حضرت عیسی (علیه‌السلام) پیامبر مسیحیان و یکی از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت است. کتاب آسمانی او انجیل نام دارد و او آخرین پیامبر قبل از پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه وآله وسلم) و از بشارت‌دهندگان به ظهور آن حضرت بود. حضرت عیسی (علیه‌السلام) دارای مقام امامت بود. از معجزات اوست: خلق مرغ، زنده کردن مردگان، شفای کور مادرزاد و برصی و خبر دادن از غیب. مطابق با قرآن عیسی (علیه‌السلام) به گونه‏‌ای اعجازآمیز از مریم عذراء و مقدس متولد شد و سپس در گهواره شروع به سخن گفتن کرد و پیامبری خود را بشارت داد. مسیحیان بر این باورند که عیسی (علیه‌السلام) توسط یهود به صلیب کشیده شده و به شهادت رسیده است اما مطابق با قرآن هنگامی که یهود بر آن جناب شورید و تصمیم گرفت او را به قتل برساند، خدای تعالی او را از دست یهود نجات داد و به سوی خود بالا برد.

حضرت عیسی
حضرت عیسی.jpg
نام کاملحضرت عیسی (علیه‌السلام)، عبری: ישוע، یونانی باستان: Ἰησοῦς
مادرمریم (به عقیدهٔ مسیحیان پسر خدا بود)
مدفناورشلیم

ولادت

حضرت عیسی (علیه‌السلام) فرزند مریم دختر عمران است که خداوند او را برگزیده بر تمام زنان عالم برتری داد[۱]. ولادت حضرت عیسی (علیه‌السلام) ولادتی خاص است. مطابق با قرآن خداوند به حضرت مریم که معتکف در مسجد بود بشارت داد که به زودی صاحب فرزندی می‌گردد که از مقربان درگاه الهی خواهد شد[۲].

سپس خدای تعالی روح را (که یکی از فرشتگان بزرگ خدا است) نزد او فرستاد و روح به شکل بشری تمام عیار در برابر مریم مجسم شد و به او گفت: که فرستاده‌ای است از نزد معبودش، و پروردگارش وی را فرستاده تا به اذن او پسری به وی بدهد، پسری بدون پدر، و او را بشارت داد به این که بزودی از پسرش معجزات عجیبی ظهور می‌کند و نیز خبر داد که خدای تعالی بزودی او را به روح‌القدس تایید نموده، کتاب و حکمت و تورات و انجیلش می‌آموزد و به عنوان رسولی به سوی بنی اسرائیل گسیلش می‌دارد، رسولی دارای آیات بینات، و نیز به مریم از شان پسرش و سرگذشت او خبر داد، آنگاه در مریم بدمید و او را حامله کرد. مریم سپس به مکانی دور منتقل شد و در آن جا درد زائیدنش گرفت و درد زائیدن او را به طرف تنه نخله‌ای کشانید و با خود می‌گفت: ای کاش قبل از این مرده و از خاطره‌ها فراموش شده بودم، من همه چیز را و همه چیز مرا از یاد می‌برد، در این هنگام ندا شنید که:

غم مخور که پروردگارت پائین پایت نهر آبی قرار داده، تنه درخت را تکان بده تا پی در پی خرمای نورس از بالا بریزد، از آن خرما بخور و از آن آب بنوش و از فرزندی چون من خرسند باش، اگر از آدمیان کسی را دیدی، بگو من برای رحمان روزه گرفته‌ام و به همین جهت امروز با هیچ انسان سخن نمی‌گویم[۳].

مریم سپس به میان مردم آمد در حالی که فرزندش را در آغوش داشت. آنها وقتی او را به این حال دیدند، شروع کردند از هر سو به وی طعنه زدند و او را سرزنش نمودند چون دیدند دختری شوهر نرفته بچه دار شده است، گفتند: ای مریم چه عمل شگفت آوری کردی!، ای خواهر هارون نه پدرت بد مردی بود و نه مادرت بدکار! مریم اشاره کرد به کودکش که با او سخن بگوئید، مردم گفتند: ما چگونه با کسی سخن گوئیم که کودکی در گهواره است، در این جا عیسی به سخن درآمد و گفت: من بنده خدا هستم، خدای تعالی به من کتاب داد و مرا پیامبری از پیامبران کرد و هر جا که باشم با برکتم کرد و مرا به نماز و زکات سفارش کرد، مادام که زنده باشم بر احسان به مادرم سفارش فرمود و مرا نه جبار کرد و نه شقی، و سلام بر من روزی که به دنیا آمدم و روزی که می‌میرم و روزی که زنده برمی خیزم[۴].

