علی بن ابیطالب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
| محل تولد = [[کعبه]]، [[مکه]] | | محل تولد = [[کعبه]]، [[مکه]] | ||
| تاریخ وفات = ۲۱ [[رمضان]]، ۴۰ ق | | تاریخ وفات = ۲۱ [[رمضان]]، ۴۰ ق | ||
| مدفن = | | مدفن = [[نجف|نجف اشرف]]، [[عراق]] | ||
| لقب = {{فهرست جعبه افقی |امیرالمؤمنین |یعسوب الدین |حیدر |مرتضی |فاروق |صدیق اکبر}} | | لقب = {{فهرست جعبه افقی |امیرالمؤمنین |یعسوب الدین |حیدر |مرتضی |فاروق |صدیق اکبر}} | ||
| کنیه = {{فهرست جعبه افقی |ابوالحسن |ابوالسبطین |ابوالریحانتین |ابوتراب |ابوالائمه }} | | کنیه = {{فهرست جعبه افقی |ابوالحسن |ابوالسبطین |ابوالریحانتین |ابوتراب |ابوالائمه }} | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
| مادر = فاطمه بنت اسد | | مادر = فاطمه بنت اسد | ||
}} | }} | ||
'''علی بن ابیطالب (علیهالسلام)''' امام اول [[شیعیان]]، چهارمین [[خلیفه]] نزد [[اهلسنت]]، پسر عمو و داماد [[حضرت محمد (ص)|حضرت محمد (صلیاللهعلیه)]]، همسر [[حضرت فاطمه زهرا|حضرت زهرا (سلامالله علیها)]] و پدر [[امام حسن]] و [[امام حسین]] (علیهالسلام) است. آن حضرت اولین مردی است که به [[پیامبر اسلام]] ایمان آورد و همواره یار و یاور ایشان بود. بنا بر ادلهای كه [[شیعیان]] از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه) نقل میکنند، ایشان آن حضرت را به دستور خدا به عنوان [[خلیفه|جانشین]] خود تعیین نمود و از مردم برای او [[بیعت]] گرفت، اما پس از رحلت پیامبر در سال ۱۱ هجری عدهای از [[مهاجرین]] و [[انصار]] در مکانی به نام [[سقیفه بنی ساعده]] از این دستور سرپیچی نموده و با ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمانان بیعت نمودند! این واقعه موجب شد که علی بن أبی طالب عملا از سال ۳۵ [[ماه قمری|هجری قمری]] و پس از [[عثمان]] به خلافت برسد. دوران ریاست ایشان بر حکومت اسلامی عموما به درگیری با [[معاویه]]، اصحاب [[جنگ جمل|جمل]] و [[خوارج]] گذشت و سرانجام آن حضرت در سال ۴۰ هجری در ۶۳ سالگی به دست یکی از [[خوارج]] به نام ابن[[ابن ملجم |ملجم مرادی]] به شهادت رسید. موضوع خلافت آن حضرت مسئلهای است که به سبب آن مسلمانان به دو گروه [[شیعه]] و [[سنی]] تقسیم میگردند. شیعیان، امام علی (علیهالسلام) را خلیفه بلافصل پیامبر و اهل سنت ایشان را خلیفه چهارم پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه) میدانند. | '''علی بن ابیطالب (علیهالسلام)''' امام اول [[شیعیان]]، چهارمین [[خلیفه]] نزد [[اهلسنت]]، پسر عمو و داماد [[حضرت محمد (ص)|حضرت محمد (صلیاللهعلیه)]]، همسر [[حضرت فاطمه زهرا|حضرت زهرا (سلامالله علیها)]] و پدر [[امام حسن]] و [[امام حسین]] (علیهالسلام) است. آن حضرت اولین مردی است که به [[پیامبر اسلام]] ایمان آورد و همواره یار و یاور ایشان بود. بنا بر ادلهای كه [[شیعیان]] از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه) نقل میکنند، ایشان آن حضرت را به دستور خدا به عنوان [[خلیفه|جانشین]] خود تعیین نمود و از مردم برای او [[بیعت]] گرفت، اما پس از رحلت پیامبر در سال ۱۱ هجری عدهای از [[مهاجرین]] و [[انصار]] در مکانی به نام [[سقیفه بنی ساعده]] از این دستور سرپیچی نموده و با ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمانان بیعت نمودند! این واقعه موجب شد که علی بن أبی طالب عملا از سال ۳۵ [[ماه قمری|هجری قمری]] و پس از [[عثمان]] به خلافت برسد. دوران ریاست ایشان بر حکومت اسلامی عموما به درگیری با [[معاویه]]، اصحاب [[جنگ جمل|جمل]] و [[خوارج]] گذشت و سرانجام آن حضرت در سال ۴۰ هجری در ۶۳ سالگی به دست یکی از [[خوارج]] به نام ابن[[ابن ملجم |ملجم مرادی]] به شهادت رسید. موضوع خلافت آن حضرت مسئلهای است که به سبب آن مسلمانان به دو گروه [[شیعه]] و [[سنی]] تقسیم میگردند. شیعیان، امام علی (علیهالسلام) را خلیفه بلافصل پیامبر و اهل سنت ایشان را خلیفه چهارم پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه) میدانند. | ||
نسخهٔ ۱۸ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۵
الگو:جعبه اطلاعات زندگینامه پیامبران علی بن ابیطالب (علیهالسلام) امام اول شیعیان، چهارمین خلیفه نزد اهلسنت، پسر عمو و داماد حضرت محمد (صلیاللهعلیه)، همسر حضرت زهرا (سلامالله علیها) و پدر امام حسن و امام حسین (علیهالسلام) است. آن حضرت اولین مردی است که به پیامبر اسلام ایمان آورد و همواره یار و یاور ایشان بود. بنا بر ادلهای كه شیعیان از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه) نقل میکنند، ایشان آن حضرت را به دستور خدا به عنوان جانشین خود تعیین نمود و از مردم برای او بیعت گرفت، اما پس از رحلت پیامبر در سال ۱۱ هجری عدهای از مهاجرین و انصار در مکانی به نام سقیفه بنی ساعده از این دستور سرپیچی نموده و با ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمانان بیعت نمودند! این واقعه موجب شد که علی بن أبی طالب عملا از سال ۳۵ هجری قمری و پس از عثمان به خلافت برسد. دوران ریاست ایشان بر حکومت اسلامی عموما به درگیری با معاویه، اصحاب جمل و خوارج گذشت و سرانجام آن حضرت در سال ۴۰ هجری در ۶۳ سالگی به دست یکی از خوارج به نام ابنملجم مرادی به شهادت رسید. موضوع خلافت آن حضرت مسئلهای است که به سبب آن مسلمانان به دو گروه شیعه و سنی تقسیم میگردند. شیعیان، امام علی (علیهالسلام) را خلیفه بلافصل پیامبر و اهل سنت ایشان را خلیفه چهارم پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه) میدانند.
تولد امام علی
علی بن ابیطالب(علیهالسلام)، جمعه ۱۳ رجب سال ۳۰ عام الفیل (۲۳ سال قبل از هجرت) در مکه و داخل کعبه متولد شد. [۱] ولادت وی در کعبه را عالمان شیعه از جمله شیخ صدوق، سید رضی، شیخ مفید، قطب راوندی، ابنشهرآشوب و بسیاری از عالمان اهلسنت مانند حاکم نیشابوری، حافظ گنجی شافعی، ابنجوزی حنفی، ابنصباغ مالکی، حلبی و مسعودی، متواتر میدانند[۲].
نام و نسب امام علی
پدر ایشان ابوطالب عموی گرامی رسول خدا (صلیاللهعلیه) و مادرش فاطمه بنت اسد نام داشتند که هر دو از تیره بنیهاشم از قبیله قریش در مکه بودند[۳]. علی بن ابیطالب ۱۰ سال پیش از بعثت رسول خدا در روز جمعه سیزدهم ماه رجب[۴] در خانه کعبه[۵] متولد شد.
هنگامی که امام علی (علیهالسلام) متولّد شد، مادرش فاطمه بنت اسد او را حیدرة (به معنای شیر) نامید. سپس او و ابوطالب به الهام الهی توافق کردند که وی را علی بنامند.
به نقل از فاطمه بنت اسد: من به درون کعبه رفتم و از میوهها و روزیهای بهشتی خوردم. پس چون خواستم بیرون بیایم، کسی مرا ندا داد: ای فاطمه! او را علی بنام که او علی (بلند مرتبه) است و خداوندِ علیّ اعلی میفرماید: نامش را از نام خود برگرفتهام و به ادب خود تربیتش کردهام و بر دشواریهای دانشم آگاهش کردهام. اوست که بتها را در خانه ام میشکند، و اوست که بر بام خانه ام اذان میگوید و مرا تقدیس و تمجید میکند. پس خوشا به سعادت کسی که دوستش بدارد و اطاعتش کند، و وای بر کسی که سرپیچی اش کند و دشمنش بدارد[۶]!.
