طه ابو الليل: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
<br>
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>


'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
{{جعبه اطلاعات شخصیت
<br>
| عنوان = طه ابواللیل
''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛
| تصویر = طه ابو الیل.jpg
| نام = طه محمد ابواللیل
| نام‌های دیگر =
| سال تولد = 1956 م
| تاریخ تولد =
| محل تولد = [[مصر]]
| سال درگذشت = 2012 م
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت = [[امارات متحده عربی]]
| استادان =
| شاگردان =
| دین = [[اسلام]]
| مذهب = [[اهل‌سنت]]
| آثار =
| فعالیت‌ها = همکاری با [[اخوان‌المسلمین]]
| وبگاه =
}}
'''طه محمد ابواللیل''' در سال 1923 میلادی در اطراف [[مصر]] به دنیا آمد و مراحل مختلف تحصیل را پشت سر گذاشت. او با خانم تحیه بشیر که دختر یکی از علمای ازهری (احمد محبا) بود ازدواج کرد. پدرش حاج احمد با اینکه اهل [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] نبود؛ لکن گاهی از آنها حمایت می‌کرد، عاشق [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] بود و با عقاید آنها همدل بود.  
== همکاری با اخوان ==
او از طریق دوستش ''محمد احمد حسن'' با [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] آشنا شد. وضعیت خود را این‌گونه شرح می‌دهد و می‌گوید: من جوان مجردی بودم که تازه فارغ‌التحصیل شده بودم و او جز خواندن رمان جیب چیزی برای خود نمی‌یافت و هر وقت دوستم حسن را می‌دیدم سخنانی از او می‌شنیدم که در دل وجانم تاثیر می‌گذاشت. و حسن مرا به سالن پینگپنگ می‌برد و تا غروب آفتاب بازی می‌کردیم، بازی متوقف می‌شد و همه به [[نماز]] می‌شتافتند، شعار [[خدا]] هدف ماست، [[رسول الله(ص)|رسول]] الگوی ماست، [[قرآن]] قانون اساسی ماست، [[جهاد]] راه ماست و مرگ در راه خدا بالاترین آرزوی ماست.


<noinclude>
درانقلاب 23 ژوئیه که شاه و فساد را به کمک اخوان سرنگون کرد. تقریباً کشور را تحت کنترل داشتند تا اینکه دولت آنها را وسوسه کرد و حاضر به بازگشت به جای خود در ارتش نشدند. آنها به قانون پایبند بودند و هرکسی را که در مقابل میلشان ایستاده بود کتک زدند و این چیزی نبود که قبل از انقلاب بر سر آن توافق شده بود. توافق بر این بود که زندگی پارلمانی و حاکمیت غیرنظامی باز خواهد گشت و ارتشیان به جای خود بازگردند. از این رو خواسته‌های انقلابیون محقق نشد و با اخوان برخورد کردند؛ بنابراین [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] باید از زندگی سیاسی حذف می‌شد. اولین ضربه در ژانویه 1954 میلادی به رهبران [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] و مرشد عام آنها بود. اما نیروهای مردمی همچنان قوی بودند و در تظاهرات میلیونی حرکت کردند که محمد نجیب را به قدرت بازگرداند و رژیم را مجبور به آزادی اخوان کرد. در عوض، او از مرشد عام بازدید کرد، جایی که [[جمال عبدالناصر|عبدالناصر]] و عبدالحکیم به دیدار او در خانه‌اش در مانیل رفتند، اما جمال در حال طراحی نقشه شدیدتری برای سرنگونی نجیب و [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] بود. حادثه منشیا، که در 26 اکتبر رخ داد، 1954 میلادی، جایی بود که [[جمال عبدالناصر|عبدالناصر]] توانست محمد نجیب را سرنگون کند و او را در ویلای زینب الوکیل دستگیر کند و هزاران برادر را ظرف چند ساعت و در مدتی که سخنرانی به پایان نرسید، دستگیر کرد که نشان می‌دهد این حادثه برای او بوده است.
</div>
<div class="wikiInfo">[[پرونده:احمد قضاة.jpg|جایگزین=احمد قضاة|بندانگشتی|احمد قضاة]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |نام