قرآن ولادت آن حضرت را با ولادت حضرت آدم (علیه‌السلام) مشابه دانسته است[۵]. از این جهت که او نیز هم‌چون حضرت آدم (علیه‌السلام) بدون پدر متولد شد[۶].

تاریخ تولد

در ابتدا چنین به نظر می‌رسد که تاریخ تولد حضرت عیسی کاملا روشن است، چرا که خود مبدأ تاریخ گردیده و سایر حوادث تاریخی را با میلاد وی می‌سنجند، اما واقعیت این است که این تاریخ میلادی در ارتباط با تولد حضرت عیسی دقیق نیست.

به نظر عجیب می‌آید اگر بگوییم که عیسی در سال 4 قبل از میلاد، یا یکی دو سال قبل از آن متولد شده باشد، در این وقت هرودس کبیر هم‌چنان بر تخت سلطنت یهود نشسته بود و این معنا به ضمیمه‌ قراینی چند، از جمله عبارت لوقا در انجیل که می‌گوید: عیسی در سال یازدهم سلطنتتیبریوس قیصر متولد شد، ما را ناگزیر می‌سازد که تاریخ میلاد واقعی او را چند سال به عقب ببریم[۷].

هم چنین گزارش متی در مورد بازگشت یوسف و مریم به ناصره در زمان آرکلائوس[۸] با مدارک تاریخی منطبق نیست و او پس از هرودس به سلطنت نرسید[۹].

به هر حال روایات اناجیل در مورد تاریخ تولد حضرت عیسی فاقد ارزش تاریخی است. در مورد روز تولد حضرت عیسی نیز خبر مستندی در دست نیست و آن چه سنت مسیحی بر آن قرار گرفته است (که روز 25 دسامبر تاریخ تولد حضرت عیسی باشد) مطابق با تصمیم کلیساهای روم و غرب در سال 354 میلادی است و بیشتر جنبه سیاسی دارد:

در پاره‌ای از کشورهای اروپایی به ویژه روم، آیین مهرپرستی[۱۰] بسیار رواج داشت، روز 25 دسامبر، روز جشن اصلی آیین مهرپرستی، یعنی روز زایش آفتاب شکست ناپذیر بود. در چنین روزی جشن‌های بسیاری بر پا می‌شد و گرایندگان بسیاری به انجام مراسم و شعایری می‌پرداختند. کشیشان و کلیسا از این موقعیت استفاده کردند و بدون توجه به مخالفت‌های بسیار که ابراز شد[۱۱]، این روز را روز تولد عیسی اعلام، و بدین وسیله، از جریانی مخالف جلوگیری کردند[۱۲].

نسب

از آنجا که نسب حضرت مریم به نقلی به حضرت سلیمان و از طریق ایشان به حضرت یعقوب (علیه‌السلام) می‌رسد[۱۳]. حضرت عیسی (علیه‌السلام) نیز از انبیاء بنی اسرائیل (فرزندان حضرت یعقوب (علیه‌السلام) محسوب می‌شود.

محل تولد و زندگی

از عهد جدید برمی‌آید که حضرت مریم در شهری به نام ناصره در استان جلیل از فرشته‌ وحی باردار شد، ولی فرزندش را در بیت‌لحم به دنیا آورد: در ماه ششم جبرائیل فرشته از جانب خدا به شهری به نام ناصره که در استان جلیل واقع است به نزد دختری که در عقد مردی به نام یوسف از خاندان حضرت داود بود، فرستاده شد. نام این دختر مریم بود. فرشته وارد شد و به او گفت: «سلام... ای کسی که مورد لطف هستی، خدا با تو است... . ای مریم; نترس زیرا خداوند به تو لطف فرموده است. تو آبستن خواهی شد و پسری خواهی زایید و نام او را عیسی خواهی گذارد...[۱۴].

