همایش بین‌المللی یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه‌ علمیه‌ قم

از ویکی‌وحدت
همایش بین‌المللی یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزۀ علمیۀ قم
همایش بین المللی یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه علمیه قم.jpg
نام رویدادهمایش بین‌المللی یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزۀ علمیۀ قم
تاریخ رویداد17 اردیبشت‌ماه 1404 ش
روز رویدادچهارشنبه
مکان رویداد

همایش بین‌المللی یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزۀ علمیۀ قم، با پیام امام خامنه‌ای و با حضور علما و فضلای حوزه و شخصیت‌های برجستۀ داخلی و خارجی روز چهارشنبه 17 اردیبشت‌ماه برابر با 9 ذی‌القعده 1446 ق، در قم برگزار شد. مقام معظم رهبری در این پیام تاریخی ضمن پرداختن به ابعاد حوزۀ علمیه و نقش مؤثر آن به تبین این فصول می‌پردازد. نخست: یک مرکز علمی با تخصص‌های معیّن؛ دوم: مرکز تربیت نیروی مهذب و کارآمد برای هدایت دینی و اخلاقی جامعه؛ سوم: خط مقدم جبهۀ تقابل با تهدیدهای دشمنان در عرصه‌های گوناگون؛ چهارم: مرکز تولید و تبیین اندیشۀ اسلام در باب نظامات اجتماعی؛ از نظام سیاسی و شکل و محتوای آن، تا نظامات مربوط به ادارۀ کشور، و تا نظام خانواده و روابط شخصی، بر اساس فقه و فلسفه و منظومۀ ارزشی اسلام؛ پنجم: مرکز و شاید قلۀ نوآوری‌های تمدنی و آینده‌نگری‌های لازم در چهارچوب پیام جهانی اسلام.

پیام امام خامنه‌ای

بسم الله الرّحمن الرّحیم و الحمد لله ربّ العالمین و افضل الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد المصطفی و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی العالمین.

پدیده‌ای بی‌نظیر

برآمدنِ حوزۀ مبارک قم در طلیعۀ قرن چهاردهم هجری شمسی، پدیده‌ای بی‌نظیر بود که در میانۀ حوادثی بزرگ و سهمگین رخ داد؛ حوادثی که فضای منطقۀ غرب آسیا را تیره‌ وتار و زندگی ملت‌های آن را دستخوش آشفتگی و تباهی کرده بود. منشأ و علت این مرارت گسترده و دیرپا، دخالت‌های دول استعماری و فاتحان جنگ جهانی اول بود که با هدف تصرف و تسلط بر این جغرافیای حساس و سرشار از منابع زیرزمینی، از همۀ ابزارها استفاده کردند و با نیروی نظامی، با طراحی‌های سیاسی، با رشوه و استخدام خیانتکاران داخلی، با ابزارهای تبلیغاتی و فرهنگی، و با هر وسیله‌ی ممکن دیگر، توانستند هدف‌های خود را تحقق بخشند. در عراق، یک حکومت انگلیسی و سپس یک دولت پادشاهی دست‌نشانده بر سر کار آوردند؛ در منطقۀ شامات، از سویی انگلیس و از سویی فرانسه، تصرفات استعماری خود را با ایجاد نظام طایفی در بخشی و حکومت خاندان دست‌نشاندۀ انگلیس در بخشی دیگر، و ایجاد اختناق و فشار بر مردم بخصوص مسلمانان و علمای دینی در سراسر آن گستردند؛ در ایران، یک قزّاق بی‌رحم و طماع و بی‌شخصیت را به‌تدریج برکشیده و به صدارت و سپس پادشاهی رساندند؛ در فلسطین، کوچ تدریجی عوامل صهیونی و تسلیح آنها را آغاز و با حرکتی آرام، زمینه را برای ایجاد غده‌ی سرطانی در قلب دنیای اسلام آماده کردند. هرجا ــ چه در عراق و چه در شام و فلسطین و چه در ایران ــ‌ مقاومتی در برابر نقشه‌های گام‌به‌گام آنها وجود داشت، سرکوب کردند، و در برخی شهرها همچون نجف کار را به دستگیری دسته‌جمعی علما و حتی به تبعید اهانت‌آمیز مراجع بزرگی همچون میرزای نائینی و سیدابوالحسن اصفهانی و شیخ مهدی خالصی رساندند و برای دستگیری مردان مجاهد، تفحص خانه‌به‌خانه راه انداختند. ملت‎ها دهشت‌زده و سرگشته و افقها تاریک و نومیدکننده شدند. در ایران، مجاهدانِ گیلان و تبریز و مشهد را به خاک‌ وخون کشیدند و مباشرانِ قراردادهای خائنانه در رأس امور قرار گرفتند.

نهالی تازه و مبارک

در میانۀ چنین حوادث تلخ و چنین شب بی‌فروغی بود که ستارۀ قم طلوع کرد. دست قدرت الهی، فقیهی بزرگ و پرهیزکار و مجرب را برانگیخت تا با هجرت به قم، حوزۀ مندرس و تعطیل‌شده را دوباره جان بخشد و نهالی تازه و مبارک در سنگلاخ آن زمانه‌ی ناسازگار، در مجاورت حرم دُخت مطهّر حضرت موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السّلام) و در آن زمین مستعد بنشاند. قم در هنگام ورود آیت‌الله حائری از علمای بزرگ خالی نبود؛ بزرگانی چون آیت‌الله میرزا محمد ارباب و شیخ ابوالقاسم کبیر و تعدادی دیگر در این شهر می‌زیستند، ولی هنر بزرگ تشکیل حوزۀ علمیه یعنی پرورشگاه علم و عالِم و دین و دَیّن[۱] با همۀ ظرافت‌ها و تدبیرهایش فقط از شخصیت مؤیدی چون آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری برمی‌آمد.

تجربۀ هشت‌سالۀ تشکیل و ادارۀ حوزۀ علمیه‌ پُررونق در اراک، و سال‌ها پیش از آن، معاشرت نزدیک با رهبر بزرگ شیعه، میرزای شیرازی در سامرا و ملاحظۀ تدابیر ایشان در تشکیل و ادارۀ حوزۀ علمیۀ آن شهر، به او رهنمایی می‌دادند؛ و درایت و شجاعت و انگیزه و امید در او، وی را در این راه دشوار به پیش می‌بردند.

حوزه در سال‌های آغازین، با پایداری مخلصانه و متوکلانۀ او از زیر تیغ آختۀ رضاخانی که برای محو نشانه‌ها و پایه‌های دین، به صغیر و کبیر رحم نمی‌کرد، به سلامت جَست؛ ستمگر خبیث نابود شد، و حوزه‌ای که سال‌ها زیر فشار حداکثری او بود، ماند و رشد کرد؛ و از آن، خورشیدی چون حضرت روح‌الله سر برآورد. حوزۀ علمیه‌ای که یک روز طلابش برای حفظ جان خود از سحرگاه به زوایایی در بیرون شهر پناه می‌بردند و به درس و بحث می‌پرداختند و شبانگاه به حجره‌های تاریک در مدرسه‌ها بازمی‌گشتند، در چهار دهه پس از آن، کانونی شد که شعله‌های مبارزه با دودمان خبیث رضاخان را به سراسر ایران می‌فرستاد و دل‌های افسرده و ناامید را برمی‌افروخت و جوانان منزوی را به میانۀ میدان می‌کشاند.

و همین حوزه بود که چندی پس از درگذشت مؤسسش، با قدوم مرجع عظیم‌الشّأن، آیت‌الله بروجردی، قلۀ علمی و تحقیقی و تبلیغی تشیع در سراسر جهان شد. و سرانجام همین حوزه بود که در کمتر از شش‌دهه، قدرت معنوی و وجهۀ مردمی خود را به آنجا رساند که توانست رژیم خائن و فاسد و فاسق پادشاهی را به دست مردم ریشه‌کن کند و پس از قرن‌ها، اسلام را در جایگاه حاکمیت سیاسی کشوری بزرگ و بافرهنگ و دارای همه‌گونه استعداد بنشاند.

