جعفر بن محمد (صادق): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
== امام صادق و بزرگان اهلسنت == | == امام صادق و بزرگان اهلسنت == | ||
امام صادق (علیهالسلام) نزد بزرگان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] جایگاه بالایی داشته است. [[ابوحنیفه]] از پیشوایان اهلسنت، امام صادق (علیهالسلام) را فقیهترین و داناترین فرد در میان مسلمانان دانسته است<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۲۶</ref>. به گفته [[ابن ابی الحدید]] علماء اهلسنت از جمله پیشوایان فقهی آنان چون ابوحنیفه، [[احمد بن حنبل]] و [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی]] با واسطه یا بیواسطه شاگرد امام صادق (علیهالسلام) بودهاند و ازاینرو [[فقه]] اهلسنت در فقه شیعه ریشه دارد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۸</ref>. با این همه در فقه اهلسنت با وجود توجه فراوان به فقیهان معاصر امام صادق (علیهالسلام) چون [[اوزاعی]] و [[سفیان ثوری]]، به دیدگاههای او توجه نشده است. برخی از علماء شیعه چون [[سید مرتضی]] بدین جهت به علماء اهلسنت انتقاد کردهاند<ref>پاکتچی، «جعفر صادق(علیه السلام)، امام»، ص۲۰۶</ref>. | امام صادق (علیهالسلام) نزد بزرگان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] جایگاه بالایی داشته است. [[ابوحنیفه]] از پیشوایان اهلسنت، امام صادق (علیهالسلام) را فقیهترین و داناترین فرد در میان مسلمانان دانسته است<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۲۶</ref>. به گفته [[ابن ابی الحدید]] علماء اهلسنت از جمله پیشوایان فقهی آنان چون ابوحنیفه، [[احمد بن حنبل]] و [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی]] با واسطه یا بیواسطه شاگرد امام صادق (علیهالسلام) بودهاند و ازاینرو [[فقه]] اهلسنت در فقه شیعه ریشه دارد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۸</ref>. با این همه در فقه اهلسنت با وجود توجه فراوان به فقیهان معاصر امام صادق (علیهالسلام) چون [[عبدالرحمن اوزاعی|اوزاعی]] و [[سفیان ثوری]]، به دیدگاههای او توجه نشده است. برخی از علماء شیعه چون [[سید مرتضی]] بدین جهت به علماء اهلسنت انتقاد کردهاند<ref>پاکتچی، «جعفر صادق(علیه السلام)، امام»، ص۲۰۶</ref>. | ||
== فعالیت اجتماعی و سیاسی امام صادق (علیهالسلام) == | == فعالیت اجتماعی و سیاسی امام صادق (علیهالسلام) == |
نسخهٔ ۱۶ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۴۲
امام جعفر صادق | |
---|---|
نام کامل | محمد بن جعفر |
کنیهها | ابوعبدالله |
پدر | امام باقر(علیه السلام) |
مادر | ام فروه (فاطمه) |
مدفن | مدینه، قبرستان بقیع |
جعفر بن محمد صادق (علیهالسلام) امام ششم شیعیان است و در بین آنان به امام جعفر صادق معروف میباشد. مدت امامت آن حضرت ۳۴ و طول عمر ایشان ۶۵ سال بوده است. آن حضرت در سن ۳۱ سالگی به امامت رسید. امامت ایشان همزمان با سالهای پایانی حکومت بنیامیه و سالهای آغازین حکومت بنیعباس بود. از آنجا که حکومت بنیامیه در این سالها رو به ضعف و سقوط میرفت و بنیعباس نیز استقرار پیدا ننموده بودند و علاوه بر آن در ابتدای حکومت خود برای جلب نظر بیشتر منش سرکوب را نداشتند، به امام صادق (علیهالسلام) فرصتی دست داد که نهضت علمی و فرهنگی بزرگی را شروع نماید و پایههای علمی مکتب شیعه را محکم کند، تا جایی که از مذهب شیعه اثنی عشری با عنوان مذهب جعفری و از آن حضرت با عنوان رئیس این مذهب یاد میشود.
ولادت امام صادق (علیهالسلام)
ابوعبدالله جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب (علیهالسلام) فرزند امام باقر (علیهالسلام)، بنا به نقل برخی منابع، در ۱۷ ربیع الاول سال ۸۰ هجری[۱] و به نقل منابع دیگر، در سال ۸۳ هجری[۲] و در مدینه به دنیا آمد. مادر آن حضرت، فاطمه (امفروه) دختر قاسم بن محمد بن ابیبکر میباشد.