در آن روزها به منظور یک سرشماری عمومی در سراسر دنیای مردم، فرمانی از طرف امپراطور اوغطس صادر شد. وقتی دور اول این سرشماری انجام گرفت، کرینیوس فرماندار کل سوریه بود. پس برای سرشماری هر کس به شهر خود می‌رفت و یوسف نیز از شهر ناصره جلیل به یهودیه آمد تا در شهر داود که بیت‌لحم نام داشت، نام نویسی کند، زیرا او از خاندان داود بود. او مریم را که در این موقع در عقد او و باردار بود، همراه خود برد. هنگامی که در آن جا اقامت داشت، وقت تولد طفل فرارسید و مریم اولین فرزند خود را که پسر بود به دنیا آورد. اورا در قنداق پیچید و در آخوری خوابانید، زیرا در مسافرخانه جایی برای آنان نبود[۱۵].

مسیحیان، بر اساس تعالیم کتاب مقدس، اصرار دارند که محل تولد عیسی را بیت‌لحم، و محل پرورش او را ناصره، بدانند زیرا می‌خواهند بشارات و پیش‌گویی‌ها در مورد رهبر بنی اسرائیل و مسیح موعود را بر حضرت عیسی تطبیق نمایند.

هیرودیس پادشاه، از ستاره شناسان می‌پرسد: طبق پیشگویی پیامبران، مسیح در کجا باید به دنیا آید؟ ایشان پاسخ دادند: باید در بیت‌لحم متولد شود زیرا میکال نبی چنین پیش‌گویی کرده است: ای بیت‌لحم، ای شهر کوچک، تو در یهودیه دهکده‌ای بی‌ارزش نیستی، زیرا از تو پیشوایی ظهور خواهد کرد که قوم بنی اسرائیل را رهبری خواهد نمود[۱۶].

انجیل متی وقتی که از سکونت عیسی و والدینش در ناصره خبر می‌دهد، اضافه می‌کند: باز در اینجا پیشگویی انبیا جامه عمل پوشید که: او ناصری خوانده خواهد شد[۱۷]. لکن تطبیق آن اخبار بنی اسرائیل بر حضرت عیسی دشوار می‌نماید، زیرا:

اولاً، مجوسیان یا زرتشتیان پارسی، آدم‌پرست نبودند تا برای پرستش کودکی از شرق به بیت‌لحم سفر کنند. این در حالی است که متی می‌نویسد: چند مجوس ستاره‌شناس از مشرق زمین به اورشلیم آمده پرسیدند: کجاست کودکی که باید پادشاه یهود گردد؟ ما ستاره او را در سرزمین‌های دوردست شرق دیده ایم و آمده ایم تا او را بپرستیم[۱۸].

ثانیاً، مشخص نیست هنگامی که آنها این کودک را یافتند، چرا او را ترک گفتند و نه بشارت او را به مجوسیان دیگر دادند و نه خود آنها در زمره حواریون آن حضرت قرار گرفتند.

ثالثاً، نه تنها عیسی(علیه‌السلام) به تشکیل دولت اسرائیل نپرداخت و اسرائیلیان پراکنده را جمع نکرد، بلکه پس از تولد و آغاز فعالیت او، یهودیان پراکنده تر شده، و اورشلیم نابود و فلسطین منهدم گردید.

رابعاً، گزارش لوقا درباره سرشماری و اجبار والدین عیسی به حضور در بیت‌لحم، نه از نظر تاریخی صحیح است و نه از نظر منطقی. در تاریخ هیچ اثری از این سرشماری وجود ندارد. در مورد ناصری بودن حضرت عیسی نیز ملاحظاتی وجود دارد:

اولاً، این پیش گویی از انبیا در دست نیست که شخصی ناصری ظهور خواهد کرد.

ثانیاً، اصلا شهری به نام ناصره، در زمان میلاد حضرت مسیح وجود نداشته است. بله، قریه کوچکی (که به هیچ وجه نمی‌توان آن را شهر نامید) وجود داشته که از قرن چهارم میلادی زیارتگاه مسیحیان شده است.

ثالثاً، احتمالاً مراد از پیش‌گویی‌ها، ناضری بودن به معنای نذر و وقف خدا بودن یا به معنای «مواظب بر اجرای دقیق مراسم دینی بودن» است، نه ناصری به معنای انتساب به شهر ناصره[۱۹].

نام حضرت

در اقرب الموارد گوید: عیسی لفظی است عبرانی یا سریانی. به قولی آن مقلوب یسوع است که آن نیز عبرانی است[۲۰].

در المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب) در مورد معنای عیسی آمده است: اصل عیسی یشوع است و آن را نجات دهنده تفسیر کرده‌اند[۲۱].

نام دیگری که برای عیسی (علیه‌السلام) در قرآن آمده مسیح است. طبرسی در جوامع الجامع گفته است: اصل مسیح در عبرانی مشیحا بوده که معنایش مبارک است[۲۲]. همانگونه که خود گفت:   وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ [مریم–۳۱]  .

نبوت

حضرت عیسی (علیه‌السلام) به سوی بنی اسرائیل گسیل شد و مامور شد تا ایشان را به سوی دین توحید بخواند، و ابلاغ کند که من آمده‌ام به سوی شما و با معجزه‌ای از ناحیه پروردگارتان آمده‌ام و آن این است که برای شما (و پیش رویتان) از گل چیزی به شکل مرغ می‌سازم و سپس در آن می‌دمم، به اذن خدا مرغ زنده‌ای می‌شود و من کور مادرزاد و برصی غیر قابل علاج را شفا می‌دهم و مردگان را به اذن خدا زنده می‌کنم و بدانچه می‌خورید و بدانچه در خانه‌هایتان ذخیره می‌کنید خبر می‌دهم، که در این برای شما آیتی است بر این که خدا رب من و رب شما است و باید او را بپرستید.

عیسی (علیه‌السلام) مردم را به شریعت جدید خود که همان تصدیق شریعت موسی (علیه‌السلام) است دعوت می‌کرد، چیزی که هست بعضی از احکام موسی را نسخ نمود و آن حرمت پاره‌ای از چیزها است که در تورات به منظور گوشمالی و سخت‌گیری بر یهود حرام شده بود و بارها می‌فرمود: من با حکمت به سوی شما گسیل شده ام، تا برای‌تان بیان کنم آن چه را که مورد اختلاف شما است و نیز می‌فرمود: ای بنی اسرائیل من فرستاده خدا به سوی شمایم، در حالی که تورات را که کتاب آسمانی قبل از من بوده تصدیق دارم و در حالی که بشارت می‌دهم به رسولی که بعد از من می‌آید و نامش احمد است.

عیسی (علیه‌السلام) به وعده‌هایی که داده بود که فلان و فلان معجزه را آورده‌ام وفا کرد، هم مرغ خلق کرد و هم مردگان را زنده کرد و هم کور مادرزاد و برصی را شفا داد و هم به اذن خدا از غیب خبر داد.

عیسی (علیه‌السلام) هم‌چنان بنی اسرائیل را به توحید خدا و شریعت جدید دعوت کرد تا وقتی که از ایمان آوردنشان مایوس شد، و وقتی طغیان و عناد مردم را دید و استکبار کاهنان و احبار یهود از پذیرفتن دعوتش را مشاهده کرد، از میان عده کمی‌ که به وی ایمان آورده بودند چند نفر حواری انتخاب کرد تا او را در راه خدا یاری کنند.

از سوی دیگر یهود بر آن جناب شورید و تصمیم گرفت او را به قتل برساند، ولی خدای تعالی او را از دست یهود نجات داد و به سوی خود بالا برد و مساله عیسی ‌علیه‌السلام برای یهود مشتبه شد، بعضی خیال کردند که او را کشتند، بعضی دیگر پنداشتند که به دارش آویختند، خدای تعالی فرمود: نه آن بود و نه این، بلکه امر بر آنان مشتبه شد[۲۳] .[۲۴] .[۲۵] .[۲۶] [۲۷] .[۲۸].

حضرت عیسی در قرآن

حضرت عیسی (علیه‌السلام) در قرآن ۲۵ بار به عنوان عیسی، و ۱۳ بار به عنوان مسیح یاد شده است. حضرت عیسی یکی از پنج پیامبر صاحب شریعت[۲۹]. و از پیامبران اولو العزم است. مطابق با قرآن حضرت عیسی(علیه‌السلام)، بنده خدا[۳۰]. و رسول به سوی بنی اسرائیل[۳۱]. و یکی از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت بوده و کتابی به نام انجیل داشت[۳۲].