القاب و کنیههای امام علی
امام علی (علیهالسلام) القاب و اوصاف بسیاری دارد که هر کدام اشاره به بُعدی از ابعاد والای شخصیت ایشان دارد. بیشتر این القاب را پیامبر خدا (صلیاللهعلیه) به ایشان داده بودند. برخی از این القاب چنیناند:
«أعلمُ الاُمّة»، «أقضَی الاُمّة»، «أوّلُ مَن أسلَمَ»، «أوّلُ مَن صلّی»، «خیر البشر»، «أمیر المؤمنین»، «إمام المتّقین»، «قائد الغُرِّ المُحَجَّلین»، «سید المسلمین»، «سید المؤمنین»، «یعسوب المؤمنین»، «الأنزع البطین»، «عمودالدین»، «سید الشهداء»، «سید العرب»، «رایة الهدی»، «باب الهدی»، «حَیدر»، «المرتضی»، «الولیّ» و «الوصیّ»[۷] و.... در میان القاب علی (علیهالسلام)، دو لقب از بقیه مشهورتر است:
امیرالمؤمنین
بر اساس برخی روایات لقب امیرالمؤمنین، اختصاص به علی (علیهالسلام) داشته و دیگران حتی سایر امامان معصوم (علیهالسلام) را با این لقب نمیخوانند[۸]. به عنوان نمونه پیامبر خدا (صلیاللهعلیه) فرمود:
آن گاه که شبانه به آسمان برده شدم و میان من و پروردگارم فاصلهای جز به اندازه دو سرِ کمان یا کمتر از آن نبود، پروردگارم آنچه که باید به من وحی کند، وحی کرد و سپس فرمود: ای محمّد! به علی بن ابیطالب، امیر مؤمنان، سلام برسان، که پیش از او هیچ کس را به این نام ننامیدهام و پس از او نیز کسی را به این نام نمینامم[۹]. در منابع اهلسنت نیز روایاتی وجود دارد که در آنها پیامبر او را به امیرالمومنین توصیف نموده است[۱۰].
به باور شیعیان لقب امیرالمؤمنین، به معنای امیر، فرمانده و رهبر مسلمانان اختصاص به حضرت علی(علیهالسلام) دارد. براساس روایات، شیعیان معتقدند این لقب در زمان پیامبر اسلام برای علی بن ابیطالب به کار میرفته و منحصر به اوست و نه تنها استعمال این لقب را برای خلفای راشدین و غیر راشدین جایز نمیدانند، بلکه به کار بردن این لقب را حتی برای سایر امامان خود هم صحیح نمیدانند[۱۱].
وصی
این عنوان، در زمان حیاتِ پیامبر (صلیاللهعلیه) برای علی (علیهالسلام) مشهور بود زیرا رسول خدا (صلیاللهعلیه) و آله در زمان حیات خود بارها و بارها ایشان را با این عنوان یاد کردند. به عنوان نمونه در روز دعوت خویشاوندان که به یوم الدار یا یوم الانذار معروف است فرمودند: إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا؛ این برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید[۱۲]».
امام علی (علیهالسلام)، کنیههای متعدّدی داشته که مشهورترین آنها «ابوالحسن» است[۱۳]. کنیههای دیگر ایشان، ابوالحسین، ابوالسبطین[۱۴]، ابوالریحانتین و ابوتراب است. از روایات، چنین بر میآید که کنیه «ابوتراب»، محبوبترین کنیه نزد امام علیهالسلام بوده است و هرگاه ایشان را با آن میخواندهاند، شادمان میشده است[۱۵].
همسران و فرزندان
نخستین همسر امام علی(علیهالسلام)، فاطمه زهرا (سلامالله علیها)، دختر پیامبر (صلیاللهعلیه) بود[۱۶]. پیش از علی (علیهالسلام) افرادی مانند ابوبکر و عمر بن خطاب و عبدالرحمن بن عوف، ازدواج با فاطمه را از پیامبر درخواست کرده بودند، اما پیامبر (صلیاللهعلیه)، خود را دراینباره تابع دستور خداوند دانست و به آنان پاسخ منفی داد.[۱۷] برخی منابع، ازدواج علی(علیهالسلام) و فاطمه(سلامالله علیها) را اول ذیالحجه سال دوم هجری،[۱۸] برخی آن را در ماه شوال و گروهی ۲۱ محرم دانستهاند.[۱۹] امام علی و فاطمه، پنج فرزند داشتهاند؛ حسن، حسین، زینب و ام کلثوم[۲۰] و محسن که پیش از تولد سقط شد.[۲۱]
سایر همسران
امام علی (علیهالسلام) در زمان حیات فاطمه (سلامالله علیها)، با زن دیگری ازدواج نکرد، ولی پس از شهادت فاطمه (سلامالله علیها)، همسرانی اختیار کرد؛ از جمله امامه دختر ابوالعاص بن ربیع که مادرش زینب، دختر پیامبر بوده است. ام البنین، دختر حزام بن دارم کلابیه، همسر دیگر امام علی (علیهالسلام) بوده که فرزندان او عبارتند از حضرت عباس، عثمان، جعفر و عبدالله. همه فرزندان ام البنین در کربلا به شهادت رسیدند. لیلی دختر مسعود بن خالد، اسماء بنت عمیس خثعمی مادر یحیی و عون، ام حبیب دختر ربیعه تغلبیه موسوم به صهباء، خوله دختر جعفر بن قیس حنفیه، مادر محمد بن حنفیه، و همچنین ام سعید دختر عروة بن مسعود ثقفی و محیاة دختر امرئ القیس بن عدی کلبی، از دیگر زنان امام علی(علیهالسلام) بودهاند[۲۲].
فرزندان امام
به طور کلی، شیخ مفید در «الارشاد» فرزندان وی را ۲۷ نفر نام میبرد و میگوید برخی از شیعیان یک نفر دیگر را نیز نام بردهاند که فرزند حضرت زهرا بوده و پیامبر (صلیاللهعلیه) او را محسن نامیده بوده ولی پس از وفات پیامبر (صلیاللهعلیه) سقط شده است. (در تاریخ یعقوبی، محسن یکی از سه پسر امام علی (علیهالسلام) از حضرت فاطمه (سلامالله علیها) دانسته شده که در کودکی مرده است[۲۳].) با این حساب فرزندان امام علی (علیهالسلام) ۲۸ نفر بودهاند:
از دیگر همسران
۱۸. نفیسه، ۱۹. زینب صغری، ۲۰. رقیه صغری، ۲۱. امهانیء، ۲۲. امالکرام، ۲۳. جمانه که کنیهاشام جعفر بوده است، ۲۴. امامه، ۲۵. ام سلمه، ۲۶. میمونه، ۲۷. خدیجه، ۲۸. فاطمه. شیخ مفید از مادران این چند نفر اخیر نام نبرده و گفته است که از مادرانی مختلفاند[۲۴].
امام علی در دوران پیامبر
اولین مردی که بلافاصله پس از بعثت رسول خدا (صلیاللهعلیه) با ایشان بیعت کرد و رسالت ایشان را پذیرفت، امام علی (علیهالسلام) بود.[۲۵] رسول اکرم (صلیاللهعلیه)، دراینباره به اصحاب چنین فرمودند: نخستین کسی که در روز رستاخیر با من در حوض (کوثر) ملاقات میکند پیش قدمترین شما در اسلام، علی بن ابیطالب است[۲۶].
نجات جان پیامبر در شعب ابیطالب
در مدت سه سالی که مسلمانان مکه تحت محاصره اقتصادی قریش بودند و در شعب ابیطالب اسکان داشتند، علی (علیهالسلام) که نوجوان بود به فرمان پدرش ابوطالب در بستر پیامبر میخوابید تا در صورت هجوم شبانه قریش پیامبر خدا (صلیاللهعلیه) آسیبی نبیند[۲۷].
لیلة المبیت
در سال سیزدهم بعثت با اوج گرفتن فشار مشرکان مکه بر مسلمانان و همچنین دعوت مردم یثرب (مدینه) از رسول خدا (صلیاللهعلیه)زمینه مهاجرت مسلمانان به یثرب فراهم شد. در این شرایط مشرکان قریش تصمیم به قتل پیامبر (صلیاللهعلیه) گرفتند. آنها ۴۰ نفر از قبایل مختلف را برگزیدند تا شبانه به خانه پیامبر هجوم برده و ایشان را در بستر به قتل برسانند.
رسول خدا به وحی الهی از این نقشه آگاهی یافته و از علی (علیهالسلام) خواستند تا برای فریب قاتلان، در بستر ایشان بخوابد تا ایشان شبانه به سمت یثرب حرکت کنند. به این ترتیب در شبی که به لیلة المبیت معروف شد، علی (علیهالسلام) فداکارانه در بستر پیامبر خوابید و پیامبر در غفلت مشرکان به مدینه مهاجرت نمود[۲۸]. آیه ۲۰۷ سوره بقره به مناسبت این واقعه در شأن علی (علیهالسلام) نازل شد: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»؛ [؟–؟] و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا میفروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است.
جایگاه علی
امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) در میان صحابه پیامبر دارای موقعیت و جایگاه خاصی بود;چنانکه مسعودی گوید: «از تمام فضایل ومناقبی که اصحاب پیامبر دارا بودند چون:سبقت در اسلام، هجرت، نصرت پیامبر، خویشی با آن حضرت، قناعت، ایثار، آگاهی ازکتاب خدا، جهاد، ورع، زهد، قضاوت، فقه و...علی (علیهالسلام) بهرهای کامل و حظی وافر داشت. به علاوه فضائلی تنها در او بود مثل: اخوت باپیامبر، فرمایش پیامبر درباره او که تو از من به منزله هارون از موسی هستی و نیز فرمایش پیامبر به او که هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست; بار خدایا دوستش رادوست و دشمنش را دشمن بدار، همچنین دعای پیامبر (صلیاللهعلیه) در مورد ایشان، آن هنگام که انس پرنده پختهای را خدمت حضرت رسول آورد، حضرت فرمود: بار خدایا! محبوبترین خلقت را وارد کن که با من هم غذا شود. که سایر اصحاب پیامبر از این فضایل بی بهره بودند[۲۹]».