کنیه امام صادق (علیهالسلام)
معروفترین کنیه آن حضرت اباعبدالله است که در زبان روایات و احادیث منقول از سوی ایشان بدان بسیار برمیخوریم. ابا اسماعیل و ابا موسی دو کنیه دیگر ایشان هستند که اباموسی را فقط شیعه به کار میبرد و این کنیهها به اعتبار فرزندان امام بوده که این اسامی را دارا بودند[۳].
همسران امام صادق (علیهالسلام)
فاطمه دختر حسین بن علی بن حسین که مادر سه فرزند وی بوده است. حمیده که مادر سه فرزند دیگر وی بوده است. زنانی دیگر که مادران بقیه فرزندان وی بودهاند[۴].
فرزندان امام صادق (علیهالسلام)
شیخ مفید برای ایشان ۱۰ فرزند را نام میبرد[۵]:
اسماعیل، عبدالله، ام فروة، که مادرشان فاطمه دختر حسین بن علی بن حسین بود. موسی که همان امام کاظم (علیهالسلام) است، اسحاق همسر سیده نفیسه از بنیالحسن و محمد که مادرشان حمیده بربریه بود. عباس، علی، اسماء و فاطمه که از مادرهای مختلفند. طبرسی مینویسد: موسی و اسحاق و فاطمه و محمد از یک مادرند که نام وی حمیده بربریه بوده است[۶].
اسماعیل فرزند بزرگ امام صادق بود و ایشان علاقه بسیاری به او داشت و گروهی از شیعیان تصور میکردند او جانشین امام است. اما وی در زمان حیات امام صادق (علیهالسلام) از دنیا رفت و در بقیع مدفون شد.
روایت شده که امام صادق (علیهالسلام) در وفات او سخت متأثر بود و بیتابی بسیاری میکرد و بدون کفش و عبا پیشاپیش جنازه وی راه میرفت و تا پیش از دفن چند مرتبه دستور داد جنازه او را بر زمین گذارند و کفن او را برداشتند. حضرت به صورت او مینگریست و به اطرافیان هم میفرمود تا به وی نظر کنند تا آنها که گمان امامت او را پس از حضرتش داشتند یقین کنند که از دنیا رفته است[۷].
القاب امام صادق (علیهالسلام)
برای آن حضرت القاب متعدد و متنوعی است که هر کدام به نوعی صفت و حقیقتی را در ایشان نشان میدهد. معروفترین لقب ایشان صادق است، به معنی راستین و راستگو. و از دیگر القاب ایشان میتوان موارد زیر را نام برد:
- فاضل: دارای فضیلت و برتری از جهات مختلف.
- قائم: به معنی ثابت و پایدار، قیام کننده، برپا و استوار.
- طاهر: به معنی پاک از هر پلیدی.
- کامل: کسی که از عیبها منزه و دور و برکنار است.
- منجی: نجاتبخش و رستگار کننده، عامل رستگاری و نجات.
- صابر: بردبار، متحمل، مقاوم، در برابر دشواریها، استوار و پایدار.
- لسان الصدق: زبان راست، و راستگوی در سخن.
- کلمة الحق: کلمه حق.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: به هنگامی که پسرم جعفر بن محمد بدنیا آمد، او را صادق بخوانید، بدان خاطر که در تداوم امامت فرزندی به دنیا میآید که به همین نام (جعفر) موسوم میشود بدون حقی دعوی امامت میکند و او را جعفر کذاب مینامند[۸].
سیمای امام صادق (علیهالسلام)
در مناقب ابن شهر آشوب آمده است: امام صادق (علیهالسلام) قدی متوسط داشتند. چهرهای درخشان و موهای سیاه و بینی بلند و زیبا، جلو سرشان مو نداشت و موهای سینه تا شکمش کم بود، روی صورتش خالی سیاه داشت و روی بدنش خالهای قرمز داشت[۹].
شخصیت علمی امام صادق (علیهالسلام)
حسن بن علی الوشاء میگفت: در مسجد کوفه نهصد نفر را دیده که حدیث جعفر بن محمد[۱۰] میگفتند. برخی منابع شمار کسانی را که از آن حضرت تلمذ کرده و حدیث شنیدهاند حدود چهار هزار نفر یاد کردهاند[۱۱].
