احمد لبیب الترجمان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) |
||
(۳۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = احمد لبیب الترجمان | |||
| تصویر = عالمان اهل سنت.jpg | |||
| نام = | |||
| نامهای دیگر = | |||
| سال تولد = 1905 م | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = [[مصر]] | |||
| سال درگذشت = 1972 م | |||
| تاریخ درگذشت = | |||
| محل درگذشت = [[اردن]] | |||
| استادان = | |||
| شاگردان = | |||
| دین = [[اسلام]] | |||
| مذهب = [[اهل سنت]] | |||
| آثار = | |||
| فعالیتها = همکاری با [[اخوانالمسلمین]] | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
'''احمد لبیب الترجمان''' یکی از افتخارات [[اخوانالمسلمین]] و دارای استعدادهای متعدد رزمی بود که برای آزادی [[فلسطین]] مبارزات زیادی داشت. وی رهبر یک گروهان از تیپهای [[اخوانالمسلمین|اخوان]] در تشکیلات جنگی بهشمار میآمد. | |||
== اخوان در خط مقدم مجاهدین == | |||
آغاز ورود [[اخوانالمسلمین]] به [[فلسطین]] زمانی بود که اولین گروه از آنها تحت عنوان یک سفر علمی به سینا نفوذ کردند تا از مرز [[مصر]] عبور کنند و وارد [[فلسطین]] شوند، یعنی قبل از ورود ارتشهای عربی به فلسطین. پس از آن، [[اخوانالمسلمین|اخوان]] نبردهای زیادی انجام داد و شگفتانگیزترین نمونههای فداکاری و قهرمانی را در جنگ ارائه کرد. علاوه بر ایشان تعداد زیادی بودند که جان خود را برای سرزمین [[فلسطین]] فدا کردند. | |||
| | |||
== | سرلشکر '''احمد فؤاد صدیق''' فرمانده کل کمپین [[فلسطین]] میگوید: «[[اخوانالمسلمین|اخوان]] سربازانی بودند که به بهترین حالت، وظیفه خود را انجام دادند و [[یهودیان]] به دنبال مواضع [[اخوانالمسلمین|اخوان]] بودند تا در حمله از آنها دوری کنند. و اینکه من تعدادی از آنها را از تاریخ 26 تا 30 دسامبر 1948 میلادی به جنوب دیرالبلاح در حدود 100 کیلومتری برای ملاقات با یهودیان فرستادم که اقدامات قهرمانانه آنها و تصمیم به انحلال، تأثیری بر آنها نداشت». | ||
== اولین ماموریت در خان یونس == | |||
[[خان یونس]] که [[یهودیان]] در آن زمان به آن کفار درم میگفتند، منطقهای مستحکم بود. با وجود اینکه وسعت کوچکی داشت، به دلیل نزدیکی به مرز [[مصر]] و قرار گرفتن در جاده اصلی مواصلاتی در موقعیت بسیار مهمی ساخته شده بود. [[مصر]] را به [[فلسطین]] وصل میکرد. ایشان به همراه نیروهای [[اخوانالمسلمین|اخوان]] در آن منطقه حاضر شدند. | |||
== راه اورشلیم از طریق رامات رحیل == | |||
از جمله نبردهایی که [[اخوانالمسلمین|اخوان]] [[مصر]] به رهبری '''احمد لبیب الترجمان''' به راه انداخت، نبرد برای تصرف [[رمات راحیل]] بود، زمانی که گروهی از مجاهدان [[اخوانالمسلمین]] رامات راحیل را در نیمه شب بیست و ششم مه 1948 م، به تصرف خود درآوردند. و بیش از 200 سرباز یهودی را در این نبرد کشتند. در این زمان نیروهای داوطلب [[اخوانالمسلمین]] که حدود 35 نفر بودندبا ایمان و روحیه بالا، به رهبری ایشان در نزدیکی شهر مستقر شدند و فردای آن روز پس از طی دو کیلومتر با پای پیاده بین کوهها و درههای ناهموار که خمپارههای سنگین و جعبههای مهمات را با خود میکشیدند، پشت شهر موضع گرفتند و دستور تیراندازی به توپخانه صادر شد و سیصد گلوله شلیک کردند. درگیری از سنگرها و سدها شروع شد، [[یهودیان]] سعی کردند دفاع کنند، اخوان وقت را تلف نکرد، گروهی از [[یهودیان]] که به سمت برجها بالا میرفتند را با مینهایی که زیر آنها کار گذاشته بودند، منفجر کردند و آنها را به آوار تبدیل کردند، این انفجارهای ناگهانی تأثیر بدی بر قلب [[یهودیان]] داشت؛ بنابراین آنها شروع به عقبنشینی از راههای مخفی خود به مستعمره تلپیوت در نزدیکی [[اورشلیم]] جدید کردند. و سربازان پیاده داوطلب به داخل شهر پیشروی کردند و فریاد زدند: الحمدلله خدا بزرگ است، آنها وحشت را در دل [[یهودیان]] زنده ایجاد کردند و وحشتزده از سنگرهای خود به شهرکهای مجاور عقبنشینی کردند. | |||