!نام
در همین حال یکی از برادران تحیه بشیر (همسرش) در نیل غرق شد و شش روز در آب ماند و در مراسم تشییع جنازه، حاج طه دستگیر و به دادگاه معرفی شد و دادگاه او را به ده سال زندان محکوم کرد. پدرش به دلیل اینکه از مرگ پسرش مطلع نشده بود از مردم شهر ناراحت شد و به [[حلوان]] منتقل شد و چون نخواست دخترش را تنها بگذارد او را هم با خود برد. زمانی که شوهرش در زندان بود و با مشکلات اقتصادی مواجه بود
|طه ابواللیل
''عبدالرازق هویدی'' مسئول [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] در [[حلوان]] برای او آنچه را که لازم داشت، خریداری می‌کرد.
|-
|زاده
|1956 م / [[اردن]]
|-
|درگذشت
|1443 قمری/ [[اردن]]
|-
|دین و مذهب
|[[اسلام]]، [[تسنن]]
|-
|فعالیت‌ها
|همکاری با [[اخوان‌المسلمین]]
|}
</div>
'''طه محمد ابواللیل''' نزله بنی مهدی در سال 1923 شمسی در آنجا فرزند دهیار روستا به دنیا آمد و به مراحل مختلف تحصیل پیوست. با خانم طهیا بشیر ازدواج کرد و او اهل بیت یکی از علمای ازهری بود و پدرش حاج احمد با اینکه اهل اخوان نبود و گاهی از آنها حمایت می کرد، عاشق اخوان بود و با عقاید آنها همدل بود. حتی شیوخ الازهر هم با دیدن یکی از برادران از ترس پلیس سیاسی و ظلم و ستم آنها به جز پدرش فرار می کردند، استاد طه از شجاعت او متحیر شد. شیخ احمد از طرفداران آنان باقی ماند تا این که گروه به مشروعیت خود بازگشت و حقوقش به آن اعاده شد، در این میان استاد طه خطبه سلام دختر شیخ احمد بشیر را ایراد کرد و ازدواج در اوت 1951م انجام شد. و خداوند در 8/10/1952م به آنها حضرت فاطمه الزهرا(س) و سپس حضرت محمد(ص) را در 20/9/1953م و سپس علاء در 4/3/[[1954] هنگامی که در زمان حادثه منشیه حامله بود، بر آنان رحمت فرمود. سپس یاسر در سال 1966 و سپس یومنا در سال 1973.
= همکاری با اخوان =
او از طریق دوستش پروفسور محمد احمد حسن با اخوان آشنا شد و در آنجا وضعیت خود را شرح می دهد و می گوید: من جوان مجردی بودم که تازه فارغ التحصیل شده بودم و او جز خواندن رمان جیب چیزی برای خود نمی یافت و هر وقت دوستم حسن را می دیدم سخنانی از او می شنیدم که در من جای می گرفت. روح و بدون تظاهر برخورد می کردند پس پیک به مدیرش می گفت برادر زهدی و مدیر به تخت می گفت برادر محمد و عشق و علاقه بر آنها غالب شد و حسن مرا به پینگ پنگ برد. سالن تا غروب آفتاب حرکت متوقف شد و همه به نماز شتافتند، شعار خدا هدف ماست، رسول الگوی ماست، قرآن قانون اساسی ماست، جهاد راه ماست و مرگ در راه خدا بالاترین آرزوی ماست.


به زودی از همسر و فرزندانش خوشحال نبود تا اینکه انقلاب 23 ژوئیه که شاه و فساد را به کمک اخوان سرنگون کرد. تقریباً کشور را تحت کنترل داشتند تا اینکه دولت آنها را وسوسه کرد و حاضر به بازگشت به جای خود در ارتش نشدند.آنها به قانون پایبند بودند و هرکسی را که در مقابل میلشان ایستاده بود کتک زدند و این چیزی نبود که قبل از انقلاب بر سر آن توافق شده بود. توافق بر این بود که زندگی پارلمانی و حاکمیت غیرنظامی باز خواهد گشت و ارتشیان به جای خود بازگردند.
== خروج از زندان ==
او در سال 1971 میلادی پس از مرگ [[جمال عبدالناصر]] از زندان بیرون آمد و کاری برای او نبود که به آن اشتغال داشته باشد؛ تا اینکه یکی از برادران به نام مهندس سعید را ملاقات کرد. که از حاج ''عبدالرازق هویدی'' مسئول [[اخوان‌المسلمین]] [[حلوان]] واز روزنامه نگار معروف، استاد ''فهمی هویدی''، پرسید، که این موجب گشایش شد.


اما همه اینها محقق نشد و از این رو خواسته های انقلابیون با اخوان برخورد کرد، بنابراین اخوان باید از زندگی سیاسی حذف می شد. اولین ضربه در ژانویه 1954 میلادی به رهبران اخوان و راهنمای آنها بود. اما نیروهای مردمی همچنان قوی بودند و در تظاهرات میلیونی حرکت کردند که محمد نجیب را به قدرت بازگرداند و رژیم را مجبور به آزادی اخوان کرد.
این برادر در وزارت مسکن [[امارات]] مشغول به کار بود و سپس سردبیر مجله اصلاح شد و سپس در وزارت دفاع به کار ارشاد اخلاقی پرداخت و برادر خانواده همسرش را با خود به امارات برد و شغلی برای او پیدا کرد.
== نوشتن کتاب برای اهداف اخوان ==
وی همچنان به دعوت [[اخوان‌المسلمین]] علاقه‌مند بود، از جمله گام‌هایی که در راه دعوت به اخوان برداشت این بود که تعدادی کتاب برای آنها نوشت که توسط مؤسسه انتشارات و پخش اسلامی چاپ شد.


