسیر شدن ۷۰ نفر دیگر از بزرگان قریش
|-
|نتیجه
|پیروزی قاطع مسلمانان
|-
|}
</div>
 
'''غزوه بدر''' نخستین جنگ بزرگ [[مسلمانان]] با [[کفار]] [[قریش]] بود که در سال دوم [[هجرت]] رخ داد و موجب شکست مفتضحانه دشمن گردید. پیامبر شخصاً در آن شرکت نموده و فرماندهی جنگ را در دست داشت. بدر در جنوب غربی [[مدینه]] بین مدینه و [[مکه]] قرار گرفته و از این رو آن را بدر می‌گویند که نام صاحب آبهای آن <big>بدر</big> بوده است.  
 
علت این جنگ فشارهایی بود که کفار قریش بر مسلمانان وارد می‌کردند، از طرفی کفار، اموال [[مهاجران]] را در مکه [[مصادره]] کرده بودند و به طور کلی می خواستند مسلمانان را در مدینه در فشار محاصره اقتصادی قرار دهند و روشن است که اگر این فشار ادامه می یافت دست کم جلوی توسعه و گسترش اسلام گرفته می شد.  
 
در این نبرد که اولین رویاروی اسلام با کفر بود 313 نفر از مسلمانان که 77 نفرشان از مهاجران بودند و بقیه از [[انصار]] شرکت داشتند. سرانجام جنگ با پیروزی اسلام و شکست دشمن پایان یافت و از مسلمانان چهارده یا بیست و دو نفر به افتخار [[شهادت]] رسیدند. از کفار، 70 نفر کشته شدند و 70 نفر [[اسیر]] گشتند.  
در این نبرد که اولین رویاروی اسلام با کفر بود 313 نفر از مسلمانان که 77 نفرشان از مهاجران بودند و بقیه از [[انصار]] شرکت داشتند. سرانجام جنگ با پیروزی اسلام و شکست دشمن پایان یافت و از مسلمانان چهارده یا بیست و دو نفر به افتخار [[شهادت]] رسیدند. از کفار، 70 نفر کشته شدند و 70 نفر [[اسیر]] گشتند.  


=زمان غزوه بدر=
== زمان غزوه بدر ==
 
در هفدهم یا نوزدهم ماه مبارک [[رمضان]] سال دوم [[هجرت]] غزوه بدر اتّفاق افتاد<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۶۲۶؛ مفید، مسارالشیعه، ص ۲۹؛ بهائی، توضیح‌المقاصد، ص ۱۶</ref>.
در هفدهم یا نوزدهم ماه مبارک [[رمضان]] سال دوّم [[هجرت]] غزوه بدر اتّفاق افتاد. <ref>ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج ۱ ، ص ۶۲۶ ؛ مفید، مسارالشیعه، ص ۲۹ ؛ بهائی، توضیح‌المقاصد، ص ۱۶</ref>
 
=علت وقوع جنگ بدر=
 
مسلمانان تا پیش از هجرت به شدت توسط کفار [[مکه]] تحت فشار بودند و مورد اذیت و آزار و [[شکنجه]] قرار می گرفتند؛  ولى از سوى خداوند اجازه رویارویى و جنگ با مشرکان [[قریش]] را نداشتند و تنها به صبر فرا خوانده مى‌شدند. با هجرت مسلمانان به مدینه خداوند ضمن برشمردن ستمهایى که بر مسلمانان رفته بود به آنان اجازه مبارزه داد: <ref>دائره المعارف قرآن کریم، مدخل بدر</ref>
 
«اُذِنَ لِلَّذینَ یقاتَلونَ بِاَنَّهُم ظُلِموا و اِنَّ‌ اللّهَ عَلى نَصرِهِم لَقَدیر * الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَ بِیعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ یذْکرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کثِیرًا وَلَینْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ ینْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِی عَزِیزٌ». <ref>سوره حجّ‌، آیات ۳۹ ـ ۴۰</ref> به کسانى که [ستمکارانه‏] مورد جنگ و هجوم قرار مى‏ گیرند، به سبب آنکه به آنان ستم شده اذن جنگ داده شده، مسلماً [[خدا]] بر یارى دادن آنان تواناست * هم‌آنان که به ناحق از خانه ‏هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمى نداشتند] جز اینکه مى‏‌گفتند: پروردگار ما خدا است و اگر خدا برخى از مردم را به وسیله برخى دیگر دفع نمى ‏کرد، همانا صومعه‏ ها و کلیساها و کنیسه‏ ها و مسجدهایى که در آنها بسیار نام خدا ذکر مى‏ شود به شدت ویران مى‏ شدند و قطعاً خدا به کسانى که [دین‏] او را یارى مى‏ دهند یارى مى‏ رساند مسلماً خدا نیرومند و تواناى شکست‏ ناپذیر است. <ref>قرآن ترجمه انصاریان</ref>


یکی از راه هایی که مسلمانان برای تلافی این ظلم داشتند مصادره کالاهای کاروانهای تجاری اهل مکه بود. چرا که ثروت مسلمانان مهاجر مقیم مدینه، از طرف قریش مصادره شده بود، و بسیار بجا بود که مسلمانان کالاهاى تجارتى آنان را ضبط کنند و اگر قریش، بر عناد و لجاجت خود در مصادره اموال مسلمانان مهاجر استقامت ورزند، مسلمانان متقابلا کالاهاى تجارتى را میان خود به عنوان [[غنیمت]] جنگى تصرف کنند. <ref>فروغ ابدیت، جعفر سبحانى ،ص۴۷۳</ref>
== علت وقوع جنگ بدر ==
مسلمانان تا پیش از [[هجرت]] به شدت توسط [[کافر|کفار]] [[مکه]] تحت فشار بودند و مورد اذیت و آزار و [[شکنجه]] قرار می‌گرفتند؛ ولی از سوی [[خدا|خداوند]] اجازه رویارویی و [[جنگ]] با [[شرک|مشرکان]] [[قریش]] را نداشتند و تنها به صبر فرا خوانده می‌شدند. با هجرت مسلمانان به [[مدینه]] خداوند ضمن برشمردن ستم‌هایی که بر مسلمانان رفته بود به آنان اجازه مبارزه داد<ref>دائره المعارف قرآن کریم، مدخل بدر</ref>:


تا پیش از جنگ بدر مسلمانان چند [[سریه]] و [[غزوه]] داشتند که هدف از آنها ضربه زدن به قریش و تصرف کاروانهاى تجارى آنان بود، هر چند که جز [[سریه نخله]]، هیچ یک نتیجه‌اى نداشت. در این سریه که در [[ماه حرام]] و به فرماندهى [[عبدالله‌ بن جحش]] و حدود یک ماه و نیم پیش از غزوه بدر رخ داد، با کشته شدن یک تن از مشرکان ([[عمرو‌ بن حضرمى]]) و اسارت دو تن، کاروان تجارى به غنیمت گرفته شد. قریش این شکست را مایه سرافکندگى خود در میان قبایل عرب مى‌دانست و طالب خونبهاى عمرو‌ بن حضرمى بود. این موضوع نقش قابل توجهى در وقوع جنگ بدر داشت.
{{ متن قرآن |اُذِنَ لِلَّذینَ یقاتَلونَ بِاَنَّهُم ظُلِموا و اِنَّ‌ اللّهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر * الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَ بِیعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ یذْکرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کثِیرًا وَلَینْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ ینْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِی عَزِیزٌ |سوره = حجّ‌ |آیه = ۳۹ ـ ۴۰}}. به کسانی که [ستمکارانه‏] مورد جنگ و هجوم قرار می‏‌گیرند، به سبب آنکه به آنان ستم شده اذن جنگ داده شده، مسلماً [[خدا]] بر یاری دادن آنان تواناست * هم‌آنان که به ناحق از خانه ‏هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز این‌که می‏‌گفتند: پروردگار ما خدا است و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‏‌ها و کلیساها و کنیسه‏‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‏‌شود به شدت ویران می‌شدند و قطعاً خدا به کسانی که [[دین‏]] او را یاری می‏‌دهند یاری می‏‌رساند مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‏ ناپذیر است<ref>قرآن ترجمه انصاریان</ref>.


از جمله کاروانهاى تجارى که به دست مسلمانان نیفتاد کاروانى بود که به سرکردگى [[ابوسفیان]] به مقصد غزه مى‌رفت. پیامبر(ص) تا ذوالعُشَیره (در ۵ منزلى مدینه) پیش رفت؛ ولى بدان دست نیافت پس پیامبر به مدینه بازگشت. ابوسفیان با هشدارهایى که دریافت کرد مى‌دانست که در بازگشت مسلمانان در کمین کاروان او خواهند نشست، ازاین‌رو از سرزمین تبوک ضمضم ‌بن عمرو را براى جلب کمک قریش، به مکه اعزام کرد. از سوى دیگر گزارشگران [[پیامبر(ص)]] و به روایتى، [[جبرئیل]] نیز خبر بازگشت کاروان را از غزه به سوى مکه به رسول خدا(ص) دادند. <ref>دائره المعارف قرآن کریم، مدخل بدر</ref>
یکی از راه‌هایی که مسلمانان برای تلافی این ظلم داشتند مصادره کالاهای کاروانهای تجاری اهل مکه بود. چرا که ثروت مسلمانان مهاجر مقیم مدینه، از طرف قریش مصادره شده بود، و بسیار بجا بود که مسلمانان کالاهای تجارتی آنان را ضبط کنند و اگر قریش، بر عناد و لجاجت خود در مصادره اموال مسلمانان مهاجر استقامت ورزند، مسلمانان متقابلا کالاهای تجارتی را میان خود به عنوان [[غنیمت]] جنگی تصرف کنند<ref>فروغ ابدیت، جعفر سبحانى ،ص۴۷۳</ref>.


رسول خدا (ص) مسلمانان را به حرکت فرمان داد. مردم حرکت کردند برخى مشتاقانه فرمان پیامبر (ص) را پذیرفتند و شمارى از خوف انتقام قریش با کراهت و سنگینى دستور او را استقبال کردند. گروه زیادى از اصحاب هم چون با خروج پیامبر (ص) موافق نبودند همراه او بیرون نرفتند و در این مورد سخن‌ و گفتگو بسیار شد. <ref> ترجمه المغازى،متن،ص:۱۶</ref>
تا پیش از جنگ بدر مسلمانان چند [[سریه]] و [[غزوه]] داشتند که هدف از آنها ضربه زدن به قریش و تصرف کاروانهای تجاری آنان بود، هر چند که جز [[سریه نخله]]، هیچ یک نتیجه‌ای نداشت. در این سریه که در [[ماه حرام]] و به فرماندهی [[عبدالله‌ بن جحش]] و حدود یک ماه و نیم پیش از غزوه بدر رخ داد، با کشته شدن یک تن از مشرکان ([[عمرو‌ بن حضرمى|عمرو‌ بن حضرمی]]) و اسارت دو تن، کاروان تجاری به غنیمت گرفته شد. قریش این شکست را مایه سرافکندگی خود در میان قبایل عرب می‌دانست و طالب خونبهای عمرو‌ بن حضرمی بود. این موضوع نقش قابل توجهی در وقوع جنگ بدر داشت.


خداوند متعال در [[قرآن]] واکنش مسلمانان را چنین بازگو فرموده است: کما أَخْرَجَک رَبُّک مِنْ بَیتِک بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ لَکارِهُونَ، یجادِلُونَک فِی الْحَقِّ بَعْدَ ما تَبَینَ کأَنَّما یساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَ هُمْ ینْظُرُونَ.[۹] همان‌گونه که پروردگارت تو را از خانه ‌ات به حقّ بیرون آورد و حال آن که دسته‌اى از مؤمنان سخت کراهت داشتند؛ با تو درباره حقّ -بعد از آن که روشن گردید- مجادله مى ‌کنند. گویى که آنان را به سوى [[مرگ]] مى‌ رانند و ایشان (بدان) مى ‌نگرند.  
از جمله کاروان‌های تجاری که به دست مسلمانان نیفتاد کاروانی بود که به سرکردگی [[ابوسفیان]] به مقصد غزه می‌رفت. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تا ذوالعُشَیره (در ۵ منزلی مدینه) پیش رفت؛ ولی بدان دست نیافت پس پیامبر به مدینه بازگشت. ابوسفیان با هشدارهایی که دریافت کرد می‌دانست که در بازگشت مسلمانان در کمین کاروان او خواهند نشست، ازاین‌رو از سرزمین تبوک ضمضم ‌بن عمرو را برای جلب کمک قریش، به مکه اعزام کرد. از سوی دیگر گزارشگران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و به روایتی، [[جبرئیل]] نیز خبر بازگشت کاروان را از غزه به سوی مکه به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) دادند<ref>دائره المعارف قرآن کریم، مدخل بدر</ref>.