متخرّج همین حوزۀ پُربرکت بود که ایران را الگوی اسلام‌خواهی در جهان اسلام، بلکه پیشروِ دین‌گرایی در سراسر جهان ساخت؛ با خطاب پیامبرانۀ او خون بر شمشیر پیروز شد؛ با تدبیر او جمهوری اسلامی متولد شد؛ با شجاعت و توکل او ملت ایران در برابر تهدیدها سینه سپر کرد و بر بسیاری فائق آمد؛ و امروز با درس‌ها و مواریث او کشور در بسیاری از ابعاد زندگی، مانع‌ها را درمی‌نوردد و پیش می‌رود. رحمت و رضوان پیوستۀ خدا بر بنیان‌گذار این حوزۀ پُربرکت و باعظمت و این شجرۀ طیبۀ پُرثمر؛ انسان والا و دانا و مبارک، عالِم دین و آراسته به آرامشِ یقین، حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری.

حوزه‌ای پیشرو و سرآمد

همایش بین المللی یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه علمیه قم 1.jpg

اکنون لازم است دربارۀ چند موضوع که گمان می‌رود به کار امروز و فردای حوزۀ علمیه خواهد آمد، سخنانی گفته شود، به امید آن که حوزۀ موفق کنونی را در راه رسیدن به حوزه‌ای «پیشرو و سرآمد» کمک کند.

نخستین موضوع، عنوان «حوزۀ علمیه» و محتوای عمیق آن است. ادبیات رایج در این باره، کوته و نارسا است. حوزه برخلاف آنچه این ادبیات نشان می‌دهد، صرفاً یک مؤسسۀ تدریس و تدرس نیست، بلکه مجموعه‌ای از علم، و تربیت، و کارکردهای اجتماعی و سیاسی است. ابعاد گوناگون این واژۀ پُرمعنا را عمدتاً می‌توان اینگونه فهرست کرد:

  1. یک مرکز علمی با تخصص‌های معیّن؛
  2. مرکز تربیت نیروی مهذب و کارآمد برای هدایت دینی و اخلاقی جامعه؛
  3. خط مقدم جبهۀ تقابل با تهدیدهای دشمنان در عرصه‌های گوناگون؛
  4. مرکز تولید و تبیین اندیشۀ اسلام در باب نظامات اجتماعی؛ از نظام سیاسی و شکل و محتوای آن، تا نظامات مربوط به ادارۀ کشور، و تا نظام خانواده و روابط شخصی، بر اساس فقه و فلسفه و منظومۀ ارزشی اسلام؛
  5. مرکز و شاید قلۀ نوآوری‌های تمدنی و آینده‌نگری‌های لازم در چهارچوب پیام جهانی اسلام.

این سرفصل‌ها است که واژۀ «حوزۀ علمیه» را معنی می‌کند و عناصر تشکیل‌دهندۀ آن و به تعبیری «انتظارات» از آن را نشان می‌دهد؛ و همین‌ها است که تلاش برای تقویت و پیشرفت آنها، می‌تواند حوزه را به معنی واقعی «پیشرو و سرآمد» نماید و چالش‌ها و تهدیدهای محتمل پیش رو را علاج کند.

دربارۀ هر یک از این سرفصل‌ها واقعیات و نیز نظراتی وجود دارد که به اجمال می‌توان اینگونه بیان کرد:

اول: مرکز علمی

حوزۀ قم، وارث سرمایۀ سترگ علمی شیعه است. این ذخیرۀ در نوع خود بی‌نظیر، محصول اندیشه‌ورزی و پژوهشگری هزاران عالِم دینی در دانش‌هایی همچون فقه و کلام و فلسفه و تفسیر و حدیث، در طول هزار سال است. تا پیش از اکتشافات علوم طبیعی در قرن‌های اخیر، حوزه‌های علمی شیعه، عرصه‌ای برای پرداختن به علوم دیگر نیز به‌شمار می‌رفته؛ ولی در همۀ ادوار، محور اصلیِ بحث و تحقیق در حوزه‌ها، «علم فقه» و پس از آن با فاصله‌ای، «کلام و فلسفه و حدیث» بوده است. پیشرفت تدریجی علم فقه در طول این دورۀ طولانی، از زمان شیخ طوسی تا عصر محقق حلی، و از آنجا تا شهید، و از آنجا تا محقق اردبیلی، و از آنجا تا شیخ انصاری و تا دوران کنونی برای اهل فن محسوس است. معیار در پیشرفت فقه، افزودن به داشته‌ها یعنی تولیدات علمی فاخر و ارتقای سطح علم و یافته‌های جدید است؛ ولی امروز با نگاه به تحولات سریع و شدید فکری و عملی در دوران‌های معاصر، مخصوصاً در سدۀ اخیر، انتظاراتی بیش از این را در زمینۀ پیشرفت علمی حوزه باید مورد توجه قرار داد.

در خصوص علم فقه این نکات درخور ملاحظه است: اولاً فقه، پاسخ دین به نیازهای عملی فرد و جامعه است. با عقلانیت تحول‌یافتۀ نسل‌ها، این پاسخگویی باید امروز بیش از گذشته دارای پشتوانۀ فکری و علمی استوار و در عین حال قابل فهم و هضم باشد. دیگر اینکه پدیده‌های پیچیده و پُرتعداد در زندگی امروز مردم، سؤال‌های بی‌سابقه‌ای را پیش می‌آورد که فقه معاصر باید پاسخ آنها را آماده داشته باشد. دیگر اینکه امروز با تشکیل نظام سیاسی اسلام، سؤال اصلی، چگونگی نگاه کلان شارع به ابعاد فردی و اجتماعی زندگی بشر و پایه‌های اصولی آن است؛ از نگاه به انسان و جایگاه انسانی و هدف‌های زندگی او، تا نگاه به شکل مطلوب جامعۀ بشری، و نگاه به سیاست و قدرت و روابط اجتماعی و خانواده و جنسیت و عدالت و دیگر ابعاد زندگی. فتوای فقیه در هر مسأله باید نشان‌دهندۀ بخشی از این نگاه کلان باشد. الزام مهم برای دست یافتن به این خصوصیات، اولاً آشنایی فقیه با همۀ ابعاد و معارف دینی در همۀ زمینه‌ها، و ثانیاً آشنایی مناسب با یافته‌های امروز بشر در عرصۀ علوم انسانی و دانش‌های مرتبط با زندگی انسان است. باید پذیرفت که ذخیرۀ انباشتۀ علم در حوزه این ظرفیت را دارد که طلبه را به این حد از توانایی‌های علمی برساند، مشروط بر اینکه برخی نکته‌ها در شیوۀ کار کنونی با چشم باز دیده و با دست توانا علاج شود.

یکی از این نکته‌ها، طولانی بودن دورۀ تحصیل است. دورۀ متن‌خوانی طلبه به شیوه‌ای سؤال‌برانگیز می‌گذرد؛ طلبه ناگزیر است کتاب قطور و محققانۀ یک عالِم بزرگ را به‌عنوان کتاب درسی بیاموزد. این کتاب در واقع مربوط به هنگام ورود او به مرحلۀ تحقیق اجتهادی است و سپردن آن به او پیش از این مرحله، تنها اثرش، طولانی کردن زمان متن‌خوانی است. کتاب درسی باید حاوی مطلب و زبان مناسب طلبه برای دوران محدود پیش از ورود به مرحلۀ تحقیق باشد. تلاش موفق یا ناموفق بزرگانی همچون آخوند خراسانی، حاج شیخ عبدالکریم حائری و حاج سیدصدرالدین صدر برای جایگزین کردن کتاب‌هایی چون قوانین و رسائل و فصول، با کفایه و دررالفوائد و خلاصة‌الفصول، با نگاه به همین ضرورت مهم بوده است. با اینکه آنها در زمانی زندگی می‌کردند که طلبه با انبوه واردات ذهنی و تکالیف عملی مانند امروز روبه‌رو نبود.

نکتۀ دیگر، مسألۀ اولویت‌های فقهی است. امروز با تشکیل نظام اسلامی و مطرح شدن حکمرانی به شیوۀ اسلام، موضوعات مهمی برای حوزه اولویت یافته که در گذشته مطرح نبوده است؛ مسأله‌هایی از قبیل روابط دولت با مردمش و با دولت‌ها و ملت‌های دیگر، موضوع نفی سبیل، نظام اقتصادی و پایه‌های اصولی آن، پایه‌های اصولی نظام اسلامی، منشأ حاکمیت از نظر اسلام، نقش مردم در آن و موضع‌گیری در قضایای مهم و در مقابل نظام سلطه، مفهوم و محتوای عدالت، و ده‌ها موضوع اساسی و بعضاً حیاتی دیگر، برای امروز و فردای کشور دارای اولویت و منتظر پاسخ فقهی است. برخی از آنها دارای جنبۀ کلامی نیز می‌باشد که در جای خود باید بحث شوند.