امام صادق (علیهالسلام) در میان اهلسنت از نظر روایت حدیث و فقاهت و افتاء از موقعیت شامخی برخوردار بوده به طوری که او را از شیوخ مسلّم ابوحنیفه و مالک بن انس و شمار فراوانی از محدثان بزرگ زمان خود به شمار آوردهاند.
مالک بن انس رئیس مکتب فقهی مالکی از جمله کسانی است که مدتی در محضر امام صادق (علیهالسلام) تلمذ کرده است. ابن حجر هیتمی نیز در مقام تمجید از شخصیت علمی امام اشاره به این نکته دارد که افرادی چون یحیی بن سعید، ابن جریح، مالک، سفیان ثوری، ابوحنیفه و شعبه و ایوب فقیه، از آن حضرت نقل روایت نمودهاند[۱۲].
دوران امامت امام صادق (علیهالسلام)
حیات امام صادق (علیهالسلام) با خلافت ده خلیفه آخر بنیامیه از جمله عمر بن عبدالعزیز و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست عباسی سفاح و منصور دوانیقی همزمان بود[۱۳]. او در سفر امام باقر به شام که به درخواست هشام بن عبدالملک صورت گرفت همراه پدر بود[۱۴]. در امامت امام صادق (علیهالسلام) پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و سفاح و منصور خلفاء عباسی حکومت کردند[۱۵]. در این دوران حکومت بنیامیه ضعیف و سرانجام سرنگون شد و پس از آن بنیعباس روی کار آمدند. ضعف و عدم نظارت حکومتها فرصت مناسبی برای امام صادق (علیهالسلام) جهت انجام فعالیتهای علمی فراهم کرد[۱۶]. البته این آزادی تنها در دهه سوم قرن دوم قمری وجود داشت و پیش از آن در زمان بنیامیه و پس از آن به جهت قیام نفس زکیه و برادرش ابراهیم فشارهای سیاسی فراوانی بر ضد امام صادق (علیهالسلام) و پیروانش وجود داشت[۱۷].
نصوص امامت امام صادق (علیهالسلام)
از دیدگاه شیعه امام از جانب خدا تعیین میشود و از راههای شناخت او نَصّ «تصریح پیامبر(ص) یا امام قبلی به امامت امام پس از خود است[۱۸]». کلینی در کتاب کافی روایاتی را به منظور اثبات امامت امام صادق (علیهالسلام) مطرح کرده است[۱۹].
مذهب جعفری و امام صادق (علیهالسلام)
در میان امامان شیعه چه در اصول دین و چه در فروع دین، بیشترین روایت از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است[۲۰]. وی همچنین بیشترین شمار راویان را داشته است. اربلی شمار روایتکنندگان از او را ۴۰۰۰ تن دانسته است[۲۱].
به گفته ابان بن تغلب شیعیان هرگاه در سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اختلافنظر پیدا میکردند به سخن حضرت علی(علیهالسلام) تمسک میکردند و آنگاه که در سخن علی اختلافنظر داشتند به سخن امام صادق (علیهالسلام) رجوع میکردند. [۲۲] به جهت نقل بیشترین روایات فقهی و کلامی از امام صادق (علیهالسلام)، مذهب شیعه امامی را مذهب جعفری نیز میخوانند. [۲۳] امروزه امام صادق (علیهالسلام) به نام رئیس مذهب جعفری مشهور است[۲۴]. در سال ۱۳۷۸ق شیخ محمود شلتوت رئیس دانشگاه الأزهر مصر در پی مکاتباتی با آیتالله بروجردی مذهب جعفری را به رسمیت شناخت و عمل به آن را به لحاظ شرعی جایز شمرد[۲۵].
سازمان وکالت امام صادق (علیهالسلام)
به عللی چون پراکندگی شیعیان در مناطق مختلف اسلامی دشواربودن ارتباط با شیعیان به علت فشارهای سیاسی و عدم دسترسی شیعیان به امام صادق (علیهالسلام) وی مجموعهای از نمایندگان را در مناطق مختلف اسلامی تعیین کرد که از آن با نام سازمان وکالت یاد میشود[۲۶].