ویژگی علی در میان بنیهاشم
بنیهاشم یعنی فرزندان هاشم، جد دوم پیامبر، طایفه آن حضرت و نزدیکترین مردم به ایشان بودند. هنگامی که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه) مبعوث شد، چهار تن از عموهای پیامبر: ابوطالب، ابولهب، عباس و حمزه در قید حیات بودند و جز ابولهب بقیه مسلمان شدند. باوجود عموهای پیامبر در میان بنیهاشم، علی علیهالسلام نزدیکترین شخص به پیامبر بود; ازخردسالی در خانه پیامبر و با تربیت آن حضرت رشد یافته بود. [۳۰] شب هجرت به جای پیامبر خوابید و ودایع و امانتهای آن جناب را به مردم برگرداند و در مدینه به پیامبر ملحق شد[۳۱].
مهمتر از همه، جایگاه علی (علیهالسلام) در اسلام بود; رسول اکرم صلیاللهعلیه وآله جایگاه علی (علیهالسلام) را دراسلام از همان اوایل بعثت تعیین فرمود; آنگاه که به فرمان خدا مامور شد عشیره خویش را انذار کند و در آن جلسه تنها کسی که حاضر به یاری و موازرت نبی اکرم (صلیاللهعلیه) شد، علی (علیهالسلام) بود. با اینکه سن آن جناب ازهمه حاضران کمتر بود، رسول اکرم در میان بزرگان و پیرمردان خاندانش اعلام کرد که علی وزیر، خلیفه و جانشین اوست[۳۲].
مقابله پیامبر با بدخواهان علی
بعد از اینکه اسلام گسترش یافت و تقریبا اکثر مناطق جزیرة العرب را گرفت و افراد زیادی با انگیزههای مختلف به سلک مسلمانان در آمدند، حتی عده کثیری از آنها در مدینه ساکن شدند، در حالی که به گواهی قرآن ایمان در قلوبشان جاگیر نشده بود; به ویژه عدهای از قریشیان که علاوه بر این مطلب پیوسته بر بنیهاشم حسد میورزیدند، به خصوص علی (علیهالسلام) به خاطر سابقه و جهادش بیشتر از همه مورد حسد آنان بود. از این رو پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه) وآله مواظب رفتار اصحابش با علی (علیهالسلام) بود و در مناسبتهای مختلف، مقام و موقعیت آن جناب را به آنان گوشزد میکرد و بر جایگاه علی (علیهالسلام) تاکید مینمود; ابنشهر آشوب از عمر بن خطاب نقل کرده که من علی را اذیت میکردم، پیامبر (صلیاللهعلیه) مرا ملاقات کرد و فرمود:«تو مرا آزردی ای عمر! گفتم: پناه بر خدا ازاذیت رسول خدا.»، فرمود: «تو علی را آزردی وهر کس علی را بیازارد، مرا آزرده است» ;مصعب بن سعد از پدرش سعد بن ابیوقاص نقل کرده که او گفته است: «من و مرد دیگری در مسجد بودیم و به علی بد میگفتیم، پیامبر با حالت غضب به سوی ما آمد و فرمود: چرا مرا میآزارید هر کس علی را بیازارد، مرا آزرده است[۳۳]».
ابن شهر آشوب از محدثان اهل سنت چون: ترمذی، ابونعیم، بخاری و موصلی نقل میکند: عمران بن حصین و ابنعباس و بریده گفتهاند، که: «علی (علیهالسلام) از میان غنائم جنگی، خواست کنیزی را بخرد، حاطب بن ابیبلتعه و بریده اسلمی با او رقابت کردند و قیمت کنیز را بالا بردند و علی (علیهالسلام) با آن قیمت کنیز را خرید، وقتی که برگشتند، بریده مقابل پیامبر ایستاد و از علی (علیهالسلام) شکایت کرد، پیامبر صورتش را از او برگرداند، از راست و چپ و پشت سر آمد و شکایت خود را تکرار کرد، آنگاه حضرت رو کرد به او و رنگش تغییر نمود و صورت مبارکش سرخ شد و فرمود:ای بریده! چه شده، تا امروز رسول خدا را اذیت نکرده بودی؟! مگر نشنیدی خدای تعالی میفرماید: «ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخرة و اعد لهم عذابامهینا[۳۴]؟!» [؟–؟] مگر نمیدانی که علی از من است و من از علی؟! هر کس او را بیازارد، مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد، خدا را آزرده است و هرکس خدا را بیازارد، خدا حق دارد که او را با سختترین عذابش در آتش جهنم بیازارد! ای بریده! تو آگاهی یا خدا؟ تو آگاهی یا صاحبان لوح محفوظ آگاهند؟ تو آگاهی یا فرشته رحمها آگاه است؟ ای بریده! تو آگاهی یا فرشتگان مواظب علی بن ابیطالب؟ گفتم: بلکه فرشتگان حافظ او. حضرت فرمود:جبرئیل به من خبر داد از فرشتگان مواظب علی، که آنان از روز تولدش، حتی یک خطا برای او ننوشتهاند; فرشته رحمها و فرشتگان صاحب لوح محفوظ نیز همین طور. بعد سه بار فرمود: از علی چه میخواهید؟ او از من است و من از او، او ولی هر مؤمنی بعد از من است[۳۵].»
علی میزان ایمان و نفاق
بیان مناقب امیرالمؤمنین توسط پیامبراکرم صلیاللهعلیه وآله موجب افزایش محبوبیت آن جناب در میان صحابه شده بود، به حدی که با وجود پیامبر(صلیاللهعلیه)، علی (علیهالسلام) سمبل و معیار حق و ایمان شده بود; چنانکه انس بن مالک نقل کرده: «ما در عصر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه) اگر میخواستیم بفهمیم کسی زنازاده است با بغض علی بن ابیطالب میفهمیدیم; بعد ازجنگ خیبر مردی بچه خود را به آغوش گرفته و میرفت، در راه که علی را دید; با دستش او را به بچه نشان داد; از طفل پرسید: این مرد را دوست داری؟ اگر میگفت: آری، اورا میبوسید و اگر میگفت: نه، او را به زمین میانداخت و میگفت: نزد مادرت برو».
عبادة بن صامت نیز میگوید: «ما اولاد وفرزندانمان را با حب علی بن ابیطالب میآزمودیم; اگر میدیدیم که یکی از آنها او را دوست ندارد، میدانستیم که او را رستگار نخواهد شد[۳۶].»
درباره شناختن مؤمن و منافق با حب وبغض علی (علیهالسلام) میتوان به حدیث ابنعباس هم اشاره کرد....
اعلام جانشینی علی
اگر چه از اوایل بعثت، جانشینی علی (علیهالسلام) مطرح شده بود و پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه) در میان خویشان نزدیکش آن جناب را وزیر وجانشین خود اعلام کرده بود، ولی این مطلب در میان عده خاصی بود. اما با گذشت سالهای آخر عمر پیامبر، مساله جانشینی علی (علیهالسلام) عمومیتر میشد، به حدی که لقب «وصی» ازالقاب شایع آن حضرت گشت که دوست و دشمن آن را قبول داشتند، به خصوص بعد از زمانی که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه) به علی (علیهالسلام) فرمود:«انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی» که این قضیه پیش از رفتن به جنگ تبوک بود.
بالاخص در جریان حجة الوداع در منی وعرفات، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه) در سخنرانیهای خود به مردم گوشزد میکرد که دوازده نفر جانشین او خواهند شد که همه از بنیهاشم هستند. بالاخره در بازگشت از مکه، در غدیرخم از سوی خدا مامور میشود که جانشینی علی علیهالسلام را به تمام مسلمانان ابلاغ کند. رسول اکرم (صلیاللهعلیه) نیز به مسلمانان دستور دادکه توقف کنند و آنگاه بر منبری از جهازشتران رفت و فرمود: «... من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عادمن عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله» بعد به مردم فرمود، که با آن جناب بیعت کنند[۳۷].
بدین ترتیب رسول خدا(صلیاللهعلیه) وآله به مسلمانان اعلام کرد که چه کسی جانشین اوست; از این رو عموم مردم بر این باور بودند که بعد از رحلت پیامبر (صلیاللهعلیه)، علی (علیهالسلام) خلیفه او خواهد شد; چنان که زبیر بن بکار - که از خاندان زبیر و از مخالفان علی علیهالسلام است. -مینویسد: «عموم مهاجران و همه انصار شک نداشتند که علی ع خلیفه و صاحب امر بعداز رسول خدا(صلیاللهعلیه) است[۳۸]». همچنین این مطالب از اشعاری که از جریان سقیفه بر جای مانده به خوبی مشهود است; زیرا تحریف کمتر به شعر راه یافته است.