در شیوۀ کار کنونیِ حوزه، در بخش فقهی، توجه کافی به این اولویت‌ها دیده نمی‌شود. گاه می‌بینیم برخی مهارت‌های علمی که عموماً جنبۀ آلی و مقدماتی برای رسیدن به حکم شرع را دارد یا بعضی موضوعات فقهی یا اصولی خارج از اولویت‌ها، فقیه و محقق را با شیرینی وسوسه‌انگیز خود، چنان در خود غرق می‌کند که ذهن او را به‌کلی از آن مسائل اصلی و اولویت‌دار منصرف می‌سازد و فرصت‌های بی‌جایگزین و سرمایه‌های انسانی و مالی را فدا می‌کند، بی‌آنکه در وانفسای هجوم کفر، کمکی به تبیین سبک زندگی اسلامی و هدایت جامعه برساند. اگر هدف کار علمی، اظهار فضل و سُمعۀ[۲] و مسابقه در فاضل‌نما شدن باشد، مصداق فعل مادی و دنیاگرایانه و Ra bracket.png اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ [فرقان–43] La bracket.png خواهد بود.

دوم: تربیت نیروی مهذب و کارآمد

حوزه نهادی برونگرا است. خروجی حوزه در همۀ سطوح، در خدمت فکر و فرهنگ جامعه و انسان‌ها است. حوزه موظّف به «بلاغ مبین» است. دامنۀ این بلاغ، گستره‌ای عظیم است از معارف والای توحیدی تا وظایف شخصی شرعی، و از تبیین نظام اسلامی و شاکله و وظایف آن تا سبک زندگی و محیط زیست و حمایت از طبیعت و از حیوان، و بسی عرصه‌ها و زوایای دیگر حیات بشری. حوزه‌های علمیه از دیرباز به این وظیفۀ سنگین پرداخته و کسان بسیاری از متخرّجان[۳] آنها در سطوح مختلف علمی به شیوه‌های گوناگونِ تبلیغ دین، روی آورده و عمری در آن گذرانده‌اند. پس از انقلاب، نهادهایی برای نظم بخشیدن و احیاناً قوام دادن به محتوای این حرکت‌های تبلیغی در حوزه پدید آمد. خدمات باارزش آنان و دیگر متحرّفان[۴] امر تبلیغ دین نباید نادیده گرفته شود. آنچه مهم است، آشنایی با فضای فکر و فرهنگ جامعه و ایجاد تناسب میان آورده‌های تبلیغی با واقعیت‌های فکری و فرهنگی در میان مردم به‌ویژه جوانان است. در این بخش حوزه دچار مشکل است. این صدها مقاله و مجله و گفتارهای مجلسی و تلویزیونی و امثال آن، در برابر سیل القائات مغالطه‌آمیز، نمی‌تواند وظیفۀ بلاغ مبین را چنان‌که نیاز و شایسته است، به انجام رساند. جای دو عنصر کلیدی برای این بخش در حوزه خالی است: «تعلیم» و «تهذیب».

رساندن پیامی که به‌روز و پُرکنندۀ خلأ و برآورندۀ هدف دین باشد، حتماً نیازمند آموزش و فراگیری است. دستگاهی باید متصدی این مأموریت شود و قدرت اقناع، آشنایی با شیوۀ گفتگو، آگاهی از نوع تعامل با افکار عمومی و فضای رسانه‌ای و مجازی، انضباط در مواجهه با عنصر مخالف را به طلبه بیاموزد و با تمرین و ممارست، در دوره‌ای محدود، او را آمادۀ ورود به این میدان کند. از سویی با استفاده از ابزارهای فنی روز، تازه‌ترین و شایع‌ترین القائات و آفت‌های فکری و اخلاقی را گردآوری و بهترین و رساترین و قوی‌ترین پاسخ را در قالب ادبیات متناسب با زمان برای آن فراهم کند، و از سوی دیگر لازم‌ترین دانستنی‌های دینی متناسب با وضع فرهنگی و فکری روز را به صورت بسته‌های مناسب اندیشه و فرهنگ نسل جوان و نوجوان و خانواده‌ها تدوین نماید. این مجموعۀ شکلی و محتوایی، مهم‌ترین موضوع تعلیم در این بخش است.

در کار تبلیغ، موضع ایجابی و حتی تهاجمی، از موضع دفاعی مهم‌تر است. آنچه دربارۀ دفع و رفع شبهه‌ها و القائات گفته شد، نباید دستگاه تبلیغ را از تهاجم به مسلمات فرهنگ انحرافی رایج در جهان و احیاناً در کشور ما، به غفلت بکشاند. فرهنگ تحمیلی و القائی غرب، با سرعتی روزافزون، رو به کج‌رَوی و انحطاط است؛ حوزۀ فلسفه‌دان و متکلم، به دفاع در برابر شبهه‌انگیزی بسنده نمی‌کند بلکه در قبال این کج‌رَوی و گمراهی، چالش‌های فکری می‌آفریند و مدعیان گمره‌ساز را مجبور به پاسخگویی می‌کند. تدارک این دستگاهِ آموزش‌دهنده از جمله اولویت‌های حوزه است؛ این، پرورشِ «مجاهد فرهنگی» است و با توجه به تحرک دشمنان دین که بجد در حال نیروپروری بخصوص در برخی عرصه‌های مهم می‌باشند، شایسته است بسیار جدی شمرده شود و شتاب بگیرد.

تهذیب، ضرورت دیگری در کنار تعلیم است. تهذیب به معنی منزوی‌پروری نیست. بخش عمده‌ای از گسترۀ فعالیت مجاهد فرهنگی، دعوت به تهذیب نفْس و اخلاق اسلامی است، و این بدون برخورداری دعوت‌کننده از آنچه بدان دعوت می‌کند، کاری بی‌اثر و بی‌برکت است. حوزه نیازمند تحرکی بیش از گذشته در تأکید بر توصیه‌های اخلاقی است.

شما طلاب و فضلای جوان به‌طور حتم قادرید به مدد دل پاک و ناآلوده و زبان صادق خود، وظیفۀ تهذیب اخلاقی نسل جوان امروز را به سرانجام برسانید، مشروط بر اینکه نخست از خود شروع کنید. اخلاص در عمل و بستن راه بر وسوسۀ مال و نام و مقام، کلید ورود به فضای دلنواز معنویت و حقیقت است؛ و چنین است که کار دشوار مجاهدت فرهنگی،‌ وظیفه‌ای شیرین و حرکتی اثرگذار خواهد شد. سختی‌های طلبگی در چنین وضعی به جای آنکه مانع رفتار مجاهدانۀ تبلیغ شود، به وسیله‌ای برای ارادۀ محکم و عزم راسخ تبدیل خواهد شد. تأکید می‌کنم که به صحنۀ تبلیغ دین هرگز به چشم یک میدان بی‌رقیب نباید نگریست و از مقابله با ابهام‌ها و مغالطاتی که پی‌درپی به صحنه فرستاده می‌شود، لحظه‌ای نباید غفلت کرد. در این بخش، در کنار تربیت نیرو برای بلاغ مبین، باید تربیت نیرو برای وظایف خاص در نظام و ادارۀ کشور و نیز تربیت نیرو برای سامان دادن به درون حوزۀ علمیه و انجام دادنِ وظایف آن نیز مورد توجه قرار گیرد، که مستلزم بحث جداگانه است.

سوم: خط مقدم جبهۀ تقابل با تهدیدهای دشمن در عرصه‌های گوناگون

این یکی از ناشناخته‌ترین ابعاد حوزه‌های علمیه و کارکرد مجموع‌ علمای دین است. بی‌شک هیچ حرکت اصلاحی یا انقلابی در ۱۵۰ سال اخیر را در ایران و عراق نمی‌توان یافت که علمای دین آن را رهبری نکرده یا در خطوط مقدم آن حضور نداشته‌اند. این نشانۀ مهمی از سرشت حوزه‌های علمیه است.