=بدر و پیروزی مسلمانان=
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مسلمانان را به حرکت فرمان داد. مردم حرکت کردند برخی مشتاقانه فرمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را پذیرفتند و شماری از خوف انتقام قریش با کراهت و سنگینی دستور او را استقبال کردند. گروه زیادی از اصحاب هم چون با خروج پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) موافق نبودند همراه او بیرون نرفتند و در این مورد سخن‌ و گفتگو بسیار شد<ref> ترجمه المغازى، متن، ص:۱۶</ref>.


پیروزی اسلام و مسلمانان در زیر پرچم توحید و فرماندهی وجود شریف پیغمبر خدا (ص) در جنگ بدر، از پیروزی های بسیار چشمگیر و با عظمت و اهمیت [[تاریخ اسلام]] است. این غزوه، نخستین مقابله سپاه اسلام با کفر و نبرد اهل توحید با اهل شرک بود.
خداوند متعال در [[قرآن]] واکنش مسلمانان را چنین بازگو فرموده است: {{ متن قرآن |کما أَخْرَجَک رَبُّک مِنْ بَیتِک بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ لَکارِهُونَ، یجادِلُونَک فِی الْحَقِّ بَعْدَ ما تَبَینَ کأَنَّما یساقُونَ إِلَی الْمَوْتِ وَ هُمْ ینْظُرُونَ |آیه = 5 |سوره = انفال }}. همان‌گونه که پروردگارت تو را از خانه ‌ات به حقّ بیرون آورد و حال آن که دسته‌ای از مؤمنان سخت کراهت داشتند؛ با تو درباره حقّ -بعد از آن که روشن گردید- مجادله می‌کنند. گویی که آنان را به سوی [[مرگ]] می‌رانند و ایشان (بدان) می‌نگرند.


[[مشرکان]] در این جنگ از جنبه ساز و برگ و اسلحه و مهمّات بر مسلمانان برتری داشتند و نفرات و افراد آنها تقریباً سه برابر سپاه اسلام بود.
== بدر و پیروزی مسلمانان==
پیروزی اسلام و مسلمانان در زیر پرچم توحید و فرماندهی وجود شریف پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ بدر، از پیروزی‌های بسیار چشمگیر و با عظمت و اهمیت [[تاریخ اسلام]] است. این غزوه، نخستین مقابله سپاه اسلام با کفر و نبرد اهل توحید با اهل شرک بود.


پیروزی سپاه اسلام در این جنگ برای آینده اسلام از ارزش و اهمیت ویژه ای برخوردار بود و در تعیین مسیر تاریخ اسلام به حسب ظاهر تأثیر فراوان داشت.
[[شرک|مشرکان]] در این جنگ از جنبه ساز و برگ و اسلحه و مهمّات بر مسلمانان برتری داشتند و نفرات و افراد آنها تقریباً سه برابر سپاه اسلام بود.


این جنگ، برای دین توحید و آیین جهانی اسلام ارزش حیاتی داشت و فتحی که در آن نصیب مسلمانان شد پایه و مادر تمام فتوحاتِ آینده گردید و اهمیت آن تا  حدّی بود که رسول خدا (ص) دست به دعا برداشت و به درگاه خداوند متعال عرض کرد:
پیروزی سپاه اسلام در این جنگ برای آینده اسلام از ارزش و اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود و در تعیین مسیر تاریخ اسلام به حسب ظاهر تأثیر فراوان داشت.


«اللّهُمَّ هذِهِ قُرَیشُ قَدْ أَقْبَلَتْ بِخُیلائِها وَ فَخْرِها تُحادُکَ وَ تُکَذِّبُ رَسُولَکَ اللّهُمَّ فَنَصْرَکَ الَّذی وَعَدْتَنی اللّهُمَّ أَحْسِنْهُمُ الْغَداةَ؛ خدایا این قبیله قریش اند که با همه تکبر و تفاخرشان با تو به مبارزه برخاسته، پیامبرت را تکذیب می نمایند. خدایا نصرت و پیروزی را که به من وعده فرموده ای برسان، خدایا صبحگاهان، به آنها نیکی خویش را ارزانی دار». <ref>ابن‌هشام، السیرة‌النبویه، ج ۱، ص ۶۲۱؛ واقدی، المغازی، ج ۱، ص ۵۹؛ طبری، تاریخ، ج ۲، ص ۴۴۱</ref>
این جنگ، برای دین توحید و آیین جهانی اسلام ارزش حیاتی داشت و فتحی که در آن نصیب مسلمانان شد پایه و مادر تمام فتوحاتِ آینده گردید و اهمیت آن تا حدّی بود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دست به دعا برداشت و به درگاه خداوند متعال عرض کرد:


و در حدیث دیگر است که وقتی آن حضرت، کثرتِ مشرکان و قلّت مسلمانان را دید، روی به قبله نموده، عرض کرد: «أَللّهُمَّ أَنْجِزْلی ما وَعَدْتَنی أَللّهُمَّ إِنْ تُهْلَکُ هذِهِ الْعِصابَةُ لاتُعْبَدُ فِی الْاَرْضِ؛ خدایا آنچه را که به من وعده فرمودی به انجام رسان، که اگر این گروه هلاک شوند، دیگر در روی زمین پرستش نخواهی شد». <ref>ابن ابی‌شیبه کوفی، المصنف، ج ۷، ص ۹۵؛ ج ۸، ص ۴۷۴؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۴۳۷ ; مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۲۲۱</ref>
«اللّهُمَّ هذِهِ قُرَیشُ قَدْ أَقْبَلَتْ بِخُیلائِها وَ فَخْرِها تُحادُکَ وَ تُکَذِّبُ رَسُولَکَ اللّهُمَّ فَنَصْرَکَ الَّذی وَعَدْتَنی اللّهُمَّ أَحْسِنْهُمُ الْغَداةَ؛ خدایا این قبیله قریش اند که با همه تکبر و تفاخرشان با تو به مبارزه برخاسته، پیامبرت را تکذیب می‌نمایند. خدایا نصرت و پیروزی را که به من وعده فرموده‌ای برسان، خدایا صبحگاهان، به آنها نیکی خویش را ارزانی دار<ref>ابن‌هشام، السیرة‌النبویه، ج ۱، ص ۶۲۱؛ واقدی، المغازی، ج ۱، ص ۵۹؛ طبری، تاریخ، ج ۲، ص ۴۴۱</ref>».


و آن قدر دست هایش را به دعا بلند نگاه داشت که ردایش از دوش مبارک افتاد.
و در حدیث دیگر است که وقتی آن حضرت، کثرتِ مشرکان و قلّت مسلمانان را دید، روی به قبله نموده، عرض کرد: «أَللّهُمَّ أَنْجِزْلی ما وَعَدْتَنی أَللّهُمَّ إِنْ تُهْلَکُ هذِهِ الْعِصابَةُ لاتُعْبَدُ فِی الْاَرْضِ؛ خدایا آنچه را که به من وعده فرمودی به انجام رسان، که اگر این گروه هلاک شوند، دیگر در روی زمین پرستش نخواهی شد<ref>ابن ابی‌شیبه کوفی، المصنف، ج ۷، ص ۹۵؛ ج ۸، ص ۴۷۴؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۴۳۷ ; مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۲۲۱</ref>».


=پرچم‌دار و قهرمان نمونه جنگ بدر=
و آن قدر دست‌هایش را به [[دعا]] بلند نگاه داشت که ردایش از دوش مبارک افتاد.


پرچم‌دار و علم دارِ رسول خدا (ص) در جنگ بدر [[علی (ع)]] بود. <ref>ابن‌هشام، السیرة‌النبویه، ج ۱، ص ۶۱۲ ـ ۶۱۳؛ هیثمی، مجمع‌ الزوائد، ج ۶، ص ۹۲ ـ ۹۳</ref>
== پرچم‌دار و قهرمان نمونه جنگ بدر ==
پرچم‌دار و علم دارِ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در [[غزوه بدر|جنگ بدر]] [[علی بن ابی طالب|علی(علیه‌السلام)]] بود<ref>ابن‌هشام، السیرة‌النبویه، ج ۱، ص ۶۱۲ ـ ۶۱۳؛ هیثمی، مجمع‌ الزوائد، ج ۶، ص ۹۲ ـ ۹۳</ref>.


[[ابن سعد]] در [[الطبقات الکبری]] از [[قتاده]] روایت می کند که: صاحب لِواء رسول خدا (ص) در روز بدر و در هر جنگ دیگر علی بن ابی‌طالب(ع) بود. <ref>ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبری، ج ‌۳، ص ۱۶</ref>
[[ابن سعد]] در [[الطبقات الکبری]] از [[قتاده]] روایت می‌کند که: صاحب لِواء رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز بدر و در هر جنگ دیگر علی بن ابی‌طالب(علیه‌السلام) بود<ref>ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبری، ج ‌۳، ص ۱۶</ref>.


[[طبری]] در تاریخِ خود نقل کرده است که، صاحبِ لواء رسول الله (ص) ، علی بن ابی‌طالب (ع) و صاحب رایتِ (پرچم) اَنصار، [[سَعْدِ بْنِ عُباده]] بود. <ref>طبری، تاریخ، ج ۲، ص ۱۳۸</ref>
[[طبری]] در تاریخِ خود نقل کرده است که، صاحبِ لواء رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) و صاحب رایتِ (پرچم) اَنصار، [[سعد بن عباده]] بود<ref>طبری، تاریخ، ج ۲، ص ۱۳۸</ref>.


قهرمان و یگانه مجاهد و فداکارِ این غزوه و غزواتِ دیگر، امیرالمؤمنین(ع) بود. با اینکه هنوز سنّ آن حضرت به بیست نرسیده و پیش از این غزوه در جنگ و نبرد دیگری شرکت نکرده بود مردانگی ها و شجاعت هایی که از او ظاهر شد از افراد باسابقه و رزمندگان و مردان سالخورده ظاهر نگشت. سهم آن حضرت در این میدانِ جهاد، از لحاظ عددِ کسانی که مجاهدان اسلام، از مشرکین کشتند تقریباً برابر با سهام دیگران شد. طبق روایتِ الإرشاد، سی و شش نفر از نامداران مشرکین، به اتّفاق اَقوال، به دست امیرالمؤمنین (ع) کشته شدند؛ به جز گروهی دیگر که در قاتلان آنها اختلاف شده، و غیر از کسانی که آن حضرت با دیگران در قتلشان شرکت داشت. <ref>مفید، الارشاد، ج ۱، ص ۷۰ ـ ۷۲</ref>
قهرمان و یگانه مجاهد و فداکارِ این غزوه و غزواتِ دیگر، امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بود. با اینکه هنوز سنّ آن حضرت به بیست نرسیده و پیش از این غزوه در جنگ و نبرد دیگری شرکت نکرده بود مردانگی‌ها و شجاعت‌هایی که از او ظاهر شد از افراد باسابقه و رزمندگان و مردان سالخورده ظاهر نگشت. سهم آن حضرت در این میدانِ جهاد، از لحاظ عددِ کسانی که مجاهدان اسلام، از مشرکین کشتند تقریباً برابر با سهام دیگران شد. طبق روایتِ الإرشاد، سی و شش نفر از نامداران مشرکین، به اتّفاق اَقوال، به دست امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) کشته شدند؛ به جز گروهی دیگر که در قاتلان آنها اختلاف شده، و غیر از کسانی که آن حضرت با دیگران در قتلشان شرکت داشت<ref>مفید، الارشاد، ج ۱، ص ۷۰ ـ ۷۲</ref>.