این سازمان وظایفی چون دریافت وجوه شرعی مانند خمس، زکات، نذر و هدایای شیعیان و تحویل آنها به امام، رسیدگی به مشکلات شیعیان، ایجاد ارتباط میان ائمه و شیعیان و پاسخ به سؤالات شرعی آنها را برعهده داشت[۲۷]. سازمان وکالت در زمان ائمه بعد گسترش یافت و در غیبت صغرا به وسیله چهار نائب امام زمان به اوج رسید و با آغاز دوره غیبت کبری امام زمان و درگذشت وکیل چهارم او علی بن محمد سمری پایان یافت[۲۸].
برخوردامام صادق (علیهالسلام) با غالیان
در زمان امام باقر (علیهالسلام) و امام صادق (علیهالسلام) فعالیت غُلات افزایش یافت. آنها مقامی رُبوبی برای ائمه قائل بودند یا آنها را پیامبر میدانستند. امام صادق (علیهالسلام) اندیشه غلو را به شدت رد و مردم را از همنشینی با غالیان نهی میکردند[۲۹]. و آنان را فاسق و کافر و مشرک میدانستند[۳۰]. در حدیثی از وی در خصوص غالیان به شیعیان توصیه شده است: با آنها همنشینی نکنید، غذا نخورید، نیاشامید و مصافحه نکنید[۳۱]. امام صادق (علیهالسلام) درخصوص جوانان به شیعیان چنین هشدار داد: مراقب باشید غلات جوانانتان را فاسد نکنند. آنها بدترین دشمنان خدا هستند؛ خدا را کوچک میکنند و برای بندگان خدا ربوبیّت قائل میشوند[۳۲].
امام صادق و بزرگان اهلسنت
امام صادق (علیهالسلام) نزد بزرگان اهلسنت جایگاه بالایی داشته است. ابوحنیفه از پیشوایان اهلسنت، امام صادق (علیهالسلام) را فقیهترین و داناترین فرد در میان مسلمانان دانسته است[۳۳]. به گفته ابن ابی الحدید علماء اهلسنت از جمله پیشوایان فقهی آنان چون ابوحنیفه، احمد بن حنبل و شافعی با واسطه یا بیواسطه شاگرد امام صادق (علیهالسلام) بودهاند و ازاینرو فقه اهلسنت در فقه شیعه ریشه دارد[۳۴]. با این همه در فقه اهلسنت با وجود توجه فراوان به فقیهان معاصر امام صادق (علیهالسلام) چون اوزاعی و سفیان ثوری، به دیدگاههای او توجه نشده است. برخی از علماء شیعه چون سید مرتضی بدین جهت به علماء اهلسنت انتقاد کردهاند[۳۵].
فعالیت اجتماعی و سیاسی امام صادق (علیهالسلام)
از نظر فعالیت اجتماعی و سیاسی زندگی امام صادق را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:
دوره امویان و دوره عباسیان
دوره امویان
سالهای ۱۱۴-۱۲۵ق. یعنی سالهای آغازین امامت حضرت، مصادف بود با نیمه اخیر حکومت هشام بن عبدالملک (حکومت:۱۰۵-۱۲۵ق) خلیفه اموی بود. در این دوره زمینه برای قیامهای ضد اموی با انگیزه مذهبی فراهم شده بود. در راس این قیامها قیام زید بن علی در ۱۲۲ق و قیام یحیی بن زید در ۱۲۵ق بود چرا که زید عمو و یحیی پسر عموی حضرت بود و حضرت نمیتوانست نسبت به قیام آنها بیتفاوت باشد.
قیام زید و فرزندش یحیی
قیام زید بن علی
از مضمون برخی روایتها میتوان دریافت که قیام زید بن علی مورد تأیید امام صادق (علیهالسلام) بوده است چنانکه صدوق در عیون اخبار الرضا آورده است که امام صادق فرمود: خدا عمویم زید را بیامرزد! او مردم را به الرضا من آل محمد میخواند و اگر پیروز میشد به وعده وفا میکرد. چون میخواست خروج کند با من مشورت کرد. به او گفتم: عمو! اگر راضی میشوی که کشته گردی و در کناسه کوفه بردار شوی، خود میدانی[۳۶].
در عین حال برخی از منابع متقدم تصریح کردهاند که امام با اصل این قیامها موافق نبود و از آن نهی میکرد[۳۷]. در مورد قیام یحیی بن زید نیز نقل شده است که امام به نامهای به یحیی نوشت و با آگاه کردن او از اینکه همچون پدرش کشته خواهد شد، او را از قیام باز داشت[۳۸].