در طول این دوران، در همۀ موارد سیطره‌جویی استعمار و استبداد، تنها علمای دین بودند که ابتدائاً وارد میدان شده و در بسیاری موارد به برکت حمایت مردم توانستند دشمن را ناکام بگذارند. هیچ کس جز آنان جرئت دم‌زدن نداشت و یا مسأله را بدرستی درک نمی‌کرد و پس از فریاد علما بود که شاید دیگرانی هم صدایی بلند می‌کردند.

کسروی که از معاندین سرسخت علمای دین به شمار می‌رود، اعتراف می‌کند که آغاز جنبش مشروطه از همراهی بخردانه‌ی دو سید بهبهانی و طباطبایی پدید آمد. آری، آن روزها که غول استبداد در ایران پرچم افراشته بود، هیچ کس جز مراجع و علما جرئت دم زدن نداشت.

قراردادهای ننگین در طول این مدت با مخالفت و ممانعت علما بود که ابطال شد؛ قرارداد رویتر با جلوگیری حاج ملاعلی کنی، عالِم بزرگ تهران؛ قرارداد تنباکو با حکم میرزای شیرازی، مرجع اعلی، و همراهی علمای بزرگ ایران؛ قرارداد وثوق‌الدوله با افشاگری مدرس؛ مبارزه با منسوجات خارجی با ابتکار آقانجفی اصفهانی و همراهی علمای اصفهان و پشتیبانی علمای نجف؛ و مواردی دیگر.

در همان سال‌های مقارن با تشکیل حوزۀ قم، بخش‌هایی از عراق و مرزهای ایران، با مرکزیت نجف و کوفه، صحنۀ جنگ مسلحانه‌ی علما با قوای اشغالگر انگلیس بود؛ نه‌تنها طلاب و مدرسین، که برخی علمای معروف همچون سیدمصطفی کاشانی و بعضی فرزندان مراجع در این درگیری‌ها شرکت داشتند، که برخی شهید و بسیاری پس از آن به نقاط دوردست مستعمرات انگلیس تبعید شدند.

فعالیت مراجع بزرگ در مسألۀ فلسطین نیز ــ چه در اوایل قرن که سیاست کوچ و تسلیح صهیونیست‌ها در فلسطین اجرا می‌شد، و چه در دهۀ سوم آن که بخش مهم فلسطین رسماً به صهیونی‌ها سپرده و دولت جعلی صهیونی اعلام شد ــ از بخش‌های افتخارآمیز حوزه‌های علمیه است. نامه‌ها و بیانیه‌های آنان در این‌باره، در شمار ارزشمندترین اسناد تاریخی است. نقش بی‌بدیل حوزۀ قم و سپس دیگر حوزه‌های علمیه در ایران در ایجاد نهضت اسلامی و بر پا کردن انقلاب و توجیه افکار عمومی و به میدان آوردن عموم مردم نیز از برجسته‌ترین نشانه‌های هویت جهادی حوزه‌های علمیه است. تحصیل‌کردگان حوزه با ذهن‌های فعال و زبان‌های گویا از نخستین کسانی بودند که به غریو دشمن‌شکنِ امام مجاهد پاسخ گفته و با سرعت و جدیت و همراه با تحمل صدمات، وارد میدان شده و به گسترش مفاهیم انقلابی و توجیه افکار عمومی پرداختند.

با آگاهی از این حقایق است که امام راحل (رضوان‌الله‌ علیه) در پیام پُرمحتوا و تکان‌دهندۀ خود به حوزه‌های علمیه[۵]. روحانیت را پیش‌کسوت شهادت در همهۀ انقلاب‌های مردمی و اسلامی دانسته‌، و متقابلاً راه شهدا و کار آنها را رسیدن به حقیقت تفقه شمرده‌اند. در تعبیری دیگر علما را پیش‌گام در میدان جهاد و حمایت از میهن و حمایت از مظلومان معرفی کرده‌اند. برای آیندۀ حوزه هم بیشترین امید خود را به طلاب و فضلایی بسته‌اند که دغدغۀ نهضت و مبارزه و انقلاب، آنها را به تحرک واداشته است، و از کسانی که فارغ از این مسائل حیاتی، فقط به کتاب و درس خود اکتفا می‌کرده‌اند، گلایه‌مندی خود را نشان داده‌اند. در این پیام بارها به تحجرگرایان اشاره شده و نسبت به نفوذ دشمن با استفاده از غفلت آنان هشدار و دربارۀ شیوه‌های تحول‌یافتۀ دین‌فروشی اعلام خطر شده است. به نظر صائب امام بزرگوار،‌ شکارچیان استعمار در سراسر جهان در کمین شیردلان روحانی سیاست‌شناس نشسته و برای مبارزه با مجد و عظمت و نفوذ مردمی روحانیت برنامه‌ریزی می‌کنند.

در آن متنِ خردمندانه که با احساساتی عارفانه و عاشقانه به نگارش درآمده است، دلواپسی امام بزرگوار از اینکه جریان تحجر و تقدس‌نمایی، حوزۀ علمیه را دچار وسوسۀ جدایی دین از سیاست و فعالیت‌های اجتماعی کند و راه درست پیشرفت را مسدود سازد، آشکار است. این دغدغه ناشی از ترویج جریان خطرناکی است که دخالت حوزه در مسائل اساسی مردم و ورود در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی و مبارزۀ آن با ظلم و فساد را منافی با قدسیت دین و حریم معنوی آن وانمود می‌کند و روحانیت را به صلح کل بودن و دوری کردن از مخاطرات ورود در سیاست سفارش می‌کند.

ترویج این توهم باطل، بزرگ‌ترین هدیه به عوامل استعمار و استکبار است که همواره از حضور و ورود علمای دین در معرکۀ مبارزه‌ با آنان زیان دیده و در موارد متعدد شکست خورده‌اند؛ و بزرگ‌ترین هدیه به عوامل نظام فاسد و فاسق و مزدوری است که با حرکت ملت ایران به رهبری یک مرجع تقلید، ریشه‌کن و ازاله شد.

قدسیت دین بیش از همه‌جا در میدان‌های جهاد فکری و سیاسی و نظامی بُروز می‌کند و با فداکاری و جهاد حاملان معارف دین و نثار خون پاک آنان تثبیت می‌شود. قدسیت دین را در سیرهۀ پیامبر اعظم (صلّی‌الله علیه وآله) باید دید که در هنگام ورود به یثرب اولین اقدامش تشکیل حکومت و تنظیم نیروی نظامی و یکپارچه کردن عرصۀ سیاست و عبادت در مسجد بود. حوزۀ علمیه برای حفاظت از اعتبار معنوی و وفاداری به فلسفۀ وجودی‌اش باید از مردم و جامعه و مسائل اساسی آن هرگز جدا نشود و جهاد را در همۀ گونه‌هایش در هنگام نیاز، وظیفۀ قطعی خود بداند.

این همان سخن مهمی است که امام بزرگوار بارها با حوزه و پیشکسوت‌ها و بزرگان و به‎گونۀ ویژه با طلاب و فضلای جوان آن در میان گذاشته و بر آن تأکید کرده‌اند.

چهارم: مرکز مشارکت در تولید و تبیین نظامات اجتماعی

همایش بین المللی یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه علمیه قم 2.jpg

کشورها و جوامع بشری در همۀ شئون اجتماعیِ خود با نظامات مشخصی اداره می‎شوند؛ شکل حکومت، شیوۀ حکمرانی (استبداد، مشورت و ...)، نظام قضایی و داوری در اختلافات و تخلفات و موضوعات حقوقی یا جزایی، نظام اقتصادی و مالی و مسألۀ پول و غیره، نظام اداری، نظام کسب و کار، نظام خانواده، و دیگرها و دیگرها، همه در شمار شئون اجتماعی کشورند که در جوامع عالم به شیوه‌های گوناگون و در قالب نظام‎های گوناگون اداره می‌شوند. بی‌شک هر یک از این نظام‌ها متکی بر یک پایۀ فکری ــ چه برآمده از ذهن متفکران و صاحب‌نظران، و چه زاییده از سنت‌ها و عادت‌های بومی و ارثی ــ و برخاسته از آن است. در حکومت اسلامی این مبنا و قاعده طبعاً باید برگرفته از اسلام و متون معتبر آن باشد و نظامات ادارۀ جامعه از آنها استخراج شود. فقه شیعه اگرچه جز در برخی موارد ــ همچون باب قضا ــ به گونۀ کافی به این کار نپرداخته، ولی به برکت قواعد گستردۀ فقهیِ مستفاد از کتاب و سنت، و نیز به مدد عناوین ثانویّه، کفایت لازم را برای طراحی نظام‌های گوناگون اداره‌ی جامعه دارا است.