== بازکردن راه فلوجه == | |||
[[یهودیان]]، اردوگاه ارتش [[مصر]] در [[فلوجه]] را محاصره کردند و رهبری ارتش سعی کرد تدارکات و مهمات را برای نیروهای محاصره شده فراهم کند و از اینجا رهبری ارتش مصر به داوطلبان [[اخوانالمسلمین]] متوسل شد، بنابراین آنها با ایشان که مسئول داوطلبان [[اخوانالمسلمین|اخوان]] در [[سور باهر]] بود تماس گرفتند. و آنها او را مسئول شکستن محاصره و نجات نیروها میدانستند، بنابراین او سه نفر از برادران را فرستاد که عبارتند از: ''محمد عبدالغفار'' و ''صلاح العطار'' و ''محمد عبد رب النبی''. در آنجا مأموران ارتش [[مصر]] پانزده شتر به آنها دادند که جعبههایی را که همراهشان بود حمل میکردند. راهنمای بادیه نشینان که هر یک شتری را هدایت میکردند تا به اردوگاه محاصره شده [[فلوجه]] رسیدند. | |||
اما گروه دومی از برادران که با خود چند شتر و آذوقه داشتند نیز موفق شدند آنچه را که با خود داشتند برسانند و به فضل الهی صندوقهایی را که گروه اول در شکم دره پنهان کرده بودند نیز یافتند. پس آنها را نزد محاصره شدگان بردند و شترها را نیز بردند تا از گوشت آنها بهرهمند شوند. سپس [[اخوان]] توانست کاروان دیگری متشکل از 46 شتر مملو از تدارکات، مواد و تجهیزات پزشکی را به رهبری الیوزباشی معروف الحضری آماده کند. کاروان به لطف [[خدا]] به نیروهای محاصره شده رسید و آنها را ترک کرد. شتران و آنچه حمل کردند و از جایی که آمدند برگشتند. بار سوم با کاروان دیگری نیز همین اتفاق افتاد. بدین ترتیب ایشان کار را انجام داد. در ضمن [[جمال عبدالناصر]] از محاصره شدگان [[فلوجه]] بوده است. | |||
== منابع == | |||
* ر. ک: مدخل احمد لبیب الترجمان در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. | |||
{{مصر}} | |||
[[رده:شخصیتها]] | |||
[[رده:شخصیتهای مسلمان]] | |||
[[رده:اعضای اخوان المسلمین]] | |||
[[رده:مصر]] | |||
[[رده: شخصیتها]] | |||
[[رده: شخصیتهای مسلمان]] | |||
[[رده: | |||
[[رده: مصر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۶ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۲۲
احمد لبیب الترجمان | |
---|---|
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 1905 م، ۱۲۸۳ ش، ۱۳۲۲ ق |
محل تولد | مصر |
سال درگذشت | 1972 م، ۱۳۵۰ ش، ۱۳۹۱ ق |
محل درگذشت | اردن |
دین | اسلام، اهل سنت |
فعالیتها | همکاری با اخوانالمسلمین |
احمد لبیب الترجمان یکی از افتخارات اخوانالمسلمین و دارای استعدادهای متعدد رزمی بود که برای آزادی فلسطین مبارزات زیادی داشت. وی رهبر یک گروهان از تیپهای اخوان در تشکیلات جنگی بهشمار میآمد.
اخوان در خط مقدم مجاهدین
آغاز ورود اخوانالمسلمین به فلسطین زمانی بود که اولین گروه از آنها تحت عنوان یک سفر علمی به سینا نفوذ کردند تا از مرز مصر عبور کنند و وارد فلسطین شوند، یعنی قبل از ورود ارتشهای عربی به فلسطین. پس از آن، اخوان نبردهای زیادی انجام داد و شگفتانگیزترین نمونههای فداکاری و قهرمانی را در جنگ ارائه کرد. علاوه بر ایشان تعداد زیادی بودند که جان خود را برای سرزمین فلسطین فدا کردند.
سرلشکر احمد فؤاد صدیق فرمانده کل کمپین فلسطین میگوید: «اخوان سربازانی بودند که به بهترین حالت، وظیفه خود را انجام دادند و یهودیان به دنبال مواضع اخوان بودند تا در حمله از آنها دوری کنند. و اینکه من تعدادی از آنها را از تاریخ 26 تا 30 دسامبر 1948 میلادی به جنوب دیرالبلاح در حدود 100 کیلومتری برای ملاقات با یهودیان فرستادم که اقدامات قهرمانانه آنها و تصمیم به انحلال، تأثیری بر آنها نداشت».