بر همین اساس بود که جز چند تن نادر، کسی از اصحاب امام در قیام زید شرکت نکرد[۳۹] و دستگاه خلافت نیز که از موضع امام نسبت به قیام آگاه بود، پس از سرکوب قیام، مزاحمتی برای امام ایجاد نکرد.
دوره عباسیان
در آستانه خلافت عباسی بزرگان این خاندان، با امام صادق روابطی سرد ولی غیرخصمانه داشتند و حتی منصور عباسی امام را تمجید میکرد[۴۰].
موج اول از فشار عباسیان بر حضرت، مربوط به دو سال اول خلافت عباسی است که هنوز اطمینانی از جانب حضرت برای آنان جلب نشده بود. چند ماه پس از پیروزی عباسیان بر امویان در سال ۱۳۲ هجری، ابوسلمه خلال مشهور به وزیر آل محمد که پیشتر داعی عباسیان بود، کوشید تا در برابر عباسیان، شاخهای علوی از بنیهاشم را تقویت کند و به خلافت برساند.
او ابتدا به امام صادق (علیهالسلام) پیشنهاد خلافت داد ولی امام به صراحت آن را رد کرد و از همراهی با او اجتناب ورزید[۴۱]. حتی وقتی ابوسلمه پیشنهاد خود را به عبدالله محض ارائه داد و عبدالله برای مشورت نزد حضرت آمد، امام او را از پذیرش آن پرهیز داد[۴۲].
در سال ۱۳۴ق. نیز بسام بن ابراهیم تصمیم گرفت بر ضد بنیعباس خروج کند و نامهای به امام نوشت و وعده داد که اگر تمایل به خلافت داشته باشد، او میتواند از اهالی خراسان برای وی بیعت بگیرد، اما امام این پیشنهاد را توطئه دانست و خلیفه را از نیت بسام آگاه ساخت[۴۳].
بدین ترتیب دولت عباسی اطمینانی نسبی یافته بود که امام انگیزه قیام و خلافت ندارد. هرچند در سالهای پایانی خلافت سفاح و سالهای آغازین خلافت منصور دوانیقی نوعی آشتی و تحمل متقابل میان امام و دستگاه حاکم وجود داشت، ولی حضرت به هر مناسبتی به نقد جباریت[۴۴] و دنیاطلبی [۴۵] منصور میپرداخت و روی آوردن به سلاطین را نکوهش میکرد[۴۶].
قیام فرزندان عبدالله محض
در اواخر حکومت امویان عدهای از بنیهاشم از جمله عبدالله محض و پسرانش و همچنین سفاح و منصور در ابواء گرد هم آمدند تا با یکی از خودشان بیعت کنند. در آن جلسه عبدالله، پسرش محمد را به عنوان مهدی معرفی کرد و آنان را به بیعت با او فراخواند. امام صادق (علیهالسلام) وقتی از قصد آنان با خبر شد فرمود:
چنین مکنید که هنوز وقت این کار (ظهور مهدی) نیست و به عبدالله نیز گفت: اگر میپنداری پسرت مهدی است، او مهدی نیست و اکنون نیز هنگام ظهور مهدی نیست. و اگر برای خدا و امر به معروف و نهی از منکر قیام میکنی، به خدا تو را که شیخ ما هستی وانمیگذاریم تا با پسرت بیعت کنیم.
عبدالله خشمگین شد و گفت: به خدا سوگند خدا تو را از غیب آگاه نساخته و آنچه میگویی از روی حسادتی است که به پسرم داری. امام صادق فرمود: به خدا آنچه گفتم از حسادت نیست ولی این و برادرانش و فرزندانش (و دست بر دوش ابوالعباس سفاح نهاد، سپس دست بر دوش عبدالله بن حسن زد و گفت) آری به خدا (خلافت) از آنِ تو و فرزندانت نیست و از آن آنهاست، و دو پسر تو کشته خواهند شد[۴۷].