خدای تعالی نام او را مسیح عیسی نهاد[۳۳] و کلمة اللَّه و روحی از خدا خواند و دارای مقام امامت [۳۴] و از گواهان اعمال[۳۵]. و بشارت دهندگان به آمدن محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا) بود[۳۶]. وجیه و آبرومند در دنیا و آخرت و از مقربین بود[۳۷]. او از برگزیدگان بود[۳۸]. مبارک بود هر جا که باشد، تزکیه شده بود، آیتی بود برای مردم و رحمتی از خدا بود و احسان‌گری به مادرش، و از زمره کسانی بود که خدای تعالی به ایشان سلام کرد[۳۹]. و از کسانی بود که خدا کتاب و حکمتش آموخت[۴۰]. [۴۱]. آیات زیر آیاتی هستند که نام حضرت عیسی (علیه‌السلام) یا جریانی مرتبط با آن حضرت در آنها ذکر شده است:

  1. سوره بقره، آیه ۸۷
  2. سوره بقره، آیه ۲۵۳
  3. سوره آل عمران، آیه ۴۵-۴۹
  4. سوره آل عمران، آیه ۸۴
  5. سوره نساء، آیه ۱۵۷-۱۵۸
  6. سوره مائده، آیه ۱۱۰-۱۱۶
  7. سوره انعام، آیه ۸۵
  8. سوره مریم، آیه ۲۰-۳۴
  9. سوره زخرف، آیه ۶۳-۶۵
  10. سوره صف، آیه ۶-۱۴

چند نمونه از آیاتی که نام حضرت عیسی (علیه‌السلام) در آنها آمده است:

  •   إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ [آل عمران–۴۵]  : یاد کن هنگامی‌را که فرشتگان گفتند: ای مریم، خداوند تو را به کلمه‌ای از جانب خود که نامش مسیح، عیسی بن مریم است مژده می‌دهد، در حالی که او در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان است.
  •   وَزَکَرِیَّا وَیَحْیَیٰ وَعِیسَیٰ وَإِلْیَاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ [انعام–۸۵]  : و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را یاد کن که جملگی از شایستگان بودند.
  •   إِنَّ مَثَلَ عِیسَیٰ عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ [آل عمران–۵۹]  : در واقع مثل عیسی نزد خدا هم‌چون مثل خلقت آدم است که او را از خاک آفرید سپس بدو گفت: باش پس وجود یافت.

حضرت عیسی در روایات

  1. امام جعفر بن محمد (صادق): بدانید که اگر کسی عیسی بن مریم را انکار کند و به نبوت دیگر پیامبران اعتراف نماید، ایمان نیاورده است[۴۲].
  2. علی بن ابی طالب (علیه‌السلام) در وصف عیسی (علیه‌السلام): و اگر خواهی، از عیسی بن مریم (علیه‌السلام) برایت بگویم. او سنگ را بالش خود می‌کرد و جامه خشن می‌پوشید و نان خشک و گلوآزار می‌خورد. خورش او گرسنگی بود و چراغش در شب، ماه و سرپناهش در زمستان، آفتاب گیرهای صبح و عصر و میوه و سبزیجاتش، علف و گیاهانی که زمین برای چهار پایان می‌رویاند. نه زنی داشت که مایه گرفتاری او باشد و نه فرزندی که‌ اندوهگینش سازد و نه مال و ثروتی که دل او را به خود مشغول گرداند و نه طمعی که به خواریش اندازد. مرکب او دو پایش بود و خدمتکارش دو دست او[۴۳]!
  3. پیامبر خدا (صلی الله علیه): ای ام ایمن، مگر نمی‌دانی که برادرم عیسی شامی‌ را برای صبحانه نگه نمی‌داشت و صبحانه‌ای را برای شام؟ از برگ درختان تغذیه می‌کرد و از آب باران می‌آشامید، پلاس می‌پوشید و هر جا شب می‌رسید همان جا بیتوته می‌کرد و می‌گفت: هر روزی، روزی خود را می‌آورد[۴۴].
  4. سخنان نجواآمیز خدای تعالی با (علیه‌السلام): ای عیسی، چونان شخص دلسوز و مهربان، تو را به مهربانی سفارش می‌کنم تا با طلب شادی و خشنودی من، سزاوار دوستی من شوی. تو در بزرگی و در خردی برکت داده شدی و هر جا بودی با برکت بودی. گواهی می‌دهم که تو بنده من و زاده کنیز من هستی، با نافله‌ها به من نزدیک شو و به من توکل کن تا تو را کفایت کنم و غیر مرا به ولایت و دوستی برمگزین که تو را تنها می‌گذارم[۴۵].
  5. امام صادق (علیه‌السلام): یکی از روش‌های عیسی بن مریم گشت و گذار در شهرها بود. روزی با یکی از یاران خود که مردی کوته اندام بود و غالباً با عیسی (علیه‌السلام) همراهی می‌کرد، برای سیاحت بیرون رفت. چون عیسی به دریا رسید با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد. مرد کوتاه قد چون دید عیسی (علیه‌السلام) از آب گذشت با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد تا به عیسی (علیه‌السلام) رسید. در این هنگام دچار خودبینی و غرور شد... لذا در آب فرو رفت. پس از عیسی کمک خواست و آن حضرت دستش را گرفت و او را از آب بیرون کشید[۴۶].
  6. پیامبر خدا (صلی‌الله علیه وآله وسلم): عیسی بن مریم بر گوری گذشت که صاحب آن عذاب می‌کشید. سال بعد نیز بر همان گور گذشت و دید دیگر عذاب نمی‌شود. عرض کرد: پروردگارا، پارسال از این گور عبور کردم و صاحبش عذاب می‌شد و امسال که از آن می‌گذرم دیگر عذاب نمی‌کشد؟ خداوند جل جلاله به او وحی فرمود: ای روح‌الله، فرزند صالحی از او بزرگ شد و راهی را درست کرد و یتیمی‌ را سرپرستی نمود و من به خاطر این کارهای فرزندش، او را آمرزیدم[۴۷].
  7. به عیسی بن مریم (علیه‌السلام) عرض شد: چه کسی تو را ادب آموخت؟ فرمود: هیچ کس ادبم نیاموخت، بلکه زشتی نادانی را دیدم و از آن دوری گزیدم[۴۸].