این مطلب به قدری روشن بود که معاویه نیز به آن اقرار کرده است; چنان که در جواب نامه محمد بن ابیبکر نوشته است: «ما و پدرت درعصر رسول خدا صلیاللهعلیه وآله اطاعت پسر ابیطالب را بر خود لازم میدیدیم و فضلش را بر خودمان آشکار، بعد از رحلت پیامبرصلیاللهعلیه وآله پدرت و عمر نخستین کسانی بودن که منزلت او را پایین آوردند و به بیعت خودشان فراخواندند[۳۹]». بدین جهت آنان که در ماههای آخر عمر پیامبر در مدینه نبودند و از بعضی توطئهها خبر نداشتند، بعد از رحلت پیامبر که به مدینه برگشتند و مشاهده کردند که ابوبکر به جای پیامبر نشسته و خود را خلیفه پیامبر معرفی میکند، سخت برآشفتند; مثل خالد بن سعید، حتی ابوسفیان وقتی که از سفر برگشت و وضع را چنین دید، خدمت عباس بن عبدالمطلب و علی علیهالسلام آمد و از آنان خواست که برای استیفای حق خویش قیام کنند، ولی آنان پیشنهاد او را نپذیرفتند[۴۰].
نقشآفرینی امام علی در غزوات
امام علی(علیهالسلام) در غزوات و سریههای صدر اسلام، نقش مؤثری داشت و در همه غزوات جز غزوه تبوک همراه پیامبر(صلیاللهعلیه) جنگید. [۴۱] امام علی(علیهالسلام) در بسیاری از غزوات پرچمدار اصلی سپاه اسلام بود[۴۲]. او همچنین در جنگهایی که عموم مسلمانان در آن فرار کردند، در کنار پیامبر باقی ماند و به جنگ ادامه داد[۴۳].
جنگ بدر
جنگ بدر نخستین جنگ با فرماندهی پیامبر (صلیاللهعلیه)، میان مسلمانان و مشرکان قریش بود که در جمعه هفدهم رمضان سال ۲ق در کنار چاههای بدر روی داد[۴۴]. در این جنگ برخی بزرگان قریش همچون ابوجهل[۴۵] و عتبه بن ربیعه[۴۶] کشته شدند.
علی(علیهالسلام) در نبرد تن به تن ابتدای جنگ، ولید بن عتبة بن ربیعه را از پای درآورد. [۴۷] در این جنگ نوفل بن خویلد که پیامبر اسلام نفرینش کرده بود به دست امام علی(علیهالسلام) کشته شد. [۴۸] همچنین حدود بیست نفر دیگر از مشرکان از جمله حنظله بن ابوسفیان و عاص بن سعید توسط امام علی(علیهالسلام) کشته شدند.[۴۹] بعدها امام علی (علیهالسلام) در نامهای به معاویه[۵۰] نوشت: هنوز شمشیری که بوسیله آن جد تو (عتبه پدر هند جگرخوار) و دایی تو (ولید فرزند عتبه) و برادر تو (حنظله بن ابیسفیان) را کشتم، در نزد من است[۵۱].
جنگ احد
در جنگ احد پس از غلبه مشرکان در جنگ، بسیاری از مسلمانان از میدان جنگ فرار کرده و پیامبر را تنها گذاشتند. امام علی(علیهالسلام) از معدود افرادی بود که فرار نکرد و به دفاع از پیامبر پرداخت[۵۲]. خود علی(علیهالسلام) این واقعه را چنین نقل کرده که مهاجر و انصار به سوی خانههای خود فرار کردند، ولی من با وجود هفتاد زخم که بر بدن داشتم، از رسولاللهدفاع کردم[۵۳].
بنابر نقل منابع شیعه[۵۴] و اهلسنت[۵۵] به پاس فداکاریهای امام علی (علیهالسلام)، جبرئیل نازل شد و ایثار علی (علیهالسلام) را نزد پیامبر (صلیاللهعلیه) ستود و گفت: این نهایت فداکاری است که او از خود نشان میدهد. رسول خدا (صلیاللهعلیه) جبرئیل را تصدیق کرد و گفت: من از علی هستم و او از من است. سپس صدایی در آسمان پیچید که: لاسیف الا ذوالفقار، و لا فتی الا علی؛ شمشیری چون ذوالفقار و جوانمردی همچون علی نیست.
جنگ خندق (احزاب)
در جنگ خندق پیامبر (صلیاللهعلیه) درباره روش دفاع از مدینه با اصحاب خود مشورت کرد، سلمان فارسی پیشنهاد کرد که برای فاصله انداختن میان مسلمانان و مهاجمان، خندقی در اطراف مدینه حفر شود[۵۶] دو سپاه چند روز در دو سوی خندق روبروی هم بودند و گاهی به هم سنگ و تیر میانداختند تا آنکه عمرو بن عبدود، از لشکر مشرکان، با چند نفر دیگر، از تنگترین جای خندق خود را به طرف دیگر آن رساندند. پس از چند بار مبارزهطلبی عمرو بن عبدود و سکوت مسلمانان، علی (علیهالسلام) از پیامبر (صلیاللهعلیه) اجازه مبارزه خواست و پیامبر (صلیاللهعلیه) پذیرفت. علی (علیهالسلام) بعد از درگیری با عمرو او را به زمین انداخت و کشت[۵۷]. رسول خدا (صلیاللهعلیه) پس از نبرد با عمرو فرمود: ضَربَةُ عَلیّ یومَ الخندقِ أفضلُ مِن عبادةِ الثقلَین (ترجمه: [ارزش] ضربتی که علی در روز خندق بر دشمن فرود آورد از عبادت جن و انس برتر است[۵۸]).
مردی ز کننده در خیبر پرس
اسرار کرم ز خواجه قنبر پرس
گر طالب فیض حق به صدقی حافظ
سرچشمه آن ز ساقی کوثر پرس
دیوان حافظ شیرازی[۵۹]،
جنگ خیبر
جنگ خیبر در جمادی الاولی سال ۷ قمری رخ داد. پیامبر(صلیاللهعلیه) برای مقابله با توطئهچینی یهودیان دستور حمله به دژهای آنها را صادر کرد. [۶۰] بعد از آنکه افرادی نتوانستند دژهای یهودیان را فتح کنند، پیامبر (صلیاللهعلیه) فرمود: فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند. صبحگاهان علی (علیهالسلام) را خواست و پرچم را به او داد. [۶۱] بنابر نقل شیخ مفید، علی(علیهالسلام) به میدان رفت و درِ یکی از دژها را از جا کند و تا پایان جنگ از آن به جای سپر استفاده کرد[۶۲].
فتح مکه
رسول خدا(صلیاللهعلیه) در اوائل رمضان سال ۸ هجری، به قصد فتح مکه از مدینه خارج شد. پیامبر(صلیاللهعلیه) پرچمی را که ابتدا در دست سعد بن عباده بود، بهخاطر اظهار سخنانی دال بر انتقامجویی، به دست علی(علیهالسلام) داد.[۶۳] پس از فتح مکه، پیامبر(صلیاللهعلیه) بتهای داخل کعبه را شکست و سپس به علی(علیهالسلام) دستور داد بر دوش وی رود و بت خزاعه را از بالای کعبه به پایین اندازد[۶۴].
جنگ حنین
جنگ حنین در سال ۸ هجری به وقوع پیوست و پرچمی از مهاجران به دست امام علی (علیهالسلام) بود[۶۵]. در این جنگ پس از حمله ناگهانی مشرکان، مسلمانان گریختند و تنها علی (علیهالسلام) و چند نفر دیگر ثابتقدم ماندند و از پیامبر دفاع کردند[۶۶].
جنگ تبوک
تنها جنگی که علی (علیهالسلام) در کنار پیامبر(صلیاللهعلیه) حضور نداشت، غزوه تبوک بود. علی(علیهالسلام) به دستور پیامبر(صلیاللهعلیه) در مدینه مانده بود تا در غیاب وی از توطئههای منافقان جلوگیری نماید. پس از ماندن علی(علیهالسلام) در مدینه، منافقان اقدام به شایعهسازی کردند و علی(علیهالسلام) برای دفع فتنه و شایعه آنها، فوراً سلاح برداشت و بیرون شهر به خدمت پیامبر(صلیاللهعلیه) رسید و جریان را به او اطلاع داد. در اینجا بود که رسول خدا(صلیاللهعلیه) عباراتی را گفت که به حدیث منزلت مشهور شده است: برادرم علی، به مدینه بازگرد، زیرا برای اداره امور آنجا، جز من و تو شخص دیگری شایستگی ندارد. پس تو نماینده و جانشین من در میان اهل بیت من و خانه و قوم من هستی. ای علی! آیا خشنود نمیشوی که نسبت به من، همانند هارون نسبت به موسی باشی؟ جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود[۶۷].
سرایا
سریه علی بن ابیطالب (علیهالسلام) به فدک برای مقابله با «بنی سعد» - شعبان سال ششم[۶۸].
سریه «علی بن أبیطالب» برای خراب کردن بتخانه «فلس» در قبیله «بنی طیّ» - ربیع الآخر سال نهم[۶۹].
سریه «علی بن أبیطالب» به یمن - رمضان سال دهم[۷۰].
وفات پیامبر و سقیفه
در آخرین لحظات عمر پیامبر (صلیاللهعلیه)، علی (علیهالسلام) نزد او آمد و رسول خدا (صلیاللهعلیه) رازی طولانی را با او در میان گذاشت و پس از آن بیماریاش شدت یافت و به علی (علیهالسلام) فرمود: سرم را در دامان خود قرار ده، زیرا فرمان الهی رسیده است، هرگاه روح از بدنم مفارقت کرد آن را با دست خود برگیر و بر صورت خویش بکش و آنگاه مرا رو به قبله نما و تجهیز کن و قبل از همه مردم بر بدنم نماز بگزار و تا پیکرم را در خاک نهان میسازی از من جدا مشو و از خدای متعال یاری بخواه[۷۱].