اولین ماموریت در خان یونس
خان یونس که یهودیان در آن زمان به آن کفار درم میگفتند، منطقهای مستحکم بود. با وجود اینکه وسعت کوچکی داشت، به دلیل نزدیکی به مرز مصر و قرار گرفتن در جاده اصلی مواصلاتی در موقعیت بسیار مهمی ساخته شده بود. مصر را به فلسطین وصل میکرد. ایشان به همراه نیروهای اخوان در آن منطقه حاضر شدند.
راه اورشلیم از طریق رامات رحیل
از جمله نبردهایی که اخوان مصر به رهبری احمد لبیب الترجمان به راه انداخت، نبرد برای تصرف رمات راحیل بود، زمانی که گروهی از مجاهدان اخوانالمسلمین رامات راحیل را در نیمه شب بیست و ششم مه 1948 م، به تصرف خود درآوردند. و بیش از 200 سرباز یهودی را در این نبرد کشتند. در این زمان نیروهای داوطلب اخوانالمسلمین که حدود 35 نفر بودندبا ایمان و روحیه بالا، به رهبری ایشان در نزدیکی شهر مستقر شدند و فردای آن روز پس از طی دو کیلومتر با پای پیاده بین کوهها و درههای ناهموار که خمپارههای سنگین و جعبههای مهمات را با خود میکشیدند، پشت شهر موضع گرفتند و دستور تیراندازی به توپخانه صادر شد و سیصد گلوله شلیک کردند. درگیری از سنگرها و سدها شروع شد، یهودیان سعی کردند دفاع کنند، اخوان وقت را تلف نکرد، گروهی از یهودیان که به سمت برجها بالا میرفتند را با مینهایی که زیر آنها کار گذاشته بودند، منفجر کردند و آنها را به آوار تبدیل کردند، این انفجارهای ناگهانی تأثیر بدی بر قلب یهودیان داشت؛ بنابراین آنها شروع به عقبنشینی از راههای مخفی خود به مستعمره تلپیوت در نزدیکی اورشلیم جدید کردند. و سربازان پیاده داوطلب به داخل شهر پیشروی کردند و فریاد زدند: الحمدلله خدا بزرگ است، آنها وحشت را در دل یهودیان زنده ایجاد کردند و وحشتزده از سنگرهای خود به شهرکهای مجاور عقبنشینی کردند.
بازکردن راه فلوجه
یهودیان، اردوگاه ارتش مصر در فلوجه را محاصره کردند و رهبری ارتش سعی کرد تدارکات و مهمات را برای نیروهای محاصره شده فراهم کند و از اینجا رهبری ارتش مصر به داوطلبان اخوانالمسلمین متوسل شد، بنابراین آنها با ایشان که مسئول داوطلبان اخوان در سور باهر بود تماس گرفتند. و آنها او را مسئول شکستن محاصره و نجات نیروها میدانستند، بنابراین او سه نفر از برادران را فرستاد که عبارتند از: محمد عبدالغفار و صلاح العطار و محمد عبد رب النبی. در آنجا مأموران ارتش مصر پانزده شتر به آنها دادند که جعبههایی را که همراهشان بود حمل میکردند. راهنمای بادیه نشینان که هر یک شتری را هدایت میکردند تا به اردوگاه محاصره شده فلوجه رسیدند.
اما گروه دومی از برادران که با خود چند شتر و آذوقه داشتند نیز موفق شدند آنچه را که با خود داشتند برسانند و به فضل الهی صندوقهایی را که گروه اول در شکم دره پنهان کرده بودند نیز یافتند. پس آنها را نزد محاصره شدگان بردند و شترها را نیز بردند تا از گوشت آنها بهرهمند شوند. سپس اخوان توانست کاروان دیگری متشکل از 46 شتر مملو از تدارکات، مواد و تجهیزات پزشکی را به رهبری الیوزباشی معروف الحضری آماده کند. کاروان به لطف خدا به نیروهای محاصره شده رسید و آنها را ترک کرد. شتران و آنچه حمل کردند و از جایی که آمدند برگشتند. بار سوم با کاروان دیگری نیز همین اتفاق افتاد. بدین ترتیب ایشان کار را انجام داد. در ضمن جمال عبدالناصر از محاصره شدگان فلوجه بوده است.
منابع
- ر. ک: مدخل احمد لبیب الترجمان در ویکیاخوان؛ ikhwanwiki.com..