پس از به قدرت رسیدن بنیعباس و آغاز سختگیری آنان بر علویان زمینه برای قیام فراهم شد و محمد و ابراهیم، فرزندان عبدالله در سال ۱۴۵ق. قیام کردند ولی هر دو قیام به شکست انجامید و پیشگویی امام صادق درباره کشته شدن آنها محقق شد. نقل شده است در زمان قیام نفس زکیه در مدینه امام برای پرهیز از مداخله به سود یکی از طرفین، از شهر خارج شد و درملکی که در اطراف مدینه داشت اقامت گزید و پس از پایان قیام و شکست نفس زکیه به شهر بازگشت.
در مجموع درباره زندگی سیاسی و اجتماعی امام صادق (علیهالسلام) چنین به نظر میرسد که امام از خود را از عرصه سیاست دور نگه میداشت و این موضع خود را در هر دو دوره سیاسی (دوره اموی و دوره عباسی) حفظ کرد. با اینحال آن حضرت در عین کنارهگیری از عرصه رقابت سیاسی، نسبت به شرایط جامعه و سرنوشت آن بسیار حساس بود و در بین آموزههای او مسائلی همچون رعایت عدالت و پاکدامنی در حکومت، مشورت با مردم و توجه به خواستههای آنان، به حکمرانان گوشزد شده است[۴۸].
اصحاب شاگردان و راویان امام صادق
شیخ طوسی در رجال خود نام حدود ۳۲۰۰ نفر را به عنوان راویان امام صادق (علیهالسلام) آورده است[۴۹]. و ابن عقده از علمای زیدیه در کتاب رجال خود که در مورد راویان امام صادق (علیهالسلام) تألیف کرده، این عدد را به چهار هزار نفر رسانده است[۵۰]. البته مقصود کسانی هستند که در طول مدت تدریس امام، از او علم فراگرفتهاند نه اینکه همه آنها هر روز در محضر او حاضر شوند[۵۱].
بسیاری از اصول اربعمأه تالیف شاگردان امام صادق است که در مجموعه مقالات همایش امام جعفر صادق نام ۱۰۰ نفر از آنان را از کتب رجالی شیعه استخراج شده است[۵۲].
شیعیان
- اصحاب اجماع
- جَمیل بن دَرّاج
- عبدالله بن مُسکان
- عبدالله بن بُکَیر
- حَمّاد بن عثمان
- حماد بن عیسی
- اَبان بن عثمان
- محمد بن مسلم
- معروف بن خربوذ
- فضیل بن یسار
- برید بن معاویه
- زرارة بن اعین
سایرین
- ابان بن تغلب
- حمران بن اعین
- هشام بن حکم
- مؤمن الطاق
- جابر بن حیان
- عبدالملک بن اعین
- جابر بن یزید جعفی
- عبدالله بن ابی یعفور
- شام بن سالم
- یحیی بن ابیالقاسم اسدی
- ابوحمزه ثمالی
- داوود بن کثیر رقی
- ابان بن ابی عیاش
- ابن اذینه
- بکیر بن اعین
- ثعلبة بن میمون
- حمزة بن حبیب
- خالد بن ابی اسماعیل
- خالد بن ابی کریمه
- خالد بن جریر بجلی
- خالد بن عبدالرحمان عطار
- خالد بن ماد قلانسی
- صفوان بن مهران جمال
- خلید بن اوفی
- خلیل بن احمد فراهیدی
- خیثمة بن عبدالرحمان
- داوود بن سرحان
- داوود بن فرقد
- عبدالله بن میمون قداح
- عبیدالله بن علی حلبی
- علی بن یقطین
- فضل بن عبدالملک بقباق
- لیث بن بختری مرادی
- یقطین بن موسی بغدادی
- سیف بن عمیره نخعی
- حریز بن عبدالله سجستانی
- حمران بن اعین
- بهلول
- خلاد سندی
- سلیمان بن مهران
- داوود بن نعمان
- فضیل بن عیاض
- زکریا بن ادریس اشعری قمی
کتاب درباره امام صادق (علیهالسلام)
کتابهای فراوانی درباره امام صادق (علیهالسلام)، نگارش یافته است. کتاب کتابشناسی امام جعفر صادق (علیهالسلام)، حدود هشتصد عنوان کتاب چاپی را نام برده است. کتابهای اخبار الصادق مع ابی حنیفه و اخبار الصادق مع المنصور از محمد بن وهبان دبیلی (قرن ۴) و اخبار جعفر بن محمد از عبدالعزیز یحیی جلودی (قرن ۴) قدیمیترین کتابها در این زمینه است[۵۳].