آیه: «هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فی رَبِّهِمْ؛ <ref>آیه 19 سوره حج</ref> این دو [گروه] دشمنان یکدیگرند که درباره پروردگارشان باهم ستیزه می‌کنند»، در مورد مبارزه حضرت علی (ع) با [[وَلید بن عُتْبه]] و [[حمزه با عُتْبه]] و [[عبیدة بن حارث بن عبدالمطلب]] در این غزوه نازل شد. <ref>بخاری، صحیح، ج ۵، ص ۶ ـ ۷؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۸، ص ۲۴۶؛ فرات کوفی، تفسیر، ص ۲۷۱ ـ ۲۷۲؛ طبری، جامع‌ البیان، ج ۱۷، ص ۱۷۲ـ ۱۷۳؛ واحدی، اسباب‌ النزول، ص ۲۳۱؛ طبرسی، مجمع‌ البیان ج ۷، ص ۱۳۹</ref>
آیه: {{متن قرآن |هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فی رَبِّهِمْ |آیه = 19 |سوره = حج }} این دو [گروه] دشمنان یکدیگرند که درباره پروردگارشان باهم ستیزه می‌کنند»، در مورد مبارزه حضرت علی (علیه‌السلام) با [[وَلید بن عُتْبه]] و [[حمزه با عُتْبه]] و [[عبیدة بن حارث بن عبدالمطلب]] در این غزوه نازل شد<ref>بخاری، صحیح، ج ۵، ص ۶ ـ ۷؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۸، ص ۲۴۶؛ فرات کوفی، تفسیر، ص ۲۷۱ ـ ۲۷۲؛ طبری، جامع‌ البیان، ج ۱۷، ص ۱۷۲ـ ۱۷۳؛ واحدی، اسباب‌ النزول، ص ۲۳۱؛ طبرسی، مجمع‌ البیان ج ۷، ص ۱۳۹</ref>.


[[معاویه]] گفت: «علی را در این غزوه دیدم مانند شیر هیچ کس در نبرد با او ایستادگی نمی‌کرد، مگر آنکه او را می کشت؛ و بر چیزی نمی زد مگر آن که آن را پاره می‌ساخت. <ref>ابونعیم اصفهانی، حلیة‌ الأولیاء، ج ۹، ص ۱۴۵؛ فیروزآبادی، فضائل‌ الخمسه، ج ۲، ص ۳۱۶ – ۳۱۷</ref>
[[معاویه]] گفت: «علی را در این غزوه دیدم مانند شیر هیچ کس در نبرد با او ایستادگی نمی‌کرد، مگر آنکه او را می‌کشت؛ و بر چیزی نمی‌زد مگر آن که آن را پاره می‌ساخت<ref>ابونعیم اصفهانی، حلیة‌ الأولیاء، ج ۹، ص ۱۴۵؛ فیروزآبادی، فضائل‌ الخمسه، ج ۲، ص ۳۱۶ – ۳۱۷</ref>.


در این غزوه بود که صدای آسمانی شنیده شد: «لا سَیفَ إِلّا ذوالْفَقارِ وَلافَتی إِلّا عَلِی» <ref>۱۰- طبری، تاریخ، ج ۲، ص ۱۹۷</ref>
در این غزوه بود که صدای آسمانی شنیده شد: «لا سَیفَ إِلّا ذوالْفَقارِ وَلافَتی إِلّا عَلِی<ref>۱۰- طبری، تاریخ، ج ۲، ص ۱۹۷</ref>».


در غزوه بدر بود که جبرئیل، [[میکائیل]] و [[اسرافیل]]، هریک با گروه خود از فرشتگان، هنگامی که علی (ع) برای آوردن آب برای پیغمبر (ص) و اصحاب رفته بود، ادای احترام کرده و سلام کردند. <ref>ابن‌ عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۳۳۷؛ طبری، ذخائر العقبی، ص ۶۸؛ ابن‌ دمشقی، جواهر المطالب، ج ۱، ص ۹۱؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج ۱۰، ص ۴۲۱</ref>
در غزوه بدر بود که [[جبرئیل]]، [[میکائیل]] و [[اسرافیل]]، هریک با گروه خود از فرشتگان، هنگامی که علی (علیه‌السلام) برای آوردن آب برای پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب رفته بود، ادای احترام کرده و سلام کردند<ref>ابن‌ عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۳۳۷؛ طبری، ذخائر العقبی، ص ۶۸؛ ابن‌ دمشقی، جواهر المطالب، ج ۱، ص ۹۱؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج ۱۰، ص ۴۲۱</ref>.


[[سید حمیری]] در این اشعار به این فضیلت اشاره کرده است:
[[سید حمیری]] در این اشعار به این فضیلت اشاره کرده است:


اُقْسِمُ بِاللهِ وَآلائِهِ
{{شعر}}{{ب |اُقْسِمُ بِاللهِ وَآلائِهِ |وَالْمَرءُ عَمّا قالَ مسْؤُولٌ }}{{پایان شعر}}
 
{{شعر}}{{ب |إِنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ |عَلَی التُّقی والبِرُّ مَجْبُولٌ }}{{پایان شعر}}
وَالْمَرءُ عَمّا قالَ مسْؤُولٌ
«به خداوند و نعمت‌هایش قسم یاد می‌کنم که هرکس نسبت به گفته خویش مسئول است، به درستی که طینت علی بن ابی‌طالب بر تقوا و نیکی سرشته شده است».
 
وی به خداوند و نعمت‌هایش قسم یاد می‌کند که هرکس نسبت به گفته خویش مسئول است و به درستی که طینت علی بن ابی‌طالب بر تقوا و نیکی سرشته شده است. تا آن‌که می‌گوید:
إِنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ
 
عَلَی التُّقی والبِرُّ مَجْبُولٌ
 
«به خداوند و نعمت هایش قسم یاد می کنم که هرکس نسبت به گفته خویش مسئول است، به درستی که طینت علی بن ابی‌طالب بر تقوا و نیکی سرشته شده است».
 