بعد از رحلت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیه)، در حالی که علی و بنیهاشم مشغول تجهیز و تدفین حضرت بودند، بعضی از مهاجران و انصار از جمله ابوبکر، عمر، عامر بن ابوعبیده جراح، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن عباده، ثابت بن قیس، عثمان بن عفان به راه افتادند و در جایی به نام سقیفه بنی ساعده جمع شده تا تکلیف حکومت را روشن کنند که پس از مشاجراتی که میان آنها واقع شد، در نهایت بدون توجه به واقعه غدیر ابوبکر را به عنوان خلیفه معرفی کردند[۷۲].
امام علی در نگاه اهل سنت
برجستگی شخصیت آن حضرت، آنگاه چشمگیری خاصی مییابد که در سخنان و دیدگاههای دیگران تجلی کند که چنین باوری، دستمایهای گران بار در هنگام سخنوری بوده و لذت خاصی در کلام شیعیان میآفریند همچنین در بحثها و گفت و شنودها با صاحبنظران دیگر مذاهب و یا در عرصههائی مختلف مانند حج و عمره دلائل نیرومندی بر حقانیت شیعه خواهد بود.
در این جا، چند آیه از آیات قرآن و دیدگاههای اهل سنت را درباره شان نزول هر یک از باب نمونه بیان میکنیم:
آیة 207 از سورة 2 (بقره)
«ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله والله رؤوف بالعباد»; [؟–؟] از مردم، کسی است که جان خود را در برابر خشنودی خداوند میفروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
تفسیر آیة در کلام اهل سنت
مفسر معروف اهل سنت، ثعلبی میگوید:
هنگامی که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیه) تصمیم بر هجرت از مکه به مدینه گرفت، برای تحویل امانتهای مردم و پرداخت پولهای آنان، علی (علیهالسلام) را به جای خود قرار داد و شبانه به سوی غار ثور حرکت کرد. و فرمان داد علی (علیهالسلام) در بستر او خوابیده و پارچه سبز رنگی (برد خضرمی) که مخصوص خود پیامبر (صلیاللهعلیه) بود، روی خویش بکشد. مشرکان، در همان شب، اطراف خانه پیامبر (صلیاللهعلیه) را محاصره کردند.
در این هنگام خداوند، به جبرئیل و میکائیل وحی فرستاد: من، بین شما برادری ایجاد کردم و عمر یکی از شما را طولانی تر کردم، کدام یک از شما حاضر است ایثار به نفس کند و زندگی دیگری را بر خود ترجیح دهد؟». هیچ کس حاضر نشد. به آنان وحی کرد: اکنون علی (علیهالسلام) در بستر خوابیده است و آماده فدای جان خود خواهد بود به زمین روید و حافظ و نگاهبان او باشید.
هنگامی که جبرئیل بالای سر و میکائیل پایین پای علی نشسته بودند، جبرئیل میگفت: به به! آفرین بر تو ای علی! خداوند، به واسطه تو، بر فرشته گان افتخار میکند.». ناگاه آیه {{متن قرآن |«ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاتالله والله رؤوف بالعباد»)) نازل شد.
و در آن، صفات علی (علیهالسلام) بیان گردید[۷۳].
ابن ابیالحدید معتزلی که از اهل سنت است - درباره تفسیر این آیه معتقد است که حماسه علی (علیهالسلام) در لیلة المبیت - شب خوابیدن به جای رسولالله صلیاللهعلیه و آله - مورد تایید همه است جز کسانی که مسلمان نیستند و افراد سبک مغز... ، آن را انکار نمیکنند.[۷۴]
آیه 3 از سوره 9 (توبه)
«واذان من الله ورسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ان الله بری ء من المشرکین ورسوله فان تبتم فهو خیر لکم وان تولیتم فاعلموا انکم غیر معجزی الله وبشر الذین کفروا بعذاب الیم». [؟–؟]
و این اعلامی است از ناحیه خداوند و پیامبرش به [عموم] مردم در روز حج اکبر [روز عید قربان] که خداوند و پیامبر او، از مشرکان بیزارند. اگر توبه کنید، به نفع شما است و اگر سر پیچی کنید، بدانید شما نمیتوانید خدا را ناتوان سازید [و از قلمرو قدرت اش خارج شوید] و کافران را به مجازات دردناک مژده ده.
تفسیر آیه در کلام اهل سنت
احمد حنبل - پیشوای معروف اهل سنت - از ابنعباس نقل میکند که پیامبر فلان شخص (خلیفه نخست) را فرستاد و سوره ی، توبه را به او داد - تا به مردم، هنگام حج ابلاغ کند - سپس علی (علیهالسلام) را به دنبال او فرستاد -، آن را از وی بگیرد و فرمود: «ابلاغ این سوره، تنها، به وسیله کسی باید باشد که او از من است و من از اویم[۷۵]».
آیه 29- 30 از سوره 83 (مطففین)
«ان الذین اجرموا کانوا من الذین امنوا یضحکون واذا مروا بهم یتغامزون». [؟–؟] تا بدکاران [در دنیا] پیوسته به مؤمنان میخندیدند و هنگامی که از کنار آنها میگذشتند، با اشاره چشم و ابرو، به تحقیر و عیب جویی آنان بر میخواستند.
تفسیر آیه در کلام اهل سنت
برخی از مفسران اهل سنت، در تفسیر این آیه، این گونه نوشتهاند:
روزی علی (علیهالسلام) و جمعی از مؤمنان، از کنار جمعی از کفار مکه گذشته، آنها به حضرت و مؤمنان خندیدند و آنان را استهزا کردند. این آیات [به دفاع و جانبداری امام و مؤمنان] نازل شد و سرنوشت مسخره کنندگان، را در قیامت روشن ساخت[۷۶].
آیه 61 از سوره 3 (آل عمران)
«فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا وابناءکم ونساءنا ونساءکم وانفسنا وانفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین». [؟–؟] هر گاه بعد از علم و دانش که [درباره مسیح] به تو رسیده [باز] کسانی ستیز با تو برخیزند، به آنها بگو: «بیایید فرزندان مان و فرزندان تان و زنان مان و زنان تان و خودمان و خودتان را بخوانیم آنگاه مباهله میکنیم و نفرین خداوند را بر دروغ گویان قرار دهیم.
مباهله، به معنای «رها کردن و قید و بند را از چیزی برداشتن» است; یعنی، بنده را به حال خود گذاشتن و عاقبت کار او را به دست خداوند سپردن.
تفسیر آیه در کلام اهل سنت
انبوه بی شماری از مفسران اهل سنت «ابناءنا» در آیه را اشاره به حسن و حسین (علیهما السلام) و «نساءنا» را فاطمه و «انفسنا» را اشاره به علی (علیهالسلام) دانستهاند. که نشان از چشمگیری مقام علی (علیهالسلام) در عرصه اثر بخشیدن به نفرین بر دشمنان و آشکار شدن حق، و در کنار رسولالله بودن و حتی همانند جان او گردیدن، دارد[۷۷].
آیه 1- 3 از سوره 70 (معارج)
«سال سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع من الله ذی المعارج». [؟–؟] پرسندهای از عذابی فرود آینده پرسید که ویژه کافران است و هیچ کس نمیتواند آن را دفع کند، از سوی خداوند ذیالمعارج - صاحب فرشتگانی که بر آسمانها صعود میکنند.
تفسیر آیه در کلام اهل سنت
علامه امینی، نام سی تن از عالمان اهل سنت را بیان میکند که همه شان، علت نزول این آیه را درخواست عذاب از سوی منکر انتصاب و ولایت علی (علیهالسلام) بعد از رسولالله (صلیاللهعلیه) در صورت حقانیت امامت آن حضرت - دانستهاند. داستان از این قرار است: هنگامی که رسولالله - درود خداوند بر او و دودمان پاک اش باد - علی (علیهالسلام) را در روز عید غدیر خم به خلافت منصوب کرد، درباره او فرمود: «هر کس، من، مولا و ولی او هستم، علی، مولا و ولی او است».
چیزی نگذشت که این سخن، در تمامی شهرها منتشر شد، نعمان بن حارث فهری خدمت پیامبر آمد و گفت: «تو مارا به شهادت به یگانگی خداوند و حقانیت و رسالت خود فرمان دادی، سپس فرمان جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی، ما، همه اینها را پذیرفتیم، اما به اینها راضی نشدی تا این که این جوان (علی بن ابیطالب) را به جانشینی خود برگزیدی و گفتی: من کنت مولاه فهذا علی مولاه. آیا این سخن از ناحیه خودت است یا از سوی خداوند؟».
پیامبر (صلیاللهعلیه) فرمود: «قسم به آن که موجودی جز او نیست، این، از ناحیه خداوند است.». نعمان روی برگرداند و در حالی که میگفت: «خداوندا! اگر این سخن، حق است و از ناحیه تو است سنگی از آسمان بر من بباران!». ناگاه سنگی بر سرش فرود آمد و او را هلاک کرد. ناگاه آیه «سال سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع» نازل شد.[۷۸]
آیه 5 از سوره 1 (فاتحه الکتاب)
«اهدنا الصراط المستقیم». [؟–؟] ما را به راه راست هدایت فرما.
تفسیر آیه در کلام و صاحب نظران
علامه طباطبایی درالمیزان از فقیه و تفسیر عیاشی نقل کرده که «صراط مستقیم» در این آیه، امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) است[۷۹].