در باب اصل و منشأ حکومت، کار برجستۀ امام راحل در مباحث «ولایت فقیه» در هنگام تبعید به نجف، آغازی مبارک بود و راه تحقیق را به روی فضلای حوزوی گشود، و پس از تشکیل جمهوری اسلامی، ابعاد گوناگون آن در نظر و عمل تکامل یافت؛ ولی این کار در بسیاری از نظامات اجتماعی کشور همچنان نافرجام و بی‌سامان باقی مانده است. این خلأ را حوزه باید پُر کند؛ این در شمار وظایف حتمی حوزۀ علمیه است. امروز با حاکمیت و استقرار نظام اسلامی، وظیفۀ فقیه و فقاهت سنگین است. امروز نمی‌توان فقاهت را به تعبیر امام راحل، همچون ناآگاهان، غرق شدن در احکام فردی و عبادی دانست. فقه امت‌ساز، محدود به حد و اندا‌زۀ احکام عبادی و وظایف فردی نیست.

البته حوزه برای طراحی و تنظیم نظامات اجتماعی نیاز دارد که با یافته‌های امروز جهان دربارۀ این نظامات به اندازۀ لازم آشنایی داشته باشد. این آشنایی، فقیه را قادر خواهد ساخت که با بهره‌برداری از درست و نادرست این یافته‌ها، حضور ذهن لازم برای استفاده از تصریحات و اشارات کتاب و سنت بیابد و شاکلۀ نظامات اجتماعی را برای ادارۀ جامع و کامل جامعه بر اساس اندیشۀ اسلامی طراحی کند. در کنار حوزه، دانشگاه کشور نیز در این زمینه، دارای توان و تکلیف است؛ این می‌تواند یکی از موارد همکاری حوزه و دانشگاه باشد. کار بزرگ دانشگاه آن است که در علوم انسانی مرتبط با نظامات حاکمیتی و مردمی، به کمک نگاه محققانه و نقاد، درست و نادرست نظرات رایج دانش جهان را مشخص کند و با همکاری حوزه، محتوای اندیشۀ دینی را در قالب‌های متناسب ارائه کند.

پنجم: نوآوری‌های تمدنی در چهارچوب پیام جهانی اسلام

این برجسته‌ترین انتظار از حوز‌ۀ علمیه است. شاید بلندپروازی و آرزوپروری تلقی شود. در آن شب تاریخی پس از حمله به فیضیه در سال ۴۲ که امام راحل در خانۀ خود پس از نماز عشاء، برای جمع محدود و مرعوب طلاب سخن می‌گفت، شاید این تعبیر بلند که «اینها می‌روند و شما می‌مانید»، به نظر بعضی از ما بلندپروازی و آرزوپروری تلقی می‌شد، اما گذر زمان نشان داد که ایمان و صبر و توکل، کوه موانع را از جا می‌کَند و کید دشمنان در برابر سنت الهی ناکارآمد است.

«استقرار تمدن اسلامی» برترین هدف دنیایی انقلاب است، یعنی تمدنی که در آن، علم و فناوری و منابع انسانی و منابع طبیعی و همۀ توانایی‌ها و همۀ پیشرفت‌های بشری، و حکومت و سیاست و نیروی نظامی و هر آنچه در اختیار بشر است، در خدمت عدالت اجتماعی و رفاه عمومی و کاستن از فواصل طبقاتی و افزودن بر پرورش معنوی و ارتقای علمی و شناخت روزافزون طبیعت و استحکام ایمان به کار می‌رود. تمدن اسلامی، مبتنی بر توحید و ابعاد اجتماعی و فردی و معنوی آن است؛ مبتنی بر تکریم انسان از جهت انسانیت ــ و نه از جهت جنس و رنگ و زبان و قومیت و جغرافیا ــ است؛ متکی بر عدالت و ابعاد و مصادیق آن است؛ متکی بر آزادی انسان در عرصه‌های گوناگون است؛ متکی بر مجاهدت عمومی در همۀ میدان‌هایی است که در آنها نیاز به حضور جهادی هست.

تمدن اسلامی در نقطۀ مقابل تمدن مادی کنونی است. تمدن مادی از آغاز با استعمار، با تصرف سرزمین‌ها و تحقیر ملت‌های ضعیف، با کشتارهای دسته‌جمعی بومیان، با استفاده از علم برای سرکوب دیگران، با ظلم، با دروغ، با ایجاد دره‌های طبقاتی، با زورگویی شروع شد و بتدریج فساد و انحراف از مبانی اخلاقی و تحفظ‌های جنسی نیز در آن راه یافت و رشد کرد. امروز نمونه‌های آشکار و کامل‌شده‌ی این بنای کج‌نهاد را در کشورهای غربی و دنباله‌روان آنها می‌بینیم: قله‌های ثروت در کنار دره‌های فقر و گرسنگی؛ زورگویی شیفتگان قدرت به هر آن کس که بتوان به او زور گفت؛ به‌کارگیری علم برای کشتارهای عمومی؛ کشاندن فساد جنسی به داخل خانواده‌‌ها و تا کودکان و نونهالان؛ ظلم و قساوت بی‌نظیر در نمونه‌هایی همچون غزه و فلسطین؛ تهدید به جنگ به خاطر دخالت در امور دیگران در نمونه‌هایی مانند رفتار دولتمردان آمریکا در دوران‌های اخیر.

بدیهی است که این تمدنِ باطل رفتنی است و ازاله خواهد شد؛ این سنت حتمی آفرینش است: Ra bracket.png ... إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا [اسراء–81] La bracket.png ؛ Ra bracket.png ... فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفاءً ... [رعد–17] La bracket.png وظیفه‌ی امروز ما اولاً کمک به ابطال این باطل و ثانیاً تدارک تمدن جایگزین در نظر و عمل به قدر توانایی است. اینکه بگویند: «دیگران نتوانستند، پس ما هم نمی‌توانیم»، مغالطه است. دیگران هر جا با ایمان و با محاسبه و با استقامت حرکت کردند، توانستند و پیروز شدند. نمونۀ واضح و پیش چشم ما: انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی.

در این مبارزه آسیب‌ها و ضربه‌ها و دردها و فقدان‌هایی هست که باید تحمل شود. در این صورت پیروزی حتمی است. پیامبر اعظم (صلّی‌الله علیه وآله‌) شبانه و مخفیانه از مکه و از میان حلقۀ بت‌پرستان بیرون آمد و در غار پنهان شد، ولی پس از هشت سال با شکوه و اقتدار به مکه قدم نهاد و کعبه را از بت‌ها و مکه را از بت‌پرستان پیراست. در این هشت سال رنج بی‌حساب برد و یارانی چون حمزه را از دست داد، ولی پیروز شد.

دفاع مقدس هشت‌سالۀ ما هم در برابر ائتلاف جهانیِ قدرتمندان ظالم و دروغگو نمونه‌ای دیگر است. حوزۀ بزرگ و کارآمد امروز قم هم که در آغاز با آن محنت‌ها روبه‌رو بود، نمونۀ جلوی چشم ماست؛ و از این نمونه‌ها فراوان می‌توان یافت.

حوزۀ علمیه در این بخش وظیفه‌ای ارزشمند بر دوش دارد، و آن در درجۀ اول، ترسیم خطوط اصلی و فرعی تمدن نوین اسلامی است، و سپس تبیین و ترویج و فرهنگ‌سازی آن در جامعه است. این از جمله‌ برترین مصادیق «بلاغ مبین» است. در باب ترسیم شاکلۀ تمدن اسلامی، فقه به نوعی، و علوم عقلی به نوعی نقش دارند. فلسفۀ اسلامی ما باید برای مسائل اصلی خود، امتداد اجتماعی ترسیم کند. فقه ما هم با گسترش میدان دید و نوآوری در استنباط، مسائل نوپدیدِ چنین تمدنی را احصا و احکام آن را معین نماید.