وی به خداوند و نعمت هایش قسم یاد می کند که هرکس نسبت به گفته خویش مسئول است و به درستی که طینت علی بن ابی‌طالب بر تقوا و نیکی سرشته شده است. تا آن‌که می گوید:
 
«ذاکَ الَّذی سَلَّمَ فی لَیلَةٍ
 
عَلَیهِ میکالُ وَجبْریلُ
 
میکالُ فی أَلْفٍ وَجَبْریلُ فی


أَلْفٍ وَیتْلُوهُمُ سرافیلُ


او آن کسی است که در یک شب بر او میکائیل و جبرئیل درود فرستادند؛ میکائیل همراه با هزار ملک و جبرئیل هم با هزار ملک که اسرافیل به دنباله آنها آمد». <ref>طوسی، الامالی، ص ۱۹۷ ـ ۱۹۸؛ طبری، بشارة المصطفی، ص ۹۴ ـ ۹۵؛ اربلی، کشف‌ الغمه، ج ۲، ص ‌۱۸ ـ ۱۹</ref>
{{شعر}}{{ب |ذاکَ الَّذی سَلَّمَ فی لَیلَةٍ |عَلَیهِ میکالُ وَجبْریلُ }}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب |میکالُ فی أَلْفٍ وَجَبْریلُ فی |أَلْفٍ وَیتْلُوهُمُ سرافیلُ }}{{پایان شعر}}
او آن کسی است که در یک شب بر او میکائیل و جبرئیل درود فرستادند؛ میکائیل همراه با هزار ملک و جبرئیل هم با هزار ملک که اسرافیل به دنباله آنها آمد<ref>طوسی، الامالی، ص ۱۹۷ ـ ۱۹۸؛ طبری، بشارة المصطفی، ص ۹۴ ـ ۹۵؛ اربلی، کشف‌ الغمه، ج ۲، ص ‌۱۸ ـ ۱۹</ref>».


=پانویس=
== پانویس ==
{{پانویس|2}}
{{پانویس}}


[[رده:غزوات پیامبر]]
[[رده:تاریخ]]
[[رده:جنگ های صدر اسلام]]
[[رده:تاریخ اسلام]]  
[[رده:تاریخ زندگانی پیامبر]]
[[رده:جنگ‌ها]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۷

غزوه بدر.jpg

غزوه بدر نخستین جنگ بزرگ مسلمانان با کفار قریش بود که در سال دوم هجرت رخ داد و موجب شکست مفتضحانه دشمن گردید. پیامبر شخصاً در آن شرکت نموده و فرماندهی جنگ را در دست داشت. بدر در جنوب غربی مدینه بین مدینه و مکه قرار گرفته و از این رو آن را بدر می‌گویند که نام صاحب آب‌های آن بدر بوده است. علت این جنگ فشارهایی بود که کفار قریش بر مسلمانان وارد می‌کردند، از طرفی کفار، اموال مهاجران را در مکه مصادره کرده بودند و به طور کلی می‌خواستند مسلمانان را در مدینه در فشار محاصره اقتصادی قرار دهند و روشن است که اگر این فشار ادامه می‌یافت دست کم جلوی توسعه و گسترش اسلام گرفته می‌شد. در این نبرد که اولین رویاروی اسلام با کفر بود 313 نفر از مسلمانان که 77 نفرشان از مهاجران بودند و بقیه از انصار شرکت داشتند. سرانجام جنگ با پیروزی اسلام و شکست دشمن پایان یافت و از مسلمانان چهارده یا بیست و دو نفر به افتخار شهادت رسیدند. از کفار، 70 نفر کشته شدند و 70 نفر اسیر گشتند.

زمان غزوه بدر

در هفدهم یا نوزدهم ماه مبارک رمضان سال دوم هجرت غزوه بدر اتّفاق افتاد[۱].

علت وقوع جنگ بدر

مسلمانان تا پیش از هجرت به شدت توسط کفار مکه تحت فشار بودند و مورد اذیت و آزار و شکنجه قرار می‌گرفتند؛ ولی از سوی خداوند اجازه رویارویی و جنگ با مشرکان قریش را نداشتند و تنها به صبر فرا خوانده می‌شدند. با هجرت مسلمانان به مدینه خداوند ضمن برشمردن ستم‌هایی که بر مسلمانان رفته بود به آنان اجازه مبارزه داد[۲]:

Ra bracket.png اُذِنَ لِلَّذینَ یقاتَلونَ بِاَنَّهُم ظُلِموا و اِنَّ‌ اللّهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر * الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَ بِیعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ یذْکرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کثِیرًا وَلَینْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ ینْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِی عَزِیزٌ [حجّ‌–۳۹ ـ ۴۰] La bracket.png. به کسانی که [ستمکارانه‏] مورد جنگ و هجوم قرار می‏‌گیرند، به سبب آنکه به آنان ستم شده اذن جنگ داده شده، مسلماً خدا بر یاری دادن آنان تواناست * هم‌آنان که به ناحق از خانه ‏هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز این‌که می‏‌گفتند: پروردگار ما خدا است و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‏‌ها و کلیساها و کنیسه‏‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‏‌شود به شدت ویران می‌شدند و قطعاً خدا به کسانی که دین‏ او را یاری می‏‌دهند یاری می‏‌رساند مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‏ ناپذیر است[۳].

یکی از راه‌هایی که مسلمانان برای تلافی این ظلم داشتند مصادره کالاهای کاروانهای تجاری اهل مکه بود. چرا که ثروت مسلمانان مهاجر مقیم مدینه، از طرف قریش مصادره شده بود، و بسیار بجا بود که مسلمانان کالاهای تجارتی آنان را ضبط کنند و اگر قریش، بر عناد و لجاجت خود در مصادره اموال مسلمانان مهاجر استقامت ورزند، مسلمانان متقابلا کالاهای تجارتی را میان خود به عنوان غنیمت جنگی تصرف کنند[۴].