در سخن دیگری از امام صادق (علیهالسلام) «صراط مستقیم»، «راه به سوی معرفت خداوند» تفسیر شده که دو صراط است: یکی صراط در دنیا و دیگری صراط در آخرت.
صراط دنیا، امام واجب الاطاعه است، برای کسی که او را شناخته و از وی پیروی کرده است. صراط در آخرت، صراطی است که پل دوزخ است و کسانی که در دنیا امام واجب الاطاعه را نشناسند، بر این صراط لغزنده و در آتش دوزخ هلاک خواهند شد[۸۰].
نتیجه این که حضرت علی (علیهالسلام)، بارزترین مصداق «صراط مستقیم است» و صراط مستقیم، جز از راه ولایت، معبر دیگری ندارد.
آیه 274 از سوره 2 (بقره) «الذین ینفقون اموالهم باللیل والنهار سرا وعلانیة فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون». [؟–؟]
کسانی که اموال خود را، در شب و روز، پنهان و آشکار انفاق میکنند، پاداش شان نزد پروردگار است و نه ترسی برای آنها است و نه غمگین میشوند.
تفسیر آیه در کلام اهل سنت
افزون بر مفسران شیعی، عالمان اهل تسنن مانند ابنعساکر، طبرانی، ابنهاشم، ابنجریر و امام فخر رازی[۸۱]، نیز در تفاسیر خود، نزول این آیه را درباره حضرت علی (علیهالسلام) دانسته اند.
داستان شان نزول این آیه، آن است که امام علی (علیهالسلام) در حالی که چهار درهم در روز، یک درهم در شب، سومین آن را مخفیانه و درهم آخر را آشکارا در راه خداوند انفاق کرد.
بی شک حکم کلی و معیار روشن این شیوه، آن است که تمامی دینباوران، در عصرها و نسلهای مختلف، در آشکار و مخفی بودن - و کیفیت اعمال صالح خود - جنبههای اخلاقی و اجتماعی و یا ابعاد شخصیت کمکگیران را مراعات کنند، آن جا که حفظ آبروی افراد لازم است، از انفاق آشکار دوری جویند و چون تعظیم شعائر مذهب و تشویق افراد به عمل شایسته مطرح شود - و در کنار آن آبروی افراد حفظ شود - در برابر نگاه و توجه دیگران کمک کنند. در کنار کمکهای خویش، هیچ گاه از فقر و تنگ دستی، بیمی نداشته باشند و به وعدههای الهی امیدوار و به او توکل کنند تا بدین سان رضایت خداوند را کسب کرده و توشهای همیشگی برای آخرت خود بیندوزند[۸۲]، همانند امام متقیان و پیشوای خداوند خواهان، حضرت علی (علیهالسلام).
آیه 12 از سوره 69 (الحاقه)
«لنجعلها لکم تذکرة وتعیها اذن واعیة». [؟–؟] (تا آن را وسیله تذکری برای شما قرار دهیم و گوشهای شنوا آن را نگهداری میکنند).
تفسیر آیه در کلام اهل تسنن و تشیع
برخی از مفسران شیعی، سی حدیث از اهل تسنن و تشیع در نزول این آیه درباره حضرت علی علیهالسلام نقل کردهاند که نشانه عظمت مقام امام علیهالسلام نسبت به دانایی اسرار پیامبر (صلیاللهعلیه) و وراثت همه علوم رسولالله - درود خداوند بر او و دودمان اش باد - است.
حدیث، از آن جا آغاز میشود که رسول اکرم (صلیاللهعلیه) و آله هنگام نزول آیه «وتعیها اذن واعیة» فرمود:
«من، از خداوند درخواست کردم، گوشهای علی را از این گوشهای شنوا و نگه دارنده حقایق قرار دهد.».
به دنبال سخن پیامبر صلیاللهعلیه و آله، علی (علیهالسلام) فرمود: «من، هیچ سخنی بعد از آن، از رسولالله نشنیدم که آن را فراموش کنم[۸۳]، بلکه همیشه، آن را به خاطر داشتم.
آیات 5 و 8 و 9 از سوره 76 (انسان)
«ان الابرار یشربون من کاس کان مزاجها کافورا... ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا ویتیما واسیرا انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء ولا شکورا». [؟–؟]
نیکان از جامی مینوشند که با عطر خوش، آمیخته است... [آنان] غذای - خود را - با این که به آن علاقه - و نیاز - دارند، به مسکین و یتیم و اسیر میدهند - و میگویند -: «ما، شما را برای رضای الهی، طعام میدهیم و هیچ پاداش و تشکری از شما نمیخواهیم...
تفسیر آیه در کلام اهل تسنن و تشیع
34 نفر از عالمان معروف اهل تسنن، با نقل حدیثی در کتابهای خود، این آیات را درباره ایثار امام علی (علیهالسلام) و خاندان تاب ناک او دانستهاند و تمامی عالمان شیعی، هجده آیه مورد بحث را از افتخارات بینظیر و فضایل بسیار مهم حضرت علی و فاطمه زهرا و فرزندان شان (علیهالسلام) شمردهاند[۸۴].
ماجرای نزول آیات بدین گونه بود که حسن و حسین علیهماالسلام بیمار شدند. پیامبر (صلیاللهعلیه) و آله با جمعی از یاران به عیادتشان رفتند و به علی علیهالسلام گفتند: «ای ابوالحسن! خوب بود، نذری برای شفای فرزندان خود میکردی.».
علی (علیهالسلام)، فاطمه (علیهالسلام) و فضه، (رضوان الله علیها)، - خادم آنان - نذر کردند، اگر آن دو شفا یابند، سه روز روزه بگیرند. (طبق برخی از روایات، حسن و حسین علیهماالسلام نیز گفتند: «ما هم نذر میکنیم و روزه میگیریم.».
چیزی نگذشت که هر دو شفا یافتند در حالی که از نظر مواد غذایی دست خالی بودند. علی علیهالسلام سه من جو قرض کرد و فاطمه علیها السلام یک سوم آن را آرد کرد و نان پخت.
هنگام افطار سائلی به در خانه آمد و گفت: «سلام بر شما ای خاندان محمد! مستمندی از مستمندان مسلمانان هستم، غذایی به من دهید! خداوند، به شما از غذاهای بهشتی مرحمت کند!».
آنان، همگی مسکین را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند.
روز دوم را نیز روزه گرفتند و موقع افطار یتیمی ندای کمک سر داد و باز آنان غذای خود را به او دادند.
در سومین روز روزه اسیری از غذای آنان طلب کرد و باز آنان ایثار کرده و غذای خویش بدو بخشیدند و خود با آب افطار کردند.
صبح فردا حضرت علی، دست حسن و حسین (علیهمالسلام) را گرفته خدمت رسولالله آمدند و هنگامی که پیامبر عزیزان خود را نظاره کرد، دید از شدت گرسنگی میلرزند! فرمود: «این حالی که در شما میبینم، برای من بسیار گران است!». سپس برخاست و با آنان بر خانه فاطمه وارد شده، دید دختر عزیزش در محراب عبادت ایستاده است، در حالی که از شدت گرسنگی شکم او به پشت چسبیده و چشماناش به گودی نشسته است.
اندوه وجود رسولالله صلیاللهعلیه و آله را فراگرفت و در حالی که غبار غم بر قلب مبارک آن حضرت نشسته بود، جبرییل نازل شد و گفت: «ای محمد: این سوره را بگیر! خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت میگوید.».
«آنگاه جبرییل سوره هل اتی - و هجده آیه مربوط به ایثار علی، فاطمه، حسن، حسین (علیهمالسلام) را نازل کرد [۸۵]».
آیه 19 از سوره 8 (توبه) «اجعلتم سقایة الحاج وعمارة المسجدالحرام کمن امن بالله والیوم الاخر وجاهد فی سبیل الله لا یستوون عند الله والله لا یهدی القوم الظالمین». [؟–؟]
آیا سیراب کردن حجاج و آباد ساختن مسجدالحرام را همانند [عمل] کسی قرار دادید که ایمان به خداوند و روز قیامت آورده و در راه او جهاد کرده است؟ [این هر دو]، هرگز، نزد خداوند مساوی نیستند. خداوند گروه ظالمان را هدایت نمیکند. تفسیر آیه در کلام اهل تسنن
دانشمند معروف اهل سنت، حاکم حسکانی از بریده نقل میکند که شیبه و عباس، هر کدام بر دیگری افتخار میکردند. علی (علیهالسلام) از کنار آن دو میگذشت، از افتخار کردن آنان پرسش کرد عباس گفت: امتیازی به من داده شده که احدی ندارد و آن مسئله آب دادن به حجاج است.
شیبه گفت: «من، تعمیر کننده مسجدالحرام (و کلیددار کعبه) هستم.
علی (علیهالسلام) گفت: «با این که از شما حیا میکنم، اما باید بگویم با این سن کم افتخاری دارم که شما ندارید».
آن دو پرسیدند: «کدام افتخار؟!».
حضرت فرمود: «من، با شمشیر جهاد کردم تا شما ایمان به خداوند و پیامبر آوردید!».
پیامبر (صلیاللهعلیه) علی (علیهالسلام) را خواست و از ماجرا پرسش کرد. ناگاه جبریل نازل شد و گفت: «ای محمد! پروردگارت به تو سلام میرساند و میگوید که این آیات را بر آنها بخوان: «اجعلتم سقایة الحاج...»[۸۶].