عیسی از نظر کتاب مقدس

قدیمی‌ترین منبع موجود در مورد هویت حضرت عیسی(علیه‌السلام) کتاب عهد جدید است. در رساله‌های پولس و انجیل مرقس که نخستین نوشته‌های مسیحی‌اند سخنی از اصل و نسب آن حضرت نیست، که این مطلب می‌تواند دلیلی بر ناآشنایی این دو نویسنده با گذشته تاریخی وی باشد.

در نامه‌های پولس، عیسی(علیه‌السلام) نه یک بشر، بلکه خداوندی است که برای آمرزش گناهان بشر از آسمان به زمین نزول کرده و پس از مصلوب شدن، مجدداً به آسمان بازگشته است; بنابراین او نیازی به تاریخ و گذشته و خانواده ندارد. اما نویسندگان اناجیل متی و لوقا برای پر کردن خلأ موجود در انجیل مرقس شجره‌نامه‌ای از حضرت عیسی ذکر می‌کنند[۴۹].

درباره شجره‌نامه حضرت عیسی(علیه‌السلام) لازم است به نکاتی توجه شود:

  1. شجره‌نامه متی منشأ تاریخی و دقت لازم را ندارد و از درون سسست است; مثلا اجداد حضرت عیسی را به سه دسته چهارده نفری تقسیم نموده است، در حالی که در دسته سوم سیزده نفر ذکر شده‌اند; بنابراین افتادگی یا اشتباهی صورت گرفته است.
  2. این شجره‌نامه با شجره‌نامه‌ای که لوقا ذکر می‌کند تفاوت‌هایی دارد و معلوم نمی‌شود کدام یک صحیح اند. البته شجره‌نامه‌ای که لوقا ذکر می‌کند نسبت حضرت عیسی را تا حضرت آدم ابوالبشر بیان می‌کند که بیشتر شبیه تخیّل است و محققان به خود اجازه تأیید آن را نمی دهند.
  3. شجره‌نامه مذبور اگر هم صحیح باشد، شجره‌نامه یوسف، شوهر مریم است، نه شجره‌نامه عیسی; زیرا مسیحیان معتقدند که عیسی از روح‌القدس است، نه از یوسف[۵۰].