تا پیش از جنگ بدر مسلمانان چند سریه و غزوه داشتند که هدف از آنها ضربه زدن به قریش و تصرف کاروانهای تجاری آنان بود، هر چند که جز سریه نخله، هیچ یک نتیجه‌ای نداشت. در این سریه که در ماه حرام و به فرماندهی عبدالله‌ بن جحش و حدود یک ماه و نیم پیش از غزوه بدر رخ داد، با کشته شدن یک تن از مشرکان (عمرو‌ بن حضرمی) و اسارت دو تن، کاروان تجاری به غنیمت گرفته شد. قریش این شکست را مایه سرافکندگی خود در میان قبایل عرب می‌دانست و طالب خونبهای عمرو‌ بن حضرمی بود. این موضوع نقش قابل توجهی در وقوع جنگ بدر داشت.

از جمله کاروان‌های تجاری که به دست مسلمانان نیفتاد کاروانی بود که به سرکردگی ابوسفیان به مقصد غزه می‌رفت. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تا ذوالعُشَیره (در ۵ منزلی مدینه) پیش رفت؛ ولی بدان دست نیافت پس پیامبر به مدینه بازگشت. ابوسفیان با هشدارهایی که دریافت کرد می‌دانست که در بازگشت مسلمانان در کمین کاروان او خواهند نشست، ازاین‌رو از سرزمین تبوک ضمضم ‌بن عمرو را برای جلب کمک قریش، به مکه اعزام کرد. از سوی دیگر گزارشگران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و به روایتی، جبرئیل نیز خبر بازگشت کاروان را از غزه به سوی مکه به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) دادند[۵].

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مسلمانان را به حرکت فرمان داد. مردم حرکت کردند برخی مشتاقانه فرمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را پذیرفتند و شماری از خوف انتقام قریش با کراهت و سنگینی دستور او را استقبال کردند. گروه زیادی از اصحاب هم چون با خروج پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) موافق نبودند همراه او بیرون نرفتند و در این مورد سخن‌ و گفتگو بسیار شد[۶].

خداوند متعال در قرآن واکنش مسلمانان را چنین بازگو فرموده است: Ra bracket.png کما أَخْرَجَک رَبُّک مِنْ بَیتِک بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ لَکارِهُونَ، یجادِلُونَک فِی الْحَقِّ بَعْدَ ما تَبَینَ کأَنَّما یساقُونَ إِلَی الْمَوْتِ وَ هُمْ ینْظُرُونَ [انفال–5] La bracket.png. همان‌گونه که پروردگارت تو را از خانه ‌ات به حقّ بیرون آورد و حال آن که دسته‌ای از مؤمنان سخت کراهت داشتند؛ با تو درباره حقّ -بعد از آن که روشن گردید- مجادله می‌کنند. گویی که آنان را به سوی مرگ می‌رانند و ایشان (بدان) می‌نگرند.

بدر و پیروزی مسلمانان

پیروزی اسلام و مسلمانان در زیر پرچم توحید و فرماندهی وجود شریف پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ بدر، از پیروزی‌های بسیار چشمگیر و با عظمت و اهمیت تاریخ اسلام است. این غزوه، نخستین مقابله سپاه اسلام با کفر و نبرد اهل توحید با اهل شرک بود.

مشرکان در این جنگ از جنبه ساز و برگ و اسلحه و مهمّات بر مسلمانان برتری داشتند و نفرات و افراد آنها تقریباً سه برابر سپاه اسلام بود.

پیروزی سپاه اسلام در این جنگ برای آینده اسلام از ارزش و اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود و در تعیین مسیر تاریخ اسلام به حسب ظاهر تأثیر فراوان داشت.

این جنگ، برای دین توحید و آیین جهانی اسلام ارزش حیاتی داشت و فتحی که در آن نصیب مسلمانان شد پایه و مادر تمام فتوحاتِ آینده گردید و اهمیت آن تا حدّی بود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دست به دعا برداشت و به درگاه خداوند متعال عرض کرد:

«اللّهُمَّ هذِهِ قُرَیشُ قَدْ أَقْبَلَتْ بِخُیلائِها وَ فَخْرِها تُحادُکَ وَ تُکَذِّبُ رَسُولَکَ اللّهُمَّ فَنَصْرَکَ الَّذی وَعَدْتَنی اللّهُمَّ أَحْسِنْهُمُ الْغَداةَ؛ خدایا این قبیله قریش اند که با همه تکبر و تفاخرشان با تو به مبارزه برخاسته، پیامبرت را تکذیب می‌نمایند. خدایا نصرت و پیروزی را که به من وعده فرموده‌ای برسان، خدایا صبحگاهان، به آنها نیکی خویش را ارزانی دار[۷]».

و در حدیث دیگر است که وقتی آن حضرت، کثرتِ مشرکان و قلّت مسلمانان را دید، روی به قبله نموده، عرض کرد: «أَللّهُمَّ أَنْجِزْلی ما وَعَدْتَنی أَللّهُمَّ إِنْ تُهْلَکُ هذِهِ الْعِصابَةُ لاتُعْبَدُ فِی الْاَرْضِ؛ خدایا آنچه را که به من وعده فرمودی به انجام رسان، که اگر این گروه هلاک شوند، دیگر در روی زمین پرستش نخواهی شد[۸]».

و آن قدر دست‌هایش را به دعا بلند نگاه داشت که ردایش از دوش مبارک افتاد.

پرچم‌دار و قهرمان نمونه جنگ بدر

پرچم‌دار و علم دارِ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ بدر علی(علیه‌السلام) بود[۹].

ابن سعد در الطبقات الکبری از قتاده روایت می‌کند که: صاحب لِواء رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز بدر و در هر جنگ دیگر علی بن ابی‌طالب(علیه‌السلام) بود[۱۰].

طبری در تاریخِ خود نقل کرده است که، صاحبِ لواء رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) و صاحب رایتِ (پرچم) اَنصار، سعد بن عباده بود[۱۱].