در عوض، او از راهنمای عمومی بازدید کرد، جایی که عبدالناصر و عبدالحکیم به دیدار او در خانه اش در مانیل رفتند، اما او در حال طراحی نقشه شدیدتری برای سرنگونی نجیب و اخوان بود. حادثه منشیا، که در 26 اکتبر رخ داد، 1954 پس از میلاد، جایی بود که عبدالناصر توانست محمد نجیب را سرنگون کند و او را در ویلای زینب الوکیل دستگیر کند و هزاران برادر را ظرف چند ساعت و در مدتی که سخنرانی به پایان نرسید، دستگیر کرد که نشان می‌دهد این حادثه برای او بوده است. .
== درگذشت ==
ایشان پس از مبارزه با بیماری در روز یکشنبه 14 اکتبر 2012 میلادی مطابق با 28 ذی القعده 1433 میلادی در [[امارات متحده عربی]] درگذشت و در آنجا به خاک سپرده شد.


در همین حال یکی از برادران حاج طهیا (همسرش) در نیل غرق شد و شش روز در آب ماند و در مراسم تشییع جنازه حاج طه پس از حادثه دستگیر و به دادگاه معرفی شد و دادگاه او را به ده سال زندان محکوم کرد. همه آنها را در زندان گذراند.
== منابع ==
* ر. ک: مدخل طه محمد أبوالليل در ویکی‌اخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.].
{{مصر}}


پدرش به دلیل اینکه از مرگ پسرش مطلع نشده بود از مردم شهر ناراحت شد و تقاضای انتقال او کرد و به حلوان منتقل شد و نخواست دخترش را تنها بگذارد و او را با خود برد. در خانه شماره 42 در خیابان رستم حلوان که جنب منزل شماره 45 شهید سید قطب و برادرانش و به همان اندازه که ابراهیم فهمی برادر عبد فهمی بزرگ در آن سکونت داشتند. که بعدا وزیر کشور شد.
[[رده:اعضای اخوان المسلمین‎‏]]
 
[[رده:شخصیت‌‌های جهان اسلام]]
حاج تهیه از همسر ابراهیم فهمی مطلع شد که منزل شهید سید قطب در کنار ایشان قرار دارد و به سرعت برای آشنایی با ایشان شتافت و به او گفتند: «نیاز به فرزندخواندگی خواهران مسئول در اسیوط».
[[رده:اخوان المسلمین]]
 
[[رده:مصر]]
در همین حین نامه ای دریافت کردند که شوهرش به زندان قنا رفته است و به دلیل دوبرابر حقوق پدرش چیزی برای رفت و آمد پیدا نکردند و همین باعث شد که او زمینی را که در اختیار داشت بفروشد و اصرار به سفر کرد. برای دیدن شوهرش به همراه پدرش به مسافرت رفت.قابل توجه است که پروفسور عبدالرازک هویدی، مسئول اخوان در حلوان، زمانی که برای شوهرش در سفر بود، برای او آنچه را که لازم داشت، خریداری می کرد.
 
 
= منبع =
 
*ر.ک: مدخل طه محمد أبو الليل در ویکی‌اخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.].
 
[[رده: شخصیت‌ های اخوان‌ المسلمین]]
[[رده: شخصیت‌ های جهان اسلام]]
[[رده: اخوان‌ المسلمین]]
[[رده: شخصیت‌ ها]]
[[رده: اردن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۰۳

طه ابواللیل
طه ابو الیل.jpg
نام کاملطه محمد ابواللیل
اطلاعات شخصی
سال تولد1956 م، ۱۳۳۴ ش‌، ۱۳۷۵ ق
محل تولدمصر
سال درگذشت2012 م، ۱۳۹۰ ش‌، ۱۴۳۲ ق
محل درگذشتامارات متحده عربی
دیناسلام، اهل‌سنت
فعالیت‌هاهمکاری با اخوان‌المسلمین

طه محمد ابواللیل در سال 1923 میلادی در اطراف مصر به دنیا آمد و مراحل مختلف تحصیل را پشت سر گذاشت. او با خانم تحیه بشیر که دختر یکی از علمای ازهری (احمد محبا) بود ازدواج کرد. پدرش حاج احمد با اینکه اهل اخوان نبود؛ لکن گاهی از آنها حمایت می‌کرد، عاشق اخوان بود و با عقاید آنها همدل بود.