بیان روشن امام بزرگوار دربارهۀ فقاهت و روش آن در حوزۀ علمیه راه‌گشا است. در این بیان، شیوه‌ی استنباط همان روش فقه سنتی و به تعبیر ایشان، اجتهاد جواهری است؛ با این حال، «زمان» و «مکان» دو عنصر تعیین‌کننده در اجتهادند. ممکن است موضوعی در گذشته حکمی داشته ولی با تغییر روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد، اکنون حکم جدیدی یافته باشد. این تغییر حکم ناشی از آن است که موضوع هر چند در ظاهر همان موضوع قبلی است ولی با توجه به تغییر روابط سیاسی و اجتماعی و غیره، در واقع تغییر کرده و موضوع جدیدی شده است، پس حکم جدیدی می‌طلبد.

افزون بر این، حوادث پی‌درپی جهانی و پیشرفت‌های علمی و غیره در مواردی می‌تواند فقیه ماهر را در یک مدرک از کتاب و سنت، به فهم تازه‌ای برساند و حجت شرعی برای تغییر حکم شود؛ همچنان که در تبدل رأی مجتهدان غالباً اتفاق می‌افتد. در هر حال، فقه باید فقه بماند و نوفهمی تبدیل به ناخالص‌سازی شریعت نشود.

دربارۀ تعریف و تفسیر از عنوان حوزۀ علمیه و محتوای عمیق آن به آنچه گفته شد بسنده می‌کنم و سخنی کوتاه دربارۀ حوزۀ قم که اکنون به صد‌سالگی رسیده است می‌گویم.

حوزۀ قم، حوزه‌ای زنده و بالنده

حوزۀ قم امروز حوزه‌ای زنده و بالنده است. حضور هزاران مدرس و مؤلف و محقق و نویسنده و گوینده و متفکر در معارف اسلامی و انتشار مجلات علمی و تحقیقی و نگارش مقالات تخصصی و عمومی، مجموعاً ثروت بزرگی برای امروز جامعه و ظرفیّت عظیمی برای فردای کشور و امت به شمار می‌رود. رواج درس‌های تفسیر و اخلاق و افزایش مراکز و دروس علوم عقلی، نقطۀ قوت برجسته‌ای است که حوزۀ پیش از انقلاب به آن دسترسی نداشت. حوزۀ قم هرگز این تعداد طلاب و فضلای صاحب فکر به خود ندیده بود. حضور فعال در همۀ میدان‌های انقلاب و حتی در میدان نظامی و تقدیم شهدای گرانقدر در دوران دفاع مقدس و پیش و پس از آن، از افتخارات بزرگ حوزه و در شمار حسنات بی‌شمار امام راحل است. گشودن راه به عرصه‌ی تبلیغات جهانی و تربیت هزاران طالب علم از ملّتهای گوناگون و حضور دانش‌آموختگان آن در بسیاری از کشورها کار بزرگ و بی‌سابقه‌ی دیگری است که باید از آن تقدیر کرد. توجه فقهای تازه‌نفَس به مباحث مبتلا‌به معاصر و دروس فقهی مربوط به آنها نیز آیندۀ مطلوبی را در پیشرفت و تحول علمی نوید می‌دهد. اقبال فضلای جوان به دقت در نکات معرفتی متون معتبر اسلامی به‎ویژه کلام‌الله مجید نیز مبشر ‌مطرح شدن بیشتر قرآن در حوزۀ علمیه است. تشکیل حوزه‌های علمیۀ بانوان هم ابتکار مهم و اثرگذاری است که پاداش دائمی آن به روح مطهر امام راحل واصل می‌شود. حوزۀ قم با این نگاه، مجموعه‌ای زنده و پویا است و امیدهایی را زنده می‌کند.

با این حال، این انتظار منطقی که حوزۀ قم حوزه‌ای پیشرو و سرآمد باشد، فاصلۀ قابل توجهی با وضعیت کنونی دارد. توجه به نکات زیر می‌تواند این فاصله را کاهش دهد:

  • حوزه باید به‌روز باشد؛ به‌طور دائم با زمان پیش برود، بلکه حتی جلوتر از زمان حرکت کند.
  • به تربیت نیرو در همۀ بخش‌ها اهمیت داده شود. مسیر حرکت این ملت و آیندۀ انقلاب را نیروهایی ترسیم خواهند کرد که امروز در حوزۀ علمیه تربیت می‌شوند.
  • حوزویان رابطه‌ی خود را با مردم افزایش دهند. برای حضور فضلای حوزه در میان مردم و رابطه‌ی صمیمی میان آنان برنامه‌ریزی شود.
  • مدیران حوزه با تدبیر مناسب، القائات مغرضانه‌ای را که طلاب جوان را از آینده ناامید می‌کند، خنثی کنند. امروز اسلام و ایران و شیعه در جهان از عزت و حرمتی برخوردار است که هرگز در گذشته دارا نبوده است. طلبۀ جوان با این احساس درس بخواند و رشد کند.
  • به نسل جوان جامعه با چشم خوش‌بینی نگریسته و با این نگاه با آنان تعامل شود. بخش مهمی از جوانان امروز با ضریب هوشی بالا، با وجود همۀ القائات مخربِ فکر و احساس دینی، وفادار به دین و مدافع آنند و بسیاری دیگر هم به‌هیچ‌رو با دین و انقلاب بر سر عناد نیستند. اقلیت بسیار اندکِ مُعرض از ظواهر دینی، حوزه را دچار تحلیل غیرواقع‌بینانه نکند.
  • برنامه‌های درسی حوزه به گونه‌ای نوشته شود که فقه روشن‌بین و پاسخگو و به‌روز، و البته فنی و متکی به شیوه‌ی اجتهادی، همراه با فلسفۀ روشن و دارای امتداد اجتماعی و صاحب‌نظر در شاکلۀ زندگی جامعه، در کنار دانش کلام رسا و استوار و دارای قدرت اقناع، به وسیلۀ استادان ماهر تدریس شود و این هر سه در پرتو فهم قرآن و درس‌های تفسیر، جلا و نورانیت و عمق یابد.
  • زهد، تقوا، قناعت، استغنای از غیر خدا، توکل، روحیۀ پیشرفت، آمادگی برای مجاهدت، توصیه‌های همیشگی امام بزرگوار و بزرگان اخلاق و معرفت به طلاب جوان بوده و اکنون نیز شما جوانان عزیز حوزۀ علمیه مخاطب همین توصیه‌هایید.
  • دربارۀ مدارک تحصیلی حوزه، سفارش همیشگی و کنونی اینجانب آن است که مدرک را خود حوزه ــ و نه مرکزی بیرون از آن ــ ‌باید به دانش‌آموخته‌ها بدهد. البته می‌توان رتبه‌های حوزوی را به جای ۱ و ۲ و ۳ و ۴، نام‌گذاری‌های شناخته‌شده در مراکز علمی کشور و دنیا قرار داد، مثلاً: کارشناسی، کارشناسی‌ارشد، کارشناسی‌تحقیقی (دکتری) و امثال آن.

سخن را در اینجا به پایان می‌برم و از خداوند متعال عزت و شوکت روزافزون اسلام و قوت و استحکام روزافزون امت اسلامی و پیشرفت و سعادت روزافزون ملت ایران و سربلندی و کارآمدی روزافزون حوزه‌های علمیه و نصرت بر دشمنان و بدخواهان و معاندان را مسألت می‌کنم.

سلام خدا بر حضرت بقیّة‌الله (ارواحنا فداه و عجّل‌الله ‌فرجه) و درود خالصانۀ ما بر ارواح شهیدان و روح مطهر امام امت باد[۶].

والسلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته

سید علی خامنه‌ای

۱۴۰۴/۲/۸

پیام آیت‌الله مکارم شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین والصلاة علی سیدنا محمد وآله الطاهرین لا سیما بقیة المنتظر ارواح العالمین له الفداء وعجّل الله تعالی فرجه الشریف

در ابتدا لازم می‌دانم میلاد پرخیر و برکت امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیة و الثنا) و میلاد ولی نعمتمان حضرت فاطمه معصومه (سلامﷲ علیها) را به همۀ شما عزیزان و شرکت‌کنندگان در این جلسه تبریک عرض نموده و از دست‌اندرکاران و برگزارکنندگان و میهمانان قدردانی نمایم و امیدوارم این کنگره به اهداف خود نائل آمده و آثار ماندگاری به جای گذارد. شهر مقدس قم که با فاصلۀ کمی از پذیرش اسلام توسط ایرانیان به مأوای محبین اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و حوزه‌ای برای نشر و گسترش معارف آنان تبدیل گردید در پیشینۀ هزار و دویست ساله خود، تاریخ پربار و پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است.

تشکیل حوزۀ علوم دینی

تشکیل حوزۀ علوم دینی و پرورش روحانیت و عالمان در این مکتب و شکل‌گیری قرائتی صحیح و عالمانه از آموزه‌های دین مبین اسلام و رشد و نمو آن موجب حفظ و حراست کیان اسلام و مذهب شیعه از دسیسه‌ها و انحرافات گردید. خصوصاً در سدۀ اخیر و پس از احیای مجدد آن به دستان باکفایت زعیم توانا حاج شیخ عبدالکریم حائری (أعلی ﷲ مقامه الشریف)، این حوزۀ علمیه بود که جامعۀ رنج‌کشیدۀ ایران را در مقابل توطئه‌ها و بدخواهی‌های داخلی و خارجی و ضعف و سستی های حکّام بی‌کفایت و نقشه‌ها و انحرافات فرصت‌طلبان حفظ نمود و در نهایت انقلاب اسلامی مردم ایران که برخاسته از حوزۀ علمیه و مکتب تشیع بود با اندیشه و هدایت امام راحل به ثمر نشست و نقطۀ عطفی را در تاریخ ایران و جهان پدید آورد. چه وسوسه‌ها و دسیسه‌ها و چه زورگویی‌ها و چپاول‌ها که در طول تاریخ با جانفشانی و خون‌دل‌خوردن عالمان و روحانیان ربانی و همراهی مردم مخلص و فداکار راه به جایی نبرد و این شجرۀ پاک با مجاهدت‌ها و تلاش‌های فراوان به درختی تنومند تبدیل گردید که Ra bracket.png ... اصلها ثابت و فرعها فی السماء [ابراهیم–24] La bracket.png.

امروز بقای این میراث عظیم به‌عنوان بزرگ‌ترین مرکز علمی دنیا و حفظ و پاسداری از آن تا ظهور حضرت ولیّ عصر (عجّلﷲ تعالی فرجه الشریف) وظیفه‌ای بر دوش حوزه‌های علمیه و علمای اعلام و طلاب محترم است و دستیابی به آن در گروی رعایت اموری است که در این مجال اندک به برخی از آن اشاره می‌کنم:

امور ده‌گانه

نخست: تأکید بر تهذیب نفس و پرورش روح و آراستگی به صفات نیکو که باید اساس شخصیت حوزویان باشد همانگونه که فرمود: «فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره».

دوم: حفظ و پایبندی بر سنت‌ها و ارزش‌های اصیل حوزوی که یکی از رموز تربیت عالمان بصیر و بااخلاص این حوزۀ مقدس بوده است و باید بدانیم که به هر میزان از آن عدول کنیم به همان میزان خسارت خواهیم دید.

سوم: تقویت جریان علمی حوزه و تربیت طلاب فاضل و متخصص و پرهیز از تحصیل سطحی که گاهی لازمۀ این امر، اصلاح برنامه‌های تحصیلی و متون علمی و متناسب‌سازی آن با نیازهای امروز و آیندۀ جامعه است.

چهارم: ارتقای آگاهی در میان طلاب و دوراندیشی و نگاه به آینده در برنامه‌ریزان که با توجه به سرعت تحولات دنیای امروز، اهمیت آن مضاعف می‌شود. البته بهره‌مندی از تکنولوژی و ابزارهای جدید مانند رسانه، فضای مجازی، هوش مصنوعی و امثال آن، موجب تسریع و تقویت امور می‌شود لکن باید مراقب آفات خطرناک آن نیز بود.

پنجم: اولویت‌دهی و هدف‌قراردادن تبلیغ و نشر دین و پرهیز از رسوب در حوزه، از طریق پشتیبانی و حمایت از طلاب و توانمندسازی آنان به علوم و فنون لازم و بهره‌مندی از ابزار روز و آموختن زبان‌ها و فرهنگ‌های گوناگون.

ششم: ارتباط عمیق و گسترده حوزه‌های علمیه با عموم مردم و همراهی و پشتیبانی از آنان در سختی‌ها و مشکلات، که این ارتباط موجب تقویت متقابل مردم و حوزه‌ها می‌گردد.

هفتم: تأکید بر حفظ استقلال حوزه از دولت‌ها که همواره باعث حریت و آزاداندیشی آن بوده است، البته حوزۀ علمیه به‌عنوان منشأ و مادر حرکت بزرگ انقلاب اسلامی، پشتیبان انقلاب و رهبری آن بوده و خواهد بود.

هشتم: جهاد تبیین و شبهه‌زدایی از اعتقادات دینی مخصوصاً از اذهان جوانان و ارائه راهکارهای مناسب برای زندگی بهتر.

نهم: تقویت روحیۀ امید به آینده که موجب نشاط در تحصیل و تهذیب و تبلیغ می‌شود؛ خصوصاً اکنون که اسباب ناامیدی و بی‌انگیزگی، رشدی بی‌اندازه یافته است.

دهم: اتصال عمیق و وثیق با صاحب و مولایمان حضرت حجت بن الحسن (ارواحنا فداه) که دلیل همۀ این سعی و تلاش‌ها، رضایت آن بزرگوار است.

اینجانب در پایان ضمن تقدیر و تشکر مجدد از متولیان و برگزارکنندگان این کنگره خصوصاً فاضل ارجمند جناب آیتﷲ اعرافی (زید عزه) و شما حضار گرامی، توفیقات روزافزون حوزه‌های علمیه و عموم مردم ایران را از خداوند متعال مسئلت دارم و امیدوارم به یاری حق تعالی مسلمانان جهان بر دشمنان و مستکبرین عالم پیروز گردند و برای ظهور حضرت ولیّ عصر عجّلﷲ تعالی فرجه مهیا شوند[۷].

والسلام علیکم ورحمة الله قم _ ناصر مکارم شیرازی 1404/02/16

پیام آیت‌الله نوری همدانی

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَی سَیِّدِنا وَ نَبِیِّنَا أَبِی ‌الْقَاسِمِ المصطفی مُحَمَّد وَ عَلَی أهلِ بَیتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ سیَّما بَقیَّهَ اللهِ فِی الأرَضینَ. Ra bracket.png وَ مَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ [توبه–122] La bracket.png.

با سلام و تحیت به آن مجمع محترم که با حضور علما، فضلا و شخصیت‌های اثرگذار در حال برگزاریست.

فرمان کوچ گروهی

مؤسس حوزه‌های علمیه، پروردگاری است که برای نخستین بار فرمان کوچ گروهی از مسلمانان بلاد مختلف به کانون علم را صادر و مقرر فرمود که پس از تحصیل علم از آن کانون فضیلت به سوی بلاد خود بازگردند و قوم خود را بیم دهند. رسول گرامی خدا «صلی‌الله علیه وآله» را باید نخستین معمار یک حوزه اسلامی دانست که شهر مدینه را به کانونی برای دانش و فضیلت تبدیل کرد تا جویندگان معرفت از بلاد مختلف بدان سرزمین نور مشرف شده و پس از تعلم و تهذیب به هدایت قوم بازگردند. امامان شیعه که از آن پس، بلادی چون کوفه و مدینه و بغداد را به چنین کانون‌هایی برای تعلیم و تهذیب عالمانی وارسته تبدیل کردند، دیگر مؤسسان حوزه‌های علمیه هستند. شاید به همین جهت بود که در عصر غیبت نیز حوزه‌های علمیۀ امامیه در شهرهایی چون نجف، سامرا، مشهد و قم در گرداگرد مضاجع نورانی این خاندان نضج گرفت، بالید و به بار نشست.