قهرمان و یگانه مجاهد و فداکارِ این غزوه و غزواتِ دیگر، امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بود. با اینکه هنوز سنّ آن حضرت به بیست نرسیده و پیش از این غزوه در جنگ و نبرد دیگری شرکت نکرده بود مردانگی‌ها و شجاعت‌هایی که از او ظاهر شد از افراد باسابقه و رزمندگان و مردان سالخورده ظاهر نگشت. سهم آن حضرت در این میدانِ جهاد، از لحاظ عددِ کسانی که مجاهدان اسلام، از مشرکین کشتند تقریباً برابر با سهام دیگران شد. طبق روایتِ الإرشاد، سی و شش نفر از نامداران مشرکین، به اتّفاق اَقوال، به دست امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) کشته شدند؛ به جز گروهی دیگر که در قاتلان آنها اختلاف شده، و غیر از کسانی که آن حضرت با دیگران در قتلشان شرکت داشت[۱۲].

آیه: Ra bracket.png هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فی رَبِّهِمْ [حج–19] La bracket.png این دو [گروه] دشمنان یکدیگرند که درباره پروردگارشان باهم ستیزه می‌کنند»، در مورد مبارزه حضرت علی (علیه‌السلام) با وَلید بن عُتْبه و حمزه با عُتْبه و عبیدة بن حارث بن عبدالمطلب در این غزوه نازل شد[۱۳].

معاویه گفت: «علی را در این غزوه دیدم مانند شیر هیچ کس در نبرد با او ایستادگی نمی‌کرد، مگر آنکه او را می‌کشت؛ و بر چیزی نمی‌زد مگر آن که آن را پاره می‌ساخت[۱۴].

در این غزوه بود که صدای آسمانی شنیده شد: «لا سَیفَ إِلّا ذوالْفَقارِ وَلافَتی إِلّا عَلِی[۱۵]».

در غزوه بدر بود که جبرئیل، میکائیل و اسرافیل، هریک با گروه خود از فرشتگان، هنگامی که علی (علیه‌السلام) برای آوردن آب برای پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب رفته بود، ادای احترام کرده و سلام کردند[۱۶].

سید حمیری در این اشعار به این فضیلت اشاره کرده است:

اُقْسِمُ بِاللهِ وَآلائِهِ وَالْمَرءُ عَمّا قالَ مسْؤُولٌ
إِنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ عَلَی التُّقی والبِرُّ مَجْبُولٌ

«به خداوند و نعمت‌هایش قسم یاد می‌کنم که هرکس نسبت به گفته خویش مسئول است، به درستی که طینت علی بن ابی‌طالب بر تقوا و نیکی سرشته شده است». وی به خداوند و نعمت‌هایش قسم یاد می‌کند که هرکس نسبت به گفته خویش مسئول است و به درستی که طینت علی بن ابی‌طالب بر تقوا و نیکی سرشته شده است. تا آن‌که می‌گوید:


ذاکَ الَّذی سَلَّمَ فی لَیلَةٍ عَلَیهِ میکالُ وَجبْریلُ
میکالُ فی أَلْفٍ وَجَبْریلُ فی أَلْفٍ وَیتْلُوهُمُ سرافیلُ

او آن کسی است که در یک شب بر او میکائیل و جبرئیل درود فرستادند؛ میکائیل همراه با هزار ملک و جبرئیل هم با هزار ملک که اسرافیل به دنباله آنها آمد[۱۷]».

پانویس

  1. ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۶۲۶؛ مفید، مسارالشیعه، ص ۲۹؛ بهائی، توضیح‌المقاصد، ص ۱۶
  2. دائره المعارف قرآن کریم، مدخل بدر
  3. قرآن ترجمه انصاریان
  4. فروغ ابدیت، جعفر سبحانى ،ص۴۷۳
  5. دائره المعارف قرآن کریم، مدخل بدر
  6. ترجمه المغازى، متن، ص:۱۶
  7. ابن‌هشام، السیرة‌النبویه، ج ۱، ص ۶۲۱؛ واقدی، المغازی، ج ۱، ص ۵۹؛ طبری، تاریخ، ج ۲، ص ۴۴۱
  8. ابن ابی‌شیبه کوفی، المصنف، ج ۷، ص ۹۵؛ ج ۸، ص ۴۷۴؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۴۳۷ ; مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۲۲۱
  9. ابن‌هشام، السیرة‌النبویه، ج ۱، ص ۶۱۲ ـ ۶۱۳؛ هیثمی، مجمع‌ الزوائد، ج ۶، ص ۹۲ ـ ۹۳
  10. ابن‌ سعد، الطبقات‌ الکبری، ج ‌۳، ص ۱۶
  11. طبری، تاریخ، ج ۲، ص ۱۳۸
  12. مفید، الارشاد، ج ۱، ص ۷۰ ـ ۷۲
  13. بخاری، صحیح، ج ۵، ص ۶ ـ ۷؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۸، ص ۲۴۶؛ فرات کوفی، تفسیر، ص ۲۷۱ ـ ۲۷۲؛ طبری، جامع‌ البیان، ج ۱۷، ص ۱۷۲ـ ۱۷۳؛ واحدی، اسباب‌ النزول، ص ۲۳۱؛ طبرسی، مجمع‌ البیان ج ۷، ص ۱۳۹
  14. ابونعیم اصفهانی، حلیة‌ الأولیاء، ج ۹، ص ۱۴۵؛ فیروزآبادی، فضائل‌ الخمسه، ج ۲، ص ۳۱۶ – ۳۱۷
  15. ۱۰- طبری، تاریخ، ج ۲، ص ۱۹۷
  16. ابن‌ عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۳۳۷؛ طبری، ذخائر العقبی، ص ۶۸؛ ابن‌ دمشقی، جواهر المطالب، ج ۱، ص ۹۱؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج ۱۰، ص ۴۲۱
  17. طوسی، الامالی، ص ۱۹۷ ـ ۱۹۸؛ طبری، بشارة المصطفی، ص ۹۴ ـ ۹۵؛ اربلی، کشف‌ الغمه، ج ۲، ص ‌۱۸ ـ ۱۹