برخی از کتابها درباره امام صادق (علیهالسلام) عبارتاند از:
- الامام الصادق (علیهالسلام) و المذاهب الاربعة، نوشته اسد حیدر. این کتاب با عنوان امام صادق (علیهالسلام) و مذاهب چهارگانه، به زبان فارسی ترجمه شده است[۵۴].
- کتابنامه امام صادق (علیهالسلام) از رضا استادی
- الإمام الصادق، نوشته محمدحسین مظفر. این کتاب را سیدابراهیم سیدعلوی با عنوان صفحاتی از زندگانی امام جعفر صادق (علیهالسلام)، به زبان فارسی برگردانده است[۵۵].
- الإمام جعفر الصادق، تألیف عبدالحلیم الجُندی
- زندگانی امام صادق جعفر بن محمد(علیهالسلام)، نوشته سید جعفر شهیدی
- پرتوی از زندگانی امام صادق (علیهالسلام)، نوشته نورالله علیدوست خراسانی
- پیشوای صادق، از سیدعلی خامنهای
- موسوعة الإمام الصادق، تألیف باقر شریف قَرَشی
- موسوعة الامام جعفر الصادق نوشته سیدمحمدکاظم قزوینی. تاکنون پانزده جلد این کتاب چاپ شده است. این مجموعه قرار است ۶۰ جلد باشد[۵۶].
- موسوعة الإمام جعفر الصادق، نوشته هِشام آل قُطَیط
- مغز متفکر جهان شیعه، نوشته ذبیح الله منصوری. نویسنده نگارش کتاب را به مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ نسبت داده و خود را مترجم آن معرفی کرده است؛ اما برخی این سخن را نادرست دانسته و گفتهاند چنین کتابی وجود خارجی ندارد[۵۷].
شهادت
در الفصول المهمة و مصباح کفعمی[۵۸] و نیز در کتابهای دیگر آمده است که به امام زهر خوراندند. ابن شهرآشوب در مناقب نوشته است ابوجعفر منصور او را زهر خورانید[۵۹]، زیرا با کینههای که منصور از او داشت و بیمی که از روی آوردن مردم بدو در دل وی راه یافته بود، آسوده نمینشست. منصور کسی بود که حتی به کسانی که برای به خلافت رساندن او کوشش کردند، نیز رحم نکرد و حتی ابومسلم خراسانی را که در برپایی دولت عباسیان تلاش بسیار کرده بود، به قتل رساند[۶۰].
تعطیلی رسمی در ایران در شهادت امام صادق (علیهالسلام)
در ایران سالروز شهادت امام صادق (علیهالسلام) تعطیل رسمی است. این تعطیلی با پیشنهاد آیتالله کاشانی و دستور دکتر مصدق انجام شده است[۶۱]. امروزه برخی از مراجع تقلید ایران در قم، در سالروز شهادت امام صادق (علیهالسلام) در هیئتهای عزاداری حضور مییابند و با پای پیاده به حرم حضرت معصومه(س) میروند[۶۲].
پانویس
- ↑ کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۶۱؛ اثبات الوصیه، ص ۱۷۸
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۴۷۲؛ الارشاد، ص ۳۰۴؛ فرق الشیعه، ص ۷۸
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب، ج۴، ص۲۸۱
- ↑ المفید، ۱۳۸۰ش، ص۵۳
- ↑ المفید، ۱۳۸۰ش، ص۵۵۳
- ↑ الطبرسی، ج۱، ۱۴۱۷ه. ق، ص۵۴۶
- ↑ المفید، ۱۳۸۰ش. ، ص۵۵۳-۵۵۴
- ↑ زندگانی امام جعفر صادق(علیه السلام)، ترجمه بحار الأنوار، ص۷
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب، ج۴، ص۲۸۱
- ↑ الامام الصادق، ص ۱۲۹؛ و نک: الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۶۷
- ↑ کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۶۶
- ↑ الصواعق المحرقه، ص ۱۲۰
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۶
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۷۸ش، ص۴۷
- ↑ جعفریان، حیات فکریسیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۳۵
- ↑ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۳۷