شهادت امام علی
امام علی(علیهالسلام) در سحرگاه ۱۹ رمضان سال ۴۰ قمری در مسجد کوفه در حال سجده،[۸۷] به دست ابنملجم مرادی ضربت شمشیر خورد و دو روز بعد در ۲۱ رمضان به شهادت رسید و مخفیانه دفن شد.[۸۸] ضربت خوردن علی بن ابیطالب در شرایطی رخ داد که پس از جنگ نهروان وی میکوشید مردم عراق را برای جنگ دوباره با معاویه بسیج کند، اما تنها تعداد اندکی حاضر به یاری او شدند. در این حال معاویه با آگاهی از اوضاع عراق، به نواحی مختلف حکومت امام علی(علیهالسلام) در جزیرة العرب و عراق حمله کرد.[۸۹] بنابر منابع تاریخی، سه تن از خوارج برای کشتن سه نفر یعنی امام علی(علیهالسلام)، معاویه و عمرو بن عاص توافق کردند. ابنملجم مرادی مامور قتل علی(علیهالسلام) شد[۹۰].
امام اول شیعیان پس از شهادت، چنانکه خود وصیت کرده بود،[۹۱] توسط امام حسن(علیهالسلام)، امام حسین(علیهالسلام)، محمد بن حنفیه و با همراهی عبدالله بن جعفر، شبانه و مخفیانه در نجف کنونی (غریین در آن زمان) به خاک سپرده و قبرش مخفی شد.[۹۲] مخفی کردن قبر امام علی(علیهالسلام) به دلیل جلوگیری از نبش قبر و بیحرمتی توسط بنیامیه و خوارج دانسته شده است.[۹۳] امام صادق (علیهالسلام) در سال ۱۳۵ق، در زمان حکومت منصور عباسی، محل دفن امام علی(علیهالسلام) را در نجف آشکار کرد[۹۴].
بر اساس روایات، امام علی (علیهالسلام) درباره چگونگی غسل، کفن، نماز و تدفین خود، سفارشهایی به فرزندانش کرد[۹۵]. او همچنین از امام حسن(علیهالسلام) و امام حسین(علیهالسلام) خواست تا اگر بر اثر ضربت ابنملجم درگذشت، برای قصاص تنها یک ضربت به او بزنند.[۹۶] علی بن ابیطالب(علیهالسلام) همچنین ضمن تأکید بر توجه به قرآن، نماز، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد در راه خدا و خالی نگذاشتن خانه خدا، فرزندان خود را به ترس از خدا، نظم در کارها و آشتی با یکدیگر توصیه کرد و از آنها خواست به حقوق یتیمان و همسایگان توجه کنند[۹۷].
پانویس
- ↑ مفید، الارشاد، ۱: ۵
- ↑ امینی، کتاب، ۶: ۲۳-۲۱
- ↑ الأئمة الإثنا عشر، ابن طولون، ص:۴۷
- ↑ الإرشاد، المفید، ج۱،ص:۵؛إعلام الوری، الطبرسی، ج۱،ص:۳۰۶
- ↑ إثبات الهداة، الحر العاملی، ج۳،ص:۴۴۱؛ تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی، ص:۲۰؛ کشف الغمة ج۱ ص۱۲۵؛ إزالة الخفاء (ط باکستان) ص۲۵۱؛ مرآة المؤمنین (ط الهند) ص۲۱؛ حلیة الأبرار ج۲ ص۲۱
- ↑ وقد روی عن فاطمة بنت أسد أنها قالت: إنی دخلت بیت الله الحرام، وأکلت من ثمار الجنة وأرزاقها، فلما أردت أن أخرج هتف بی هاتف: یا فاطمة! سمیه علیاً، فهو علی، والله العلی الأعلی یقول: إنی شققت اسمه من اسمی، وأدبته بأدبی، ووقَّفته علی غامض علمی، وهو الذی یکسر الأصنام فی بیتی، وهو الذی یؤذن فوق ظهر بیتی، ویقدسنی ویمجدنی، فطوبی لمنحبه وأطاعه، و ویل لمن عصاه وأبغضه (موسوعة الإمام علی بن أبیطالب "علیهالسلام" فی الکتاب والسنة والتاریخ ج۱ ص۷۶ و ۷۷ وعلل الشرائع ج۱ ص۱۶۴ و (ط المطبعة الحیدریة) ج۱ ص۱۳۶ ومعانی الأخبار ص۶۲ و ۶۳ وروضة الواعظین ص۷۷ والأمالی للشیخ الصدوق ص۱۹۵ والأمالی للشیخ الطوسی ص۷۰۷ والثاقب فی المناقب لابن حمزة الطوسی ص۱۹۷ و ۱۹۸ والمحتضر لحسن بن سلیمان الحلی ص۲۶۴ وکتاب الأربعین للشیرازی ص۶۱ والجواهر السنیة للحر العاملی ص۲۳۰ وحلیة الأبرار للسید هاشم البحرانی ج۲ ص۲۲ ومدینة المعاجز ج۱ ص۴۸ وبحار الأنوار ج۳۵ ص۹ و ۳۷ والأنوار البهیة ص۶۸ والإمام علی بن أبیطالب "علیهالسلام" لأحمد الرحمانی الهمدانی ص۶۳۶ وبشارة المصطفی لمحمد بن علی الطبری ص۲۷ والدر النظیم لابن حاتم العاملی ص۲۳۵ وکشف الغمة للإربلی ج۱ ص۶۱ وکشف الیقین للعلامة الحلی ص۱۹ والخصائص الفاطمیة للکجوری ج۲ ص۹۹ وشرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۵ ص۵۷.)
- ↑ تذکرة الخواصّ: ص ۵
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۳۷، ص۳۳۴؛ وسائلالشیعة، حر عاملی، ج۱۴، ص۶۰۰
- ↑ الأمالی للصدوق: ص ۶۳۴ ح ۸۵۰ بحار الأنوار: ج ۳۸ ص ۱۰۶ ح ۳۴
- ↑ مناقب ابن مردویه، ص ۶۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۲۵ق، ج۴۲، ص۳۰۳ و ۳۸۶
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۳۷، ص۳۳۴؛ حر عاملی، وسائلالشیعة، ج۱۴، ص۶۰۰
- ↑ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۳۸، ص: ۲۲۴
- ↑ الطبقات الکبری: ج ۳ ص ۱۹، المعجم الکبیر: ج ۱ ص ۹۲، تاریخ بغداد: ج ۱ ص ۱۳۳، المعارف لابن قتیبة: ص ۲۰۳، تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۷ و ص ۱۰ ـ ۱۴، مروج الذهب: ج ۲ ص ۳۵۹، الاستیعاب: ج ۳ ص ۱۹۷ الرقم ۱۸۷۵، اُسد الغابة: ج ۴ ص ۸۸ الرقم ۳۷۸۹، الإصابة: ج ۴ ص ۴۶۴ الرقم ۵۷۰۴، تاریخ الإسلام للذهبی: ج ۳ ص ۶۲۱، صفة الصفوة: ج ۱ ص ۱۳۰، البدایة والنهایة: ج ۷ ص ۲۲۳؛ تهذیب الأحکام: ج ۶ ص ۱۹، الإرشاد: ج ۱ ص ۵، تاج الموالید: ص ۸۷، تاریخ موالید الأئمّة علیهمالسلام: ص ۱۶۹، المستجاد: ص ۲۹۴، روضة الواعظین: ص ۸۷، عمدة الطالب: ص ۵۹
- ↑ الفصول المهمّة: ص ۱۲۹؛ تاج الموالید: ص ۸۸، إعلام الوری: ج ۱ ص ۳۰۷
- ↑ المعجم الکبیر ج۶ ص۱۶۷ و ۱۴۹ وتاریخ مدینة دمشق ج۴۲ ص۱۷ و ۱۸ وتاریخ الأمم والملوک ج۲ ص۴۰۹ وتذکرة الخواص ج۱ ص۱۲۷ وکشف الغمة ج۱ ص۱۳۶ وبحار الأنوار ج۳۵ ص۶۰ ومناقب علی بن أبیطالب "علیهالسلام" وما نزل من القرآن فی علی "علیهالسلام" لابن مردویه الأصفهانی ص۵۳ ومناقب آل أبیطالب لابن شهرآشوب ج۲ ص۳۰۵ وجواهر المطالب ج۱ ص۳۰ وشرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۱۵ ص۵۹۷ وج۳۰ ص۱۳۸ ومقاتل الطالبیین ص۲۵ و ۲۶ وعن البخاری، ومسلم، والسنن الکبری للبیهقی ج۲ ص۶۲۵ وتاریخ الإسلام للذهبی ج۳ ص۲۶۲، وغیر ذلک
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ص۵ (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت، نسخه دوم)
- ↑ مجلسی، ج۴۳، ص۱۲۵؛ طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ ق؛ طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ ق؛ ابن شاهین، فضائل فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه وسلم، ج۱، ص۴۷، ۱۴۱۵ ق/۱۹۹۴ م؛ نسائی، المجتبی من السنن، ج۶، ص۶۲، ۱۴۰۶/۱۹۸۶. حاکم نیشابوری، مستدرک علی الصحیحین ج۲، ص۱۸۱، ۱۴۱۱/۱۹۹۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر ج۴، ص۳۴، مکتبه ابن تیمیه
- ↑ مفید، مسار الشیعة، ص۱۷
- ↑ سید بن طاوس، ص۵۸۴
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیة، ص۱۵۳
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۳: ۶۳
- ↑ محمدی ریشهری، ج۱، ص۱۰۸
- ↑ یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۳
- ↑ شیخ مفید، محمدبن نعمان، الارشاد، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱، قم، سعید بن جبیر، ۱۴۲۸ق
- ↑ مرحوم علامه امینی متون احادیث و کلمات بسیاری از محدثان و مورخان اسلامی را پیرامون پیش قدم بودن علی علیهالسلام در ایمان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جلد سوم الغدیر، صفحات ۱۹۱ تا ۲۱۳ (چاپ نجف) آورده است. بسیاری از محدثان و تاریخ نویسان نقل میکنند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روز دوشنبه به رسالت مبعوث شد و حضرت علی علیهالسلام فردای آن روز ایمان آورد
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۱ و ۴۲ و ۴۳؛ میزان الإعتدال، ج۲، ص۳ و ۴۱۶؛ المعجم الکبیر للطبرانی، ج۶، ص۲۶۹
- ↑ تفسیر نمونه ج۵، ص۱۹۸
- ↑ شیخ مفید، الإرشاد، ترجمه رسولی محلاتی، ج۱، ص۴۳؛ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۱۹، ص۶۰؛الأمالی (للطوسی)، النص، ص۴۶۳
- ↑ مسعودی، علی بن الحسین: مروج الذهب، منشورات موسسة الاعلمی المطبوعات، بیروت،1411 ه. ق، ج 2، ص 446