مسیحیان اصرار دارند که در شجره‌نامه بر دو مطلب تأکید گردد: یکی رساندن نسب عیسی به داود، تا بتوانند پیش گویی عهد عتیق را در مورد منجی و مصلحی که از نسل داود خواهد آمد و پادشاهی او را زنده خواهد کرد[۵۱]، بر حضرت عیسی تطبیق دهند; و دیگری، رساندن نسب وی به اسحاق; زیرا در کتاب مقدس آمده است: «ابراهیم، اسحاق را برای قربانی به قربانگاه برد و خداوند گوسفندی فدیه او کرد تا با زنده ماندنش مصلح جهانی از نسل او پدید آید.» [۵۲]

ولی طبق آن شجره‌نامه، این دو پیامبر از اجداد یوسف، شوهر مریم می‌شوند، نه خود عیسی; مگر این که به سبب قرابت خانوادگی یوسف و مریم، آن دو را از اجداد مریم هم به حساب آوریم.

در انجیل لوقا آمده است: «و بر حسب گمان خلق او عیسی- پسر یوسف بن هالی...[۵۳]». معلوم نیست که عبارت «برحسب گمان خلق» را خود لوقا ذکر کرده است، یا آن چنان که برخی محققین معتقدند، از اضافاتی است که بعدها وارد انجیل شده است[۵۴]. در هر حال این تعارض وجود دارد که بالاخره آیا عیسی پسر یوسف است، یا چنان که در جای دیگر کتاب مقدس به آن تصریح شده[۵۵]، عیسی متولد از روح‌القدس است؟

عروج

گرایش روزافزون مردم و یهودیان به دین حضرت عیسی (علیه‌السلام)، ‌ وحشت و نگرانی رؤسای یهود را برانگیخت و به قصد کشتن عیسی (علیه‌السلام) امپراطور روم را با خود همراه کردند، ولی با مشیّت و قدرت الهی نقشه قتل آنان به سرانجام نرسید، بلکه به اشتباه به جای حضرت عیسی (علیه‌السّلام) شخصی بنام یهودا اسخر یوطی را به قتل رساندند. [۵۶]

عروج حضرت عیسی به روایت قرآن

قرآن کریم داستان کشتن حضرت عیسی (علیه‌السلام) را چنین نقل می‌کند: «و گفتارشان که: ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم، در حالیکه نه او را کشتند و نه بر دار آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می‌کنند و قطعاً او را نکشتند، • بلکه خدا او را به سوی خود، بالا برد و خداوند توانا و حکیم است.» [۵۷] [۵۸]

عروج حضرت عیسی به روایت حدیث

حدیث موثقی از علی بن موسی (علیه‌السلام) منقول است که: «مشتبه نشد امر کشته شدن و مردن احدی از پیغمبران و حجت‌های خدا بر مردم به غیر از عیسی بن مریم که او را زنده از زمین بالا بردند و روحش را در میان آسمان و زمین قبض کردند و چون به آسمان رسید حق تعالی روحش را به بدنش باز گردانید...» [۵۹]

چگونگی وفات

نسبت به وفات حضرت عیسی (علیه‌السلام) اختلاف نظر وجود دارد و لذا مرحوم علامه مجلسی[۶۰] بعد از ذکر آیه ۵۵ سوره آل عمران [۶۱] که درباره حضرت عیسی (علیه‌السلام) توّفی به کار برده شده می‌فرماید:

در تفسیر این آیه بعضی گفته‌اند توّفی به معنی مرگ است و خداوند اول او را می‌میراند و بعد از سه ساعت او را زنده کرده و به آسمان می‌برد و بعضی گفته‌اند که مردن آن حضرت بعد از آمدن به زمین در آخر‌الزمان خواهد بود. [۶۲]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. سوره آل عمران، آیه 42
  2. سوره آل عمران، آیه 45
  3. سوره مریم، آیه ۲۰-۲۷
  4. سوره مریم، آیه ۲۷-۳۴
  5. سوره آل عمران، آیه ۵۲
  6. المیزان، ج۳، ص۲۱۲
  7. جان بی. ناس، تاریخ جامع ادیان، ص 582.
  8. انجیل متی، 2: 22
  9. جلال‌الدین آشتیانی، تحقیقی در دین مسیح، ص 147.
  10. Mithraism
  11. مسیحیان ابتدا ششم ژانویه را به عنوان تولد مسیح جشن می‌گرفتند و کلیسای شرق، کلیسای غرب را به خاطر اعلام 25 دسامبر به عنوان روز تولد عیسی محکوم و به خورشیدپرستی متهم کرد. همان، ص 148
  12. هاشم رضی، ادیان بزرگ جهان، ص 471.
  13. أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج۲، ص۱۳
  14. انجیل لوقا، 1: 26 ـ 32.
  15. انجیل لوقا، 2: 1 .
  16. انجیل متی، 2: 5 و 6
  17. انجیل متی، 23.
  18. انجیل متی، 2.
  19. جلال‌الدین آشتیانی، تحقیقی در دین مسیح، ص 151 و نیز ر. ک: محمدر ضا زیبایی نژاد، مسیحیت شناسی مقایسه ای، ص .47
  20. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۸۲.
  21. طباطبائی، المیزان، ج۳، ص۱۹۴.
  22. طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ج‏۱، ص۱۷۴.
  23. سوره آل عمران۴۵-۵۸
  24. سوره زخرف، ۶۳-۶۵
  25. سوره صف، ۶-۱۴
  26. سوره مائده، ۱۱۰-۱۱۱
  27. سوره نساء، ۱۵۷-۱۵۸
  28. ترجمه المیزان، ج۳، ص۴۴۱
  29. سوره شوری، آیه ۱۳
  30. سوره مریم، آیه ۳۰
  31. سوره آل عمران، آیه ۴۹
  32. سوره احزاب، آیه ۷، سوره شوری، آیه ۱۳، سوره مائده، آیه ۴۶
  33. سوره آل عمران، آیه ۴۵
  34. سوره نساء، آیه ۱۷۱
  35. سوره احزاب آیه ۷
  36. سوره نساء، آیه ۱۵۹، سوره مائده، آیه ۱۱۷
  37. سوره آل عمران، آیه ۴۵
  38. سوره آل عمران، آیه ۳۳
  39. سوره مریم، آیه ۱۹-۳۳
  40. سوره آل عمران، آیه ۴۸
  41. ترجمه المیزان، ج۳، ص۴۴۴
  42. الأنوار الساطعة فی شرح الزیارة الجامعة، ج۴، ص۴۹۶
  43. سیره نبوی «منطق عملی»، مصطفی دلشاد تهرانی، ج۱، ص۲۹۲
  44. حکم النبی الأعظم صلی الله علیه و آله و سلم (محمدی ری شهری)، ج۲، ص۲۸۱
  45. بحارالأنوار (علامه مجلسی)، ج۱۴، ص۲۸۹
  46. بحارالأنوار (علامه مجلسی)، ج۱۴، ص۲۵۴
  47. البرهان فی تفسیر القرآن (سید هاشم بحرانی)، ج۳، ص۷۱۱
  48. بحارالأنوار (علامه مجلسی)، ج۱۴، ص۳۲۶
  49. انجیل متی، 1: 1 ـ 18; انجیل لوقا، 3: 23 ـ 28
  50. انجیل لوقا، 1: 26 ـ 37; انجیل متی، 1: 18 ـ 22
  51. اشعیاء، 11: 1، و 2: 4
  52. برگرفته از: پیدایش، 22: 1، یهودیان و مسیحیان معتقدند که حضرت ابراهیم، اسحقاق را به قربانگاه برد، برخلاف مسلمانان که معتقدند حضرت اسماعیل، ذبیح الله است
  53. انجیل لوقا 3: 23
  54. کارل کائوتسکی، بنیادهای مسیحیت، ص 35; به نقل از: محمد رضا زیبایی نژاد، مسیحیت شناسی مقایسه ای، ص 43
  55. انجیل لوقا، 1: 35; انجیل متی، 1: 21
  56. پورمیر، میر جلال، داستان‌هائی از پیامبران (۶)، ‌ حضرت عیسی (علیه‌السّلام)، ‌ ص۳۸
  57. نساء/سوره۴، آیه۱۵۷.
  58. نساء/سوره۴، آیه۱۵۸
  59. مجلسی، محمدباقر، تاریخ پیامبران و بعضی از قصه‌های قرآن (حیوة القلوب ج۲)، ص۱۱۹۳
  60. ر. ک:مقاله علامه مجلسی
  61. آل عمران/سوره۳، آیه۵۵
  62. مجلسی، محمدباقر، تاریخ پیامبران و بعضی از قصه‌های قرآن (حیوة القلوب ج۲)، ص۱۱۸۷