- ↑ کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۰۶، ۳۰۷
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق(علیه السلام)، امام»، ص۲۰۵
- ↑ به اربلی، کشف الغمة، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۷۰۱
- ↑ نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۶ق، ص۱۲
- ↑ شهیدی، زندگانی امام صادق، ۱۳۸۴ش، ص۶۱
- ↑ نجفی، «امام صادق(علیه السلام) رئیس مذهب جعفری»، سایت سازمان تبلیغات اسلامی
- ↑ فتوای تاریخی شیخ شلتوت مفتی اعظم عالم تسنن و رئیس دانشگاه الازهر مصر، درسهایی از مکتب اسلام، ش۳، ۱۳۳۸
- ↑ جباری، سازمان وکالت ائمه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۴۷-۵۰
- ↑ جباری، سازمان وکالت ائمه، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۲۸۰، ۳۲۰، ۳۳۲
- ↑ جباری، بررسی تطبیقی سازمان دعوت عباسیان و سازمان وکالت امامیه (مراحل شکلگیری و عوامل پیدایش)، قم، پاییز۱۳۸۹ش، ص۷۵ـ۱۰۴
- ↑ جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۰۷، ۴۰۸
- ↑ کشی، رجال کشی، ۱۴۰۹ق، ص۳۰۰
- ↑ کشی، رجال کشی، ۱۴۰۹ق، ص۲۹۷
- ↑ شیخ طوسی، امالی، ۱۴۱۴، ص۶۵۰
- ↑ ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۲۶
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۸
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق(علیه السلام)، امام»، ص۲۰۶
- ↑ شهیدی، ۱۳۸۴، ص۵۷
- ↑ عیون اخبار الرضا، ج۱، صص۱۹۴-۱۹۵؛ به نقل شهیدی، ۱۳۸۴، ص۳۷
- ↑ صابری، تاریخ فرق اسلامی، ج۲، ص۶۸، به نقل از الحیاه السیاسیه و الفکریه للزیدیه فی المشرق الاسلامی، ص۷۷-۷۸ و الوافی بالوفیات، ج۲، ص۳۷-۳۸
- ↑ کشی، ج۲، ص۶۵۲، صدوق، امالی، ۴۳۰-۴۳۱
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۲۳۲-۲۳۳
- ↑ ابن طقطقی، الفخری فی الاداب السلطانیه، ص۲۰۷-۲۰۸
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۵۴
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص۲۲۵-۲۲۶
- ↑ ابونعیم، حلیة الابرار، ج۳، ص۱۹۸؛ ابن طلحه، مطالب السوول، ص۲۸۶
- ↑ تاریخ طبری، ج۸، ص۸۱؛ ابن طقطقی، الفخری فی الاداب السلطانیه، ص۲۰۹
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلا، ج۶، ص۲۶۲
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۸۵-۱۸۶
- ↑ پاکتچی، امام جعفر صادق، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۸، ص۱۸۶-۱۸۷
- ↑ رجال طوسی، ص۴۱۲-۶۷۷
- ↑ قریشی، نقش امام صادق در تربیت محدثین، مجموعه مقالات همایش امام جعفر صادق، ص۱۰۲
- ↑ شهیدی، ۱۳۸۴، ص۶۵
- ↑ قریشی، نقش امام صادق در تربیت محدثین، مجموعه مقالات همایش امام جعفر صادق، ص۱۰۶-۱۱۰
- ↑ پاکتچی، «جعفر صادق، امام»، ص۲۱۹
- ↑ اسد، امام صادق(علیه السلام) و مذاهب اهل سنت، ترجمه محمدحسین سرانجام و دیگران، ۱۳۹۰ش
- ↑ مظفر، صفحاتی از زندگانی امام جعفر صادق، ترجمه سیدعلوی، ۱۳۷۲ش
- ↑ «گزارشی از موسوعه الامام الصادق علیهالسلام»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه
- ↑ معمای همایش اسلامشناسی استراسبورگ، مهدی شاکری و بابک فرمایه، سایت امام موسی صدر نیوز
- ↑ مجلسی، بحار، ج۴۷، صص۱-۲؛ به نقل شهیدی، ۱۳۸۴، ص۸۵
- ↑ مناقب، ج۴، ص۲۸۰؛ به نقل شهیدی، ۱۳۸۴، ص۸۵
- ↑ شهیدی، ۱۳۸۴، صص۸۵-۸۶
- ↑ رازی، تاریخ فرهنگ معاصر، ش۶
- ↑ پیاده روی مراجع عظام تقلید در عزای صادق آل محمد(علیه السلام)، سایت خبرگزاری مهر