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، منشورات الشریف الرضی، 1416 ه. ق، ص 41
- ↑ مروج الذهب، ص 294
- ↑ یوسفی غروی، محمد هادی، موسوعة التاریخ الاسلامی، مجمع الفکر الاسلامی، قم، ط اول، 1417 ه. ق، الجزء الاول، ص 410
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 211
- ↑ آیه 57 سوره احزاب
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 211 و 212
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 207
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 207
- ↑ زبیر بن بکار: اخبار الموفقیات، منشورات الشریف الرضی، قم، 1416 ه. ق، ص 580
- ↑ بلاذری، احمد بن جابر انساب الاشراف، منشورات مؤسسه الاعلمی المطبوعات، بیروت،1394 ه. ق، ج 2، ص 296
- ↑ تاریخ یعقوبی، ص 126
- ↑ ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۲۴
- ↑ احمدی، «تحلیل روایی - تاریخی پرچمداری امیرمومنان علی(علیه السلام) در غزوات پیامبر اکرم»، ص۳۷
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۰
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۸۳
- ↑ ابنحجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۱۹۰
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۵۲
- ↑ طبری، ج۲، ص۱۴۸
- ↑ واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۹۱
- ↑ ابن هشام، سیرة النبویة، ج۱، ص۷۰۸-۷۱۳
- ↑ ر. ک:مقاله معاویه
- ↑ سید رضی، نهج البلاغة، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۴، نامه ۶۴
- ↑ واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۴۰
- ↑ دیلمی، إرشاد القلوب إلی الصواب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۴۶
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۱۰
- ↑ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۵۴
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۳، ص۲۳۵
- ↑ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۲۱
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۰، ص۲۱۶
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۰، ص۲۱۶
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۳۲۸
- ↑ مسلم، صحیح مسلم، ج۱۵، ص۱۷۸-۱۷۹
- ↑ مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۲۸
- ↑ آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۴۵۹
- ↑ زمخشری، الکشاف، ج۳، ص۶۸۹، ذیل آیه ۸۱ سوره اسراء
- ↑ آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۴۸۱
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۲
- ↑ مفید، ارشاد، ج۱، ص۱۵۶؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۱۶۳
- ↑ واقدی، المغازی، ۱۴۰۹، ج۲ ص۵۶۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰، ج۲، ص۶۹؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵، ج۴، ص۲۳۸؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷، ج۲، ص ۶۴۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۰۹
- ↑ واقدی، المغازی، ۱۴۰۹، ج۲ ص۵۶۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰، ج۲، ص۶۹؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵، ج۴، ص۲۳۸؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷، ج۲، ص ۶۴۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۰۹
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۴، ص ۳۱۹؛ واقدی، کتاب المغازی، ۱۴۰۹، ج۳، ص۸۲۶ و رسولی محلاتی، تاریخ اسلام، ۱۳۷۴، ج ۱، ص۱۴۱ و ۱۵۳
- ↑ شیخ مفید، محمد بن نعمان، ارشاد، ج۱، ص۱۸۶
- ↑ ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهجالبلاغه، ج۶، ص۶.
- ↑ تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان، ج 2، ص 46 ; رک: الغدیر، ج 2، ص 44
- ↑ شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج 3، ص 270 ; احیاء العلوم، غزالی، ج 3، ص 238 ; نزهة المجالس، صفوری، ج 2، ص 209 ; فصول المهمه، ابن صباغ مالکی; تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی حنفی، ص 21 ; مسند احمد حنبل، ج 1، ص 348 ; تاریخ طبری، ج 2، ص 101 تا 99 با سیره ی ابن هشام، ج 2، ص 291 با تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 29
- ↑ مسند احمد حنبل، ج 1، ص 231 (طبع مصر) ; همان، ج 23، ص 212 ; همان، ج 21 ص 150 ; خصایص نسائی، ص 28
- ↑ تفسیر فخر رازی، قرطبی، روح المعانی و کشاف زمخشری، ذیل آیه 29 و 30 از سوره ی مطففین; تفسیر نمونه، ج 26، ص 238 و 284 ; تفسیر ابن کثیر، ج 2، ص 4 و 535 ; تفسیر احسن الحدیث ج 8، ص 324 و ج 11، ص 68 ; تفسیر البیان، ج 2، ص 99 ; ج 3، ص 556 ; تفسیر الجدید ج 6، ص 365 ; تفسیر الکاشف، ج 1، ص 196 و ج 2، ص 414
- ↑ صحیح مسلم، ج 7، ص 120 ; مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 185 ; تفسیر طبری، ج 3، ص 192 ; مستدرک حاکم نیشابوری، ج 3، ص 150 ; دلائل النبوة، حافظ ابوفهیم اصفهانی، ص 297 ; روح المعانی، آلوس، ج 3، ص 167 ; کشاف زمخشری، ج 1، ص 193 ; فصول المهمة ابن صباغ، ص 108 ; الجامع لاحکام القرآن، علامه قرطبی، ج 3، ص 104
- ↑ تفسیر نمونه، ج 25، ص 7
- ↑ تفسیر المیزان (مترجم)، ج 1، ص 49 ; تفسیر البرهان، علامه بحرانی، ج 1، ص 50
- ↑ تفسیر نمونه، ج 19، ص 40 ; تفسیر المیزان، ج 15، ص 406 ; تفسیر مجمع البیان، ج 6، ص 427
- ↑ تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 290 و 291
- ↑ تفسیر نمونه، ج 2، ص 267 ; تفسیر نور ; حجة الاسلام قراشی، ج 1، ص 549 ; و تفسیر مراغی، ج، ص
- ↑ تفسیر قرطبی، ح 10، ص 6743 ; مجمع البیان، روح البیان، روح المعانی، المیزان وتفسیر ابوالفتوح رازی، ذیل آیه 12 سوره معارج; مناقب ابن مغازلی شافعی، ص 245
- ↑ الغدیر، علامه امینی، ج 3، ص 107 تا 111 ; احقاق الحق، قاضی نور الله شوشتری، ج 3، ص 157 تا 171 ; تفسیر نمونه، ج 25، ص 345 ; تفسیر احسن الحدیث، ج 12، ص 274 ; الجدید، ج 7، ص 283 ; حجة التفاسیر، ج 7، ص 139 ; الکاشف، ج 4، ص 670 ; کشف الاسرار، ج 10 ص 319
- ↑ تفسیر طبری، فخر رازی و آثار اصحاب النزول واحدی، تفسیر خازن بغدادی، معالم التنزیل بغوی، مناقب ابن مغازلی و جامع الاصول ابن اثیر
- ↑ آیه 19 سوره توبه
- ↑ شیخ طوسی، امالی، ۱۴۱۴ق، ص۳۶۵؛ ابن حجر، فتح الباری، ج۱۲، ص۲۵۱
- ↑ درباره تاریخ شهادت امام علی(علیه السلام)، اختلاف است. ابن ابی الحدید (از علمای اهلسنت) شهادت وی در شب ۱۷ رمضان را قول مشهور میداند و میگوید شب ۱۷ رمضان شب بدر است و روایاتی در دست بوده که وی در شب بدر کشته میشود. (شرح نهجالبلاغه، ج۱، ص۱۵-۱۶)
- ↑ جعفریان، گزیده حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ۱۳۹۱، ص۵۴-۵۳
- ↑ جعفریان، گزیده حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ص۵۵
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۴۲، ص۳۳۸؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۳۴؛ مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۰
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ص۲۷-۲۸
- ↑ عبدالکریم بن طاووس، فرحة الغری، ص۹۳؛ مجلسی، بحار، ج۴۲، ص۲۲۲؛ به نقل مقدسی، یدالله، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(علیه السلام)، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۹۱، ص۲۳۹-۲۴۰
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ص۱۳
- ↑ مفید، الارشاد، ۱۴۲۸ق، ص۱۳
- ↑ نهجالبلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، نامه ۴۷، ص۳۲۰-۳۲۱
- ↑ نهجالبلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، نامه ۴۷، ص۳۲۰-۳۲۱