شجره طیبه

یکی از این حوزه‌های علمیه، حوزۀ علمیۀ قم است که صدسال پیش در یکی از دشوارترین دوره‌های تاریخی سرزمین ایران، با درایت و تدبیر حضرت آیت‌الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، و با نگرشی عمیق اما آرام و حزم‌اندیشانه به سیاست‌های ضددینی آن روز تأسیس شد. آن نگرش سیاسی که در عمق وجود شیخ مؤسس، ریشه داشت و به سرنوشت سیاسی اسلام و تشیع و جایگاه آن در جهان جدید دوخته شده بود، به تدریج با مجاهدت علمی و عملی عالمان بزرگواری چون آیت‌الله العظمی بروجردی و شاگردان مجاهدش به «شجره طیبه»‌ای تبدیل شد که Ra bracket.png تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا [ابراهیم–25] La bracket.png. حاج‌ شیخ با آینده‌نگری خود حوزه مبارکه را به گونه‌ای طراحی کرد که این حوزه عمل به فضیلت‌های علمی را در جهاد اکبر خلاصه نکند بلکه با ورود بهنگام به هنگامه‌ی جهاد اصغر و تحمل رنج‌های بی‌شمار و نثار خون‌های پاک به مبارزات عدالت‌طلبانه مردم ایران معنا داده و آن را تا پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران پیش ببرد که در این میان نقش امام خمینی نقشی بی‌بدیل و ماندگار بود.

امروز که این شجره طیبه مسیر پرپیچ‌ وخم و پرفراز وفرود خود را پیموده و به صدسالگی خویش رسیده، باید بزرگان دست فرزندان جوان این حوزه را بگیرند، با همدیگر بر قلۀ افتخارات صدساله بایستند، همه باهم به افق پیش رو چشم بدوزند و نکاتی را نصب العین خود قرار دهند:

نکات ششگانه

نخست: اینکه اصالت‌های ثابت و تغییرناپذیر حوزه را بازشناسی کنند و آن را از سنت‌های زمانمندی که با تغییر اقتضائات زمانی باید تغییر کند، تفکیک نمایند چندان‌که نه در حفظ اصالت‌های ثابت حوزوی سهل‌انگاری شود و نه برای دست برداشتن از سنت‌های متغیر حوزوی‌مان حسرت خورده شود.

دوم: سپس آنکه با تکیه بر اصالت‌های حوزوی‌، نگاهی نیز به معاصرت داشته و عمق اقتضائات جهان جدید را با پرهیز از سطحی‌نگری درک کنند تا خدای ناکرده، حوزه ناخواسته در مسیر انزوا قرار نگیرد که مسیر انزوا سرمنزلی جز محاق تدریجی ندارد.

سوم: نکته دیگر آنکه علوم و معارف ثمین حوزه که گنج رنج بیش از هزار و چهارصد سالۀ تمدن اسلامی و شیعی است، فدای هیچ ثمنی نشود اما روزبه‌روز به نیازهای جهانی و نیازهای مسلمانان و شیعیان جهان و نیازهای نظام جمهوری اسلامی نیز نظارت داشته و معارف اسلامی به‎گونه‌ای بازتولید و بازتبیین شود که نیازهای روز را پاسخ دهد.

چهارم: مطلب دارای اهمیت آنکه لازم است تکیه‌گاه اصلی معارف حوزوی همان قرآن کریم و سنت پیامبر و اهل‌بیت عصمت (علیهم السلام ) باشد اما برای آنکه معارف حوزوی در معرض افراط و تفریط قرار نگیرد، از حضور مجتهدپسندانه حجتِ الهی عقل در کنار این دو منبع نورانی نباید غفلت شود.

پنجم: بی‌گمان بستر ارزشمندی که این مجاهدت‌ها در آن بستر خواهد رویید و اگر این بستر نادیده گرفته شود، مجاهدت‌ها قطعا به ثمر نخواهد نشست، معنویت، اخلاص و توجه دائمی به حضور خداوند متعال و ولیّ اعظم او حضرت صاحب الزمان (عجل‌الله تعالی فرجه) است. امیدوارم که این عنصر ارزشمند در حرکت به سوی افق پیش‌ رو، روزبه‌روز راسخ‌تر و اثربخش‌تر شود.

ششم: نکته پایانی آن است که امروز حوزه علمیه قم با پیشینه چندین قرن و باز تأسیس یکصد سالگی توسط یک فقیه بزرگ همانند آیت‌الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی صورت پذیرفت، باید طوری عمل نماید که آیندگان بدانند روحانیت اصیل همیشه در کنار مردم بوده است و درد و رنج مردم را درک کرده و برای رفع آن تلاش نموده‌ است که نمونه آن خدمات عام المنفعه در جامعه مشهود است از جمله این خدمات در زمان خود حاج شیخ در آن فضای خاص صورت گرفته‌ است و این خدمات ارزشمند تا به امروز توسط روحانیت و حوزه ادامه دارد. این حوزه ثمره‌اش تربیت شاگردان بزرگی بوده و یکی از ثمرات آن درایت و سیاست و تدبیر و صبر حکیمانه شیخ مؤسس، برقراری یک انقلاب بزرگ اسلامی توسط یکی از شاگردانش بود که بساط سلطنت ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی برای همیشه به زباله‌دان تاریخ سپرد و موجب عزت و استقلال و آزادی مردم ایران گردیده و در عرصۀ بین‌الملل نیز اثرگذار بوده‌ است و بارزترین آن عملی ساختن آیات قرآن کریم و روایات معصومین خصوصاً حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در مبارزه با ظالم و دفاع از مظلوم بدون در نظر گرفتن مرز جغرافیایی و تبدیل کردن جریان فلسطین به‌عنوان موضوع اول جهان اسلام، و با آگاهی بخشی و ارتباط با دانشگاه‌ها و میدان دادن به جوانان بسیار تأثیرگذار شده که در همۀ اینها حوزه پیشگام بوده‌ است.

بر این اساس حفظ این ثمره بزرگ و معرفی آثار و برکات و دستاوردهای آن و همچنین آسیب‌شناسی از آن بر عهده همین حوزۀ مبارکه است با توجه به منشور روحانیتی که امروز توسط رهبر حکیم انقلاب ارسال گردید، به این مجمع محترم که یادآور منشور روحانیت امام راحل می‌باشد، می‌تواند نقشه راهی برای حوزه‌های علمیه و طلاب و استادان و فضلای محترم باشد و این جلسه باعظمت را غنیمت می‌شمارم و به علمای بزرگ که در راه ترویج فرهنگ قرآن و اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) گام برداشتن، خصوصاً شخصیت‌های بزرگ عصر ما حضرات آیات عظام حائری و بروجردی و امام راحل عرض تکریم و تعظیم دارم.

و در پایان از همه برگزارکنندگان این جلسه با شکوه با عنوان باز تأسیس یکصدمین سال حوزه علمیه که مدتی طولانی با جمع‌آوری آثار ارزشمندحاج شیخ که ۲۰ جلد آن به چاپ رسید و همچنین آثار قلمی مرتبط با این موضوع از جمله ۳۰ جلد جمع‌آوری مقالات زحمت فراوان کشیده‌اند، خصوصاً مدیریت محترم و دانشمند حوزه علمیه قم تشکر و تقدیر می‌نمایم. توفیقات همگان را از خداوند متعال خواستارم[۸].

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین

۱۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

حسین نوری همدانی

جستارهای وابسته

پانویس

  1. دَیّن به معنای دین‌دار، پرهیزکار می‌باشد.
  2. سُمعه به معنای شهرت، آوازۀ علمی می‌باشد.
  3. متخرّجان به معنای فارغ‌التحصیلان، تحصیلکرده‌ها می‌باشد.
  4. متحرّفان به معنای شاغلان حرفه‌ای می‌باشد.
  5. صحیفۀ امام، ج ۲۱، ص ۲۷۳؛ پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمۀ جمعه و جماعات (۱۳۶۷/۱۲/۳).
  6. «حوزه پیشرو و سرآمد»، پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی).
  7. مشروح پیام آیت الله العظمی مکارم به همایش یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه قم، خبرگزاری رسمی حوزه.
  8. پیام آیت الله العظمی نوری همدانی به همایش یکصدمین سالگشت بازتاسیس حوزه علمیه قم، خبرگزاری رسمی حوزه.

منابع