همکاری با اخوان

او از طریق دوستش محمد احمد حسن با اخوان آشنا شد. وضعیت خود را این‌گونه شرح می‌دهد و می‌گوید: من جوان مجردی بودم که تازه فارغ‌التحصیل شده بودم و او جز خواندن رمان جیب چیزی برای خود نمی‌یافت و هر وقت دوستم حسن را می‌دیدم سخنانی از او می‌شنیدم که در دل وجانم تاثیر می‌گذاشت. و حسن مرا به سالن پینگپنگ می‌برد و تا غروب آفتاب بازی می‌کردیم، بازی متوقف می‌شد و همه به نماز می‌شتافتند، شعار خدا هدف ماست، رسول الگوی ماست، قرآن قانون اساسی ماست، جهاد راه ماست و مرگ در راه خدا بالاترین آرزوی ماست.

درانقلاب 23 ژوئیه که شاه و فساد را به کمک اخوان سرنگون کرد. تقریباً کشور را تحت کنترل داشتند تا اینکه دولت آنها را وسوسه کرد و حاضر به بازگشت به جای خود در ارتش نشدند. آنها به قانون پایبند بودند و هرکسی را که در مقابل میلشان ایستاده بود کتک زدند و این چیزی نبود که قبل از انقلاب بر سر آن توافق شده بود. توافق بر این بود که زندگی پارلمانی و حاکمیت غیرنظامی باز خواهد گشت و ارتشیان به جای خود بازگردند. از این رو خواسته‌های انقلابیون محقق نشد و با اخوان برخورد کردند؛ بنابراین اخوان باید از زندگی سیاسی حذف می‌شد. اولین ضربه در ژانویه 1954 میلادی به رهبران اخوان و مرشد عام آنها بود. اما نیروهای مردمی همچنان قوی بودند و در تظاهرات میلیونی حرکت کردند که محمد نجیب را به قدرت بازگرداند و رژیم را مجبور به آزادی اخوان کرد. در عوض، او از مرشد عام بازدید کرد، جایی که عبدالناصر و عبدالحکیم به دیدار او در خانه‌اش در مانیل رفتند، اما جمال در حال طراحی نقشه شدیدتری برای سرنگونی نجیب و اخوان بود. حادثه منشیا، که در 26 اکتبر رخ داد، 1954 میلادی، جایی بود که عبدالناصر توانست محمد نجیب را سرنگون کند و او را در ویلای زینب الوکیل دستگیر کند و هزاران برادر را ظرف چند ساعت و در مدتی که سخنرانی به پایان نرسید، دستگیر کرد که نشان می‌دهد این حادثه برای او بوده است.

در همین حال یکی از برادران تحیه بشیر (همسرش) در نیل غرق شد و شش روز در آب ماند و در مراسم تشییع جنازه، حاج طه دستگیر و به دادگاه معرفی شد و دادگاه او را به ده سال زندان محکوم کرد. پدرش به دلیل اینکه از مرگ پسرش مطلع نشده بود از مردم شهر ناراحت شد و به حلوان منتقل شد و چون نخواست دخترش را تنها بگذارد او را هم با خود برد. زمانی که شوهرش در زندان بود و با مشکلات اقتصادی مواجه بود عبدالرازق هویدی مسئول اخوان در حلوان برای او آنچه را که لازم داشت، خریداری می‌کرد.

خروج از زندان

او در سال 1971 میلادی پس از مرگ جمال عبدالناصر از زندان بیرون آمد و کاری برای او نبود که به آن اشتغال داشته باشد؛ تا اینکه یکی از برادران به نام مهندس سعید را ملاقات کرد. که از حاج عبدالرازق هویدی مسئول اخوان‌المسلمین حلوان واز روزنامه نگار معروف، استاد فهمی هویدی، پرسید، که این موجب گشایش شد.

این برادر در وزارت مسکن امارات مشغول به کار بود و سپس سردبیر مجله اصلاح شد و سپس در وزارت دفاع به کار ارشاد اخلاقی پرداخت و برادر خانواده همسرش را با خود به امارات برد و شغلی برای او پیدا کرد.

نوشتن کتاب برای اهداف اخوان

وی همچنان به دعوت اخوان‌المسلمین علاقه‌مند بود، از جمله گام‌هایی که در راه دعوت به اخوان برداشت این بود که تعدادی کتاب برای آنها نوشت که توسط مؤسسه انتشارات و پخش اسلامی چاپ شد.

درگذشت

ایشان پس از مبارزه با بیماری در روز یکشنبه 14 اکتبر 2012 میلادی مطابق با 28 ذی القعده 1433 میلادی در امارات متحده عربی درگذشت و در آنجا به خاک سپرده شد.

منابع

  • ر. ک: مدخل طه محمد أبوالليل در ویکی‌اخوان؛ ikhwanwiki.com..